معنی کلمه به فارسی

خواص دارویی و گیاهی

معنی کلمه به فارسی
معنی کلمه به فارسی


زبان انگلیسی یکی از زبان های هندواروپایی از شاخهٔ ژرمنی است. خود شاخهٔ ژرمنی به دو بخش شرقی و غربی تقسیم می شود و انگلیسی به ژرمنی غربی تعلق دارد. این زبان در انگلستان و جنوب شرقی اسکاتلند تکامل یافته است. از دیگر زبان های شاخه ژرمنی می توان به آلمانی، هلندی، دانمارکی، سوئدی و نروژی اشاره کرد. امروزه نزدیک به نیمی از مجموعه واژگان و دستور زبان انگلیسی از ریشهٔ ژرمنی است و نیم دیگر را وام واژه ها تشکیل می دهد. بیشتر این وام واژه ها از زبان های لاتین، فرانسوی، بخشی از یونانی و دیگر زبان ها وارد انگلیسی شده اند. زبان انگلیسی باستان شباهت بسیار زیادی به زبان آلمانی باستان داشته است چون انگلیسی زبان ها عمدتاً اقوام ژرمنی بودند که از آلمان وارد بریتانیا شدند و به نوعی زبان آلمانی را می توان مادر زبان انگلیسی دانست.
انگلیسی، زبان مادری نزدیک به ۳۷۵ میلیون نفر در دنیا است. پس از زبان چینی ماندارین و اسپانیایی، انگلیسی سومین زبان دنیا از نظر تعداد سخنوران است. اما اگر تعداد کسانی که زبان مادری آن ها انگلیسی است و کسانی که تنها به این زبان سخن می گویند را با هم بشماریم، آنگاه می توان گفت که انگلیسی پرکاربردترین زبان در سطح جهان است. البته اگر با مجموعهٔ زبان های چینی مقایسه شود ممکن است که در جایگاه دوم قرار گیرد.

فارسی یا پارسی یکی از زبان های هندواروپایی در شاخهٔ زبان های ایرانی جنوب غربی است که در کشورهای ایران، افغانستان، تاجیکستان و ازبکستان به آن سخن می گویند. فارسی زبان رسمی کشورهای ایران و تاجیکستان و یکی از دو زبان رسمی افغانستان (در کنار پشتو) است. زبان رسمی کشور هندوستان نیز تا پیش از ورود استعمار انگلیس، فارسی بود. فا، fa: نماد زبان فارسی. زبان فارسی را پارسی نیز می گویند. زبان فارسی در افغانستان به طور رسمی دری و در تاجیکستان تاجیکی خوانده شده است. در سال ۱۸۷۲ در نشست ادیبان و زبان شناسان اروپایی در برلین، زبان های یونانی، فارسی، لاتین و سانسکریت به عنوان زبان های کلاسیک جهان برگزیده شدند. بر پایهٔ تعریف، زبانی کلاسیک به شمار می آید که یکم، باستانی باشد، دوم، ادبیات غنی داشته باشد و سوم در آخرین هزاره عمر خود تغییرات اندکی کرده باشد.

دیکشنری (Dictionary) که گاهی اوقات به عنوان یک واژه نامه، فرهنگ لغت، لغت نامه یا فرهنگنامه شناخته می شود، مجموعه ای از کلمات در یک یا چند زبان خاص است، که اغلب بر اساس حروف الفبا مرتب سازی می شود، و ممکن است شامل اطلاعاتی در مورد تعاریف، کاربردها، ریشه شناسی، تلفظ، ترجمه، و غیره باشد. واژه نامه کتابی است که معانی لغات یک زبان در آن توضیح داده شده باشد. واژه ها به صورت الفبایی مرتب شده اند و معمولاً املا و تلفظ و معنای هر کلمه یاد شده است. فرهنگ لغات در یک رشته خاص، معمولاً حاوی معانی هر واژه است. اگرچه تصور می شود که دیکشنری فقط با واژه ها سر و کار دارد ولی دامنه پوشش آن اغلب می تواند از این هم فراتر برود.

دیکشنری آنلاین (Online Dictionary) وب سایت و یا اپلیکیشنی است که به صورت اینترنتی خدماتی مربوط به دیکشنری ها و فرهنگنامه ها را ارائه می دهد. مانند سایت دیکشنری آبادیس. در دیکشنری آنلاین شما با وارد کردن هر واژه ای در بخش مشخص شده و زدن دکمه جستجو، به سرعت معنی و توضیحات مربوطه را می توانید مشاهده کنید.

معنی کلمه به فارسی

تلفظ (Pronunciation) از مباحث ویژه دانش زبان شناسی است که در آن به روند و نحوه ادای هجاها و واج ها میان اهل زبان پرداخته می شود. یک واژه به گونه های متفاوتی تلفظ می گردد. چگونگی تلفظ یک واژه که از واج ها و هجا تشکیل شده ممکن است تحت تاثیر عواملی مانند سن و سال، طبقه اجتماعی، قومیت، سواد، جنسیت و مخاطب متفاوت باشد.


دیکشنری (Dictionary) که گاهی اوقات به عنوان یک واژه نامه، فرهنگ لغت، لغت نامه یا فرهنگنامه شناخته می شود، مجموعه ای از کلمات در یک یا چند زبان خاص است، که اغلب بر اساس حروف الفبا مرتب سازی می شود، و ممکن است شامل اطلاعاتی در مورد تعاریف، کاربردها، ریشه شناسی، تلفظ، ترجمه، و غیره باشد. واژه نامه کتابی است که معانی لغات یک زبان در آن توضیح داده شده باشد. واژه ها به صورت الفبایی مرتب شده اند و معمولاً املا و تلفظ و معنای هر کلمه یاد شده است. فرهنگ لغات در یک رشته خاص، معمولاً حاوی معانی هر واژه است. اگرچه تصور می شود که دیکشنری فقط با واژه ها سر و کار دارد ولی دامنه پوشش آن اغلب می تواند از این هم فراتر برود.

دیکشنری آنلاین (Online Dictionary) وب سایت و یا اپلیکیشنی است که به صورت اینترنتی خدماتی مربوط به دیکشنری ها و فرهنگنامه ها را ارائه می دهد. مانند سایت دیکشنری آبادیس. در دیکشنری آنلاین شما با وارد کردن هر واژه ای در بخش مشخص شده و زدن دکمه جستجو، به سرعت معنی و توضیحات مربوطه را می توانید مشاهده کنید.

مجموعهٔ حروفی که یک واحد را تشکیل دهند، واژه یا کلمه (انگلیسی: Word) نام دارند. در دستور زبان فارسی، معمولاً کلمه را به نُه بخش تقسیم می کنند: اسم، صفت، عدد، کنایه، فعل، قید، حرف اضافه، حرف ربط، صوت.
«واژه» کوچک ترین شکل معنادار از حروف است، اگر بتواند به تنهایی به کار رود. برای نمونه، «-انه» در واژه هایی مانند مردانه، زنانه، مهربانانه، دارای معنی ویژهٔ خود است، ولی از آنجا که نمی توان آن را به تنهایی به کار برد، واژه نامیده نمی شود. بسیاری از واژه ها به بخش های کوچک تری بخش پذیرند که به آن ها تکواژ گفته می شود. تکواژ کوچکترین بخش کلمه است که در بسیاری از موارد یک کلمهٔ مستقل محسوب شده و در برخی موارد نیز کلمه به حساب نمی آید.

در دیکشنری آبادیس نتایج حاصل از هر جستجو شامل موارد روبرو می شود: معانی اصلی، معانی فرعی، تلفظ انگلیسی، تلفظ آمریکایی، فونوتیک انگلیسی و آمریکایی، بخش بررسی کلمه، کاربرد کلمه در جمله های مختلف، مترادف، متضاد، مشابه، عبارات مشابه، کلمات مشابه و …

معنی کلمه به فارسی

دیکشنری آبادیس بیش از بیست زمینه تخصصی را پشتیبانی می کند. در دیکشنری تخصصی (Specialized Dictionary) معنی هر کلمه با توجه به آن رشته تخصصی نمایش داده می شود.

دیکشنری با دانشنامه (انگلیسی: Encyclopaedia) (دایرة المعارف) کمی تفاوت دارد. در یک دیکشنری معمولاً، به معنای واژه ها اکتفا می شود و اطلاعات دیگری (نظیر تاریخچه) کمتر داده می شود. به علاوه، در واژه نامه ها فقط به واژه های عمومی یک زبان اشاره می شود، و اسامی خاص (مانند اسم مکان ها و اشخاص) کمتر نوشته می شود. با این حال، مرز دقیقی بین دیکشنری و دانشنامه نمی توان تعیین کرد، و برخی کتب به نوعی در هر دو طبقه جا می گیرند، مانند لغتنامهٔ دهخدا

تعریف (واکـَـران) (انگلیسی: Definition) عبارتی است که معنای یک اصطلاح (کلمه، عبارت یا دسته ای از نمادها) یا نوع یک چیز را شرح می دهد. تعریف واژه به ما می گوید که یک چیز باید چه ویژگی هایی (مشخصه هایی کیفیاتی، خواصی) داشته باشد تا آن واژه بر آن اطلاق شود. تعریف باید جامع و مانع باشد، این بدان معناست که «تعریف واژهٔ مورد نظر باید جامع همهٔ جنبه های تعریف کننده و مانع همهٔ جنبه هایی باشد که جنبه های غیر تعریف کننده|تعریف کننده نیستند.». یعنی تعریفی که ارائه می شود ویژگی هایی که آن چیز را از بقیه جدا می کند را بیان کند. جنبه های تعریف کننده ویژگی هایی هستند که اگر اعضای یک طبقه دارای آن ویژگی ها نباشند، دیگر به آن طبقه تعلق ندارند. مانند ویژگی داشتن سه ضلع برای مثلث، که اگر چیزی سه ضلع نداشته باشد به هیچ وجه نمی تواند مثلث باشد.

مفهوم یا کانسپت (انگلیسی: Concept) در لغت آنچه مورد فهم واقع شده است. مفهوم یعنی، معنا و مدلولی که لفظ بر آن دلالت می کند و از لفظ فهمیده می شود. به نظر متفکران بزرگی از قبیل ارسطو، هربرت پوتنام، … مفهوم به صورت ساده معرفی و ترکیب برداشتهای حسی است به نظر دسته دیگری از متفکران از قبیل جان دیویی مغز نمی تواند یک دریافت کنندهٔ مفعول و بدون مداخله باشد. مفهوم به دو دسته طبقه بندی می شود: مفهوم جزئی و کلی. اولی شامل تمام خصوصیات تشکیل دهنده یک مفهوم می باشد، برداشت از یک مفهوم در واقع مجموعی از ویژگی هایی است که باعث تمایز آن مفهوم از بقیه مفاهیم می شود. و دومی (کلی) مجموع خصوصیاتی که تشکیل دهنده برداشت اول هستند (مانند مفهوم انسان بدون مشخصات یک مصداق خاص)

تلفظ (Pronunciation) از مباحث ویژه دانش زبان شناسی است که در آن به روند و نحوه ادای هجاها و واج ها میان اهل زبان پرداخته می شود. یک واژه به گونه های متفاوتی تلفظ می گردد. چگونگی تلفظ یک واژه که از واج ها و هجا تشکیل شده ممکن است تحت تاثیر عواملی مانند سن و سال، طبقه اجتماعی، قومیت، سواد، جنسیت و مخاطب متفاوت باشد.

آبادیس برای استفاده راحت تر و کاربردی تر از دیکشنری، محصولاتی مانند اپلیکیشن دیکشنری برای اندروید (Android Dictionary)، ربات دیکشنری برای تلگرام (TelegramBot Dictionary)، افزونه دیکشنری برای فایرفاکس (Firefox Addon Dictionary) و افزونه دیکشنری برای کروم (Chrome Addon Dictionary) را طراحی کرده است که می توانید از لینک های زیر دانلود و نصب کنید.

شما واژه‌ای در دفتر واژه ثبت نکرده‌اید.

ترتیب بر اساس:

برای رفع محدودیت کاربر ویژه شویدبا حذف کوکی‌، لیست لغات از بین خواهد رفت.

واژه: لغتنامه

نقش دستوری: اسم

معنی کلمه به فارسی

آواشناسی: loqatnAme

الگوی تکیه: WWWS

شمارگان هجا: ۴

برابر ابجد: ۱۵۲۶

غاشیه کش را بخوانید.غاص را بخوانید.غاصب را بخوانید.

این ویژگی تنها برای کاربران ویژه فعال است.

متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی می‌کنیم و به زودی حل خواهیم کرد.


( ~ . مِ) [ ع – فا. ] (اِ.) واژه نامه ، فرهنگ ، کتاب لغت .

شما واژه‌ای در دفتر واژه ثبت نکرده‌اید.

ترتیب بر اساس:

برای رفع محدودیت کاربر ویژه شویدبا حذف کوکی‌، لیست لغات از بین خواهد رفت.

واژه: لغت

نقش دستوری: اسم

معنی کلمه به فارسی

آواشناسی: loqat

الگوی تکیه: WS

شمارگان هجا: ۲

برابر ابجد: ۱۴۳۰

متان را بخوانید.متانت را بخوانید.متانی را بخوانید.

این ویژگی تنها برای کاربران ویژه فعال است.

متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی می‌کنیم و به زودی حل خواهیم کرد.


لغت . [ ل ُ غ َ ] (ع اِ) (از یونانی لگس ) لغة. آوازها که مردمان برای نمودن اغراض از مخرجهای دهان و حلق برآرند. اصواتی که هر قوم بدان از اغراض خویش تعبیر کند. (ابن جنی ). هر لفظی که برای معنائی نهاده است . (ابن حاجب ). کلام . نطق . کل لفظ وُضع لمعنی .یا عبارة عن الالفاظ الموضوعة للمعانی . هی ما یعبر بها کل قوم عن اغراضهم . (تعریفات ). خواجه نصیرالدین در مبحث شعر از علم منطق گوید: لغت ، الفاظی را گویند که تعلق به قومی خاص دارد و مشهور مطلق نبود، مانند:معربات در تازی و لغات قبایل . (اساس الاقتباس ص 595).آوازها که بدان هر قوم مقصد و غرض خود بیان کنند (اصلها لُغو و لُغی و الهاء عوض عن الواو او الیاء). ج ، لغات ، لغون ، لغی . (منتهی الارب ). زبان هر قومی . (زمخشری ). زبان . لِسن . لسان . لحن . (منتهی الارب ). صاحب کشاف اصطلاحات الفنون آرد: به ضم لام از مادة لغی به کسر عین الفعل . و اصل آن لُغی یا لغو بوده تاء را بجای حرف محذوف نهاده اند و آن عبارت است از لفظی که وضع شده باشد برای معنائی و جمع آن لغات است و لغات اضدادلغاتی باشند که دارای دو معنی متضاد بوند، مانند بیع که هم به معنی خریدن و هم به معنی فروختن است و لغات اضداد را لغات مشترکه نیز گویند. و برخی گمان برده اند که لغات اضداد و لغات مشترکه هر یک نوعی علیحده اند و صحیح نیست و از انواع لغات اصلیه مولدة معرّبةمعجمة مختلفه و معروفة باشند. و شرح هر یک در جای خود بیان شده و میشود. و گاه لغة بر جمیع اقسام علوم عربیه اطلاق شود. و علم متن لغت معرفت اوضاع مفردات است ، هکذا فی الدقائق المحکمة و المطول و الاطول . چلبی گفته است گاه باشد که لغت را در مورد علم صرف نیز اطلاق کنند. صاحب آنندراج گوید: زبان قوم را گویند هر زبانی که باشد و به اصطلاح الفاظی که معانی آن شهرت ندارد. در اصل لغو بود واو متحرک ماقبل آن مفتوح ، آن واو را به الف بدل کردند، بعده التقای ساکنین شد میان الف و تنوین ، الف را حذف کردند و «تاء» در جایش آوردند لغت شد. (آنندراج ). آنچه صاحب آنندراج و خواجه ٔطوسی و دیگران در اصل لغت گفته اند غلط است ، اصل کلمه همان لُگُس یونانی است . در قاموس مقدس آمده : لغت ، معروف است . شکی نیست که خدای تعالی آدم را توانا بر سخن گفتن خلق فرمود (پیدایش 3، 20) و همان لغت که آدم بدان سخن راند تا زمان بنای برج بابل باقی بود (پیدایش 11، 1) یعنی یکصد سال بعد از طوفان از آن پس فقره ٔ به هم خوردن و داخل گشتن زبان در دشت شنعار پیش آمد و هیچ راهی از برای یافتن و تعیین لغت اصلی نیست جز اینکه منقسم به سه قسمت بوده است : سامی ، هندی جرمانی و تورانیه . (قاموس کتاب مقدس ): الاتتعجبون من هذه الاعاجم احتجنا الیهم فی کل ّ شی ٔ حتی فی تعلم لغاتنامنهم . (سلیمان بن عبدالملک ). زوزنی یگانه ٔ روزگار بود در ادب و لغت و شعر. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 121).بربط چو سخن چینی کز هشت زبان گویدلیک از لغت مشکل اسرار همی پوشد.

خاقانی .

نظامی .

نظامی .

سعدی .

مترادف:  
glossary
lexicon
word index

1.
a bilingual dictionary


1. یک واژه نامه دو زبانه

2.
a French-English dictionary

2. یک واژه نامه فرانسوی به انگلیسی

معنی کلمه به فارسی

3.
To check how a word is spelled, look it up in a dictionary.

3. برای فهمیدن اینکه واژه چطور هجی می شود آن را در واژه نامه نگاه کن.


1.
She was standing at the top of the stairs.

1. او (در) بالای پله‌ها ایستاده بود.

2.
She’s at home.


2. او در خانه است.

معنی کلمه به فارسی

3.
We met at the station.

3. ما در ایستگاه (همدیگر را) ملاقات کردیم.

4.
We spent the afternoon at a football match.

4. ما بعد از ظهر را در یک مسابقه فوتبال گذرانیدم.

5.
We’ll meet you at the entrance.

5. ما در ورودی (همدیگر را) ملاقات خواهیم کرد.


1.
Are you free at lunchtime?


1. آیا (در) وقت نهار آزادی؟

2.
At no point did the company do anything illegal.

2. در هیچ نقطه‌ای [زمانی] شرکت هیچ کار غیرقانونی‌ای انجام نداد.

3.
I’m busy at the moment – can you call back later?

3. من در حال حاضر مشغول هستم – می‌توانید بعدا تماس بگیرید؟

4.
In theory, women can still have children at the age of 50.

4. از نظر تئوری، زن‌ها همچنان می‌توانند در سن 50 سالگی بچه‌دار شوند.

5.
There’s a meeting at 2.30 this afternoon.

5. ما (در) ساعت 2:30 (همدیگر را) ملاقات می‌کنیم.


1.
“Look at me! Look at me!” called the little girl.

1. “به من نگاه کن! به من نگاه کن!” دختر کوچولو صدا کرد.

2.
She smiled at me.


2. او به من لبخند زد.

3.
They waved at us as we drove by.

3. آنها به ما دست تکان دادند در حالی که ما از کنار آنها می گذشتیم.


1.
She’s sitting at the table in the corner.


1. او سر میز در گوشه نشسته است.

2.
There’s someone at the door.


2. کسی پشت در است.


1.
He was driving at 120 mph when the police spotted him.

1. او با سرعت 120 مایل در ساعت در حال رانندگی بود زمانیکه پلیس او را دید.


1.
I’m not very good at math.

1. من در ریاضی خیلی خوب نیستم [ریاضی من خیلی خوب نیست].

معنی کلمه به فارسی



معنی کلمه به فارسی
معنی کلمه به فارسی
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *