ترجمه لغت انگلیسی ب فارسی

خواص دارویی و گیاهی

ترجمه لغت انگلیسی ب فارسی
ترجمه لغت انگلیسی ب فارسی

زبان انگلیسی یکی از زبان های هندواروپایی از شاخهٔ ژرمنی است. خود شاخهٔ ژرمنی به دو بخش شرقی و غربی تقسیم می شود و انگلیسی به ژرمنی غربی تعلق دارد. این زبان در انگلستان و جنوب شرقی اسکاتلند تکامل یافته است. از دیگر زبان های شاخه ژرمنی می توان به آلمانی، هلندی، دانمارکی، سوئدی و نروژی اشاره کرد. امروزه نزدیک به نیمی از مجموعه واژگان و دستور زبان انگلیسی از ریشهٔ ژرمنی است و نیم دیگر را وام واژه ها تشکیل می دهد. بیشتر این وام واژه ها از زبان های لاتین، فرانسوی، بخشی از یونانی و دیگر زبان ها وارد انگلیسی شده اند. زبان انگلیسی باستان شباهت بسیار زیادی به زبان آلمانی باستان داشته است چون انگلیسی زبان ها عمدتاً اقوام ژرمنی بودند که از آلمان وارد بریتانیا شدند و به نوعی زبان آلمانی را می توان مادر زبان انگلیسی دانست.
انگلیسی، زبان مادری نزدیک به ۳۷۵ میلیون نفر در دنیا است. پس از زبان چینی ماندارین و اسپانیایی، انگلیسی سومین زبان دنیا از نظر تعداد سخنوران است. اما اگر تعداد کسانی که زبان مادری آن ها انگلیسی است و کسانی که تنها به این زبان سخن می گویند را با هم بشماریم، آنگاه می توان گفت که انگلیسی پرکاربردترین زبان در سطح جهان است. البته اگر با مجموعهٔ زبان های چینی مقایسه شود ممکن است که در جایگاه دوم قرار گیرد.

فارسی یا پارسی یکی از زبان های هندواروپایی در شاخهٔ زبان های ایرانی جنوب غربی است که در کشورهای ایران، افغانستان، تاجیکستان و ازبکستان به آن سخن می گویند. فارسی زبان رسمی کشورهای ایران و تاجیکستان و یکی از دو زبان رسمی افغانستان (در کنار پشتو) است. زبان رسمی کشور هندوستان نیز تا پیش از ورود استعمار انگلیس، فارسی بود. فا، fa: نماد زبان فارسی. زبان فارسی را پارسی نیز می گویند. زبان فارسی در افغانستان به طور رسمی دری و در تاجیکستان تاجیکی خوانده شده است. در سال ۱۸۷۲ در نشست ادیبان و زبان شناسان اروپایی در برلین، زبان های یونانی، فارسی، لاتین و سانسکریت به عنوان زبان های کلاسیک جهان برگزیده شدند. بر پایهٔ تعریف، زبانی کلاسیک به شمار می آید که یکم، باستانی باشد، دوم، ادبیات غنی داشته باشد و سوم در آخرین هزاره عمر خود تغییرات اندکی کرده باشد.

دیکشنری (Dictionary) که گاهی اوقات به عنوان یک واژه نامه، فرهنگ لغت، لغت نامه یا فرهنگنامه شناخته می شود، مجموعه ای از کلمات در یک یا چند زبان خاص است، که اغلب بر اساس حروف الفبا مرتب سازی می شود، و ممکن است شامل اطلاعاتی در مورد تعاریف، کاربردها، ریشه شناسی، تلفظ، ترجمه، و غیره باشد. واژه نامه کتابی است که معانی لغات یک زبان در آن توضیح داده شده باشد. واژه ها به صورت الفبایی مرتب شده اند و معمولاً املا و تلفظ و معنای هر کلمه یاد شده است. فرهنگ لغات در یک رشته خاص، معمولاً حاوی معانی هر واژه است. اگرچه تصور می شود که دیکشنری فقط با واژه ها سر و کار دارد ولی دامنه پوشش آن اغلب می تواند از این هم فراتر برود.

دیکشنری آنلاین (Online Dictionary) وب سایت و یا اپلیکیشنی است که به صورت اینترنتی خدماتی مربوط به دیکشنری ها و فرهنگنامه ها را ارائه می دهد. مانند سایت دیکشنری آبادیس. در دیکشنری آنلاین شما با وارد کردن هر واژه ای در بخش مشخص شده و زدن دکمه جستجو، به سرعت معنی و توضیحات مربوطه را می توانید مشاهده کنید.

ترجمه لغت انگلیسی ب فارسی

تلفظ (Pronunciation) از مباحث ویژه دانش زبان شناسی است که در آن به روند و نحوه ادای هجاها و واج ها میان اهل زبان پرداخته می شود. یک واژه به گونه های متفاوتی تلفظ می گردد. چگونگی تلفظ یک واژه که از واج ها و هجا تشکیل شده ممکن است تحت تاثیر عواملی مانند سن و سال، طبقه اجتماعی، قومیت، سواد، جنسیت و مخاطب متفاوت باشد.

دیکشنری (Dictionary) که گاهی اوقات به عنوان یک واژه نامه، فرهنگ لغت، لغت نامه یا فرهنگنامه شناخته می شود، مجموعه ای از کلمات در یک یا چند زبان خاص است، که اغلب بر اساس حروف الفبا مرتب سازی می شود، و ممکن است شامل اطلاعاتی در مورد تعاریف، کاربردها، ریشه شناسی، تلفظ، ترجمه، و غیره باشد. واژه نامه کتابی است که معانی لغات یک زبان در آن توضیح داده شده باشد. واژه ها به صورت الفبایی مرتب شده اند و معمولاً املا و تلفظ و معنای هر کلمه یاد شده است. فرهنگ لغات در یک رشته خاص، معمولاً حاوی معانی هر واژه است. اگرچه تصور می شود که دیکشنری فقط با واژه ها سر و کار دارد ولی دامنه پوشش آن اغلب می تواند از این هم فراتر برود.

دیکشنری آنلاین (Online Dictionary) وب سایت و یا اپلیکیشنی است که به صورت اینترنتی خدماتی مربوط به دیکشنری ها و فرهنگنامه ها را ارائه می دهد. مانند سایت دیکشنری آبادیس. در دیکشنری آنلاین شما با وارد کردن هر واژه ای در بخش مشخص شده و زدن دکمه جستجو، به سرعت معنی و توضیحات مربوطه را می توانید مشاهده کنید.

مجموعهٔ حروفی که یک واحد را تشکیل دهند، واژه یا کلمه (انگلیسی: Word) نام دارند. در دستور زبان فارسی، معمولاً کلمه را به نُه بخش تقسیم می کنند: اسم، صفت، عدد، کنایه، فعل، قید، حرف اضافه، حرف ربط، صوت.
«واژه» کوچک ترین شکل معنادار از حروف است، اگر بتواند به تنهایی به کار رود. برای نمونه، «-انه» در واژه هایی مانند مردانه، زنانه، مهربانانه، دارای معنی ویژهٔ خود است، ولی از آنجا که نمی توان آن را به تنهایی به کار برد، واژه نامیده نمی شود. بسیاری از واژه ها به بخش های کوچک تری بخش پذیرند که به آن ها تکواژ گفته می شود. تکواژ کوچکترین بخش کلمه است که در بسیاری از موارد یک کلمهٔ مستقل محسوب شده و در برخی موارد نیز کلمه به حساب نمی آید.

در دیکشنری آبادیس نتایج حاصل از هر جستجو شامل موارد روبرو می شود: معانی اصلی، معانی فرعی، تلفظ انگلیسی، تلفظ آمریکایی، فونوتیک انگلیسی و آمریکایی، بخش بررسی کلمه، کاربرد کلمه در جمله های مختلف، مترادف، متضاد، مشابه، عبارات مشابه، کلمات مشابه و …

ترجمه لغت انگلیسی ب فارسی

دیکشنری آبادیس بیش از بیست زمینه تخصصی را پشتیبانی می کند. در دیکشنری تخصصی (Specialized Dictionary) معنی هر کلمه با توجه به آن رشته تخصصی نمایش داده می شود.

دیکشنری با دانشنامه (انگلیسی: Encyclopaedia) (دایرة المعارف) کمی تفاوت دارد. در یک دیکشنری معمولاً، به معنای واژه ها اکتفا می شود و اطلاعات دیگری (نظیر تاریخچه) کمتر داده می شود. به علاوه، در واژه نامه ها فقط به واژه های عمومی یک زبان اشاره می شود، و اسامی خاص (مانند اسم مکان ها و اشخاص) کمتر نوشته می شود. با این حال، مرز دقیقی بین دیکشنری و دانشنامه نمی توان تعیین کرد، و برخی کتب به نوعی در هر دو طبقه جا می گیرند، مانند لغتنامهٔ دهخدا

تعریف (واکـَـران) (انگلیسی: Definition) عبارتی است که معنای یک اصطلاح (کلمه، عبارت یا دسته ای از نمادها) یا نوع یک چیز را شرح می دهد. تعریف واژه به ما می گوید که یک چیز باید چه ویژگی هایی (مشخصه هایی کیفیاتی، خواصی) داشته باشد تا آن واژه بر آن اطلاق شود. تعریف باید جامع و مانع باشد، این بدان معناست که «تعریف واژهٔ مورد نظر باید جامع همهٔ جنبه های تعریف کننده و مانع همهٔ جنبه هایی باشد که جنبه های غیر تعریف کننده|تعریف کننده نیستند.». یعنی تعریفی که ارائه می شود ویژگی هایی که آن چیز را از بقیه جدا می کند را بیان کند. جنبه های تعریف کننده ویژگی هایی هستند که اگر اعضای یک طبقه دارای آن ویژگی ها نباشند، دیگر به آن طبقه تعلق ندارند. مانند ویژگی داشتن سه ضلع برای مثلث، که اگر چیزی سه ضلع نداشته باشد به هیچ وجه نمی تواند مثلث باشد.

مفهوم یا کانسپت (انگلیسی: Concept) در لغت آنچه مورد فهم واقع شده است. مفهوم یعنی، معنا و مدلولی که لفظ بر آن دلالت می کند و از لفظ فهمیده می شود. به نظر متفکران بزرگی از قبیل ارسطو، هربرت پوتنام، … مفهوم به صورت ساده معرفی و ترکیب برداشتهای حسی است به نظر دسته دیگری از متفکران از قبیل جان دیویی مغز نمی تواند یک دریافت کنندهٔ مفعول و بدون مداخله باشد. مفهوم به دو دسته طبقه بندی می شود: مفهوم جزئی و کلی. اولی شامل تمام خصوصیات تشکیل دهنده یک مفهوم می باشد، برداشت از یک مفهوم در واقع مجموعی از ویژگی هایی است که باعث تمایز آن مفهوم از بقیه مفاهیم می شود. و دومی (کلی) مجموع خصوصیاتی که تشکیل دهنده برداشت اول هستند (مانند مفهوم انسان بدون مشخصات یک مصداق خاص)

تلفظ (Pronunciation) از مباحث ویژه دانش زبان شناسی است که در آن به روند و نحوه ادای هجاها و واج ها میان اهل زبان پرداخته می شود. یک واژه به گونه های متفاوتی تلفظ می گردد. چگونگی تلفظ یک واژه که از واج ها و هجا تشکیل شده ممکن است تحت تاثیر عواملی مانند سن و سال، طبقه اجتماعی، قومیت، سواد، جنسیت و مخاطب متفاوت باشد.

آبادیس برای استفاده راحت تر و کاربردی تر از دیکشنری، محصولاتی مانند اپلیکیشن دیکشنری برای اندروید (Android Dictionary)، ربات دیکشنری برای تلگرام (TelegramBot Dictionary)، افزونه دیکشنری برای فایرفاکس (Firefox Addon Dictionary) و افزونه دیکشنری برای کروم (Chrome Addon Dictionary) را طراحی کرده است که می توانید از لینک های زیر دانلود و نصب کنید.

دیکشنری آموزشی بیاموز، یک دیکشنری آنلاین و رایگان است که با هدف استفاده زبان
آموزان زبان های
انگلیسی، آلمانی و فرانسه طراحی شده. در طراحی این دیکشنری گذشته از استاندارد بودن محتوا، توجه
ویژه ای
به المان های آموزشی شده است.

دیکشنری
انگلیسی

دیکشنری
آلمانی

دیکشنری
فرانسه

دیکشنری
ترکی استانبولی

ترجمه لغت انگلیسی ب فارسی

خانه

وبسایت آموزشی

درباره ما

تماس با ما

آموزش
زبان ترکی

آموزش
زبان انگلیسی

آموزش
زبان فرانسه

آموزش
زبان آلمانی

دیکشنری
انگلیسی

دیکشنری
آلمانی

دیکشنری
فرانسه

دیکشنری
ترکی استانبولی

خانه

وبسایت آموزشی

درباره ما

تماس با ما

آموزش
زبان ترکی

آموزش
زبان انگلیسی

آموزش
زبان فرانسه

آموزش
زبان آلمانی

در این درس، لیست موضوعی ۶۲۵ کلمه پرکاربرد و پایه زبان انگلیسی به همراه ترجمه و تلفظ (به تفکیک موضوع: حیوانات، پوشاک و…) آورده شده است. این لیست توسط نویسنده کتاب Fluent Forever و موسس این روش، گابریل واینر تهیه شده است.
پس از تقویت مهارت شنیدن صداها و تلفظ و املای آنها در مرحله اول، در مرحله دوم از یادگیری زبان به این روش، قرار است این کلمات را به کمک برنامه لایتنر انکی، بدون ترجمه و به کمک تصویر، تلفظ و اطلاعات لازم دیگر یاد بگیریم. برای این منظور از فلش‌کارت‌های آماده‌ای که داریم می‌توانیم استفاده کنیم.

این کلمات پایه و زیرساخت لازم برای ادامه مسیر یادگیری زبان را فراهم می‌کنند.

Animal – حیوان

dog – سگ,
cat – گربه,
fish – ماهی,
bird – پرنده,
cow – گاو,
pig – خوک,
mouse – موش,
horse – اسب,
wing – بال,

Transportation حمل‌ونقل

ترجمه لغت انگلیسی ب فارسی

train – قطار,
plane – هواپیما,
car – ماشین,
truck – کامیون,
bicycle – دوچرخه,
bus – اتوبوس,
boat – قایق,
ship – کشتی,
tire – لاستیک,
gasoline – بنزین
engine – موتور,
(train ) ticket –بلیت (قطار),

Location – محل

city – شهر,
house – خانه,
apartment – آپارتمان
street /road – خیابان/جاده,
airport – فرودگاه,
train station – ایستگاه قطار,
bridge – پل,
hotel – هتل,
restaurant – رستوران,
farm – مزرعه,
court – دادگاه,
school – مدرسه,
office – اداره,
room – اتاق,
village – روستا,
university – دانشگاه,
club – کلوب، باشگاه,
bar – میکده,
park – پارک,
camp – اردوگاه,
store /shop – فروشگاه/مغازه,
theater – تئاتر,
library – کتابخانه,
hospital – بیمارستان,
church – کلیسا,
market – مغازه,
country – کشور,
building – ساختمان,
ground – زمین,
floor – کف مثلاً کف اتاق,
space – فضا ,
bank – بانک,

Clothing – پوشاک

hat – کلاه,
dress – لباس,
suit – کت‌وشلوار,
skirt – دامن,
shirt – پیراهن,
t-shirt – تی‌شرت,
pants – شلوار,
shoe(s) – کفش,
pocket – جیب,
coat – کت,
stain – لکه,

Color – رنگ

red – قرمز
green – سبز
blue (light /dark ) – آبی (تیره / روشن)
yellow – زرد
brown – قهوه‌ای
pink – صورتی
orange – نارنجی
black – سیاه
white – سفید
gray – خاکستری

People – مردم

son – پسر,
daughter – دختر,
mother – مادر,
father – پدر,
parent – والدین,
baby – نوزاد,
man – مرد,
woman – زن,
brother – برادر,
sister – خواهر,
family – خانواده,
grandfather – پدربزرگ,
grandmother – مادربزرگ,
husband – شوهر,
wife – زن,
king – پادشاه,
queen – ملکه,
president – رئیس‌جمهور,
neighbor – همسایه,
boy – پسر,
girl – دختر,
unmarried woman – خانم مجرد,
child – (هم پسر هم دختر)کودک,
adult – بزرگ‌سال(هم زن هم مرد),
human (≠ animal) – انسان,
friend – دوست,
victim – قربانی,
player – بازیکن,
fan – هوادار,
crowd – جمعیت,
person – شخص

Job – شغل

teacher – معلم,
student – دانشجو
student – دانش‌آموز,
lawyer – وکیل,
doctor – دکتر,
patient – بیمار,
waiter – پیشخدمت,
secretary – منشی,
priest – کشیش,
police – پلیس,
army – ارتش,
soldier – سرباز,
artist – هنرمند,
author – نویسنده,
manager – مدیر,
reporter – گزارشگر,
actor – بازیگر,

Society – جامعه

religion – مذهب,
heaven – بهشت,
hell – جهنم,
death – مرگ,
medicine – داروی پزشکی,
money – پول,
dollar /euro – دلار/یورو,
bill – اسکناس,
marriage – ازدواج,
wedding – عروسی,
team – تیم,
relationship – رابطه,
racei – نژاد,
se.x – سکس(عمل رابطه جنسی),
se.x (gender) – جنسیت,
murder – قتل,
prison – زندان,
technology – تکنولوژی,
energy – انرژی,
war – جنگ,
peace – صلح,
attack – حمله,
election – انتخابات,
magazine – مجله,
newspaper – روزنامه,
poison – سمی,
gun – تفنگ,
sport – ورزش,
race – مسابقه(ورزشی),
exercise – تمرین ورزشی,
ball – توپ,
game – بازی,
price – قیمت,
contract – قرارداد,
drug – دارو,
sign – امضا,
science – علم,
god – خدا

Art – هنر

band – باند,
song – آهنگ,
instrument – ابزار
music – موسیقی,
movie – فیلم,
art – هنر

Beverage – نوشیدنی

coffee – قهوه,
tea – چایی,
wine – شراب,
beer – آبجو,
juice – آب‌میوه,
water – آب,
milk – شیر,

Food – غذا

egg – تخم‌مرغ,
cheese – پنیر,
bread – نان,
soup – سوپ,
cake – کیک,
chicken – جوجه,
pork – گوشت خوک,
lamb – بره,
beef – گوشت گاو,
apple – سیب,
banana – موز,
orange – پرتقال,
lemon – لیمو,
corn – ذرت,
rice – برنج,
oil – روغن,
seed – بذر,
knife – چاقو,
spoon – قاشق,
fork – چنگال,
plate – بشقاب,
cup – فنجان,
breakfast – صبحانه,
lunch – نهار,
dinner – شام,
sugar – شکر,
salt – نمک,
bottle – بطری

Home – خانه/منزل:

table – میز,
chair – صندلی,
bed – تختخواب,
dream – خواب/رویا,
window – پنجره,
door – در,
bedroom – اتاق خواب,
kitchen – آشپزخانه,
bathroom – حمام,
pencil – مداد,
pen – خودکار,
photograph – عکس,
soap – صابون,
book – کتاب,
page – صفحه,
key – کلید,
paint – نقاشی,
letter – نامه,
note – یادداشت,
wall – دیوار,
paper – کاغذ,
floor – کف,
ceiling – سقف,
roof – بام,
pool – استخر,
lock – قفل,
telephone – تلفن,
garden – باغ,
yard – حیاط,
needle – سوزن,
bag – کیف,
box – جعبه,
gift – هدیه,
card (birthday ) – کارت تولد,
ring – حلقه,
tool – ابزار

Electronics – الکترونیک

clock – ساعت,
lamp – لامپ,
fan – بادبزن,
cell phone – موبایل,
network (computer) – شبکه (کامپیوتری) ,
computer – کامپیوتر,
program (computer) – برنامه (کامپیوتری),
laptop – لپ‌تاپ,
screen – صفحه,
camera – دوربین,
television – تلویزیون,
radio – رادیو

Body – بدن

head – سر,
neck – گردن,
face – صورت,
beard – ریش,
hair – مو,
eye – چشم,
mouth – دهان,
lip – لب,
nose – بینی,
tooth – دندان,
ear – گوش,
tear (drop ) – اشک (قطره),
tongue – زبان,
back – پشت,
toe – انگشت شست,
finger – انگشت,
foot – پا,
hand – دست,
leg – پا,
arm – بازو,
shoulder – شانه,
heart – قلب,
blood – خون,
brain – مغز,
knee – زانو,
sweat – عرق,
disease – بیماری,
bone – استخوان,
voice – صدا,
skin – پوست,

Nature – طبیعت

sea – دریا,
ocean – اقیانوس,
river – رودخانه,
mountain – کوه,
rain – باران,
snow – برف,
tree – درخت,
sun – خورشید,
moon – ماه,
world – دنیا,
earth – زمین,
forest – جنگل,
sky – آسمان,
plant – گیاه,
wind – باد,
soil /earth – خاک/زمین,
flower – گل,
valley – دره,
root – ریشه,
lake – دریاچه,
star – ستاره,
grass – سبزه,
leaf – برگ,
air – هوا,
sand – شن,
beach – ساحل,
wave – موج,
fire – آتش,
ice – یخ,
island – جزیره,
hill – تپه,
heat – گرما,

Materials – ماده‌ها

glass – شیشه,
metal – فلز,
plastic – پلاستیک,
wood – چوب,
stone – سنگ,
diamond – الماس,
clay – گِل,
dust – غبار,
gold – طلا,
copper – مس,
silver – نقره,

Math/Measurements –ریاضی/اندازه‌گیری

meter – متر,
centimeter – سانتی‌متر,
kilogram – کیلوگرم,
half – نصف,
circle – دایره,
square – مربع,
temperature – دما,
date – تاریخ,
weight – وزن,
edge – لبه,
corner – گوشه,

miscellaneous Nouns – اسامی گوناگون

map – نقشه,
dot – نقطه,
consonant – صامت,
vowel – مصوت,
light – نور,
sound – صدا,
yes – بله,
no – نه,
piece – تکه,
pain – درد,
injury – زخم,
hole – سوراخ,
image – تصویر,
pattern – الگو,
noun – اسم,
verb – فعل,
adjective – صفت,

Directions – جهت‌ها

top – رو,
bottom – پایین,
side – کنار,
front – جلو,
back – پشت,
outside – بیرون,
inside – داخل,
up – بالا,
down – پایین,
left – چپ,
right – راست,
straight – مستقیم,
north – شمال,
south – جنوب,
east – شرق,
west – غرب,

ترجمه لغت انگلیسی ب فارسی

Seasons – فصل‌ها

summer – تابستان,
spring – بهار,
winter – زمستان,
fall – پاییز,

Numbers – عددها

۰-۱۰ :
zero ,
one ,
two ,
three ,
four ,
five ,
six ,
seven ,
eight ,
nine ,
ten
– یک, دو, سه, چهار, پنج, شش, هفت, هشت, نه, ده.

۱۱-۲۰ :
eleven ,
twelve ,
thirteen ,
fourteen ,
fifteen ,
sixteen ,
seventeen ,
eightteen ,
nineteen ,
twenty
یازده, دوازده, سیزده, چهارده, پانزده, شانزده, هفده, هجده, نوزده, بیست,

۲۲,۲۱, …, ۲۹ :
twenty one ,
twenty two , … ,
twenty nine
بیست‌ویک, بیست‌ودو,…، بیست و نه

۳۰,۳۱,۳۲,۳۳,…,۳۹ :
thirty ,
thirty one ,
thirty two ,
thirty three , …,
thirty nine
سی، سی و یک، سی و دو، …، سی و نه

۴۰-۹۰ :
forty ,
fifty ,
sixty ,
seventy ,
eighty ,
ninety
چهل, پنجاه, شصت, هفتاد, هشتاد, نود,

۱۰۰,۱۰۱,۱۰۲, …, ۱۰۹ :
one hundred ,
one hundred (and) one ,
one hundred (and) two , … ,
one hundred (and) nine ,
صد، صد و یک، صد و دو،…، صد و نه

۱۱۰, ۱۱۱, ۱۱۲, ۱۱۳, …, ۱۱۹ :
one hundred ten ,
one hundred eleven ,
one hundred twelve ,
one hundred thirteen , …,
one hundred nineteen
صد و ده، صد و یازده، صد و دوازده، صد و سیزده، …، صد و نوزده

۱۰۰۰,۱۰۰۱, …, ۱۰۱۰ :
one thousand ,
one thousand one ,
one thousand ten , …
۲۰۰۰, …
two thousand , …
۱۰۰۰۰ :
ten thousand
ده هزار
۱۰۰۰۰۰ :
one hundred thousand
صد هزار
(one) million – میلیون,
(one) billion – میلیارد,

۱st -first – اول
۲nd -second – دوم,
۳rd -third – سوم,
۴th -fourth – چهارم,
۵th -fifth – پنجم,
۶th -sixth – ششم,
۷th -seventh – هفتم,
۸th -eighth – هشتم,
۹th -ninth – نهم,
۱۰th -tenth – دهم,
۱۱th -eleventh – یازدهم,
۱۲th -twelfth – دوازدهم,
number – عدد

Months – ماه‌ها

January ,
February ,
March ,
April ,
May ,
June ,
July ,
August ,
September ,
October ,
November ,
December

ژانویه, فوریه, مارس, آوریل, می, جون, جولای, آگوست, سپتامبر, اکتبر, نوامبر, دسامبر

Days of the week – روزهای هفته

Saturday -شنبه ,
Sunday -یکشنبه ,
Monday – دوشنبه,
Tuesday -سه‌شنبه ,
Wednesday -چهارشنبه ,
Thursday -پنج‌شنبه ,
Friday -جمعه

Time – زمان

year – سال,
month – ماه,
week – هفته,
day – روز,
hour – ساعت,
minute – دقیقه,
second – ثانیه,
morning – صبح,
afternoon – عصر,
evening – غروب,
night – شب,

Verbs – فعل‌ها

work – کار کردن,
play – بازی کردن,
walk – راه رفتن,
run – دویدن,
drive – رانندگی کردن,
fly – پرواز کردن,
swim – شنا کردن,
go – رفتن,
stop – ایستادن,
follow – دنبال کردن,
think – فکر کردن,
speak /say – حرف زدن/گفتن,
eat – خوردن,
drink – نوشیدن,
kill – کشتن,
die – مردن,
smile – لبخند زدن,
laugh – خندیدن,
cry – گریه کردن,
buy – خریدن,
pay – پرداخت کردن,
sell – فروختن,
shoot – شلیک کردن (تفنگ),
learn – یاد گرفتن,
jump – پریدن,
smell – بو کردن,
hear (a sound) – شنیدن (یک صدا),
listen (music) – (مثلاً به موزیک)گوش کردن,
taste – چشیدن,
touch – لمس کردن,
see – (مثلاً یک پرنده)دیدن,
watch (TV) – نگاه کردن (مثلاً تلویزیون),
kiss – بوسیدن,
burn – سوختن و سوزاندن (مثلاً کاغذ),
melt – ذوب شدن,
dig – حفر کردن,
explode – منفجر شدن,
sit – نشستن,
stand – ایستادن,
love – دوست شدن,
pass by – رد شدن,
cut – بریدن,
fight – جنگیدن,
lie down – دراز کشیدن,
dance – رقصیدن,
sleep – خوابیدن,
wake up – بیدار شدن,
sing – آواز خواندن,
count – شمردن,
marry – ازدواج کردن,
pray – دعا کردن,
win – برنده شدن,
lose – باختن,
mix /stir – ترکیب کردن/هم زدن,
bend – خم شدن,
wash – شستن,
cook – پختن,
open – باز کردن,
close – بستن,
write – نوشتن,
call – صدا زدن,
turn – چرخیدن,
build – ساختن,
teach – درس دادن,
grow – رشد کردن,
draw – نقاشی کشیدن,
feed – غذا دادن,
catch – گرفتن,
throw – پرت کردن,
clean – تمیز کردن,
find – پیدا کردن,
fall – افتادن,
push – هل دادن,
pull – کشیدن,
carry – حمل کردن,
break – شکستن,
wear – پوشیدن,
hang – آویزان کردن,
shake – لرزاندن,
sign – امضا زدن,
beat – زدن,
lift – بلند کردن,

Adjectives – صفت‌ها

long – بلند و طولانی,
short (#long) – کوتاه,
tall – دراز و بلند,
short (#tall) – کوتاه,
wide – پهن,
narrow – باریک,
big /large – بزرگ,
small /little –کوچک ,
slow – کند,
fast – تند,
hot – داغ,
cold – سرد,
warm – گرم,
cool – سرد,
new – تازه,
old (# new) – کهنه,
young – جوان,
old (# young) – پیر,
good – خوب,
bad – بد,
wet – خیس,
dry – خشک,
sick – بیمار,
healthy – سالم,
loud – صدای بلند,
quiet – ساکت,
happy – خوشحال,
sad – غمگین,
beautiful – زیبا,
ugly – زشت,
deaf – کر,
blind – کور,
nice – خوب,
mean – بدجنس,
rich – پولدار,
poor – فقیر,
thick – ضخیم,
thin – نازک,
expensive – گران,
cheap – ارزان,
flat – صاف,
curved – انحنادار,
male – مرد,
female – زن,
tight – تنگ,
loose – شل,
high – مرتفع/بلند,
low – کوتاه,
soft – نرم,
hard – سخت,
deep – عمیق,
shallow – سطحی,
clean – تمیز,
dirty – کثیف,
strong – قوی,
weak – ضعیف,
dead – مرده,
alive – زنده,
heavy – سنگین,
light (#heavy) – سبک,
dark – تاریکی,
light (#dark) – روشنایی,
nuclear – هسته‌ای,
famous – مشهور

Pronouns – ضمیرها:

i – من,
you – تو,
he – او,
she – او,
it – آن,
we – ما,
you – شما,
they – آن‌ها

عالی بود

great

THANKS

سلام دمتون گرممممممم

خسته نباشید
به چه شکل میشه مجموعه‌های گفته شده‌ی شما رو در آنکی پیدا کرد؟؟؟

سلام دوست عزیز،
اگه منظورتون مجموعه کامل فلش کارتهاست باید عرض کنم که اینهارو در قالب یک دوره جامع یادگیری زبان عرضه می کنیم

very good

Very good

بسیارعالی درود برشما

Perfect

عاااالیییی بود

دمت گرم

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

وبسایت

دیدگاه

سان دیک با دارا بودن 171000 کلمه انگلیسی به فارسی و فارسی به انگلیسی با محیطی کاربرپسند و با دیتابیس تقریبا کامل میتواند نیازهای شما را برطرف سازد

ترجمه لغت انگلیسی ب فارسی
ترجمه لغت انگلیسی ب فارسی
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *