خواص دارویی و گیاهی
هر کسی که در ترجمه متون پزشکی برای اولین بار با واژگان پزشکی (مثلا در حوزه قلب یا ارتوپدی و موارد دیگر …) مواجه میشود، خواه دانشجو باشد یا خیر، احتمالاً با مشکلات زیادی در درک آنها مواجه خواهد شد. بر اساس تجربهای که بهعنوان معلم زبان انگلیسی تخصصی دانشجویان پرستاری داشتهام، متوجه شدهام که آنها معمولاً سعی میکنند معنای اصطلاحی پزشکی را به صورت کلی درک کنند، زیرا نمیدانند که میتوان این کلمات را به چند بخش تقسیم کرد، و اینکه یادگیری این بخشها به صورت جداگانه بسیار آسانتر است.
با این حال، دانشجوها با بهکارگیری این روش اغلب مشکلاتی را برای خودشان ایجاد میکنند، زیرا وقتی با اصطلاحات دستور زبان از قبیل پسوند، پیشوند و ریشهها مواجه میشوند غالباً حسی از ترس آنها را فرا میگیرد. اما اگر واقعا میخواهند این جنبه از مطالعات پزشکی را درک کنند باید بر این «چالش» فایق آیند.
هدف اصلی مقالۀ فعلی این است که نشان دهد این مشکلات آن چنان که دانشجوها فکر میکنند بزرگ نیستند. اولین کار توضیح نحوۀ تشخیص ریشهها، پیشوندها و پسوندهاست، و سپس باید چگونگی ترکیب این موارد و شکلگیری اصطلاحات پزشکی را نشان داد. برای درک کامل این روش مثالهایی به زبانهای فارسی و انگلیسی ارائه خواهند شد. هدف آسان کردن درک و ترجمه اصطلاحات پزشکی انگلیسی است.
اکثر اصطلاحات پزشکی که در حال حاضر به کار میروند از منابع مختلفی سرچشمه میگیرند، و اصلیترین آنها کلمات لاتین و یونانی هستند. این اصطلاحات اغلب از اِپونیم (نامبخش) نیز مشتق میشوند؛ اپونیم در واقع نام پزشک یا جراحیست که روش، عمل و یا بیماری را کشف کرده است. گاهی از نامهای شخصیتهای اساطیری نیز استفاده میشود. این منابع بهعنوان پسوند، پیشوند و ریشۀ کلمات به کار میروند. برای شناخت و ترجمه اصطلاحات پزشکی به فارسی بهتر است با این موارد آشنایی پیدا کنیم.
معنی لغات پزشکی
البته، لازم است پیش از هر اقدامی توضیح داد که پسوند، پیشوند و ریشه دقیقا به چه چیزهایی گفته میشود. مهمترین بخش یک کلمه ریشۀ آن است، که معنی بنیادین کلمه را در بر میگیرد. یکی از کلمات رایج در زبان فارسی کلمۀ غیرطبیعی است که ریشۀ آن کلمۀ طبیعی است. به همین ترتیب کلمۀ player در انگلیسی از کلمۀ play مشتق شده است.
پیشوند بخشی از کلمه است که پیش از شروع آن کلمه قرار میگیرد و معنی آن را تغییر میدهد. بنابراین a- در کلمۀ anormal پیشوند بوده و به معنی «por encima de» (بالا) است، در نتیجه anormal یعنی «por encima de lo normal» (بالای نرمال). در کلمۀ replay، re- پیشوند بوده و معنی آن «تکرار» است، کلمۀ replay یعنی «بازی مجدد.»
بخشی از کلمه که در انتهای آن قرار میگیرد و معنی آن را نیز تغییر میدهد پسوند نامیده میشود. به عنوان مثال، normalidad دارای پسوند -idad به معنی «condición o calidad» (شرط یا کیفیت) و normalidad به معنی «condición o calidad de normal» (شرط یا کیفیت نرمال) است. در انگلیسی، کلمۀ player از play و -er تشکیل شده است که -er پسوندی به معنای «شغل» است. بنابراین player یعنی «کسی که بازی میکند.»
حالا که معنی ریشه، پسوند و پیشوند را در کاربرد متداولشان درک کردیم، باید این دانش را در واژگان پزشکی به کار بریم. برای مثال، کلمۀ hypertension را میتوان به دو بخش تقسیم کرد: در این اصطلاح، tension ریشۀ کلمه (wr) و hyper- پیشوند (p) است. بنابراین میتوان نوشت:
(P) (wr) hyper- / tensión
کلمۀ gastritis مثال دیگریست که در آن gastr- ریشۀ کلمه (wr) و -itis پسوند (s) آن است. بنابراین میتوان نوشت:
(wr) (s) gastr- / -itis
اصطلاحات پزشکی دیگری نیز وجود دارند که از بیش از یک ریشه، و بیش از یک پسوند یا بیش از یک پیشوند تشکیل شدهاند. در اینصورت، معنی این دسته از اصطلاحات پزشکی دشوارتر خواهد بود. برای مثال به اصطلاح otorhynolaryngology توجه کنید:
wr cv s cv wr cv s ot-/-o /rhyn-/-o / laryng- / -o /-logy
همانطور که مشاهده میشود، این کلمه از سه ریشۀ کلمه (wr)، سه حرف صدادار ترکیبی (cv) و پسوند (s) تشکیل شده است. از حروف صدادار ترکیبی (که معمولا حرف o است) برای تسهیل تلفظ استفاده میشود. این حرف بین دو ریشۀ کلمه، یا هنگامیکه پسوند با حرفی بیصدا شروع میشود، میان ریشۀ کلمه و پسوند قرار میگیرد.
با این حال، برای درک اصطلاحات پزشکی نه تنها باید آنها را به بخشهای جداگانه تقسیم کرد، بلکه باید از معنای هر کدام از این بخشها اطلاع داشت. بنابراین، کلمۀ hypertension از پیشوند (p) hyper- به معنی «بالا» یا «بیش از اندازه» و ریشۀ کلمۀ (wr) tension به معنی «فشار خون» تشکیل شده است. بنابراین، معنی کلی hypertension یعنی «فشار خون بالا (بیش از اندازه)» است.
به همین ترتیب، مثالهای قبلی را میتوان به صورت زیر نوشت:
برای درک راحتتر معنی واژگان و اصطلاحات رشته پزشکی باید منشا آنها را بدانیم، زیرا گاهی ممکن است با ریشهها، پسوندها و پیشوندهایی مواجه شویم که هم در یونانی و هم در لاتین بهکار میروند. مثلاً در مورد اصطلاحاتی که به بخش یکسانی از بدن مربوط هستند.
ممکن است حروف اضافهای پیدا شود که در هر دو زبان یونانی و لاتین وجود داشته باشند.
بسیاری از صفاتی که از یونانی یا لاتین مشتق میشوند معنای مشابهی دارند.
حال که چنین اطلاعاتی داریم، نه تنها میتوانیم همۀ اصطلاحات پزشکی در بیمارستان را با استفاده از روش ذکرشده درک کنیم، بلکه قادر به ساخت آنها نیز هستیم. این کار را میتوان با توجه به تعاریف و بخشْ کلمات انجام داد. میتوانیم از جدول زیر استفاده کنیم.
برای مثال، هنگامیکه میخواهیم کلمهای بسازیم که معنی «التهاب کبد» داشته باشد، باید با استفاده از این جدول بخشْ کلمههایی را که معنای «کبد» و پسوند یا پیشوند «التهاب» را میدهند پیدا کنیم، و در صورت نیاز، از حرف صدادار ترکیبی استفاده کنیم. بنابراین، کلمه به این صورت خواهد بود: hepat-/-itis، از کلمات hepat– به معنی «کبد» و پسوند –itis به معنی «التهاب».
یا یک مثال دیگر، «مربوط به درون ورید» که مطابق ترکیب زیر intravenous خواهد بود:
p wr s intra /ven / ous
اکثر اپونیمها از نام خانودگی پزشکانی مشتق شدهاند که چیزی را در حیطۀ پزشکی در بیمارستان کشف یا ایجاد کردهاند. گاهی از نامهای مسیحی، و گاهی نیز از نام فرد بیماری استفاده میشود که ابتلایش به اختلالی منجر به نوشتن نخستین شرح از آن اختلال بوده است.
با این حال، باید درنظر داشت که ممکن است اپونیمها بین کشورها یا نواحی مختلف متفاوت باشند. مشکل دیگر این است که تعداد اپونیمها روز به روز افزایش مییابد و همگام ساختن خود با این تغییرات بسیار دشوار است.
برخی از شناختهشدهترین مثالهای مربوط به اپونیمها در جدول زیر ذکر شده است:
ای. آلزایمر (روانپزشک و متخصص اعصاب آلمانی)
دی. اچ. آندرسن (متخصص اطفال و آسیبشناس آمریکایی)
اسطورهها یکی دیگر از منابع اصطلاحات پزشکی هستند. در این رابطه شخصیتهای زیادی وجود دارند که اکثر آنها از نام خدایان اقتباس شده و در واژگان پزشکی به کار رفتهاند.
چند مثال در جدول زیر ذکر شده است:
این بخش فقط برای تشخیص موثر بودن روش مذکور ارائه شده است. ابتدا، به پرسشها پاسخ دهید و سپس پاسخها را با کلید ارائهشده در انتهای مقاله مقایسه کنید.
الف) ریشه 1) بخشی از کلمه که در ابتدا میآید
ب) پیشوند 2) معنی کلمه را تغییر میدهد
پ) پسوند 3) بخشی از کلمه که در انتها میآید
۴) معنی اصلی کلمه را در خود دارد
الف) S ب) WR پ) CV ت) P
معنی لغات پزشکی
الف) rhin/o 1) دهان
ب) dermat/o 2) سر
پ) ot/o 3) پوست
ت) stomat/o 4) بینی
ث) cephal/o 5) مقعد
ج) cost/o 6) گوش
چ) ear 7) دنده
الف) costochondritis
ب) tracheostomy
پ) pseudohypoparathyroidism
الف) encephaloma 1) مطالعۀ روان یا رفتار
ب) stomatitis 2) درد معده
پ) psychology 3) تومور مغز
ت) gastrodynia 4) التهاب دهان
ب-wr cv s trache / o / stomy
پ-wr cv wr cv p wr s pseud / o / hyp / o / para /thyroid /ism
منابع
نویسنده: مرسدس انریکه د سالامانکا؛ دانشگاه کاستیلا لا مانکا
برای ترجمه متون پزشکی لازم است با نحوه ساخت و شناخت اصطلاحات پزشکی آشنا شویم. برای انجام ترجمه دو راه داریم: یا اینکه به سراغ مترجمهای آنلاین و رایگان متون برویم که در این صورت معمولاً برای متون تخصصی نتیجه نامطلوب است. راه بهتر استفاده از سایتهای حرفهای ترجمه است. پیشنهاد میکنیم در این مورد حتما به سایت شبکه مترجمین ایران که با جمعی از مترجمان حرفهای رشته پزشکی همکاری دارد، مراجعه و سفارش خود را ثبت کنید تا از قیمتها و زمان تحویل مطلع شوید.
عموماً اصطلاحات انگليسي پيشوندها و پسوندهايی دارند. با دانستن معني اين ساختارها و معني ريشهی واژه ميتوان ترجمهی خوبی ارائه داد.
ريشهی اصطلاحات پزشكی معمولاً منشأ لاتين يا يونانی دارد كه معني بنيادی آن را تشكيل ميدهد.
وظيفهی مترجمان پزشكی ترجمهی نسخه، اطلاعات مكتوب بيمار، دستورالعملهای دارويی، و بروشورهای بيمارستان به زبان ديگر است.
طبق گزارش سازمان آمار كار، به دو دليل مهاجرت و جهانی شدن پيشبينی می شود در سالهاي ۲۰۲۶-۲۰۱۶ با رشد ۱۷ درصدي به مترجمان شفاهي و مكتوب زيادي نياز خواهد شد.
با سلام ضمن تشکر از مطلبی که فراهم کرده اید: خواهشمند است درباره اصطلاحات بیماریهای قلبی هم توضیح بدین
کاربر گرامی سعی می کنیم مطلب مستقلی در اینباره ارائه کنیم.
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.
دیدگاه
نام
ایمیل
وبسایت
دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است.
استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.
barsadictionary@gmail.com
Telegram:
@Barsadic
دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.
بسیار خوش آمدید!از شما دعوت میشود که از بخشهای آموزشی و مطالب مفید و نکتههای ارزشمند بیان شده در سایت انگلیسی مثل آب خوردن دیدن و استفاده فرمایید.
لغات مربوط به(دور از جون شما) بيماري و پزشکي همراه با معني شونillnessبيماري
headache سردرد
backache پشت درد
amnesiaبيماري فراموشي
معنی لغات پزشکی
anemiaکم خوني
bloodshed خونريزي
brain sicknessنقص عقل
bladder stone سنگ مثانه
cancer سرطان
tooth ache دندان درد
chicken pox آبله مرغان
sore thoat گلو درد
constipate يبوست
depressionافسردگي
ear ache گوش درد
eye soreچشم درد
fluآنفلو آنزا
fever تب
heart ache قلب درد
heat stroke گرما زدگي
hypertension فشار خون
hysteria تشنج عصبي
infectionعفونت
leprosy جذام
madnessجنون
plagueطاعون
measlesسرخک
pearl white آب مرواريد
vomiting تهوع
راهنما و روشهای تهیه مجموعهها:
چطور مجموعه برای من ارسال می شود؟
چطور می توانم هزینه را پرداخت کنم؟
روشهای تهیه برای دوستان خارج از ایران
تماس الکترونیکی و ایمیل به ما
تماس تلفنی با ما
پاسخ به پرسش های متداول
تنها از سایت های داراینماد اعتماد الکترونیکیبا اطمینان خرید کنید.
%PDF-1.5
%
1 0 obj
>
endobj
2 0 obj
>
endobj
3 0 obj
>/XObject>/ProcSet[/PDF/Text/ImageB/ImageC/ImageI] >>/MediaBox[ 0 0 595.32 836.4] /Contents 4 0 R/Group>/Tabs/S>>
endobj
4 0 obj
>
stream
xWMk9 Xg فLaIސQwX]T$Τ(~GTpcT)%mw~ߝLVi’39K;ζLxC#wq|Fڎ;:)tsiN*s}”
Uf/9%L`wӊRJl`6*^%COY3!
tUX_sɆD*;cttMs:g|#a
w)˫oӘ͵sP̋8je vYXw1蚈$ـ#r9A
uVIU>F6P7XyiFLNeXc=kžJ-i?L2+Cjݲ֙pN
[3{!F9q])”
آگوست 19, 2016
لیستی از لغات و اصطلاحات پزشکی به انگلیسی:
Allergy
حساسیت
معنی لغات پزشکی
Allergic
دارای حساسیت، حساس به
Ambulance
آمبولانس
Amputate
(عضو) قطع کردن
Amputation
قطع (عضو)
Antibiotics
آنتی بیو تیک
Anti-depressant
داروی ضد افسردگی
Appointment
وقت قبلی
Arthritis
التهاب مفاصل
Asthma
(بیماری) آسم
Bandage
نوار زخم بندی، باند
Band-aid
چسپ زخم
Bedsore
زخم بستر
Benign
(تومور) خوش خیم
Biopsy
بافت برداری
Blood donor
اهدا کننده خون
Bruise
کبودی، کبود شدگی
Caesarean
سزارین
Critical condition
معنی لغات پزشکی
شرایط بحرانی
Crutch
عصا
Cyst
کیست
Dehydration
از دست رفتن آب بدن
Disease
بیماری
Doctor
دکتر
Family history
سابقه خانوادگی
First aid kit
جعبه کمک های اولیه
ICU => Intensive Care Unit
آی سی یو، بخش مراقبت های ویژه
Ill
بیمار
Illness
بیماری
Immune system
سیستم دفاعی بدن، سیستم ایمنی بدن
Injury
آسیب، صدمه
Malignant
بدخیم
Newborn
نوزاد
Nurse
پرستار
OR => Operating room
اتاق عمل
Pain
درد
Pain killer (Pain reliever)
(دارو) مسکن
Patient
بیمار، مریض
drugstore (Pharmacy)
داروخانه
Pill
قرص
Poisonous
سمی
Prescription
نسخه
Scalpel
چاقوی جراحی
Side effects
(دارو) عوارض
Specialist
متخصص
Stethoscope
(پزشکی) گوشی
Stress
استرس، فشار روحی
Stretcher
برانکار، تخت روان
Symptoms
علائم (بیماری)
Syringe (shot)
آمپول
Thermometer
دماسنج، حرارت سنج
Transplant
عمل پیوند
Ultrasound
سونوگرافی
Urine sample
آزمایش ادرار
Visiting hours
ساعات ملاقات
Wheelchair
صندلی چرخ دار
x-ray
اشعه ایکس
اعضای بدن به انگلیسی
بیماری ها به زبان انگلیسی
تخصص های پزشکی به انگلیسی
واژگان انگلیسی مربوط به اعضای بدن
با روزی کمتر از ۲۰ دقیقه زبان یاد بگیرید
با فیلمها و داستانهای جذاب، انگلیسی را اصولی و حرفهای یاد بگیرید.
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *
دیدگاه
لغات تخصصی پزشکی ویژه امتحان علوم پایه پزشکی – بخش B , C
برای مشاهده بخش های دیگر اصطلاحات تخصصی پزشکی کلیک کنید
Damage زیان -خسارت
Dark- pigmented پیگمانتاسیون سیاهرنگ با ماده سیاه رنگ شده
معنی لغات پزشکی
Deadly مهلک- کشنده
Deal سرو کار داشتن
Debilitated ناتوان کردن
Debility ضعیف وناتوانی
Debris خرده- باقی مانده
Decade دهه دوره دهساله
Decay فاسد شدن- پوسیدگی
Decide تصمیم گرفتن
Declare اعلام کردن- اظهار کردن
Decline تنزل کردن
Decompose تجزیه کردن- فاسد شدن
Decorate پیراستن- تزئین کردن
Decrease کاهش نقصان یافتن
Decrepit سالخورده- ضعیف وناتوان
Deduce استتاج کردن -استنباط کردن
Deem پنداشتن- فرض کردن
Deer اهو
Defect نقص
Defence دفاع کردن
Deficiency کمبود
Definition تعریف- معنی
Definitive قطعی
Deformity تغییرشکل
Defunct مرده- متوفی- مرحوم
Degenerative فاسد کننده
Dehydration از دست دادن اب
Delay به تاخیر انداختن
Deletion حذف
Deliberate عمدی انجام دادن
Delicate ظریف- حساس
Delirium (دیوانگی) هذیان
Demand تقاضا -خواستار شدن مطالبه کردن
Demented شخصی دارای بیماری فراموشی
Dementia دیوانگی جنون
demolish خراب شدن- ویران کردن
معنی لغات پزشکی
Demonstrate اثبات کردن
Deervate بی عصب کردن
Denote معنی دادن -علامت بودن
Denture دندان مصنوعی
Dependence وابستگی
Depict کشیدن- ترسیم کردن شرح دادن- تعریف کردن
Deplete تهی کردن- خالی کردن
Deposit ته نشینی
Depress افسرده- کسل شدن
Deprive محروم کردن بی بهره کردن
Derange بر هم زده- بی ترتیب کردن
Derivative مشتق
Deion توصیف کردن
Deserve سزاوار بودن- شایسته بودن- لایق بودن
Designated نامزد کردن- معرفی کردن
Desire میل داشتن
Despite با وجود اینکه- علی رغم
Destroy نابود کردن- خراب کردن
Destruction تخریب
Detail جزئیات- شرح دادن تفصیل
Detect کشف- پیدا کردن
Deterioration بدتر شدگی- فساد زوال
Detergent پاک کننده
Determine تعیین کردن- تصمیم گرفتن
Detoxification از بین بردن خواص سمی یک ماده که از اعمال کبد است
Determent زیان- ضرر
Detrimental زیان اور- مضر درد ناک
Develop توسعه دادن- بسط دادن
Devert منحرف کردن
Devise درست کردن -اختراع کردن
Devote وقف کردن- اختصاص دادن
Diagnose تشخیص دادن
diagnosis تشخیص
Diagnostic تشخیصی
Diphoresis عرق مفرط- عرق زیاد
Diarrhea اسهال
Diathermy درمان با حرارت
Diet رژیم غذایی -جیره غذایی
Dietary مربوط به رژیم غذایی
Different متفاوت- متمایز
Definite روشن صریح
Digestive گوارشی- هضم کننده
Dilate گشاد کردن- اتساع دادن
Dilute رقیق کردن
Diminish کم شدن- تقلیل یافتن
Diminiution کاهش یا از دست دادن در اندازه ومواد
Diplomacy سیاست
Diplopia دوبینی
Disablement ناتوانی -عاجز بودن
Disadvantage اشکال- زیان
Disapproved تصویب نکردن
Disasterous مصیبت امیز
Discharge مرخص شدن- ترشح
Disciplines انضباط -ریاضت- تحت انضباط در اوردن
Discopathy بیماری دیسک
Discover کشف کردن
Discoveries کشفیات
Discreet با احتیاط- بصیر با خرد
Discriminate مشخص کردن- تبعیض قائل شدن
Discuss بحث کردن -مطرح کردن
Disequilibrium عدم موازنه
Disgraceful ننگین- رسوایی اور
Disguise تغییر قیافه دادن- پنهان کردن
Disinfectant داروی ضد غفونی
Dislocated جابه جا شده -از مفصل در امده
Dismiss مرخص کردن
Disorders اختلالات
Disorganize مختل کردن- بی نظم کردن
Disparate غیر قابل مقایسه- ناجور مختلف
Dispensaries پزشک خانه- داروخانه
Disposal در معرض گذرای دسترس
Dispose ترتیب دادن
Disregard نادیده گرفتن
Disrupt شکسته- ترکیده
Dissecting تشریح کردن- موشکافی کردن
disseminate منتشر کردن- افشاندن
Dissemination انتشار -پخش- اشاعه
Distal دور از مرکز- دور از مبدا
Distance موفقیت- کامیابی
Distended بسط دادن- باد کردن بزرگ شدن
Distillation تقطیر
Distinct واضح- مشخص
Distinction فرق امتیاز ترجیح تشخیص
Distinctive مشخص- متمایز
Distinguish تشخیص دادن
Distintegrate تجزیه شده- فاسد شده
Distress پریشانی- دلتنگی
Distribute تعمیم دادن -توزیع کردن
Disturb برهم زدن -مضطرب ساختن
Disturbance ناراحتی- مزاحمت
Division طبقه بندی
Doctrine تعلیم عقیده
Domain ملک- زمین- حفره -دایره
Dominant غالب- برجسته -عمده
Dosing مقدار دارو- دوا دادن
Dot نقطه- ذره خال
Dotage کودنی در اثر پیری
Doubtful مشکوک
Drain تخلیه درناژ
Dramatic مهیج- نمایشی
Draw عقب پریدن
Dream رویا
Drench sweat خیس عرق بودن
Dress پانسمان کردن
Dressing اتاق بانداژ زخم بندی
Drill کندن- سوراخ کردن
Drive محرک
Droneh خیساندن
Droplets ذرات کوچک معلق- قطرات کوچک
Drying or wiping خشک کردن وپاک کردن
Dual دوتایی- دوجنبه ای
Ductless بدون مجرا
Ductless gland غده درونی- مترشح داخلی
Due درست- کاملا
Due to بعلت- بسبب
Dull تیره مات- غیر واضح
Durable بادوام
Dust storm طوفان- غباری
Duty وظیفه
Dyspnea تنگی نفس
East شرق
Economic اقتصادی
Edema ادم خیز
Edge لبه- کناره
Edible خوردنی
Education تحصیلات
Effective موثر- کارائی
Efficiency کارائی- فعالیت مفید
Efficient موثر- کار امد
Effort کوشش
Ego ضمیر- خود
Elaborate استادانه درست شده- پر کار
Elbow ارنج
Electric lamp لامپ الکتریکی
Electrically بطور الکتریکی
Electrophoresis الکتروفورز
Element عامل- عنصر
Elicit استنباط کردن- استخراج کردن
Eligible قابل انتخاب- واجد شرائط
Eliminate حذف کردن- محو کردن
Elongated کشیدگی -باریک شدگی
Elusive اغفال کننده
Elucidate روشن کردن- توضیح دادن
Emaciate لاغر کردن- تحلیل رفتن
Emaciation لاغری
Embolish حرکت لخته خون
Embryo جنینی- رویان
Emergence برو-ز ظهور
Emotion احساس هیجان انگیز- اضطراب
Emotional احساسات- هیجانات روح
Emphasis تاکید
Emphasize نیرو دادن- اهمیت دادن
Emphysema امفیزم
Employ استعمال کردن
Employer کارفرما- استخدام کننده
Empower صاحب اختیار وقدرت کردن قدرت دادن
Enclose درمیان گذاشتن- قرار دادن
Encounter روبرو شدن- تصادف برخورد
Encyclopedia دایره المعارف
Endemic اندمیک- بیماری منطقه ای
Endless بی پایان
Endurance تحمل- پایداری
Endure تحمل کردن
Enentuate منجر شدن- نتیجه دادن
Energetic کاری- فعال -دارای انرژی
Enfeeble سست کردن- ضعیف کردن
Engage استخدام کردن
Enhance زیاد کردن- بر شدت چیزی افزودن
Enlarge بزرگ کردن- وسیع شدن
Enlargement بزرگی
Enough کافی بسنده
Enrolled عضویت داشته- نام نویسی کرده
Ensue از پس امده- از دنبال امدن
Ensure مطمئن شدن- مراقبت کردن در
Entensive پهناور
Enterance ورود
entirely تماما- بکلی- کلا
Entritis التهاب روده
Enumerate شمردن- محسوب داشتن
Environment محیط- اطراف
Epidemic همه جا گی-ر شبیه اپی درم
Epidermoid مربوط به روپوست- پوست بیرونی
Epilepsy صرع
Epinephrine اپی نفرین ادرنالین
Epithelium اپی تلیوم لایه پوشاننده سطحی
Equal مناسب- یکسان
Equilibrium ارامش- توازن
Equip اماده کردن- مجهز کردن
Equipment اسباب- لوازم
Equivalent معادل
Eradicate از ریشه کندن- قطع وقمع کردن
ergot مرض چاودار
Eroded سائیده شده
Erroneous نادرست- اشتباه
Error اشتباه خطا
Erysipelas باد سرخ بیماری حاد عفونی در اثر استرپتوکوک چرکزا التهاب در نسج پوستی وزیر جلدی گسترش می یابد
Erythema سرخی- قرمزی
Erythroblastosis fetalis اریتروبلاستوز جنینی انمی همولتیک نوزادان
Erythropoiesis گویچه سرخ سازی- خو ن سازی
Escape رهائی یافتن
Escherichia coli اشریشیا کولی از باکتری های میله ای شکل گرم منفی محرک یا غیر متحرک ومعمولا بیماری زا
Esistence هستی
Esophagitis التهاب مری از وففاژیت
Essential لازم- ضروری
Establish بنا نهادن- سوختن
Established infections عفونتهای بنا شده- استقرار یافته
Estimate براورد کردن- تخمین
Estrogen هورمون جنسی زنانه
Estrus مرحله تحریک جنسی زنان
Etiology علت شناسی
Euthyroid داشتن تیروئئد سالم
Evaluate ارزیابی کردن
Event واقعه- رویداد- اتفاق
Evenyually سر انجام- اتفاق
Evidence گواهی دادن به- اشکار ساختن مدرک
Evident معلوم- اشکا ر -واضح
Evolve بار کردن- گشاد کردن بیرون دادن در اوردن
Exact درست- عینا
Exaggeration اغراق- مبالغه
Examination ازمایش
Exanthem جوش
Excellent عالی- شگرف
Exception استثنا
Excretion دفع مدفوع
Excess زیادی- افزونی- اضافه
Excessive مفرط بیش از اندازه
Exchanger تبادل کننده- مبادله کننده
Excision قطع- شکافتن معمولا خارج کردن جراحی یک عضو کامل بدن
Excite برانگیختن
Excitement هیجان -تحریک -انگیزش
Exclude مستثنی کردن- بیرون نگه داشتن
Excrete دفع کردن
Exemplification نمونه اوری- مثال اوری
Exemplify با مثال فهماندن
Exemption معافیت
Exert بکار بردن نشان دادن
Exfoliate ترااشیدن- پوسته پوسته شدن
Exhaustion خمش- فرسودگی کاهش یا فقدان قدرت حیاتی
Exhaust اگزوس -خروج بخار وگاز
Exhaustion تحلیل رفتگی- خستگی
Expand باز شدن- متسع شدن
Expect انتظار داشتن
Expectancy احتمال- امید
Expenditure هزینه -مخارج
Expense مصرف کردن
Experiment ازمایش
Expert ماهر- کارشناس
Expertise استادانه قضاوت کردن- اظهار نظر فنی کردن
Explicate تفسیر کردن- توضیح دادن روشن کردن
Exponent تعریف کننده- شرح دهنده- نماینده
Expose در معرض گذاشتن
Exposure در معرض قرار گرفتن
Exposuremucosal تماس مخاطی
Extend دراز کردن
Extensive وسیع- جامع- زیاد
Extent وسعت
Extracorporeal مربوط به خارج بدن
Extract شیره- عصاره- بیرون کشیدن
Extraordinary:n,.adj. فق العاده- غیر عادی
Extremely بی نهایت -خیلی زیاد- به شدت
Eye ball کره چشم
eye sight نور چشم
Eyelid پلک چشم
آدرس دفتر مرکزی : خیابان 13 آبان ، روبروی پژوهشکده تعلیم و تربیت
تلفن دفتر مرکزی : 66396881-021
پشتیبانی تلفنی : 43 10 623 0936
پشتیبانی تلگرام : 6162 177 0937
;!(function(w,d){‘use strict’;d.write(‘
‘);d.write(”);})(this,document);
در این مطلب برای شما مترجمان محترم تعدادی از اصطلاحات رایج رشته پزشکی را تهیه کرده ایم . اصطلاحات در مطالب بعدی بزودی تکمیل می گردد
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *
آدرس دفتر مرکزی : خیابان 13 آبان ، روبروی پژوهشکده تعلیم و تربیت
معنی لغات پزشکی
تلفن دفتر مرکزی : 66396881-021
پشتیبانی تلفنی : 43 10 623 0936
پشتیبانی تلگرام : 6162 177 0937
;!(function(w,d){‘use strict’;d.write(‘
‘);d.write(”);})(this,document);
0