خواص دارویی و گیاهی
Copy Right By 2016 – 1395
شما واژهای در دفتر واژه ثبت نکردهاید.
ترتیب بر اساس:
برای رفع محدودیت کاربر ویژه شویدبا حذف کوکی، لیست لغات از بین خواهد رفت.
واژه: نگارگر
نقش دستوری: صفت
معنی کلمه نگارگر
آواشناسی: negArgar
الگوی تکیه: WWS
شمارگان هجا: ۳
مستعمره را بخوانید.مستعمل را بخوانید.مستعیر را بخوانید.
این ویژگی تنها برای کاربران ویژه فعال است.
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
(ن گَ) (ص فا.) نقاش ، صورتگر.
صورتگر، طراح، مصور، نقاش صورتگر، طراح، مصور، نقاش صورتگر، طراح، مصور، نقاش صورتگر، طراح، مصور، نقاش
نگارگر. [ ن ِ گ َ ] (ص مرکب ) نقاش . (تفلیسی ) (آنندراج ) (از مهذب الاسماء) (ناظم الاطباء). مصور. رسم کننده . (ناظم
نقاش؛ صورتگر.
نقاش ، صورتگر.
کسی که به نگارگری اشتغال دارد
معنی کلمه نگارگر
نقاش صورتگر : چو جامه نگار گر شود هوا نقط زر شود بر او نقاي او . (منوچهري)
ترسيم، صورتگري، طراحي، نقاشي
(ن گَ) (ص فا.) نقاش، صورتگر.
تاریخ دقیق روز مبارزه با تروریسم در تقویم سال 1400 چه روزی است؟
زندگینامه جیمز کلرک ماکسول دانشمند پیشگام در الکترومغناطیس
عجیب ترین خانه های دنیا که دارای چشم هستند!
مبلغ سود سهام عدالت امروز دوشنبه 8 شهریور 1400 چقدر است؟
معنی کلمه نگارگر
پیش بینی بورس فردا سه شنبه 9 شهریور 1400 | وضعیت بورس امروز
پیش بینی قیمت طلا و دلار فردا سه شنبه 9 شهریور 1400
خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال افرا از شبکه 1 سیما
خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال زخم کاری + عکس
خلاصه داستان قسمت ۳۰۶ سریال ترکی روزگاری در چکوروا
(بخش دوم) خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی روزگاری در چکوروا + عکس
خلاصه داستان قسمت ۸۰ سریال ترکی تو در بزن + عکس
خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی تو در بزن (عشق مشروط)
خلاصه داستان قسمت ۵ سریال ترکی قیام عثمان + عکس
خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی قیام عثمان
خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی آپارتمان بی گناهان + عکس
معنی کلمه نگارگر در فرهنگ معین مفهوم مترادف متضاد هم خانواده مصدر فعل مفرد جمع بن ماضی مضارع مستقبل از سایت جوابگو دریافت کنید.
جواب : (ن گَ) (ص فا.) نقاش، صورتگر.
نگارگری . [ ن ِ گ َ ] (حامص مرکب ) صورتگری . نقاشی . بتگری . عمل نگارگر. رجوع به نگارگر شود :
ایا که فتنه شدستی در آزر و مانی
پی نگارگری روی آن نگار نگر.
سوزنی .
نگار ایزد بی چونی ای نگار رهی
زهی نگارنگار و زهی نگارگری .
سوزنی .
ترسیم : 1 تصویر، رسم، نقش، نگارگری، 2 رسم کردن، نگاشتن 3 خطکشیدن، نشان گذاشتن، نشانهگذاری کردن 4 کشیدن، رسم کردن
صورتگری: تصویرسازی، تصویرگری، چهرهنگاری، نقاشی، نگارگری
طراحی : 1 طرحریزی، مدلسازی، نقشهکشی، نگارگری 2 برنامهریزی
چهرهپردازی : 1 نقاشی، صورتگری، صورتسازی، چهرهسازی، نگارگری 2 طراحی، چهرهنگاری 3 وصف، توصیف
نقاشی: صورتگری، مصوری، نگارگری
نگارگری کردن: paint
معنی کلمه نگارگر
نگارستان . [ ن ِ رِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دیزمار غربی بخش ورزقان شهرستان اهر، در 23هزارگزی مغرب ورزقان ، در منطقه ای کوهستانی و معتدل هوا واقع است و 511تن سکنه دارد. آبش از رودخانه و چشمه ، محصول – توضیحات بیشتر درباره نگارستان
نگاریدن . [ ن ِ دَ ] (مص ) نگاشتن . (آنندراج ). نوشتن . (ناظم الاطباء). تحریر کردن . (فرهنگ فارسی معین ). نقش کردن :
چه سغدی چه چینی و چه پهلوی
نگاریدن آن کجا بشنوی .
فردوسی .
بگفت این و پس در د – توضیحات بیشتر درباره نگاریدن
نگاریده . [ ن ِ دَ / دِ ] (ن مف ) نوشته . مرقوم . ثبت شده . نگاشته شده :
نگاریده نام خدای از نخست
که بی نام او دین نیاید درست .
اسدی .
اثرهای آن شاه آفاق گرد
ندیدم نگاریده در یک نورد.
نظامی .
گر – توضیحات بیشتر درباره نگاریده
نگاف . [ ن ِ ] (اِ) دستکش و دستانه . (ناظم الاطباء). نکاب . نکاپ . رجوع به نکاب شود.
– توضیحات بیشتر درباره نگاف
نگاره .[ ن ِ رَ / رِ ] (اِ مرکب ) شکل . (لغات فرهنگستان ).
– توضیحات بیشتر درباره نگاره
نگال . [ ن ِ ] (اِ) انگِشت . زغال . || اخگر. (ناظم الاطباء). ظاهراً دگرگون شده ٔ زگال است .
– توضیحات بیشتر درباره نگال0