خواص دارویی و گیاهی
آگوست 19, 2016
لیستی از لغات و اصطلاحات پزشکی به انگلیسی:
Allergy
حساسیت
معنی کلمات انگلیسی پزشکی
Allergic
دارای حساسیت، حساس به
Ambulance
آمبولانس
Amputate
(عضو) قطع کردن
Amputation
قطع (عضو)
Antibiotics
آنتی بیو تیک
Anti-depressant
داروی ضد افسردگی
Appointment
وقت قبلی
Arthritis
التهاب مفاصل
Asthma
(بیماری) آسم
Bandage
نوار زخم بندی، باند
Band-aid
چسپ زخم
Bedsore
زخم بستر
Benign
(تومور) خوش خیم
Biopsy
بافت برداری
Blood donor
اهدا کننده خون
Bruise
کبودی، کبود شدگی
Caesarean
سزارین
Critical condition
معنی کلمات انگلیسی پزشکی
شرایط بحرانی
Crutch
عصا
Cyst
کیست
Dehydration
از دست رفتن آب بدن
Disease
بیماری
Doctor
دکتر
Family history
سابقه خانوادگی
First aid kit
جعبه کمک های اولیه
ICU => Intensive Care Unit
آی سی یو، بخش مراقبت های ویژه
Ill
بیمار
Illness
بیماری
Immune system
سیستم دفاعی بدن، سیستم ایمنی بدن
Injury
آسیب، صدمه
Malignant
بدخیم
Newborn
نوزاد
Nurse
پرستار
OR => Operating room
اتاق عمل
Pain
درد
Pain killer (Pain reliever)
(دارو) مسکن
Patient
بیمار، مریض
drugstore (Pharmacy)
داروخانه
Pill
قرص
Poisonous
سمی
Prescription
نسخه
Scalpel
چاقوی جراحی
Side effects
(دارو) عوارض
Specialist
متخصص
Stethoscope
(پزشکی) گوشی
Stress
استرس، فشار روحی
Stretcher
برانکار، تخت روان
Symptoms
علائم (بیماری)
Syringe (shot)
آمپول
Thermometer
دماسنج، حرارت سنج
Transplant
عمل پیوند
Ultrasound
سونوگرافی
Urine sample
آزمایش ادرار
Visiting hours
ساعات ملاقات
Wheelchair
صندلی چرخ دار
x-ray
اشعه ایکس
اعضای بدن به انگلیسی
بیماری ها به زبان انگلیسی
تخصص های پزشکی به انگلیسی
واژگان انگلیسی مربوط به اعضای بدن
با روزی کمتر از ۲۰ دقیقه زبان یاد بگیرید
با فیلمها و داستانهای جذاب، انگلیسی را اصولی و حرفهای یاد بگیرید.
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *
دیدگاه
هر کسی که در ترجمه متون پزشکی برای اولین بار با واژگان پزشکی (مثلا در حوزه قلب یا ارتوپدی و موارد دیگر …) مواجه میشود، خواه دانشجو باشد یا خیر، احتمالاً با مشکلات زیادی در درک آنها مواجه خواهد شد. بر اساس تجربهای که بهعنوان معلم زبان انگلیسی تخصصی دانشجویان پرستاری داشتهام، متوجه شدهام که آنها معمولاً سعی میکنند معنای اصطلاحی پزشکی را به صورت کلی درک کنند، زیرا نمیدانند که میتوان این کلمات را به چند بخش تقسیم کرد، و اینکه یادگیری این بخشها به صورت جداگانه بسیار آسانتر است.
با این حال، دانشجوها با بهکارگیری این روش اغلب مشکلاتی را برای خودشان ایجاد میکنند، زیرا وقتی با اصطلاحات دستور زبان از قبیل پسوند، پیشوند و ریشهها مواجه میشوند غالباً حسی از ترس آنها را فرا میگیرد. اما اگر واقعا میخواهند این جنبه از مطالعات پزشکی را درک کنند باید بر این «چالش» فایق آیند.
هدف اصلی مقالۀ فعلی این است که نشان دهد این مشکلات آن چنان که دانشجوها فکر میکنند بزرگ نیستند. اولین کار توضیح نحوۀ تشخیص ریشهها، پیشوندها و پسوندهاست، و سپس باید چگونگی ترکیب این موارد و شکلگیری اصطلاحات پزشکی را نشان داد. برای درک کامل این روش مثالهایی به زبانهای فارسی و انگلیسی ارائه خواهند شد. هدف آسان کردن درک و ترجمه اصطلاحات پزشکی انگلیسی است.
اکثر اصطلاحات پزشکی که در حال حاضر به کار میروند از منابع مختلفی سرچشمه میگیرند، و اصلیترین آنها کلمات لاتین و یونانی هستند. این اصطلاحات اغلب از اِپونیم (نامبخش) نیز مشتق میشوند؛ اپونیم در واقع نام پزشک یا جراحیست که روش، عمل و یا بیماری را کشف کرده است. گاهی از نامهای شخصیتهای اساطیری نیز استفاده میشود. این منابع بهعنوان پسوند، پیشوند و ریشۀ کلمات به کار میروند. برای شناخت و ترجمه اصطلاحات پزشکی به فارسی بهتر است با این موارد آشنایی پیدا کنیم.
معنی کلمات انگلیسی پزشکی
البته، لازم است پیش از هر اقدامی توضیح داد که پسوند، پیشوند و ریشه دقیقا به چه چیزهایی گفته میشود. مهمترین بخش یک کلمه ریشۀ آن است، که معنی بنیادین کلمه را در بر میگیرد. یکی از کلمات رایج در زبان فارسی کلمۀ غیرطبیعی است که ریشۀ آن کلمۀ طبیعی است. به همین ترتیب کلمۀ player در انگلیسی از کلمۀ play مشتق شده است.
پیشوند بخشی از کلمه است که پیش از شروع آن کلمه قرار میگیرد و معنی آن را تغییر میدهد. بنابراین a- در کلمۀ anormal پیشوند بوده و به معنی «por encima de» (بالا) است، در نتیجه anormal یعنی «por encima de lo normal» (بالای نرمال). در کلمۀ replay، re- پیشوند بوده و معنی آن «تکرار» است، کلمۀ replay یعنی «بازی مجدد.»
بخشی از کلمه که در انتهای آن قرار میگیرد و معنی آن را نیز تغییر میدهد پسوند نامیده میشود. به عنوان مثال، normalidad دارای پسوند -idad به معنی «condición o calidad» (شرط یا کیفیت) و normalidad به معنی «condición o calidad de normal» (شرط یا کیفیت نرمال) است. در انگلیسی، کلمۀ player از play و -er تشکیل شده است که -er پسوندی به معنای «شغل» است. بنابراین player یعنی «کسی که بازی میکند.»
حالا که معنی ریشه، پسوند و پیشوند را در کاربرد متداولشان درک کردیم، باید این دانش را در واژگان پزشکی به کار بریم. برای مثال، کلمۀ hypertension را میتوان به دو بخش تقسیم کرد: در این اصطلاح، tension ریشۀ کلمه (wr) و hyper- پیشوند (p) است. بنابراین میتوان نوشت:
(P) (wr) hyper- / tensión
کلمۀ gastritis مثال دیگریست که در آن gastr- ریشۀ کلمه (wr) و -itis پسوند (s) آن است. بنابراین میتوان نوشت:
(wr) (s) gastr- / -itis
اصطلاحات پزشکی دیگری نیز وجود دارند که از بیش از یک ریشه، و بیش از یک پسوند یا بیش از یک پیشوند تشکیل شدهاند. در اینصورت، معنی این دسته از اصطلاحات پزشکی دشوارتر خواهد بود. برای مثال به اصطلاح otorhynolaryngology توجه کنید:
wr cv s cv wr cv s ot-/-o /rhyn-/-o / laryng- / -o /-logy
همانطور که مشاهده میشود، این کلمه از سه ریشۀ کلمه (wr)، سه حرف صدادار ترکیبی (cv) و پسوند (s) تشکیل شده است. از حروف صدادار ترکیبی (که معمولا حرف o است) برای تسهیل تلفظ استفاده میشود. این حرف بین دو ریشۀ کلمه، یا هنگامیکه پسوند با حرفی بیصدا شروع میشود، میان ریشۀ کلمه و پسوند قرار میگیرد.
با این حال، برای درک اصطلاحات پزشکی نه تنها باید آنها را به بخشهای جداگانه تقسیم کرد، بلکه باید از معنای هر کدام از این بخشها اطلاع داشت. بنابراین، کلمۀ hypertension از پیشوند (p) hyper- به معنی «بالا» یا «بیش از اندازه» و ریشۀ کلمۀ (wr) tension به معنی «فشار خون» تشکیل شده است. بنابراین، معنی کلی hypertension یعنی «فشار خون بالا (بیش از اندازه)» است.
به همین ترتیب، مثالهای قبلی را میتوان به صورت زیر نوشت:
برای درک راحتتر معنی واژگان و اصطلاحات رشته پزشکی باید منشا آنها را بدانیم، زیرا گاهی ممکن است با ریشهها، پسوندها و پیشوندهایی مواجه شویم که هم در یونانی و هم در لاتین بهکار میروند. مثلاً در مورد اصطلاحاتی که به بخش یکسانی از بدن مربوط هستند.
ممکن است حروف اضافهای پیدا شود که در هر دو زبان یونانی و لاتین وجود داشته باشند.
بسیاری از صفاتی که از یونانی یا لاتین مشتق میشوند معنای مشابهی دارند.
حال که چنین اطلاعاتی داریم، نه تنها میتوانیم همۀ اصطلاحات پزشکی در بیمارستان را با استفاده از روش ذکرشده درک کنیم، بلکه قادر به ساخت آنها نیز هستیم. این کار را میتوان با توجه به تعاریف و بخشْ کلمات انجام داد. میتوانیم از جدول زیر استفاده کنیم.
برای مثال، هنگامیکه میخواهیم کلمهای بسازیم که معنی «التهاب کبد» داشته باشد، باید با استفاده از این جدول بخشْ کلمههایی را که معنای «کبد» و پسوند یا پیشوند «التهاب» را میدهند پیدا کنیم، و در صورت نیاز، از حرف صدادار ترکیبی استفاده کنیم. بنابراین، کلمه به این صورت خواهد بود: hepat-/-itis، از کلمات hepat– به معنی «کبد» و پسوند –itis به معنی «التهاب».
یا یک مثال دیگر، «مربوط به درون ورید» که مطابق ترکیب زیر intravenous خواهد بود:
p wr s intra /ven / ous
اکثر اپونیمها از نام خانودگی پزشکانی مشتق شدهاند که چیزی را در حیطۀ پزشکی در بیمارستان کشف یا ایجاد کردهاند. گاهی از نامهای مسیحی، و گاهی نیز از نام فرد بیماری استفاده میشود که ابتلایش به اختلالی منجر به نوشتن نخستین شرح از آن اختلال بوده است.
با این حال، باید درنظر داشت که ممکن است اپونیمها بین کشورها یا نواحی مختلف متفاوت باشند. مشکل دیگر این است که تعداد اپونیمها روز به روز افزایش مییابد و همگام ساختن خود با این تغییرات بسیار دشوار است.
برخی از شناختهشدهترین مثالهای مربوط به اپونیمها در جدول زیر ذکر شده است:
ای. آلزایمر (روانپزشک و متخصص اعصاب آلمانی)
دی. اچ. آندرسن (متخصص اطفال و آسیبشناس آمریکایی)
اسطورهها یکی دیگر از منابع اصطلاحات پزشکی هستند. در این رابطه شخصیتهای زیادی وجود دارند که اکثر آنها از نام خدایان اقتباس شده و در واژگان پزشکی به کار رفتهاند.
چند مثال در جدول زیر ذکر شده است:
این بخش فقط برای تشخیص موثر بودن روش مذکور ارائه شده است. ابتدا، به پرسشها پاسخ دهید و سپس پاسخها را با کلید ارائهشده در انتهای مقاله مقایسه کنید.
الف) ریشه 1) بخشی از کلمه که در ابتدا میآید
ب) پیشوند 2) معنی کلمه را تغییر میدهد
پ) پسوند 3) بخشی از کلمه که در انتها میآید
۴) معنی اصلی کلمه را در خود دارد
الف) S ب) WR پ) CV ت) P
معنی کلمات انگلیسی پزشکی
الف) rhin/o 1) دهان
ب) dermat/o 2) سر
پ) ot/o 3) پوست
ت) stomat/o 4) بینی
ث) cephal/o 5) مقعد
ج) cost/o 6) گوش
چ) ear 7) دنده
الف) costochondritis
ب) tracheostomy
پ) pseudohypoparathyroidism
الف) encephaloma 1) مطالعۀ روان یا رفتار
ب) stomatitis 2) درد معده
پ) psychology 3) تومور مغز
ت) gastrodynia 4) التهاب دهان
ب-wr cv s trache / o / stomy
پ-wr cv wr cv p wr s pseud / o / hyp / o / para /thyroid /ism
منابع
نویسنده: مرسدس انریکه د سالامانکا؛ دانشگاه کاستیلا لا مانکا
برای ترجمه متون پزشکی لازم است با نحوه ساخت و شناخت اصطلاحات پزشکی آشنا شویم. برای انجام ترجمه دو راه داریم: یا اینکه به سراغ مترجمهای آنلاین و رایگان متون برویم که در این صورت معمولاً برای متون تخصصی نتیجه نامطلوب است. راه بهتر استفاده از سایتهای حرفهای ترجمه است. پیشنهاد میکنیم در این مورد حتما به سایت شبکه مترجمین ایران که با جمعی از مترجمان حرفهای رشته پزشکی همکاری دارد، مراجعه و سفارش خود را ثبت کنید تا از قیمتها و زمان تحویل مطلع شوید.
عموماً اصطلاحات انگليسي پيشوندها و پسوندهايی دارند. با دانستن معني اين ساختارها و معني ريشهی واژه ميتوان ترجمهی خوبی ارائه داد.
ريشهی اصطلاحات پزشكی معمولاً منشأ لاتين يا يونانی دارد كه معني بنيادی آن را تشكيل ميدهد.
وظيفهی مترجمان پزشكی ترجمهی نسخه، اطلاعات مكتوب بيمار، دستورالعملهای دارويی، و بروشورهای بيمارستان به زبان ديگر است.
طبق گزارش سازمان آمار كار، به دو دليل مهاجرت و جهانی شدن پيشبينی می شود در سالهاي ۲۰۲۶-۲۰۱۶ با رشد ۱۷ درصدي به مترجمان شفاهي و مكتوب زيادي نياز خواهد شد.
با سلام ضمن تشکر از مطلبی که فراهم کرده اید: خواهشمند است درباره اصطلاحات بیماریهای قلبی هم توضیح بدین
کاربر گرامی سعی می کنیم مطلب مستقلی در اینباره ارائه کنیم.
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.
دیدگاه
نام
ایمیل
وبسایت
بسیار خوش آمدید!از شما دعوت میشود که از بخشهای آموزشی و مطالب مفید و نکتههای ارزشمند بیان شده در سایت انگلیسی مثل آب خوردن دیدن و استفاده فرمایید.
لغات مربوط به(دور از جون شما) بيماري و پزشکي همراه با معني شونillnessبيماري
headache سردرد
backache پشت درد
amnesiaبيماري فراموشي
معنی کلمات انگلیسی پزشکی
anemiaکم خوني
bloodshed خونريزي
brain sicknessنقص عقل
bladder stone سنگ مثانه
cancer سرطان
tooth ache دندان درد
chicken pox آبله مرغان
sore thoat گلو درد
constipate يبوست
depressionافسردگي
ear ache گوش درد
eye soreچشم درد
fluآنفلو آنزا
fever تب
heart ache قلب درد
heat stroke گرما زدگي
hypertension فشار خون
hysteria تشنج عصبي
infectionعفونت
leprosy جذام
madnessجنون
plagueطاعون
measlesسرخک
pearl white آب مرواريد
vomiting تهوع
راهنما و روشهای تهیه مجموعهها:
چطور مجموعه برای من ارسال می شود؟
چطور می توانم هزینه را پرداخت کنم؟
روشهای تهیه برای دوستان خارج از ایران
تماس الکترونیکی و ایمیل به ما
تماس تلفنی با ما
پاسخ به پرسش های متداول
تنها از سایت های داراینماد اعتماد الکترونیکیبا اطمینان خرید کنید.
دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است.
استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.
barsadictionary@gmail.com
Telegram:
@Barsadic
دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.
واژگان پزشکی به زبان انگلیسی برای شرایط مهم و حساس
همه ما می دانیم پزشک ها کلمات و عبارات عجیب غریبی استفاده می کنند که گاهی خیلی از آن ها را متوجه نمی شویم.
سکسکه متقارن حجاب حاجز (Synchronous Diaphragmatic Flutter)؟
عطسه (Sternutation)؟
بُربُریگموس (Borborygmus)؟
معنی کلمات انگلیسی پزشکی
بله، منظورمان دقیقا همین کلمات است!
این کلمات همان سکسکه، عطسه و غر غر شکم هستند.
می توانید باور کنید؟ به نظر می رسد حتی ساده ترین مسائل پزشکی هم پیچیده هستند و اسامی سختی دارند.
خبر خوب اینکه حتما لازم نیست پزشک باشید تا واژگان حرفه ای پزشکی را بدانید و هر روز با آن ها کار کنید، اما با این حال هنوز مهم است واژه ها و عبارات پزشکی مقدماتی را بدانید.
کلماتی که در این مقاله به آن ها می پردازیم، به شما کمک می کند درباره مسائل پزشکی با دیگران صحبت کنید و مشکلاتتان را توضیح بدهید. همچنین به شما کمک می کند هنگام صحبت کردن با افراد حرفه ای در حوزه پزشکی حرف های آن ها را بفهمید.
نگران نباشید. حتی بومیان انگلیسی زبان هم گاهی با واژگان پزشکی مشکل دارند. کلمات پزشکی وحشتناک و عجیب غریبی وجود دارند.
این راهنما به شما کمک می کند بعضی کلمات ابتدایی را یاد بگیرید و بعضی مفاهیم پیشرفته را هم درک کنید.
بعد از خواندن این مقاله برای رفتن به مطب دکتر و حرفه ای صحبت کردن با او آماده خواهید بود J
چرا باید واژگان پزشکی انگلیسی را یاد بگیریم؟
چون می تواند جانتان را نجات بدهد. همه چیز درباره سلامت شماست. دانستن واژگان پزشکی به زبان انگلیسی می تواند به شما کمک کند تا بدانید به کدام دکتر باید مراجعه کنید.
اما مهم تر از همه، می توانید مشکل یا وضعیتتان را واضح برای دکتر شرح بدهید و او بهتر می تواند برای درمان شما اقدام کند. حتی اگر در مطب دکتر هم نباشید، شاید لازم باشد این کلمات را بدانید. اگر اصطلاحات و واژگان درست را بدانید، می توانید دارو و ویتامین های مورد نیازتان را که برای سلامتی و تقویت است، راحت تر و بهتر خریداری کنید.
دانستن اصطلاحات و واژگان پزشکی به شغل و حرفه شما هم می تواند کمک کند! اگر به پزشکی علاقه دارید ولی تا به حال به شغل و سمتی در این حوزه فکر نکردید، الان وقت آن رسیده است J مشاغل مختلفی وجود دارد که می توانید با داشتن دانش پزشکی، کارفرماها را تحت تاثیر قرار بدهید و شغلی را از آن خودتان کنید.
می توانید درباره موضوعات پزشکی و زیبایی مطلب بنویسید، یک تکنسین، یک مترجم پزشکی یا حتی یک پرستار یا پزشک شوید.
متاسفانه همه ما در طول سال بارها بیمار می شویم، بنابراین صنعت پزشکی هیچوقت تعطیل نمی شود! این حوزه برای مشغول به کار شدن و فعالیت عالی است و اگر می خواهید امنیت شغلی داشته باشید و مطمئن باشید مدتی طولانی در این حوزه فعالیت خواهید کرد، باید برای یادگیری مفاهیم و اصطلاحات دست به کار شوید.
در نهایت اگر به سریال ها یا برنامه های تلویزیونی پزشکی (مثل Grey’s Anatomy) علاقه دارید، یادگیری اصطلاحات پزشکی می تواند به شما کمک کند دیالوگ ها و فیلمنامه را بهتر بفهمید.
شصت واژه پزشکی برای دست پر رفتن به مطب دکتر
قسمت های بدن
بیایید با ساده ترین و ابتدایی ترین واژه ها درباره سلامتی، یعنی اجزا و ارگان های مختلف بدن، صحبت کنیم. باور کنید یا نه، این کلمات با درصد خیلی زیادی در مکالمات روزمره ما شنیده می شوند.
برای مثال، در ساده ترین حالت اگر دوستتان از شما بپرسد حالتان خوب است یا نه، می توانید پاسخ بدهید «معده ام درد می کنه!» (My stomach hurts) یا اگر همکاری به شما بگوید مشکل قلبی داشته است، دقیقا می توانید بفهمید منظور او چیست.
Skeleton
اسکلت – استخوان هایی که بدن را ساخته است، چارچوبی که از بدن و شکل آن محافظت می کند.
Brain
مغز – مهم ترین قسمت بدن. مغز توسط جمجمه محافظت می شود و تمام اعمال حیاتی، افکار و حرکات شما را کنترل می کند.
Heart
قلب – یکی دیگر از قسمت های مهم بدن. این ارگان در قفسه سینه قرار گرفته و خون را به تمام قسمت های بدن پمپ می کند.
Lungs
شش ها – زیر دنده ها دو شش وجود دارد. این اندام ها به شما کمک می کنند هوا را تنفس کنید و آن را در بدنتان نگه دارید.
Liver
کبد – کبد در سمت چپ بدن قرار گرفته است، زیر شش ها! کبد به تمیز کردن صفرا (مایعی برای هضم غذا) و دیگر سموم در بدن کمک می کند.
Stomach
معده – معده در سمت راست بدن و در واقع سمت راست کبد قرار دارد. غذاهایی که خوردید در معده هضم می شود.
Small intestine
روده کوچک – روده کوچک زیر معده قرار دارد و مواد مغذی و مواد معدنی را از غذای هضم شده شما جذب می کند.
Large intestine
روده بزرگ – از روده کوچک، غذاهای هضم شده به روده بزرگ می روند که فرآیند هضم غذا و جذب آب بهتر و بیشتر انجام می شود.
معنی کلمات انگلیسی پزشکی
کلمات پزشکی رایج برای کمک به شما در مطب دکتر یا بیمارستان
برای هر چیزی، از جمله قسمت ها یا شرایط خاص بدن، اصطلاحات و کلمات ویژه، پزشکی وجود دارد. این کلمات و اصطلاحات را بدانید تا در حوزه پزشکی دانا شوید و بتوانید به طور کلی مهارت های زبان انگلیسی و به خصوص مکالمه را تقویت کنید.
برای مثال، اگر کسی به شما بگوید “My daughter’s arm was fractured during the game so we took her to the hospital where they put a cast on it,”، شما دقیقا می دانید منظور آن ها چیست.
Abdomen
شکم – کلمه ای رسمی و حرفه ای برای اشاره به قسمت یا منطقه ای از بدن که معده و دیگر ارگان های گوارشی در آن قرار دارد.
Ambulance
آمبولانس – وسیله نقلیه مخصوصی که بیمارانی که به صورت اورژانسی و سریع نیاز به کمک دارند، به بیمارستان می رساند.
Bandage
پانسمان – نواری پارچه ای که برای محافظت یا پوشاندن قسمت آسیب دیده و مجروح بدن استفاده می شود.
Bilateral
دو طرفه، متقارن – چیزی (مثل یک بیماری یا جراحت) که هر دو قسمت بدن را تحت تاثیر می دهد.
Cancer
سرطان – شرایطی که در آن سلول های غیرعادی رو یا داخل بدن تولید می شوند و رشد می کنند. در بسیاری موارد، می تواند ارگان های بدن و کارکرد عادی آن ها را مختل کند.
Cast
قالب، گچ – تا به حال دستتان شکسته است؟ قالب یا گچ، نوعی پانسمان سخت است که برای محافظت و حمایت از استخوان شکسته استفاده می شود.
Colon
کولون – نام دیگر روده بزرگ
Crutches
عصای زیر بغل – دو چوب یا پلاستیک بلند که برای محافظت و کمک به کسی که نمی تواند به راحتی راه برود مورد استفاده قرار می گیرد. این ناتوانی در راه رفتن به دلیل شکستن یا جراحت شدید در پا است.
Diagnosis
تشخیص پزشک – وقتی پزشک یا متخصص شما را معاینه و علائم بیماری شما را بررسی می کند و بیماری یا مشکلات سلامتی را متوجه می شود.
Emergency
اورژانس – شرایطی که در آن فرد دچار بیماری یا جراحتی شده است که بسیار شدید است یا جان او را تهدید می کند و به همین دلیل به مراقبت های سریع پزشکی نیاز دارد.
Extremity
اندام های فوقانی و تحتانی – بخشی از اندام (دست یا پا) که از تنه دور است. به عبارت دیگر کف دست یا کف پا!
Fever
تب – شرایطی که در آن دمای بدن بسیار بالاست.
Flu
آنفلوانزا – ویروسی مسری که با تب، درد بدن، گرفتگی گلو، سرفه و علائم دیگر همراه است.
Fracture
شکستگی – راهی رسمی و حرفه ای برای اعلام شکستگی یا ترک در استخوان
Hernia
فتق – شرایطی که در آن بخشی از یک اندام توسط عضله ای که آن را احاطه کرده دچار برآمدگی شود.
Incision
شکاف، برش – برشی که هنگام جراحی در پوست یا گوشت کسی ایجاد می شود.
In-patient
بیمار بستری – بیماری که برای طی دوره درمان در بیمارستان می ماند.
Lesion
زخم – منطقه ای از یک ارگان یا بافت که به دلیل جراحت یا بیماری از جمله تومور یا زخم آسیب دیده است.
Operation
عمل جراحی – نام دیگری برای کلمه surgery یا فرآیندی شبیه به آن.
Organs
اندام ها، ارگان ها – قسمت هایی از بدن که اعمال حیاتی برای زنده بودن را انجام می دهند، مثل قلب، شکم، کبد و غیره.
Out-patient
بیمار سرپایی – بیماری که درمان را خارج از بیمارستان دریافت می کند، مثل رفتن به مطب پزشک یا درمانگاه
Pain
درد – همه ما در زندگی درد را تجربه کرده ایم. درد احساسی ناخوشایند به دلیل آسیب فیزیکی یا بیماری است.
Physical
بالینی – این کلمه در حوزه پزشکی دو تعریف دارد. می تواند در رابطه با بدن باشد (مثلا “she felt physically weak” یا “او از نظر فیزیکی ضعیف شده است” یا “بدن او ضعیف شده است”) یا می تواند به چکاپ سالانه اشاره داشته باشد.
Prosthesis
پروتز – عضوی مصنوعی که جایگزین یکی از اعضای بدن می شود.
Scar
جای زخم – نشانی روی پوست یا بدن که از یک زخم، بریدگی یا جراحت به جای مانده است.
Surgery
جراحی – درمان آسیب ها و ناتوانی های داخلی با بریدن و باز کردن بدن و خارج کردن یا ترمیم و تعمیر قسمت آسیب دیده.
Syringe
سرنگ – نام دیگر needle است. این ابزار برای خون گرفتن از کسی یا تزریق مایعاتی مثل واکسن به درون بدن استفاده می شوند.
Thermometer
دماسنج – ابزاری که برای تعیین دمای بدن کسی استفاده می شود برای اینکه متوجه شوند تب دارد یا نه.
Tumor
تومور – این واژه به سرطان مربوط است. قسمتی برجسته از بدن که به دلیل سلول های غیرعادی به این شکل درآمده است.
Vaccine
واکسن – هر سال واکسن آنفلوانزا می زنید؟ واکسن ماده ای است که از بروز یک بیماری یا ویروس جلوگیری می کند.
Vomit
حالت تهوع – عبارت رایج برای “throw up” یا همان بالا آوردن. وقتی بیمار هستید و غذایی که خوردید به جای روده از دهانتان خارج می شود.
Wheelchair
صندلی چرخ دار – نوعی صندلی با دو چرخ که برای افرادی که نمی توانند راه بروند یا بسیار ضعیف هستند استفاده می شود.
X-ray
اشعه ایکس – اشعه ایکس زمانی استفاده می شود که دکتر می خواهد از استخوان ها عکسبرداری کند تا شکستگی یا آسیب های آن ها مشخص شوند.
انواع پزشکان
از آنجایی که واژه ها و اصطلاحات عجیب و غریبی در پزشکی وجود دارد، در هر حوزه، پزشکان متخصص وجود دارند که آن ها هم اسامی عجیب دارند. گاهی بومیان انگلیسی زبان و حتی کسانی که انگلیسی را راحت و روان صحبت می کنند هم با اسامی و انواع مختلف پزشکان گیج می شوند. برای مثال کسی که بیماری های پا و زانو را درمان می کند «متخصص پا و زانو» یا «podiatrist» نام دارد که هیچ ربطی به کلمه feet ندارد.
در ادامه فهرستی از انواع مختلف پزشکان را به شما یاد می دهیم. این اسامی و تخصص آن ها را یاد بگیرید تا بتوانید از این به بعد به دکتر درست مراجعه کنید.
(Allergist (immunologist
ایمونولوژیست (متخصص سیستم ایمنی) – این پزشک متخصص درمان انواع آلرژی هاست.
Cardiologist
کاردیولوژیست (متخصص قلب) – پزشکی که قلب و بیماری های قلبی را درمان می کند.
Dermatologist
درماتولوژیست (متخصص پوست) – اگر جوش زدید، باید به این پزشک مراجعه کنید، چون او متخصص پوست و بیماری های مربوط به آن است.
Gastroenterologist
متخصص گوارش – این پزشک بیماری های مربوط به شکم و اندام های گوارشی را درمان می کند
Neonatologist
متخصص کودکان و نوزادان – بسیاری از زوج های جوان که تازه بچه دار شده اند به این دکتر مراجعه می کنند چون این پزشک متخصص کودکان و نوزادان است.
Neurologist
متخصص مغز و اعصاب – پزشکی که متخصص مغز، نخاع و بیماری های عصبی
Obstetrician
متخصص زنان و زایمان – خانم های باردار برای تحت نظر بودن و درمان بیماری های احتمالی در دوران بارداری به این پزشک مراجعه می کنند
Oncologist
آنکولوژیست – پزشکی که تخصص او در سرطان است
Ophthalmologist
متخصص چشم – اگر برای عینک و شماره جدید چشمتان می خواهید به پزشکی مراجعه کنید، باید این دکتر را ببینید، چون متخصص چشم و بیماری های آن است.
Otolaryngologist
متخصص گوش و حلق و بینی – همانطور که از نامش پیداست پزشکی برای بیماری های مربوط به گوش، حلق و بینی است.
Pediatrician
متخصص اطفال – پزشکی که حرفه اش درمان بیماری های کودکان است.
Podiatrist
متخصص پا – پزشکی برای بیماری های زانو و پا
Psychiatrist
روانپزشک – این پزشک، بیماری های روانی را درمان می کنند و به افرادی با افسردگی یا مشکلات مشابه کمک می کنند.
Pulmonologist
متخصص تنفس و ریه – پزشک بیماری های مربوط به ریه
Rheumatologist
روماتولوژیست – پزشکی که متخصص درمان بیماری های مفاصل، مثل آرتروز است.
Sports medicine specialist
متخصص طب ورزش – اگر هنگام ورزش کردن یا انجام فعالیت های فیزیکی آسیب دیدید، باید به این نوع پزشک مراجعه کنید.
بعد از خواندن این مقاله، باید بتوانید برای هر مشکلی به پزشک مناسب مراجعه کنید و راحت به آن ها مشکلاتتان را بگویید.
همچنین با دانستن کلمات و عبارات می توانید توصیه ها و دستورات آن ها را بفهمید و سالم و شاد زندگی کنید.
در این پست به بررسی مهم ترین لغات مرتبط با بیماری ها و مسائل پزشکی در انگلیسی با ترجمه فارسی می پردازیم. برای آشنایی هرچه بیشتر شما با این لغات در پایان هر کدام جمله ای نمونه آورده شده است.
پزشکان نقش مهمی در زندگی ما ایفا می کنند. آن ها به ما می آموزند چگونه زندگی سالمی برای خودمان و کسانی که دوستشان دارین فراهم کنیم. هنگامی که بیمار می شویم پزشکان با مهربانی و دلسوزی به ما کمک می کنند سلامتی مان را دوباره باز یابیم. وقتی ترسیده ایم و به خاطر مشکلات جسمی آسیب پذیر هستیم، پزشکان با کلمات امیدبخش به ما قوت قلب می دهند. حضور پزشکان موجب می شود زندگی از کیفیت بالاتری برخوردار شود، و با عمل کردن به توصیه های آنان می توانیم زندگی سالم تر و شاد تری را سپری کنیم.
Allergy
if you have particular allergy you become ill or get a rash when you eat, smell, or touch something that does not normally make people ill
معنی کلمات انگلیسی پزشکی
حساسیت
I don’t have any allergies.
به چیزی حساسیت ندارم.
Ambulance
a special vehicle used to take sick or injured people to hospital
آمبولانس
Ambulances don’t have to stop at red lights. but they usually slow down.
آمبولانس ها مجبور نیستند موقع قرمز شدن چراغ توقف کننئ. اما معمولا سرعتشان را کم می کنند.
Antibiotic
a medicine or chemical that can destroy harmful bacteria in the body or limit their growth
آنتی بیوتیک
The doctor wrote Jane a prescription for more antibiotics.
دکتر برای جین آنتی بیوتیک بیشتری تجویز کرد.
Appointment
a formal arrangement to meet or visit someone at a particular time and place
وقت قبلی
You need an appointment for that hospital.
برای رفتن به آن بیمارستان به وقت قبلی نیاز است.
Asthma
a medical condition that makes breathing difficult by causing the air passages to become narrow
بیماری آسم
People with asthma have difficulty in breathing.
کسانی که به آسم مبتلا هستند، مشکلات تنفسی دارند.
Backache
a pain in the back
کمردرد
The best way to cure backache is to rest.
بهترین روش درمان کمردرد استراحت است.
Bandage
to tie a bandage around an injury or part of someone’s body, or put bandages on someone or something
پانسمان کردن
You’d better bandage your wound at once.
بهتر است فورا زخمت را پانسمان کنی.
Bleed
to lose blood
معنی کلمات انگلیسی پزشکی
خون آمدن؛ خونریزی کردن
The cut on my arm bled a little.
بریدگی روی بازویم کمی خون آمد.
Blister
a painful swelling on the skin that contains liquid, caused usually by continuous rubbing, especially on your foot, or by burning
تاول
New shoes always give me blisters.
هر وقت کفش نو می پوشم، پایم تاول می زند.
Blood Pressure
When your heart beats, it pumps blood round your body to give it the energy and oxygen it needs. … If your blood pressure is too high, it puts extra strain on your arteries (and your heart) and this may lead to heart attacks and strokes.
فشار خون
Your blood pressure is a bit low.
فشار خونت کمی پایین است.
Bruise
an injury or mark where the skin has not been broken but is darker in colour, often as a result of being hit by something
کبودی؛ کوفتگی
Tom has a bruise on his right leg.
پای راست تام کبود شده است.
Cold
a common infection, especially in the nose and throat, that often causes a cough, a slight fever, and sometimes some pain in the muscles
سرماخوردگی
I rarely catch a cold
بندرت سرما می خورم.
Cough
to force air out of your lungs through your throat with a short, loud sound
سرفه کردن
Gargling with salt water helps stop coughing.
قرقره کردن آب و نمک به توقف سرفه کمک می کند.
Crutch
a stick with a piece that fits under the arm, that you lean on for support if you have difficulty in walking because of a foot or leg injury
چوب زیر بغل
Tom doesn’t need crutches any more.
تام دیگر به چوب های زیر بغل احتیاج ندارد.
Depression
the act of depressing;the condition of being depressed.
افسردگی
Don’t let feelings of depression swamp you.
اجازه نده احساس افسردگی تو را در بر بگیرد.
Diabetes
a disease in which the body cannot control the level of sugar in the blood
دیابت
In diabetes the body doesn’t produce sufficient insulin.
در بیماری دیابت بدن انسولین کافی ترشح نمی کند.
Dizziness
a temporary feeling that your sense of balance is not good and that you may fall down
سرگیجه
You may experience a little dizziness after taking the medicine.
پس از خوردن این دارو، ممکن است کمی سرت گیج برود.
Doctor
a person with a medical degree whose job is to treat people who are ill or hurt
پزشک
The doctor asked me to give up smoking.
پزشک از من خواست سیگار کشیدن را ترک کنم.
Fever
a medical condition in which the body temperature is higher than usual
تب
As soon as he took the medicine, his fever went down.
به محض خوردن دارو تبش پایین آمد.
Flu
a common infectious illness that causes fever and headache
آنفلوانزا
The word flu is shorthand for “influenza.
کلمه ی flu کوتاه شده کلمه آنفلوانزا است.
Food Poisoning
an illness usually caused by eating food that contains harmful bacteria
مسمومیت غذایی
I got food poisoning at that cheap little seafood restaurant.
به خاطر غذا خوردن در آن رستوران کوچک ارزان، به مسمومیت غذایی مبتلا شدم.
Fracture
a fracture is a break, usually in a bone
شکستگی
The fracture wasn’t as serious as we thought.
شکستگی به آن بدی که تصور می کردیم نبود.
Headache
headache is pain in any region of the head
سردرد
I had a slight headache last night.
دیشب کمی سرم درد می کرد.
Heal
to make or become well again, especially after a cut or other injury
درمان شدن؛ درمان کردن
The wound on your hand will heal soon.
زخم روی دستت زود خوب خواهد شد.
Hospital
a place where people who are ill or injured are treated and taken care of by doctors and nurses
بیمارستان
Tom will likely be discharged from the hospital tomorrow.
به احتمال زیاد تام فردا از بیمارستان مرخص خواهد شد.
Ill
not feeling well, or suffering from a disease
بیمار
I had to decline the invitation to that party, because I was ill.
چون بیمار بودم مجبور شدم دعوت به آن مهمانی را رد کنم.
Immune System
the cells and tissues in the body that make it able to protect itself against infection
سیستم دفاعی
The immune system enables the body to fight off illnesses.
سیستم دفاعی به بدن توانایی مبارزه با بیماری ها را می دهد.
Inflammation
a red, painful, and often swollen area in or on a part of your body
التهاب
This medication will decrease inflammation in the lungs.
این دارو التهاب ریه ها را کم می کند.
Inject
to use a needle and syringe (= small tube) to put a liquid such as a drug into a person’s body
تزریق کردن
John is a diabetic and has to inject himself with insulin every day.
جان مبتلا به دیابت است و به همین دلیل مجبور است هر روز به خودش انسولین تزریق کند.
Injury
physical harm or damage to someone’s body caused by an accident or an attack
جراحت؛ صدمه
Fortunately, Tom doesn’t appear to have any injuries.
خوشبختانه جراحتی بر روی بدن تام مشاهده نمی شود.
Insomnia
a sleep disorder in which people have trouble sleeping. They may have difficulty falling asleep, or staying asleep as long as desired
بیخوابی
Exercising helps cure insomnia.
ورزش کردن به بهبودی بیخوابی کمک می کند.
Limp
to walk slowly and with difficulty because of having an injured or painful leg or foot
لنگیدن
Tom limps because he broke his leg last month.
تام موقع راه رفتن می لنگد چون ماه گذشته پایش شکست.
Migraine
severe continuous pain in the head, often with vomiting and difficulty in seeing
میگرن
We still don’t know what causes migraines.
ما هنوز نمی دانیم چه عاملی موجب مبتلا شدن به میگرن می شود.
Nurse
a person whose job is to care for people who are ill or injured
پرستار
The nurse took patient’s blood pressure.
پرستار فشار خون بیمار را اندازه گرفت.
Operation
an occasion when a doctor cuts a body for medical reasons in order to repair, remove, or replace an unhealthy damaged part
عمل جراحی
Jane had an operation on his shoulder yesterday.
جین دیروز شانه اش را جراحی کرد.
Pain
a feeling of physical suffering caused by injury or illness
درد
Your pain will soon go away.
دردت خیلی زود برطرف خواهد شد.
Painful
causing emotional or physical pain
دردناک
My foot is still too painful to walk.
درد پایم بیشتر از آن است که بتوانم راه بروم.
Pill
a small solid piece of medicine that a person swallows without chewing
قرص
Take this pill every 6 hours.
این قرص را هر ۶ ساعت بخور!
Scar
a mark that is left on your skin after you have had a cut or wound
جای زخم
The scar on his cheek hardly shows now.
جای زخم روی گونه اش تقریبا پیدا نیست.
Side effects
unpleasant effects of a drug that happens in addition to the main effect
عوارض جانبی
This great medicine doesn’t have any side effects.
این داروی عالی هیچگونه عوارض جانبی ندارد.
Sore Throat
a condition in which your throat is red and feels painful, especially when you swallow
گلودرد
Gargling with salt water will make your sore throat better.
قرقره کردن با آب و نمک گلودردت را بهتر خواهد کرد.
Specialist
a doctor who has special training or knowledge of a particular area of medicine
متخصص
Tom is a specialist in childhood illnesses.
تام متخصص بیماری های کودکان است.
Sprain
to cause an injury to a joint (= a place where two bones are connected) by a sudden movement
پیچ خوردن
Jane sprained her ankle playing football.
قوزک پای جین در حال بازی فوتبال پیچ خورد.
Stitch
to fasten or join by stitches
بخیه زدن
The doctor stitched the cut very quickly.
پزشک بریدگی را خیلی سریع بخیه زد.
Stomach-ache
a pain in the stomach
معده درد
The patient’s stomach-ache stopped after he took the medicine.
وقتی بیمار دارو را خورد، معده دردش متوقف شد.
Stretcher
a light frame made from two long poles with a cover of soft material stretched between them, used for carrying people who are ill
برانکارد
They carried the injured man out on a stretcher.
آن ها مرد زخمی را با برانکارد بیرون بردند.
Sunburn
a condition in which your skin is sore and red because you have spent too long in the strong heat of the sun
آفتاب سوختگی
A good sun cream will prevent sunburn.
یک کرم ضد آفتاب خوب، از آفتاب سوختگی جلوگیری خواهد کرد.
Swell
to become larger and rounder than usual
ورم کردن
Bacteria can cause gums to swell and bleed.
باکتری ها ممکن است باعث ورم کردن و خونریزی لثه ها شوند.
Transplant
a medical operation in which a new organ or tissue is put into someone’s body
یکی از اعضای شخصی را به شخص دیگر پیوند زدن
The operation to transplant a kidney is fairly routine these days.
این روز ها عمل پیوند کلیه عملی کاملا معمول است.
Ultrasound
special sound waves used in such processes as examining organs inside the body
سونوگرافی
An ultrasound scan shows that the baby is a boy.
سونوگرافی نشان می دهد نوزاد پسر است.
Unconscious
in the state of not being awake and not aware of things around you
بیهوش
When ambulance arrived, Tom was unconscious.
وقتی آمبولانس رسید، تام بیهوش بود.
Vaccinate
to give someone a vaccine, usually by injection, to prevent them from getting a disease
واکسن زدن
It is better to vaccinate against flu in winter.
بهتر است در زمستان واکسن آنفلوانزا بزنیم.
Waiting Room
a room in a place where people can sit while waiting, as in an airport or a doctor’s office
اتاق انتظار
The waiting room was full of people reading magazines.
اتاق انتظار پر از افرادی بون که در حال خواندن مجله بودند.
Visiting Hours
the hours when you are allowed to go and spend time with someone who is in a hospital, prison, etc
ساعت های ملاقات
Visiting hours are from 3 PM to 6 PM in this hospital.
در این بیمارستان ساعت های ملاقات ۳ تا ۶ بعد از ظهر هستند.
Wheelchair
a chair on wheels that people who are unable to walk use for moving around
صندلی چرخدار
Tom can’t go anywhere without a wheelchair.
تام بدون صندلی چرخدار نمی تواند جایی برود.
Wound
a damaged area of the body, such as a cut or hole in the skin or flesh
زخم
Your wounds will become better gradually.
زخم هایت بتدریج بهتر خواهند شد.
برای یادگیری لغات بیشتر و کامل کردن دانش زبان انگلیسی خود، می توانید در کلاس های مکالمه ی زبان انگلیسی آنلاین ثبت نام نمایید.
شماره تماس: ۰۹۳۵۹۰۰۹۶۱۴
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *
از اینکه مقاله ما را با عنوان پرکاربرد ترین لغات و عبارات مورد نیاز هنگام مراجعه به پزشک برای یادگیری تمامی عبارتهای ضروری زبان انگلیسی در هنگام مراجعه به پزشک و دکتر متخصص انتخاب کرده اید سپاسگزاریم.
ممکن است شما به خارج از کشور مهاجرت کرده اید یا برای زمان کوتاهی مسافر هستید. دردی در بدنتان پیش آمده اما نمی دانید چطور منظورتان را به پزشک برسانید. نگران نباشید چرا که ما هر انچه را که نیاز دارید با دکتر به زبان انگلیسی در میان بگذارید در این مقاله گرداوری کرده ایم. سرزمین زبان را به تمامی کسانیکه می خواهند انگلیسی را به صورت جدی یاد بگیرند معرفی کنید.
درد احساسی است که هنگام صدمه دیدن یا بیماری در بدن آن را احساس می کنید.
– Suddenly she felt a sharp pain in her neck, shoulder, waist, arm, leg, stomach.
ناگهان در ناحیه ی گردن, شانه , کمر و بازو درد شدیدی را احساس کردم.
معنی کلمات انگلیسی پزشکی
– Take an aspirin to relieve the pain.
برای تسکین درد یک قرص مسکن بخورید.
– I can’t sleep because my head aches too bad.
نمی توانم بخوابم سرم به شدت درد می کند.
– I have a terrible headache, backache, stomach-ache.
سردرد, کمر درد و شکم درد وحشتناکی دارم.
رنج بردن از یک بیماری و احساس خوبی نداشتن.
– My elder sister is seriously ill in St John’s hospital.
خواهر بزرگم به شدت بیمار است و در بیمارستان “سینت جان” بستری است.
– The children started to feel ill an hour after the meal.
بچه ها یک ساعت بعد از خوردن غذا مریض شدند.
بیمار جسمی یا روحی, حالت تهوع.
– I feel very sick, I don’t think I can work today.
خیلی حالم بد است , فکر نکنم بتونم امروز کار کنم.
– Be careful with the cake, too much of it can make you sick.
مواظب باش اگر بیش از اندازه کیک بخوری ممکن است مریض شوی.
دردناک و اغلب متورم به دلیل وجود عفونت یا ماهیچه ای که بیش از حد از آن استفاده شده است.
– I have a sore throat, I mustn’t take that cold drink.
گلو درد دارم , نباید آب سرد می خوردم.
– She says her stomach is still sore after the operation.
او می گوید معده اش هنوز هم بعد عمل دردناک است.
– His feet were sore after the bicycle trip.
پاهایشی بعد از دوچرخه سواری درد داشتند.
از نظر روحی یا جسمی بیمار بودن.
– Our secretary missed a lot of work through illness last month.
ماه گذشته منشی ما به دلیل بیماری کارهای زیادی را از دست داد.
– Flu can be a serious illness if you aren’t careful enough.
اگر به اندازه ی کافی مراقب نباشید, آنفولانزا بیماری خطرناکی برای شماست.
مریضی جدی که اغلب به دلیل عفونت است.
– Peter’s uncle suffers from a rare blood disease.
پدر پیتر از یک بیماری نادر خونی رنج می برد.
– A fatty diet increases the risk of heart disease.
یک رژیم غذایی پرچرب خطر بیماری قلبی را افزایش می دهد.
– The government is planning further health measures to prevent the spread of disease.
معنی کلمات انگلیسی پزشکی
دولت در حال برنامه ریزی برنامه های سلامت بیشتر به منظور پیشگیری ازگسترش بیماری هاست.
سلامتی خود را دوباره به دست آوردن, کسی را خوشحال کردن.
– As I see it will take a long time for your wounds to heal.
تا جایی که می دانم زمان زیادی طول می کشد تا زخم هایت بهبود پیدا کند.
– This ointment will help to heal your scratches.
این پماد به شما کمک می کند تا خارش هایتان بهبود پیدا کنند.
– The tea you made really healed me.
چایی که دم کردی واقعا حالم را جا آورد.
سلامتی شخصی را برگرداندن , درمان یک بیماری.
– He was seriously ill for a long time, but the doctor cured him at last.
او واقعا مدت طولانی بیمار بود اما بالاخره پزشک او را درمان کرد.
– Scarlet fever is a serious illness, but it can be cured fairly fast.
مخملک یک بیماری جدی است , اما می توان آن را در درمان کرد.
دارو یا مراقبت پزشکی که موجب درمان بیماری می شود, عمل درمان یا فرآیند درمان.
– There is no known cure for this illness but the it can be treated.
هیچ درمان شناخته شده ای برای این بیماری وجود ندارد اما می توان آن را درمان کرد.
– I’m afraid you must be taken to hospital for the cure.
می ترسم مجبور شوم برای معالجه به بیمارستان مراجعه کنم.
مراقبت ها و تجویز های پزشکی, سر و کار داشتن با چیزی یا کسی.
– was treated for flu, but later I was diagnosed with pneumonia.
من به دلیل ابتلا به بیماری انفولانزا مداوا شدم ,اما بعدا مشخص شد که به ذات الریه مبتلا هستم.
– This illness is usually treated with antibiotics and a strict diet..
این بیماری معمولا با رژیم غذایی و آنتی بیوتیک قابل درمان است.
روش یا فرآیند درمان یک بیماری یا زخم, عمل سرو کار داشتن با کسی یا چیزی.
– Doctors apply various treatments for this illness.
پزشکان درمان های متعددی برای این بیماری به کار برده اند.
– My sister goes to a wellness centre to receive beauty treatments.
خواهرم برای درمان های زیبایی به یک مرکز سلامت مراجعه می کند.
مشخص کردن یک بیماری یا دلیل آن.
– The blood test is used to diagnose all kinds of diseases.
برای تشخیص تمامی بیماری ها از آزمایش خون استفاده می شود.
– She was diagnosed (as) (a) diabetic in her early childhood.
او در اوایل دوران کودکی به عنوان یک بیمار دیابتی تشخیص داده شد.
شرح حال پزشکی یا وضعیت سلامتی یک بیمار.
– The doctors didn’t share every detail of the diagnosis with the patient’s family.
پزشکان تمامی جزئیات تشخیص را با خانواده ی بیمار در میان نگذاشتند.
– We had to wait a lot for the exact diagnosis after the examination.
لازم است بعد از آزمایش زمان طولانی منتظر تشخیص پزشک باشیم.
آسیب وارد شده به بدن برای مثال در اثر یک تصادف.
– They were lucky to escape the fight without serious injuries.
از اینکه بدون صدمه از جنگ فرار کردند خیلی خوشحال بودند.
– There were only minor injuries in the crash.
تصادف تنها صدمات جزئی داشت.
صدمه زدن به خود و دیگران از نظر جسمی به ویژه در تصادف.
– He injured his finger when he was cutting the meat.
وقتی که در حال خرد کردن گوشت بود به انگشتش صدمه زد.
– Nobody was killed in the accident, but two people were seriously injured.
هیچ کس در تصادف کشته نشد, تنها دو نفر به طور جدی مصدوم شدند.
آسیب به بخشی از بدن به ویژه زمانی که حفره ای در پوست ایجاد می شود.
– He died from the wounds that he had received in the crash.
به دلیل زخم هایی که در تصادف برداشت جانش را از دست داد.
– He was taken to hospital although his wounds didn’t seem too serious.
با وجود اینکه زخم هایش خیلی جدی نبودند اما باز هم به بیمارستان منتقل شد.
زخمی که در اثر اجسام تیز ایجاد می شود.
– He had such a deep cut on his arm that he was taken to hospital.
آنقدر بریدگی او عمیق بود که به بیمارستان منتقل شد.
– The victim had several cuts on his chest, still he survived.
قربانی با وجود بریدگی های متعدد روی سینه ی خود , از مرگ جان سالم به درد برد.
لکه یا نشانه ای آبی, قهوه ای یا بنفش که پس از افتادن شخص از ارتفاع یا ضربه روی پوست ظاهر می شود.
– He was covered in bruises at the end of the football match.
بعد از بازی فوتبال کل بدن او به شدت کبود شده بود.
– The man came to the surgery with a huge bruise over his eye.
مردی با یک کبودی بزرگ زیر چشم به مرکز جراحی مراجعه کرد.
کشیدن ناخن دست روی محل خراش.
– The cat continuously scratched itself behind the ear.
گربه پشت گوشش را بدون توقف خاراند.
– She had a long scratch on her arm when she came out of the rose garden.
وقتی که او از باغ گلها بیرون آمد خراش بزرگی روی دستش داشت.
بیماری که به دلیل باکتری یا ویروس ایجاد می شود , فرآیند ابتلا به یک بیماری.
– Wash your hands carefully to decrease the risk of infection.
برای به حداقل رساندن خطر عفونت دستان خود را با دقت بشویید.
– She almost died from blood infection.
نزدیک بود به دلیل ابتلا به عفونت های خونی بمیرد.
شرایطی که بخشی از بدن به دلیل عفونت یا جراحت قرمز,دردناک و متورم می شود.
– My knee was twice the size of the other one due to the inflammation.
زانوی من به خاطر التهاب دوبرابر شده است.
– You had better not eat fatty food so soon after your stomach inflammation
بهتر می بود بلافاصله بعد از التهاب معده ی خود غذای پرچرب نمی خوردی.
تغییر در بدن یا ذهن که نشان می دهد شما سالم نمی باشید.
– You don’t necessarily need a doctor with symptoms like a headache or sore throat.
لازم نیست باری علائمی مانند سردرد و گلو درد به پزشک مراجعه کنید.
– Depression can cause physical symptoms, too.
افسردگی موجب بروز علائم جسمی نیز می شود.
سنجش میزان دمای بدن شما.
– have a temperature – when your temperature is higher than normal due to illness
تب داشتن: وقتی که دمای بدن شما به دلیل بیماری از حد طبیعی بالاتر میرود.
– I feel so weak, I think I have a temperature.
خیلی حالم بد است فکر می کنم تب دارم.
– She had such a high temperature that she was immediately taken to hospital.
انقدر تبش شدید بود که به بیمارستان مراجعه کرد.
یک وضعیت پزشکی که طی آن دمای بدن شخص مورد نظر از حد طبیعی بالاتر می رود , یک بیماری خاص با تب بالا.
– Did you take aspirin to reduce the fever?
آیا برای پایین آوردن تب خود آسپرین خوردی؟
– Our daughter has been diagnosed with scarlet fever.
یک دختر به مخملک مبتلا شده است.
بیماری که بینی و گلوی شما را تحت تاثیر قرار می دهد و باعث عطسه یا سرفه نیز می شود.
– I think I caught a cold on the ice rink yesterday.
فکر کنم دیروز در پیست اسکی سرما خوردم.
– She can’t come to school, she’s in bed with a cold.
او نمی تواند به مدرسه بیاید چون سخت سرما خورده است.
نوعی سرما خوردگی بسیار شدید یا یک بیماری مسری همراه با تب , درد و بی حالی.
– Please don’t visit us this week, the whole family has the flu.
لطفا این هفته به دیدن ما نیاید چون تمام اعضای خانواده ی ما آنفولانزا گرفته اند.
– If you’re not careful enough and you don’t take antibiotics, you may even die from the flu
اگر هنگام ابتلا به آنفولانزا به اندازه ی کافی از خود مراقبت نکنید ممکن است جان خود را از دست بدهید.
تخلیه ی محتویات معده از طریق دهان.
– There must have been something wrong with the food as both children vomited shortly after the meal.
از آنجایی که هر دوی بچه ها بلافاصله بعد از خوردن غذا استفراغ کردند لابد غذا مشکلی دارد.
– ’m afraid I’m pregnant; I vomit after getting up every morning.
می ترسم باردار باشم چون هر روز صبح استفراغ میکنم.
ماده ای که برای درمان بیماری ها می خورید یا می بلعید.
– You look so pale. Haven’t you taken your medicine this morning?
رنگت پریده , امروز صبح داروهایت را نخورده ای؟
– The doctor prescribed three kinds of medicine for me.
دکتر سه نوع دارو برای من تجویز کرد.
دارویی که باکتری ها را از بین می برد و موجب درمان عفونت می شود.
– My mum’s throat infection went away after she started the antibiotics.
بعد از اینکه مادرم شروع به استفاده از آنتی بیوتیک کرد , عفونت گلویش برطرف شد.
– Hot tea won’t be enough to cure your flu, I think you also need antibiotics.
برای درمان آنفولانزا تنها نوشیدن چای داغ کافی نیست, فکر میکنم به آنتی بیوتیک نیاز دارید.
نوعی دارو که موجب تسکین ناراحتی ها یا دردهای ناشی از بیماری ها و زخم ها می شود.
– I had such a horrible headache last night that I took two pain killers.
دیشب چنان درد وحشتناکی داشتم که دو عدد مسکن خوردم.
– She says she doesn’t think it’s a good idea to take pain killers too often.
او معتقد است که مصرف زیاد آنتی بیوتیک مضر است.
سرعت جریان خون در بدن.
– Drink some coffee if you feel your blood pressure is too low
اگرفکر می کنید فشار خون شما کمی پایین است قهوه بنوشید.
– High blood pressure increases the risk of having a heart attack.
فشار خون بالا خطر حمله ی قلبی را افزایش می دهد.
تپش منظم خون هنگام جریان در بدن.
– The doctor started the examination with taking my pulse and blood pressure.
پزشک معاینه را با گرفتن نبض و فشار خونم شروع کرد.
– He has such a weak pulse that it’s hard to feel.
آنقدر نبض او ضعیف می زند که نمی توان آن را گرفت.
عکس ازاستخوان و اندام های شخص.
– They took x-rays of my knee to make sure it wasn’t broken.
پزشکان برای اطمینان از شکسته نشدن استخوان زانویم از من عکس گرفتند.
– The doctor says that the x-ray has proved his suspicion of cancer, but I don’t believe him.
پزشکان معتقدند که پرتو ایکس خطر ابتلا به سرطان را افزایش می دهد اما من مخالفم.
شخصی که به بیمارستان و مراکز پزشکی مراجعه می کند.
– The doctor examined the patient very carefully but he didn’t find any disorder.
پزشکان بیمار را با دقت معاینه کردند اما هیچ اختلالی پیدا نکردند.
– There were so many patients in the doctor’s surgery that I didn’t wait and I went home.
انقدر تعداد بیماران مطب زیاد بود که مجبور شدم به خانه برگردم.
جایی که یک پزشک یا دندان پزشک بیمار را معاینه می کند,جراحی.
– I wanted to see a doctor but the surgery was closed.
می خواستم پزشک را ببینم اما مطب بسته بود.
– I hope they can cure me with medicine and I don’t need undergo surgery.
امیدوارم پزشکان بتوانند مرا با دارو معالجه کنند و به جراحی نیاز پیدا نکنم.
بازکردن بخشی از بدن بیمار به منظور برداشتن یا درمان یک بخش.
– The operation was successful but the patient died.
عمل موفقیت آمیز بود اما بیمار جان خود را از دست داد.
– The doctor says I can hardly escape an operation.
پزشکان می گویند احتمال زیر عمل نرفتن من خیلی ضعیف است.
بازکردن بخشی از بدن بیمار به منظور برداشتن یا درمان یک بخش.
– He soon recovered after he was operated on for appendicitis.
او خیلی زود بعد از عمل آپاندیس بهبود پیدا کرد.
– The doctor ordered to take my brother to hospital and they will operate on him tomorrow.
دکتر گفت برادرم را به بیمارستان منتقل کنیم تا او را عمل کنند.
بیمار در راه اتاق عمل جانش را از دست داد.
The patient died on the way to the operating theatre.
وقتی که او به اتاق عمل نگاه کرد مضطرب شد
. She felt nervous as she looked round the operating theatre.
جایی که می توان از آنجا دارو تهیه کرد.
– The doctor suggested to go to the chemist’s for the medicine straight from the surgery.
پزشک پیشنهاد کرد که برای داروی مورد نیاز به داوخانه بروم.
– This syrup is also sold in the supermarket, so you don’t need to go to the chemist’s.
این شربت را می توان از فروشگاه نیز تهیه کرد , نیازی به مراجعه به داروخانه نیست.
برگه ای که حاوی نام داروهایی است که پزشک تجویز می کند.
– Unfortunately, the doctor forgot to sign the prescription and so the chemist refused to give me the medicine.
متاسفانه پزشک فراموش کرد که زیر نسخه را امضا کند و داروخانه از تحویل داروها خودداری کرد.
– Keep this prescription even though you don’t need the medicine now; you may need it later.
این نسخه را نگه دار شاید بعدا به آن نیاز پیدا کردی.
اصطلاحات مربوط به بیماری
Nurse: doctor’s assistant پرستار: دستیار پزشک
Allergist: treats food and environmental allergies پزشک متخصص آلرژی: آلرژی های غذایی و محیطی را درمان می کند.Anaesthesiologist: provides pain prevention during surgeryپزشک متخصص هوشبری: جلوگیری از احساس درد حین جراحی.Cardiologist: heart specialist متخصص قلب.Dentist: tooth specialistدندانپزشک: متخصص دندانDermatologist: skin specialistمتخصص پوستGynecologist: specializes in women’s needمتخصص زنان: متخصص در بیماری های زنانMidwife: helps women deliver babiesماما: در به دنیا آمدن نوزادان به زنان کمک می کندNeurologist: brain specialistمتخصص مغز و اعصابOncologist: tumour specialistمتخصص تومورOphthalmologist: deals with eye diseasesچشم پزشک:با بیماری های چشمی سر و کار داردPediatrician: treats babies and childrenپزشک اطفال: کودکان و نوزادان را درمان می کندPhysical therapist: specializes in the body’s movementمتخصص فیزیوتراپی: تخصص در حرکات بدنیPsychiatrist: mental health specialistروان پزشک: متخصص سلامت روانیRadiologist: specializes in imaging tests (x-ray, etc.)متخصص رادیولوژی: متخصص در عکس های پرتو ایکس
چگونه با یک پزشک صحبت کنیم؟
مترجم این مقاله:
سرکارخانم پگاه سعیدی وفا کارشناس ارشد زبان و ادبیات انگلیسی
از ساعت تماس از ۱۰ صبح تا ۶ عصر
شماره های تماس با تیم مشاوره ای سرزمین زبان :
۰۹۱۲۱۰۳۵۷۹۷
۰۲۱۴۴۰۰۸۶۸۵
سرزمین زبان ، سرزمینی به وسعت ایران
ما در سرزمین زبان به یادگیری شما جهت می دهیم
موسسه فرهنگی و آموزشی سرزمین زبان مهرنو با شماره ثبت ٢٢۴۶۵
لطفا ما را از نظرات و پیشنهادات خود در رابطه با مطالب وبسایت سرزمین زبان مطلع کنید
منبع: لغات مراجعه به پزشک
Check these out:
http://goo.gl/HXba93
http://goo.gl/rzO5mu
http://goo.gl/O3waar
سلام. محض خالی نبودن عریضه منم لینک دانلود دیکشنری پزشکی دورلند ترجمه آقای دکتر علیرضا منجمی رو اینجا میذارم. گنجینه ای از لغات مهم و مورد استفاده پزشکی … واژه هایی در زمینه های مختلف پزشکی از جمله پزشکی هسته ای , آسیب شناسی , بیماری های ریوی , گوش حلق بینی , اندوکرینولوژی , هماتولوژی , ایمیونولوژی , رگ شناسی , آناتومی , داروسازی و غیره است.
معنی کلمات انگلیسی پزشکی
سایت دانلود: سایت جامع علوم پزشکی ایران
حجم فایل: 36.9MB
نوع فایل: PDF
تعداد صفحات: 1174
لینک صفحه دانلود: book.irmed.ir/?p=745
قیمت:رایگان
با زبان دانان ایران زمین آشنا شوید
@chiMigan ارتباط با ادمین های چی میگن در تلگرام
با زبان دانان ایران زمین آشنا شوید
@chiMigan ارتباط با ادمین های چی میگن در تلگرام
در سایت چی میگن صد ها نفر به شما
در ترجمه جملات یا
اصطلاحات فارسی به انگلیسی و
ترجمه فارسی اصطلاحات
تکنیکی انگلیسی کمک میکنند .
app chiMigan اپ چی میگن
app chiMigan اپ چی میگن
34,289 پرسش
54,758 پاسخ
50,365 نظر
11,104 کاربر
هدف اصلی سایت چی میگن کمک به شما در
تبدیل جملات فارسی
به انگلیسی، تبدیل اصطلاح
های فارسی به اصطلاحات انگلیسی، آموزش انگلیسی
چه در کاربرد چه در استفاده روز مره انگلیسی،
آشنایی با کاربرد اصطلاحات انگلیسی و همینطور برعکس، پیدا کردن
معادل فارسی اصطلاحات تکنیکی
انگلیسی است. 0