واژگان فارسی به انگلیسی

خواص دارویی و گیاهی

واژگان فارسی به انگلیسی
واژگان فارسی به انگلیسی

فارسی و انگلیسی به عنوان دو زبان هندواروپایی واژگان بسیاری از زبان نیاهندواروپایی به ارث برده‌اند. بسیاری از این واژگانِ همانند شکل مشابهی نیز دارند. اما موضوع این مقاله فقط وام‌واژه‌هایی است که از فارسی به انگلیسی وارد شده‌اند. چه به‌طور مستقیم و چه از طریق یک یا چند زبان واسط.

بسیاری از واژه‌های با ریشهٔ فارسی از مسیرهای متفاوتی به انگلیسی راه پیدا کرده‌اند. برخی از آن‌ها مانند پردیس (paradise) در دوران روابط فرهنگی میان ایرانیان و یونیان و رومیان باستان به زبان‌های یونانی و لاتین راه یافته و راه خود را تا انگلیسی ادامه داده‌اند. فارسی به عنوان زبان دوم جهان اسلام بسیاری از زبان‌های دنیای مسلمان‌نشین را تحت تأثیر خود قرار داده و واژه‌های آن وارد جهان اسلام شده‌اند.

ایران تا سدهٔ نوزدهم تا حد زیادی برای جهانگردان انگلیسی‌زبان کشف نشده باقی‌مانده بود. جاده‌های زمینی تجاری‌ای که ایران و اروپا را بهم متصل می‌کرد از سرزمین‌هایی نامهربان با بیگانگان می‌گذشت و این موضوع ایران را را از اروپا جدا نگاه می‌داشت. همچنین تجارت در بندرهای ایرانی شاخاب پارس نیز در اختیار محلی‌ها بود. در مقابل فعالیت تجار متهور انگلیسی در بنادر شرق مدیترانه موجب شد تا برخی واژه‌های مرتبط با فرهنگ عثمانی راه خود را به زبان انگلیسی باز کنند. از همین رو بسیاری از واژه‌های این فهرست هرچند در اصل از فارسی‌اند اما از طریق زبان واسط ترکی عثمانی به انگلیسی وارد شده‌اند.

بسیاری از واژه‌های فارسی-عربی هم به واسطهٔ زبان اردو در دوران استعمار بریتانیا در هند وارد انگلیسی شدند. زیرا فارسی زبان بین‌المللی هندوستان (پاکستان امروزین و شمال غربی هند امروزین) پیش از حکومت انگلیسی‌ها بود.

برخی واژه‌های فارسی نیز در دوران روابط فرهنگی مورها و مسیحیان در شبه‌جزیره ایبری در سده‌های میانه وارد زبان‌های اروپایی (و در بعضی موارد زبان انگلیسی) شدند و به همین دلیل از زبان عربی به عنوان زبان واسط عبور کرده‌اند.
واژگان فارسی به انگلیسی

A B C D E F G H I J K L M N O P Q R S T U V W X Y Z

Babouche

ریشه‌شناسی: از فارسی «پاپوش».

Babul

ریشه‌شناسی: فارسی گیاه «بابُل»، هم‌ریشه با سنسکریت babbula, babbla (درخت صمغ عربی). این درخت احتمالاً بومی سودان است اما از شمال آفریقا تا آسیا و هند گسترده شده.

Badian

ریشه‌شناسی: فرانسوی badiane، از فارسی گیاه «بادیان».

Baghdad

از فارسی میانه «بغداد»Bhagadad به معنای “هدیهٔ خداً.

Bakhtiar

ریشه‌شناسی: فارسی «بختیار» Bakhtyr، شاید از «بخت یار» به معنای «خوشبخت». عضوی از مردم بختیاری.

Baksheesh

از فارسی «بخشش» از فعل «بخشیدن». در انگلیسی به معنای انعام.

Balaghat

ریشه‌شناسی: شاید از هندی، از فارسی «بالاً (از فارسی میانه) + هندی gaht» گذشتن”. فلات برفراز کوه‌ها.

Baluchi

ریشه‌شناسی: فارسی «بلوچ»، «بلوچی». از اقوام هندوایرانی که در ناحیهٔ بلوچستان زندگی می‌کنند.

Baluchistan

ریشه‌شناسی: ناحیه‌ای در آسیای غربی، از فارسی «بلوچستان». قالیچه‌ای با رنگ‌های تیره که توسط چادرنشینان بلوچی و سیستانی بافته می‌شود.

Ban (title)

فرماندار کرواسی، از صربو-کرواتی. «ارباب، فرماندار، حکمران»، از فارسی «بان».

Barbican

ممکن است از فارسی «خانه» یا «برج و بارو» باشد.

Barsom

ریشه‌شناسی: فارسی «بَرسم»، از فارسی میانه bursam، از اوستایی barsman. چوبی مقدس در آیین زرتشتی.

Bas

ریشه‌شناسی: هندی bas، از فارسی «بس» به معنای «کافی و اندازه».

Bazaar

از فارسی «بازار»، از فارسی میانه bahâ-zâr به معنای «جای قیمت».

Bazigar

ریشه‌شناسی: هندی bazigar، از فارسی «بازیگر». برای نامیدن چادرنشینان دوره گرد مسلمان در هند به کار می‌رود.

Bedeguar

ریشه‌شناسی: فرانسوی میانه bedegard، از فارسی «باداورد». نوعی گیاه.

Begar

واژگان فارسی به انگلیسی

ریشه‌شناسی: هندی begaar، از فارسی «بیکار».

Begari

بنگرید به بالا.

Beige

ریشه‌شناسی: فرانسوی، شاید از ایتالیایی پنبه bambagia، از لاتین میانه bambac-,bambax، از یونانی میانه bambak-,bambax، احتمالاً از واژه‌ای ترکی که اکنون پنبه pamuk می‌خوانند و احتمالاً با منشأ فارسی «پنبه». پارچه ساخته شده با پنبه با رنگ قهوه‌ای مایل به زرد خاکستری.
این واژه شاید هم از cam byses گرفته شده باشد (یونانی byssos لباس فاخر، bysses یا byses به نخ درجه یک می‌گفتند که لباس شاهزادگان پارسی بود) فارسی «کمبوجیه»، بابلی kam buzi، نام شاه ایران که به لباسش تعمیم داده شده.

Belleric

ریشه‌شناسی: فرانسوی، از عربی «بَلیلَج»، از فارسی گیاه «بَلیله». میوه‌ای از خانوادهٔ بادام هندی.

Bellum

ریشه‌شناسی: از فارسی «بَلَم»، قایق هشت‌نفره.

Benami

ریشه‌شناسی: هندی benaam، از فارسی «به نام» + «ـ ی».

Bezoar

از «پادزهر». که بیشتر در پزشکی و رنگ‌سازی شرقی کاربرد دارد.

Bheesty

ریشه‌شناسی: از فارسی «بهشتی». در هند: حمل‌کنندهٔ مخصوص آب برای خانه یا هنگ.

Bhumidar

ریشه‌شناسی: هندی bhumidar، از «بوم» زمین (از سنسکریت و ایرانی Bumi و فارسی باستان Bum) + «دار» (پسوند فارسی). در هند: زمیندار بزرگ.

Bibi
ریشه‌شناسی: هندی bibi، از فارسی.

Bildar

ریشه‌شناسی: هندی beldar، از فارسی «بیل دار». در کاربرد حفار و حفرکننده.

Biryani

ریشه‌شناسی: هندی و اردو biryaan، از فارسی «بِریان». غذایی هندی مخلوطی از:گوشت یا ماهی، سبزیجات، برنج همراه با زعفران و زردچوبه.

Bobachee

ریشه‌شناسی: هندی babarchi، از فارسی «باورچی» آشپز مرد.

Bombast

ریشه‌شناسی:از فرانسوی میانه bombace، از لاتین میانه bombac-، از لاتین bombyc-، ابریشم و کرم ابریشم، از یونانی bombyk-، ابریشم و جامهٔ ابریشمین؛ احتمالاً از ریشهٔ فارسی «پنبه».

Borax

ریشه‌شناسی: از فارسی «بوره».sodium borate.

Bostanji

ترکی bostanci، به معنای باغبان. از bostan از فارسی «بوستان»: «بو» عطر + «ستان» جایگاه. شغلی درباری در باغ‌های سلطنتی عثمانی.

Bronze

ریشه‌شناسی: شاید از فارسی فلز «برنج».

Brinjal

ریشه‌شناسی: از فارسی «بادنجان»، احتمالاً از سنسکریت vaatingana.

Buckshee

ریشه‌شناسی: هندی bakhsis، از فارسی «بخشش».

Budmash

ریشه‌شناسی: فارسی «بدمعاش»، «بد» (از فارسی میانه vat) + معاش (عربی). در هند به شخص بدسیرت و هرزه گویند.

Bukshi

ریشه‌شناسی: فارسی «بخشی» (بخشنده). در هند: مأمور پرداخت.

Bulbul

ریشه‌شناسی: از ریشهٔ ایرانی و گرفته‌شده از عربی. فارسی «بلبل».

Bund

ریشه‌شناسی: هندی band، از فارسی «بند». درهند: سدی برای جلوگیری از نفوذ آب.

Bunder Boat

ریشه‌شناسی: هندی bandar، از فارسی «بندر». قایق ساحلی در خاور دور.

Bundobust

ریشه‌شناسی: هندی band-o-bast، از فارسی «بند و بست». در هند: مرتب یا تسویه کردن جزییات.

Burka

ریشه‌شناسی: روسی، احتمالاً از buryi «قهوه‌ای تیره» (اسب). احتمالاً از ریشهٔ ترکی burقرمز روباهی؛ این واژه احتمالاً از فارسی گرفته شده «بور» (قهوه‌ای مایل به سرخ).

Burkundaz

ریشه‌شناسی: هندی barqandz، از فارسی «برق انداز». «برق» (عربی) + «انداز». نیروهای مسلح یا پلیس هند در سدهٔ ۱۸ و ۱۹ میلادی.

Buzkashi

از فارسی «بز کشی».

Caftan

ریشه‌شناسی: روسی kaftan، از ترکی، از فارسی «خفتان». ردایی نظامی، تا قوزک پا و آستین‌های بسیار بلند و پرشده از پنبه یا ابریشم و یراق کمربندی رایج در سده‌های میانی اسلام.

Calabash

احتمالاً از فارسی «خربزه».

Calean

ریشه‌شناسی: از فارسی «قلیان».

Calender

ریشه‌شناسی: فارسی «قلندر»، از عربی، از فارسی kalandar(کلندر؟) انسان ژولیده، یکی از فرقه‌های صوفیه که درویشانه زندگی می‌کردند.

Camaca

ریشه‌شناسی: انگلیسی میانه، از فرانسوی میانه camocas یا لاتین میانه camoca، از عربی «کمخا، از فارسی» کَمخا پارچه‌ای منقش از ابریشم یا موی شتر.

Cambodia

فارسی باستان Kabujia. فارسی «کمبوجیه». نام کشور کامبوج بنگرید به Kamboh.

Candy

از عربی «قندی»، از فارسی «قند».

Carafe

از عربی «قرافه»، «پاشیدن»، از فارسی «قرابه».

Caravan

ریشه‌شناسی: ایتالیایی caravana, carovana، از فارسی «کاروان».

Caravansary

ریشه‌شناسی: فارسی “کاروانسراً.

Carcass

ریشه‌شناسی: فرانسوی میانهcarcasse، از فرانسوی باستان carcois، شاید از carquois, carquais به معنای ترکش، از تغییر tarquais، از لاتین میانه tarcasius، از عربی «ترکَش»، از فارسی «ترکش». از تیر (از فارسی باستان tigra «نوک‌تیز») + -کش (از «کشیدن»، از اوستایی karsh-).

Carcoon

ریشه‌شناسی: هندی kaarkun، از فارسی «کارکُن». در هند: دفتردار، منشی.

Cash

ریشه‌شناسی: از سنسکریت karsa، واحدی در وزن طلا و نقره، هم‌ریشه با فارسی باستان karsha-، واحد پولی ایران هخامنشی.

Cassock

ریشه‌شناسی: فرانسوی میانه casaque، از فارسی «کژاکند» (قزاگند). «کژ» (کج) ابریشم کم بها + «آگند» (از آکندن: پر کردن). لباسی که درون آن را با ابریشم و پنبه پر می‌کردند.

Caviar

از فرانسوی caviar، از ایتالیایی یا ترکی وارد انگلیسی شده، از فارسی «چاو-دار» به معنی «تکه‌ای از قدرت». به دلیل اینکه ایرانیان باستان کاملاً از خواص مفید و نیروبخش آن آگاه بوده‌اند.[۱]

Ceterach

لاتین میانه ceterah، از «شیطرگ»، فارسی «شاه تره». گیاهی از خانوادهٔ سرخس.

Chador

هندی caddar، از فارسی «چادر». پوشش رایج میان بانوان مسلمان و هندو، به ویژه در ایران و هند.

Chakar

هندی chakor، از فارسی «چاکِر». در هند: خادم و نوکر خانه و دفتر.

Chakari

«چاکری». در هند: خادم خانگی و عمومی.

Chakdar

از پنجابی chakdar، از chak(«حق تصدی» از سنسکریت cakra) + «دار». در هند: مالک دارای زمین‌های اجاره‌ای و برزگران.

Chalaza

اسلاوی باستان zledica «باران منجمد»، فارسی «ژاله» (در معنای تگرگ).

Chappow

فارسی «چپاو» یا «چپاول».
Charka

هندی carkha، از فارسی «چرخه». چرخ (از فارسی میانه chark، اوستایی chaxra-، سنسکریت cakra). دستگاهی که در هند برای ریسیدن پنبه استفاده می‌کنند.

Charpoy

از فارسی «چارپای». رختخواب طنابی در هند.

Chawbuck

هندی cabuk، از فارسی «چابک». در هند: تازیانهٔ بزرگ.

chemical

از فارسی «کیمیا»

Cheque

از فارسی «چِک». ایرانیان برای نخستین بار چک را اختراع کردند. بانک‌ها در امپراتوری ساسانی در سده نخست پ. م اوراق بهاداری را به کار می‌بردند به نام «چک». که پایهٔ چک‌های امروزی است.

Check

از فرانسوی باستان eschequier «جلوگیری کردن» (در شطرنج)، از eschec، از لاتین میانه scaccus، از فارسی «شاه» (در شطرنج). در سدهٔ هفده این کلمه معنای عمومی «ممانعت کردن از دزدی» را گرفت و سرانجام در ۱۷۹۸ نام نخستین چک‌های بانکی را به خود گرفت.

Checkmate

از فرانسوی میانه eschec mat، از فارسی «شاه‌مات» (شاه نمی‌تواند بگریزد)، شطرنج.

Chess

از روسی shach، از فارسی «شاه»، مختصر «شاه‌مات»، شطرنج.

Cheyney

ریشه‌شناسی: احتمالاً از فارسی «چینی». پارچه‌ای پشمی در سده‌های ۱۷ و ۱۸.

Chick

هندیciq، از فارسی chiq. پرده و محافظی برای ورودی ساختمان در هند و آسیای شرقی.

Chillum

ریشه‌شناسی:هندیcilam، از فارسی «چَلَم».

Chilamchi

ریشه‌شناسی:هندیcilamci، از فارسی «چَلَمچی». در هند:ظرف فلزی شستشو.

China

از فارسی «(ظرف) چینی»، از چینی.

Chinar

هندی chinar، از فارسی «چنار». گونه‌ای درخت آسیایی.

Chobdar

هندی cobdar، از فارسی «چوبدار». «چوب» (از فارسی میانه chup) + «دار».

Cinnabar

احتمالاً از عربی «زنجَفر»، از فارسی «شنگرف».

Coomb

انگلیسی میانه combe، از انگلیسی باستان cumb، واحد اندازه‌گیری مایعات؛ وابسته با آلمانی میانهٔ جنوبی kump قدح، کاسه و آلمانی میانهٔ شمالی kumpf، فارسی «گنبد».

Culgee

ریشه‌شناسی: هندیkalg، از فارسی «کلگی» پر تزیینی. پری که هندیان بر دستار سرخود ی زدند.

Cummerbund

هندی kamarband، از فارسی «کمربند».

Cushy

هندی khush، از فارسی «خوش».

Daeva

Daeva, deva از اوستایی daevo؛ فارسی «دیو». روح شیطانی در آیین زرتشتی.

dafadar

از فارسی «دفعه دار». «دفعه» (عربی)+ «دار».

Daftar

هندی daftar، از فارسی «دفتر»، از عربی «دِفتر»، از یونانی diphtheria(چرم، پارچه نوشتنی).

Daftardar

ریشه‌شناسی: هندی daftardar، از فارسی «دفتردار».

Dakhma

ریشه‌شناسی: فارسی «دخمه»، از فارسی میانه dakhmak، از اوستایی daxma-(مکان جنازه).

Daroga

ریشه‌شناسی:هندی daroga، از فارسی «داروغه». در هند: رئیس افسران.

Darvesh

از فارسی «درویش».

Darzi

هندی darzi، از فارسی «درزی». خیاط یا صنف خیاطان هندو در هند.

Das

سنسکریت dassa دشمن، بنده، احتمالاً وابسته با فارسی «داه» غلام، اوستایی dahyn-, dainhu-, danghu- سرزمین، فارسی باستان dahyn- سرزمین، ایالت، سنسکریت dasyu بیگانه. خادم هندویی در هند.

Dastur

هندی dastur سنت، از فارسی «دستور». هزینهٔ عمومی.

Dastur

از فارسی «دستور». موبد موبدان در کیش زرتشتیان هند.

Dasturi

هندی dasturi، از فارسی «دستور». پاداش.

Defterdar

ترکی، از فارسی «دفتردار». در ترکیه: مأمور حساب‌های مالی.

Dehwar

فارسی «دِه وَر». ارباب دارای بنده و غلام.

Del

فارسی «دل».

Dervish

از فارسی «درویش»، از فارسی میانه darweesh.

Dewan

ریشه‌شناسی: هندی diwan، از فارسی «دیوان». کتاب محاسبات.

Demitasse

از فرانسوی «نیم فنجان» demi+tasse. فرانسوی باستان وام گرفته از عربی «تسَه» از فارسی «تشت».

Div

از فارسی «دیو».

Divan

از فارسی «دیوان»، از فارسی باستانdipi («نوشته»)+ vahanam(«خانه»).

Doab

ریشه‌شناسی: فارسی «دوآب». سرزمینی در میان دو رودخانه.

Dogana

ریشه‌شناسی: از فارسی «دوگانه»، دیوان محاسبه. گمرگ ایتالیایی.

Douane

ریشه‌شناسی: از فارسی «دیوان». گمرک.

Dubber

ریشه‌شناسی: از فارسی «دبه». بطری چرمی در هند برای نگهداری روغن و مایعات.

Duftery

ریشه‌شناسی: از «دفتر» + «ـ ی». پسر پادو در ادارات و دفاتر.

Dumba

ریشه‌شناسی: فارسی «دُمب». گوسفند دُم‌پهن بخارایی و قرقیزی.

Durbar

ریشه‌شناسی: از فارسی «دربار». حضار در برابر شاه.

Durwan

ریشه‌شناسی: از فارسی «دربان». «در» (از فارسی میانهdar، از فارسی باستان duvar-)+ «بان».

Dustuck

ریشه‌شناسی: هندی dastak، از فارسی «دستک/دسته». (دستگیره)

Emblic

لاتین نوemblica، از عربی «اَملَج»، از فارسی «آمُله». درختی از خانوادهٔ Phyllanthus emblica.

Enamdar

هندی in’aamdaar، از فارسی «انعام دار».

Euphrates

از فارسی باستان Ufratu «شایسته برای عبور».

Farsakh

عربی «فرسخ»، از فارسی «فرسنگ». واح اندازه‌گیری در حدود ۱۰ کیلومتر.

Farsi

نامی برای زبان فارسی در عربی. در عربی «پ» وجود ندارد و این نام پس از حملهٔ اعراب به ایران به جای «پارسی» در ایران رایج شد.[نیازمند منبع]

Faujdar

هندی fawjdaar، از فارسی «فوج دار». «فوج» (عربی)+ «دار». افسر جزء در هند.

Faujdari

از فارسی «فوج‌داری». دادگاه جنایی در هند.
Ferghan

از فارسی «فرغانه». منطقه‌ای در آسیای مرکزی. نوعی قالیچهٔ ایرانی که با پنبه بافته می‌شود. با زمینهٔ آبی یا قرمز تیره و با گل حنا رنگ آمیزی می‌شود و بسیار نفیس است.

Feringhee

از فارسی «فرنگی»، از فرانسوی. Frankish. شخص اروپایی. زیرا اولین برخورد مسلمانان با اروپاییان بخصوص اروپاییان غربی در زمان «شارلمانی» پادشاه فرانک‌ها رخ داد. عربی «فرنجی» و در عثمانی با تلفظ feringhee.

Fers

انگلیس میانه، از فرانسوی میانه fierce، از عربی «فَرزَن»، از فارسی «فرزین». وزیر شطرنج.

Fida’i

عربی «فِداء + ـ ی». فداییان و پیروان اسماعیلیه و حَشّاشین.

Firman

از فارسی «فرمان»، از فارسی باستان framânâ.

Gatch

از فارسی «گچ».

Ghee

از فارسی «گَردان». آمیختن.

Galingale

از فارسی «خَلَنجان». گونه‌ای گیاه.

Gherkin

احتمالاً از فارسی میانه angArah «هندوانه». خیار ریز هندی که در خیارترشی استفاده می‌شود.

Ghorkhar

از فارسی «گوره خر». در هند :خرهای وحشی در شمال هند.

Giaour

از فارسی «گَئُر/گَبر». (آتش‌پرست).

Gigerium

از لاتین gigeria امحا پرنده، شاید از فارسی «جگر».

Gizzard

نزدیک یهgysard، تحول یافته یgysar، از انگلیسی میانه giser, gyser، از فرانسوی باستان شمالی guisier «جگر» (مخصوصا برای پرندگان)، از لاتین gigeria، شاید از فارسی که با «جگر» پیوند دارد.

Gul

ریشه‌شناسی: فارسی «گل». گل سرخ.

Gulhinnai

ریشه‌شناسی: «گل» +”حِنّاء (عربی). نوعی قالیچهٔ ایرانی.

Gulmohar

ریشه‌شناسی: هندی gulmohur، از فارسی «گُل‌مُهر». سکهٔ طلا.

Gunge

ریشه‌شناسی: هندی gãj، از ریشهٔ ایرانی. فارسی «گنج».

Gymkhana

ریشه‌شناسی: احتمالاً تغییریافتهٔ (متأثر در واژهٔ gymnasium) هندی gend-khana «جای شلوغ». از فارسی «خانه».

Halalcor

هندیhalalkhor، از فارسی «حلال خور».

Havildar

هندی hawaldar، «حواله» (عربی)+ «دار». افسر وظیفه و مأمور اجرایی در ارتش هند.

Hyleg

از فارسی «هیلاج». وضعیت ستارگان در نجوم برای تخمین زمان تولد.

Hindi

از فارسی «هندی». زبانی بومی در مناطق شمالی هند و رسمی در سراسر هند.

Hindu

از فارسی میانه «هندو»، از اوستایی hendava، از سنسکریت saindhava «هندی».

Hindustan

هندی Hindustan، از فارسی «هندوستان» (سرزمین هندوها).
Hindustan is Persian, in Hindu language, the country is called Bharat.

Hircarrah

فارسی «هرکاره». «هر» (از فارسی باستان haruva-)+ «کار» (از فارسی میانه، از فارسی باستان kar-)

Homa

hom از فارسی «هوم»، از اوستایی haoma. درختی مقدس برای زرتشتیان و در میانرودان درخت زندگی بود.

India

از فارسی «هند».

Iran

از فارسی میانه Iran = Aryan

Ispaghol

گیاه «اسبغول». در لغت به معنای «گوشِ اسب». asp(فارسی میانه:اسب)+ «غول»(:گوش).

Jolt

از فارسی دری و لهجهٔ مشهدی به معنای تکان خوردن می‌باشد. در لهجه مشهدی جل جل کردن رواج بسیار دارد.

Jackal

از فارسی «شَغال»، گونه‌ای سگسان از خانوادهٔ سگ‌سانان در آفریقا و آسیای جنوبی.

Jagir

از فارسی «جاگیر». عوارض مالیاتی شخصی در شمال هند و پاکستان برای ادارهٔ بخش.

Jama

از فارسی «جامه». لباس بلندی که هندی‌ها و پاکستانی‌ها می‌پوشند.

Jasmine

از فارسی «یاسمن». گونه‌ای یاس بالا روندهٔ خوشبو.

Jemadar

هندی jama’dar/jam’dar. «جمع/جمعیت» (عربی)+ «دار». ستوان در ارتش هند.

Jezail

فارسی «جزایر/جزایل». نوعی تفنگ بزرگ پایه دار.

Jujube

یونانی zizyphon، از فارسی «زیزفون». گونه‌ای گیاه.

Julep

از فارسی «گل آب». شربت طبی. امروزه در آمریکا به آن ویسکی یا ودکا با نعنا گفته می‌شود از فرهنگ معاصر هزاره

Jungle

از فارسی «جنگل»

Kabob

احتمالاً از فارسیِ «کباب»، یا از عربی‌شده یا اردوشدهٔ نام فارسی آن.

Kabuli

فارسی «کابُلی»، وابسته به کابل.

Kaftan

از فارسی «خفتان».

Kajawah

از فارسی «کجاوه». نشیمنی بر دو شتر برای حمل و نقل در هند.

Kala-Azar

از هندی kala(سیاه)+ «آزار». بیماری واگیردار عفونی سخت آسیایی ناشی از کمخونی.

Kamarband

In English it refers to the wide belt made of a wide band of silk or shiny cloth worn by men around the waiste as part of a Black Tie suit. It entered the English language in India from the colonial times. But it is a Persian word, Kamar = waiste and Band = band, binder meaning Belt.

Kamboh

ریشه‌شناسی: در فرهنگ وبستر: «اعضای طبقهٔ پایین در پنجاب که بخصوص در کشاورزی گماشته شده‌اند». این تعریف در فرهنگ وبستر از ریشهٔ عنوانی فارسی آمده که ظاهراً در حال به افراد شرور افغانی و کشمیری می‌گویند. این عنوان کاربردی بسیار عمومی دارد که در دورهٔ پادشاهی مغولان در هند مخصوصاً اکبر و جهانگیر رایج شد.
بنابر دانشنامهٔ بریتانیکا سیدها (منظور گدایان است) و کامبوها افراد پستی بودند که در زمان حکومت اسلامی در هند زندگی می‌کردند.
این واژه صورت کنونی واژهٔ Kambojas است. خاندان معروف جنگاور هندوایرانی؛ که در نوشته‌های سنسکریت و پالی در زمان امپراتوری آشوکا ثبت شده؛ و با نام کامبیز/کمبوجیه در فارسی باستان وابستگی دارد.
بنابر متون ودایی مانند مهابهاراتا از کشاترا (جنگاور)های اصیل بودند. این‌ها مانند سکاها و پهلوها جنگاورانی اصیل و خارجی بودند (هندی نبودند) و چون با آیین هندو و برهمنی مخالفت داشتند و بیشتر بودایی بودند به‌مرور در هند به زوال کشانده شدند. البته کامبوها یا کامبُجاها در بنگال، سریلانکا و کامبوج نیز حکومت می‌کردند.

Karez

ریشه‌شناسی:فارسی «کاریز». قنات.

Kemancha

ریشه‌شناسی: از فارسی «کمانچه». رایج در خاورمیانه، قفقاز و آسیای میانه.

Kerana

ریشه‌شناسی:از فارسی «کَرنای».

Kenaf

ریشه‌شناسی:فارسی «کنف». گیاهی از خانوادهٔ Hibiscus cannabinus.

Khaki

فارسی «خاکی».

Khakhsar

ریشه‌شناسی:هندیkhâksâr، از فارسی «خاکسار». گروهی مسلمان ناسیونالیست در هند.

Khan

عربی «خان»، از فارسی (نباید با واژهٔ آلتایی «خان» اشتباه گرفت). کاروانسرا در برخی کشورهای آسیایی.

Khankah

ریشه‌شناسی:هندی khânaqâh، از فارسی «خانقاه». «خانه» + «گاه».

Khidmatgar

«خدمﺔ» (عربی)+ «گر». در هند: نوکر.

Khoja

ریشه‌شناسی:از فارسی «خواجه». عنوانی احترام آمیز.

Khuskhus

ریشه‌شناسی:هندی khaskhas، از فارسی «خس‌خس». گیاه معطر هندی.

Kincob

ریشه‌شناسی:هندیkimkhab, kamkhwab، از فارسی «کم خاب». پارچی زربفت.

Kiosk

از فارسی «کوشک»، یا از فارسی میانه gōšak «گوشه».

Koftgari

هندیkoftgar، از فارسی «کوفتگر». زرکار/فلزکار هندی.

Koh-i-noor

از فارسی «کوه نور». الماسی معروف که در سال ۱۸۴۹ به دست انگلیس افتاد.

Kotwal

هندیkotwal، از فارسی «کوتوال». رئیس پلیس در هند.

Kotwalee

هندیkotwalee، از فارسی «کوتوالی». ادارهی پلیس در هند.

Kran

فارسی «قِران». سکهٔ نقره واحد پولی ایران از ۱۸۲۶ تا ۱۹۳۲، سکهٔ نقره.

Kurta

هندی و اردوkurta، از فارسی «کُرته». پیراهن بی یقهٔ نازک.

Kusti

فارسی «کُستی/کُشنی»، از فارسی میانه kust, kustak «کمر». ریسمانی مقدس که زرتشتیان به کمر می‌بندند.

Lac

هندیlakh، از فارسی «لاک». مانند لاک انگشت.

Lamasery

فرانسوی lamaserie، از lama+serie(از فارسی “سَراً)

Larin

ریشه‌شناسی:فارسی «لاری». نوعی پول نقره در بخش‌هایی از آسیا.

Lascar

اردو lashkarī، از فارسی «لشکری». توپخانه در هند و انگلیس.

Lasque

ریشه‌شناسی: احتمالاً از فارسی «لَشک/لاشک» (قطعه). قطعه الماس نامرغوب در هند.

Leucothoe

شاهزادهٔ افسانه‌ای ایرانی که گمان می‌رود آپولو را به توت‌فرنگی شیرین مسخ کرد. گونهٔ این گیاه در آسیا و آمریکا.

Lemon

از انگلیسی میانه limon، از فرانسوی باستان limon، از ایتالیایی limone، از لاتین میانه līmōnium، از عربی «لَیمون»، از فارسی «لیمون/لیمو». این میوه در سده ۱۵ م. به انگلستان برده شد.

Lilac

از فارسی «لیلکی»، از «نیلک» (نیلی).

Lungī

هندیlungī، از فارسی «لُنگی». لنگی که در هند، پاکستان و برمه مردان استفاده می‌کنند.

Laari

ریشه‌شناسی: احتمالاً از دیوهی (زبان مالدیو)، از «لاری». پول مالدیو.

Magic

انگلیسی میانهmagik، از فرانسوی میانه magique، از لاتینmagicus، از یونانیmagikos، ازmagos, magus جادوگر (از ریشهٔ ایرانی، فارسی باستان magu- «مغ»).

Magus, magi

از magus، از فارسی باستان magu- «شخص مقتدر»، فارسی «مغ». روحانی زرتشتی. در عهدجدید از سه مغ نام برده شده که از شرق می‌آیند و بشارت میلاد عیسی را می‌دهند.

Malguzar

هندیmalguzar، از «مال» (عربی)+ «گذار». در هند:مالک.

Manichean

لاتینManichaeus مانوی، از یونانی Manichaios، فارسی «مانوی». پیرو آیین مانی در سده ۳ م.

Manticore

از فارسی باستان «آدمخوار». martiya-(آدم)+ khvar-(خوردن). موجودی افسانه‌ای با سر انسان و شاخ، بدن شیر و دم اژدها یا عقرب.

Markhor

فارسی «مارخور» (خورندهٔ گاو). بزی کوهی در افغانستان و هند.

Mazdak

فارسی «مزدک». اصلاحگر زرتشتی در دوران ساسانی در سده ۵ م. از Mazda.

Mazdakite

فارسی «مزدکی». پیرو اصلاحات مزدک.

Mazdoor

هندیmazdur، از فارسی «مُزدور». کارگر هندی.

Mehmandar

فارسی «مهماندار».

Mehtar

فارسی «مهتر». «مه» (از فارسی میانهmeh, mas)+ «تر» (از فارسی میانه، از فارسی باستان-tara-)

Mesua

لاتین نو، از نام دانشمند ایرانی مسیحی و طبیعت‌شناس یوحنا ابن مساویه (Johannes Mesue) متوفی به سال ۲۳۶ هـ. ش نوعی درخت آسیایی.

Mezereon

انگلیسی میانه mezerion، از لاتین میانه mezereon، از عربی «مازریون»، از فارسی. گیاه مازریون.

Mirza

فارسی «میرزا».

Mithra

ایزد ایرانی «میترا».

Mithraeum

ایزد ایرانی «میترا».

Mithraism

آیین «مهرپرستی». ایزد ایرانی «میترا».

Mobed

فارسی «موبد». روحانی زرتشتی.

Mogul

فارسی «مغول».

Mohur

هندی muhur/muhr، از فارسی «مُهر». سکهٔ طلا در زمان حکومت مغولان بر هند، تبت و نپال.

Mummy

انگلیسی میانه mummi، از فرانسوی میانه momie، از لاتین میانه mumia، از عربی «مومیاء» (مومیایی)، از فارسی «موم».

Murra

ریشه‌شناسی: لاتین، احتمالاً از ریشهٔ ایرانی مانند یونانی morrhia/murra؛ وابسته با فارسی «مُر/مور» گلوله شیشه‌ای کوچک. مادهٔ پرسلین برای ساختن ظروف چینی در روم.

Musk

از فارسی میانه musk، از سنسکریت muska «تخم» کوچک‌شدهٔ mus «موش». مُشک.

Musth

هندی mast، از فارسی «مست». هم‌ریشه با سنسکریت madati «او خوشی می‌کند». ماده‌ای بدبو که فیل در زمان جفت گیری در حالت شهوانی از بالای گوش‌های خود تراوش می‌کند.

Mussulman

از فارسی «مسلمان». «مسلم» (عربی)+ «- ان».

Nakhuda

ریشه‌شناسی:فارسی «ناخدا» ناو «+» خدا (از فارسی میانه khutāi).

Namaz

ریشه‌شناسی:فارسی «نماز». هم‌ریشه با سنسکریت namas «کرنش و احترام».

Naphtha

از لاتین، از یونانی، از منشأ ایرانی. اوستایی napta «نمناک»، فارسی «نفت». شاید هم‌ریشه با یونانی nephos «تاریک».

Nargil

ترکی nargile، فارسی «نارگیلِه» از «نارگیل».

Nauruz

فارسی «نوروز».

Nay

ریشه‌شناسی:فارسی «نای». آلتی موسیقی.

Neftgil

ریشه‌شناسی:آلمانی، از فارسی «نفتاگِل».

Numdah

ریشه‌شناسی: هندی namda، از فارسی «نَمَد»، از فارسی میانه namat، اوستایی namata. زیراندازی که در هند و ایران با پوست بز درست می‌شود.

Naan

ریشه‌شناسی:هندی و اردو nan، از فارسی «نان»، بلوچی nayan، سغدی nyny. نان هندی.

Nuristani

ریشه‌شناسی:فارسی «نورستانی». «نور» + «-ستان». ناحیه‌ای در شمال افغانستان.

orange

از میلانی narans، از عربی «نارنج»، از فارسی «نارنگ»، از سنسکریت nāraṅga، از زبان‌های دراویدی مانند تامیلی و مالایالام.

Padishah

از فارسی «پادشاه»، از فارسی میانه pādishah، از فارسی باستان pati+xshay-. شاه در ایران، سلطان در ترکیه و حاکم انگلیسی در هند.

Pahlavi

ریشه‌شناسی:فارسی میانه «پهلوی». زبان فارسی در زمان ساسانیان.

Pajama

از هندیpaajaama، از فارسی «پای جامه».

Paneer

هندی/اردوpanir، از فارسی «پنیر». پنیر نرم هندی.

Papoosh

از papouch، از فرانسوی، از فارسی «پاپوش». بنگرید به babouche.

Para

ریشه‌شناسی: ترکی، از فارسی «پاره». واحد پولی در ترکیه.

Paradise

از یونانی paradeisos(باغ چینه بسته)، از فارسی باستان paradaida «دورتادور دیواربندی شده».

Parasang

لاتین parasanga، از یونانی parasanges، از ریشهٔ ایرانی، فارسی «فرسنگ». واحدی به درازای ۶ ک‌م.

Pargana

ریشه‌شناسی: هندی pargana، از فارسی (پرکاله؟). مجموعه شهرک‌های اجرایی در هند.

Parsee

ریشه‌شناسی: از فارسی باستان parsi «پارسی». زرتشتیان هند که در سدهٔ ۷ م پس از هجوم اعراب به ایران، به هند مهاجرت کردند.

Parthia

از لاتین، از فارسی باستان parthava- «پارت». در ریشه با «پارس» هم‌معنی است.

Parthian

بنگرید به Parthia.

Parting Shot

از Parthian Shot، تاکتیک پارتیان برای پرتاب تیرهای آتشین به سوی دشمن حتی هنگام عقب‌نشینی.

Pasar

مالایی، از فارسی «بازار». بازار عمومی در اندونزی.

Pasha

ترکی paşa، احتمالاً از فارسی «پادشاه».

Pashm

ریشه‌شناسی: از فارسی «پشم»؛ پشمینه در کشمیر و پنجاب برای بافت قالیچه و شال که از محصولات صادراتی این مناطق است.

Pashmina

از فارسی «پشمینه». پارچهٔ پشمی محصول شمال هند.

Pashto

فارسی «پشتو»، از افغانی. بنا بر نظر Morgenstein این نام با پارت و پهلو هم‌ریشه است.

Peach

از واژهٔ لاتین Persicum «پارسی»، هلو در روم به نام‌های malum Persicum(سیب پارسی)، prunum Persicum(آلوی پارسی) یا مختصراً persicum, persici نامیده می‌شد.

Percale

فارسی «پرگال/پرگاله». پارچهٔ چیت در صنایع پارچه بافی، ملافه و غیره کاربرد دارد.

Percaline

فرانسوی، از فارسی «پرگاله».

Peri

فارسی «پری»، از فارسی میانهٔ parik.

Persepolis

از فارسی باستان pârsa+ یونانی polis «شهر».

Persia

از فارسی باستان pârsa.

Persis

از فارسی باستان pârsa.

Peshwa

هندی و مرآتی pesva، از فارسی “پیشواً. نخست وزیر شاهزادهٔ Maratha.

Pilaf

ترکیpilâv، از فارسی «پلو». غذایی در خاور میانه که از برنج، روغن و گوشت درست می‌شود.

Pir

ریشه‌شناسی: فارسی «پیر». آموزگار در آیین‌های عرفانی.

Pistachio

از لاتینpistâcium، از یونانی (pistàkion) πιστάκιον، از فارسی «پسته».

Posteen

فارسی «پوستین». پوشش پوستین.

Popinjay

از فرانسوی باستان papegai، از اسپانیایی papagayo، از عربی «بَبَغاء»، از فارسی “ببغاً) طوطی).

Prophet Flower

برگردان واژهٔ فارسی «گلِ پیغمبر». گلی در هند شرقی با گلبرگ‌های زرد و پنج خال که پس از ساعتی پژمرده می‌شود.

Punjab

از هندی Panjab، از فارسی «پنج آب» (پنجاب).

Purwannah

هندی parvana، از فارسی «پروانه». اجازهٔ ثبت و نوشتن.

Pyke

هندیpâyik, pâyak، از فارسی «پیک» فرستاده.

roc

از فارسی «رُخ» (پرنده‌ای افسانه‌ای).

rook

از انگلیسی میانهrok، از فرانسوی میانهroc، از عربی «رخّ»، از فارسی «رخ».

rose

از لاتینrosa، احتمالاً از یونانی باستان rhodon، از فارسی باستانvarda-. فارسی «وَرد».

roxanne

نامی زنانه، از فرانسوی، از لاتینRoxane، از یونانیRhoxane، از ریشه ایرانی، اوستایی raoxšna- «روشن، درخشان».

sun=ریشه‌شناسی فارسی به معنی خورشید

Sabzi

ریشه‌شناسی:هندیsabz، از فارسی «سبزی» (سبزیجات خوردنی).

Saffian

ریشه‌شناسی: روسی saf’yan، از ترکی sahtiyan، از فارسی «سختیان» پوست بز دباغی شده.

Samosa

ریشه‌شناسی:هندیsamosa، از فارسی «سمبوسه».

Sandal

عربی «صندل»، از فارسی «صندل»، درخت صندل/چندل.

Saoshyat

ریشه‌شناسی: «سوشیانت» نجات دهنده (از اوستایی). بنا بر آیین زرتشتی، یکی از سه ناجی که در ۳۰۰۰ سال پایان دنیا هر کدام در هر هزار سال ظهور می‌کنند و جهان را از بدی پاک می‌کنند.

Sapindales

از فارسی «اسپند».

Sarangousty

ریشه‌شناسی: فارسی «سر انگشتی». گچ ضدآب و ضد رطوبت.

Sard

از فارسی «زرد».

Sarod

ریشه‌شناسی: هندی sarod، از فارسی.

Sarwan

ریشه‌شناسی: فارسی «ساربان».

Satrap

از لاتین satrapes، از یونانی satrapes، از فارسی باستان xshathrapavan- «شهربان».

scarlet

از فارسی «سقرلات/سقرلاطون». پارچه و جامه‌ای به رنگ سرخ کبود.

Scimtar

ریشه‌شناسی: فرانسوی میانه cimeterre، از ایتالیایی باستان scimitarra، شاید از فارسی «شمشیر».

Sebesten

ریشه‌شناسی: انگلیسی میانه، از عربی «سبستن»، از فارسی «سپستان» گیاه سپستان.

Seer

ریشه‌شناسی: هندیser، شاید از فارسی «سیر». واحدی در وزن.

Seerpaw

ریشه‌شناسی: فارسی “سر، پاً. سر به پا.

Seersucker

از هندیsirsakar «پارچه راه راه»، از فارسی «شیر و شکر».

Sepoy

ریشه‌شناسی:از پرتغالیsipai, sipaio، از هندیsipah، از فارسی «سپاه». فردی هندی که برای نیروی ارتش انگلیس استخدام می‌شد.

Serai

ریشه‌شناسی: از فارسی «سَرای».

Seraglio

از فارسی «سَرای».

Serang

ریشه‌شناسی: از فارسی «سرهنگ». ناخدای لنج در هند.

Serdab

فارسی «سرد آب». اتاقی خنک و تابستانی در خانه‌های خاورمیانه.

Serendipity

از افسانهٔ پریان فارسی The Three Princes of Serendip «سه شاهزادهٔ سراندیپی». از فارسی «سراندیپ» (سریلانکا).

Sesban

ریشه‌شناسی: فرانسوی، از فارسی sisabaan. گیاه سِس.

Setwall

ریشه‌شناسی:از فارسی «زادوَر».

Shabundar/Shabandar

ریشه‌شناسی: از فارسی «شاه بندر».

Shah

ریشه‌شناسی: فارسی «شاه»، از فارسی باستان χšāyaþiya «شاه». اسم فعل به معنای «حکومت کردن».

Shahi

ریشه‌شناسی: فارسی «شاهی». واحدی در ایران به اندازهٔ ۲۰/۱ قران نقره.

Shahidi

ریشه‌شناسی: «شهید» (عربی)+ «-ی» (پسوند فارسی).

Shahin

ریشه‌شناسی: فارسی «شاهین». شاهین هندی.

Shahzada

ریشه‌شناسی: هندی shah-zada، از فارسی «شاهزاده».

Shamiana

ریشه‌شناسی: هندی shamiyana، از فارسی shamyanah. پارچهٔ سایبان.

Shawl

ریشه‌شناسی: از فارسی «شال».

Sherristar

ریشه‌شناسی:از هندیsarrishtadr، از فارسی «سررشته دار». ثبت‌کننده.

Sherry

بنابر نظریهٔ پروفسور ت.ب. ایروینگ: از اسپانیایی Jerez، از فارسی «شیراز» در زمان امپراتور رستمیان در اسپانیا.

Sherryvallies

ریشه‌شناسی: از لهستانی szarawary، از روسی sharavary، از یونانی sarabara شلوار آزاد، احتمالاً از ریشهٔ ایرانی؛ فارسی «شلوار». شلواری برای اسب سواری.

Shikar

ریشه‌شناسی: هندی sikar، از فارسی «شکار»، فارسی میانه shkaar.

Shikargah

ریشه‌شناسی: هندی sikaargaah، از فارسی «شکارگاه».

Shikari

ریشه‌شناسی:از فارسی «شکاری». حیوان شکاری.

Shikasta

ریشه‌شناسی: فارسی «شکسته».

Shikra

ریشه‌شناسی: از فارسی «شکاره» پرندهٔ شکاری. شاهین شکاری کوچک هندی.

Simurgh

ریشه‌شناسی: از فارسی «سیمرغ»، از پهلوی sinmurgh (شاهین+ پرنده)، اوستایی saeno merego «شاهین»، سکایی syenah «شاهین»، ارمنی cin «غلیواج».

Sipahis

بنگرید به Sepoy.

Sircar

ریشه‌شناسی: هندی sarkaar، از فارسی «سرکار». استاندار در دورهٔ امپراتوری مغول در هند.

Sitar

ریشه‌شناسی: هندی sitar، از فارسی «ستار». «سه» (فارسی باستان thri-)+ «تار». عود هندوایرانی که در ایران، افغانستان و شبه قاره به کار می‌رود.

Softa

ریشه‌شناسی: ترکی، از فارسی «سوخته»، برافروخته (با عشق یا دانش).

Sogdian

ریشه‌شناسی: لاتین sogdianus، از فارسی باستان Sughudha، فارسی «سغد».

Soorki

ریشه‌شناسی: هندیsurkh، از فارسی «سرخ»، از فارسی میانه sukhr، اوستایی suXra- «درخشان»، سنسکریت sukra.

Sowar

ریشه‌شناسی:فارسی «سوار»، از فارسی میانه asbar, aspwar، از فارسی باستان asabra-.

Spahi

ریشه‌شناسی: فرانسوی میانه spahi، از ترکی sipahi، از فارسی «سپاه»، از پهلوی spāh، از فارسی باستان taxma spāda، از اوستایی spādha. سپاهی الجزایری در ارتش فرانسه و سپاهی ینی چری در ارتش ترکیه.

Spinach

ریشه‌شناسی: فرانسوی میانه espinache, espionage، از اسپانیایی باستان espinaca، از عربی «اسفناج/اسبناخ»، از فارسی «اَسپَناخ».[۲][۳]

Squinch

ریشه‌شناسی: از فارسی «سکنج» (=سه + کنج) معادل سکنج یا گوشه یا گوشواره یا فیلگوش در معماری.

-Stan

به معنای «جایگاه»، در نام‌های افغانستان، پاکستان و… از فارسی «-ستان»، از هندو ایرانی stanam «جایگاه»، «جای نشیمن».

Subahdar

ریشه‌شناسی: «صوب» (عربی: ناحیه)+ «دار». کاپیتان و والی در ارتش بریتانیایی هند.

Sugar

ریشه‌شناسی: واژه‌ای از سنسکریت از شاخهٔ هندوایرانی از زبان هندوآریایی؛ اما فارسی نقش پراکنده کردن آن را بازی کرد. انگلیسی میانه sugre, sucre، از آنگلو-فرانس sucre، از لاتین میانه saccharum، از ایتالیایی باستانzucchero، از عربی «سُکر»، از پهلوی shakar، سرانجام از سنسکریت sarkara.

Suclat

ریشه‌شناسی: هندی suqlaa، از فارسی «سقلات/سقلاطون». بنگرید به Scarlet.

Surma

ریشه‌شناسی:فارسی «سرمه». در هند و ایران استفاده می‌شود.

Surnay

ریشه‌شناسی: فارسی «سورنای». قره نی آسیای مرکزی و خاورمیانه.

syagush

فارسی «سیاه گوش».

Samosa

ریشه‌شناسی: هندی samos و اردو samosa, sambas از فارسی «سمبوسه».

Tabasheer

ریشه‌شناسی: هندی tabshr، از فارسی «تباشیر». خیزران هندی که در پزشکی کاربرد دارد.

Tabor

ریشه‌شناسی: انگلیسی میانه tabur، از فرانسوی باستان، از «تنبور». بنگرید به tambour.

Taffeta

ریشه‌شناسی: از فارسی «تافته».

Tahsildar

ریشه‌شناسی: هندی tahsildar، از فارسی «تحصیلدار». «تحصیل» (عربی)+ «دار». مأمور درآمدی در هند.

Taj

ریشه‌شناسی:عربی «تاج»، از فارسی «تاج». کلاه در کشورهای مسلمان. مخصوصاً کلاه مخروطی درویشان.

Taj Mahal

از فارسی «تاج محل». «تاج» + «محل» (عربی).

Tajikistan

تاجیک+ -ستان (جایگاه). به معنای «سرزمین تاجیکان».
takht
به معنای تخت پادشاهی که ریشه پارسی دارد
Talc

از فارسی «تلک» (طلق).

Tambour

ریشه‌شناسی: فرانسوی، از فرانسوی میانه، از عربی «تنبور»، از فارسی «تبیره».

Tambourine

بنگرید به Tambour.

Tanbur

بنگرید به Tambour.

Tangi

ریشه‌شناسی:فارسی «تنگی». گلوگاه تنگ.

Tandoori

فارسی «تنوری».

Tapestry

احتمالاً از ریشه‌ای ایرانی (فارسی «تافتن/تابیدن»).

Tar

ریشه‌شناسی: فارسی «تار». عود شرقی.

Tarazet

از فارسی «شاهینِ ترازو».

Tass

ریشه‌شناسی: فرانسوی میانه tasse، از عربی «طاس»، از فارسی «تشت».

Team

«تیم» لغت فارسی اصیل (موجود در لغت‌نامهٔ اوستایی)

Tebbad

ریشه‌شناسی: شاید از فارسی «تب» + «باد» (از فارسی میانه vat، اوستایی vata-، سنسکریت vata)

Temacha

ریشه‌شناسی: فارسی «تَماخَره» شوخی و مسخره. نمایش خنده‌دار دوره‌گردان ایرانی.

Thanadar

ریشه‌شناسی: هندی thandar، از than+ «دار». رئیس پلیس خان‌ها.

Tiara

از لاتین tiara، از فارسی «تارَه»(tara).

Timar

ریشه‌شناسی: ترکی timar، از فارسی «تیمار». نظامی ترک تیماردار.

Tiger

یونانی tigris، از ریشهٔ ایرانی. فارسی «تیز».

Tigris

از فارسی میانه Tigr «تیر»، از فارسی باستان Tigra «تیز نوک».

Toque

از فارسی باستان taqبه معنای «چادر، شال».

Trabant

ریشه‌شناسی: آلمانی trabant, drabant، از چکی drabant، از فارسی «دربان».

Tranky

ریشه‌شناسی: فارسی tranki. عرشهٔ کشتی که در خلیج فارس استفاده می‌شود.

Trehala

ریشه‌شناسی: احتمالاً از فرانسوی tréhala، از ترکی tgala، از فارسی «تیغال».

Tulip

ریشه‌شناسی: از فرانسوی tulipe، از فارسی «دُلبند/دولبند». (دولابند؟)

Turan

از فارسی «توران».

Turanian

ریشه‌شناسی: فارسی «توران» (ترکستان، سرزمینی در شمال سیحون)+ ian- (پسوند نسبت در انگلیسی). اقوام سکایی که آریایی‌های کوچ‌نشین بودند و بعداً سرزمینشان ترک‌نشین شد.

Turanite

ریشه‌شناسی: از فارسی «توران» + -it’/-ite (روسی). نام ماده‌ای شیمیایی از ترکیبات مس و وانادیوم.

Turanose

ریشه‌شناسی: آلمانی turanos، از فارسی «توران» +-os/-ose (آلمانی)؛ نام ماده‌ای شیمیایی.

Turban

از فارسی «دُلبند/دولبند». (دولابند؟).

Turkmenistan

ترکمن + -ستان (جایگاه). به معنای «سرزمین ترکمنان».

Uzbekistan

ازبک + -ستان (جایگاه). به معنای «سرزمین ازبکان».

Vispered

اوستایی vispa ratavo «همهٔ اربابان». فارسی «ویسپرد»، بخشی از اوستا.

vizier

ریشه‌شناسی: برخی گویند از عربی «وزیر»(:کسی که حمل می‌کند) از «وَزَرَ» (:حمل کردن)، اما به احتمال زیاد از عربی «وزیر»، که از فارسی میانه vichir، از اوستایی vicira (:میانجی، قاضی).

Xerxes

یونانی از فارسی باستان Khshayarshan- «پهلوانی در میان شاهان».khshaya- (شاه) + arshan (پهلوان).

Yarak

ریشه‌شناسی: از فارسی «یارِگی» (:نیرو داشتن). اصطلاحی در شکار با پرندگان شکاری.

Yasht

فارسی نو «یشت» از اوستایی yashtay «ستودن». بخشی از اوستا که به ستایش ایزدان می‌پردازد.

Yuft

ریشه‌شناسی: روسی yuft’, yukht’، شاید از فارسی «جفت».

Zamindar

ریشه‌شناسی:هندی zamindar، از فارسی «زمیندار». حاکم مالیات جمع کن در زمان حکومت اسلامی هند.

Zamindari

ریشه‌شناسی: از فارسی «زمینداری».

Zanza

ریشه‌شناسی: از فارسی «سنج». آلت موسیقایی.

Zarathushtra or Zarathustra

فارسی پیامبر «زرتشت»

Zedoary

ریشه‌شناسی: انگلیسی میانه zeduarie، از لاتین میانه zeduria، از عربی «زادور»، از فارسی «زادُور». داروی تهییج‌کننده در هند شرقی.

Zenana

ریشه‌شناسی: از فارسی «زنانه». قسمتی از خانه که زن خانواده در آن گوشه‌نشینی می‌کند. در هندوایرانی.

Zena

جنس زن از فارسی «زن».

Zerda

ریشه‌شناسی: عربی «زِرداو»، از ریشهٔ ایرانی. گیاه رازیانه.

Zircon

از فارسی «زرگون» (به رنگ طلا).

Zirconate

Zircon + ate (پسوندی انگلیسی از لاتین –atus)

Zirconia

Zircon + ia (پسوندی از لاتین نو)

Zirconium

Zircon + -ium(پسوندی از لاتین نو)

Zoroaster

از اوستایی zarathushtra، فارسی «زرتشت».

Zoroastrianism

آیین و دین «زرتشتی»

Zumbooruk

از فارسی «زنبوره».

%PDF-1.5
%
1 0 obj
>>>
endobj
2 0 obj
>
endobj
3 0 obj
>/ProcSet[/PDF/Text/ImageB/ImageC/ImageI] >>/MediaBox[ 0 0 595.2 841.92] /Contents 4 0 R/Group>/Tabs/S/StructParents 0>>
endobj
4 0 obj
>
stream
x]on>
,D
0N_A.Ӡ=9nc/v+r;{3#o^^^>~|-.//V?^ϻO>u]n|~w:xU,n>Xx]BbY]__]u-]Oxy-~jvK?uUUƯ.+bf/ƿi-;ڽӣOn j~yvzX~ՈSކ;vov?GV}=

ܢ(O>3TB+VIxuTL%M;?œ}7_o/vO+{=I]*:vt*x5S0ri?-v/%3]Hoc82oJ7?{vxIT|j*l”e-VgNkbx
WN/Ewm㞊k$$QJ uF
*”x/yMPR-~-/Q]ϣjQqѧuSUTEP*q]7-“HJ:GU!֦R,oGz]hoՠZðV7V+jͥ!VR.A6:+(N,

خوش آمدید به فرهنگ لغت فارسی — انگلیسی. لطفا کلمه یا عبارتی که نمی خواهید در جعبه متن در سمت چپ بررسی را بنویسید.

  اضافه کردن ترجمهتغییرات اخیر

Special thanks to the English-Persian dictionary farsilookup.com for sharing data with Glosbe.

Glosbe است برای هزاران نفر از فرهنگ است. ما با ارائه نه تنها فرهنگ لغت فارسی – انگلیسی،
اما لغت نامه ها برای هر جفت موجود زبان – آنلاین و رایگان.
برو به صفحه خانه ما از زبان های موجود را انتخاب کنید.

لغت نامه Glosbe منحصر به فرد هستند. به در Glosbe شما نمی توانید چک کنید
ترجمه تنها به زبان فارسی انگلیسی: ما همچنین ارائه نمونه
از استفاده، با نشان دادن ده ها نمونه هایی از جملات ترجمه
شامل ترجمه عبارت است. این است که به نام “حافظه ترجمه
است و بسیار مفید برای مترجمان است. در واقع می توان نه تنها ترجمه را ببینید
کلمه، بلکه چگونه آن را در رفتار این حکم است. ما
حافظه ترجمه بیشتر از corpuses موازی که ساخته می شد
توسط انسان است. چنین ترجمه جملات بسیار مفید می باشد علاوه بر
واژه نامه ها.واژگان فارسی به انگلیسی

در حال حاضر ما ۳۲۰٬۴۶۲ عبارات ترجمه شده است .
 
در حال حاضر ما باید 5729350 جملات ترجمه

کمک به ما در ایجاد بزرگترین فارسی — انگلیسی دیکشنری آنلاین. به سادگی در وارد بخش مدیریت شوید ، سپس به ترجمه جدید اضافه کنید. Glosbe یک پروژه مشترک است و هر کس نمی تواند اضافه کنید (و حذف) ترجمه است. آن را می سازد فرهنگ لغت ما فارسی انگلیسی واقعی ، آن است که توسط مردم زبان مادری ، که با استفاده از زبان برای هر روز ایجاد می شود. همچنین شما می توانید مطمئن شود که هر گونه اشتباه در فرهنگ لغت تعمیر سریع ، بنابراین شما می توانید بر روی داده های ما تکیه می کنند. اگر شما هر گونه اشتباه و یا شما قادر اضافه کردن اطلاعات جدید : لطفا این کار را انجام دهید. هزاران نفر از مردم سپاسگزار برای انجام این کار خواهد شد.

شما باید بدانید که Glosbe کلمه ذخیره نیست بلکه ایده از چه کلمه به این معنی است. با تشکر از این ، با اضافه کردن یک ترجمه جدید ، ده ها تن از ترجمه های جدید را ایجاد می راهنما واژهنامهها Glosbe ما و ببینید که چگونه دانش مال شما کمک می کند تا مردم در سراسر جهان.

ابررسانه

ابزار

ابزارهای تولید نرم افزار

اتحادیه- اشتراکی

اتحادیه بازرگانی

واژگان فارسی به انگلیسی

اتمام- تایید نهایی

اتوماسیون

اجاره کردن – کرایه

اجازه

اجازه اشتغال

اجباری- الزامی

اجباری- جبرانی

اجباری- قهری

اجتماعی

اجتناب کردن

اجرا شده

اجرا کردن

اجزاء

اختصاص دادن بودجه

اختصاص یافته

اختلاف

اختلاف بازده- تغییر پذیری بازده

اختیار اجازه

اختیاری

اخراج کردن

اداره امور انبار

اداره بازرگانی – بخش بازرگانی

اداره کردن

ارائه دادن- پیشنهاد کردن

ارتباط

ارتباط داده‌ها

ارتباط راه دور

ارتباطات

ارتباطی

ارتقاء گروه- ارتقاء

ارجاع به

ارجاع دادن

ارز خارجی

ارزش افزوده

ارزش افزوده

واژگان فارسی به انگلیسی

ارزش خرید

ارزش کل

ارزش کل

ارزش گذاری- ارزیابی

ارزش ینفزا

ارزشیابی کردن

ارزیابی تامین کنندگان

ارزیابی کردن

ارزیابی مالیاتی، ارزیابی

ارزیابی مجدد – ارزش گذاری مجدد

ارسال کردن

استاندارد

استخدام کردن

استخدام کردن

استفاده

استفاده از رابط کاربر گرافیکی و گرافیک

استفاده از مرخصی

استقرار یکباره

استهلاک

استهلاک، بازپرداخت

اسکله

اسناد پرداختنی

اشتباهاً- خطا- کار غلط

اشتغال- استخدام

اصل – اولیه

اصل سند- نسخه اصلی

اصلاح – بهسازی

اصلاح کردن

اصلاح و تعدیلات

اصلاحیه

اصلی

اصلی

اضافه کار

اضافه مالیات

اضافه وزن

اضافی

اطلاعات کلیدی

اظهار نامه محموله

اعتبار بانکی

اعتبار نامحدود

اعتبار نامه- اعتبار اسنادی

اعلام قیمت – جواب استعلام

اعلام کردن – اظهار کردن

اعلام وصول

افت سود

افزایش- الحاق

افزایش دادن

افزودن

افق زمانی برنامه‌ریزی

افقی

اقدام اداری

اقدام کردن

اقدام گروهی

اقساط سالیانه

اقلام

اقلام کلیدی

الحاق عمودی

الگو

امضاء

امکان سنجی

امنیت- ایمنی

امور اداری

انبار

انبار

انبار – انبار کردن

انبار – انبارداری

انبار داده

انبار کردن- مغازه

انبار نمودن

انتخاب – گزینش

انتخاب کردن

انتقال- واگذاری

انتقال الکترونیکی وجوه (سرمایه)

انتقال به خارج

انتقال به داخل

انتقال تکنولوژی

انحراف معیار- انحراف استاندارد

اندازه گرفتن- سنجیدن

اندازه‌گیری عملکرد

انطباق منحنی

انعام

اولین روز فصل

ایجاد شده

ایزوله شدن اطلاعات

ایستگاه

آبونمان اشتراک

آدرس اینترنتی

آرشیو- بایگانی

آزاد- مجانی

آزمایش حسن رفتار

آزمایشگاه

آزمون- تست

آژانس – نمایندگی

آژانس کاریابی

آژانس مسافرتی

آستانه

آگهی استخدام

آلترناتیوها – گزینه ها

آمار

آموزش دادن

آموزش ضمن خدمت

آنالیز واریانس – تجزیه تحلیل انحرافات

آئین نامه – مقررات

باارزش

باثبات

بار

بار- محموله

بار فله

بارگیری

بارنامه

بارنامه حمل با کامیون

بارنامه حمل سراسری

باز پرداخت

باز پرداخت

باز سازی

بازار بورس

بازتاب

بازده

بازده- ستانده- محصول

بازرس

بازرس کارخانه

بازرس کمی

بازرسی

بازرگانی

بازنشستگی

بازنگری شده- اصلاح شده

بازیافت

باطل- بی‌اثر- بی اعتبار

باطل کردن مرخصی

بانک اطلاعاتی- پایگاه اطلاعاتی

بایدها- ضروریات

بخش- اداره- دایره

بخش- قسمت

بخش خصوصی

بخشودگی مالیاتی

بدست سرمایه- بازگشت سرمایه

بدهی- تعهد- مسئولیت- قابلیت پرداخت

بدهی تسویه نشده

بدون اطلاع از محتوا و کیفیت

بدون سود آوری

بدون نقص

بر چسب- برچسب زنی

برات – حواله- پیش نویس

برای تشخیص این است که آیا Stockمجانی برای هدیه موجود است

برآورد زیاد

برآورد کردن

برآورد کم

بررسی (مرور ) وضعیت پروژه

بررسی فرآیند کار

بررسی کردن – زمینه یابی

برطبق مکان

برق

برگ باسکول

برگ پرداخت (مانند فیش حقوق)

برگ سفته- برات

برگشت از فروش

برگشت خرید

برگشت سرمایه

برگشت مواد

برگه بازرسی

برگه تحویل

برگه حمل

برگه رسید کالا

برنامه (زمانی)

برنامه آموزش – کار آموزی

برنامه ریزی از بالا به پایین

برنامه ریزی مجموعه ای

برنامه ریزی محدود

برنامه فروش

برنامه کلان آموزش و منطق ناخالص به خالص

برنامه مراحل ساخت

برنامه‌ریزی از بالا به پایین

برنامه‌ریزی توزیع محصول

برنامه‌ریزی تولید

برنامه‌ریزی داخلی

برنامه‌ریزی درخواست مواد

برنامه‌ریزی ظرفیت منابع

برنامه‌ریزی فرآیند تولید توسط کامپیوتر

برنامه‌ریزی کلان تولید

برنامه‌ریزی منابع

برنامه‌ریزی منابع پولی

برنامه‌ریزی منابع تولید

برنامه‌ریزی منابع تولید

برنامه‌ریزی منابع مواد

برنامه‌ریزی مواد مورد نیاز

برنامه‌ریزی مواد مورد نیاز

برنامه‌ریزی نامحدود

برنامه‌ریزی نیازهای آموزشی

برنامه‌ریزی نیازهای ظرفیتی

برنامه‌های نرم افزاری

بستانکار

بستانکاری- نسیه- اعتبار

بستر- زیر ساختار

بسته

بسته – بسته بندی

بسته بندی

بسته نرم افزاری کوچک اوراکل

بکار بردن

بندر

بندر

بندر آزاد

بندر تخلیه بار

به اشتراک درآوردن

به روز در آوردن- به هنگام کردن

به محض درخواست

بهای تمام شده، هزینه واقعی

بهای واحد

بهبود مستمر

بهترین روش

بهره- سود

بهره وری- تولیدی- قابلیت تولید

بهینه

بهینه سازی

بهینه سازی- پیشرفت

بودجه بندی بر مبنای صفر – روش بودجه ریزی از صفر

بورس

بومی سازی

بی‌ارزش- بی‌اعتبار

بیان تئوری قیدها

بی‌ثبات

بیش از اعتبار حواله کردن

بی‌طرفانه

بیکار

بیکاری

بیگانه پرست

بیلان آزمایش- تراز آزمایشی

بیمه

بیمه- بیمه عمر

بیمه شخص ثالث

بی‌موازنه- عدم موازن

بی‌نظیر- بی‌مانند

پاداش، جایزه – کالای مجانی از یک نوع قلم کالای فروخته شده

پارامترها

پارتی- محموله

پاسخ جواب

پالت- بسته

پالم- کف دستی

پایداری – استوار

پایگاه داده ارتباطی با رویکرد موضوعی

پایگاه داده اطلاعات جغرافیایی

پایگاه داده تقسیم شده

پایگاه داده چند رسانه‌ای

پایگاه داده کپی شده

پایگاه دانش

پایگاه مرکزی دادها

پایه اساسی

پذیرش راه حل مشتری

پرتال

پرتوهای مجهول

پرداخت

پرداخت – خرج

پرداخت مرحله‌ای

پرداختنی

پرداختنی – قابل پرداخت

پردازشگرهای لیست مواد

پرسشنامه

پرسنل- – نیروی انسانی

پرسنل- کادر اداری

پرسنل کلیدی

پروژه

پرونده

پس کرایه- پرداخت کرایه در مقصد

پست کردن- پست

پشت نویسی

پشتیبانی

پشتیبانی معمار چند لایه

پول

پول رایج

پول رایج داخلی (ریال)

پیاده سازی – اجرا

پیش بینی فروش

پیش بینی ‌های اقتصادی

پیش بینی‌های تقاضا

پیش بینی‌های فناورانه

پیش پرداخت

پیش فرض

پیش فروش

پیش مونتاژ

پیشنهاد

پیشنهاد دادن

پیشنهاد دهنده مزایده یا مناقصه

پیشنهاد قیمت – استعلام- درخواست

پیشنهاد مزایده یا مناقصه

پیمانکار

پیوسته – درون خطی

تاخیر

تاریخ – مورخه

تاریخ انقضاء

تاریخ تحویل

تاریخ گذشته

تاسیس کردن

تامین کردن- عرضه

تامین کننده – فروشنده- عرضه کننده

تایید بودجه

تایید کردن

تبدیل کردن

تبلیغ- انتشار

تجارت

تجارت الکترونیکی ( بنگاه با مصرف کننده)

تجارت الکترونیکی (بنگاه با دولت)

تجارت الکترونیکی (بنگاه با بنگاه)

تجارت الکترونیکی (بنگاه با دولت)

تجارت خارجی

تجزیه تحلیل عملیات

تحصیلدار مالیاتی

تحقیق

تحقیق و توسعه

تحقیقات در تکنولوژی کامپیوتر

تحلیل

تحلیل سیستم

تحلیل شکاف ‌ها و تفاوت‌های فرآیندها

تحلیل نهایی

تحویل

تحویل دادن

تحویل در بندر (بدون کرایه حمل)

تحویلدار

تخصیص دادن

تخفیف

تخفیف بازرگانی- تجارتی

تخلیه کردن

تدارکات – پشتیبانی

تدارکات الکترونیکی

تراز- بالانس

تراز بودجه

تراز تجاری

تراز نامه

ترجمه

ترجیحات

ترخیص گمرکی

ترفیع

ترمیم جدول حقوقی

ترمینال- پایانه

تست کردن پذیرش کاربر

تسهیلات

تسویه

تصادفی- بی‌قاعده

تصدیق کردن- اثبات کردن

تصمیم

تصمیم- قطعنامه – رای

تصمیم گرفتن

تصویر آنی

تضمین کتبی

تضمین کیفیت

تعاونی- همکاری

تعداد- کمیت

تعداد استخدام در برابر استعفا و یا اخراج – بازده

تعدیل پایان دوره – تعدیل پایان سال مالی

تعدیل کردن – اصلاح کردن

تعدیل و اصلاح – تنظیم

تعدیل و اصلاح موجودی

تعرفه

تعریف کردن

تعطیل – مرخصی

تعمیر- اصلاح کردن

تعمیر و نگهداری

تعهد و الزام برای بودجه گذاری تعهد برای تعلق بودجه

تعهدات

تغذیه

تقاضا

تقاضاهای مستقل

تقاضا‌های وابسته (مشروط)

تقاضای مرخصی

تقبل کردن- تعهد دادن- متعهد شدن- به عهده گرفتن

تقسیم – بخش – قسمت

تقلبی- بدل غیر اصلی

تقویم

تکرار داده ها

تکنولوژی- صنعت

تلفن

تلفنچی

تلکس

تماس

تمپلت – فرم اطلاعاتی

تناژ

تنظیم قرار داد

تنگنا- گلوگاه

تنوع

ته مانده کالا- ته انباری

تهاتر- مبادله

تهیه مواد به صورت حلقه بسته

توافق بر سر دستمزدها

توافق ضمنی برای بالا بردن قیمت

توافقنامه- قرارداد

توزیع کننده

توسعه

توصیه شده

تولید- محصول

تولید انبوه

تولید سیستم ‌های نرم افزاری

تولید کردن

تولید کننده

تولید گسسته، ناپیوسته

تولید ناپیوسته

تولید ناخالص ملی

تولید واقعی

تولید واقعی

تئوری- نظریه

ثبت – سابقه

ثبت کردن

ثروت- دارایی

جاده

جاری

جانشین سازی

جای خالی- خالی

جایگزین

جدا کردن اجزا مربوط به یک محصول می‌باشد

جدول تولید اصلی

جدول زمانبندی

جریان اطلاعات در زنجیره ارزش افزوده- زنجیره ارزش افزوده

جزئیات

جزئیات- توضیحات

جستجو

جستجو بر اساس مدل مشخص

جعل کردن

جلسه- ملاقات

جلوگیری از پرداخت چک

جلوگیری یا منع دستمزدها

جمع- مجموع

جمع کردن

جنبه

جهانی

جوش نقطه‌ای

چارت – نمودار

چارت فرآیند عملیات

چرخش

چرخه عملیاتی – اداره کردن- اجرا

چک تاریخ دار

چک حقوقی

چک سفید

چک سفید

چک کردن – بررسی کردن

چک معوق- واریز نشده

چند بعدی

چند کاربره

چند منظوره

چندگانه

چه اتفاقی می‌افتد اگر

حالت

حجم کار

حد- سقف

حد بالایی

حد نصاب- نصاب

حد نهایی- حاشیه

حداقل

حداکثر

حداکثر واحد خرد

حدود فنی – حد مجاز- تلرانس

حذف- ادغام

حذف زیان از دفتر

حذف کردن

حذف کردن

حرفه- مقام- شغل

حساب اصلی – حساب کلی

حساب بانکی

حساب پرداختی

حساب، حساب بانکی

حسابدار

حسابداری

حسابداری مدیریت

حسابرس- ممیز

حسابهای پرداختنی

حساب‌های پرداختنی

حسابهای تسویه نشده

حسابهای دریافتنی

حق بیمه- اجرت- پرداخت

حق مسکن

حق و حقوق

حق‌العمل کاری- کمیسیون

حقوق اضافه کاری

حقوق پرداختی

حقوق گمرکی

حقوق و دستمزد

حقوق و دستمزد پرداختی

حقوق و عوارض

حکم دادگاه- دستور قانونی

حمل با کامیون

حمل کالا

حمل کردن

حمل و نقل- ترابری

حواله بانکی

حواله بیش از اعتبار

حوزه هزینه

حیطه پذیرش

خارجی

خازن

خالص

خانوار

خدمات- خدمت

خدمات کلیدی

خدمت کردن

خرده فروش

خرده فروشی

خروج

خرید

خرید

خرید ارزان، چانه زنی

خرید داخلی

خرید سهام

خرید سهام

خرید کلیدی

خرید یا تامین از طریق اینترنت

خسارت- خراب

خسارت تاخیر در تخلیه کشتی

خصوصیت – ویژگی

خط

خطا

خطر – احتمال زیان

خلاء تجاری

خلاصه

خلاصه کردن

خیار فروشنده

داخلی

داد و ستد – معامله- عملیات- واقعه مالی مراوده- تبادل- رویدادهای مالی

داد و ستد – معامله- عملیات- واقعه مالی مراوده- تبادل- گردش معاملات

داده – اطلاعات

داده کاوی

داده های آماری

داده‌های مشتری

دارایی ثابت

دارایی های منقول

دارایی‌های خالص

دارایی‌های مسدود شده

دارایی‌های ملموس – اموال عینی

دارائی- مالی

دارنده- صاحب

دامنه حقوق

دانش

داوری، حکمیت

داوطلبانه

دایره فروش

دبیرخانه

در آمد عایدی

در کارخانه

دراز مدت

درآمد

درآمد خالص

درآمد مشمول مالیات

درآمد ملی

درآمد ناخالص

درجه

درخواست پیشنهاد

درخواست خرید

درخواست شده

درخواست کردن

درخواست مواد

درخواست ‌های باز (خرید و فروش و دستور ‌های کاری)

درصد

درصد- تعیین درصد

درصد ارفاقی (درصدی که مدیر عامل معمولاً به صورت استثنا در نظر می‌گیرد).

دریافت شده

دریافت کننده

دریافتنی ها

دسترسی

دستگاه- ماشین

دستمزد

دسته بندی

دسته بندی

دسته کردن

دستور کار – جلسه

دعوت – دعوتنامه

دفتر – منصب

دفتر روزنامه خرید

دفتر روزنامه، نشریه

دفتر کل

دفتر مرکزی

دفع بیگانگان- اخراج بیگانگان

دلیل- برهان

دو زبانه

دولت

دولتی

دیاگرام، نمودار

دید منطقی

ذخیره

ذخیره کردن

راه آهن

راه حل

راه حل طراحی

راهبرد امتیاز دهی

راهبردی

راهبری- هدایت

راهنما – نمونه

راهنمای تلفنی

رای

رد کردن- نپذیرفتن

رد کردن- نپذیرفتن

ردیابی

ردیابی باقیمانده مرخصی (سالانه)

رسمی

رسید

رشد

رشوه

رطوبت

رفتار سازمانی

رقابت خالص – کامل

رقابت کردن

روز کاری

روش انجام بده والا بمیر

روش سالنمای اعشار

روش سفارش کار در حسابداری صنعتی

روش قیمت گذاری اولین صادره از آخرین وارده

روشها

روشهای عملیاتی استاندارد

روند

روند

رویت فیزیکی

رویدادهای مالی

رویکرد پیاده سازی محدود

رویکرد پیاده سازی محدود

رویکرد و استقرار یکباره

رویکرد ورود مرحله ای

رئیس بخش

رئیس کارگزینی

زباله سمی

زبان

زبان تعریف داده ‌ها

زبان عملیات ورزی داده

زبانهای استعلامی ساخت یافته

زبانهای استعلامی

زمان انتظار- زمان مورد انتظار برای تحویل – زمان در راه – مدت تهیه

زمان بندی

زمانبندی کلان

زنجیره تامین

ساخت

ساخت

ساخت براساس سفارش

ساخت به منظور انبار کردن

ساختار ماتریسی

ساده سازی

سازمان- تشکیلات

سازمان یافته

سازمانی – تشکیلاتی

سازمانی یادگیرنده

سازنده

ساعات پیک (اوج)

ساعات کار

ساعت اداری

سال مالی

سال مالی- مالیاتی

سالانه

سالیانه- همه ساله

سبک- روشن- نور

سپرده- پس انداز

سپرده بانکی

سخت افزار

سر رسید

سر رسید گذشته

سر شکن کردن

سرانه

سررسید – پرداخت

سرمایه

سرمایه – وجه تنخواه- منابع مالی

سرمایه در گردش ـ(تجاری)

سرمایه ذخیره

سرمایه گذاری

سری- محرمانه

سفارش جریان

سفارش خرید

سفارش فروش

سفارش کار

سفارشات کلی

سفر

سقف ، سهمیه

سقف بودجه

سقف مالیاتی

سقف واردات- سهمیه واردات

سلسله مراتب

سلسله مراتبی

سنتی

سنجش

سنجش – محک

سند (دفتر ) هزینه

سند انتقال

سند بدهکاری

سند مالکیت

سند مالی روزنامه

سند وثیقه

سه لایه (سه سطح)

سهام متزلزل- سهام بی‌ثبات

سهامدار

سهم- – انباره- موجودی انبار

سهم- تسهیم کردن

سوبسید

سوبسید

سود – مزایا

سود پایان سال- حسابرسی آخر سال

سود خالص

سود و زیان

سودمند

سودهای تقسیم نشده

سیستم اسناد

سیستم برنامه‌ریزی منابع سازمانی (بهم پیوسته)

سیستم پشتیبانی تصمیمات

سیستم پوسته‌ای

سیستم پیشنهادی

سیستم تعهدی انعام

سیستم جزء سیستم فرعی – زیر مجموعه

سیستم حاضر و آماده

سیستم حقوق

سیستم فروش

سیستم مالی اوراکل

سیستم مدیریت پایگاه داده

سیستم مدیریت پایگاه داده رابطه ای

سیستم ‌های پردازش عملیات (رویدادها)

سیستم‌ها به روش آنی و به موقع

سیستم‌های اتوماسیون اداری

سیستم‌های اطلاعات اجرا(مدیریت ارشد)

سیستم‌های اطلاعات جامع- سیستم های اطلاعات مشترک

سیستم‌های اطلاعات یک پارچه

سیستم‌های اطلاعاتی

سیستمهای برنامه ریزی توزیع

سیستم‌های پشتیبانی مدیریت اجرائی

سیستم‌های تحریری

سیستم‌های تصویر سازی اسناد

سیستم‌های دانش محور

سیستم‌های در برگیرنده کل سازمان

سیستم‌های سازمانی

سیستم‌های فرآیندی یا پیوسته

سیستم‌های فشاری

سیستم‌های کششی

سیستم‌های کنترل فرآیند

سیستم‌های مدیریت اطلاعات

سیکل تجاری

سئوال

شاغل در کسب و کار

شاهد- ناظر

شبکه

شبکه‌ ارزش افزوده

شبکه ائی

شبکه توزیع- گره

شبکه جهانی

شبکه خارجی

شبکه داخلی

شبکه محلی

شخص ثالث

شرایط

شرایط- مدت اعتبار

شرایط پرداخت

شرایط کاری

شرایط و مشخصات مورد انتظار

شرکت

شرکت ارایه خدمات آب ، برق ، گاز و …

شرکت تابعه

شرکت سرمایه گذاری

شرکت عرضه شده در بورس

شروع

شعبه

شفاهی

شماره تلفن

شماره چک

شناخت- تعریف

شهری

شیفت شب

شی‌گرا

شیوه حمل

صاحب پروسه

صادر کردن- انتشار دادن

صادر کردن کالای وارداتی

صادر کننده بیمه نامه خریدار سهام باقیمانده- پشت نویسی چک ، سفته و …

صادرات

صحن کارخانه

صحیح- تصحیح کردن

صدور مجدد

صدور مواد – خروج مواد

صفحه نمایش مانیتور

صنایع کلیدی

صنعت جهانگردی

صورت – وضعیت – اظهار – حکم- بیان- صورتحساب

صورت برداری از موجودی

صورت حسابهای پرداختنی – اسناد پرداختنی

صورت کارکردی- واحد عملیات

صورت مواد ، فهرست قطعات

صورت های مالی

صورت وضعیت حساب

صورتحساب – قبض

ضایعات- اتلاف

ضایعات تولید

ضرب الاجل

ضرر- زیان

ضمانت بدون تاریخ

ضمانت نامه بدون قید و شرط

ضمائم- پیوست ها

ضمیمه- پیوست

ضمیمه – پیوست

ضمیمه – پیوست

طبق قانون

طبقه بندی

طبقه بندی سنی

طراحی به کمک کامپیوتر

طراحی راه حل کسب و کار

طرح – برنامه- نقشه

طرح ریزی – برنامه‌ریزی

طرح کسب و کار

طرح، نقشه

طلب دستمزد

طول عمر

ظرف زمانی

ظرفیت

ظرفیت منابع

عامل- نماینده

عامل فروش

عامل ناپیدا

عبور- ترانزیت

عددی

عدم کارایی

عذر- بهانه

عرضه و تقاضا

عضو

عضویت

عطف به

علامت ساخت – مارک

علامت سر برگ- تیتر- عنوان

علائم تجاری

علی الحساب

عمده فروش- بنکدار

عمده فروشی

عمر مفید

عملکرد- انجام تعهد

عملکرد – وظیفه

عملکرد بالا

عملکرد منتشر کردن

عملیات

عملیات پشتیبانی

عملیاتی

عمودی

عنوان

عیب – صدمه

غیر Bom

غیر انباری

غیر انحصاری

غیر رسمی

غیر مجاز

غیر مصرفی

غیر مولد

فاصله

فاصله

فاکتور

فرایند ساخت

فرآیند

فرآیند اندازه گیری

فرآیند کوچک نمودن

فرستادن

فرستنده

فرستنده- روشن

فرستنده – خاموش

فرم استاندارد – شکل استاندارد

فرم درخواست کالا از انبار

فرمول ‌های فصلی

فروش

فروش خارجی

فروش داخلی

فروش داخلی

فروشگاه بزرگ

فروشگاه زنجیره‌ای

فروشنده

فروشنده

فروشنده اصلی – تامین کننده اصلی

فسخ- ابطال

فصلی – سه ماه یکبار

فعالیت زنده- مستقیم

فعالیت های حمایتی

فعالیت های مسیرهای بحرانی

فعالیت‌های ارزش نیفزا

فعالیتهای پشتیبانی – سندیکا – اتحادیه صنفی

فعالیت‌های مسیرهای بحرانی

فلوچارت- نمودارگردش کار

فن – تکنیک

فناوری اطلاعات

فناوری اطلاعات و ارتباطات

فناوری وستل

فوری

فیزیکی

فیلتر داده‌ها

فیلد کلیدی

فیلدهای آزاد

قابل اجرا – عملی

قابل اجرا در محیط Web

قابل استفاده

قابل اعتماد

قابل انعطاف

قابل حمل

قابل عطف بماسبق

قابل وصول – در دسترس

قابلیت اعتماد

قابلیت حمل

قابلیت سود دهی

قانون

قانون

قانون اداری

قانون کار

قدرت خرید

قرار دادن اجزای مختلف یک محصول در کنار هم و تشکیل یک محموله

قرار ملاقات گذاشتن

قرض دادن- وام دادن

قرضه بدون تاریخ

قرنطینه

قسط

قسط نهایی

قضاوت

قطعه- بخش

قلم زدن بدهی از دفتر

قیمت – بهاء

قیمت بعلاوه هزینه حمل

قیمت بعلاوه هزینه حمل و نقل و هزینه بیمه

قیمت بندی ناحیه‌ای

قیمت تجاری

قیمت حمایتی

قیمت خالص

قیمت خرده فروشی

قیمت خرده فروشی توصیه شده – قیمت تعیین شده برای خرده فروشی

قیمت غیر قطعی

قیمت فروش

قیمت قرار داد

قیمت های بورسی

قیمت واحد

کابل – تلگراف

کاتالوگ

کادر اداری

کار- کار کردن

کار اداری

کار در جریان

کار در حال پیشرفت

کار در دست اقدام

کار فرما- استخدام کننده

کار مجدد

کاربر

کاربرگ

کارت

کارتکس

کارخانه

کارخانه- تاسیسات

کارخانه پیدا

کارشناس

کارشناسی کردن

کارکنان فرهیخته

کارگاه

کارگر

کارگزار بیمه

کارگزینی- بکار گماردن

کارمند- استخدامی

کارمند پرداخت حقوقی

کارمند یابی – استخدام کردن

کارهای کاغذی(تشکیل پرونده…)کسب و کار اداری به حالت سنتی

کالا- جنس- ماده

کالا- مال التجاره

کالا- محصول

کالاهای تمام شده

کالاهای جانشین- کالاهای بدل

کالاهای در راه

کالاهای مصرفی

کالاهای نیمه تمام

کالای بادوام

کالای برگشتی

کالای توقیفی

کالای خسارت دیده

کالای فساد پذیر – فاسد شدنی

کامیون

کاهش سرمایه

کتابچه راهنما – کاردستی

کد پستی

کد تحلیلی

کد مهندسی کالا

کرایه

کرایه حمل

کرایه یکسره

کرایه یکطرفه

کرایه‌ای

کسب کار الکترونیکی

کسب کار به حالت مدرن و دیجیتالی- عملیات دیجیتالی

کسب و کار

کسب و کار سنتی سازمان

کسر – اعشار

کسر بودجه- عدم موازنه

کسر پرداخت

کسر کردن- کاستن

کشف- درک

کشور

کشورهای توسعه نیافته

کل – کلی- جمع

کل تقاضا

کلی

کلیدی- کلید

کمبود

کمتر از ارزش واقعی تخمین زدن

کمک هزینه دولتی

کمیت- تعداد

کمیته

کنترل اعتبار

کنترل کارگاه

کنترل کیفی

کنترل موجودی (انبار)

کنترل موجودی انبار

کنفرانس

کیفیت بالا

گارانتی- تضمین

گاز

گذار/ انتقال

گذرگاه فرعی

گردش کار

گردش مجموع‌دارایی‌ها

گردش معاملات – کل فروش یک واحد اقتصادی

گردش نیروی کار

گروه

گروهی از اقلام که می‌توان آنها را با قیمت ویژه‌ای کمتر از جمع تک تک آنها فروخت، دسته

گزارش

گزارش حسابرسی

گزارش دهی مالی- ایجاد ثبت مالی

گزارش سالانه

گزارش سالیانه

گزارش طبقه بندی

گزارش مالی

گزارشات خروجی

گسترش از طریق تحقیق توسعه

گفته‌های متناقض

گمرک

گواهی- لیسانس- حق امتیاز

گواهی- مدرک

لایه پایگاه داده

لایه نرم افزارهای کاربردی

لایه نمایش

لغت نامه اطلاعات

لغو کردن

لغو کردن- باطل کردن

لوازم خانگی

لیست- فهرست

لیست انتظار

لیست تصویری

لیست خدمات یا صورتحساب خدمات

لیست سیاه

لیست قیمت

لیست مداد

لیست مواجب بگیران

ماتریس

ماخذ مالیات

ماده خام

ماده ‌ها (مواد) – فصول – کالاها موضوعات- شروط

مازاد- اندوخته

ماژول مالی

ماشین آلات

مالکیت

مالی

مالیات

مالیات بازده

مالیات بر ارزش افزوده

مالیات بر درآمد

مالیات بندری- وضع عوارض

مانده بدهی

مانده پرداخت‌ها

مانده موجودی

ماهیانه

ماوراء

مبادله الکترونیکی داده‌ها

مبادله کردن – ارز

مبدا

مبلغ- مقدار

مبلغ خالصی

مبلغ ناخالص

متحد کردن- یکی کردن

متخصص

متدولوژی پیاده سازی سیستم

متقاضی

متن- نوشتار

متنوع

متوقف کردن

مجازی – منطقی

مجزا- تک- جدا

مجموعه برنامه‌ریزی تخمینی ظرفیت‌ها

مجموعه پیش بینی

مجوز- حکم- تضمین کردن

مجوز پرداخت

محاسبات کلیدی

محاسبه کردن

محتویات مندرجات

محدودیت‌

محدودیت‌های واردات

محرمانه

محصول

محصول تامین شده از سوی خریدار

محصول فرعی

محک زنی، مقایسه برای محک زنی – بهینه کاوی – الگوبرداری

محکم، استوار- شرکت ، کمپانی

محموله – کالا

محور ایکس

مدت زمان انتظار بازار

مدل سازی ارتباط موجودیت‌ها

مدل سرور- کاربر

مدل های برگشت پذیر- مدل هایی برای تعمیم روندهای داده ها

مدیر

مدیر عامل

مدیر فروش

مدیر کارگزینی

مدیران اجرایی- مدیران ارشد

مدیران عملیاتی

مدیریت

مدیریت ارتباط با مشتریان

مدیریت استراتژیک

مدیریت بازار یابی

مدیریت تامین کنندگان (فروش- خرید- تدارکات- انبار)

مدیریت تدارکات پشتیبانی

مدیریت تکنولوژی

مدیریت حقوق و دستمزد

مدیریت دولتی

مدیریت رفتار سازمانی

مدیریت سیستم

مدیریت صنعتی

مدیریت عالی

مدیریت کار و کسب

مدیریت لجستیک

مدیریت مالی

مدیریت منابع انسانی

مدیریت منابع انسانی

مدیریت ناوگان

مدیریت نقدینگی

مربی

مرجع

مرخصی

مرخصی

مرخصی بدون حقوق

مرکز هزینه

مرورگر اینترنتی

مرئوس

مزایای پیشرفته

مزایای دستمزد براساس حقوق مستقیم

مزد- حقوق- اجرت

مزد بگیر

مساعده- پیش پرداخت

مستاجر

مستمری- حقوق بازنشستگی

مسکن

مسیر

مسئول – مجری

مسئول ارشد اجرایی سازمان، مدیر عامل

مسئولیت

مشارکت

مشتری

مشخصه- خصایص

مشروط

مشمول در مالیات

مشورت کردن

مصاحبه

مصرف

مصرف کننده

مطالبه کردن

مظنه- قیمت

معاف از حقوق گمرکی

معاف از مالیات

معامله

معامله گر- واسطه

معاون اداری

معاون پرسنلی

معتبر

معکوس

معلق- تحت بررسی

معلق به

معیار

معیارها

معیوب

مغایرت

مقدار اعتبار

مقدار فراتر از اعتبار (ارفاقی)

مقرری سالانه

مقصد

مقیاس پذیری نامحدود

مکاتبات

مکالمات تلفنی

مکان- موقعیت مکانی

مکان حمل به بیرون

مکان حمل(مکان رسید کالا)

مکان کار

مکانیک

ممیزی

منابع

مناقصه- مزایده

منبع

منبع ذخیره داده‌ها

منسوجات- بافت

منطقه

منطقه آزاد

منطقه آزاد

منطقه بندی- ناحیه بندی

منظم- نظام یافته

منفعت – سود

منفعت – سود

منو

مهر – تمبر

مهلت – پرداخت مدت دار

مهندسی

مهندسی براساس سفارش

مهندسی سیستم

مهندسی مجدد

مهندسی مجدد فرآیندهای تجاری، کاری

مهندسی مکانیک

موافقت اصولی

موافقت کامل

موافقتنامه در مورد تعرفه‌ها

موجودی انبار

موجودی کالا

موجودی کالای کلیدی

موجودی واقعی- موجودی فعلی

موسسات بازرگانی

موسسه امانی

موسسه سرمایه گذاری شرکت، سازمان

موظف- ملزم

موعد – سررسید

موقتی

مونتاژ براساس سفارش

مونتاژ کردن

میانگین متحرک

میانگین موجودی انبار

میانگین موزون

میانگین موزون متحرک

ناحیه

ناخالص

ناشناخته

ناظر – پیوست

نام تجاری

نامه

نامه رسمی

نامه‌های ارسالی

نایب رئیس

نرخ

نرخ بانکی

نرخ ارز

نرخ ارز- نرخ تبدیل

نرخ بهره

نرخ بهره

نرخ دستمزد

نرخ سنجی (سنجش عملکرد)

نرخ فروش

نرخ کرایه منطقه‌ای

نرخ معیار- نرخ متعارف

نرم افزار

نرم افزارهای کاربردی

نسبت

نسخه برداری با عکس

نصف قیمت

نفر- روز

نفر- ساعت

نفر- ماه

نقدینگی برای پرداختهای جزئی – تنخواه گردان

نقش وظیفه

نقض

نقطه فروش

نقل کردن- قیمت دادن

نکات کلیدی

نگهداری کردن

نگهداری کننده

نگهداشتن

نمایش از طریق مانیتورها- پیگیری

نمایشگاه

نمایشگاه تجاری

نماینده- کار گزار

نماینده رسمی- کارگزار

نمودار (چارت) سازمانی

نمودار ارتباط موجودیت‌ها

نمودار استاندارد

نمودارx

نمونه

نهایی

نوسان

نوع- تایپ

نیرو

نیروی انسانی

نیروی کار

نیروی کار

نیروی کار

هدف

هدف

هر روزه- روزمره

هزینه

هزینه اضافی

هزینه تمام شده تا در انبار

هزینه کل

هزینه متغیر

هزینه مستقیم

هزینه معیار

هزینه میانگین

هزینه میانگین موزون

هزینه نیروی کار

هزینه واحد کار

هزینه یابی

هزینه یابی براساس فعالیت

هزینه یابی پروژه

هزینه یابی نهایی

هزینه‌های بانکی

هزینه‌‌های بندری

هزینه‌های سر بار

هزینه‌های متفرقه شغل

هزینه‌های واقعی

هشدار دهنده‌ها

هماهنگ و همساز شده

هماهنگی

همبندی/ خوشه بندی

همزمان سازی

همه ساله – سال به سال

هوشیار و بهنگام

هویت

هویت

وابستگی، پیوستگی

واجد شرایط

واحد

واحد- متحد شده

واحد سازمانی

واحد سنجش

واحد سنجش و اندازه گیری

واحدهای کاری

وارد کننده

واردات

واسطه سازی

واقعی- فعلی

واقعی -مستمر

واکنش

والد

وام

وام بانکی

وام دولتی

وام گرفتن

وام مدت دار – وام میان مدت

وجه امانی – سپرده

وحدت

ورشکسته

ورودی

ورودی اشتباه خروجی اشتباه

ورودی و خروجی

وزارت امور اقتصادی و دارایی

وزارت امور خارجه

وزارت بازرگانی

وزارت بازرگانی

وزارت بهداری و بهزیستی

وزارت پست و تلگراف و تلفن

وزارت دفاع

وزارت راه و ترابری

وزارت فرهنگ و آموزش عالی

وزارت کشاورزی

وزارت کشور

وزارت مسکن

وزارت نیرو

وزارتخانه

وزن خالص

وزن کردن

وزن ناخالص

وزن ناخالص

وزن یا اندازه

وسایل ارتباط جمعی

وسیله تضمین

وصل کردن- پیوند دادن

وضعیت

وضعیت بازار

وظیفه – تکلیف

ویراستن- تصحیح کردن- تنظیم کردن

ویزا

ویژگی ماژولاربودن

یادداشت – یادداشت اداری توجه نمودن

یک پارچه

یک پارچه سازی

یکپارچه

یکنواخت سازی نهانی

 

Comments are closed.

ප්‍රවේශනය වෙමින්…

ප්‍රවේශනය වෙමින්…

ප්‍රවේශනය වෙමින්…

ක්‍රියා කරමින්…

ප්‍රවේශනය වෙමින්…

واژگان فارسی به انگلیسی

ප්‍රවේශනය වෙමින්…

ක්‍රියා කරමින්…

ප්‍රවේශනය වෙමින්…

ප්‍රවේශනය වෙමින්…

لغت نامه انگلیسی به فارسیدرس 7 ما در حال ساخت آموزشهای مختلف هستیم نظر شما برای ساخت آموزشهای بهتر ضروری میباشد لطفا” پیشنهاد و انتقاد خود را با ما در میان بگذاریدبرای آموزش های بیشتر به سایت ما بروید ابتدا صفحه اصلی شرکت هرات نرم افزار را لایک کنید یعنی روی شرکت هرات نرم افزار کلیک کنید تا وارد صفحه اصلی ما شوید صفحه اصلی را لایک کنید چون هر روز ما یک چیزی جدید برای شما داریم به سایت ما هم بروید شاید چیزی دیگری هم که لازم دارید در آنجا باشد از فهرست استفاده کنید چون ممکن فردا نتوانید از آن بهره ببرید لینک دانلودhttps://www.facebook.com/heratsoftware/http://www.heratsoftware.com/https://www.youtube.com/channel/UCWMx…https://twitter.com/heratsoftware ما در حال ساخت آموزشهای مختلف هستیم نظر شما برای ساخت آموزشهای بهتر ضروری میباشد لطفا” پیشنهاد و انتقاد خود را با ما در میان بگذاریدبرای آموزش های بیشتر به سایت ما بروید ابتدا صفحه اصلی شرکت هرات نرم افزار را لایک کنید یعنی روی شرکت هرات نرم افزار کلیک کنید تا وارد صفحه اصلی ما شوید صفحه اصلی را لایک کنید چون هر روز ما یک چیزی جدید برای شما داریم به سایت ما هم بروید شاید چیزی دیگری هم که لازم دارید در آنجا باشد از فهرست استفاده کنید چون ممکن فردا نتوانید از آن بهره ببرید لینک دانلودIf you want to support this channel please hit a like or Subscribe and don’t miss updates. Thank you.☺ Check Our :Website : https://www.facebook.com/heratsoftware/Twitter : https://twitter.com/heratsoftwareGoogle+ : https://plus.google.com/u/0/Facebook : https://www.facebook.com/heratsoftware/YouTube : Watch Me :https://www.youtube.com/channel/UCWMx…Watch Me 2 : https://t.me/heratsoftware Watch : http://shindandproduction.com/mobile :00937948054800093703253741

ප්‍රවේශනය වෙමින්…

ප්‍රවේශනය වෙමින්…

ප්‍රවේශනය වෙමින්…

ප්‍රවේශනය වෙමින්…

ප්‍රවේශනය වෙමින්…

ක්‍රියා කරමින්…

ධාවන ලැයිස්තු ප්‍රවේශනය කරමින්…

ප්‍රවේශනය වෙමින්…

ප්‍රවේශනය වෙමින්…

ප්‍රවේශනය වෙමින්…

ක්‍රියා කරමින්…

ප්‍රවේශනය වෙමින්…

واژگان فارسی به انگلیسی

ප්‍රවේශනය වෙමින්…

ක්‍රියා කරමින්…

ප්‍රවේශනය වෙමින්…

ප්‍රවේශනය වෙමින්…

لغت نامه انگلیسی به فارسیدرس 7 ما در حال ساخت آموزشهای مختلف هستیم نظر شما برای ساخت آموزشهای بهتر ضروری میباشد لطفا” پیشنهاد و انتقاد خود را با ما در میان بگذاریدبرای آموزش های بیشتر به سایت ما بروید ابتدا صفحه اصلی شرکت هرات نرم افزار را لایک کنید یعنی روی شرکت هرات نرم افزار کلیک کنید تا وارد صفحه اصلی ما شوید صفحه اصلی را لایک کنید چون هر روز ما یک چیزی جدید برای شما داریم به سایت ما هم بروید شاید چیزی دیگری هم که لازم دارید در آنجا باشد از فهرست استفاده کنید چون ممکن فردا نتوانید از آن بهره ببرید لینک دانلودhttps://www.facebook.com/heratsoftware/http://www.heratsoftware.com/https://www.youtube.com/channel/UCWMx…https://twitter.com/heratsoftware ما در حال ساخت آموزشهای مختلف هستیم نظر شما برای ساخت آموزشهای بهتر ضروری میباشد لطفا” پیشنهاد و انتقاد خود را با ما در میان بگذاریدبرای آموزش های بیشتر به سایت ما بروید ابتدا صفحه اصلی شرکت هرات نرم افزار را لایک کنید یعنی روی شرکت هرات نرم افزار کلیک کنید تا وارد صفحه اصلی ما شوید صفحه اصلی را لایک کنید چون هر روز ما یک چیزی جدید برای شما داریم به سایت ما هم بروید شاید چیزی دیگری هم که لازم دارید در آنجا باشد از فهرست استفاده کنید چون ممکن فردا نتوانید از آن بهره ببرید لینک دانلودIf you want to support this channel please hit a like or Subscribe and don’t miss updates. Thank you.☺ Check Our :Website : https://www.facebook.com/heratsoftware/Twitter : https://twitter.com/heratsoftwareGoogle+ : https://plus.google.com/u/0/Facebook : https://www.facebook.com/heratsoftware/YouTube : Watch Me :https://www.youtube.com/channel/UCWMx…Watch Me 2 : https://t.me/heratsoftware Watch : http://shindandproduction.com/mobile :00937948054800093703253741

ප්‍රවේශනය වෙමින්…

ප්‍රවේශනය වෙමින්…

ප්‍රවේශනය වෙමින්…

ප්‍රවේශනය වෙමින්…

ප්‍රවේශනය වෙමින්…

ක්‍රියා කරමින්…

ධාවන ලැයිස්තු ප්‍රවේශනය කරමින්…

واژگان فارسی به انگلیسی
واژگان فارسی به انگلیسی
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *