خواص دارویی و گیاهی
شما واژهای در دفتر واژه ثبت نکردهاید.
ترتیب بر اساس:
برای رفع محدودیت کاربر ویژه شویدبا حذف کوکی، لیست لغات از بین خواهد رفت.
واژه: ثوابت
نقش دستوری: اسم
معنی کلمه ی ثوابت
آواشناسی: savAbet
الگوی تکیه: WWS
شمارگان هجا: ۳
برابر ابجد: ۹۰۹
خفا را بخوانید.خفاش را بخوانید.خفایا را بخوانید.
این ویژگی تنها برای کاربران ویژه فعال است.
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ثوابت . [ ث َ ب ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ ثابتة . تمام ستارگان جز هفت ستاره ٔ سیاره . ستارگان آرمیده . ستارگان یابانی . ستارگان بیابانی . نجوم ثابته ، خلاف سیارات و از آن رو آنان را ثوابت گویند که حرکت آنان در نظر ما یا نامشهود و یا نسبت بسیارات نهایت بطی ٔ باشد. و ثوابت را قدما در چهل وهشت صورت تصویر کرده اند و از آن دوازده بر منطقةالبروج و بیست ویک بر شمال و پانزده بجنوب . و قدما هزاروبیست و دو ستاره در مجموع صور شناخته بودند. ولی طبق تحقیقات منجمین معاصر جمعاً 7600 عدد از ثوابت با چشم دیده میشود ولی در نیمکره ٔ شمالی فقط تا 2500 ستاره ٔ ثابت میتوان دید و تعداد مجموع ثوابت را دومیلیارد دانسته اند.صورتهای منطقةالبروج : 1 – حمل . بره . الکبش . بره ٔ فلک . برج حمل . 2 – ثور . گاو. گاو گردون . برج ثور. گاو فلک . 3 – جوزا . توأمان . دوپیکر. برج جوزا. 4 – سرطان . خرچنگ . خرچنگ فلک . برج سرطان . 5 – اسد . شیر. شیر فلک . برج اسد. شیر سپهر. 6 – سنبله . عذراء. خوشه . برج سنبله . خوشه ٔ سپهر. خوشه ٔ چرخ . 7 – میزان . ترازو. شاهین . برج میزان . ترازوی فلک . شاهین فلک . 8 – عقرب . کژدم . برج عقرب . کژدم چرخ . کژدم گردون . کژدم نیلوفری . 9 – قوس . رامی . قوس فلک . کمان چرخ . برج قوس . 10 – جدی . بزغاله . بزیچه ٔچرخ . برج جدی . بزغاله ٔ فلک . 11 – دلو . ساکب الماء. برج دلو. 12 – حوت . حوتین . ماهی . برج حوت . ماهی سپهر. سمکه .صورتهای شمالی : 1 – دب اصغر. ضواجع. هفت اورنگ کهین . سریر فلک . بنات النعش صغری . 2 – دب اکبر. هفت اورنگ مهین . بنات النعش کبری . دختران نعش بزرگ . 3 – تنین . اژدهای فلک . التنین . 4 – قیقاوس . ملتهب . الاثافی . کیکاوس . قیقاووس . 5 – عوّاء. بؤرطیس . حارس . بقار. گاوچران . راعی الشاء. حارس الشمال . صباح . حارس السماء. 6 – اکلیل شمالی . فکه .کاسه ٔ درویشان . قصعةالمساکین . کاسه ٔ یتیمان . کاسه ٔ لئیمان . 7 – جاثی علی رکبتیه . 8 – لورا. شلیاق . کشف . السلحفاة. نسر واقع. چنگ رومی . سلیاق . 9 – دجاجه . الدجاجة. ماکیان . اوزالعراقی . الفوارس . (مفاتیح خوارزمی ). الطائر. 10 – مراءة ذات الکرسی . ذات الکرسی . خداوند کرسی . عرش . منبر. 11 – حامل رأس الغول . برساوس . سوار. برشاووش . 12 – ممسک العنان . ممسک الاعنة. صاحب المعز. حامل العناق . انیخس . (مفاتیح خوارزمی ). القاید. ذوالعنان . گیرنده ٔ عنان . 13 – حوا. 14 – حیةالحوا. 15 – سهم . تیر. نوک نشابه . السهم . 16 – عقاب . العقاب . (صورتین عقاب و سهم را تواماً نسر طائر خوانند). 17 – دلفین . الصلیب . 18 – فرس اول . قطعةالفرس . 19 – فرس ثانی . فرس اعظم . الفرس . 20 – المراءة التی لم تر بعلا . ناقه . اندرومیدا. المراءةالمسلسلة. 21 – مثلث . الاشراط.صورتهای جنوبی : 1 – قیطس . سبعالبحر. 2 – جبار. الجبار. 3- نهر. النهر. اریدانوس .4 – ارنب . الأرنب . خرگوش . 5 – کلب اکبر. سگ بزرگ .کلب الجبار. شعری العبور. شعرای یمانی . 6 – کلب مقدم . کلب اصغر. سگ کوچک . شعرای شامیة. الغمیصاء. 7 – شجاع . الشجاع . الحیة. 8 – سفینه . کشتی . السفینة. 9 – کاس . باطیه . معلف . 10 – غراب . الغراب . 11 – قنطورس . حامل السبع. الظلیم . 12 – سبع. ذئب . 13 – مجمره . الببغاء. آتشدان (بیرونی ). محراب نفاطة. 14 – اکلیل جنوبی . 15 – حوت جنوبی . متأخرین دو صورت بر صور چهل و هشت گانه افزوده اند: 1 – شعر بر نیکی . هلبه . موی ملکه برنیس . حوض . ضفیرةالاسد. ذات الشعور. 2 – انطونیوس . || بروج ثوابت ، ستارگان فلک هشتم . (بقول قدماء). || ثوابت منطقةالبروج ، بروج دوازده گانه باشد : دگر چرخ ده و دو خانه باشدثوابت را در او کاشانه باشد.
ناصرخسرو.
فعل
اصطلاحها در زبان انگلیسی گروههایی از واژهها هستند که مجموعاً و متفقاً دارای درک و معنایی استثنائی و ویژه میباشند. مفهوم اصطلاحها را نمیتوان از معنا کردن تکتک لغات تشکیلدهندهٔ آنها حدس زد. اصطلاحهای انگلیسی همانند اصطلاحهای دیگر زبانها کلمهها، عبارتها و بیانهایی هستند که به شکلی رایج در گفتگوهای روزمره انگلیسیزبانها استفاده میشوند. آنها اغلب استعاری بوده و به زبان، تنوع و روح میدهند. اصطلاحها مربوط به بخش استعاری زبان بوده و با فرهنگ آن زبان عجین هستند. فعلهای عبارتی نیز از دید معنایی و فهم به نحوی یک اصطلاح محسوب میشوند. اصطلاحهای انگلیسی از لحاظ ساختاری واژه به اقسام گوناگون ردهبندی میشوند که عبارتاند از: ترکیب فعل و مفعول، فعل و مسند، فعل و عبارت قیدی، عبارت همراه حرف اضافه، عبارت ترکیبی، تشبیه، دو واژهای، سه واژهای، جملهواره کامل.
اصطلاحها در برخی واژهنامهها به صورت برجسته و پر رنگ و در زیر واژه مورد نظر (کلید واژه) قرار میگیرند. واژهنامههای سری لانگمن از این دسته هستند. اصلاحهای مترادف به اصطلاحهایی میگویند که تقریباً هممعنای یکدیگر بوده و استفاده از آنها در یک حوزه کاربرد دارد.
به عبارتی دیگر؛ اصطلاحها عبارتهای ویژهای هستند که تقریباً به وسیله بیشتر افراد یک ملت یا فرهنگ مشخص، شناخته شده، پذیرفته شده و مرسوم هستند.[۱]
مثلاً در فارسی اصطلاح دست شما درد نکند برای همه شناخته شده و مورد پذیرش است.[۲]
معنی کلمه ی ثوابت
هر اصطلاحی در زبان انگلیسی دارای تاریخچه و داستانی است. مثلاً ریشه اصطلاح «The pen is mightier than the sword» به معنای «قلم از شمشیر قدرتمندتر است» به سده ۱۷ میلادی باز میگردد. در آن مقطع زمانی روزنامهای به وسیله حکومت بریتانیا بسته میشود و مردم برای بیان سخنان خود به نوشتن شبنامه گرایش پیدا میکنند، بنابراین این اصطلاح از آن هنگام رایج شد. اصطلاح «An apple a day keeps the doctor away» نیز به زمان روم باستان بر میگردد. مردم روم در آن زمان بر این باور بودند که سیب دارای قدرت جادویی است و خاصیت ویژهای در درمان بیماریها دارد.[۳]
اصطلاحها؛ عبارتها، مجموعه واژهها و توصیفهایی هستند که معانی و ترجمهشان از کلمههای تشکیل دهنده آنها حاصل نمیگردد.[۴][۵][۶] به عبارت دیگر اصطلاحها گروههایی از واژهها هستند که مجموعاً و متفقاً دارای درک و معنایی استثنائی و ویژه میباشند که مفهوم آنها را نمیتوان از معنا کردن تک تک لغات تشکیل دهنده آنها حدس زد.[۷][۸]
اصطلاحها دارای مفهوم اختصاصی بوده که پیام آن متفاوت از پیام استنباط شده از کنار هم قرار گرفتن معنای تک تک کلمات سازنده آن جمله است به عبارتی معنی اصطلاحها مختص به خود بوده و با معنی مستقیم و عادی کلمات تشکیل دهنده آنها بسیار متفاوت است.[۹][۱۰]
زبانآموزان و کسانی که زبان مادریشان انگلیسی نیست، ممکن است مفهوم و مقصود هر اصطلاحی را درک نکنند زیرا آنها با فرهنگ آن کشور و کاربرد اجتماعی آن اصطلاح بیگانه هستند.[۱۱] در تعریفی دیگر، اصطلاحهای انگلیسی؛ کلمهها، عبارتها و بیانهای هستند که به شکلی رایج در گفتگوهای روزمره انگلیسی زبانها استفاده میشوند. آنها اغلب استعاری هستند و به زبان تنوع و روح میدهند.[۱۲]
اصطلاحها همانند استعارهها، تشبیهها و متلها مفهومی تمثیلی، درکی استعاری، اثری خاص و توصیفی خیالمند دارند. معنای آنها همیشه شفاف و هویدا نیست و گاهی مقصودی مبهم و پیچیده دارند. اصطلاحها مربوط به بخش استعاری زبان هستند و با فرهنگ آن زبان عجین هستند. فعلهای عبارتی نیز از دید معنایی و فهم به نحوی یک اصطلاح محسوب میشوند.[۱۳]
بهرهگیری و استفاده از اصطلاحها به طریقی صحیح و در جایی مناسب به میزان تسلط و چیرگی زبانآموزان سطح پیشرفته و انگلیسی زبانان مرتبط است. به عنوان مثال اسم در اصطلاح chequered career∗ (اینجا: career) و فعل در اصطلاح catch someone’s interest∗ (اینجا: catch) میتواند قابل تعویض با اسمها یا فعلهای دیگر باشد، مثلاً میتوان گفت: chequered history یا seize someone’s imagination نوعی توانایی در انعطاف لغوی و بهرهگیری واژگانی است که در سطوح دانشجویان دورههای لیسانس یا بالاتر در بریتانیا دیده میشود. اصطلاحها برای بسیاری از زبان آموزان دشواریهای ساختاری و معنایی دارند بهطوریکه از به کار بردن آنها خودداری میکنند. مثلاً اصطلاحهای fill the bill∗ و spill the beans∗ همانطور که در مورد خصوصیت اصطلاحها اشاره شد معنایی مصطلح دارند و باید برای درک آنها از فهم و ترجمه ابتدایی تک تک واژگان تشکیل دهنده بر حذر بود.[۱۴] بهترین رویه برای درک و فهم یک اصطلاح انگلیسی این است که آن اصطلاح را در متن بررسی کنیم. به عنوان مثال وقتی شخصی میگوید:
« اصطلاحها مفهومی دارند که آن را نمیتوان از تک تک کلمههای آنها استنتاج کرد. »[۱۵]
درک کلی و ترجمه مفهومی متن، بر این نکته دلالت دارد که driving round the bend اصطلاحی است که بر خلاف معنای مستقیم آن، ربطی به پیچیدن و دور زدن با خودرو در پیچ یک جاده ندارد. متن در خصوص ناکارایی یک بازکننده قوطی کنسرو صحبت میکند که پیامد ناخوشایندی بر کاربر این ابزار گذاشته است.[۱۶]
در جدول زیر به تفاوت معنایی برگردان اصطلاحها (ستون ۳) و برگردان حقیقی و اصلی واژههای تشکیل دهنده (ستون ۴) آنها توجه کنید:
اصطلاحها معمولاً در مکالمههای روزمره و گفتگوهای غیررسمی به کار میروند.[۱۷][۱۸] به عنوان مثال اصطلاح to have got a screw loose (به فارسی: بالا خانه را اجاره دادن) را نمیتوان در شرایط رسمی به کار برد. همچنین اصطلاح dark horse به افراد تودار و مرموز اطلاق میشود که کاربردی غیررسمی دارد.
در تمام زبانها، جملات و عباراتی هستند که به صورت تحت لفظی و کلمه به کلمه مفهوم نمیباشند، حتی اگر تمام لغات جمله و دستور زبان ساختاری آنها را بتوان شناخت، معنا و مفهوم عبارت مورد نظر ممکن است هنوز گیجکننده باشد. بسیاری از مثلها، عبارتهای غیررسمی و نقل قولهای متداول در زمره این توصیف میباشند. به این جملات یا عبارات، اصطلاح میگویند.[۱۹]
تکه کلامها و کنایههای خیابانی و کوچه بازاری هم دارای معنایی ثانوی هستند و نوعی اصطلاح بهشمار میآیند. یه عنوان نمونه اصطلاح happy dust که از دو واژه happy (شاد و خوشحال) و dust (گرد و غبار) تشکیل شدهاست در معنای متداول به کوکائین اطلاق میشود. همچنین واژه tomato (گوجه فرنگی) برای دختران زیبا و جذاب کاربرد دارد.[۲۰]
استفاده از اصطلاحها در نوشته زبان آموزان، متن آنان را گیراتر، طبیعیتر و بومیتر میکند. به کار بردن اصطلاحها در نامهها و متون به سادگی نیست و باید اصولی انجام گیرد. باید این نکته را مد نظر قرار داد که هر اصطلاحی را نباید در هر متنی به کار برد، در واقع اکثر اصطلاحها برای گفتگوها و محیطهای غیررسمی کاربرد دارند.[۲۱]
راهنمای استفاده از اصطلاحها در کتاب لغتنامه لانگمن:[۲۲]۱- با کاوش اصطلاحها در واژهنامهها و فرهنگهای لغت، از معنی و کاربرد حقیقی آنها مطمئن شوید.۲- این موضوع را در مورد یک اصلاح جویا شوید که آیا اصطلاح مد نظر معمولی، غیررسمی یا کوچه بازاری است.۳- همیشه اینطور نیست که بتوان ترجمه دقیقی از یک اصطلاح ارائه کرد.۴- استفاده از اصطلاحها سرگرمکننده و دلپذیر است ولی بهکارگیری آنها در حد زیاد و افراط، متن و نوشته را عجیب و غیرطبیعی میکند.
گاهی معنای اصطلاحها به آسانی قابل حدس هستند و گاهی هم معنای آنها را نمیتوان به سادگی حدس زد و تشخیص مفهوم و ترجمه آنها با استفاده از کلمات تشکیل دهنده آنها ممکن نیست.[۲۳] در جملات ۱ و ۲ معنا قابل حدس زدن است اما معنای نمونههای ۳ و ۴ را نمیتوان به سادگی حدس زد.
وایت بولینگر زبانشناس آمریکایی در تعریف اصطلاحها میگوید:« اصطلاحها گروههایی از واژگان هستند که معنی و مفهومی ثابت دارند که نمیتوان درک و ترجمه آنها را با برآورد کردن مفهوم کلمهها به شیوهای جداگانه و با در کنار هم قرار دادن آنها به دست آورد. »[۲۴]
اصطلاحها نوعی عبارات ثابت و بدون تغییر هستند.[۲۵][۲۶][۲۷] آنها عمدتاً در توضیحات و بیانهای شخصی و در یک موقعیت خاص ایراد میگردند.[۲۸][۲۹] اصطلاحها برخی اوقات کالبدی فکاهی و طنز و در بعضی موارد کاربردی کنایهدار و طعنهآمیز دارند.[۳۰] اصطلاحها غیررسمی و محاورهای هستند، آنها را در ادبیات عامیانه به کار میبرند، از این رو زبان آموزان باید از استفاده آنها در گفتگوها و مکاتبات رسمی بپرهیزند. با وجود این که اصطلاحات اغلب توسط کسانی استفاده میشود که زبان مادریشان انگلیسی بوده و این زبان را روان و رسا صحبت میکنند اما برای فصیح و راحت بودن در گفتگوها به زبان انگلیسی به ویژه در محیطهای رسمی و تشریفاتی، باید از بهکارگیری اصطلاحها اجتناب کرد.[۳۱][۳۲]
Dear Romance Magazine
My boyfriend is drop-dead gorgeous,
kind, and sensitive, and we have a great
relationship. He is also very tall.
(I have a thing about tall men, so that’s been
important to me too!) The problem is that
I want to get married and have children,but he doesn’t. I love him, but I know
he’s never going to pop the question.
What should I do?Julie (London) 23 May 2012[۳۳]
ترجمه نامه∗
اصطلاحها در مکاتبات غیررسمی و خودمانی نیز کاربرد دارند و برای یادگیری زبان انگلیسی مهم و همچنین دلپذیر هستند.[۳۴] نامه مقابل یک نامه غیررسمی است که چند اصطلاح در آن استفاده شدهاست. drop-dead gorgeous به معنای خیلی خوشتیپ،to have a thing about something به معنای چیزی را خیلی دوست داشتن و to pop the question به معنای خواستگاری کردن است.[۳۵]
با وجود این که استفاده از اصطلاحها در شرایط رسمی و تجاری توصیه نمیگردد ولی برخی از آنها در محیطهای کاری و بازرگانی هم استفاده میشوند.[۳۶]
روزنامهنگاران به منظور جالبتر و پرنشاطتر کردن تیترهای خبری و مقالهها از اصطلاحها زیاد بهره میبرند.[۳۹]
“The ball is in the government of Iran’s court, and it’s well past time for Tehran to adopt a serious, good-faith approach to negotiations…” —Vice President Joe Biden, in a speech to the Munich Security Conference (۲/۲/۲۰۱۳)[۴۰][۴۱]
اصطلاحهای انگلیسی از لحاظ ساختاری واژه به اقسام گوناگون رده بندی میشوند. که عبارتند از: ترکیب فعل و مفعول، فعل و مسند، فعل و عبارت قیدی، عبارت همراه حرف اضافه، عبارت ترکیبی، تشبیه، دو واژهای، سه واژهای، جملهواره کامل.[۴۲]
در واژه نامهٔ اصطلاحهای انگلیسی انتشارات دانشگاه آکسفورد (Oxford Dictionary of English Idioms)، تقسیمبندی مفصلتری آمدهاست. این کتاب اصطلاحها را به دو رده بزرگ اصطلاحهای عبارتگونه (Phrase idioms) و اصطلاحهای جملهواره (Clause idioms) تقسیمبندی میکند. در گروهبندی جزئیتر اصطلاحهای عبارتگونه به ردهبندی زیر تقسیم میشوند:[۴۳]
همچنین اصطلاحهای جملهواره نیز به رده بندی زیر تقسیم میشوند:
مفهوم اصطلاحها چیزی جدا از معنای تک تک آنها است. پرسشی که در اینجا مطرح است این است که چگونه میتوان معنی یک اصطلاح را در یک واژهنامه پیدا کرد؟ در واژهنامههای کامپیوتری یا برخط، به دلیل وجود موتور جستجو، با تایپ یک واژه از اصطلاح یا همه اصطلاح میتوان به تعریف آن رسید اما در واژهنامههای سنتی یا چاپی چه باید کرد؟ اصطلاحها معمولاً از چند واژه تشکیل شدهاند، پس برای یافتن معنی اصطلاح در واژهنامهها چه باید کرد و کدام کلمه از اصطلاح را مد نظر قرار داد؟ پاسخ این سؤال این است که در انتهای فرهنگهای لغت فهرستی از کلمهها وجود دارد که به صورت الفبایی چیده شدهاند، این کلمات را کلمات کلیدی میگویند. هر اصطلاح با یک یا چند واژه تشکیل دهنده آن (کلمات کلیدی) ربط داده شدهاست و با مشاهده فهرست به راحتی میتوان اصطلاح را یافت.[۴۴]
اصطلاحها در برخی لغتنامهها به صورت برجسته و پر رنگ و در زیر واژه مورد نظر (کلید واژه) قرار میگیرند. واژهنامههای سری لانگمن از این دسته هستند.[۴۵][۴۶] در لغتنامههای آکسفورد، اصطلاحها با اندازه قلم ریزتر از کلید واژه و گاهی با رنگی دیگر و در زیر آنها جای میگیرند.[۴۷][۴۸]
در دیکشنری برخط آکسفورد اصطلاحها در بخشی مجزا و در زیر کلید واژه آورده شدهاند.[۴۹]
IDIOMS:
a cold fish:
a person who seems unfriendly and without strong emotions
get/have cold feet: (informal) to suddenly become nervous about doing something that you had planned to do
He was going to ask her but he got cold feet and said nothing.
give somebody the cold shoulder: (informal) to treat somebody in an unfriendly way
در واژهنامه پیشرفته آکسفورد از علامت IDM (مخفف:Idiom) نیز در کنار ریز کردن اصطلاحها، استفاده میشود.[۵۱]
در فرهنگ معاصر انگلیسی به فارسی نیز اصطلاحها به صورت ریزتر در زیر کلید واژه قرار گرفتهاند.[۵۲]
اصلاحهای مترادف به اصطلاحهایی میگویند که تقریباً هممعنای یکدیگر هستند و استفاده از آنها در یک حوزه کاربرد دارد. به عنوان نمونه در زبان فارسی سر کسی را کلاه گذاشتن، سر کسی را شیره مالیدن و کلاه از سر کسی برداشتن همه به معنای کسی را فریب دادن است. جدول زیر مثالی را در زبان انگلیسی ارائه میدهد. مفهوم اصطلاحهای این جدول به معنای شرایط سخت و بروز مشکلات است.[۵۳]
معنی کلمه ی ثوابت
یا برای مثال بیشتر اصطلاحهای جدول زیر همگی بیانگر و توصیفکننده یک آدم دیوانه، گیج، روانی، عجیب، احمق و نادان است.[۵۴]
ترجمه انگلیسی به فارسی کلمه Planet
(در اصل) هر یک از اختران گردان (مانند ماه و خورشید و مریخ و عطارد – در برابر ثوابت یا ستاره هایی که فکر می کردند بی حرکت هستند)
سیاره (که دور خورشید حرکت می کند)، ستارک، چرخ اختر، گردان اختر، گدک
(ستاره بینی) هر اختری که در زندگی انسان اثر بگذارد
Minor planet
رجوع شود به asteroid
Planet wheel
(مکانیک) چرخ دنده ی سیاره ای، دنده ی چرخان
Planet-stricken
(قدیمی)
فلک زده، دچار نحوست سیارات، اختر زده
رجوع شود به planet-struck( panic-stricken هم می گویند)
Red
قرمز، سرخ، گلگون، گلرنگ
رنگدانه ی قرمز، رنگیزه ی قرمز
(معمولا R بزرگ ) کمونیست، بلشویک، چپی، وابسته به حزب کمونیست یا شوروی سابق
هر چیز قرمز رنگ : جامه ی قرمز، (چکرز) مهره ی قرمز
مخفف : red wine
(معمولا جمع – خودمانی) داروی مسکن یاخواب آور (barbiturate)
دارای گیسوی قرمز، موقرمز (redhead هم می گویند)
سرخپوست
دارای پوست قرمز (در اثر شرم یاآفتاب و غیره) 0
خون گرفته (bloodshot هم می گویند) 1
سرخ و متورم، تبس، برافروخته 2
ستون بدهکار
Red (2)
رودخانه ی رد (در مرز میان تگزاس و اوکلاهوما – امریکا)
رودخانه ی قرمز (به چینی : Yuan به ویتنامی : Hong – از چین و ویتنام می گذرد و به خلیج تانکین می ریزد)
Blood-red
با خون سرخ شده، دارای لکه های قرمز خون
به رنگ خون، خون رنگ، قرمز
Brick red
قرمز آجری، قرمز مایل به زرد یا قهوه ای
Chinese red
قرمز مایل به زرد، قرمز چین
Chrome red
(شیمی) کرومات سرب (PbC2O4.PbO)
1
ترجمه و معنی انگلیسی به انگلیسی Planet
جمله، مثال و اصطلاحات کاربردی با کلمه Planet
معنی کلمه ی ثوابت
پانویس
معنی و مفهوم لغت Planet در دیکشنری آنلاین و رایگان انگلیسی به فارسی | ترجمه تخصصی Planet به فارسی | کاربرد واژه Planet | اصطلاحات تخصصی و روزمره انگلیسی با کلمه Planet | هم خانواده های کلمه انگلیسی Planet | مترادف کلمه Planet | متصاد کلمه | ترجمه تخصصی عبارت Planet | دیکشنری آنلاین Planet | دیکشنری، فرهنگ لغت، فرهنگ لغات، انگلیسی به فارسی، دیکشنري، دیکشنری آنلاین، فرهنگ لغت آنلاین، واژه نامه | واژه نامه آموزشی | معنی و ترجمه واژه Planet در واژه نامه انگلیسی به فارسی به همراه مثال و تلفظ انلاین | معانی دیگر Planet و مشابه کلمه.0