معني كلمه فارسي به عربي

خواص دارویی و گیاهی

معني كلمه فارسي به عربي
معني كلمه فارسي به عربي


فارسی یا پارسی یکی از زبان های هندواروپایی در شاخهٔ زبان های ایرانی جنوب غربی است که در کشورهای ایران، افغانستان، تاجیکستان و ازبکستان به آن سخن می گویند. فارسی زبان رسمی کشورهای ایران و تاجیکستان و یکی از دو زبان رسمی افغانستان (در کنار پشتو) است. زبان رسمی کشور هندوستان نیز تا پیش از ورود استعمار انگلیس، فارسی بود. فا، fa: نماد زبان فارسی. زبان فارسی را پارسی نیز می گویند. زبان فارسی در افغانستان به طور رسمی دری و در تاجیکستان تاجیکی خوانده شده است. در سال ۱۸۷۲ در نشست ادیبان و زبان شناسان اروپایی در برلین، زبان های یونانی، فارسی، لاتین و سانسکریت به عنوان زبان های کلاسیک جهان برگزیده شدند. بر پایهٔ تعریف، زبانی کلاسیک به شمار می آید که یکم، باستانی باشد، دوم، ادبیات غنی داشته باشد و سوم در آخرین هزاره عمر خود تغییرات اندکی کرده باشد.

زبان عَرَبی (به عربی: اللغة العربیة)، یکی از پرگویش ترین زبان های جهان، بزرگ ترین عضو از شاخه زبان های سامی (آفریقایی–آسیایی) است و با زبان های عبری و آرامی هم خانواده است. زبان عربی یکی از شش زبان رسمی سازمان ملل متحد است. این زبان امروز دارای لهجه ها و گویش های گوناگونی است و زبان عربی مدرن استاندارد به عنوان زبان رسمی نوشتار در همه کشورهای عرب پذیرفته شده است. افزون بر جهان عرب، این زبان در کشورهای چاد، اریتره نیز از میزانی از رسمیت برخوردار است. زبان عربی ابتدایی توسط دانشمند نامدار شیرازی سیبویه،در قرن دوم تالیف و طراحی شد ،سپس توسط دو دانشمند عرب گسترش یافت و به شکل استاندارد امروزی رسید. زبان عربی، زبان قرآن و بسیاری از نخستین نوشته های مسلمانان است و نزد بسیاری از مسلمانان مقدس شمرده می شود. در دوران طلایی اسلام، عربی به عنوان نخستین زبان جهان اسلام از اهمیت بالایی برخوردار بود و آثار علمی، ادبی و مذهبی فراوانی به این زبان نوشته می شد. تأثیر عربی بر زبان های دیگر جهان اسلام مانند اردو، و زبان های گوناگون خانوادهٔ ترکی چشمگیر است.

دیکشنری (Dictionary) که گاهی اوقات به عنوان یک واژه نامه، فرهنگ لغت، لغت نامه یا فرهنگنامه شناخته می شود، مجموعه ای از کلمات در یک یا چند زبان خاص است، که اغلب بر اساس حروف الفبا مرتب سازی می شود، و ممکن است شامل اطلاعاتی در مورد تعاریف، کاربردها، ریشه شناسی، تلفظ، ترجمه، و غیره باشد. واژه نامه کتابی است که معانی لغات یک زبان در آن توضیح داده شده باشد. واژه ها به صورت الفبایی مرتب شده اند و معمولاً املا و تلفظ و معنای هر کلمه یاد شده است. فرهنگ لغات در یک رشته خاص، معمولاً حاوی معانی هر واژه است. اگرچه تصور می شود که دیکشنری فقط با واژه ها سر و کار دارد ولی دامنه پوشش آن اغلب می تواند از این هم فراتر برود.

دیکشنری آنلاین (Online Dictionary) وب سایت و یا اپلیکیشنی است که به صورت اینترنتی خدماتی مربوط به دیکشنری ها و فرهنگنامه ها را ارائه می دهد. مانند سایت دیکشنری آبادیس. در دیکشنری آنلاین شما با وارد کردن هر واژه ای در بخش مشخص شده و زدن دکمه جستجو، به سرعت معنی و توضیحات مربوطه را می توانید مشاهده کنید.


زبان عَرَبی (به عربی: اللغة العربیة)، یکی از پرگویش ترین زبان های جهان، بزرگ ترین عضو از شاخه زبان های سامی (آفریقایی–آسیایی) است و با زبان های عبری و آرامی هم خانواده است. زبان عربی یکی از شش زبان رسمی سازمان ملل متحد است. این زبان امروز دارای لهجه ها و گویش های گوناگونی است و زبان عربی مدرن استاندارد به عنوان زبان رسمی نوشتار در همه کشورهای عرب پذیرفته شده است. افزون بر جهان عرب، این زبان در کشورهای چاد، اریتره نیز از میزانی از رسمیت برخوردار است. زبان عربی ابتدایی توسط دانشمند نامدار شیرازی سیبویه،در قرن دوم تالیف و طراحی شد ،سپس توسط دو دانشمند عرب گسترش یافت و به شکل استاندارد امروزی رسید. زبان عربی، زبان قرآن و بسیاری از نخستین نوشته های مسلمانان است و نزد بسیاری از مسلمانان مقدس شمرده می شود. در دوران طلایی اسلام، عربی به عنوان نخستین زبان جهان اسلام از اهمیت بالایی برخوردار بود و آثار علمی، ادبی و مذهبی فراوانی به این زبان نوشته می شد. تأثیر عربی بر زبان های دیگر جهان اسلام مانند اردو، و زبان های گوناگون خانوادهٔ ترکی چشمگیر است.

فارسی یا پارسی یکی از زبان های هندواروپایی در شاخهٔ زبان های ایرانی جنوب غربی است که در کشورهای ایران، افغانستان، تاجیکستان و ازبکستان به آن سخن می گویند. فارسی زبان رسمی کشورهای ایران و تاجیکستان و یکی از دو زبان رسمی افغانستان (در کنار پشتو) است. زبان رسمی کشور هندوستان نیز تا پیش از ورود استعمار انگلیس، فارسی بود. فا، fa: نماد زبان فارسی. زبان فارسی را پارسی نیز می گویند. زبان فارسی در افغانستان به طور رسمی دری و در تاجیکستان تاجیکی خوانده شده است. در سال ۱۸۷۲ در نشست ادیبان و زبان شناسان اروپایی در برلین، زبان های یونانی، فارسی، لاتین و سانسکریت به عنوان زبان های کلاسیک جهان برگزیده شدند. بر پایهٔ تعریف، زبانی کلاسیک به شمار می آید که یکم، باستانی باشد، دوم، ادبیات غنی داشته باشد و سوم در آخرین هزاره عمر خود تغییرات اندکی کرده باشد.

دیکشنری (Dictionary) که گاهی اوقات به عنوان یک واژه نامه، فرهنگ لغت، لغت نامه یا فرهنگنامه شناخته می شود، مجموعه ای از کلمات در یک یا چند زبان خاص است، که اغلب بر اساس حروف الفبا مرتب سازی می شود، و ممکن است شامل اطلاعاتی در مورد تعاریف، کاربردها، ریشه شناسی، تلفظ، ترجمه، و غیره باشد. واژه نامه کتابی است که معانی لغات یک زبان در آن توضیح داده شده باشد. واژه ها به صورت الفبایی مرتب شده اند و معمولاً املا و تلفظ و معنای هر کلمه یاد شده است. فرهنگ لغات در یک رشته خاص، معمولاً حاوی معانی هر واژه است. اگرچه تصور می شود که دیکشنری فقط با واژه ها سر و کار دارد ولی دامنه پوشش آن اغلب می تواند از این هم فراتر برود.

دیکشنری آنلاین (Online Dictionary) وب سایت و یا اپلیکیشنی است که به صورت اینترنتی خدماتی مربوط به دیکشنری ها و فرهنگنامه ها را ارائه می دهد. مانند سایت دیکشنری آبادیس. در دیکشنری آنلاین شما با وارد کردن هر واژه ای در بخش مشخص شده و زدن دکمه جستجو، به سرعت معنی و توضیحات مربوطه را می توانید مشاهده کنید.

خوش آمدید به فرهنگ لغت عربی — فارسی. لطفا کلمه یا عبارتی که نمی خواهید در جعبه متن در سمت چپ بررسی را بنویسید.

  اضافه کردن ترجمهتغییرات اخیر

Glosbe است برای هزاران نفر از فرهنگ است. ما با ارائه نه تنها فرهنگ لغت عربی – فارسی،
اما لغت نامه ها برای هر جفت موجود زبان – آنلاین و رایگان.
برو به صفحه خانه ما از زبان های موجود را انتخاب کنید.

لغت نامه Glosbe منحصر به فرد هستند. به در Glosbe شما نمی توانید چک کنید
ترجمه تنها به زبان عربی فارسی: ما همچنین ارائه نمونه
از استفاده، با نشان دادن ده ها نمونه هایی از جملات ترجمه
شامل ترجمه عبارت است. این است که به نام “حافظه ترجمه
است و بسیار مفید برای مترجمان است. در واقع می توان نه تنها ترجمه را ببینید
کلمه، بلکه چگونه آن را در رفتار این حکم است. ما
حافظه ترجمه بیشتر از corpuses موازی که ساخته می شد
توسط انسان است. چنین ترجمه جملات بسیار مفید می باشد علاوه بر
واژه نامه ها.

در حال حاضر ما ۵۹٬۷۶۸ عبارات ترجمه شده است .
 
در حال حاضر ما باید 5729350 جملات ترجمه

معني كلمه فارسي به عربي

کمک به ما در ایجاد بزرگترین عربی — فارسی دیکشنری آنلاین. به سادگی در وارد بخش مدیریت شوید ، سپس به ترجمه جدید اضافه کنید. Glosbe یک پروژه مشترک است و هر کس نمی تواند اضافه کنید (و حذف) ترجمه است. آن را می سازد فرهنگ لغت ما عربی فارسی واقعی ، آن است که توسط مردم زبان مادری ، که با استفاده از زبان برای هر روز ایجاد می شود. همچنین شما می توانید مطمئن شود که هر گونه اشتباه در فرهنگ لغت تعمیر سریع ، بنابراین شما می توانید بر روی داده های ما تکیه می کنند. اگر شما هر گونه اشتباه و یا شما قادر اضافه کردن اطلاعات جدید : لطفا این کار را انجام دهید. هزاران نفر از مردم سپاسگزار برای انجام این کار خواهد شد.

شما باید بدانید که Glosbe کلمه ذخیره نیست بلکه ایده از چه کلمه به این معنی است. با تشکر از این ، با اضافه کردن یک ترجمه جدید ، ده ها تن از ترجمه های جدید را ایجاد می راهنما واژهنامهها Glosbe ما و ببینید که چگونه دانش مال شما کمک می کند تا مردم در سراسر جهان.


راهنمای استفاده از کد QR

معني كلمه فارسي به عربي

رعایت اعراب گذاری ، توجه به تفاوت معنا و درج ریشه در بسیاری از کلماتبهرمندی از جملات در ترجمه برخی کلماتجستجو پیشرفته بدون حساسیت نسبت به حروف عربی و اعراب

💎 بدون خرید لایسنس در صورت نمایش تبلیغات می‌توانید از برنامه استفاده نمایید. همچنین در صورت آفلاین بودن می‌توانید واژه‌های آغاز شده با هشت حرف اول را جستجو کنید، در غیر این صورت این برنامه درون‌خرید می‌باشد. لطفا قبل از خرید، برنامه را کامل تست کنید و از کارکرد آن مطمئن شوید.💎 تبلیغات تنها در صورت باز بودن برنامه و در صفحه اصلی نمایش داده می شوند.

≡ امکان ترجمه متن ، جمله‌یابی و دریافت متن‌های کپی شده در کلیپبرد برای ترجمه در مترجم آنلاین گوگل و مایکروسافت≡ امکان ارسال متن از سایر برنامه‌ها برای ترجمه در مترجم آنلاین گوگل و مایکروسافت≡ امکان ترجمه متن و جمله یابی در مترجم آنلاین گوگل و مایکروسافت با پشتیبانی از بیش از 100 زبان زنده دنیا و تشخیص هوشمند زبان ورودی مناسب برای ترجمه جملات در هنگام استفاده از شبکه‌های اجتماعی

💎 سازگاری کامل با اندروید ۶ و ۷💎 سازگاری با انواع صفحه نمایش گوشی و تبلت و پشتیبانی کامل از نمایش عمودی و افقی💎 دامنه لغات آفلاین بی نظیر💎 امکان ایجاد دسته بندی‌های مختلف برای کلمات و افزودن و حذف کلمات دلخواه با معانی دلخواه به آنها💎 امکان انتخاب بخش‌های مختلف متن برای ترجمه ، کپی یا اشتراک گذاری ( بر روی متن دو بار کلیک نمایید و یا چند لحظه انگشتتان را روی متن نگاه دارید )🎤 امکان جستجوی صوتی فارسی🔎 امکان جستجوی عربی به فارسی ، فارسی به عربی بدون نیاز به تغییر زبان دستگاه🔎 بهره‌مندی از لیست الفبایی انطباق پذیر ( پیشنهاد واژه با قابلیت نمایش همزمان معنای واژه پیشنهادی )🔎 امکان نمایش پنجره مترجم بر روی تمامی برنامه های باز🔎 ایجاد لینک خودکار برای جستجوی واژه‌ها و جملات ناموجود در دیتابیس آفلاین🔎 استفاده از سریع ترین الگوریتم‌های جستجو و پاسخ‌دهی بدون مکث ، تنها در برنامه‌های گروه نرم‌افزاری ققنوس🎨 بهره‌مندی از 9 فونت مناسب + امکان تغییر اندازه🎨 بهره‌مندی از امکان نمایش ابتدای متن و تمام متن🎨 رابط کاربری بسیار زیبا و روان🎨 امکان شخصی سازی و تغییر کامل رنگ‌ها★ فاقد هرگونه اجرای مخفی و هر ‍نوع پیغام و اعلام🗸 امکان انتقال به حافظه📎 امکان ارسال و به اشتراک‌گذاری آسان✯ بهره‌مندی از لیست جستجوهای اخیر (تا ۳۰۰ جستجوی اخیر)✯ امکان نشان‌گذاری واژه‌ها (نامحدود)✯ امکان مرتب سازی تاریخچه جستجو و نشان‌ها به ترتیب حروف الفبا یا زمان اضافه شدن با امکان حذف

منابع:☆ دیکشنری عربی به فارسی☆ دیکشنری فارسی به عربی

📧 ایمیل ما:phoenix.a.app@gmail.com

نکته: اعتبار خرید برای حساب شما دائمی است و در صورت حذف و نصب و یا خطا در خرید لطفا دوباره  کلید خرید را بزنید و هزینه‌ای از شما کسر نخواهد شد.

لغت کلیدی:فرهنگ لغت ، واژه نامه ، لغت نامه ، لغتنامه ، ویکی واژه ، دیکشنری تخصصی ، مرجع مخفف ، اصطلاحات عربی، آموزش عربی، بهترین

سازگاری برنامه با اندروید 7اضافه کردن امکان دسته بندی لغات و افزودن واژه های دلخواه به دسته بندی های دلخواهافزودن امکان انتخاب بخشهای مختلف متن برای ترجمه ، کپی یا اشتراک گذاری (متن را چند لحظه در حالت لمس نگاه دارید و یا بر روی آن دو بار کلیک نمایید)اصلاح طراحی و چیدمان ، منو ، تنظیمات ، فونت و بخش ترجمه متنامکان مرتب سازی تاریخچه جستجو و نشانها به ترتیب حروف الفبا یا زمان اضافه شدن با امکان حذفافزودن راهنمای بخشبندی شده، سرویس ترجمه شناور

 

نکته:تمامی لایسنس‌های نامحدود خریداری شده قبلی معتبر می باشند و شما کافیست یکی از کلیدهای لایسنس را بزنید سپس کلید قبلا خرید کرده ام را بزنید و کلید بررسی خرید را بزنید تا برنامه فعال گردد برای اطلاعات بیشتر بخش بازیابی خرید و کد را در صفحه انتخاب لایسنس مطالعه نمایید.با تشکر و احترام

واژگان عربی با ریشه پارسی یا واژه معرب از پارسی به واژگانی گفته می‌شود که در زبان و ادبیات عربی بکار گرفته می‌شوند اما ریشه پارسی دارند. هر واژه ای که در زبان عربی، ریشه و بُن عربی نداشته باشد به آن معرب (معربات) یا تعریب می‌گویند. تعریب آن است که کلمه‌ای غیرعربی را به شکل عربی درآورند؛ یا آن را به همان شکل اصلی بیان کنند سیبویه می‌گوید: ” التعریب هو أن تتکلم العرب بالکلمة الأعجمیة مطلقا، فهم تارة یلحقونها بأبنیة کلامهم، وطورا لا یلحقونها بها “. در زبان عربی کلمات بی‌شماری وجود دارد که تغییر یافته از کلمات پارسی یا از زبان‌های ایرانی (هندوآرین) می‌باشند [نیازمند منبع] مانند: برقه از پرده یا جاموس از گاومیش و همانند اینها..

در ریشه‌شناسی واژگان (اتیمولوژی) (به انگلیسی: etymology) و در زبان‌شناسی (به انگلیسی: linguistics) به مبحث تغییرات و ریشه یابی معنی و مفهوم واژگان در دوره‌های مختلف تاریخی می‌پردازند و دگرگونی واژگان را در جابجایی زبانی و نوشتاری از یک زبان به زبان دیگر بررسی می‌کنند. تأثیر زبان‌ها متقابل است چرا زبان پارسی و عربی برهم تأثیر گذاشته‌اند زیرا اعراب حدود ۴۰۰ سال در ایران حضور فیزیکی داشتند و تا دورهٔ انقلاب مشروطه متون مهم به زبان عربی همانند به پارسی نوشته می‌شد و از طرف دیگر ایرانیانی در ایجاد و ساختار زبان عربی نقش مهمی داشتند.
در زبان عربی کلمات خیلی زیادی وجود دارد که به آن‌ها «معربات» یعنی عربی شده‌ها می‌گویند. ریشه بسیاری از معربات هنوز ناشناخته است. سازمان استانداردسازی عربی کوشش فراوانی کرده تا ریشهٔ این‌گونه کلمات شناسایی شود، اما به دلیل اینکه در عربی سازی کلمات غریب به‌طور کامل برهم ریخته می‌شود نمی‌توان به سادگی این‌گونه معربات را ریشه یابی کرد. گفته می‌شود حدود ۵ هزار [نیازمند منبع] کلمه معرب از کلمات رایج در زبان پارسی به زبان عربی راه یافته‌است. از جملهٔ آن‌ها بنفسج (از بنفشه)،[۱]

در کتاب «الکلمات الفارسیه فی المعاجم العربیه» حدود ۳ هزار کلمه عربی که از زبان پارسی به عربی راه یافته اندرا به همراه توضیحات برای هر کلمه آورده‌است. قبلاً نیز جوالیقی ۸۳۸ کلمه و در کتاب المنجد ۳۲۱ کلمه و ادی شیر، در کتاب واژه‌های پارسی عربی شده، ۱۰۷۴ واژه پارسی را توضیح داده‌است.[۲]

دکترهادی العلوی در کتاب خلاصات فی السیاسة والفکر السیاسی فی الإسلام ص ۱۶۸: می‌نویسد: ” نویسندگان متقدم در دنیای عرب بیشتر از أصل فارسی بودند” در صفحة (۱۶۹) می‌گوید: “عرب تشکیلات و سامان دهی و اداره و مالیات و کشاورزی و خیلی از قواعد دیگر را از ساسانیان فرا گرفتند”.
در کتاب (فقه اللغة و سر العربیة) أبی منصور الثعالبی النیشابوری) صفحة (۲۲–۲۳) می‌نویسد: أبو بشر عمرو الحارثی (۷۴۰–۷۷۹ م) که لقبش سیبویه است (سیب بویه)” ایرانی ساکن بصره و متوفی شیراز داناترین مردم در نحو بود و بعد أبو سعید الحسن بن عبد الله المرزبان السیرافی بزرگترین دانشمندان ادبیات عرب و عسکر بن الحسین النخشی از خراسان، و أبو عبد الله الحسن بن خالویه از همدان، مصدر سابق ص (۱۴–۱۶) که خدمات شایانی به زبان عربی کردند. أبو منصور عبد الملک بن محمد بن إسماعیل الثعالبی زاده شده نیسابور ۳۵۰ق مؤلف کتاب (فقه اللغة و سر العربیة). عبد الله بن المقفع (روزبه بن دادویه) زاده شده جور (گور) إیران، مترجم کلیلة و دمنة از پهلوی به عربی، وکاتب الأدب الکبیر والأدب الصغیر الخ. ابن سینا (۹۸۰–۱۰۳۷م) نویسنده (القانون فی الطب). أبو بکر الرازی (۸۶۴–۹۲۳م) نویسنده (تاریخ الطب) و (الأدویة المفردة) و أبو ریحان بیرونی (۹۷۳–۱۰۴۸م) نویسنده آثار الباقیه عن القرون الخالیه و ده‌ها کتاب دیگر و عبد القادر جرجانی (گرگانی) مرگ (۴۷۱) هجری، مؤسس علم بلاغت و نویسنده کتاب (دلائل الإعجاز وأسرار البلاغة) و شیخ المفسرین طبری (۸۳۸–۹۲۳م) و محمد بخاری (۱۹۴–۲۵۶) هجری. إمام مسلم، نویسنده کتاب صحیح مسلم (۲۰۶–۲۶۱) هجری و نعمان بن ثابت معروف ب (أبو حنیفة النعمان) (۶۹۹–۷۶۷م) آرامگاه او در الأعظمیة و کنیته “الإمام الأعظم”. حافظ شیرازی (۷۲۷۰ ۷۹۲)هجری ومشرف الدین بن مصلح الدین عبد الله “سعدی شیرازی” (۵۸۰–۶۹۱)هجری. (غیاث الدین أبو فتوح عمر بن إبراهیم) الشهیر ب”خیام” (۱۰۴۰–۱۱۳۱م) و (بشار بن برد) (۹۶–۱۶۸) هجری نه تنها ده‌ها اندیشمندفارس بلکه ده‌ها نفر از بزرگان سریانی و ترک و قبط و بربر در توسعه و ارتقائ علمی زبان عربی نقش داشته‌اند.

فارسی به روش‌های مختلفی بر عربی تأثیر گذاشته‌است و بسیاری از واژگان عربی را با خود به سایر زبانها از جمله به آسیای مرکزی و شبه قاره هند منقل کرده‌است.[۳]
زبان عربی اشتقاقی و قالبی است، عرب‌زبانان از قالب‌های افعال، تفعیل، مفاعله، استفعال و… بهره می‌برند و با ریختن ریشه واژه در این قالب‌ها که باب یا قالب نامیده می‌شوند، واژه می‌سازند. در عربی همین روش را برای ریشه‌های واژه‌های پارسی هم به کار می‌برند. یا مثلاً واژه کادیک به صورت قاضی معرب شده و از آن قضاوت و مقتضی و … ساخته شده‌است.[۱۱] نمونه‌ای دیگر واژه مورَخ به معنی تعیین زمان رویدادها است و در قرآن و عربی پیش از اسلام نبوده و ریشه عربی ندارد. به باور برخی زبان‌شناسان، عرب‌ها ماهرخ پارسی (که شکل‌های گوناگون ماه در هر روز را نشان می‌دهد) را، ماروخ گفته‌اند و از آن مورخ و تاریخ را برگرفته‌اند،[۴][۵] و.[۶] اما نظر غالب زبانشناسان معاصر این است که مورَخ اسم مفعول و مورخ با کسر “ر” اسم فاعل از تاریخ است و خود تاریخ را عربی شده”تاریک” است. زیرا سخن از گذشته‌ها در تاریکی و ابهام قرار دارد. در مجله الدراساتُ الأدبیّة بهار و تابستان ۱۳۴۳. دیدگاه‌های مختلف را در مورد واژه تاریخ آورده شده و نظر حمزه اصفهانی را در مورد عربی شده از “ماه رخ” یا “تاریک” را بررسی نموده‌است. و نتیجه‌گیری نموده که معرب شده از تاریک به منطق نزدیک تر است.[۷]

معني كلمه فارسي به عربي

واژه‌هایی مانند برنامه (برنامج)، طازج= تازه، فیروز، خندق، منجنیق، اسفناج، دیوان، برزخ، بلبل، حنا، یاسمین، سرو، عدس، شهی، خنجر (برگرفته از واژه خونگر)، طربوش (بر گرفته از سرپوش)، تاج از پارسی گرفته شده‌اند.[۱۱]
در اشعار شاعران جاهلی، واژه‌های فارسیِ: انجمن، بربط، بنفشه، بادیه، گلاب، گلستان، دیبا، دهقان، یاسمن، زیر، زبرجد، مرو، آس، مرزنگوش، زعفران (زر پران)، بندق، جوز، فستق از پسته، لوز و لوزه از لوزینک قاقم از کاکم مهره، مشته، نرگس، ساروج (چاروک)، سوسن، سمسار، سیه‌سنبل، تاج تاگ، تنبور، خبری، خسروانی، چنگ، شاهنشاه و غیره استفاده شده‌است.[۱۲]
به قرآن نیز واژگان پارسی فراوانی راه یافته‌است[۱۳] که از این دید پر نفوذترین زبان بر ادبیات قرآنی انگاشته می‌شود: جند، سجیل (بر گرفته از سنگ‌گل)، نمارق (جمع واژه نرمک ایرانی به معنی بالش)، وزیر (از وَچیر پهلوی)، مسک (از مشک پهلوی)، عفریت (از آفرید)،[۱۴].[۱۵][۱۶][۱۷][۱۸]
از دیگر واژه‌هایی که از پارسی به عربی رفته‌اند می‌توان به: هندسه (برگرفته از اندازه / هَنداچک)، اشاره کرد.[۱۹]
در ادبیات فارسی از واژگان پارسی ولی با کمک قالب‌های عربی واژگانی ساخته شده که تعدادی از آن‌ها به زبان عربی نیز راه یافته‌اند مانند: استیناف (از نو، درخواست نو و تجدید نظر)، تهویه (از هوا بر وزن تفعیل) وزن توزین و مکلا از کلاه … و …
زبان‌های گروه سامی و عربی بخش اعظمی از واژگان خود را از طریق زبان فارسی گرفته‌اند که در مورد عربی به دلیل ماهیت صرفی و قالب‌های متعدد آن واژگان فارسی بیشتر در شکل مفرد و ساده آن قابل رد یابی است و به دلیل ذوب شدن مفردات در قالب‌ها و صیغه‌ها و حذف و اضافه صداها رد یابی آن سخت می‌شود. زبان فارسی از معدود زبان‌های دنیا است که که تقریباً عموم واژگان وام گرفته را می‌تواند بدون دستکاری و بدون حذف آوا و حروف بپذیرد به ویژه کلمات قرانی را بدون هیچ تغییری پذیرفته‌است مانند: صالح – کاذب – مشرک – کافر و -عذاب …[۲۰]

بسیاری از کلمات مشترک فارسی و عربی اگر مورد کنکاش قرار گیرند ریشه فارسی آن معلوم می‌شود به‌طور نمونه تقریباً به ندرت کسی در عربی بودن کلمه نهی – ظاهر (چهر/چهره)- کم (چن؟ چند؟) – جص (گچ) – رباط – بیان – تجسس و متجسس و جاسوس و جاسوس‌ها از ریشه جستن – نور- منار – تنور – جزیره (گزیرک)- خراج (هراچ و خراچ) – خدمه و خدمت از هدمک پهلوی – عجم- دار الاخره، تکدی، رجس، نجس یا باکره (پاکیزه) ترجمان-ترگمان فن-فند تردید کرده‌است اما در حقیقت همه این‌گونه کلمات یا به‌طور کامل فارسی هستند یا معرب شده هستند.
صبح از صباح و صباح از پگاه ساخته شده و مصباح و … از آن ساخته شده‌است. نظر عربی شده «نگر» است انظر- نظر ینظر منظر و … از آن ساخته شده‌است.
خیمه از واژه پهلوی گومه و کیمه (به معنی کلبه) گرفته شده و خیام مخیم خیم یخیم صرف شده‌است در مورد واژه گان لاتین نیز گاهی همین‌طور است مانند کلمه کیک (گعک) بالکن – بنانا (موز) بانک که هر سه ریشه فارسی دارند.[۸]

زبانشناسان واژگان زیادی را در زبان عربی معرب شده از فارسی می‌دانندالبته بعضی کلمات در خود فارسی در دوره تسلط زبان عربی درست شده‌اند:
خنجر تغییر یافته خنگر (خونگر) است. سکه تغییر یافته؛ چکه-چک (صکه صکوک) است منار و نور برگرفته از آتور به معنای آتش و این‌گونه واژگان در آغاز در فارسی نمایان شده‌اند و بعدها در عربی، پس می‌توان آن‌ها را معرب دانست.
معربات از فارسی در عربی فراوان است و در این زمینه کتاب‌هایی نوشته شده‌است علامه محمد بن تاویت در کتاب المعربات عن الفارسیة تعدادی از معربات از واژگان فارسی را بر اساس کتاب‌های متقدمین ارائه نموده‌است:

الثعلبی در کتابش اسامی زیر را فارسی می‌داند:

همگی فارسی هستند که تعریب شده‌اند، مانند «نموذج» از نمونهٔ فارسی، سریر و تخت و رواق و السرداب و القابوس از کلمات فارسی که درقرآن آمده برحسب رأی زبان شناسان ۱۰۰ کلمة است و بعضی تعداد را بیشتر دانسته‌اند، مثال کلمهٔ سراج که اصل آن چراغ و اسم غلمان از گلمان و واژه جناح اصل آن گناه وکنز أصله گنج و الجزیة أصل‌ها گزیت جلنار (گلنار) و (إندازه) إلی (مهندس) و چغندر إلی شوندر و پگاه إلی صباح و چلیب إلی صلیب و چین إلی صین و کورش إلی قورش و خسرو إلی کسری و کاسبین إلی قزوین و برنامه إلی برنامج و ساده إلی ساذج و پسته إلی فستق و مهرگان إلی مهرجان و أرغوان إلی أرجوان وأسب سوار، إلی أسوار و باژ إلی باج و بردن نامه إلی برید وگنجینة إلی خزینة وگوهر إلی جوهر و نفت إلی نفط و تبر إلی طبر وبرج إلی تبرج و گلاب إلی جلاب وگچ إلی جص و دستور بقی کما هو دستور والخانه إلی حانه وخانگاه إلی خانقاه أو خانکه و میان إلی میدان وخونگر إلی خنجر وپیام إلی بیان و چترنگ إلی شطرنج وپولاد إلی فولاذ الخ[۱۵]
قرآن‌شناس، زبان‌شناس و پژوهشگر نامی انگلیسی زبان، جفری آرتور را عقیده برآنست بیست وهفت کلمه قران ریشه فارسی دارد از جمله:
سجیل: معرب سنگ وگل، اباریق: جمع ابریق، معرب آبریز، تنور از تندور، مرجان، مِسک: معرب مِشک، کورت: کور شدن، تاریک شدن – تقالید:، قلاده، جمع تقلید، بیع: خرید و فروش، بیعانه (بیانه) قسمتی از پیش پرداخت. جهنم – دینار پول مروج ایرانی قدیم (یک صدم ریال) زنجبیل: معرب زنگپیل، سُرادِق: سراپرده، سقر: جهنم، دوزخ – سجین: نام جایی در دوزخ، زندانی – سلسبیل: سلیس، نرم، روان، گوارا، می‌خوشگوار، نام چشمه‌ای در بهشت- ورده: پرگه، گل سرخ – سندس: دیبای زربفت لطیف و گران بها- قرطاس: کرباس – کاغذ، جمع آن قراطیس – اقفال: جمع قفل –کافور –یاقوت =یاکند- جوهر=گوهر- مهرجان =مهرگان – برقه = پرده.

بعضی پژوهشگران تعداد واژگان فارسی قرانی را بیشتر از یکصد عدد برآورد کرده مانند:
سراج = چراغ – دار – غلمان = گلمان جوان گل رو – زمهریر- کاس یا کاسه – جُناح: گناه، ظَهر و ظاهر (به چم پیدا و متفاوت با ظُهر به معنی بالا و راس) از چهر و چهره، رجس = زشت – خُنک: سرد- زم = سرد – زُور: قوه، نیرو، شُواظ: زبانهٔ آتش، شعله، حرارت، در حال ذوب شدن – اُسوَه = الگو = – فیل: پیل – توره= شغال، حیوان وحشی. عبقری =(آبگری آبکاری)= زیباسازی و خلاقیت و بزرگی. کنز= (گنج)-. زبانیه: نگهبانان دوزخ، زبانه کشیدن شعله‌های آتش. زانی -زانیة -زنا= زناکار. ابد: جمع آن آباد، جاودان. قمطریر: شدید، سخت، دشوار-. بلید از پلید (آدم احمق)- بررُخ: مانع وحایل بین دوچیز.[۱۶] تَبَت: نابودشده، قطع شده، تب و تاب یافته – سخط: خشم گرفتن برکسی، غضب – سُهی: (بگونهٔ سها)، ستارهٔ کوچک و کم نور در دب اصغر. اریکه و ارائک به معنی بالش و متکی چندبار در قران تکرار شده‌است. عرش معرب از ارگ – نهی = نه/ نهی. برهان = دلیل در قران برهان و براهین آمده‌است- برج = تبرج – زینت – الجزیه = گزیت = توبه ۲۹ – الجند = گند -= یس ۷۵ جند و جنود – مسجد از مزگت – صلیب از چلیپا (صورت فلکی) و صدها واژه دیگر.[۲۱]
این کلمات ریشه و بنیاد فارسی داشته که به فراخنای زبان عربی درآمده ومشتقات آن‌ها با دلایل مبسوط از جانب محققین توضیح شده‌است؛ و نفوذ واژگان از پارسی به سایر زبان‌ها خود نشانه اصالت، کهن بودن و گستردگی و نفوذ زبان فارسی و زنده بودن و اهمیت آن در همه زمان‌ها را اثبات می‌کند.

در اشعار شاعران جاهلی:

[۱۹]

مقاله

نویسنده: علیزاده طوسی، زبانشناس

در مکالمات روزمره می‌توان با بی‌دقتی از کلمه‌های مترادف به‌جای یکدیگر استفاده کرد ولی با فراتر رفتن نیازها انتخاب کلمه‌های مناسب لازم می‌شود.

یکی از مهم‌ترین چیزها برای هر نویسنده یا مترجم شناختن معنی‌های متفاوت کلمه‌ها و جای کاربرد آن‌هاست. در زبان رادیویی که زبان گفتاری است، به اندازه نوشتن موضوع‌های فلسفی، ادبی، علمی و مانند این‌ها دقت در انتخاب کلمه‌ها لازم نمی‌شود، اما اهل هر زبانی همین که در بیان فکر از حد نیازهای عادی روزمره فراتر رفت، وارد حیطه کلمه‌هایی می‌شود که بیان کننده مفهوم‌هایی فراتر از نیازهای طبیعی در رابطه‌های فرد با دیگران در جامعه است. در این حیـطه است کـه فرد به دقت بیـشتر در انتـخاب کلمه‌هـا برای بیـان معنی‌های دقیق نیاز پیدا می‌کند، و باز در همین حیطه است که کلمه‌هایی که مترادف شناخته می‌شود، به اعتبار معنای دقیق خود و تفاوت خود با مترادف‌ها در معنی، استقلال پیدا می‌کند و از نویسنده یا مترجم می‌خواهد که متوجه این استقلال باشد و فکر نکند که مترادف بودن، عین یکدیگر بودن است.

معني كلمه فارسي به عربي

حالا یک مثال می‌آورم تا موضوع روشن‌تر شود. کسی که جمله “Taleban commanders say casualties” را در ترجمه فارسی خود بنویسد: “خسارت کمی به آن‌ها وارد شده است”، بدیهی است که نه معنی دقیق “خسارت” را می‌داند، نه معنی دقیق “casualty” را. “خسارت” در موردی به کار می‌رود که عملی یا حادثه‌ای موجب زیانی مالی شده باشد، نه زیان جانی، و “casualty” در انگلیسی به معنی “تلف شده” به کار می‌رود، هم در معنی کشته یا زخمی شدن نظامی و غیر نظامی در جنگ، هم در معنی خراب شدن یا نابود شدن چیزها، و در مورد جمله بالا مقصود همان به اصطلاح پیکارجویان گروه طالبان است. بنابراین در فارسی باید گفت: “فرماندهان طالبان می‌گویند که تلفات آن‌ها کم (سبک) بوده است”.

من نمی‌گویم که همه نویسندگان رسانه‌های گروهی انگلیسی یا اهل زبان‌های دیگر حداکثر دقت لازم را در انتخاب کلمه‌ها به کار می‌برند، و این را هم اضافه می‌کنم که بعضی از نویسندگان یا مترجمان فارسی زبان فقط در ترجمه نیست که دقت در انتخاب کلمه‌ها را رعایت نمی‌کنند، بلکه در حرف زدن و نوشتن مستقیم به فارسی هم دچار این کوتاهی می‌شوند. رسانه‌های گروهی برای شنوندگان در حکم یک مدرسه نهانی آموزش زبان هستند و می‌توانند زبان ملتی را بیمار و آشفته کنند یا به آن قدرت و سلامت و غنا ببخشند.

در اینجا به سه کلمه توجه می‌کنیم که در ذهن بسیاری از نویسندگان و مترجمان امروز حالت مترادف دارد، یعنی کلمه‌های “بیانیه”، “اعلامیه”، “اطلاعیه”، اما این سه کلمه که از زبان عربی گرفته شده است، و لابد هر یک را در ابتدا اختصاصاٌ برای مفهومی معین گـرفته بودند، و اگـر می‌شـد که عـیناً هـر یک از آن‌هـا را در هـر موردی به جای آن دوتای دیگر به کار برد، ضرورت نمی‌داشت که برای یک مفهوم سه کلمه از زبان عربی به وام بگیرند. ببینیم در لغتنامه‌های فارسی معتبر با این سه کلمه چه برخوردی شده است.

بیانیه

اعلامیه

اطلاعیه

می‌بینیم که فقط در “فرهنگ بزرگ سخن” در مورد تعریف اعلامیه، تا حدی به کاربرد اختصاصی کلمه “اعلامیه” توجه شده است و این توجه در دو مثال “اعلامیه استقلال” و “اعلامیه حقوق بشر” ملاحظه می‌شود. در “لغتنامه دهخدا” و “فرهنگ فارسی معین” اعتنایی به معنای متداول “بیانیه” نشده است و تعریفی هم که برای دو کلمه دیگر آمده است، با هم فقط تفاوت لفظی دارد، نه تفاوت معنایی. چنین به نظر می‌رسد که توجه به معنای دقیق کلمه‌ها هنوز کاری اساسی و جدی نشده است.

برای آگاهی از وضعیت کاربرد این سه کلمه در نوشته‌های خبری و رسمی امروز به گوگل فارسی مراجعه کردم. در برابر کلمه “اطلاعیه” ۴۴۹۰۰۰ مورد آمده است از آن جمله “اطلاعیه کانون نویسندگان ایران به مناسبت درگذشت کریم امامی”، “اطلاعیه دفتر سیاسی حزب دموکرات ایران در رابطه با برگزاری نهمین پلنوم کمیته مرکزی”، “اطلاعیه هشتمین کنفرانس آمار”.

در اطلاعیه، شخصی، نهادی، یا سازمانی بازرگانی، اقتصادی، علمی، سیاسی، خبری و مانند این‌ها، می‌خواهد موضوعی را که به فعالیت، هدف یا موجودیتش مربوط می‌شود، به اطلاع مردم برساند و ارزش اطلاعی آن به همین آگاهی مردم از موضوع در آن زمان محدود می‌شود. در این معنی در زبان انگلیسی چند کلمه به اصطلاح مترادف هست که معمول‌ترین آن‌ها از این قرار است:

Statement, announcement, communiqué, press release, bulletin, report, hand-out…

این کلمه‌ها با اینکه در موردهای متفاوت به کار می‌رود، در ماهیت معنی با هم تفاوت چندانی ندارد. همین که مردم از موضوع آن‌ها اطلاع پیدا کردند، اعتبار خبری آن‌ها تمام می‌شود، چه اطلاعیه‌ای پزشکی درباره موقعیت یک بیمار در جریان درمان باشد، چه اطلاعیه‌ای سیاسی درباره نظر یک شخصیت سیاسی یا مقام دولتی درباره یک موضـوع محـلی، منطقه‌ای یا جهـانی، و چـه اطـلاعـیه‌ای سازمانی درباره تشکیل یک کنفرانس باشد. اما بسیاری از همان کسانی که درباره این موضوع‌ها “اطلاعیه” صادر می‌کنند، گاهی هم، بدون هیچ دلیلی درباره همان موضوع‌ها “اعلامیه” یا “بیانیه” صادر می‌کنند، چنانکه گویی این سه کلمه در ذهن آن‌ها هیچ تفاوت معنایی ندارد.

در گوگل فارسی در برابر کلمه “اعلامیه” ۱۱۳۰۰۰ و در برابر کلمه “بیانیه” ۲۴۱۰۰۰ مورد کاربرد آمده است، که اگر در آن‌ها دقت کنیم، می‌بینیم که در بیشتر موردها به همان معنی “اطلاعیه” به کار رفته است. مثلاً “کانون نویسندگان ایران” که مرگ کریم امامی را با “اطلاعیه” به مردم خبر می‌دهد، دستگیری یوسف عزیزی بنی طرف را با “بیانیه” به اطلاع مردم می‌رساند، و در بعضی از سایت‌های اینترتی به “بیانیه”ها و “اطلاعیه”های کانون نویسندگان با کلمه “اعلامیه” اشاره می‌شود.

کلمه “اعلامیه” در زبان فارسی، تا چند دهه پیش، وقتی که در حیطه مفهوم‌های سیاسی و اجتماعی با دقت بیشتری به کار می‌رفت، در یکی از معنی‌های اصلی کلمه “declaration” بود، مثل “اعلامیه استقلال امریکا”، “اعلامیه جهانی حقوق بشر” و در موردهایی مثل “declaration of war” در فارسی به جای “اعلامیه جنگ” معمولاً “اعلان جنگ” به کار می‌برده‌ایم. در آن معنای خاص در انگلیسی به این صورت تعریف شده است: “اعلامیه گفتاری است که اندیشه‌ای معین را بیان یا اعلام می‌کند. در اعلامیه‌ها می‌کوشند استدلال کنند که موضوعی درست و مطابق با حقیقت است. به بعضی از متن‌های مکتوب اعلامیه گفته می‌شود، مثل اعلامیه استقلال امریکا یا اعلامیه یک‌جانبه پیشنهادی استقلال کبک “Quebec”.

کلمه “بیانیه” هم در زبان فارسی، تا چند دهه پیش، وقتی که در حیطه مفهوم‌های سیاسی و اجتماعی و ادبی و هنری با دقت بیشتری به کار می‌رفت، با معنی‌های “manifesto” در انگلیسی همسانی داشـت، با این تعــریف‌ها: “اعـلام عـمومی نیت‌ها و برنامـه‌هـا، چنـانکه به وسیله یک حزب سیاسی یا یک دولت صادر می‌شود. بیانیه یک اعلام عمومی است درباره اصول و نیت‌های معین که غالباً ماهیت سیاسی دارد. در هنر اعلام یا توضیحی مکتوب است برای آگاهی عمومی درباره نظریه‌ها و هدف‌های یک جنبش یا نهضت هنری و ادبی. بیانیه‌هایی که هنرمندان منفرد یا گروهای هنرمندانِ در نیمه اول قرن بیستم صادر کردند که بیان کننده انگیزه و هدف اصلی آن‌ها بود”.

در بحث از توجه به معنی دقیق کلمه‌ها سه کلمه اطلاعیه، اعلامیه، و بیانیه را نمونه آوردم و نشان دادم که این کلمه‌ها با هم تفاوت معنی دارد، و می‌گویم که تفاوت معنای این‌ها به هیچوجه در حد تفاوت معنای “خسارت” و “تلفات” نیست، و به همین دلیل بسیاری از نویسندگان و مترجمان آن‌ها را در حالت مترادف یکدیگر به کار می‌برند. اما در موردهایی بی‌دقتی در انتخاب کلمه برای معنایی که در نظر داریم، نه فقط نوشته را از صحت و صراحت و بلاغت دور می‌کند، بلکه گاهی برای شنونده یا خواننده باعث اشتباه دریافت می‌شود. در اینجا چند نمونه می‌آورم که در آن‌ها برای یک کلمه معین انگلیسی نظیر فارسی درست و دقیقی انتخاب نشده است:

کلمه “strict” معنایی متفاوت با “خشک” دارد. سختگیرانه یا جزمی به معنای کلمه انگلیسی نزدیکتر است.

کلمه “wary” در اینجا به معنی “دچار تردید بودن” نیست، و بیشتر معنی بیمناک بودن یا نگران بودن می‌دهد: بسیاری از مردم نسبت به رژیم جدید بیمناکند، احساس خطر می‌کنند، بدگمانند. صفت “wary” در موردهایی معنی “محتاط” و “مواظب” دارد.

کلمه “profusely” قیدی است که فقط معنای زیاد یا فراوان دارد و از معنای “با تمام وجود” دور است. نخست وزیر دانمارک مقامی است که با لحن و شیوه‌ای رسمی از نویسنده‌ای از بابت خطایی عذرخواهی می‌کند، و قید “با تمام وجود” اصلاً مناسب عذرخواهی رسمی او نیست.

امروزه بسیاری از نویسندگان و مترجمان به جای ترکیب‌های “به سبب”، “به علت”، “به دلیل”، “از بابت”، “به منظور” و مانند این‌ها ترکیب “به خاطرِ” به کار می‌برند که تقریباً برابر با ترکیب انگلیسی “for the sake of” است. معمولاً انسان‌ها هستند که “خاطر” دارند و کسی می‌تواند “به خاطر” کس دیگر کاری انجام بدهد. جمله بالا را نویسنده یا مترجم باید به این صورت می‌نوشت: “گفت گناهی نکرده است که از بابت آن عذرخواهی کند”. در گوگل فارسی برای کاربرد ترکیب “به خاطر” بیش از یک میلیون وهفتصد هزار نمونه آمده است که من با ملاحظ صد تا از آن‌ها فقط به سه مورد برخوردم که درست به کار رفته است. به چند نمونه از موردهای دیگر نگاه می‌کنیم:

برای کلمه “خاطر” در لغتنامه‌ها این معنی‌ها آمده است: آنچه در دل گذرد، فکر، اندیشه، ادراک، خیال، قریحه، یاد، مکان اندیشه، دل، حافظه، یاد، میل، آرزو، خواهش، عشق، محبت، شوق… نویسنده یا مترجم می‌تواند از خود بپرسد که “عدم افزایش حقوق”، “چاپ کاریکاتور”، “تـوزیع رایگان”، “گنـاه پدران”، “زیر پا نهادن حقوق بشر”، “اهمیت درس انشاء” و هزاران “چیز” دیگر از این قبیل چه “خاطر”ی دارد که برای آن خاطر کاری باید کرد؟ در لغتنامه دهخدا، بعد از دادن همه معنی‌ها و نمونه‌های کاربرد آن‌ها در ادبیات، به نقل از فرهنگ “ناظم الاطباء” معنی‌های جهت، علت، بابت، و برای داده شده است، آن هم با این نمونه از شاعری به نام علی ترکمان: “از من که شهره‌ام به غم، افسانه گوش کن / یک حرف هم به خاطر دیوانه گوش کن”، و ملاحظه می‌کنید که “به خاطر دیوانه” معنی “برای دیوانه” می‌تواند داشته باشد، اما با “علت” و مترادف‌های آن ارتباطی ندارد. بیاییم این “غلط رایج” را برای خاطر خدا از خاطر خود بیندازیم!

البتـه نویسنده یا مترجم وقتی می‌تواند با دقـت خود در انتخاب کلمه‌ها به نتیجه دلخواه برسد که بداند برای چه معنایی احتیاج به کلمه دارد. اگر “معنی” برای خود او روشن و مشخص نباشد، بدیهی است که دقت او در انتخاب کلمه مناسب کاری عبث خواهد بود. مثلاً کسی که تفاوت معنای “اخراج”، “عزل” و “برکناری” برایش روشن نباشد، هر سه کلمه در ذهن او معنای مشابه دارد و بنابراین وقتی که نخست وزیری منتخب با رأی دادگاه یا فرمان رئیس جمهوری از مقام خود “بر کنار” شده باشد، کلمه “اخراج” یا “عزل” را به کارمی‌برد، بدون آنکه بداند که “اخراج” در برابر “استخدام” می‌آید و “عزل” در برابر “انتصاب”، و نخست وزیر نه استخدام شده است که او را اخراج کنند، نه منتصب شده است که عزلش کنند. این بحث را با گفتار “دقت در ترجمه کلمه‌ها” ادامه می‌دهم.

لطفا صبر کنید تا ببینیم آیا به شبکه داخلی بی‌بی‌سی وصل هستید

متاسفانه نتوانستیم اتصال شما را پیدا کنیم

اتصال شما به شبکه باموفقیت تایید شد


نرم افزارهای جس جو

ارسال پیام

دیکشنری عربی

– کلمات اتفاقی
در این قسمت شما هر بار می توانید کلمه ای جدید از یک زبان را بیاموزید. برای انتخاب زبان پیش فرض صفحه دیکشنری از
قسمت تنظیمات جس جو استفاده نمایید.

دیکشنری انگلیسی     

دیکشنری اسپانیایی     

معني كلمه فارسي به عربي

دیکشنری فرانسه     

دیکشنری آلمانی     

دیکشنری ایتالیایی     

دیکشنری سوئدی     

دیکشنری فنلاندی     

دیکشنری عربی     

کتابخانه:  

لغتنامه فارسی  | 

اشعار معاصر  | 

اشعار کهن  | 

نهج البلاغه  | 

لغتنامه انگلیسی  | 

قرآن مجید  | 

راهنمای کشورها


© 2007 – 2019 Jasjoo

معني كلمه فارسي به عربي
معني كلمه فارسي به عربي
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *