معنی کلمه های فارسی به انگلیسی

خواص دارویی و گیاهی

معنی کلمه های فارسی به انگلیسی
معنی کلمه های فارسی به انگلیسی


فارسی یا پارسی یکی از زبان های هندواروپایی در شاخهٔ زبان های ایرانی جنوب غربی است که در کشورهای ایران، افغانستان، تاجیکستان و ازبکستان به آن سخن می گویند. فارسی زبان رسمی کشورهای ایران و تاجیکستان و یکی از دو زبان رسمی افغانستان (در کنار پشتو) است. زبان رسمی کشور هندوستان نیز تا پیش از ورود استعمار انگلیس، فارسی بود. فا، fa: نماد زبان فارسی. زبان فارسی را پارسی نیز می گویند. زبان فارسی در افغانستان به طور رسمی دری و در تاجیکستان تاجیکی خوانده شده است. در سال ۱۸۷۲ در نشست ادیبان و زبان شناسان اروپایی در برلین، زبان های یونانی، فارسی، لاتین و سانسکریت به عنوان زبان های کلاسیک جهان برگزیده شدند. بر پایهٔ تعریف، زبانی کلاسیک به شمار می آید که یکم، باستانی باشد، دوم، ادبیات غنی داشته باشد و سوم در آخرین هزاره عمر خود تغییرات اندکی کرده باشد.

زبان انگلیسی یکی از زبان های هندواروپایی از شاخهٔ ژرمنی است. خود شاخهٔ ژرمنی به دو بخش شرقی و غربی تقسیم می شود و انگلیسی به ژرمنی غربی تعلق دارد. این زبان در انگلستان و جنوب شرقی اسکاتلند تکامل یافته است. از دیگر زبان های شاخه ژرمنی می توان به آلمانی، هلندی، دانمارکی، سوئدی و نروژی اشاره کرد. امروزه نزدیک به نیمی از مجموعه واژگان و دستور زبان انگلیسی از ریشهٔ ژرمنی است و نیم دیگر را وام واژه ها تشکیل می دهد. بیشتر این وام واژه ها از زبان های لاتین، فرانسوی، بخشی از یونانی و دیگر زبان ها وارد انگلیسی شده اند. زبان انگلیسی باستان شباهت بسیار زیادی به زبان آلمانی باستان داشته است چون انگلیسی زبان ها عمدتاً اقوام ژرمنی بودند که از آلمان وارد بریتانیا شدند و به نوعی زبان آلمانی را می توان مادر زبان انگلیسی دانست.
انگلیسی، زبان مادری نزدیک به ۳۷۵ میلیون نفر در دنیا است. پس از زبان چینی ماندارین و اسپانیایی، انگلیسی سومین زبان دنیا از نظر تعداد سخنوران است. اما اگر تعداد کسانی که زبان مادری آن ها انگلیسی است و کسانی که تنها به این زبان سخن می گویند را با هم بشماریم، آنگاه می توان گفت که انگلیسی پرکاربردترین زبان در سطح جهان است. البته اگر با مجموعهٔ زبان های چینی مقایسه شود ممکن است که در جایگاه دوم قرار گیرد.

دیکشنری (Dictionary) که گاهی اوقات به عنوان یک واژه نامه، فرهنگ لغت، لغت نامه یا فرهنگنامه شناخته می شود، مجموعه ای از کلمات در یک یا چند زبان خاص است، که اغلب بر اساس حروف الفبا مرتب سازی می شود، و ممکن است شامل اطلاعاتی در مورد تعاریف، کاربردها، ریشه شناسی، تلفظ، ترجمه، و غیره باشد. واژه نامه کتابی است که معانی لغات یک زبان در آن توضیح داده شده باشد. واژه ها به صورت الفبایی مرتب شده اند و معمولاً املا و تلفظ و معنای هر کلمه یاد شده است. فرهنگ لغات در یک رشته خاص، معمولاً حاوی معانی هر واژه است. اگرچه تصور می شود که دیکشنری فقط با واژه ها سر و کار دارد ولی دامنه پوشش آن اغلب می تواند از این هم فراتر برود.

دیکشنری آنلاین (Online Dictionary) وب سایت و یا اپلیکیشنی است که به صورت اینترنتی خدماتی مربوط به دیکشنری ها و فرهنگنامه ها را ارائه می دهد. مانند سایت دیکشنری آبادیس. در دیکشنری آنلاین شما با وارد کردن هر واژه ای در بخش مشخص شده و زدن دکمه جستجو، به سرعت معنی و توضیحات مربوطه را می توانید مشاهده کنید.
معنی کلمه های فارسی به انگلیسی

تلفظ (Pronunciation) از مباحث ویژه دانش زبان شناسی است که در آن به روند و نحوه ادای هجاها و واج ها میان اهل زبان پرداخته می شود. یک واژه به گونه های متفاوتی تلفظ می گردد. چگونگی تلفظ یک واژه که از واج ها و هجا تشکیل شده ممکن است تحت تاثیر عواملی مانند سن و سال، طبقه اجتماعی، قومیت، سواد، جنسیت و مخاطب متفاوت باشد.






دیکشنری (Dictionary) که گاهی اوقات به عنوان یک واژه نامه، فرهنگ لغت، لغت نامه یا فرهنگنامه شناخته می شود، مجموعه ای از کلمات در یک یا چند زبان خاص است، که اغلب بر اساس حروف الفبا مرتب سازی می شود، و ممکن است شامل اطلاعاتی در مورد تعاریف، کاربردها، ریشه شناسی، تلفظ، ترجمه، و غیره باشد. واژه نامه کتابی است که معانی لغات یک زبان در آن توضیح داده شده باشد. واژه ها به صورت الفبایی مرتب شده اند و معمولاً املا و تلفظ و معنای هر کلمه یاد شده است. فرهنگ لغات در یک رشته خاص، معمولاً حاوی معانی هر واژه است. اگرچه تصور می شود که دیکشنری فقط با واژه ها سر و کار دارد ولی دامنه پوشش آن اغلب می تواند از این هم فراتر برود.

دیکشنری آنلاین (Online Dictionary) وب سایت و یا اپلیکیشنی است که به صورت اینترنتی خدماتی مربوط به دیکشنری ها و فرهنگنامه ها را ارائه می دهد. مانند سایت دیکشنری آبادیس. در دیکشنری آنلاین شما با وارد کردن هر واژه ای در بخش مشخص شده و زدن دکمه جستجو، به سرعت معنی و توضیحات مربوطه را می توانید مشاهده کنید.

مجموعهٔ حروفی که یک واحد را تشکیل دهند، واژه یا کلمه (انگلیسی: Word) نام دارند. در دستور زبان فارسی، معمولاً کلمه را به نُه بخش تقسیم می کنند: اسم، صفت، عدد، کنایه، فعل، قید، حرف اضافه، حرف ربط، صوت.
«واژه» کوچک ترین شکل معنادار از حروف است، اگر بتواند به تنهایی به کار رود. برای نمونه، «-انه» در واژه هایی مانند مردانه، زنانه، مهربانانه، دارای معنی ویژهٔ خود است، ولی از آنجا که نمی توان آن را به تنهایی به کار برد، واژه نامیده نمی شود. بسیاری از واژه ها به بخش های کوچک تری بخش پذیرند که به آن ها تکواژ گفته می شود. تکواژ کوچکترین بخش کلمه است که در بسیاری از موارد یک کلمهٔ مستقل محسوب شده و در برخی موارد نیز کلمه به حساب نمی آید.

در دیکشنری آبادیس نتایج حاصل از هر جستجو شامل موارد روبرو می شود: معانی اصلی، معانی فرعی، تلفظ انگلیسی، تلفظ آمریکایی، فونوتیک انگلیسی و آمریکایی، بخش بررسی کلمه، کاربرد کلمه در جمله های مختلف، مترادف، متضاد، مشابه، عبارات مشابه، کلمات مشابه و …
معنی کلمه های فارسی به انگلیسی

دیکشنری آبادیس بیش از بیست زمینه تخصصی را پشتیبانی می کند. در دیکشنری تخصصی (Specialized Dictionary) معنی هر کلمه با توجه به آن رشته تخصصی نمایش داده می شود.

دیکشنری با دانشنامه (انگلیسی: Encyclopaedia) (دایرة المعارف) کمی تفاوت دارد. در یک دیکشنری معمولاً، به معنای واژه ها اکتفا می شود و اطلاعات دیگری (نظیر تاریخچه) کمتر داده می شود. به علاوه، در واژه نامه ها فقط به واژه های عمومی یک زبان اشاره می شود، و اسامی خاص (مانند اسم مکان ها و اشخاص) کمتر نوشته می شود. با این حال، مرز دقیقی بین دیکشنری و دانشنامه نمی توان تعیین کرد، و برخی کتب به نوعی در هر دو طبقه جا می گیرند، مانند لغتنامهٔ دهخدا

تعریف (واکـَـران) (انگلیسی: Definition) عبارتی است که معنای یک اصطلاح (کلمه، عبارت یا دسته ای از نمادها) یا نوع یک چیز را شرح می دهد. تعریف واژه به ما می گوید که یک چیز باید چه ویژگی هایی (مشخصه هایی کیفیاتی، خواصی) داشته باشد تا آن واژه بر آن اطلاق شود. تعریف باید جامع و مانع باشد، این بدان معناست که «تعریف واژهٔ مورد نظر باید جامع همهٔ جنبه های تعریف کننده و مانع همهٔ جنبه هایی باشد که جنبه های غیر تعریف کننده|تعریف کننده نیستند.». یعنی تعریفی که ارائه می شود ویژگی هایی که آن چیز را از بقیه جدا می کند را بیان کند. جنبه های تعریف کننده ویژگی هایی هستند که اگر اعضای یک طبقه دارای آن ویژگی ها نباشند، دیگر به آن طبقه تعلق ندارند. مانند ویژگی داشتن سه ضلع برای مثلث، که اگر چیزی سه ضلع نداشته باشد به هیچ وجه نمی تواند مثلث باشد.

مفهوم یا کانسپت (انگلیسی: Concept) در لغت آنچه مورد فهم واقع شده است. مفهوم یعنی، معنا و مدلولی که لفظ بر آن دلالت می کند و از لفظ فهمیده می شود. به نظر متفکران بزرگی از قبیل ارسطو، هربرت پوتنام، … مفهوم به صورت ساده معرفی و ترکیب برداشتهای حسی است به نظر دسته دیگری از متفکران از قبیل جان دیویی مغز نمی تواند یک دریافت کنندهٔ مفعول و بدون مداخله باشد. مفهوم به دو دسته طبقه بندی می شود: مفهوم جزئی و کلی. اولی شامل تمام خصوصیات تشکیل دهنده یک مفهوم می باشد، برداشت از یک مفهوم در واقع مجموعی از ویژگی هایی است که باعث تمایز آن مفهوم از بقیه مفاهیم می شود. و دومی (کلی) مجموع خصوصیاتی که تشکیل دهنده برداشت اول هستند (مانند مفهوم انسان بدون مشخصات یک مصداق خاص)

تلفظ (Pronunciation) از مباحث ویژه دانش زبان شناسی است که در آن به روند و نحوه ادای هجاها و واج ها میان اهل زبان پرداخته می شود. یک واژه به گونه های متفاوتی تلفظ می گردد. چگونگی تلفظ یک واژه که از واج ها و هجا تشکیل شده ممکن است تحت تاثیر عواملی مانند سن و سال، طبقه اجتماعی، قومیت، سواد، جنسیت و مخاطب متفاوت باشد.

آبادیس برای استفاده راحت تر و کاربردی تر از دیکشنری، محصولاتی مانند اپلیکیشن دیکشنری برای اندروید (Android Dictionary)، ربات دیکشنری برای تلگرام (TelegramBot Dictionary)، افزونه دیکشنری برای فایرفاکس (Firefox Addon Dictionary) و افزونه دیکشنری برای کروم (Chrome Addon Dictionary) را طراحی کرده است که می توانید از لینک های زیر دانلود و نصب کنید.


فارسی یا پارسی یکی از زبان های هندواروپایی در شاخهٔ زبان های ایرانی جنوب غربی است که در کشورهای ایران، افغانستان، تاجیکستان و ازبکستان به آن سخن می گویند. فارسی زبان رسمی کشورهای ایران و تاجیکستان و یکی از دو زبان رسمی افغانستان (در کنار پشتو) است. زبان رسمی کشور هندوستان نیز تا پیش از ورود استعمار انگلیس، فارسی بود. فا، fa: نماد زبان فارسی. زبان فارسی را پارسی نیز می گویند. زبان فارسی در افغانستان به طور رسمی دری و در تاجیکستان تاجیکی خوانده شده است. در سال ۱۸۷۲ در نشست ادیبان و زبان شناسان اروپایی در برلین، زبان های یونانی، فارسی، لاتین و سانسکریت به عنوان زبان های کلاسیک جهان برگزیده شدند. بر پایهٔ تعریف، زبانی کلاسیک به شمار می آید که یکم، باستانی باشد، دوم، ادبیات غنی داشته باشد و سوم در آخرین هزاره عمر خود تغییرات اندکی کرده باشد.

زبان انگلیسی یکی از زبان های هندواروپایی از شاخهٔ ژرمنی است. خود شاخهٔ ژرمنی به دو بخش شرقی و غربی تقسیم می شود و انگلیسی به ژرمنی غربی تعلق دارد. این زبان در انگلستان و جنوب شرقی اسکاتلند تکامل یافته است. از دیگر زبان های شاخه ژرمنی می توان به آلمانی، هلندی، دانمارکی، سوئدی و نروژی اشاره کرد. امروزه نزدیک به نیمی از مجموعه واژگان و دستور زبان انگلیسی از ریشهٔ ژرمنی است و نیم دیگر را وام واژه ها تشکیل می دهد. بیشتر این وام واژه ها از زبان های لاتین، فرانسوی، بخشی از یونانی و دیگر زبان ها وارد انگلیسی شده اند. زبان انگلیسی باستان شباهت بسیار زیادی به زبان آلمانی باستان داشته است چون انگلیسی زبان ها عمدتاً اقوام ژرمنی بودند که از آلمان وارد بریتانیا شدند و به نوعی زبان آلمانی را می توان مادر زبان انگلیسی دانست.
انگلیسی، زبان مادری نزدیک به ۳۷۵ میلیون نفر در دنیا است. پس از زبان چینی ماندارین و اسپانیایی، انگلیسی سومین زبان دنیا از نظر تعداد سخنوران است. اما اگر تعداد کسانی که زبان مادری آن ها انگلیسی است و کسانی که تنها به این زبان سخن می گویند را با هم بشماریم، آنگاه می توان گفت که انگلیسی پرکاربردترین زبان در سطح جهان است. البته اگر با مجموعهٔ زبان های چینی مقایسه شود ممکن است که در جایگاه دوم قرار گیرد.

دیکشنری (Dictionary) که گاهی اوقات به عنوان یک واژه نامه، فرهنگ لغت، لغت نامه یا فرهنگنامه شناخته می شود، مجموعه ای از کلمات در یک یا چند زبان خاص است، که اغلب بر اساس حروف الفبا مرتب سازی می شود، و ممکن است شامل اطلاعاتی در مورد تعاریف، کاربردها، ریشه شناسی، تلفظ، ترجمه، و غیره باشد. واژه نامه کتابی است که معانی لغات یک زبان در آن توضیح داده شده باشد. واژه ها به صورت الفبایی مرتب شده اند و معمولاً املا و تلفظ و معنای هر کلمه یاد شده است. فرهنگ لغات در یک رشته خاص، معمولاً حاوی معانی هر واژه است. اگرچه تصور می شود که دیکشنری فقط با واژه ها سر و کار دارد ولی دامنه پوشش آن اغلب می تواند از این هم فراتر برود.

دیکشنری آنلاین (Online Dictionary) وب سایت و یا اپلیکیشنی است که به صورت اینترنتی خدماتی مربوط به دیکشنری ها و فرهنگنامه ها را ارائه می دهد. مانند سایت دیکشنری آبادیس. در دیکشنری آنلاین شما با وارد کردن هر واژه ای در بخش مشخص شده و زدن دکمه جستجو، به سرعت معنی و توضیحات مربوطه را می توانید مشاهده کنید.
معنی کلمه های فارسی به انگلیسی

تلفظ (Pronunciation) از مباحث ویژه دانش زبان شناسی است که در آن به روند و نحوه ادای هجاها و واج ها میان اهل زبان پرداخته می شود. یک واژه به گونه های متفاوتی تلفظ می گردد. چگونگی تلفظ یک واژه که از واج ها و هجا تشکیل شده ممکن است تحت تاثیر عواملی مانند سن و سال، طبقه اجتماعی، قومیت، سواد، جنسیت و مخاطب متفاوت باشد.


زبان انگلیسی یکی از زبان های هندواروپایی از شاخهٔ ژرمنی است. خود شاخهٔ ژرمنی به دو بخش شرقی و غربی تقسیم می شود و انگلیسی به ژرمنی غربی تعلق دارد. این زبان در انگلستان و جنوب شرقی اسکاتلند تکامل یافته است. از دیگر زبان های شاخه ژرمنی می توان به آلمانی، هلندی، دانمارکی، سوئدی و نروژی اشاره کرد. امروزه نزدیک به نیمی از مجموعه واژگان و دستور زبان انگلیسی از ریشهٔ ژرمنی است و نیم دیگر را وام واژه ها تشکیل می دهد. بیشتر این وام واژه ها از زبان های لاتین، فرانسوی، بخشی از یونانی و دیگر زبان ها وارد انگلیسی شده اند. زبان انگلیسی باستان شباهت بسیار زیادی به زبان آلمانی باستان داشته است چون انگلیسی زبان ها عمدتاً اقوام ژرمنی بودند که از آلمان وارد بریتانیا شدند و به نوعی زبان آلمانی را می توان مادر زبان انگلیسی دانست.
انگلیسی، زبان مادری نزدیک به ۳۷۵ میلیون نفر در دنیا است. پس از زبان چینی ماندارین و اسپانیایی، انگلیسی سومین زبان دنیا از نظر تعداد سخنوران است. اما اگر تعداد کسانی که زبان مادری آن ها انگلیسی است و کسانی که تنها به این زبان سخن می گویند را با هم بشماریم، آنگاه می توان گفت که انگلیسی پرکاربردترین زبان در سطح جهان است. البته اگر با مجموعهٔ زبان های چینی مقایسه شود ممکن است که در جایگاه دوم قرار گیرد.

فارسی یا پارسی یکی از زبان های هندواروپایی در شاخهٔ زبان های ایرانی جنوب غربی است که در کشورهای ایران، افغانستان، تاجیکستان و ازبکستان به آن سخن می گویند. فارسی زبان رسمی کشورهای ایران و تاجیکستان و یکی از دو زبان رسمی افغانستان (در کنار پشتو) است. زبان رسمی کشور هندوستان نیز تا پیش از ورود استعمار انگلیس، فارسی بود. فا، fa: نماد زبان فارسی. زبان فارسی را پارسی نیز می گویند. زبان فارسی در افغانستان به طور رسمی دری و در تاجیکستان تاجیکی خوانده شده است. در سال ۱۸۷۲ در نشست ادیبان و زبان شناسان اروپایی در برلین، زبان های یونانی، فارسی، لاتین و سانسکریت به عنوان زبان های کلاسیک جهان برگزیده شدند. بر پایهٔ تعریف، زبانی کلاسیک به شمار می آید که یکم، باستانی باشد، دوم، ادبیات غنی داشته باشد و سوم در آخرین هزاره عمر خود تغییرات اندکی کرده باشد.

دیکشنری (Dictionary) که گاهی اوقات به عنوان یک واژه نامه، فرهنگ لغت، لغت نامه یا فرهنگنامه شناخته می شود، مجموعه ای از کلمات در یک یا چند زبان خاص است، که اغلب بر اساس حروف الفبا مرتب سازی می شود، و ممکن است شامل اطلاعاتی در مورد تعاریف، کاربردها، ریشه شناسی، تلفظ، ترجمه، و غیره باشد. واژه نامه کتابی است که معانی لغات یک زبان در آن توضیح داده شده باشد. واژه ها به صورت الفبایی مرتب شده اند و معمولاً املا و تلفظ و معنای هر کلمه یاد شده است. فرهنگ لغات در یک رشته خاص، معمولاً حاوی معانی هر واژه است. اگرچه تصور می شود که دیکشنری فقط با واژه ها سر و کار دارد ولی دامنه پوشش آن اغلب می تواند از این هم فراتر برود.

دیکشنری آنلاین (Online Dictionary) وب سایت و یا اپلیکیشنی است که به صورت اینترنتی خدماتی مربوط به دیکشنری ها و فرهنگنامه ها را ارائه می دهد. مانند سایت دیکشنری آبادیس. در دیکشنری آنلاین شما با وارد کردن هر واژه ای در بخش مشخص شده و زدن دکمه جستجو، به سرعت معنی و توضیحات مربوطه را می توانید مشاهده کنید.
معنی کلمه های فارسی به انگلیسی

تلفظ (Pronunciation) از مباحث ویژه دانش زبان شناسی است که در آن به روند و نحوه ادای هجاها و واج ها میان اهل زبان پرداخته می شود. یک واژه به گونه های متفاوتی تلفظ می گردد. چگونگی تلفظ یک واژه که از واج ها و هجا تشکیل شده ممکن است تحت تاثیر عواملی مانند سن و سال، طبقه اجتماعی، قومیت، سواد، جنسیت و مخاطب متفاوت باشد.



فرهنگ واژگان، فرهنگ لغت، واژه نامه، لغت نامه، فرهنگ یا فرهنگنامه کتابی است که در آن معانی واژه های یک زبان معین با توضیحات مربوط به ریشه شان، تلفظ شان، یا اطلاعات دیگر مربوط به آنها به ترتیب حروف الفبای همان زبان گردآوری می شوند. فرهنگ واژگان با دانشنامه تفاوت دارد. در یک واژه نامه معمولاً فقط به معنای واژه ها اکتفا می شود و اطلاعات دیگری (نظیر تاریخچه) داده نمی شود. به علاوه، در واژه نامه ها فقط به واژه های عمومی یک زبان اشاره می شود، و اسامی خاص (مانند اسم مکان ها و اشخاص) کمتر نوشته می شود. با این حال، مرز دقیقی بین واژه نامه و دانشنامه نمی توان تعیین کرد، و برخی کتب به نوعی در هر دو طبقه جا می گیرند.
این بخش شامل فرهنگ فارسی، لغت نامه دهخدا، فرهنگ معین، فرهنگ فارسی عمید، فرهنگ سره و همچنین فرهنگ مترادف ها و متضادها (تألیف فرج الله خداپرستی و برگرفته از تارنمای «دادگان») و واژگان مصوب فرهنگستان زبان و ادب فارسی می باشد.

فارسی یا پارسی یکی از زبان های هندواروپایی در شاخهٔ زبان های ایرانی جنوب غربی است که در کشورهای ایران، افغانستان، تاجیکستان و ازبکستان به آن سخن می گویند. فارسی زبان رسمی کشورهای ایران و تاجیکستان و یکی از دو زبان رسمی افغانستان (در کنار پشتو) است. زبان رسمی کشور هندوستان نیز تا پیش از ورود استعمار انگلیس، فارسی بود. فا، fa: نماد زبان فارسی. زبان فارسی را پارسی نیز می گویند. زبان فارسی در افغانستان به طور رسمی دری و در تاجیکستان تاجیکی خوانده شده است. در سال ۱۸۷۲ در نشست ادیبان و زبان شناسان اروپایی در برلین، زبان های یونانی، فارسی، لاتین و سانسکریت به عنوان زبان های کلاسیک جهان برگزیده شدند. بر پایهٔ تعریف، زبانی کلاسیک به شمار می آید که یکم، باستانی باشد، دوم، ادبیات غنی داشته باشد و سوم در آخرین هزاره عمر خود تغییرات اندکی کرده باشد.

عده ای بر این باورند که ادبیات فارسی از دورهٔ مشروطیت به بعد با ادبیات فارسی دورهٔ قاجار و صفویه و ماقبل آن متفاوت است و به ویژه با تأسیس فرهنگستان ایران (در سال ۱۳۱۳ ه‍. خ) و شروع نهضت ترجمه در ایران، یک دورهٔ نوین در زبان فارسی به وجود آمده است که گرایش عملی تری به برگشت و به پاکی و خالص سازی زبان فارسی از عبارات و اصطلاحات پیچیدهٔ عربی دارد. طی سده های اخیر، زبان فارسی در نیمهٔ شرقی قلمرو خود با تنگنا و دشواری روبه رو شد، ولی در نیمهٔ غربیِ قلمرو خود (کشور ایران) رو به شکوفایی نهاد.

مجموعهٔ حروفی که یک واحد را تشکیل دهند، واژه یا کلمه (انگلیسی: Word) نام دارند. در دستور زبان فارسی، معمولاً کلمه را به نُه بخش تقسیم می کنند: اسم، صفت، عدد، کنایه، فعل، قید، حرف اضافه، حرف ربط، صوت.
«واژه» کوچک ترین شکل معنادار از حروف است، اگر بتواند به تنهایی به کار رود. برای نمونه، «-انه» در واژه هایی مانند مردانه، زنانه، مهربانانه، دارای معنی ویژهٔ خود است، ولی از آنجا که نمی توان آن را به تنهایی به کار برد، واژه نامیده نمی شود. بسیاری از واژه ها به بخش های کوچک تری بخش پذیرند که به آن ها تکواژ گفته می شود. تکواژ کوچکترین بخش کلمه است که در بسیاری از موارد یک کلمهٔ مستقل محسوب شده و در برخی موارد نیز کلمه به حساب نمی آید.
معنی کلمه های فارسی به انگلیسی

دیکشنری (Dictionary) که گاهی اوقات به عنوان یک واژه نامه، فرهنگ لغت، لغت نامه یا فرهنگنامه شناخته می شود، مجموعه ای از کلمات در یک یا چند زبان خاص است، که اغلب بر اساس حروف الفبا مرتب سازی می شود، و ممکن است شامل اطلاعاتی در مورد تعاریف، کاربردها، ریشه شناسی، تلفظ، ترجمه، و غیره باشد. واژه نامه کتابی است که معانی لغات یک زبان در آن توضیح داده شده باشد. واژه ها به صورت الفبایی مرتب شده اند و معمولاً املا و تلفظ و معنای هر کلمه یاد شده است. فرهنگ لغات در یک رشته خاص، معمولاً حاوی معانی هر واژه است. اگرچه تصور می شود که دیکشنری فقط با واژه ها سر و کار دارد ولی دامنه پوشش آن اغلب می تواند از این هم فراتر برود.

دیکشنری آنلاین (Online Dictionary) وب سایت و یا اپلیکیشنی است که به صورت اینترنتی خدماتی مربوط به دیکشنری ها و فرهنگنامه ها را ارائه می دهد. مانند سایت دیکشنری آبادیس. در دیکشنری آنلاین شما با وارد کردن هر واژه ای در بخش مشخص شده و زدن دکمه جستجو، به سرعت معنی و توضیحات مربوطه را می توانید مشاهده کنید.

تعریف (واکـَـران) (انگلیسی: Definition) عبارتی است که معنای یک اصطلاح (کلمه، عبارت یا دسته ای از نمادها) یا نوع یک چیز را شرح می دهد. تعریف واژه به ما می گوید که یک چیز باید چه ویژگی هایی (مشخصه هایی کیفیاتی، خواصی) داشته باشد تا آن واژه بر آن اطلاق شود. تعریف باید جامع و مانع باشد، این بدان معناست که «تعریف واژهٔ مورد نظر باید جامع همهٔ جنبه های تعریف کننده و مانع همهٔ جنبه هایی باشد که جنبه های غیر تعریف کننده|تعریف کننده نیستند.». یعنی تعریفی که ارائه می شود ویژگی هایی که آن چیز را از بقیه جدا می کند را بیان کند. جنبه های تعریف کننده ویژگی هایی هستند که اگر اعضای یک طبقه دارای آن ویژگی ها نباشند، دیگر به آن طبقه تعلق ندارند. مانند ویژگی داشتن سه ضلع برای مثلث، که اگر چیزی سه ضلع نداشته باشد به هیچ وجه نمی تواند مثلث باشد.

مفهوم یا کانسپت (انگلیسی: Concept) در لغت آنچه مورد فهم واقع شده است. مفهوم یعنی، معنا و مدلولی که لفظ بر آن دلالت می کند و از لفظ فهمیده می شود. به نظر متفکران بزرگی از قبیل ارسطو، هربرت پوتنام، … مفهوم به صورت ساده معرفی و ترکیب برداشتهای حسی است به نظر دسته دیگری از متفکران از قبیل جان دیویی مغز نمی تواند یک دریافت کنندهٔ مفعول و بدون مداخله باشد. مفهوم به دو دسته طبقه بندی می شود: مفهوم جزئی و کلی. اولی شامل تمام خصوصیات تشکیل دهنده یک مفهوم می باشد، برداشت از یک مفهوم در واقع مجموعی از ویژگی هایی است که باعث تمایز آن مفهوم از بقیه مفاهیم می شود. و دومی (کلی) مجموع خصوصیاتی که تشکیل دهنده برداشت اول هستند (مانند مفهوم انسان بدون مشخصات یک مصداق خاص)

ප්‍රවේශනය වෙමින්…

ප්‍රවේශනය වෙමින්…

ප්‍රවේශනය වෙමින්…

ක්‍රියා කරමින්…

ප්‍රවේශනය වෙමින්…

معنی کلمه های فارسی به انگلیسی

ප්‍රවේශනය වෙමින්…

ක්‍රියා කරමින්…

ප්‍රවේශනය වෙමින්…

ප්‍රවේශනය වෙමින්…

ප්‍රවේශනය වෙමින්…

کلمات انگلیسی با معنی فارسی با تلفظکتاب اول درس 8 -ما در حال ساخت آموزشهای مختلف هستیم نظر شما برای ساخت آموزشهای بهتر ضروری میباشد لطفا” پیشنهاد و انتقاد خود را با ما در میان بگذاریدبرای آموزش های بیشتر به سایت ما بروید ابتدا صفحه اصلی شرکت هرات نرم افزار را لایک کنید یعنی روی شرکت هرات نرم افزار کلیک کنید تا وارد صفحه اصلی ما شوید صفحه اصلی را لایک کنید چون هر روز ما یک چیزی جدید برای شما داریم به سایت ما هم بروید شاید چیزی دیگری هم که لازم دارید در آنجا باشد کلمات انگلیسی با معنی فارسی با تلفظاز فهرست استفاده کنید چون ممکن فردا نتوانید از آن بهره ببرید لینک دانلودhttps://www.facebook.com/heratsoftware/https://www.heratsoftware.com/https://www.youtube.com/channel/UCWMx…https://twitter.com/heratsoftwareplease subscribe my channel if you want learn moreکلمات انگلیسی با معنی فارسی با تلفظ ما در حال ساخت آموزشهای مختلف هستیم نظر شما برای ساخت آموزشهای بهتر ضروری میباشد لطفا” پیشنهاد و انتقاد خود را با ما در میان بگذاریدبرای آموزش های بیشتر به سایت ما بروید mobile :00937948054800093703253741کلمات انگلیسی با معنی فارسی با تلفظ

ප්‍රවේශනය වෙමින්…

ප්‍රවේශනය වෙමින්…

ප්‍රවේශනය වෙමින්…

ප්‍රවේශනය වෙමින්…

ප්‍රවේශනය වෙමින්…

ක්‍රියා කරමින්…

ධාවන ලැයිස්තු ප්‍රවේශනය කරමින්…

ප්‍රවේශනය වෙමින්…

ප්‍රවේශනය වෙමින්…

ප්‍රවේශනය වෙමින්…

ක්‍රියා කරමින්…

ප්‍රවේශනය වෙමින්…

معنی کلمه های فارسی به انگلیسی

ප්‍රවේශනය වෙමින්…

ක්‍රියා කරමින්…

ප්‍රවේශනය වෙමින්…

ප්‍රවේශනය වෙමින්…

ප්‍රවේශනය වෙමින්…

کلمات انگلیسی با معنی فارسی با تلفظکتاب اول درس 8 -ما در حال ساخت آموزشهای مختلف هستیم نظر شما برای ساخت آموزشهای بهتر ضروری میباشد لطفا” پیشنهاد و انتقاد خود را با ما در میان بگذاریدبرای آموزش های بیشتر به سایت ما بروید ابتدا صفحه اصلی شرکت هرات نرم افزار را لایک کنید یعنی روی شرکت هرات نرم افزار کلیک کنید تا وارد صفحه اصلی ما شوید صفحه اصلی را لایک کنید چون هر روز ما یک چیزی جدید برای شما داریم به سایت ما هم بروید شاید چیزی دیگری هم که لازم دارید در آنجا باشد کلمات انگلیسی با معنی فارسی با تلفظاز فهرست استفاده کنید چون ممکن فردا نتوانید از آن بهره ببرید لینک دانلودhttps://www.facebook.com/heratsoftware/https://www.heratsoftware.com/https://www.youtube.com/channel/UCWMx…https://twitter.com/heratsoftwareplease subscribe my channel if you want learn moreکلمات انگلیسی با معنی فارسی با تلفظ ما در حال ساخت آموزشهای مختلف هستیم نظر شما برای ساخت آموزشهای بهتر ضروری میباشد لطفا” پیشنهاد و انتقاد خود را با ما در میان بگذاریدبرای آموزش های بیشتر به سایت ما بروید mobile :00937948054800093703253741کلمات انگلیسی با معنی فارسی با تلفظ

ප්‍රවේශනය වෙමින්…

ප්‍රවේශනය වෙමින්…

ප්‍රවේශනය වෙමින්…

ප්‍රවේශනය වෙමින්…

ප්‍රවේශනය වෙමින්…

ක්‍රියා කරමින්…

ධාවන ලැයිස්තු ප්‍රවේශනය කරමින්…

مترادف:  
glossary
lexicon
word index

1.
a bilingual dictionary


1. یک واژه نامه دو زبانه

2.
a French-English dictionary

2. یک واژه نامه فرانسوی به انگلیسی
معنی کلمه های فارسی به انگلیسی

3.
To check how a word is spelled, look it up in a dictionary.

3. برای فهمیدن اینکه واژه چطور هجی می شود آن را در واژه نامه نگاه کن.

در این صفحه، لیست موضوعی(به تفکیک موضوع: حیوانات، پوشاک و…) ۶۲۵ کلمه پرکاربرد و پایه زبان انگلیسی آورده شده است. این لیست توسط نویسنده کتاب Fluent Forever و موسس این روش تهیه شده است.
در مرحله سوم از یادگیری زبان به این روش، قرار است این کلمات را به کمک انکی، بدون ترجمه و به کمک تصویر، تلفظ و اطلاعات لازم دیگر یاد بگیریم.

این کلمات پایه و زیرساخت لازم برای ادامه مسیر یادگیری زبان را فراهم می‌کنند.

همچنین در درس‌های دیگر مرحله سوم، در مورد نحوه ساختن فلش‌کارت‌های مربوط به این کلمات و نحوه مرور آنها به تفصیل صحبت شده است.

Animal – حیوان

dog – سگ,
cat – گربه,
fish – ماهی,
bird – پرنده,
cow – گاو,
pig – خوک,
mouse – موش,
horse – اسب,
wing – بال,معنی کلمه های فارسی به انگلیسی

Transportation حمل‌ونقل

train – قطار,
plane – هواپیما,
car – ماشین,
truck – کامیون,
bicycle – دوچرخه,
bus – اتوبوس,
boat – قایق,
ship – کشتی,
tire – لاستیک,
gasoline – بنزین
engine – موتور,
(train ) ticket –بلیت (قطار),

Location – محل

city – شهر,
house – خانه,
apartment – آپارتمان
street /road – خیابان/جاده,
airport – فرودگاه,
train station – ایستگاه قطار,
bridge – پل,
hotel – هتل,
restaurant – رستوران,
farm – مزرعه,
court – دادگاه,
school – مدرسه,
office – اداره,
room – اتاق,
village – روستا,
university – دانشگاه,
club – کلوب، باشگاه,
bar – میکده,
park – پارک,
camp – اردوگاه,
store /shop – فروشگاه/مغازه,
theater – تئاتر,
library – کتابخانه,
hospital – بیمارستان,
church – کلیسا,
market – مغازه,
country – کشور,
building – ساختمان,
ground – زمین,
floor – کف مثلاً کف اتاق,
space – فضا ,
bank – بانک,

Clothing – پوشاک

hat – کلاه,
dress – لباس,
suit – کت‌وشلوار,
skirt – دامن,
shirt – پیراهن,
t-shirt – تی‌شرت,
pants – شلوار,
shoe(s) – کفش,
pocket – جیب,
coat – کت,
stain – لکه,

Color – رنگ

red – قرمز
green – سبز
blue (light /dark ) – آبی (تیره / روشن)
yellow – زرد
brown – قهوه‌ای
pink – صورتی
orange – نارنجی
black – سیاه
white – سفید
gray – خاکستری

People – مردم

son – پسر,
daughter – دختر,
mother – مادر,
father – پدر,
parent – والدین,
baby – نوزاد,
man – مرد,
woman – زن,
brother – برادر,
sister – خواهر,
family – خانواده,
grandfather – پدربزرگ,
grandmother – مادربزرگ,
husband – شوهر,
wife – زن,
king – پادشاه,
queen – ملکه,
president – رئیس‌جمهور,
neighbor – همسایه,
boy – پسر,
girl – دختر,
unmarried woman – خانم مجرد,
child – (هم پسر هم دختر)کودک,
adult – بزرگ‌سال(هم زن هم مرد),
human (≠ animal) – انسان,
friend – دوست,
victim – قربانی,
player – بازیکن,
fan – هوادار,
crowd – جمعیت,
person – شخص

Job – شغل

teacher – معلم,
student – دانشجو
student – دانش‌آموز,
lawyer – وکیل,
doctor – دکتر,
patient – بیمار,
waiter – پیشخدمت,
secretary – منشی,
priest – کشیش,
police – پلیس,
army – ارتش,
soldier – سرباز,
artist – هنرمند,
author – نویسنده,
manager – مدیر,
reporter – گزارشگر,
actor – بازیگر,

Society – جامعه

religion – مذهب,
heaven – بهشت,
hell – جهنم,
death – مرگ,
medicine – داروی پزشکی,
money – پول,
dollar /euro – دلار/یورو,
bill – اسکناس,
marriage – ازدواج,
wedding – عروسی,
team – تیم,
relationship – رابطه,
racei – نژاد,
se.x – سکس(عمل رابطه جنسی),
se.x (gender) – جنسیت,
murder – قتل,
prison – زندان,
technology – تکنولوژی,
energy – انرژی,
war – جنگ,
peace – صلح,
attack – حمله,
election – انتخابات,
magazine – مجله,
newspaper – روزنامه,
poison – سمی,
gun – تفنگ,
sport – ورزش,
race – مسابقه(ورزشی),
exercise – تمرین ورزشی,
ball – توپ,
game – بازی,
price – قیمت,
contract – قرارداد,
drug – دارو,
sign – امضا,
science – علم,
god – خدا

Art – هنر

band – باند,
song – آهنگ,
instrument – ابزار
music – موسیقی,
movie – فیلم,
art – هنر

Beverage – نوشیدنی

coffee – قهوه,
tea – چایی,
wine – شراب,
beer – آبجو,
juice – آب‌میوه,
water – آب,
milk – شیر,

Food – غذا

egg – تخم‌مرغ,
cheese – پنیر,
bread – نان,
soup – سوپ,
cake – کیک,
chicken – جوجه,
pork – گوشت خوک,
lamb – بره,
beef – گوشت گاو,
apple – سیب,
banana – موز,
orange – پرتقال,
lemon – لیمو,
corn – ذرت,
rice – برنج,
oil – روغن,
seed – بذر,
knife – چاقو,
spoon – قاشق,
fork – چنگال,
plate – بشقاب,
cup – فنجان,
breakfast – صبحانه,
lunch – نهار,
dinner – شام,
sugar – شکر,
salt – نمک,
bottle – بطری

Home – خانه/منزل:

table – میز,
chair – صندلی,
bed – تختخواب,
dream – خواب/رویا,
window – پنجره,
door – در,
bedroom – اتاق خواب,
kitchen – آشپزخانه,
bathroom – حمام,
pencil – مداد,
pen – خودکار,
photograph – عکس,
soap – صابون,
book – کتاب,
page – صفحه,
key – کلید,
paint – نقاشی,
letter – نامه,
note – یادداشت,
wall – دیوار,
paper – کاغذ,
floor – کف,
ceiling – سقف,
roof – بام,
pool – استخر,
lock – قفل,
telephone – تلفن,
garden – باغ,
yard – حیاط,
needle – سوزن,
bag – کیف,
box – جعبه,
gift – هدیه,
card (birthday ) – کارت تولد,
ring – حلقه,
tool – ابزار

Electronics – الکترونیک

clock – ساعت,
lamp – لامپ,
fan – بادبزن,
cell phone – موبایل,
network (computer) – شبکه (کامپیوتری) ,
computer – کامپیوتر,
program (computer) – برنامه (کامپیوتری),
laptop – لپ‌تاپ,
screen – صفحه,
camera – دوربین,
television – تلویزیون,
radio – رادیو

Body – بدن

head – سر,
neck – گردن,
face – صورت,
beard – ریش,
hair – مو,
eye – چشم,
mouth – دهان,
lip – لب,
nose – بینی,
tooth – دندان,
ear – گوش,
tear (drop ) – اشک (قطره),
tongue – زبان,
back – پشت,
toe – انگشت شست,
finger – انگشت,
foot – پا,
hand – دست,
leg – پا,
arm – بازو,
shoulder – شانه,
heart – قلب,
blood – خون,
brain – مغز,
knee – زانو,
sweat – عرق,
disease – بیماری,
bone – استخوان,
voice – صدا,
skin – پوست,

Nature – طبیعت

sea – دریا,
ocean – اقیانوس,
river – رودخانه,
mountain – کوه,
rain – باران,
snow – برف,
tree – درخت,
sun – خورشید,
moon – ماه,
world – دنیا,
earth – زمین,
forest – جنگل,
sky – آسمان,
plant – گیاه,
wind – باد,
soil /earth – خاک/زمین,
flower – گل,
valley – دره,
root – ریشه,
lake – دریاچه,
star – ستاره,
grass – سبزه,
leaf – برگ,
air – هوا,
sand – شن,
beach – ساحل,
wave – موج,
fire – آتش,
ice – یخ,
island – جزیره,
hill – تپه,
heat – گرما,

Materials – ماده‌ها

glass – شیشه,
metal – فلز,
plastic – پلاستیک,
wood – چوب,
stone – سنگ,
diamond – الماس,
clay – گِل,
dust – غبار,
gold – طلا,
copper – مس,
silver – نقره,

Math/Measurements –ریاضی/اندازه‌گیری

meter – متر,
centimeter – سانتی‌متر,
kilogram – کیلوگرم,
half – نصف,
circle – دایره,
square – مربع,
temperature – دما,
date – تاریخ,
weight – وزن,
edge – لبه,
corner – گوشه,

miscellaneous Nouns – اسامی گوناگون

map – نقشه,
dot – نقطه,
consonant – صامت,
vowel – مصوت,
light – نور,
sound – صدا,
yes – بله,
no – نه,
piece – تکه,
pain – درد,
injury – زخم,
hole – سوراخ,
image – تصویر,
pattern – الگو,
noun – اسم,
verb – فعل,
adjective – صفت,

Directions – جهت‌ها

معنی کلمه های فارسی به انگلیسی

top – رو,
bottom – پایین,
side – کنار,
front – جلو,
back – پشت,
outside – بیرون,
inside – داخل,
up – بالا,
down – پایین,
left – چپ,
right – راست,
straight – مستقیم,
north – شمال,
south – جنوب,
east – شرق,
west – غرب,

Seasons – فصل‌ها

summer – تابستان,
spring – بهار,
winter – زمستان,
fall – پاییز,

Numbers – عددها

۰-۱۰ :
zero ,
one ,
two ,
three ,
four ,
five ,
six ,
seven ,
eight ,
nine ,
ten
– یک, دو, سه, چهار, پنج, شش, هفت, هشت, نه, ده.

۱۱-۲۰ :
eleven ,
twelve ,
thirteen ,
fourteen ,
fifteen ,
sixteen ,
seventeen ,
eightteen ,
nineteen ,
twenty
یازده, دوازده, سیزده, چهارده, پانزده, شانزده, هفده, هجده, نوزده, بیست,

۲۲,۲۱, …, ۲۹ :
twenty one ,
twenty two , … ,
twenty nine
بیست‌ویک, بیست‌ودو,…، بیست و نه

۳۰,۳۱,۳۲,۳۳,…,۳۹ :
thirty ,
thirty one ,
thirty two ,
thirty three , …,
thirty nine
سی، سی و یک، سی و دو، …، سی و نه

۴۰-۹۰ :
forty ,
fifty ,
sixty ,
seventy ,
eighty ,
ninety
چهل, پنجاه, شصت, هفتاد, هشتاد, نود,

۱۰۰,۱۰۱,۱۰۲, …, ۱۰۹ :
one hundred ,
one hundred (and) one ,
one hundred (and) two , … ,
one hundred (and) nine ,
صد، صد و یک، صد و دو،…، صد و نه

۱۱۰, ۱۱۱, ۱۱۲, ۱۱۳, …, ۱۱۹ :
one hundred ten ,
one hundred eleven ,
one hundred twelve ,
one hundred thirteen , …,
one hundred nineteen
صد و ده، صد و یازده، صد و دوازده، صد و سیزده، …، صد و نوزده

۱۰۰۰,۱۰۰۱, …, ۱۰۱۰ :
one thousand ,
one thousand one ,
one thousand ten , …
۲۰۰۰, …
two thousand , …
۱۰۰۰۰ :
ten thousand
ده هزار
۱۰۰۰۰۰ :
one hundred thousand
صد هزار
(one) million – میلیون,
(one) billion – میلیارد,

۱st -first – اول
۲nd -second – دوم,
۳rd -third – سوم,
۴th -fourth – چهارم,
۵th -fifth – پنجم,
۶th -sixth – ششم,
۷th -seventh – هفتم,
۸th -eighth – هشتم,
۹th -ninth – نهم,
۱۰th -tenth – دهم,
۱۱th -eleventh – یازدهم,
۱۲th -twelfth – دوازدهم,
number – عدد

Months – ماه‌ها

January ,
February ,
March ,
April ,
May ,
June ,
July ,
August ,
September ,
October ,
November ,
December

ژانویه, فوریه, مارس, آوریل, می, جون, جولای, آگوست, سپتامبر, اکتبر, نوامبر, دسامبر

Days of the week – روزهای هفته

Saturday -شنبه ,
Sunday -یکشنبه ,
Monday – دوشنبه,
Tuesday -سه‌شنبه ,
Wednesday -چهارشنبه ,
Thursday -پنج‌شنبه ,
Friday -جمعه

Time – زمان

year – سال,
month – ماه,
week – هفته,
day – روز,
hour – ساعت,
minute – دقیقه,
second – ثانیه,
morning – صبح,
afternoon – عصر,
evening – غروب,
night – شب,

Verbs – فعل‌ها

work – کار کردن,
play – بازی کردن,
walk – راه رفتن,
run – دویدن,
drive – رانندگی کردن,
fly – پرواز کردن,
swim – شنا کردن,
go – رفتن,
stop – ایستادن,
follow – دنبال کردن,
think – فکر کردن,
speak /say – حرف زدن/گفتن,
eat – خوردن,
drink – نوشیدن,
kill – کشتن,
die – مردن,
smile – لبخند زدن,
laugh – خندیدن,
cry – گریه کردن,
buy – خریدن,
pay – پرداخت کردن,
sell – فروختن,
shoot – شلیک کردن (تفنگ),
learn – یاد گرفتن,
jump – پریدن,
smell – بو دادن,
hear (a sound) – شنیدن (یک صدا),
listen (music) – (مثلاً به موزیک)گوش کردن,
taste – چشیدن,
touch – لمس کردن,
see – (مثلاً یک پرنده)دیدن,
watch (TV) – نگاه کردن (مثلاً تلویزیون),
kiss – بوسیدن,
burn – سوختن و سوزاندن (مثلاً کاغذ),
melt – ذوب شدن,
dig – حفر کردن,
explode – منفجر شدن,
sit – نشستن,
stand – ایستادن,
love – دوست شدن,
pass by – رد شدن,
cut – بریدن,
fight – جنگیدن,
lie down – دراز کشیدن,
dance – رقصیدن,
sleep – خوابیدن,
wake up – بیدار شدن,
sing – آواز خواندن,
count – شمردن,
marry – ازدواج کردن,
pray – دعا کردن,
win – برنده شدن,
lose – باختن,
mix /stir – ترکیب کردن/هم زدن,
bend – خم شدن,
wash – شستن,
cook – پختن,
open – باز کردن,
close – بستن,
write – نوشتن,
call – صدا زدن,
turn – چرخیدن,
build – ساختن,
teach – درس دادن,
grow – رشد کردن,
draw – نقاشی کشیدن,
feed – غذا دادن,
catch – گرفتن,
throw – پرت کردن,
clean – تمیز کردن,
find – پیدا کردن,
fall – افتادن,
push – هل دادن,
pull – کشیدن,
carry – حمل کردن,
break – شکستن,
wear – پوشیدن,
hang – آویزان کردن,
shake – لرزاندن,
sign – امضا زدن,
beat – زدن,
lift – بلند کردن,

Adjectives – صفت‌ها

long – بلند و طولانی,
short (#long) – کوتاه,
tall – دراز و بلند,
short (#tall) – کوتاه,
wide – پهن,
narrow – باریک,
big /large – بزرگ,
small /little –کوچک ,
slow – کند,
fast – تند,
hot – داغ,
cold – سرد,
warm – گرم,
cool – سرد,
new – تازه,
old (# new) – کهنه,
young – جوان,
old (# young) – پیر,
good – خوب,
bad – بد,
wet – خیس,
dry – خشک,
sick – بیمار,
healthy – سالم,
loud – صدای بلند,
quiet – ساکت,
happy – خوشحال,
sad – غمگین,
beautiful – زیبا,
ugly – زشت,
deaf – کر,
blind – کور,
nice – خوب,
mean – بدجنس,
rich – پولدار,
poor – فقیر,
thick – ضخیم,
thin – نازک,
expensive – گران,
cheap – ارزان,
flat – صاف,
curved – انحنادار,
male – مرد,
female – زن,
tight – تنگ,
loose – شل,
high – مرتفع/بلند,
low – کوتاه,
soft – نرم,
hard – سخت,
deep – عمیق,
shallow – سطحی,
clean – تمیز,
dirty – کثیف,
strong – قوی,
weak – ضعیف,
dead – مرده,
alive – زنده,
heavy – سنگین,
light (#heavy) – سبک,
dark – تاریکی,
light (#dark) – روشنایی,
nuclear – هسته‌ای,
famous – مشهور

Pronouns – ضمیرها:

i – من,
you – تو,
he – او,
she – او,
it – آن,
we – ما,
you – شما,
they – آن‌ها

واقعاآموزش جالب و منحصر ب فرد…ممنونم از نوین بودن آموزش

خیلی ممنون واقعا خوب بود کمک زیادی بهم کردید

عالی بود خیلی خوب

عالی

عالییییییییییییی ممنون لطفا بقیه ی کلمات را بزارید

These words are so easy. Please teach more useful words and phrases.

Very good

Thanks

خیلی خوب .لطفا بقه کلمه ها هم بزارید

عالییییییی

خوب بود

Goog عالی بود

خیلی ممنون
عالی

عالی بود واقعا ممنونم

واقعاااا عالی

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

نام

ایمیل

وبسایت

دیدگاه

نام کاربری

رمز عبور

مرا به خاطر داشته باش

نام کاربری یا ایمیل

معنی کلمه های فارسی به انگلیسی
معنی کلمه های فارسی به انگلیسی
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *