خواص دارویی و گیاهی
ترجمه انگلیسی به فارسی کلمه Peel
(به ویژه میوه و گیاه) پوست کندن (عامیانه) لباس در آوردن، رخت کندن ور آمدن، کنده شدن پوست میوه Peel (2) پاروی نانوایی، نان بند، نیواره، وردنه Peel (3) (به ویژه در مرز میان انگلیس و اسکاتلند در قرن 61) دژ، برج و بارو Off دور از (محلی)، بر (در فاصله ی زمانی یا مکانی مشخص) دور شده، افتاده، جدا (موتور و برق و غیره) خاموش تمام، پایان (یافته) (انگلیس – خوردن یا آشامیدن) بد، خراب، ناموجود در مرخصی، آزاد از کار (رفتار) بد، غیر معمول به هم خورده، فسخ شده 0 دارای مقدار معینی از چیزی (به ویژه پول یا رفاه) 1 (به ویژه راه) فرعی، در نزدیکی خیابان یا راه اصلی 2 در نزدیکی (ساحل) 3 کم کار آیی، بدتر از معمول 4 (قطع دارو) 5 غلط، اشتباه 6 (خودمانی) کشتن Off (2) مخفف : پیشنهاد شده اداره افسر رسمی Off _ پسوند: مسابقه ی مهارت در کاری Peel, Robert رابرت پیل (دولتمرد انگلیسی) Off-off-Broadway (امریکا) تئاترهای آزمایشی و نیمه حرفه ای شهر نیویورک (معمولا در تالارهای کوچک یا رستوران ها و غیره)، وابسته به این نمایش ها Bake-off مسابقه ی کیک پزی Cook-off (امریکا) مسابقه ی آشپزی 1
ترجمه و معنی انگلیسی به انگلیسی Peel
جمله، مثال و اصطلاحات کاربردی با کلمه Peel
پاروی نانوایی به انگلیسی
پانویس
معنی و مفهوم لغت Peel در دیکشنری آنلاین و رایگان انگلیسی به فارسی | ترجمه تخصصی Peel به فارسی | کاربرد واژه Peel | اصطلاحات تخصصی و روزمره انگلیسی با کلمه Peel | هم خانواده های کلمه انگلیسی Peel | مترادف کلمه Peel | متصاد کلمه | ترجمه تخصصی عبارت Peel | دیکشنری آنلاین Peel | دیکشنری، فرهنگ لغت، فرهنگ لغات، انگلیسی به فارسی، دیکشنري، دیکشنری آنلاین، فرهنگ لغت آنلاین، واژه نامه | واژه نامه آموزشی | معنی و ترجمه واژه Peel در واژه نامه انگلیسی به فارسی به همراه مثال و تلفظ انلاین | معانی دیگر Peel و مشابه کلمه.
{“duration”: “400ms”,”fill”: “both”,”iterations”: “1”,”direction”: “alternate”,”animations”: [{“selector”: “#scrollToTopButton”,”keyframes”: [{“opacity”: “1”,”visibility”: “visible”
}]
}]
}{“duration”: “400ms”,”fill”: “both”,”iterations”: “1”,”direction”: “alternate”,”animations”: [{“selector”: “#scrollToTopButton”,”keyframes”: [{“opacity”: “0”,”visibility”: “hidden”
}]
}]
} کلیه حقوق این وب سایت متعلق به EnglishVocabulary.ir میباشد.
ترجمه انگلیسی به فارسی کلمه Peel, Robert
رابرت پیل (دولتمرد انگلیسی) Sir (در اصل) لرد، والامقام (گاهی S بزرگ – عنوان احترام آمیز مرد که بدون ذکر نام به کار می رود) آقا، جناب، آقای محترم، حضرت آقا، قربان (در آغاز نامه های رسمی) محترما S( -4 بزرگ – عنوانی که جلو اسم knight یا baronet آورده می شود) جناب، سر Peel (به ویژه میوه و گیاه) پوست کندن (عامیانه) لباس در آوردن، رخت کندن ور آمدن، کنده شدن پوست میوه Peel (2) پاروی نانوایی، نان بند، نیواره، وردنه Peel (3) (به ویژه در مرز میان انگلیس و اسکاتلند در قرن 61) دژ، برج و بارو Sir-reverence (قدیمی) با معذرت، اگر جسارت نشود Boyle, Robert رابرت بویل (شیمیدان انگلیسی – زاده ی ایرلند) Browning, Robert رابرت براونینگ (شاعر انگلیسی) Burns, Robert رابرت برنز (شاعر اسکاتلندی) Herb Robert (گیاه شناسی) گل عطر (Geranium robertianum از خانواده ی شمعدانی که برگهای خوشبویی دارد) 1
Browning, Robert رابرت براونینگ (شاعر انگلیسی) 1
ترجمه و معنی انگلیسی به انگلیسی Peel, Robert
جمله، مثال و اصطلاحات کاربردی با کلمه Peel, Robert
پاروی نانوایی به انگلیسی
پانویس
معنی و مفهوم لغت Peel, Robert در دیکشنری آنلاین و رایگان انگلیسی به فارسی | ترجمه تخصصی Peel, Robert به فارسی | کاربرد واژه Peel, Robert | اصطلاحات تخصصی و روزمره انگلیسی با کلمه Peel, Robert | هم خانواده های کلمه انگلیسی Peel, Robert | مترادف کلمه Peel, Robert | متصاد کلمه | ترجمه تخصصی عبارت Peel, Robert | دیکشنری آنلاین Peel, Robert | دیکشنری، فرهنگ لغت، فرهنگ لغات، انگلیسی به فارسی، دیکشنري، دیکشنری آنلاین، فرهنگ لغت آنلاین، واژه نامه | واژه نامه آموزشی | معنی و ترجمه واژه Peel, Robert در واژه نامه انگلیسی به فارسی به همراه مثال و تلفظ انلاین | معانی دیگر Peel, Robert و مشابه کلمه.
{“duration”: “400ms”,”fill”: “both”,”iterations”: “1”,”direction”: “alternate”,”animations”: [{“selector”: “#scrollToTopButton”,”keyframes”: [{“opacity”: “1”,”visibility”: “visible”
}]
}]
}{“duration”: “400ms”,”fill”: “both”,”iterations”: “1”,”direction”: “alternate”,”animations”: [{“selector”: “#scrollToTopButton”,”keyframes”: [{“opacity”: “0”,”visibility”: “hidden”
}]
}]
} کلیه حقوق این وب سایت متعلق به EnglishVocabulary.ir میباشد.
شما واژهای در دفتر واژه ثبت نکردهاید.
ترتیب بر اساس:
برای رفع محدودیت کاربر ویژه شویدبا حذف کوکی، لیست لغات از بین خواهد رفت.
واژه: پارو
نقش دستوری: اسم
پاروی نانوایی به انگلیسی
آواشناسی: pAru
الگوی تکیه: WS
شمارگان هجا: ۲
برابر ابجد: ۲۰۹
هرروزه را بخوانید.هرز را بخوانید.هرزآب را بخوانید.
این ویژگی تنها برای کاربران ویژه فعال است.
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پارو. (اِ) بیل مانندی باشد از چوب که بدان برف روبند. (برهان ). آلتی چوبین که بدان برف و سرگین روبند. بیل چوبین . پاپروب . (محمود بن عمر ربنجنی ). برف افکن .- پاروی کشتی ؛ آلتی چوبین که قایق رانان بدان آب رود یا دریا بشورانند. خَله . فیَه . بیل . مِجدَف . مجذف . مجداف . مجذاف . || (در پشت حیوان )، کت . استخوان کت . کتف . هُوَینه . استخوان شانه که با آن کت بینان فال گیرند. || در تداول نانوایان ، آلتی چوبین که دسته ٔ دراز و سری پهن دارد و بر آن خمیر را پهن کنند. || پیر زال . زن پیر. (برهان ). پاراو.- پارو کردن ؛ پاک کردن برف و سرگین و جز آن با پارو.- پولش از پارو بالا رفتن ؛ بسیار توانگر بودن .0