معني كلمه به فارسي

خواص دارویی و گیاهی

معني كلمه به فارسي
معني كلمه به فارسي


زبان انگلیسی یکی از زبان های هندواروپایی از شاخهٔ ژرمنی است. خود شاخهٔ ژرمنی به دو بخش شرقی و غربی تقسیم می شود و انگلیسی به ژرمنی غربی تعلق دارد. این زبان در انگلستان و جنوب شرقی اسکاتلند تکامل یافته است. از دیگر زبان های شاخه ژرمنی می توان به آلمانی، هلندی، دانمارکی، سوئدی و نروژی اشاره کرد. امروزه نزدیک به نیمی از مجموعه واژگان و دستور زبان انگلیسی از ریشهٔ ژرمنی است و نیم دیگر را وام واژه ها تشکیل می دهد. بیشتر این وام واژه ها از زبان های لاتین، فرانسوی، بخشی از یونانی و دیگر زبان ها وارد انگلیسی شده اند. زبان انگلیسی باستان شباهت بسیار زیادی به زبان آلمانی باستان داشته است چون انگلیسی زبان ها عمدتاً اقوام ژرمنی بودند که از آلمان وارد بریتانیا شدند و به نوعی زبان آلمانی را می توان مادر زبان انگلیسی دانست.
انگلیسی، زبان مادری نزدیک به ۳۷۵ میلیون نفر در دنیا است. پس از زبان چینی ماندارین و اسپانیایی، انگلیسی سومین زبان دنیا از نظر تعداد سخنوران است. اما اگر تعداد کسانی که زبان مادری آن ها انگلیسی است و کسانی که تنها به این زبان سخن می گویند را با هم بشماریم، آنگاه می توان گفت که انگلیسی پرکاربردترین زبان در سطح جهان است. البته اگر با مجموعهٔ زبان های چینی مقایسه شود ممکن است که در جایگاه دوم قرار گیرد.

فارسی یا پارسی یکی از زبان های هندواروپایی در شاخهٔ زبان های ایرانی جنوب غربی است که در کشورهای ایران، افغانستان، تاجیکستان و ازبکستان به آن سخن می گویند. فارسی زبان رسمی کشورهای ایران و تاجیکستان و یکی از دو زبان رسمی افغانستان (در کنار پشتو) است. زبان رسمی کشور هندوستان نیز تا پیش از ورود استعمار انگلیس، فارسی بود. فا، fa: نماد زبان فارسی. زبان فارسی را پارسی نیز می گویند. زبان فارسی در افغانستان به طور رسمی دری و در تاجیکستان تاجیکی خوانده شده است. در سال ۱۸۷۲ در نشست ادیبان و زبان شناسان اروپایی در برلین، زبان های یونانی، فارسی، لاتین و سانسکریت به عنوان زبان های کلاسیک جهان برگزیده شدند. بر پایهٔ تعریف، زبانی کلاسیک به شمار می آید که یکم، باستانی باشد، دوم، ادبیات غنی داشته باشد و سوم در آخرین هزاره عمر خود تغییرات اندکی کرده باشد.

دیکشنری (Dictionary) که گاهی اوقات به عنوان یک واژه نامه، فرهنگ لغت، لغت نامه یا فرهنگنامه شناخته می شود، مجموعه ای از کلمات در یک یا چند زبان خاص است، که اغلب بر اساس حروف الفبا مرتب سازی می شود، و ممکن است شامل اطلاعاتی در مورد تعاریف، کاربردها، ریشه شناسی، تلفظ، ترجمه، و غیره باشد. واژه نامه کتابی است که معانی لغات یک زبان در آن توضیح داده شده باشد. واژه ها به صورت الفبایی مرتب شده اند و معمولاً املا و تلفظ و معنای هر کلمه یاد شده است. فرهنگ لغات در یک رشته خاص، معمولاً حاوی معانی هر واژه است. اگرچه تصور می شود که دیکشنری فقط با واژه ها سر و کار دارد ولی دامنه پوشش آن اغلب می تواند از این هم فراتر برود.

دیکشنری آنلاین (Online Dictionary) وب سایت و یا اپلیکیشنی است که به صورت اینترنتی خدماتی مربوط به دیکشنری ها و فرهنگنامه ها را ارائه می دهد. مانند سایت دیکشنری آبادیس. در دیکشنری آنلاین شما با وارد کردن هر واژه ای در بخش مشخص شده و زدن دکمه جستجو، به سرعت معنی و توضیحات مربوطه را می توانید مشاهده کنید.
معني كلمه به فارسي

تلفظ (Pronunciation) از مباحث ویژه دانش زبان شناسی است که در آن به روند و نحوه ادای هجاها و واج ها میان اهل زبان پرداخته می شود. یک واژه به گونه های متفاوتی تلفظ می گردد. چگونگی تلفظ یک واژه که از واج ها و هجا تشکیل شده ممکن است تحت تاثیر عواملی مانند سن و سال، طبقه اجتماعی، قومیت، سواد، جنسیت و مخاطب متفاوت باشد.


دیکشنری (Dictionary) که گاهی اوقات به عنوان یک واژه نامه، فرهنگ لغت، لغت نامه یا فرهنگنامه شناخته می شود، مجموعه ای از کلمات در یک یا چند زبان خاص است، که اغلب بر اساس حروف الفبا مرتب سازی می شود، و ممکن است شامل اطلاعاتی در مورد تعاریف، کاربردها، ریشه شناسی، تلفظ، ترجمه، و غیره باشد. واژه نامه کتابی است که معانی لغات یک زبان در آن توضیح داده شده باشد. واژه ها به صورت الفبایی مرتب شده اند و معمولاً املا و تلفظ و معنای هر کلمه یاد شده است. فرهنگ لغات در یک رشته خاص، معمولاً حاوی معانی هر واژه است. اگرچه تصور می شود که دیکشنری فقط با واژه ها سر و کار دارد ولی دامنه پوشش آن اغلب می تواند از این هم فراتر برود.

دیکشنری آنلاین (Online Dictionary) وب سایت و یا اپلیکیشنی است که به صورت اینترنتی خدماتی مربوط به دیکشنری ها و فرهنگنامه ها را ارائه می دهد. مانند سایت دیکشنری آبادیس. در دیکشنری آنلاین شما با وارد کردن هر واژه ای در بخش مشخص شده و زدن دکمه جستجو، به سرعت معنی و توضیحات مربوطه را می توانید مشاهده کنید.

مجموعهٔ حروفی که یک واحد را تشکیل دهند، واژه یا کلمه (انگلیسی: Word) نام دارند. در دستور زبان فارسی، معمولاً کلمه را به نُه بخش تقسیم می کنند: اسم، صفت، عدد، کنایه، فعل، قید، حرف اضافه، حرف ربط، صوت.
«واژه» کوچک ترین شکل معنادار از حروف است، اگر بتواند به تنهایی به کار رود. برای نمونه، «-انه» در واژه هایی مانند مردانه، زنانه، مهربانانه، دارای معنی ویژهٔ خود است، ولی از آنجا که نمی توان آن را به تنهایی به کار برد، واژه نامیده نمی شود. بسیاری از واژه ها به بخش های کوچک تری بخش پذیرند که به آن ها تکواژ گفته می شود. تکواژ کوچکترین بخش کلمه است که در بسیاری از موارد یک کلمهٔ مستقل محسوب شده و در برخی موارد نیز کلمه به حساب نمی آید.

در دیکشنری آبادیس نتایج حاصل از هر جستجو شامل موارد روبرو می شود: معانی اصلی، معانی فرعی، تلفظ انگلیسی، تلفظ آمریکایی، فونوتیک انگلیسی و آمریکایی، بخش بررسی کلمه، کاربرد کلمه در جمله های مختلف، مترادف، متضاد، مشابه، عبارات مشابه، کلمات مشابه و …
معني كلمه به فارسي

دیکشنری آبادیس بیش از بیست زمینه تخصصی را پشتیبانی می کند. در دیکشنری تخصصی (Specialized Dictionary) معنی هر کلمه با توجه به آن رشته تخصصی نمایش داده می شود.

دیکشنری با دانشنامه (انگلیسی: Encyclopaedia) (دایرة المعارف) کمی تفاوت دارد. در یک دیکشنری معمولاً، به معنای واژه ها اکتفا می شود و اطلاعات دیگری (نظیر تاریخچه) کمتر داده می شود. به علاوه، در واژه نامه ها فقط به واژه های عمومی یک زبان اشاره می شود، و اسامی خاص (مانند اسم مکان ها و اشخاص) کمتر نوشته می شود. با این حال، مرز دقیقی بین دیکشنری و دانشنامه نمی توان تعیین کرد، و برخی کتب به نوعی در هر دو طبقه جا می گیرند، مانند لغتنامهٔ دهخدا

تعریف (واکـَـران) (انگلیسی: Definition) عبارتی است که معنای یک اصطلاح (کلمه، عبارت یا دسته ای از نمادها) یا نوع یک چیز را شرح می دهد. تعریف واژه به ما می گوید که یک چیز باید چه ویژگی هایی (مشخصه هایی کیفیاتی، خواصی) داشته باشد تا آن واژه بر آن اطلاق شود. تعریف باید جامع و مانع باشد، این بدان معناست که «تعریف واژهٔ مورد نظر باید جامع همهٔ جنبه های تعریف کننده و مانع همهٔ جنبه هایی باشد که جنبه های غیر تعریف کننده|تعریف کننده نیستند.». یعنی تعریفی که ارائه می شود ویژگی هایی که آن چیز را از بقیه جدا می کند را بیان کند. جنبه های تعریف کننده ویژگی هایی هستند که اگر اعضای یک طبقه دارای آن ویژگی ها نباشند، دیگر به آن طبقه تعلق ندارند. مانند ویژگی داشتن سه ضلع برای مثلث، که اگر چیزی سه ضلع نداشته باشد به هیچ وجه نمی تواند مثلث باشد.

مفهوم یا کانسپت (انگلیسی: Concept) در لغت آنچه مورد فهم واقع شده است. مفهوم یعنی، معنا و مدلولی که لفظ بر آن دلالت می کند و از لفظ فهمیده می شود. به نظر متفکران بزرگی از قبیل ارسطو، هربرت پوتنام، … مفهوم به صورت ساده معرفی و ترکیب برداشتهای حسی است به نظر دسته دیگری از متفکران از قبیل جان دیویی مغز نمی تواند یک دریافت کنندهٔ مفعول و بدون مداخله باشد. مفهوم به دو دسته طبقه بندی می شود: مفهوم جزئی و کلی. اولی شامل تمام خصوصیات تشکیل دهنده یک مفهوم می باشد، برداشت از یک مفهوم در واقع مجموعی از ویژگی هایی است که باعث تمایز آن مفهوم از بقیه مفاهیم می شود. و دومی (کلی) مجموع خصوصیاتی که تشکیل دهنده برداشت اول هستند (مانند مفهوم انسان بدون مشخصات یک مصداق خاص)

تلفظ (Pronunciation) از مباحث ویژه دانش زبان شناسی است که در آن به روند و نحوه ادای هجاها و واج ها میان اهل زبان پرداخته می شود. یک واژه به گونه های متفاوتی تلفظ می گردد. چگونگی تلفظ یک واژه که از واج ها و هجا تشکیل شده ممکن است تحت تاثیر عواملی مانند سن و سال، طبقه اجتماعی، قومیت، سواد، جنسیت و مخاطب متفاوت باشد.

آبادیس برای استفاده راحت تر و کاربردی تر از دیکشنری، محصولاتی مانند اپلیکیشن دیکشنری برای اندروید (Android Dictionary)، ربات دیکشنری برای تلگرام (TelegramBot Dictionary)، افزونه دیکشنری برای فایرفاکس (Firefox Addon Dictionary) و افزونه دیکشنری برای کروم (Chrome Addon Dictionary) را طراحی کرده است که می توانید از لینک های زیر دانلود و نصب کنید.

شما واژه‌ای در دفتر واژه ثبت نکرده‌اید.

ترتیب بر اساس:

برای رفع محدودیت کاربر ویژه شویدبا حذف کوکی‌، لیست لغات از بین خواهد رفت.

واژه: لغتنامه

نقش دستوری: اسم

معني كلمه به فارسي

آواشناسی: loqatnAme

الگوی تکیه: WWWS

شمارگان هجا: ۴

برابر ابجد: ۱۵۲۶

پالئوژن را بخوانید.پالئوگرافی را بخوانید.پالئولیتیک را بخوانید.

این ویژگی تنها برای کاربران ویژه فعال است.

متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی می‌کنیم و به زودی حل خواهیم کرد.


( ~ . مِ) [ ع – فا. ] (اِ.) واژه نامه ، فرهنگ ، کتاب لغت .

شما واژه‌ای در دفتر واژه ثبت نکرده‌اید.

ترتیب بر اساس:

برای رفع محدودیت کاربر ویژه شویدبا حذف کوکی‌، لیست لغات از بین خواهد رفت.

واژه: لغت

نقش دستوری: اسم

معني كلمه به فارسي

آواشناسی: loqat

الگوی تکیه: WS

شمارگان هجا: ۲

برابر ابجد: ۱۴۳۰

پله را بخوانید.پله را بخوانید.پلیته را بخوانید.

این ویژگی تنها برای کاربران ویژه فعال است.

متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی می‌کنیم و به زودی حل خواهیم کرد.


لغت . [ ل ُ غ َ ] (ع اِ) (از یونانی لگس ) لغة. آوازها که مردمان برای نمودن اغراض از مخرجهای دهان و حلق برآرند. اصواتی که هر قوم بدان از اغراض خویش تعبیر کند. (ابن جنی ). هر لفظی که برای معنائی نهاده است . (ابن حاجب ). کلام . نطق . کل لفظ وُضع لمعنی .یا عبارة عن الالفاظ الموضوعة للمعانی . هی ما یعبر بها کل قوم عن اغراضهم . (تعریفات ). خواجه نصیرالدین در مبحث شعر از علم منطق گوید: لغت ، الفاظی را گویند که تعلق به قومی خاص دارد و مشهور مطلق نبود، مانند:معربات در تازی و لغات قبایل . (اساس الاقتباس ص 595).آوازها که بدان هر قوم مقصد و غرض خود بیان کنند (اصلها لُغو و لُغی و الهاء عوض عن الواو او الیاء). ج ، لغات ، لغون ، لغی . (منتهی الارب ). زبان هر قومی . (زمخشری ). زبان . لِسن . لسان . لحن . (منتهی الارب ). صاحب کشاف اصطلاحات الفنون آرد: به ضم لام از مادة لغی به کسر عین الفعل . و اصل آن لُغی یا لغو بوده تاء را بجای حرف محذوف نهاده اند و آن عبارت است از لفظی که وضع شده باشد برای معنائی و جمع آن لغات است و لغات اضدادلغاتی باشند که دارای دو معنی متضاد بوند، مانند بیع که هم به معنی خریدن و هم به معنی فروختن است و لغات اضداد را لغات مشترکه نیز گویند. و برخی گمان برده اند که لغات اضداد و لغات مشترکه هر یک نوعی علیحده اند و صحیح نیست و از انواع لغات اصلیه مولدة معرّبةمعجمة مختلفه و معروفة باشند. و شرح هر یک در جای خود بیان شده و میشود. و گاه لغة بر جمیع اقسام علوم عربیه اطلاق شود. و علم متن لغت معرفت اوضاع مفردات است ، هکذا فی الدقائق المحکمة و المطول و الاطول . چلبی گفته است گاه باشد که لغت را در مورد علم صرف نیز اطلاق کنند. صاحب آنندراج گوید: زبان قوم را گویند هر زبانی که باشد و به اصطلاح الفاظی که معانی آن شهرت ندارد. در اصل لغو بود واو متحرک ماقبل آن مفتوح ، آن واو را به الف بدل کردند، بعده التقای ساکنین شد میان الف و تنوین ، الف را حذف کردند و «تاء» در جایش آوردند لغت شد. (آنندراج ). آنچه صاحب آنندراج و خواجه ٔطوسی و دیگران در اصل لغت گفته اند غلط است ، اصل کلمه همان لُگُس یونانی است . در قاموس مقدس آمده : لغت ، معروف است . شکی نیست که خدای تعالی آدم را توانا بر سخن گفتن خلق فرمود (پیدایش 3، 20) و همان لغت که آدم بدان سخن راند تا زمان بنای برج بابل باقی بود (پیدایش 11، 1) یعنی یکصد سال بعد از طوفان از آن پس فقره ٔ به هم خوردن و داخل گشتن زبان در دشت شنعار پیش آمد و هیچ راهی از برای یافتن و تعیین لغت اصلی نیست جز اینکه منقسم به سه قسمت بوده است : سامی ، هندی جرمانی و تورانیه . (قاموس کتاب مقدس ): الاتتعجبون من هذه الاعاجم احتجنا الیهم فی کل ّ شی ٔ حتی فی تعلم لغاتنامنهم . (سلیمان بن عبدالملک ). زوزنی یگانه ٔ روزگار بود در ادب و لغت و شعر. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 121).بربط چو سخن چینی کز هشت زبان گویدلیک از لغت مشکل اسرار همی پوشد.

خاقانی .

نظامی .

نظامی .

سعدی .

مقاله

نویسنده: علیزاده طوسی، زبانشناس

در مکالمات روزمره می‌توان با بی‌دقتی از کلمه‌های مترادف به‌جای یکدیگر استفاده کرد ولی با فراتر رفتن نیازها انتخاب کلمه‌های مناسب لازم می‌شود.

یکی از مهم‌ترین چیزها برای هر نویسنده یا مترجم شناختن معنی‌های متفاوت کلمه‌ها و جای کاربرد آن‌هاست. در زبان رادیویی که زبان گفتاری است، به اندازه نوشتن موضوع‌های فلسفی، ادبی، علمی و مانند این‌ها دقت در انتخاب کلمه‌ها لازم نمی‌شود، اما اهل هر زبانی همین که در بیان فکر از حد نیازهای عادی روزمره فراتر رفت، وارد حیطه کلمه‌هایی می‌شود که بیان کننده مفهوم‌هایی فراتر از نیازهای طبیعی در رابطه‌های فرد با دیگران در جامعه است. در این حیـطه است کـه فرد به دقت بیـشتر در انتـخاب کلمه‌هـا برای بیـان معنی‌های دقیق نیاز پیدا می‌کند، و باز در همین حیطه است که کلمه‌هایی که مترادف شناخته می‌شود، به اعتبار معنای دقیق خود و تفاوت خود با مترادف‌ها در معنی، استقلال پیدا می‌کند و از نویسنده یا مترجم می‌خواهد که متوجه این استقلال باشد و فکر نکند که مترادف بودن، عین یکدیگر بودن است.معني كلمه به فارسي

حالا یک مثال می‌آورم تا موضوع روشن‌تر شود. کسی که جمله “Taleban commanders say casualties” را در ترجمه فارسی خود بنویسد: “خسارت کمی به آن‌ها وارد شده است”، بدیهی است که نه معنی دقیق “خسارت” را می‌داند، نه معنی دقیق “casualty” را. “خسارت” در موردی به کار می‌رود که عملی یا حادثه‌ای موجب زیانی مالی شده باشد، نه زیان جانی، و “casualty” در انگلیسی به معنی “تلف شده” به کار می‌رود، هم در معنی کشته یا زخمی شدن نظامی و غیر نظامی در جنگ، هم در معنی خراب شدن یا نابود شدن چیزها، و در مورد جمله بالا مقصود همان به اصطلاح پیکارجویان گروه طالبان است. بنابراین در فارسی باید گفت: “فرماندهان طالبان می‌گویند که تلفات آن‌ها کم (سبک) بوده است”.

من نمی‌گویم که همه نویسندگان رسانه‌های گروهی انگلیسی یا اهل زبان‌های دیگر حداکثر دقت لازم را در انتخاب کلمه‌ها به کار می‌برند، و این را هم اضافه می‌کنم که بعضی از نویسندگان یا مترجمان فارسی زبان فقط در ترجمه نیست که دقت در انتخاب کلمه‌ها را رعایت نمی‌کنند، بلکه در حرف زدن و نوشتن مستقیم به فارسی هم دچار این کوتاهی می‌شوند. رسانه‌های گروهی برای شنوندگان در حکم یک مدرسه نهانی آموزش زبان هستند و می‌توانند زبان ملتی را بیمار و آشفته کنند یا به آن قدرت و سلامت و غنا ببخشند.

در اینجا به سه کلمه توجه می‌کنیم که در ذهن بسیاری از نویسندگان و مترجمان امروز حالت مترادف دارد، یعنی کلمه‌های “بیانیه”، “اعلامیه”، “اطلاعیه”، اما این سه کلمه که از زبان عربی گرفته شده است، و لابد هر یک را در ابتدا اختصاصاٌ برای مفهومی معین گـرفته بودند، و اگـر می‌شـد که عـیناً هـر یک از آن‌هـا را در هـر موردی به جای آن دوتای دیگر به کار برد، ضرورت نمی‌داشت که برای یک مفهوم سه کلمه از زبان عربی به وام بگیرند. ببینیم در لغتنامه‌های فارسی معتبر با این سه کلمه چه برخوردی شده است.

بیانیه

اعلامیه

اطلاعیه

می‌بینیم که فقط در “فرهنگ بزرگ سخن” در مورد تعریف اعلامیه، تا حدی به کاربرد اختصاصی کلمه “اعلامیه” توجه شده است و این توجه در دو مثال “اعلامیه استقلال” و “اعلامیه حقوق بشر” ملاحظه می‌شود. در “لغتنامه دهخدا” و “فرهنگ فارسی معین” اعتنایی به معنای متداول “بیانیه” نشده است و تعریفی هم که برای دو کلمه دیگر آمده است، با هم فقط تفاوت لفظی دارد، نه تفاوت معنایی. چنین به نظر می‌رسد که توجه به معنای دقیق کلمه‌ها هنوز کاری اساسی و جدی نشده است.

برای آگاهی از وضعیت کاربرد این سه کلمه در نوشته‌های خبری و رسمی امروز به گوگل فارسی مراجعه کردم. در برابر کلمه “اطلاعیه” ۴۴۹۰۰۰ مورد آمده است از آن جمله “اطلاعیه کانون نویسندگان ایران به مناسبت درگذشت کریم امامی”، “اطلاعیه دفتر سیاسی حزب دموکرات ایران در رابطه با برگزاری نهمین پلنوم کمیته مرکزی”، “اطلاعیه هشتمین کنفرانس آمار”.

در اطلاعیه، شخصی، نهادی، یا سازمانی بازرگانی، اقتصادی، علمی، سیاسی، خبری و مانند این‌ها، می‌خواهد موضوعی را که به فعالیت، هدف یا موجودیتش مربوط می‌شود، به اطلاع مردم برساند و ارزش اطلاعی آن به همین آگاهی مردم از موضوع در آن زمان محدود می‌شود. در این معنی در زبان انگلیسی چند کلمه به اصطلاح مترادف هست که معمول‌ترین آن‌ها از این قرار است:

Statement, announcement, communiqué, press release, bulletin, report, hand-out…

این کلمه‌ها با اینکه در موردهای متفاوت به کار می‌رود، در ماهیت معنی با هم تفاوت چندانی ندارد. همین که مردم از موضوع آن‌ها اطلاع پیدا کردند، اعتبار خبری آن‌ها تمام می‌شود، چه اطلاعیه‌ای پزشکی درباره موقعیت یک بیمار در جریان درمان باشد، چه اطلاعیه‌ای سیاسی درباره نظر یک شخصیت سیاسی یا مقام دولتی درباره یک موضـوع محـلی، منطقه‌ای یا جهـانی، و چـه اطـلاعـیه‌ای سازمانی درباره تشکیل یک کنفرانس باشد. اما بسیاری از همان کسانی که درباره این موضوع‌ها “اطلاعیه” صادر می‌کنند، گاهی هم، بدون هیچ دلیلی درباره همان موضوع‌ها “اعلامیه” یا “بیانیه” صادر می‌کنند، چنانکه گویی این سه کلمه در ذهن آن‌ها هیچ تفاوت معنایی ندارد.

در گوگل فارسی در برابر کلمه “اعلامیه” ۱۱۳۰۰۰ و در برابر کلمه “بیانیه” ۲۴۱۰۰۰ مورد کاربرد آمده است، که اگر در آن‌ها دقت کنیم، می‌بینیم که در بیشتر موردها به همان معنی “اطلاعیه” به کار رفته است. مثلاً “کانون نویسندگان ایران” که مرگ کریم امامی را با “اطلاعیه” به مردم خبر می‌دهد، دستگیری یوسف عزیزی بنی طرف را با “بیانیه” به اطلاع مردم می‌رساند، و در بعضی از سایت‌های اینترتی به “بیانیه”ها و “اطلاعیه”های کانون نویسندگان با کلمه “اعلامیه” اشاره می‌شود.

کلمه “اعلامیه” در زبان فارسی، تا چند دهه پیش، وقتی که در حیطه مفهوم‌های سیاسی و اجتماعی با دقت بیشتری به کار می‌رفت، در یکی از معنی‌های اصلی کلمه “declaration” بود، مثل “اعلامیه استقلال امریکا”، “اعلامیه جهانی حقوق بشر” و در موردهایی مثل “declaration of war” در فارسی به جای “اعلامیه جنگ” معمولاً “اعلان جنگ” به کار می‌برده‌ایم. در آن معنای خاص در انگلیسی به این صورت تعریف شده است: “اعلامیه گفتاری است که اندیشه‌ای معین را بیان یا اعلام می‌کند. در اعلامیه‌ها می‌کوشند استدلال کنند که موضوعی درست و مطابق با حقیقت است. به بعضی از متن‌های مکتوب اعلامیه گفته می‌شود، مثل اعلامیه استقلال امریکا یا اعلامیه یک‌جانبه پیشنهادی استقلال کبک “Quebec”.

کلمه “بیانیه” هم در زبان فارسی، تا چند دهه پیش، وقتی که در حیطه مفهوم‌های سیاسی و اجتماعی و ادبی و هنری با دقت بیشتری به کار می‌رفت، با معنی‌های “manifesto” در انگلیسی همسانی داشـت، با این تعــریف‌ها: “اعـلام عـمومی نیت‌ها و برنامـه‌هـا، چنـانکه به وسیله یک حزب سیاسی یا یک دولت صادر می‌شود. بیانیه یک اعلام عمومی است درباره اصول و نیت‌های معین که غالباً ماهیت سیاسی دارد. در هنر اعلام یا توضیحی مکتوب است برای آگاهی عمومی درباره نظریه‌ها و هدف‌های یک جنبش یا نهضت هنری و ادبی. بیانیه‌هایی که هنرمندان منفرد یا گروهای هنرمندانِ در نیمه اول قرن بیستم صادر کردند که بیان کننده انگیزه و هدف اصلی آن‌ها بود”.

در بحث از توجه به معنی دقیق کلمه‌ها سه کلمه اطلاعیه، اعلامیه، و بیانیه را نمونه آوردم و نشان دادم که این کلمه‌ها با هم تفاوت معنی دارد، و می‌گویم که تفاوت معنای این‌ها به هیچوجه در حد تفاوت معنای “خسارت” و “تلفات” نیست، و به همین دلیل بسیاری از نویسندگان و مترجمان آن‌ها را در حالت مترادف یکدیگر به کار می‌برند. اما در موردهایی بی‌دقتی در انتخاب کلمه برای معنایی که در نظر داریم، نه فقط نوشته را از صحت و صراحت و بلاغت دور می‌کند، بلکه گاهی برای شنونده یا خواننده باعث اشتباه دریافت می‌شود. در اینجا چند نمونه می‌آورم که در آن‌ها برای یک کلمه معین انگلیسی نظیر فارسی درست و دقیقی انتخاب نشده است:

کلمه “strict” معنایی متفاوت با “خشک” دارد. سختگیرانه یا جزمی به معنای کلمه انگلیسی نزدیکتر است.

کلمه “wary” در اینجا به معنی “دچار تردید بودن” نیست، و بیشتر معنی بیمناک بودن یا نگران بودن می‌دهد: بسیاری از مردم نسبت به رژیم جدید بیمناکند، احساس خطر می‌کنند، بدگمانند. صفت “wary” در موردهایی معنی “محتاط” و “مواظب” دارد.

کلمه “profusely” قیدی است که فقط معنای زیاد یا فراوان دارد و از معنای “با تمام وجود” دور است. نخست وزیر دانمارک مقامی است که با لحن و شیوه‌ای رسمی از نویسنده‌ای از بابت خطایی عذرخواهی می‌کند، و قید “با تمام وجود” اصلاً مناسب عذرخواهی رسمی او نیست.

امروزه بسیاری از نویسندگان و مترجمان به جای ترکیب‌های “به سبب”، “به علت”، “به دلیل”، “از بابت”، “به منظور” و مانند این‌ها ترکیب “به خاطرِ” به کار می‌برند که تقریباً برابر با ترکیب انگلیسی “for the sake of” است. معمولاً انسان‌ها هستند که “خاطر” دارند و کسی می‌تواند “به خاطر” کس دیگر کاری انجام بدهد. جمله بالا را نویسنده یا مترجم باید به این صورت می‌نوشت: “گفت گناهی نکرده است که از بابت آن عذرخواهی کند”. در گوگل فارسی برای کاربرد ترکیب “به خاطر” بیش از یک میلیون وهفتصد هزار نمونه آمده است که من با ملاحظ صد تا از آن‌ها فقط به سه مورد برخوردم که درست به کار رفته است. به چند نمونه از موردهای دیگر نگاه می‌کنیم:

برای کلمه “خاطر” در لغتنامه‌ها این معنی‌ها آمده است: آنچه در دل گذرد، فکر، اندیشه، ادراک، خیال، قریحه، یاد، مکان اندیشه، دل، حافظه، یاد، میل، آرزو، خواهش، عشق، محبت، شوق… نویسنده یا مترجم می‌تواند از خود بپرسد که “عدم افزایش حقوق”، “چاپ کاریکاتور”، “تـوزیع رایگان”، “گنـاه پدران”، “زیر پا نهادن حقوق بشر”، “اهمیت درس انشاء” و هزاران “چیز” دیگر از این قبیل چه “خاطر”ی دارد که برای آن خاطر کاری باید کرد؟ در لغتنامه دهخدا، بعد از دادن همه معنی‌ها و نمونه‌های کاربرد آن‌ها در ادبیات، به نقل از فرهنگ “ناظم الاطباء” معنی‌های جهت، علت، بابت، و برای داده شده است، آن هم با این نمونه از شاعری به نام علی ترکمان: “از من که شهره‌ام به غم، افسانه گوش کن / یک حرف هم به خاطر دیوانه گوش کن”، و ملاحظه می‌کنید که “به خاطر دیوانه” معنی “برای دیوانه” می‌تواند داشته باشد، اما با “علت” و مترادف‌های آن ارتباطی ندارد. بیاییم این “غلط رایج” را برای خاطر خدا از خاطر خود بیندازیم!

البتـه نویسنده یا مترجم وقتی می‌تواند با دقـت خود در انتخاب کلمه‌ها به نتیجه دلخواه برسد که بداند برای چه معنایی احتیاج به کلمه دارد. اگر “معنی” برای خود او روشن و مشخص نباشد، بدیهی است که دقت او در انتخاب کلمه مناسب کاری عبث خواهد بود. مثلاً کسی که تفاوت معنای “اخراج”، “عزل” و “برکناری” برایش روشن نباشد، هر سه کلمه در ذهن او معنای مشابه دارد و بنابراین وقتی که نخست وزیری منتخب با رأی دادگاه یا فرمان رئیس جمهوری از مقام خود “بر کنار” شده باشد، کلمه “اخراج” یا “عزل” را به کارمی‌برد، بدون آنکه بداند که “اخراج” در برابر “استخدام” می‌آید و “عزل” در برابر “انتصاب”، و نخست وزیر نه استخدام شده است که او را اخراج کنند، نه منتصب شده است که عزلش کنند. این بحث را با گفتار “دقت در ترجمه کلمه‌ها” ادامه می‌دهم.

لطفا صبر کنید تا ببینیم آیا به شبکه داخلی بی‌بی‌سی وصل هستید

متاسفانه نتوانستیم اتصال شما را پیدا کنیم

اتصال شما به شبکه باموفقیت تایید شد

معني كلمه به فارسي
معني كلمه به فارسي
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *