در كل به انگليسي

خواص دارویی و گیاهی

در كل به انگليسي
در كل به انگليسي



Generally you can say …

با زبان دانان ایران زمین آشنا شوید

@chiMigan ارتباط با ادمین های چی میگن در تلگرام

با زبان دانان ایران زمین آشنا شوید

@chiMigan ارتباط با ادمین های چی میگن در تلگرام

در كل به انگليسي

در سایت چی میگن صد ها نفر به شما
در ترجمه جملات یا
اصطلاحات فارسی به انگلیسی و
ترجمه فارسی اصطلاحات
تکنیکی انگلیسی کمک میکنند .

app chiMigan اپ چی‌ میگن


app chiMigan اپ چی‌ میگن


31,135 پرسش


51,513 پاسخ


45,557 نظر


9,872 کاربر

هدف اصلی سایت چی میگن کمک به شما در
تبدیل جملات فارسی
به انگلیسی، تبدیل اصطلاح
های فارسی به اصطلاحات انگلیسی، آموزش انگلیسی
چه در کاربرد چه در استفاده روز مره انگلیسی،
آشنایی با کاربرد اصطلاحات انگلیسی و همینطور برعکس، پیدا کردن
معادل فارسی اصطلاحات تکنیکی
انگلیسی است.

مترادف:  
entirely
exactly
fully
purely
quite
totally
متضاد:  
incompletely
partially
partly

1.
He’s traveled all over the world.

1. او به همه جای دنیا سفر کرده است.

2.
Tell me all about your trip.

2. همه چیز راجع به سفرت را برایم تعریف کن.
در كل به انگليسي

3.
The cake was all eaten last night.


3. کیک کاملا دیشب خورده شد.

4.
You’re all wet!


4. شما کاملا خیس شده اید!

مترادف:  
everything
the only thing
the whole number
متضاد:  
no one
nobody
none

1.
All of us had left by midnight.


1. همه ما تا نیمه شب رفته بودیم.

2.
I’ve been studying all day.


2. من تمام روز درس می خواندم.

3.
I’ve been waiting all afternoon for him to call.

3. من تمام بعد از ظهر منتظر او بودم تا تماس بگیرد.

4.
I’ve seen all of his movies.

4. من همه فیلم های او را دیده ام.

5.
It rained all week.


5. همه هفته باران می آمد.

6.
She’s got four children, all under the age of five.

6. او چهار بچه دارد، همه زیر 5 سال.

7.
They had all sorts of jewelry for sale.

7. آنها همه نوع جواهرات برای فروش داشتند.

8.
Well, all the best – it was nice meeting you.

8. خوب، همگی به سلامت – خیلی ملاقات با شما خوش گذشت.

9.
Which of his books did you like best? -I loved them all.

9. از کدام یک از این کتابها بیشتر خوشت آمد؟ -من همه آنها را دوست داشتم.


1.
All I ate yesterday was one banana.

1. همه چیزی که دیروز خوردم یک موز بود.

Translator

Old Version

Proverbs

Idioms

Multiple-Word dictionary

در كل به انگليسي

My Memory

Persian Words

Pinglish

English on the way

Hangman Game

Irregular Verbs

Your Links

 بسیار خوش آمدید!از شما دعوت می‌شود که از بخشهای آموزشی و مطالب مفید و نکته‌های ارزشمند بیان شده در سایت انگلیسی مثل آب خوردن دیدن و استفاده فرمایید.

اصطلاح درگیر شدن با فردی/کل کردن با فردی/ سربه سر فردی گذاشتن و … در انگلیسی

.Mess with someone.مثالز:Never mess with German police.هرگز با پلیس آلمان درگیر نشو/در نیفت.Don’t mess with me unless you want trouble.سر به سر من نگذار، مگر اینکه دنبال دردسر بگردی.I’m tired of people messing with me and not telling me the truth.از اینکه مردم سر به سرم میگذارند و حقیقت رو بهم نمیگند خسته ام.I’ve warned you already, don’t mess with me!بهت هشدار دادم، با من درگیر نشو.Don’t mess with Mori because he’ll smash your face in.با موری درگیر نشو، چون صورتت رو له میکنه.

راهنما و روشهای تهیه مجموعه‌ها:

چطور مجموعه  برای من ارسال می شود؟

در كل به انگليسي

چطور می توانم هزینه را پرداخت کنم؟

روشهای تهیه برای دوستان خارج از ایران

تماس الکترونیکی و ایمیل به ما

تماس تلفنی با ما

پاسخ به پرسش های متداول

تنها از سایت های داراینماد اعتماد الکترونیکیبا اطمینان خرید کنید.

حال، آیا کسی از شما تا کنون دنبال این کلمه گشته است؟
منظورم در لغت‌نامه است؟ (خنده) بله، همانطور که فکر می‌کردم.
این کلمه چطور؟
اینجا، به شما نشان می‌دهم:
فرهنگ‌نویسی: عمل گردآوری کردن لغت‌نامه‌ها.
توجه کنید — خیلی اختصاصی کار می‌کنیم. واژه «گردآوری.»
لغت‌نامه از یک سنگ گرانیتی و یا یک پاره سنگ
تراشیده نشده است. بلکه از بسیاری تکه‌های کوچک ساخته شده است.
تکه‌های گسسته —
اینگونه هجی می‌شود تکه‌های گ-س-س-ت-ه.
و آن تکه‌ها واژه نام دارند.

حال یکی از افتخارات فرهنگ‌نویس بودن —
علاوه بر راه پیدا کردن به TED — این است که می‌توانید کلمه‌های جالبی بگویید،
مثل فرهنگ‌نویسانه.
این واژه الگوی جالبی دارد —
که هجای دوگانه نامیده می شود. و با گفتن هجای دوگانه،
به آخرین درجه گیکی بودن رسیده‌ام.
اما «فرهنگ نویسانه» با «دن دن دی دی دانه» الگوی یکسانی دارد.
درست است؟ گفتن این کلمه سرگرم کننده است،
و من آن را زیاد تکرار می‌کنم.
حال یکی از معایب فرهنگ‌نویس بودن
این است که افراد غالبا تصویر گرم و دوستانه‌ای از لغت‌نامه در ذهن‌شان ندارند.
درست است؟ هیچکس لغت‌نامه خود را در آغوش نمی‌گیرد.
اما چیزی که اغلب افراد درباره فرهنگ لغت فکر می‌کنند، بیشتر اینگونه فکر می‌کنند.
فقط برای اینکه بدانید، من سوت فرهنگ‌نویسی ندارم.
اما افراد تصور می‌کنند که کار من راه دادن کلمات خوب است
تا جای خود را در لغت‌نامه باز کنند،
و به کلمات بد اجازه ورود ندهم.

اما مسئله این است که من نمی‌خواهم پلیس راهنمایی باشم.
یکی به این دلیل که من اونیفرم ندارم.
و دیگر اینکه — تشخیص اینکه چه واژگانی خوب هستند
و چه واژگانی بد هستند اصلا کار آسانی نیست.
و زیاد هم جالب نیست. و وقتی که کارتان جالب و آسان نباشد،
دنبال بهانه می‌گردید که به نحوی آن را انجام ندهید.
پس اگر می خواستم شغلی را انتخاب کنم
که استعاره برای شغل من باشد، ترجیح می‌دادم که ماهیگیر باشم.
می خواهم تور بزرگم را درون اقیانوس آبی و عمیق زبان انگلیسی بیاندازم
و ببینم که چه موجودات خارق‌العاده‌ای را از کف آن بالا می‌آورم.
پس چرا از من می‌خواهند که عبور و مرور را کنترل کنم، وقتی که ترجیح می‌دهم ماهیگیری کنم؟
خوب، ملکه را سرزنش می‌کنم.
چرا ملکه را سرزنش می‌کنم؟
ملکه را سرزنش می‌کنم، اولا به این خاطر که خنده دار است.
و ثانیا ملکه را سرزنش می‌کنم چون
لغت‌نامه ها هیچ تغییر نکرده‌اند.

تصور ما از اینکه یک لغت‌نامه چیست از دوران سلطنت اوعوض نشده است.
تنها چیزی که ملکه ویکتوریا در لغت‌نامه‌های مدرن از آن خوشش نخواهد آمد
گنجاندن واژگان رکیک است، که این اتفاق
از سال ۱۹۶۵ در لغت‌نامه‌های آمریکایی افتاد.
خوب، این فرد را ببینید. عصر ویکتوریا.
جیمز موری، اولین ویراستار لغت‌نامه انگلیسی آکسفورد.
من کلاه او را ندارم. ای کاش آن کلاه را داشتم.
خب او مسئول بسیاری از چیزهایی است که
ما در لغت نامه‌های امروزی، نوین به حساب می‌آوریم.
وقتی شخصی شبیه این — با آن کلاه —
چهره مدرنیته است، مشکل‌ساز است.
و امروز جیمز موری می‌توانست دارای شغلی در هر لغت‌نامه‌ای باشد.
و هیچ منحنی یادگیریی نیز وجود ندارد.

و البته برخی از ما می‌گویم: رایانه‌ها!
رایانه‌ها! رایانه‌ها چی؟
مسئله‌ای که در مورد رایانه‌ها وجود دارد اینست که — من عاشق رایانه هستم.
منظورم این است که دیوانه آن هستم. عاشق رایانه‌ام.
حتی حاضرم برای اینکه جستجوی کتاب گوگل را از من نگیرید اعتصاب غذا کنم.
اما رایانه‌ها کار خاصی به جز
سرعت بخشیدن به فرآیند گردآوری لغت‌نامه‌ها نمی‌کنند.
نتیجه نهایی را تغییر نمی‌دهند.
چون یک لغت‌نامه،
طرحی ویکتوریایی با نفوذ ترکیبی مدرن است.
خیلی تخیلی است، ما اینجا یک دوچرخه الکتریکی داریم.
می‌بینید، طرحی داریم ویکتوریایی با یک موتور روی آن. همین!
طرح تغییر نکرده است.
در كل به انگليسي

و بله، پس لغت‌نامه‌های آنلاین چی؟ صحیح؟
لغت‌نامه‌های آنلاین بایستی متفاوت باشند.
این لغت‌نامه انگلیسی آکسفورد آنلاین است، یکی از بهترین لغت‌نامه‌های آنلاین.
در ضمن، این کلمه مورد علاقه من است:
Erinaceous: متعلق به خانواده خارپشت؛ ماهیت خارپشتی داشتن.
بسیار کلمه پرکاربردی است. حال به آن نگاه کنید.
لغت‌نامه‌های آنلاین در حال حاضر همان کاغذ هستند که روی صفحه نمایش آمده‌اند.
خیلی ساده است. ببینید در یک مدخل چند پیوند وجود دارد: دو!
درست؟ آن کلیدهای کوچک —
همه آنها را به جز نمودار تاریخ باز کرده‌ام.
پس اینجا زیاد اتفاق خاصی نیافتاده است.
جاهای زیادی برای کلیک کردن وجود ندارد.
در حقیقت لغت‌نامه‌های آنلاین دارای تمام
معایب نسخه‌های چاپی هستند به جز قابلیت جستجوی آنها.
و وقتی که قابلیت جستجوی آن را ارتقا دهیم،
در حقیقت به مزیتی برتر از نسخه چاپی دست یافته‌ایم، و آن دستیابی غیر مترقبه است.
دستیابی غیر مترقبه وقتی اتفاق می‌افتد که چیزی را پیدا می‌کنید که به دنبال آن نیستید
چون یافتن چیزی که به دنبال آن هستید بسیار دشوار است.

پس — (خنده) — حال، وقتی که به این مسئله فکر می‌کنید،
با مشکل Ham Butt (ته گوشت) مواجه می‌شویم.
آیا کسی می‌داند مشکل Ham Butt چیست؟
خانم‌ها برای شام یک خانواده بزرگ گوشت درست می‌کنند.
آنگاه قسمت پایین گوشت را جدا می‌کنند و به دور می‌اندازند،
و به این تیکه گوشت جدا شده نگاهی می‌اندازند و می‌گویند:
«این یک تکه گوشت بسیار عالی است. چرا آن را دور می اندازم؟»
با خود فکر می‌کند: «خوب مادرم همیشه همین کار را می‌کرد.»
سپس به مادرش زنگ می‌زند و می‌گوید:
«مامان، چرا وقتی گوشت می‌پزی تهش را جدا می‌کنی؟»
مادرش می‌گوید: «نمی‌دانم، مادرم همیشه این کار را می‌کرد!»
در نتیجه به مادربزرگ زنگ می‌زنند و او پاسخ می‌دهد:
«ماهیتابه‌ام خیلی کوچک بود!» (خنده)

پس مسئله این نیست که ما کلمات خوب یا کلمات بد داریم —
بلکه ماهیتابه‌ای داریم که بسیار کوچک است!
می‌دانید که ته گوشت نیز لذیذ است! هیچ دلیلی وجود ندارد که آن را دور بیاندازید.
کلمات بد — می‌بینید، وقتی مردم در فکر جایی هستند
و آن مکان را روی نقشه نمی‌یابند،
می‌گویند: «این نقشه مزخرف است!»
وقتی که کلوپ یا کافه‌ای پیدا می‌کنند که در کتاب راهنما نیست،
می گویند: «اوه، اینجا باید خیلی جالب باشه! توی کتاب راهنما نیست.»
وقتی با کلمه‌ای برخورد می‌کنند که در لغت‌نامه وجود ندارد با خود می‌گویند،
«حتما این کلمه بدی است.» چرا؟ بیشتر ممکن است آن لغت‌نامه بد باشد.
چرا به جای ماهیتابه، از گوشت ایراد می‌گیرید که بزرگ است؟
خوب می‌توانید گوشتی کوچکتر انتخاب کنید.
زبان انگلیسی به همان بزرگی است که هست.

پس اگر مشکل ته گوشت دارید،
و دارید به مشکل ته گوشت فکر می‌کنید،
نتیجه‌ای که به آن راه خواهی یافت بسیار نرمش‌ناپذیر و غیر شهودی خواهد بود:
کاغذ دشمن واژگان است.
چطور ممکن است؟ منظورم این است که من عاشق کتابم. من واقعا عاشق کتابم.
بعضی از بهترین دوستان من کتاب هستند.
اما کتاب بهترین شکل یک لغت‌نامه نیست.
ممکن است با خود بگویند: «اوه، پسر.
اونا می‌خواند لغت‌نامه‌های قشنگ چاپی منو ازم بگیرند؟»
خیر. هنوز لغت‌نامه‌های چاپی وجود دارند.
وقتی اتومبیل‌دار شدیم — وقتی که اتومبیل تبدیل به غالب‌ترین شکل حمل و نقل شد،
اسب‌ها را یک جا جمع نکردیم که آنها را بکشیم.
می‌دانید، هنوز قرار هست که لغت‌نامه‌های چاپی وجود داشته باشند،
اما دیگر لغت‌نامه غالب نخواهند بود.
از این به بعد لغت‌نامه کتابی-شکل تنها شکلی نیست که
لغت‌نامه‌ها دارند. همچنین قرار نیست
شکل الگو برای لغت‌نامه‌های آینده باشد.

پس اینگونه به مسئله نگاه کنید: اگر محدودیت مصنوعی داشته باشید،
محدودیت‌های مصنوعی منجر می‌شوند به
تمایزات دلبخواهی و جهانبینی نامتوازن.
چه اتفاقی می‌افتاد اگر زیست‌شناسان تنها به مطالعه حیواناتی می‌پرداختند
که باعث می‌شد مردم بگویند، «اوووو.» صحیح؟
اگر به حیوانات از دیدگاه زیباشناسانه نگاه می‌کردیم چه اتفاقی می‌افتاد،
آنگاه فقط آنهایی که بامزه بودند مورد مطالعه قرار می‌گرفتند؟
در نتیجه درباره جانواران محبوب اطلاعات زیادی می‌داشتیم،
و راجع به دیگر حیوانات خیلی کم.
و به نظر من این یک مشکل است.
به نظر من باید همه واژگان را بررسی کنیم،
چون وقتی به کلمات می‌اندیشید، می‌توانید اصطلاحات زیبایی بسازید
از اجزای بسیار بی‌ارزش.
فرهنگ‌نویسی بیشتر درباره علم مواد است.
مورد مطالعه ما مقاومت موادی است که
شما در ساختن ساختار اصطلاح خود استفاده می‌کنید:
کلام و نوشتار شما. و اغلب افراد به من می‌گویند،
«بسیار خوب، چگونه بفهمم که این واژه واقعی است؟»
آنها فکر می‌کنند، «اگر واژگان را ابزاری فرض کنیم
که در بیان افکارمان مورد استفاده قرار می‌گیرند،
چگونه می‌توان گفت پیچ‌گوشتی از چکش بهتر است؟
چگونه می‌توان گفت که چکش آهنگری از چکش صنعتی بهتر است؟
هر کدام از آنها مناسب کار خود هستند.»

همه از من می‌پرسند: «از کجا بدانیم که کلمه‌ای واقعیست؟»
ببینید، هر کس که کتاب‌های کودکان را خوانده باشد
می‌داند که عشق همه چیز را واقعی می‌کند.
اگر واژه‌ای را دوست دارید، بکارش ببرید. و واژه واقعی می‌شود.
وجود واژه در لغت‌نامه تنها تمایزی مصنوعی است.
باعث نمی‌شود کلمه را واقعی‌تر از هر روش دیگر جلوه دهد.
اگر کلمه ای را دوست دارید، واقعی می‌شود.
پس اگر نگران هدایت عبور و مرور نباشیم،
اگر از کاغذ جلوتر رفته‌ایم، اگر نگرانی کمتری داریم
راجع به کنترل کردن و بیشتر درباره توضیحات،
آنگاه می‌توانیم زبان انگلیسی را مثل
این متحرک زیبا فرض کنیم.
و هرگاه یکی از قسمت‌های کوچک این متحرک تغییر کند،
لمس شود — هر گاه کلمه‌ای را لمس کنید،
آن را در بافت جدیدی بکار برده‌اید، معنای جدیدی به آن داده‌اید،
آن را فعل می‌کنید — باعث حرکت متحرک می‌شوید.
آن را نشکسته‌اید؛ بلکه فقط در موقعیتی تازه است،
و این موقعیت تازه می‌تواند به همان اندازه زیبا باشد.

پس اگر دیگر پلیس راهنمایی نیستید —
مشکل پلیس راهنمایی بودن این است
تنها چند پلیس می‌توانند در یک چهارراه باشند،
وگرنه اتومبیل‌ها گیج می‌شوند.
ولی اگر هدف شما هدایت عبور و مرور نباشد،
مثلا شمردن اتومبیل‌ها باشد، آنگاه هر چه چشم بیشتری باشد بهتر است.
می‌توانید درخواست کمک کنید!
اگر درخواست کمک کنید، کار بیشتری انجام می‌شود. و واقعا ما نیازمند کمک هستیم.
کتابخانه مجلس: ۱۷ میلیون کتاب.
که نصف آنها به انگلیسی هستند.
اگر از ۱۰ کتاب تنها یکی
حاوی کلمه‌ای خارج از لغت‌نامه باشد،
معادل با بیش از دو لغت‌نامه جامع خواهد بود.

و من کلمه‌ای لغت‌نامه‌ای نشده —
مثلا کلمه «لغت‌نامه‌ای نشده» —
را تقریبا در هر کتابی که می‌خوانم می‌بینم. روزنامه‌ها چطور؟
بایگانی روزنامه‌ها به سال ۱۷۵۹ برمی‌گردد.
۵۸.۱ میلیون صفحه روزنامه. اگر از ۱۰۰ تا تنها یکی
از آن صفحات کلمه‌ای لغت‌نامه‌ای نشده داشته باشد،
یک فرهنگ آکسفورد کامل می‌شود.
یعنی پانصدهزار کلمه دیگر. پس آن بسیار زیاد است.
و من هنوز مجلات را به حساب نیاورده‌ام، وبلاگ‌ها را نیز حساب نکرده‌ام —
و من در یک هفته نشریه بوینگ‌بوینگ کلمات بیشتری می‌بینم
تا نیوزویک یا تایم.
اتفاقات زیادی درحال رخ دادن است.

و حتی تعدد معانی را هم در نظر نگرفته‌ام،
چون عادت حریصانه بعضی از واژگان است که
بیشتر از یک معنی را به خود می‌گیرند.
حال اگر کلمه «Set» را در نظر بگیرید — می‌تواند به معنی محل دستفروشی باشد،
می‌تواند چین‌چین‌های یقه لباس‌های دوره الیزابت باشد —
و معانی بسیار دیگری در لغت‌نامه انگلیسی آکسفورد هست.
لغت‌نامه آکسفورد ۳۳ شماره مجزا برای واژه «set» دارد.
این کلمه بسیار کوچک، ۳۳ معنی مختلف.
برچسب یکی از آنها اینگونه است: «معانی اختصاصی متفرقه.»
می‌دانید یاد چه چیزی می‌افتم؟
یاد عصر جمعه می‌افتم که کسی می‌خواهد به سمت یک کافه برود.
یک پلیس واژه‌ها بیرون ایستاده،
و می‌گوید: «معانی اختصاصی متفرقه.»

پس ما همه این واژگان را داریم، و واقعا به کمک نیاز داریم!
و مسئله این است که می‌توانیم تقاضای کمک کنیم —
کمک خواستن آنقدرها هم دشوار نیست.
یعنی که، فرهنگ‌نویسی موشک هواکردن که نیست.
می‌بینید، من فقط یک سری کلمات و اعداد به شما دادم،
و این فراتر از توضیح بصری است.
اگر لغت‌نامه را نقشه زبان انگلیسی بدانیم،
چیزهایی که بلدیم این نقاط روشن هستند
و جاهایی که در تاریکی قرار داریم نقاط تیره هستند.
اگر این نقشه تمام کلمات انگلیسی آمریکایی بود، ما چیزی بلد نبودیم.
و حتی قالب زبان را نیز نمی‌دانیم که به چه شکل است.
اگر این لغت‌نامه بود — اگر این نقشه انگلیسی آمریکایی بود —
ببینید، ما تصوری قلنبه از فلوریدا داریم،
ولی کالیفرنیایی وجود ندارد!
جای کالیفرنیا در انگلیسی آمریکایی خالی است.
ما به قدر کافی نمی‌دانیم، و حتی نمی‌دانیم که جای کالیفرنیا خالی است.
حتی آن جای خالی را هم روی نقشه نمی‌بینیم.

پس دوباره، فرهنگ‌نویسی موشک هواکردن نیست.
ولی حتی اگر به همان سختی هم بود، دانش موشکی امروزه در حال انجام است
توسط آماتورهای علاقمند. می‌دانید؟
پیدا کردن چند کلمه هم نمی‌تواند زیاد سخت باشد!
پس، تعداد کافی از دانشمندان در رشته های دیگر
واقعا از مردم می‌خواهند تا کمک کنند، و آنها دارند خوب کار می‌کنند.
به عنوان مثال: eBird را در نظر بگیرید، جاییکه علاقمندان به پرندگان می‌توانند
اطلاعات خود را از مشاهده پرنده‌ها آنجا بارگذاری کنند.
و آنگاه پرنده‌شناسان می‌توانند با مراجعه به آن
به ردیابی جمعیت‌ها، مهاجرت‌ها و غیره کمک کنند.

این مایک اوتس است. مایک اوتس در پادشاهی متحده زندگی می‌کند.
او مدیر یک شرکت آبکاری الکتریکی است.
او بیش از ۱۴۰ ستاره دنباله‌دار پیدا کرده است.
او ستاره‌های زیادی پیدا کرده، یکی از آنها را به اسم او نامگذاری کرده‌اند.
کمی بعد از مریخ است — یک پیاده‌روی.
فکر نمی‌کنم که به این زودی عکسش را در آنجا بگیرد.
اما او ۱۴۰ ستاره دنباله‌دار را بدون تلسکوپ پیدا کرده است.
او اطلاعات را از ماهواره NASA SOHO دانلود کرده بود،
و بدین طریق آنها را پیدا کرد.
اگر می‌توانیم بدون تلسکوپ ستاره پیدا کنیم،
نبایستی که بتوانیم واژه‌ها را هم پیدا کنیم؟

اکنون همه شما می‌دانید که از اینها چه منظوری دارم.
چون من اینترنت می‌روم، که جایی است که همه می‌روند.
و اینترنت برای جمع‌آوری لغات عالی است،
چون اینترنت پر از گردآوردندگان است.
و این یکی از فناوری‌های کمترشناخته شده اینترنت است،
البته اینترنت در حقیقت تشکیل شده است از واژگان و شور و شوق.
و واژگان و شور و شوق در حقیقت می‌توانند
دستورکار فرهنگ‌نویسی باشند. این عالی نیست؟
بنابراین در حال حاضر سایت‌های خیلی خوب زیادی برای جمع‌آوری کلمات وجود دارند،
اما مشکل بعضی از آنها این است که زیاد علمی نیستند.
آنها کلمه را نشان می‌دهند، ولی زمینه آن را نشان نمی‌دهند:
از کجا آمده است؟ چه کسی آن را گفته است؟
در کدام روزنامه بوده است؟ چه کتابی؟

چون یک کلمه همانند یک اثر باستان‌شناسی است.
اگر زادگاه یا خاستگاه اثر را ندانید،
دیگر علم نیست — فقط یک شی زیبا برای دیدن است.
پس واژهٔ بدون ریشه مانند گلی بریده است.
همانطور که می‌دانید — برای مدتی دیدنی است، ولی زود پژمرده می‌شود.
بسیار سریع می‌میرد.
پس همه این مدت می‌گفتم،
«لغت‌نامه، لغت‌نامه، لغت‌نامه، لغت‌نامه.»
نه «یک لغت‌نامه» یا «لغت‌نامه‌ها.» و به این دلیل است که —
خوب، مردم لغت‌نامه را به منزلهٔ کل زبان می‌گیرند.
آن را به صورت جزئی از کل به کار می‌برند.
و یکی از مشکلات دانستن واژهٔ «هم‌دریافتی»
این است که شما دنبال بهانه‌ای برای گفتن این واژه می‌گردید.
تمام سخنرانی من بهانه‌ای بود تا به این نقطه برسم
که بتوانم جزئی را به عنوان یک کل به شما ارائه کنم.
پس واقعا متاسفم. ولی وقتی بخشی از چیزی را بکار می‌برید —
مثل لغت‌نامه که بخشی از زبان است،
یا یک پرچم که نشانه کشور آمریکاست، نماد یک کشور —
شما آن را جزئی از کل در نظر گرفته‌اید.
اما مسئله این است که ما می‌توانیم لغت‌نامه را کل زبان فرض کنیم.
اگر ظرف بزرگتری داشته باشیم می‌توانیم تمام لغات را درون آن بگذاریم.
می‌توانیم تمام معانی را بگنجانیم.
آیا این نیست که همه معانی بیشتری در زندگی خود می‌خواهند؟
و ما می‌توانیم لغت‌نامه را نه تنها به نماد یک زبان —
بلکه به کل زبان تبدیل کنیم.

می‌دونین، من بسیار امیدوارم که پسرم —
که این ماه ۷ ساله می‌شود — دوست دارم که چیزی را به یاد داشته باشد
که این زمانی شکل عمده لغت‌نامه‌ها بوده است.
لغت‌نامه‌ها زمانی این شکلی بودند.
من می‌خواهم که او اینطور لغت‌نامه را مثل نوار ۸-ترانه‌ای در نظر بگیرد.
غالبی بود که بدلیل کارآمد نبودن از بین رفت.
واقعا چیزی نبود که مردم نیاز داشتند.
و مسئله این است که، اگر ما بتوانیم تمام لغات را بگنجانیم،
دیگر آن تمایز مصنوعی خوب و بد را ندارد،
و می‌توانیم زبان را همچون دانشمندان تعریف کنیم.
می‌توانیم نقدهای زیباشناختی را به عهده نویسندگان و سخنرانان بگذاریم.
اگر بتوانیم این کار انجام دهیم، پس من هم می‌توانم تمام وقتم را ماهیگیری کنم
و دیگر مجبور نیستم پلیس ترافیک باشم.
از توجه شما بسیار سپاسگزارم.

TED.com translations are made possible by volunteer
translators. Learn more about the
Open Translation Project.


© TED Conferences, LLC. All rights reserved.

حال، آیا کسی از شما تا کنون دنبال این کلمه گشته است؟
منظورم در لغت‌نامه است؟ (خنده) بله، همانطور که فکر می‌کردم.
این کلمه چطور؟
اینجا، به شما نشان می‌دهم:
فرهنگ‌نویسی: عمل گردآوری کردن لغت‌نامه‌ها.
توجه کنید — خیلی اختصاصی کار می‌کنیم. واژه «گردآوری.»
لغت‌نامه از یک سنگ گرانیتی و یا یک پاره سنگ
تراشیده نشده است. بلکه از بسیاری تکه‌های کوچک ساخته شده است.
تکه‌های گسسته —
اینگونه هجی می‌شود تکه‌های گ-س-س-ت-ه.
و آن تکه‌ها واژه نام دارند.

حال یکی از افتخارات فرهنگ‌نویس بودن —
علاوه بر راه پیدا کردن به TED — این است که می‌توانید کلمه‌های جالبی بگویید،
مثل فرهنگ‌نویسانه.
این واژه الگوی جالبی دارد —
که هجای دوگانه نامیده می شود. و با گفتن هجای دوگانه،
به آخرین درجه گیکی بودن رسیده‌ام.
اما «فرهنگ نویسانه» با «دن دن دی دی دانه» الگوی یکسانی دارد.
درست است؟ گفتن این کلمه سرگرم کننده است،
و من آن را زیاد تکرار می‌کنم.
حال یکی از معایب فرهنگ‌نویس بودن
این است که افراد غالبا تصویر گرم و دوستانه‌ای از لغت‌نامه در ذهن‌شان ندارند.
درست است؟ هیچکس لغت‌نامه خود را در آغوش نمی‌گیرد.
اما چیزی که اغلب افراد درباره فرهنگ لغت فکر می‌کنند، بیشتر اینگونه فکر می‌کنند.
فقط برای اینکه بدانید، من سوت فرهنگ‌نویسی ندارم.
اما افراد تصور می‌کنند که کار من راه دادن کلمات خوب است
تا جای خود را در لغت‌نامه باز کنند،
و به کلمات بد اجازه ورود ندهم.

اما مسئله این است که من نمی‌خواهم پلیس راهنمایی باشم.
یکی به این دلیل که من اونیفرم ندارم.
و دیگر اینکه — تشخیص اینکه چه واژگانی خوب هستند
و چه واژگانی بد هستند اصلا کار آسانی نیست.
و زیاد هم جالب نیست. و وقتی که کارتان جالب و آسان نباشد،
دنبال بهانه می‌گردید که به نحوی آن را انجام ندهید.
پس اگر می خواستم شغلی را انتخاب کنم
که استعاره برای شغل من باشد، ترجیح می‌دادم که ماهیگیر باشم.
می خواهم تور بزرگم را درون اقیانوس آبی و عمیق زبان انگلیسی بیاندازم
و ببینم که چه موجودات خارق‌العاده‌ای را از کف آن بالا می‌آورم.
پس چرا از من می‌خواهند که عبور و مرور را کنترل کنم، وقتی که ترجیح می‌دهم ماهیگیری کنم؟
خوب، ملکه را سرزنش می‌کنم.
چرا ملکه را سرزنش می‌کنم؟
ملکه را سرزنش می‌کنم، اولا به این خاطر که خنده دار است.
و ثانیا ملکه را سرزنش می‌کنم چون
لغت‌نامه ها هیچ تغییر نکرده‌اند.

تصور ما از اینکه یک لغت‌نامه چیست از دوران سلطنت اوعوض نشده است.
تنها چیزی که ملکه ویکتوریا در لغت‌نامه‌های مدرن از آن خوشش نخواهد آمد
گنجاندن واژگان رکیک است، که این اتفاق
از سال ۱۹۶۵ در لغت‌نامه‌های آمریکایی افتاد.
خوب، این فرد را ببینید. عصر ویکتوریا.
جیمز موری، اولین ویراستار لغت‌نامه انگلیسی آکسفورد.
من کلاه او را ندارم. ای کاش آن کلاه را داشتم.
خب او مسئول بسیاری از چیزهایی است که
ما در لغت نامه‌های امروزی، نوین به حساب می‌آوریم.
وقتی شخصی شبیه این — با آن کلاه —
چهره مدرنیته است، مشکل‌ساز است.
و امروز جیمز موری می‌توانست دارای شغلی در هر لغت‌نامه‌ای باشد.
و هیچ منحنی یادگیریی نیز وجود ندارد.

و البته برخی از ما می‌گویم: رایانه‌ها!
رایانه‌ها! رایانه‌ها چی؟
مسئله‌ای که در مورد رایانه‌ها وجود دارد اینست که — من عاشق رایانه هستم.
منظورم این است که دیوانه آن هستم. عاشق رایانه‌ام.
حتی حاضرم برای اینکه جستجوی کتاب گوگل را از من نگیرید اعتصاب غذا کنم.
اما رایانه‌ها کار خاصی به جز
سرعت بخشیدن به فرآیند گردآوری لغت‌نامه‌ها نمی‌کنند.
نتیجه نهایی را تغییر نمی‌دهند.
چون یک لغت‌نامه،
طرحی ویکتوریایی با نفوذ ترکیبی مدرن است.
خیلی تخیلی است، ما اینجا یک دوچرخه الکتریکی داریم.
می‌بینید، طرحی داریم ویکتوریایی با یک موتور روی آن. همین!
طرح تغییر نکرده است.
در كل به انگليسي

و بله، پس لغت‌نامه‌های آنلاین چی؟ صحیح؟
لغت‌نامه‌های آنلاین بایستی متفاوت باشند.
این لغت‌نامه انگلیسی آکسفورد آنلاین است، یکی از بهترین لغت‌نامه‌های آنلاین.
در ضمن، این کلمه مورد علاقه من است:
Erinaceous: متعلق به خانواده خارپشت؛ ماهیت خارپشتی داشتن.
بسیار کلمه پرکاربردی است. حال به آن نگاه کنید.
لغت‌نامه‌های آنلاین در حال حاضر همان کاغذ هستند که روی صفحه نمایش آمده‌اند.
خیلی ساده است. ببینید در یک مدخل چند پیوند وجود دارد: دو!
درست؟ آن کلیدهای کوچک —
همه آنها را به جز نمودار تاریخ باز کرده‌ام.
پس اینجا زیاد اتفاق خاصی نیافتاده است.
جاهای زیادی برای کلیک کردن وجود ندارد.
در حقیقت لغت‌نامه‌های آنلاین دارای تمام
معایب نسخه‌های چاپی هستند به جز قابلیت جستجوی آنها.
و وقتی که قابلیت جستجوی آن را ارتقا دهیم،
در حقیقت به مزیتی برتر از نسخه چاپی دست یافته‌ایم، و آن دستیابی غیر مترقبه است.
دستیابی غیر مترقبه وقتی اتفاق می‌افتد که چیزی را پیدا می‌کنید که به دنبال آن نیستید
چون یافتن چیزی که به دنبال آن هستید بسیار دشوار است.

پس — (خنده) — حال، وقتی که به این مسئله فکر می‌کنید،
با مشکل Ham Butt (ته گوشت) مواجه می‌شویم.
آیا کسی می‌داند مشکل Ham Butt چیست؟
خانم‌ها برای شام یک خانواده بزرگ گوشت درست می‌کنند.
آنگاه قسمت پایین گوشت را جدا می‌کنند و به دور می‌اندازند،
و به این تیکه گوشت جدا شده نگاهی می‌اندازند و می‌گویند:
«این یک تکه گوشت بسیار عالی است. چرا آن را دور می اندازم؟»
با خود فکر می‌کند: «خوب مادرم همیشه همین کار را می‌کرد.»
سپس به مادرش زنگ می‌زند و می‌گوید:
«مامان، چرا وقتی گوشت می‌پزی تهش را جدا می‌کنی؟»
مادرش می‌گوید: «نمی‌دانم، مادرم همیشه این کار را می‌کرد!»
در نتیجه به مادربزرگ زنگ می‌زنند و او پاسخ می‌دهد:
«ماهیتابه‌ام خیلی کوچک بود!» (خنده)

پس مسئله این نیست که ما کلمات خوب یا کلمات بد داریم —
بلکه ماهیتابه‌ای داریم که بسیار کوچک است!
می‌دانید که ته گوشت نیز لذیذ است! هیچ دلیلی وجود ندارد که آن را دور بیاندازید.
کلمات بد — می‌بینید، وقتی مردم در فکر جایی هستند
و آن مکان را روی نقشه نمی‌یابند،
می‌گویند: «این نقشه مزخرف است!»
وقتی که کلوپ یا کافه‌ای پیدا می‌کنند که در کتاب راهنما نیست،
می گویند: «اوه، اینجا باید خیلی جالب باشه! توی کتاب راهنما نیست.»
وقتی با کلمه‌ای برخورد می‌کنند که در لغت‌نامه وجود ندارد با خود می‌گویند،
«حتما این کلمه بدی است.» چرا؟ بیشتر ممکن است آن لغت‌نامه بد باشد.
چرا به جای ماهیتابه، از گوشت ایراد می‌گیرید که بزرگ است؟
خوب می‌توانید گوشتی کوچکتر انتخاب کنید.
زبان انگلیسی به همان بزرگی است که هست.

پس اگر مشکل ته گوشت دارید،
و دارید به مشکل ته گوشت فکر می‌کنید،
نتیجه‌ای که به آن راه خواهی یافت بسیار نرمش‌ناپذیر و غیر شهودی خواهد بود:
کاغذ دشمن واژگان است.
چطور ممکن است؟ منظورم این است که من عاشق کتابم. من واقعا عاشق کتابم.
بعضی از بهترین دوستان من کتاب هستند.
اما کتاب بهترین شکل یک لغت‌نامه نیست.
ممکن است با خود بگویند: «اوه، پسر.
اونا می‌خواند لغت‌نامه‌های قشنگ چاپی منو ازم بگیرند؟»
خیر. هنوز لغت‌نامه‌های چاپی وجود دارند.
وقتی اتومبیل‌دار شدیم — وقتی که اتومبیل تبدیل به غالب‌ترین شکل حمل و نقل شد،
اسب‌ها را یک جا جمع نکردیم که آنها را بکشیم.
می‌دانید، هنوز قرار هست که لغت‌نامه‌های چاپی وجود داشته باشند،
اما دیگر لغت‌نامه غالب نخواهند بود.
از این به بعد لغت‌نامه کتابی-شکل تنها شکلی نیست که
لغت‌نامه‌ها دارند. همچنین قرار نیست
شکل الگو برای لغت‌نامه‌های آینده باشد.

پس اینگونه به مسئله نگاه کنید: اگر محدودیت مصنوعی داشته باشید،
محدودیت‌های مصنوعی منجر می‌شوند به
تمایزات دلبخواهی و جهانبینی نامتوازن.
چه اتفاقی می‌افتاد اگر زیست‌شناسان تنها به مطالعه حیواناتی می‌پرداختند
که باعث می‌شد مردم بگویند، «اوووو.» صحیح؟
اگر به حیوانات از دیدگاه زیباشناسانه نگاه می‌کردیم چه اتفاقی می‌افتاد،
آنگاه فقط آنهایی که بامزه بودند مورد مطالعه قرار می‌گرفتند؟
در نتیجه درباره جانواران محبوب اطلاعات زیادی می‌داشتیم،
و راجع به دیگر حیوانات خیلی کم.
و به نظر من این یک مشکل است.
به نظر من باید همه واژگان را بررسی کنیم،
چون وقتی به کلمات می‌اندیشید، می‌توانید اصطلاحات زیبایی بسازید
از اجزای بسیار بی‌ارزش.
فرهنگ‌نویسی بیشتر درباره علم مواد است.
مورد مطالعه ما مقاومت موادی است که
شما در ساختن ساختار اصطلاح خود استفاده می‌کنید:
کلام و نوشتار شما. و اغلب افراد به من می‌گویند،
«بسیار خوب، چگونه بفهمم که این واژه واقعی است؟»
آنها فکر می‌کنند، «اگر واژگان را ابزاری فرض کنیم
که در بیان افکارمان مورد استفاده قرار می‌گیرند،
چگونه می‌توان گفت پیچ‌گوشتی از چکش بهتر است؟
چگونه می‌توان گفت که چکش آهنگری از چکش صنعتی بهتر است؟
هر کدام از آنها مناسب کار خود هستند.»

همه از من می‌پرسند: «از کجا بدانیم که کلمه‌ای واقعیست؟»
ببینید، هر کس که کتاب‌های کودکان را خوانده باشد
می‌داند که عشق همه چیز را واقعی می‌کند.
اگر واژه‌ای را دوست دارید، بکارش ببرید. و واژه واقعی می‌شود.
وجود واژه در لغت‌نامه تنها تمایزی مصنوعی است.
باعث نمی‌شود کلمه را واقعی‌تر از هر روش دیگر جلوه دهد.
اگر کلمه ای را دوست دارید، واقعی می‌شود.
پس اگر نگران هدایت عبور و مرور نباشیم،
اگر از کاغذ جلوتر رفته‌ایم، اگر نگرانی کمتری داریم
راجع به کنترل کردن و بیشتر درباره توضیحات،
آنگاه می‌توانیم زبان انگلیسی را مثل
این متحرک زیبا فرض کنیم.
و هرگاه یکی از قسمت‌های کوچک این متحرک تغییر کند،
لمس شود — هر گاه کلمه‌ای را لمس کنید،
آن را در بافت جدیدی بکار برده‌اید، معنای جدیدی به آن داده‌اید،
آن را فعل می‌کنید — باعث حرکت متحرک می‌شوید.
آن را نشکسته‌اید؛ بلکه فقط در موقعیتی تازه است،
و این موقعیت تازه می‌تواند به همان اندازه زیبا باشد.

پس اگر دیگر پلیس راهنمایی نیستید —
مشکل پلیس راهنمایی بودن این است
تنها چند پلیس می‌توانند در یک چهارراه باشند،
وگرنه اتومبیل‌ها گیج می‌شوند.
ولی اگر هدف شما هدایت عبور و مرور نباشد،
مثلا شمردن اتومبیل‌ها باشد، آنگاه هر چه چشم بیشتری باشد بهتر است.
می‌توانید درخواست کمک کنید!
اگر درخواست کمک کنید، کار بیشتری انجام می‌شود. و واقعا ما نیازمند کمک هستیم.
کتابخانه مجلس: ۱۷ میلیون کتاب.
که نصف آنها به انگلیسی هستند.
اگر از ۱۰ کتاب تنها یکی
حاوی کلمه‌ای خارج از لغت‌نامه باشد،
معادل با بیش از دو لغت‌نامه جامع خواهد بود.

و من کلمه‌ای لغت‌نامه‌ای نشده —
مثلا کلمه «لغت‌نامه‌ای نشده» —
را تقریبا در هر کتابی که می‌خوانم می‌بینم. روزنامه‌ها چطور؟
بایگانی روزنامه‌ها به سال ۱۷۵۹ برمی‌گردد.
۵۸.۱ میلیون صفحه روزنامه. اگر از ۱۰۰ تا تنها یکی
از آن صفحات کلمه‌ای لغت‌نامه‌ای نشده داشته باشد،
یک فرهنگ آکسفورد کامل می‌شود.
یعنی پانصدهزار کلمه دیگر. پس آن بسیار زیاد است.
و من هنوز مجلات را به حساب نیاورده‌ام، وبلاگ‌ها را نیز حساب نکرده‌ام —
و من در یک هفته نشریه بوینگ‌بوینگ کلمات بیشتری می‌بینم
تا نیوزویک یا تایم.
اتفاقات زیادی درحال رخ دادن است.

و حتی تعدد معانی را هم در نظر نگرفته‌ام،
چون عادت حریصانه بعضی از واژگان است که
بیشتر از یک معنی را به خود می‌گیرند.
حال اگر کلمه «Set» را در نظر بگیرید — می‌تواند به معنی محل دستفروشی باشد،
می‌تواند چین‌چین‌های یقه لباس‌های دوره الیزابت باشد —
و معانی بسیار دیگری در لغت‌نامه انگلیسی آکسفورد هست.
لغت‌نامه آکسفورد ۳۳ شماره مجزا برای واژه «set» دارد.
این کلمه بسیار کوچک، ۳۳ معنی مختلف.
برچسب یکی از آنها اینگونه است: «معانی اختصاصی متفرقه.»
می‌دانید یاد چه چیزی می‌افتم؟
یاد عصر جمعه می‌افتم که کسی می‌خواهد به سمت یک کافه برود.
یک پلیس واژه‌ها بیرون ایستاده،
و می‌گوید: «معانی اختصاصی متفرقه.»

پس ما همه این واژگان را داریم، و واقعا به کمک نیاز داریم!
و مسئله این است که می‌توانیم تقاضای کمک کنیم —
کمک خواستن آنقدرها هم دشوار نیست.
یعنی که، فرهنگ‌نویسی موشک هواکردن که نیست.
می‌بینید، من فقط یک سری کلمات و اعداد به شما دادم،
و این فراتر از توضیح بصری است.
اگر لغت‌نامه را نقشه زبان انگلیسی بدانیم،
چیزهایی که بلدیم این نقاط روشن هستند
و جاهایی که در تاریکی قرار داریم نقاط تیره هستند.
اگر این نقشه تمام کلمات انگلیسی آمریکایی بود، ما چیزی بلد نبودیم.
و حتی قالب زبان را نیز نمی‌دانیم که به چه شکل است.
اگر این لغت‌نامه بود — اگر این نقشه انگلیسی آمریکایی بود —
ببینید، ما تصوری قلنبه از فلوریدا داریم،
ولی کالیفرنیایی وجود ندارد!
جای کالیفرنیا در انگلیسی آمریکایی خالی است.
ما به قدر کافی نمی‌دانیم، و حتی نمی‌دانیم که جای کالیفرنیا خالی است.
حتی آن جای خالی را هم روی نقشه نمی‌بینیم.

پس دوباره، فرهنگ‌نویسی موشک هواکردن نیست.
ولی حتی اگر به همان سختی هم بود، دانش موشکی امروزه در حال انجام است
توسط آماتورهای علاقمند. می‌دانید؟
پیدا کردن چند کلمه هم نمی‌تواند زیاد سخت باشد!
پس، تعداد کافی از دانشمندان در رشته های دیگر
واقعا از مردم می‌خواهند تا کمک کنند، و آنها دارند خوب کار می‌کنند.
به عنوان مثال: eBird را در نظر بگیرید، جاییکه علاقمندان به پرندگان می‌توانند
اطلاعات خود را از مشاهده پرنده‌ها آنجا بارگذاری کنند.
و آنگاه پرنده‌شناسان می‌توانند با مراجعه به آن
به ردیابی جمعیت‌ها، مهاجرت‌ها و غیره کمک کنند.

این مایک اوتس است. مایک اوتس در پادشاهی متحده زندگی می‌کند.
او مدیر یک شرکت آبکاری الکتریکی است.
او بیش از ۱۴۰ ستاره دنباله‌دار پیدا کرده است.
او ستاره‌های زیادی پیدا کرده، یکی از آنها را به اسم او نامگذاری کرده‌اند.
کمی بعد از مریخ است — یک پیاده‌روی.
فکر نمی‌کنم که به این زودی عکسش را در آنجا بگیرد.
اما او ۱۴۰ ستاره دنباله‌دار را بدون تلسکوپ پیدا کرده است.
او اطلاعات را از ماهواره NASA SOHO دانلود کرده بود،
و بدین طریق آنها را پیدا کرد.
اگر می‌توانیم بدون تلسکوپ ستاره پیدا کنیم،
نبایستی که بتوانیم واژه‌ها را هم پیدا کنیم؟

اکنون همه شما می‌دانید که از اینها چه منظوری دارم.
چون من اینترنت می‌روم، که جایی است که همه می‌روند.
و اینترنت برای جمع‌آوری لغات عالی است،
چون اینترنت پر از گردآوردندگان است.
و این یکی از فناوری‌های کمترشناخته شده اینترنت است،
البته اینترنت در حقیقت تشکیل شده است از واژگان و شور و شوق.
و واژگان و شور و شوق در حقیقت می‌توانند
دستورکار فرهنگ‌نویسی باشند. این عالی نیست؟
بنابراین در حال حاضر سایت‌های خیلی خوب زیادی برای جمع‌آوری کلمات وجود دارند،
اما مشکل بعضی از آنها این است که زیاد علمی نیستند.
آنها کلمه را نشان می‌دهند، ولی زمینه آن را نشان نمی‌دهند:
از کجا آمده است؟ چه کسی آن را گفته است؟
در کدام روزنامه بوده است؟ چه کتابی؟

چون یک کلمه همانند یک اثر باستان‌شناسی است.
اگر زادگاه یا خاستگاه اثر را ندانید،
دیگر علم نیست — فقط یک شی زیبا برای دیدن است.
پس واژهٔ بدون ریشه مانند گلی بریده است.
همانطور که می‌دانید — برای مدتی دیدنی است، ولی زود پژمرده می‌شود.
بسیار سریع می‌میرد.
پس همه این مدت می‌گفتم،
«لغت‌نامه، لغت‌نامه، لغت‌نامه، لغت‌نامه.»
نه «یک لغت‌نامه» یا «لغت‌نامه‌ها.» و به این دلیل است که —
خوب، مردم لغت‌نامه را به منزلهٔ کل زبان می‌گیرند.
آن را به صورت جزئی از کل به کار می‌برند.
و یکی از مشکلات دانستن واژهٔ «هم‌دریافتی»
این است که شما دنبال بهانه‌ای برای گفتن این واژه می‌گردید.
تمام سخنرانی من بهانه‌ای بود تا به این نقطه برسم
که بتوانم جزئی را به عنوان یک کل به شما ارائه کنم.
پس واقعا متاسفم. ولی وقتی بخشی از چیزی را بکار می‌برید —
مثل لغت‌نامه که بخشی از زبان است،
یا یک پرچم که نشانه کشور آمریکاست، نماد یک کشور —
شما آن را جزئی از کل در نظر گرفته‌اید.
اما مسئله این است که ما می‌توانیم لغت‌نامه را کل زبان فرض کنیم.
اگر ظرف بزرگتری داشته باشیم می‌توانیم تمام لغات را درون آن بگذاریم.
می‌توانیم تمام معانی را بگنجانیم.
آیا این نیست که همه معانی بیشتری در زندگی خود می‌خواهند؟
و ما می‌توانیم لغت‌نامه را نه تنها به نماد یک زبان —
بلکه به کل زبان تبدیل کنیم.

می‌دونین، من بسیار امیدوارم که پسرم —
که این ماه ۷ ساله می‌شود — دوست دارم که چیزی را به یاد داشته باشد
که این زمانی شکل عمده لغت‌نامه‌ها بوده است.
لغت‌نامه‌ها زمانی این شکلی بودند.
من می‌خواهم که او اینطور لغت‌نامه را مثل نوار ۸-ترانه‌ای در نظر بگیرد.
غالبی بود که بدلیل کارآمد نبودن از بین رفت.
واقعا چیزی نبود که مردم نیاز داشتند.
و مسئله این است که، اگر ما بتوانیم تمام لغات را بگنجانیم،
دیگر آن تمایز مصنوعی خوب و بد را ندارد،
و می‌توانیم زبان را همچون دانشمندان تعریف کنیم.
می‌توانیم نقدهای زیباشناختی را به عهده نویسندگان و سخنرانان بگذاریم.
اگر بتوانیم این کار انجام دهیم، پس من هم می‌توانم تمام وقتم را ماهیگیری کنم
و دیگر مجبور نیستم پلیس ترافیک باشم.
از توجه شما بسیار سپاسگزارم.

TED.com translations are made possible by volunteer
translators. Learn more about the
Open Translation Project.


© TED Conferences, LLC. All rights reserved.

گذرواژه خود را فراموش کرده اید؟

توسط
مدیرکل انجمن، 14 فروردین 1396 در فرهنگ‌های حقوقی

برای اینکه بتوانید دیدگاهی ارسال کنید نیاز دارید که کاربر سایت شوید

برای حساب کاربری جدید در سایت ما ثبت نام کنید. عضویت خیلی ساده است !

دارای حساب کاربری هستید؟ از اینجا وارد شوید

در كل به انگليسي


طراحی و پشتیبانی

طرح و گرافیک ماهان

در كل به انگليسي
در كل به انگليسي
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *