خواص دارویی و گیاهی
Copy Right By 2016 – 1395
شما واژهای در دفتر واژه ثبت نکردهاید.
ترتیب بر اساس:
برای رفع محدودیت کاربر ویژه شویدبا حذف کوکی، لیست لغات از بین خواهد رفت.
واژه: خداوند
نقش دستوری: اسم
معنی کلمه خداوندا
آواشناسی: xodAvand
الگوی تکیه: WWS
شمارگان هجا: ۳
برابر ابجد: ۶۶۵
اقتصار را بخوانید.اقتصاص را بخوانید.اقتضا را بخوانید.
این ویژگی تنها برای کاربران ویژه فعال است.
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خداوند. [ خ ُ وَ ] (اِخ ) رب . (السامی فی الاسامی ) (مهذب الاسماء). نامی از نام های الهی . خدا. خدای . پروردگار. اﷲتعالی : چون تیغ بدست آری مردم نتوان کشت نزدیک خداوند بدی نیست فرامشت .
رودکی .
دقیقی .
فردوسی .
فرخی .
منوچهری .
منوچهری .
ناصرخسرو.
ناصرخسرو.
ناصرخسرو.
؟ (ازامثال و حکم دهخدا).
؟ (ازامثال و حکم دهخدا).
سنائی (از امثال و حکم دهخدا).
فردوسی .
فردوسی .
ناصرخسرو.
فردوسی .
دقیقی .
فردوسی .
فردوسی .
مسعودسعد.
امیرمعزی .
سعدی .
حافظ.
ابوشکور بلخی .
ابوشکور بلخی .
معنی کلمه خداوندا
فردوسی .
فردوسی .
فردوسی .
فرخی .
فرخی .
فرخی .
عنصری .
منوچهری .
منوچهری .
منوچهری .
منوچهری .
شمسی (یوسف و زلیخا).
شمسی (یوسف و زلیخا).
برهانی .
سعدی .
فردوسی .
امیرخسرو.
فردوسی .
دقیقی .
فردوسی .
فردوسی .
فردوسی .
فردوسی .
فردوسی .
فرخی .
فرخی .
فرخی .
اسدی (گرشاسب نامه ).
اسدی (گرشاسب نامه ).
اسدی (گرشاسب نامه ).
ناصرخسرو.
سوزنی .
سوزنی .
سوزنی .
سعدی (بوستان ).
سعدی (بوستان ).
سعدی (بوستان ).
فردوسی .
سوزنی .
فردوسی .
فردوسی .
فردوسی .
فردوسی .
فردوسی .
فردوسی .
منوچهری .
مسعودسعد.
نظامی .
نظامی .
نظامی .
سعدی (گلستان ).
سعدی (بوستان ).
سعدی (بوستان ).
فردوسی .
شما واژهای در دفتر واژه ثبت نکردهاید.
ترتیب بر اساس:
برای رفع محدودیت کاربر ویژه شویدبا حذف کوکی، لیست لغات از بین خواهد رفت.
واژه: God
استاره را بخوانید.استاژ را بخوانید.استافیلوکوک را بخوانید.
معنی کلمه خداوندا
این ویژگی تنها برای کاربران ویژه فعال است.
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خدا، خداوند، خداوندگار
دیکشنری آموزشی بیاموز، یک دیکشنری آنلاین و رایگان است که با هدف استفاده زبان
آموزان زبان های
انگلیسی، آلمانی و فرانسه طراحی شده. در طراحی این دیکشنری گذشته از استاندارد بودن محتوا، توجه
ویژه ای
به المان های آموزشی شده است.
دیکشنری
انگلیسی
دیکشنری
آلمانی
دیکشنری
فرانسه
دیکشنری
ترکی استانبولی
معنی کلمه خداوندا
خانه
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
آموزش
زبان ترکی
آموزش
زبان انگلیسی
آموزش
زبان فرانسه
آموزش
زبان آلمانی
دیکشنری
انگلیسی
دیکشنری
آلمانی
دیکشنری
فرانسه
دیکشنری
ترکی استانبولی
خانه
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
آموزش
زبان ترکی
آموزش
زبان انگلیسی
آموزش
زبان فرانسه
آموزش
زبان آلمانی
ترجمه انگلیسی به فارسی کلمه God
G( -1 بزرگ) خدا، الله، ایزد، یزدان، کردگار، دادار
معبود، الهه، بت، دارگونه
شخص یا چیز مورد پرستش یا تکریم
Good
خوب، نیک، نیکو، پسندیده
(حرف ندا): ای ! عجب ! وای !
(عامیانه) به خوبی، به طور خوب
(به صورت جمع) کالا، مال، جنس
(با: the) آدم های خوب، خوبان
God-fearing
خدا ترس
زاهد، پاکدامن، مومن، پارسا
God-given
خداداد
خوشایند، مناسب، برازنده، به موقع
Sun god
خدای خورشید
Good afternoon
بعدازظهر به خیر، سلام، خداحافظ (سلام و خداحافظی بین ظهر و غروب آفتاب)
Good Book
(معمولا با the) انجیل، کتاب مقدس
Good cheer
شادی، پایکوبی، عشرت
ضیافت، عیش و نوش، خوراک و نوشیدنی خوب
Good day
روز به خیر (برای سلام و خداحافظی به کار می رود)
Good evening
شب به خیر، شب خوش (سلام و خداحافظی برای ساعات اول شب)
1
ترجمه و معنی انگلیسی به انگلیسی God
جمله، مثال و اصطلاحات کاربردی با کلمه God
معنی کلمه خداوندا
معنی و مفهوم لغت God در دیکشنری آنلاین و رایگان انگلیسی به فارسی | ترجمه تخصصی God به فارسی | کاربرد واژه God | اصطلاحات تخصصی و روزمره انگلیسی با کلمه God | هم خانواده های کلمه انگلیسی God | مترادف کلمه God | متصاد کلمه | ترجمه تخصصی عبارت God | دیکشنری آنلاین God | دیکشنری، فرهنگ لغت، فرهنگ لغات، انگلیسی به فارسی، دیکشنري، دیکشنری آنلاین، فرهنگ لغت آنلاین، واژه نامه | واژه نامه آموزشی | معنی و ترجمه واژه God در واژه نامه انگلیسی به فارسی به همراه مثال و تلفظ انلاین | معانی دیگر God و مشابه کلمه.
واژهٔ خدا یا خدای از فارسی میانهٔ xwadāy بهمعنی «ارباب» و «پروردگار» و آن نیز مرتبط با واژهٔ اوستایی xᵛaδāta- (𐬓𐬀𐬜𐬁𐬙𐬀) بهمعنی «قائمبهخود» یا «آفریدهٔ خود» است.[۱]
واژهٔ خدا را در گذشتهٔ ادبیات بهصورت خداوند نیز نوشتهاند و بهمعنی مالک و صاحب و دارنده نیز بهکار بردهاند. اگر خداوند بهصورت ترکیب لغوی بهکار برده شود (ترکیب وصفی یا ترکیب اضافی یا غیره) بهمعنای مالک و صاحب و دارنده است؛ چنانکه سعدی میگوید: «وگرچه به مکنت قویحال بود / خداوندِ جاه و زر و مال بود»
«خداوند» و «خداوندگار» از القاب پادشاهان و حاکمان نیز بودهاست. (خداوندگار عالم، خداوند عالم، خداوندگار ما، و غیره)[۲]
واژهٔ مرتبط فارسیِ خدیو، که هممعنی «خدا» ست، برگرفته از واژهٔ بلخیِ xoadēo (χοαδηο، بهمعنی «ارباب») است. این واژهٔ بلخی معادل فارسی میانهٔ xwadāy و xwadāwan و سغدیِ xwtʾw است که همگی این واژهها ترکیبی از دو بنِ *xwa- (بهمعنی «خود») و یکی از حالتهای بنِ *taw- (بهمعنی «توانا بودن») هستند. سیمز ویلیامز واژهٔ بلخی را ترجمهٔ (calque) واژهٔ یونانیِ auto-kratōr (αὐτοκράτωρ، بهمعنی «امپراتور») دانستهاست که ترکیبی است از autos (بهمعنی «خود») و kratos (بهمعنی «توانایی»).[۳][۴]
واژهٔ God انگلیسی از واژهٔ نیا-ژرمنی *gudą، و آن نیز برگرفته از نیا-هندواروپایی *ǵʰuto- (بهمعنی «فراخوانیشده») است.
معنی کلمه خداوندا
این واژه ازنظر ریشهشناختی ارتباطی با واژهٔ good ندارد.
توحید
عقیده
تعطیل
تنزیه
تشبیه
تسبیح
بسم الله الرحمن الرحیم
تکبیر
شهادتین
إن شاء الله
ما شاء الله
أستغفر الله
جزاک الله
أعوذ بالله
فی سبیل الله
یرحمک الله
الحمد لله
مرتبط به…
معنی کلمه خداوندا
۞ ۞
الله در زبان عربی به معنی خداوند در زبان فارسی است. مسلمانان الله را تنها خدای عالم میدانند. این کلمه توسط عربزبانان مسیحی و یهودی نیز در اشاره به خدا به کار میرود؛ ولی در مغربزمین، این کلمه به علت استفادهٔ مسلمانان از آن شهرت یافتهاست.[۱][۲][۳] هرچند اعراب مسیحی جز الله کلمهٔ دیگری برای اشاره به خدا ندارند و به عنوان مثال از کلماتی مانند الله الأب (به معنی خدای پدر) استفاده میکنند.[۴]
مفاهیمی که به کلمه الله نسبت داده شدهاست در بین مکاتب مختلف تفاوتهایی با هم دارد. قبل از اسلام الله خدای یکتا نبود، بلکه یاران و همراهان و پسران و دخترانی داشت،[۵] هرچند هیچگاه بتی که مجسمکنندهٔ الله باشد یافت نشدهاست.[۶][۷][۸] مفاهیم مشرکانه با ظهور اسلام بهشدت مردود شناخته شد. در اسلام، الله نام برتر خداوند بودهاست؛ باور مسلمانان این است که تمامی نامهای دیگر الهی به این نام اشاره میکنند.[۵] الله یکتاست، تنها خدا بوده، و خالق توانای جهان است.[۱][۲]
مسلمان مؤمن بدون در نظر گرفتن نژاد و جنسیت خود، باید به یگانه بودن الله به صورت قلبی، زبانی و عملی اعتقاد داشته و اعتقاد خود را توسط جملات شهادتین (أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَٰهَ إِلَّا ٱللَّٰهُ وَأَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّدًا رَسُولُ ٱللَّٰهِ) به معنای «گواهی میدهم، خدایی جز الله نیست و گواهی میدهم، همانا محمد فرستادهٔ الله است» بیان کند.[۴] همچنین در قرآن «پرستش الله» به عنوان کاری مشترک میان مسلمانان و اهل کتاب معرفی شده و از اهل کتاب خواسته شده که به آن پایبند باشند.[۹]
در ریشهیابی واژهٔ الله دو نظر وجود دارد: این کلمه مشتق است یا جامد.[۱۰][۱۱]مشتق بودن واژه، دیدگاه اکثریت است و به سه شکل ارائه میشود. نظریهٔ اول بر آن است که الله متشکل از دو بخش ال (الف و لام تعریف) + اله (ایزد یا معبود) است.[۱۲] خویشاوندهای کلمه الله در بین دیگر زبانهای سامی مانند عبری و آرامی موجود است. «اله» مسلماً با אֱלָהָא یکی است و شکل گسترشیافتهٔ تکواژ «اِل/ایل» است که در همهٔ زبانهای سامی وجود دارد.[۱۰] به هم چسباندن ال و اله در تشکیل الله (خدا، فرم مذکر) مشابه به هم چسباندن ال و الهه در تشکیل اللات (خدا، فرم مؤنث) است.[۱۳]
دربارهٔ چگونگی تبدیل «الـ+اله» به الله گفته شده که «خدای متعال» را «إِلَٰه» خوانده و «ٱلْـ» تعظیم را به آن اضافه کردهاند که ٱلْإِلَٰه شدهاست. استعمال زیاد این کلمه سبب تخفیف همزه و تبدیل کلمه به الله شدهاست. دربارهٔ چگونگی این تبدیل بحثهای مفصلی شده و آن را با تبدیل «لکن + أن ← لکنّ» مقایسه کردهاند.[۱۱]
زبانشناسان تاریخی عرب مفصلاً راجع به ریشه و معنی کلمات «اله» و «الله» بحث کردهاند. اغلب زبانشناسان اسم خاص «الله» را برگرفته از الإله در نظر گرفتهاند و سعی کردهاند اله را به ریشهای سهحرفی (ثلاثی) ربط دهند.[۱۰] کلمهٔ اله را بر وزن فعال دانسته و اصل آن را فعلی به صورت اَلِهَ-یالَهُ یا وَلِهَ-یؤلَهُ دانستهاند.[۱۱] بر این اساس صورتهای اشتقاق از ریشههای زیر پیشنهاد شدهاند:[۱۰][۱۱]
مکتب نحوی بصره با رد ارتباط مستقیم بین این دو کلمه، ساخت «الله» را بیواسطه و آنی (مرتجل) یا به شکل «لاه» از ریشه «ل-ی-ه» میداند که حرف تعریف «ال» به آن چسبیدهاست.[۱۰] «لاه» به معنی «پنهان بودن» یا «برفراز رفتن و علو یافتن» است. پس «اله» به معنی وجودی است که از دید بندگان پنهان میماند یا وجودی که والا و متعالی است.[۱۱]
نظریهٔ سوم در دیدگاه مشتق بودن کلمهٔ الله، آن را مشتق از ضمیر سوم شخص «ها» میداند.[۱۱]ابوالبقاء کفوی در کلیات العلوم چنین نظر میدهد که واژهٔ الله از «ها»، اسم جمع و ضمیر سوم شخص، و «لام» ملکی ساخته شدهاست.[۱۰] به عبارتی دیگر، خدای متعال را ابتدا با ضمیر سوم شخص خوانده، سپس لام ملکیت به آن افزوده و «لهُ» را تشکیل دادهاند. سپس به خاطر تعظیم، ال به آن اضافه کردهاند («اللَه») و سپس فتحهٔ میانی را به مصوت بلند تبدیل کردهاند.[۱۱]
گروهی مانند ابوزید بلخی که به جامد بودن اسم الله معتقدند الله را وامواژهای عبری یا سریانی دانستهاند.[۱۰][۱۱] برخی فرهنگها، کلمههای معادل آرامی الله در زبان آرامی کتب مقدس را אֱלָהָא Ĕlāhā و فرم سریانی آن را ܐܰܠܳܗܳܐ ˀAlâhâ یا Ālōho دانستهاند.[۱۴] نظریهٔ دیگری که الله را جامد میداند و به سیبویه، خلیل، و مبرد نسبت داده شده، گسترش زیادی نیافتهاست. در این نظریه، الله نام خاص است و هیچ معنای معینی ندارد (نعت نیست). دلیلی که آورده میشود این است که هیچگاه نمیتوان «ال» را از اول واژه برداشت، یا اینکه وقتی حرف ندا به قبل آن اضافه میکنیم «ال» را حذف نمیکنیم و همچنان میگوییم «یا الله».[۱۱]
در دوران پیش از اسلام در مکه، الله بهخوبی شناخته شده و ورای خدای یهودیان و مسیحیان، به عنوان یک خدای بدوی و ساده مورد استفاده بود[۱۵] در واقع، او را از خدایان مکه میدانستند.[۱۶] گونههای محلی کلمهٔ الله در نوشتههای پیش از اسلام مشرکان و مسیحیان یافت میشود.[۱۷][۱۸] الله احتمالاً خدای برتر و مسلماً خدای آفریدگار بود.[۱۹]لات، منات و عزی دختران الله محسوب میشدند.[۲۰] هیچ بت یا تجسم شمایلگونهای از الله شناخته نشدهاست.[۶][۷] الله تنها ایزد مکه بود که بتی نداشت.[۸]
نام عبدالله، پدر پیامبر اسلام، به معنی «بندهٔ الله» است.[۱۳]
نظریههای مختلفی دربارهٔ جایگاه الله در میان خدایان مشرکان پیش از اسلام مطرح شدهاست. برخی از نویسندگان گفتهاند که اعراب مشرک، الله را خدای آفریدگار یا خدای برتر در میان ایزدان خود میدانستند.[۲۱][۲۲] بنا بر برخی از آیات قرآنی (مثلاً عنکبوت ۶۱–۳، لقمان ۲۴–۲۵، و زمر ۳۸) قریشیان باور داشتند که الله خالق جهان، سرور نیروهای مادی، و سرور ایشان و پدرانشان بود. در کشمکشهای آغاز اسلام میان پیامبر اسلام و قریشیان، پیوسته الله که مورد تأیید مشرکان قریش بود در کنار الرحمان که ظاهراً درمیانشان ناشناخته بود قرار میگرفت.[۱۱]
ممکن است این کلمه معنی مبهمی در میان اهالی مکه داشته بوده باشد.[۲۱][۱۳] براساس نظریهٔ یولیوس ولهاوزن، الله (خدای برتر مجموعه قبایل اطراف قریش) مقامی بود که تقدس هبل (خدای برتر قریش) را باعث میشد.[۱۷] او الله را «اسم جنس» تلقی کرد و معتقد بود مشرکان به خاطر کراهت بردن نام بتها، اسم جنس الله را به جای آنها به کار میبردند.[۱۱] اگرچه شواهدی هست که نشان میدهد الله و هبل دو ایزد متفاوت بودند.[۱۷]
براساس این نظریه، کعبه برای اولین بار برای خدای والای الله ساخته شده بود؛ اما پس از فتح مکه توسط قریش (حدود یک قرن قبل از ظهور پیامبر اسلام) به بتکده و جایگاه ایزدان قریش تبدیل شد.[۱۷]
برخی نوشتهها حاکی از کاربرد الله به عنوان نام یکی از ایزدان مشرکان، از قرنها پیش از فتح مکه است، هرچند در مورد این نوشتهها مطلب دقیق در دست نیست.[۱۷]
برخی محققان معتقدند که الله، خدای آفریدگار دستنیافتنی بود که اهمیتش کمکم زیر سایهٔ ایزدان مجسم کمرنگ شده بود.[۲۳][۲۴]رنه دوسو[الف] معتقد است که الله برخلاف هبل، تندیس و بتی نداشته و لذا حجرالاسود را نماد الله قرار دادهاند.[۱۱]
دربارهٔ اهمیت نقش الله در دین مشرکان مکه بین محققان اختلاف نظر وجود دارد.[۶][۲۳]
«اله» در میان اقوام گوناگون عرب کاربرد فراوان داشت و قدمتی بیشتر از الله، که گویی تنها برای خدای متعال استفاده شده، دارد. الله در هیچیک از نوشتههای عصر جاهلیت نیامده، اما بهوفور در اشعار جاهلی به کار رفتهاست، از امرؤالقیس تا عدی بن زید، زهیر و بهویژه امیة بن ابیالصلت که آن را مکرراً به کار بردهاست. الله در آثار صفائیان هم پنج بار به کار رفتهاست. آذرتاش آذرنوش در دایرة المعارف بزرگ اسلامی از تردید برخی شرقشناسان در جاهلی بودن کلمهٔ الله مینویسد. برخی معتقدند ۱) سراسر اشعار جاهلی از جمله اشعاری که در آنان الله بهکار رفته جعلیاند؛ ۲) بعد از اسلام الله را به همراه معانی یکتاپرستی به اشعار جاهلی افزودهاند؛ یا ۳) در شعر جاهلی هرجا نام بتی بوده آن را با الله جایگزین کردهاند، مانند عبدالعزی ← عبدالله.[۱۱]
کلمهٔ آرامی برای «خدا» در زبان آشوریها ʼĔlāhā یا الاهه است. عربزبانانی که پیرو یکی از ادیان ابراهیمی هستند از کلمهٔ الله برای اشاره به خدا استفاده میکنند.[۳]
امروزه عربهای مسیحی کلمهای غیر از الله برای اشاره به خدا ندارند.[۴] حتی گویشوران زبان مالتی (شاخهای از زبان عربی) که تقریباً همه کاتولیک رومی هستند برای اشاره به خدا از کلمهٔ Alla استفاده میکنند.[۲۵]
به عنوان مثال، مسیحیان عرب از کلمههای الله الأب (خدای پدر)، الله الإبن (پسر خدا)، و الله الروح القدس (خدای روح مقدس) برای بیان مفاهیم تثلیث استفاده میکنند.
بنا بر مارشال هاجسون، به نظر میرسد در دوران پیش از اسلام، برخی مسیحیان به زیارت کعبه رفته و به الله به عنوان خدای آفریدگار احترام گذاشتهاند.[۲۶]
کاوشهای باستانشناسی در کلیسای امالجمال در شمال اردن منجر به کشف کتیبهها و قبرهایی از مسیحیان عرب پیش از اسلام شدهاست. این کتبیهها از الله به عنوان نام خدا استفاده کرده و برخی عنوان «عبدالله» (بندهٔ خدا) را داشتهاند.[۲۷][۲۸][۲۹]
کلمهٔ الله بهکرات در گزارشها و فهرست شهیدان مسیحی در جنوب عربستان یافت میشود. این گزارشهای باستانی سریانی، اسامی کشتهشدگان مسیحی در زمان پادشاهی حمیر و امپراتوری اکسوم را در بر میگیرند.[۳۰][۳۱]
در کتیبهای متعلق به سال ۵۱۲ میلادی در کلیسایی که مرقد شهدای مسیحی داشت، اشارات به الله به هر دو زبان عربی و آرامی یافت میشود. کتیبه با عبارت «با کمک الله» شروع میشود.[۳۰][۳۲][۳۳]
در نسخههای عربی پیش از اسلام کتاب عهد جدید، نام الله به عنوان خدا مورد استفاده قرار گرفتهاست.[۳۴][۳۵][۳۶]
اعراب مسیحی پیش از اسلام، از عبارت «یا لعباد الله» (ای بندگان خدا) برای دعوت یکدیگر به میدان مبارزه استفاده میکردند.[۳۷]
الله در اشعاری که غسانیان و تنوخیان، عربهای مسیحی پیش از اسلام، در سوریه و شمال شبهجزیره عربستان سرودهاند یافت میشود.[۳۸][۳۹][۴۰]
در اسلام، الله خدای یکتا و قادر متعال و تنها ایزد و آفریدگار گیتی است و برابر با خدا در ادیان ابراهیمی است.[۱][۲]
الله رایجترین کلمه برای اشاره به خدا در اسلام است[۱۳] و تسلیم بودن در برابر اراده و دستورهایش، شالودهٔ اعتقاد اسلامی را تشکیل میدهد.[۲] او خدای یکتا، آفریدگار گیتی و قاضی روز قیامت است.[۱][۲] او احد (یگانه)، واحد (ذاتاً یکتا)، رحمن، و قادر متعال است.[۲] قرآن دربارهٔ حقیقت الله، ذات رازآلودِ دست نیافتنیاش، نامهای او و کارهایش در مورد مخلوقاتش سخن میگوید.[۲]
اسماء الحسنی (نامهای نیکو) در اسلام شامل ۹۹ نام است که ویژگیهای خدا در اسلام را بیان میکنند.[۱][۴۱] همهٔ این نامها به الله اشاره میکنند، نام الهی والا و جامع همهٔ این ویژگیها.[۵] در میان این نامها، رحمان (بخشنده) و رحیم (مهربان) از بقیه مشهورتر و پراستفادهتر هستند.[۱][۴۱]
اکثر مسلمانان عبارت «إِنْ شَاءَ ٱللَّٰهُ» (به معنی «اگر خدا بخواهد») را بدون ترجمه بعد از صحبت در مورد وقایع آینده استفاده میکنند.[۴۲] مسلمانانی که در گفتار تقوا میکنند، غالباً سخن خود را با عبارت «بِسْمِ ٱللَّٰهِ» (به معنی «به نام خدا») آغاز میکنند.[۴۳] فهرست عبارات دیگری که نزد مسلمانان محبوباند و به عنوان ذکر به کار میروند شامل موارد زیر است: «سُبْحَانَ ٱللّٰهِ» (به معنی «پاک و منزه است خدا»)، «ٱلْحَمْدُ لِلَّٰهِ» (به معنی «ستایش از آن خداست»)، «لَا إِلَٰهَ إِلَّا ٱللَّٰهُ» (به معنی «هیچ خدایی جز خدا نیست»)، و «ٱللَّٰهُ أَكْبَرُ» (به معنی «خدا بزرگتر است»).[۴۴] در یکی از اعمال صوفیان به نام «ذکرالله» فرد صوفی الله و دیگر نامهای او را در مراسم خود تکرار میکند و به آنان میاندیشد در حالی که نفس کشیدن خود را کنترل میکند.[۴۵]
برخی محققان بر این باورند که الله کلمهای بود که پیامبر اسلام از آن برای اشاره به خدا در مقابل هم عربهای مشرک و هم مسیحیان و یهودیان استفاده کرد تا فهم مشترکی در مورد نامی برای خدا ایجاد کند.[۱۳] هرچند گرهارد بوورینگ[ب] در مورد این نظریه ابراز تردید کرده، زیرا طبق نظر او در اسلام، برخلاف اعتقادات عربهای مشرک، خدا هیچ شریک و همراهی ندارد، و رابطهٔ خویشاوندی نیز بین خدا و جنیان وجود ندارد.[۱۳] مشرکان به سرنوشت محتوم، قدرتمند و عاری از احساسات اعتقاد داشتند؛ این سرنوشت در اسلام با خدای قادر ولی حکیم و بخشنده جایگزین شدهاست.[۲]
فرانسیس ادواردز پیترز میگوید: «قرآن تأکید میکند، مسلمانان اعتقاد دارند، و مورخان تأیید میکنند که محمد و پیروان او همان خدای یهودیان را پرستش میکنند (قرآن، سورهٔ عنکبوت، آیهٔ ۴۶). الله در قرآن همان آفریدگار هستی است که با ابراهیم عهد بست.» پیترز میگوید که قرآن الله را قدرتمندتر و منزهتر (غیرقابل تصور و دسترس) از یهوه توصیف میکند، خدایی که برای همهٔ جهانیان است برعکس یهوه که همراهی نزدیکی با اسرائیلیان دارد.[۴۶]
واژه الله به شکل مکتوب در رسمالخط عربی از احترام ویژهای نزد مسلمانان برخوردار است، و بسیاری از ایشان دست زدن به این واژه را بدون وضو جایز نمیشمارند. از این رو، بسیاری از مسلمانان هنگام نوشتن به جای این کلمه، «ا…» مینویسند. مثلاً «آیتا…» به جای «آیتالله».[۴۷][۴۸]
در ترجمههای عربی از متون باستان ایرانی، مثلاً ترجمهٔ ابوعلی مسکویه، اهورامزدا به الله ترجمه شدهاست. ترجمههای جدید از کتاب مقدس، یهوه و تئوس (theos, θεός) را به الله ترجمه کردهاند.[۹]
تاریخچهٔ استفاده از واژهٔ الله در زبان انگلیسی احتمالاً تحت تأثیر دینشناسی تطبیقی در قرن ۱۹ بودهاست. به عنوان مثال، توماس کارلایل (۱۸۴۰) گهگاه کلمهٔ الله را استفاده میکرد، بدون آنکه بخواهد مفهومی سوای خدا از الله مراد کند. اما در شرح زندگانی محمد (۱۹۴۳)، تور آندرائه همیشه کلمهٔ الله را استفاده کردهاست، اگرچه به نظر میرسد «مفهوم خدا» در نوشتههای او میتواند مفهومی متفاوت از خدای یهودیان و مسیحیان را افاده کند.[۴۹] برخی مسلمانان کلمهٔ الله را در زبان انگلیسی بدون ترجمه به کار میبرند.[۵۰] برخی از مترجمان معتقدند که کلمهٔ «الله» ترجمهنشدنی است و در مقابل نیز برخی اصرار دارند که الله خدای واحد و معبود ادیان ابراهیمی است و نباید از ترجمهٔ نام الله به خاطر یگانگی آن ترسید.[۹]
در برخی از زبانهایی که معمولاً از کلمهای جز الله برای اشاره به خدا استفاده میکنند، عباراتی به کار میرود که شامل واژهٔ الله هستند. مثلاً، در نتیجهٔ قرنها زندگی مسلمانان در اندلس، کلمات ojalá در زبان اسپانیایی و oxalá در زبان پرتغالی از عبارت «إن شاء الله» برگرفته شدهاند. این کلمات اسپانیایی و پرتغالی به معنی «اگر خدا بخواهد» یا «امیدوارم» هستند.[۵۱]
یونیکد یک موقعیت کد ویژه برای الله دارد: U+FDF2.[۵۲] براساس مشخصات رسمی یونیکد این حرف به حروف زیر تجزیه میشود الف-لام-لام-ه (الله U+0627 U+0644 U+0644 U+0647).[۵۳] قلمهای عربی معمولاً لیگچر خاصی برای [ا]لله دارند و الف اول را در نظر نمیگیرند.[۵۴]
نسخهٔ خوشنویسی این کلمه که در نشان رسمی جمهوری اسلامی ایران به کار رفته نیز در یونیکد موقعیت کد ویژهای در بخش کدهای متفرقه دارد، U+262B (☫).[۵۵] نشان رسمی جمهوری اسلامی ایران در وسط پرچم ایران نیز به کار رفتهاست. این نشان یا به معنی نوعی خطاطی از کلمهٔ الله است یا به معنی کرهای است که دو هلال آن را دربر گرفتهاند.[۵۶]
نامها و صفات بیان شده در قرآن
اِسرافیل • جَبرَئیل (جِبریل، روحالأمین) و روحالقُدُس • عِزرائیل (مَلَکُالموت) • میکائیل (میکال) • هاروت و ماروت • فرشته روح
اِبلیس یا شَیطان • عِفریت
حورٌ عین • غِلمان و وِلدان
آدم • اِبراهیم (خلیلالله) • اِدریس • اِسحاق • اِسماعیل (ذبیحالله) • اِلیاس (اِلیاسین) • اَلْیَسَع • اَیّوب • داوود • ذوالکِفل • زَکریّا • سُلیمان • شُعیب • صالِح • عُزَیر • عِمران بن ماثان (پدر مریم) • عیسیٰ مَسیح (روحالله) • لوط • محمّد یا احمد • موسیٰ (کلیمالله) • نوح • هارون • هود • یَحییٰ • یَعقوب (اسرائیل) • یوسُف • یونُس (ذو النّون، صاحِبِ الحوت)
اِرمیا بن حلقیّا • سَموئیل (اُشْموئیل) • یوشَع بن نون
ذو القَرنَین • طالوت • لُقمان • مَریَم
معنی کلمه خداوندا
آسیة بنت مزاحم (همسر فرعون) • آصِف بن بَرخیا • بِلقیس (ملکه سَبَأ) • بِنیامین • جادوگران فرعون • حَبیب نَجّار (مؤمن آلیاسین) • خِضر • شَمعون الصَّفا (شمعون فطرس) • کالِب بن یوفَنّا (همراه یوشع) • مؤمن آلفرعون (حزبیل/حزقیل بن صبورا)
آزَر (عموی ابراهیم) • جالوت • سامِریّ • فِرعون • قارون • هامان
ابرهه • بُختُنَصَّر • بَرصیصا • بَلعَم باعورا • پوتیفار (عزیز مصر) • پولس • زُلِیخا یا راعیل (زن عزیز مصر) • شَدّاد • شَمعون بن یعقوب • قاتلان ناقه صالح (قدار بن سالف و مصدع بن دهر (مصدع بن مهرج)) • نمرود • ولید بن ریّان یا آمنحوتپ چهارم آخِناتون (پادشاه مصر زمان یوسف)
ابولَهَب • زید بن حارثه
اِلیصابات یا ایشاع (همسر زکریّا) • حَوّا (همسر آدم) • ساره (همسر ابراهیم، مادر اسحاق) • صَفورا (همسر موسی) و لیّا (خواهر صفورا) • کُلثُم یا کُلثوم (خواهر موسی) • هابیل (پسر آدم) • یوکابِد (مادر موسی) • دختران لوط (ریثا، زعورا و…)
ابیونا (مادر ابراهیم) • پسر لقمان • تارَح یا تارَخ (پدر ابراهیم) • حَنّة (حَنّا) بنت فاقوذ (مادر مریم) • دختران محمد • راحیل (همسر یعقوب) • رَحمه (همسر ایّوب) • شمخا بنت أنوش (مادر نوح) • عِمران (پدر موسی) • لمِک بن مَتْوشَلَخ (پدر نوح) • هاجَر (همسر ابراهیم، مادر اسماعیل)
آزَر (پدر ابراهیم) • اُمّجَمیل (زن ابولهب) • قابیل (پسر آدم) • کنعان یا یام (پسر نوح) • والِهه یا واهِله (همسر لوط) • والِعه یا واعِله (همسر نوح) • همسران محمد • برادران یوسُف • فرزند سلیمان (جسد مرده) • فرزندان ایّوب
اصحاب رَسّ • رومیان • قُریش • بنیاسرائیل • عرب و عجم • قوم اِلیاس (اِلیاسین) • قوم ابراهیم • قوم تُبَّع • قوم ثَمود (قوم صالح، اصحاب حِجر) • قوم شُعیب (اصحاب مَدیَن (اهل مدین) و اصحاب اَیکه) • قوم سَبَأ • قوم عاد (قوم هود) • قوم لوط (مؤتفکات) • قوم نوح • قوم یونُس • یأجوج و مأجوج
ایرانیان • بنی امیه • بنی قُریظه • بنی قَینُقاع • بنی نَضیر • بنیهاشم • عمالقه
اسباط • اسباط بنیاسرائیل • اصحاب اخدود • اصحاب الجنة (صاحبان باغ سوخته) • اصحاب سبت • اصحاب سفینه نوح • اصحاب فیل • اصحاب القریة (اصحاب یاسین) • اصحاب کهف و رقیم • اهلبیت • اهل یَثرب یا اهل مدینه • حواریان (انصار عیسی) • نقبای بنیاسرائیل آلابراهیم • آلداوود • آلعمران • آللوط • آلموسی و آلهارون • آلیعقوب • اهل نوح • پیامبران اولوا العَزْم
اصحاب صُفّه • اصحاب عقبه • اهل قبا • اهل مکّه • امت اسلام (امت محمد) • اوس و خزرج • مهاجرین و انصار • حزبالله • قبطیان (آلفرعون، قوم فرعون)
اهل ذِمّه • اهل کتاب • صابئان • کافران • مَجوس (زرتشتیان) • مسلمانان • مشرکان • منافقان • نصاری (اهل انجیل، مسیحیان) • یهود • اَحبار (عالمان یهود) • رَبّانیّون (عالمان دین) • رَهبان (عابدان و زاهدان مسیحی) • قِسّیسین (عالمان مسیحی)
اَحقاف • ارض مقدس(فلسطین و شام) • ارم • باب حطه • بابِل • بَدر • حِجر • حُنَین • رَسّ • سَبَأ • طور سینا (طور سینین، کوه طور) • عرفات و مشعر الحرام • کعبه (بیت الحرام، بیت العتیق) • کوه جودی • کوه صفا و مروه • مجمع البحرین • مَدیَن • مدینه (پیشتر یَثرب) • مسجد الأقصیٰ • مسجد الحرام • مسجد ضِرار • مِصر • مقام ابراهیم • مَکّه (بَکّه، بَلَد الأمین، اُمّالقریٰ) • مؤتفکة (سدوم) • وادیِ طُویٰ
انطاکیه (انتاکیه) • ایله • بهشت شَدّاد • بیت المقدس و اریحا • بینالنهرین • حِجْرِ اِسماعیل و حَجَرُ الأسوَد • حُدَیبیّه • دار الندوة • رود اردن • رود فلسطین • رود نیل • سدِّ ذو القَرنین • سدّ مَأرِب • صحرای سینا و تیه • طائف • غار حَرا و غار ثور • غار اصحاب کهف • مسجد قُبا و مسجد النبی • نینوا • کنعان
بیعه (کلیسا) • صَلات (کنیسه، کنشت) • صومعه (دِیر) • مِحراب • مسجد
اِنجیل عیسی • تورات (صُحُف موسی) • زَبور داوود • صُحُف ابراهیم • قَرآن محمّد
ابابیل • سگ اصحاب کهف • شتر صالح • گاو بنی اسرائیل و گوساله سامری • ماهی یونس • هدهد سلیمان
الواح موسی • تابوت بنی اسرائیل (صندوق عهد) • تخت بلقیس • درخت ممنوعه آدم • صور اسرافیل • عصای موسی • کشتی نوح • مائده آسمانی حواریون
بَعل • لات، عُزّیٰ و مَنات • وَدّ، سُواع، یَغوث، یَعوق و نَسر • (جِبت و طاغوت • اَنصاب)
حجةالوداع • صلح حدیبیه • عمرةالقضا • غدیر خم • غزوه اُحُد • غزوه اَحزاب (خندق) • غزوه بَدر • غزوه تبوک • غزوه حُنَین • غزوه خیبر • فتح المبین • فتح مکه • لیلةالمبیت • ماجرای افک • مباهله • یومالدار
1
عمومی::
خدا بهمراه، كامیاب شوید، موفق باشید
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
دیکشنری تخصصی ترجمیک، به کمک مترجمان متخصص ترجمیک تکمیل و اصلاح میشود. به همین دلیل شما میتوانید به روز ترین کلمات مد نظر خود را از این طریق دریافت نمایید
و معنی آن را در مقالات و کتابهای خود به خوبی به کار برید. یک دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی برای استفاده شما آماده است!
دیکشنری یکی از اصلیترین نیازهای مترجمان و کسانی است که با زبان خارجی و متون خارجی سر و کار دارند. دیکشنری عمومی ترجمیک
با استفاده از منابع معتبر آنلاین و مکتوب تهیه شده و برای استفاده در اختیار عموم علاقه مندان قرار گرفته است. لطفا پیشنهادات و انتقادات خود را با
ما در میان بگذارید: تماس با ما.
موسسه فرهنگی هنری آوای هوشمند سخن (ترجمیک) با مجوز شماره 98/1/27515 از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی فعالیت مینماید.
ترجمیک، جامعترین پلتفرم ارائه خدمات ترجمه و سایر خدمات زبانی در ایران است.
ترجمیک مستقر در مرکز رشد فناوریهای پیشرفته دانشگاه شریف میباشد.
مترجمان ایرانی و خارجی ما در زمینه فعالیت خود بسیار ماهر و با تجربه هستند. ما در ترجمیک، خدمات ترجمه تخصصی
متون، ترجمه مقاله، ترجمه کتاب،
ترجمه همزمان و ترجمه رسمی مدارک ارائه میکنیم.
ترجمیک آماده است تا با افراد، موسسات، سازمانها، ادارات، انتشارات و شرکتهای تجاری و بازرگانی همکاری کند. شما میتوانید با خیالی آسوده پروژههای خود را به ما بسپارید.
0