معنی واژه نکاح در عربی

خواص دارویی و گیاهی

معنی واژه نکاح در عربی
معنی واژه نکاح در عربی

Copy Right By 2016 – 1395



آخرین پرسش ها و پاسخ ها را همه روزه در ایمیل خود مطالعه کنید

ما 12520 مهمان و بدون عضو آنلاین داریم

کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت محفوظ و استفاده از مطالب آن تنها با ذکر منبع مجاز است.

شما واژه‌ای در دفتر واژه ثبت نکرده‌اید.

ترتیب بر اساس:

برای رفع محدودیت کاربر ویژه شویدبا حذف کوکی‌، لیست لغات از بین خواهد رفت.

واژه: نکاح

نقش دستوری: اسم

معنی واژه نکاح در عربی

آواشناسی: nekAh

الگوی تکیه: WS

شمارگان هجا: ۲

شفادارو را بخوانید.شفاعت را بخوانید.شفاعت گر را بخوانید.

این ویژگی تنها برای کاربران ویژه فعال است.

متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی می‌کنیم و به زودی حل خواهیم کرد.


نکاح . [ ن ِ ] (ع مص ) زن کردن . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 101) (زوزنی ).عقد زناشوئی بستن . (از منتهی الارب ). زن گرفتن . تزوج . (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). نکح . (متن اللغة). کابین کردن . (یادداشت مؤلف ). || شوی کردن . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 101) (از زوزنی ). شوهر کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (از متن اللغة) (از اقرب الموارد). || (اِمص ) عقدی که میان زن و شوهر بندند. (آنندراج ). ازدواج . میزاد. زناشوئی . عروسی . بغل خوابی . (ناظم الاطباء). کابین . عقد زناشوئی . زواج . کدخدائی . تأهل . (یادداشت مؤلف ). عقدی که به موجب آن علاقه ٔ زناشوئی بین زن و مرد ایجاد شود : ور این فتاد ز من دست بازدار و بروکه نیست با تو مرا نی نکاح و نی شرکه .

منوچهری .

منوچهری .

خاقانی .

خاقانی .

خاقانی .

بدر چاچی (از آنندراج ).

ملاطغرا (ازآنندراج ).

همه ما بارها در مراسم ازدواج افراد دیگر حضور داشته‌ایم واین متن عربی را شنیده‌ایم، اما در واقع معنی این خطبه را به زبان فارسی می‌دانید؟؟

خطبه ای که ائمه به اصطلاح معصوم که همه به اندازه موهای سرشان کنیز و برده داشتند و از انها تمتع جنسی می‌بردند، از آن مکرر استفاده کرده اند معنا و مفهومش چیست؟

نويسنده نوشتار مذكور نيز تمام تلاش علمي خود را بكار برده تا ازدواج اسلامي را زير سؤال ببرد و با پايين جلوه دادن منزلت زن از ديدگاه اسلام در بحث ازدواج حس إسلام ستيزي را در زنان و جوانان مسلمان ايجاد كند غافل از اينكه نوشتار مذكور بيش از آنكه به آموزه هاي اسلامي ضربه بزند سواد نويسنده را زير سؤال برده و منزلت علمي خود وي را هدف قرار داده است. نويسنده مذكور اين زحمت را به خود نداده تا متن صحيح عقد ازدواج را در كتب اسلامي مشاهده كند. نمونه بارز كم سوادي وي اين است كه گفته «آخوند از طرف عروس مي گويد:« انكحتك و زوجتك نفسي الي صداق المعلوم» اين عبارت مربوط به زماني است كه خود عروس بدون وكالت عاقد( آخوند يا غير آخوند) مي خواهد عقد را بخواند. زيرا ترجمه عبارت مذكور اين است كه من خودم را به عقد تو درآوردم و روشن است كه عاقد نمي خواهد خود را به عقد داماد درآورد. بلكه عاقد با كسب إجازه از عروس و داماد وكيل شده تا موكله خود(عروس) را به عقد موكل (داماد)در آورد و لذا وقتي آخوند و عاقد از طرف عروس عقد را جاري مي سازد به اين صورت است كه مي گويد: «زوجتُ موكلتي لموكّلي علي الصداق المعلوم.» يعني «من موكله خود(يعني عروس) را به عقد موكل خود(يعني داماد) در آوردم به مهريه مشخص و معين»
گذشته از اين اشكال و ساير اشكالات كه دلالت بر كم سوادي نويسنده نوشتار مذكور دارد درباره واژه نكاح هم بايد بگوييم در كتب لغت (۲) براي نكاح دو معنا بيان شده كه يكي جماع و آميزش است و ديگري پيوند زناشويي و عقد و نويسنده مذكور بدون تذكر اين مسئله، اين گونه جلوه داده كه واژه نكاح در زبان عربي صرفا به معناي جماع بكار مي رود!
اگر در لغت نامه دهخدا آمده كه معناي نكاح جماع كردن است در همين لغت نامه به معناي عقدزناشويي نيز تصريح شده است. ولي نويسنده مذكور به آنها اشاره نكرده است. در لغت نامه دهخدا ذيل واژه نكاح معاني زير نيز نقل شده است:
عقد زناشويي بستن، شوي كردن، عقدي كه به موجب آن علاقه زناشويي بين زن و مرد ايجاد شود.(۲)
همچنين در كتاب«التوقيف علي مهمات التعاريف» كه نويسنده مذكور از وي استفاده نموده درباره معناي نكاح آمده كه:« وقال الراغب أصل النكاح العقد ثم استعير للجماع ومحال أن يكون في الأصل للجماع ثم استعير للعقد لأن أسماء الجماع كلها كنايات لاستقباحهم ذكره كتعاطيه و محال أن يستعملوا ما يستفظعونه لما يستحسنونه»(۳)
«راغب اصفهاني معتقد است كه اصل نِكَاح براى پيمان بستن و عقد است. سپس به صورت كنايه به معناي جماع استعمال شده و محال است كه ابتدا به معناي جماع بوده باشد و سپس براي عقد بكار رفته باشد. زيرا اسم هائي كه به معناى جماع است به خاطر قباحت ذكر و ياد آن امر تماما بطور كنايه است مثل زشتي معناي «تعاطيه» و محال است اسمى را كه زشت مي شمارند براى اسمى كه نيكويش مي دانند إستعمال كنند.»
چنانكه ملاحظه مي كنيد در كتاب « التوقيف علي مهمات التعاريف» نيز به صرف ذكر معناي « ايلاج ذكر في الفرج…» اكتفاء نشده، بلكه آمده كه معناي ديگر آن عقد زناشويي است و از راغب اصفهاني نيز نقل كرده كه در اصل و ابتدا واژه نكاح در خصوص عقد استعمال شده است.
علاوه بر اين صيغه عقد ازدواج در اسلام متوقف بر كلمه انكحت نيست. بلكه بجاي آن زوجت نيز بكار مي رود و تعبير زوجت به روشني دلالت بر زوجيت و پيوند و پيمان زناشويي دارد.
پي نوشت ها:
۱. ر.ك: فيومى، احمد بن محمد مقرى‌، المصباح المنير، قم، دارالرضي، بي تا، ج‌۲، ص ۶۲۴.
۲. جنابعالي مي توانيد با مراجعه به سايت «واژه ياب» به آدرس « http://www.vajehyab.com » و تايپ كردن واژه نكاح معناي اين واژه را در لغت نامه دهخدا مشاهده كنيد.
۳. المناوي، محمد عبد الرؤوف، التوقيف على مهمات التعاريف، قاهره، عالم الكتب، ۱۴۱۰ق، ص ۳۲۰.

موفق و موید باشید

معنی واژه نکاح در عربی

http://www.pasokhgoo.ir/node/76865

درود بر شما
از بیاناتتان پیداست که ازروی عصبیت و زوال روحی مطالبتان را تایپ کرده اید و تلاشتان برای با ادب بودنتان را که زیراهانتهایی که به نویسنده متن مخفی کرده بودید, راه به جایی نبرده بود.

اگر خواسته بودید نقد کنید نه حق دارید و نه اجازه که به کسی اهانت کنید. البته از آخوند جماعت و نوه و نوچه های آخوند بیش از این انتظاری نمیرود.
متن سراسر مغلطه شما نشان از این میداد که پاسخ مستدلی نداشته و با مغلطه و سفسطه سعی داشته اید این را القا کنید که نویسنده بدون آگاهی از موضوع این متن را نوشته.
در پاسخ باید گفت آنگاه که آموختید با ادب و احترام و با شخصیت, مطلبی را نقد کنید آنگاه میتوان با هم ادب با امثال شما مناظره کرد.

امثال من اینجا هستیم که خواب خوش روحانیت شیاد شیعه را پریشان کنیم و دروغ هایی که سالها بر منابر جهل و دروغ در ذهن مردم کرده اند را افشا کنیم.
البته بی ادبی شما به جز این نیست که خودتان را محق میدانید که هر چرندیاتی را بگویید و کسی شما را به چالش نکشد.

در خطبه عقد نکاح اصل مطلب بوده و در زبان عربی میگویند فلانی با فلانی نکاح کرده.
پس زوجت پس از انکهت می اید و نمیتوان با ماله کشی بر این اصل آنرا انکار کرد.

متن شما آنقدر کلیشه ای و کودکانه بود که لازم دیدم برای بیدار کردن ذهن خفته شما و امثال شما با یاد آوری ارزش زن در دین زن ستیز اسلام لینک چند مطلب قدیمیتر را برای شما قرار بدهم و شما را از خواب خوش بیدار کنم.
تنها چیزی که در دین اسلام وجود خارجی ندارد ارزش و اعتبار زنها هست و این را هم از علمای تراز اول شیعه و سنی و هم از خلفا و امامان کنیز باز شیعه میشود, شنید.
چند نمونه ازین فرمایشات گهر بار را خودتان بخوانید که بر دیگر با چشم بسته و دهان باز سعی نکنید به کسی اهانت کنید و بیسواد خطابشان کنید.
http://www.eslam.nu/2016/07/10/zan-dr-quran-v-hadis/
http://www.eslam.nu/2016/07/02/tvhin-olmay-aslam-bh-zan/

بی سواد شما و افرادی که از انها تقلید می کنید هست . الان زمان علم و دانش هست . دیگه این داستان ها و خرافات پایه و اساس ندارد و بزودی مردم پی به ماهیت کثیف اسلام خواهد برد

فرهنگ لغت عربی به عربی التوقیف علی مهمات التعاریف نوشته ی شیخ الامام، عبدالروف بن مناری صفحه ۳۳۰ در توضیح کلمه ی نکاح نوشته است:
النکاح : ایلاج ذکر فی فرج لیصیر یذلک کالشی الواحد

فرهنگ لغت انگلیسی به عربی AnEnglish Arabic Lexicon نوشته ی George Badger در صفحه ۱۸۳ درباره مفهوم واژه Copulation در زبان عربی چنین نوشته است :
تناکح – جامع : Sexually copulate, V.L To unite

فرهنگ عربی به انگلیسی قاموس اللجه المصریه نوشته ی سقراط سیبرو در صفحه ۶۱۴ واژه نکاح را چنین معنی کرده است :
منکوح: To copulate, mankah(jikah), Mankoh copulate
(ینکح)، نکح، نکاح:Copulation, niah

واژه « Copulation » در زبان انگلیس، نکاح، جماع کردن در زبان عربی و گاییدن در زبان فارسی، همه دارای یک مفهوم میباشند. دیگر اینکه کلمات بکار رفته در فرهنگ «التوقیف علی مهمات التعاریف» دارای ترجمه زیر میباسد :
ایلاج = وارد کردن ؛ ذکر = الت تناسلی مرد ؛ فی = در ؛ فرج = الت تناسلی زن ؛ لیصر = برای اینکه بشود ، کالشی الواحد = یک جسم واحد
وارد کردن الت تناسلی مرد در الت تناسلی زن برای اینکه یک جسم واحد بشود.

شما واژه fuck رو در سایت cctaco بزنی برای ترجمه‌ به عربی از نکاح استفاده میکنه

قدیمی ترین لغت نامه ها اینو ذکر کردن حتی قبل تر از راغب اصفهانی

اگر خواستید من اسنادش رو هم میارم. اسناد در این رابطه بسیار هست

باز هم اصل قضیه فراموش شد چه معنی نکاح خوب یا بد باشد اینکه به خاطر گرفتن مهریه زن نفس خود را در اختیار مرد قرار می دهد یعنی نهایت پستی و کوچکی زن، زیرا در ازدواج باید محبت و وفاداری بدون شرط مادیات و پول باشد و فقط دوست داشتن به خاطر گفتار و رفتار و وفاداری طرفین می تواند مرتبه عالی ازدواج باشد. حالا قضاوت کنید که خطبه عقد اسلامی چه قدر پست است.

بازم عااالی بود
مچکرر

در خواندن خطبه عقد اسلامی هیچ مضمون بلند انسانی و عاطفی گنجانده نشده و هر چیزی که هست آخوندها بعدا به شکل مستحبی و یا حتی مباه به آن افزوده اند. چیزی که واجب است خطبه عقد است که مورد ذکر واقع شده است.
تنها چیزی که در ازدواج اسلامی مهم است تعیین مبلغ (مهریه) است چون که ازدواج از نظر اسلام تنها یک معامله اقتصادی است و علی رقم حرفها و حدیثهایی که مبلغینی نظیر آقای دهنوی و … برای جذابیت موضوع ازدواج انجام می دهند ملغمه ای از روانشناسی روز و برداشتهایی از احادیث روایات و آیات است که بیشتر شخصی بوده و غیر قابل تعمیم اند . اما آن چه که مشخص است ذات و پایه ازدواج در اسلام است که بر مبنای یک قرار داد اقتصادی است که فقط مبلغی تعیین می شود و در ازای مبلغ زن سرویس جنسی خود را در اختیار مرد می دهد. سرویسی که دیگر زن مالک آن نخواهد بود. و هر وقت شوهر اراده کند باید در اختیارش باشد حتی بر جحاز شتر چون این سرویس و آلت جنسی زن قبلا مورد معامله قرار گرفته. بنابراین هر چیزی مانند رفتن زن بیرون از خانه و یا سر کار رفتن زن و یا مسافرت رفتن زن که آلت جنسی زن را از مرد دور کند نیاز به گرفتن اجازه از صاحب جدید آلت یعنی مرد دارد. اما اگر زن در خانه مرد کار نکند و غذا نپزد و امور خانه را انجام ندهد و یا برای انجام آن پول طلب کند مرد چون در این موارد معامله ای نداشته نمی تواند زن را وادار کند . زن حتی برای شیر دادن به بچه می تواند طلب اجرت کند و تا پول نگیرد می تواند به بچه شیر ندهد. اما تنها چیزی که نمی تواند از انجام آن در خانه شوهر سر باز بزند تمکین است و در اختیار دادن کالای جنسی که با اجازه ولی (معمولا پدر دختر) با تعیین مبلغی که به مهریه معروف است تکلیف همه را روشن کرده. سرویس جنسی می تواند برای مدت نا محدود و یا محدود در مذهب شیعه باشد. و در شروط ضمن عقد هیچ چیز به جز تعیین مهریه و رضایت ولی عروس واجب نیست.
اگر دو نفر نخواهند معامله کنند و مثلا یک متن را بخوانند که در آن از مضامین بلند انسانی و عاطفی با هم در سختی و آسانی و تلخی و شیرینی پیمان ببندند و مقدار پولی هم تعیین نکنند این از نظر اسلامی باطل بوده و فرزند حاصل از این ازدواج نامشروع است. مشکل عقد اسلامی البته نیاز به تفسیر بیشتر دارد که در این جا قابل بازگویی به شکل کامل نیست.

مشکل اینجاست که چرا رضایت زن در برابر دریافت مهریه مشخص گرفته میشه؟؟؟؟ ینی زن ها همیشه بنده ی پول هستن یا بودن؟ در حالیکه خود پیامبر با زنی ازدواج میکنه که هیچ نیاز مالی به کسی نداشته!!!! و قضیه کاملا برعکس بوده!!! و دربرابرش مرد بعد از اینکه همه چیز به الله حواله شد رضایت میده!!! یکی از پول صحبت میکنه یکی از خدا! این وسط تنها چیزی که مهم نیس خود دونفر هستن!!! و ایا فقط من اینطور فهمیدم که زن رو در ارتباط با مادیات میذاره و مرد رو در ارتباط با خیانت و توصیه به توجه الله!!!!!!!

پس ازدواج باید چه جوری باشه؟؟ اگه زن و مرد از سر و کول هم بالا برن که میشن مث حیوان و هردمبیلی و فکر نکنم کسی این رو قبول داشته باشه.شأن و شخصیت زن در حال حاضر که دنبال جامعه روشنفکری هستیم از این حرفها بالاتر است و این نوع مسائل خود دلیلی بر جهل اندیشی و بیسوادیست. ما ایرانیها با اساس اسلام مشکل نداریم، مشکل ما الان فقر و بیکاری و ریاکاری سران نظام است که منتظریم یه روز همه چی بهم بخوره و عدالت برای همه باشد…

عالی بود دوست عزیز بسیار سپاس گذارم

Comments are closed.

آیا شما با همسرتان « نکاح » می کنید و یا پیمان زناشویی دائم می بندید؟

بیش از 1400 سال از تازش ویرانگر تازیان به کشور و فرهنگ ما میگذرد، هنوز ما به اداب و رسوم خرافی انها الوده بوده و نااگاهانه بدون اینکه توجه داشته باشیم در انجام بسیاری از مراسم خانوادگی و اجتماعی خود، مفاهیمی را به زبان تازی در مغز وارد و به زبان می اوریم که فرهنگ و ادب ما هیچگاه به ما اجازه نخواهد داد، انها را به زبان فارسی بر زبان جاری سازیم.

بدیهی است که تازش دوم تازیگری که با شورش اخوندیسم در کشور ما اغاز شد، ادامه این کار را توان تازه ای بخشید و وجود اختناق و ستمدینی در داخل کشور به هم میهنان ما اجازه نمیدهد تا به گندزدایی فرهنگ تابناک ایرانی از تازش زبانها و فرهنگهای خارجی بپردازد، ولی ما افرادی نیز که در کشورهای ازاد بسر میبریم نیز هیچگاه بر ان نشده ایم که در این راه گامی برداشته و همچنان چشمهای خود را به روی واقعیت بسته نگهداشته و به تفاله های اخوندهایی که از کشور خارج شده اند، اجازه میدهیم، با اجرای برخی از اداب و رسوم زندگی ما به زبان تازی، همچنان ما را به زندان تاریک خرافات و نادانی ها دربند نگهدارند. یکی از نمونه های بارز این فراخواست (ادعا)، اجرای مراسم ازدواج است.

در هنگام ازدواج باید عروس بگوید :

«انکحتک و زوجتک نفسی الی صداق المعلوم»

معنی واژه نکاح در عربی

مفهوم و ترجمه فارسی این جمله انست که من خود را در برابر مقدار معینی پول به گاییدن میدهم، طرف مقابل باید بگوید : « قبلتو » یعنی پذیرش میکنم گایش را. پیشنهاد نخست را ایجاب و پذیرش را قبول میکنتم.

بدیهی است که ترتیب ایجاب و قبول و پس و پیش شدن ان مانعی ندارد. شما خواننده گرانقدر، به یقین از واژه « گاییدن » و همچین از اینکه ما این وژه را به کار بردیم، ناراحت و شرمگین شده اید. هرگاه چنین است به دنباله نوشتار توجه بفرمایید.

واژه «انکحتک» از ریشه «نکاح» و «نکاح» گرفته شده است. هرگاه مفهوم و ترجمه واژه «نکاح» را از فرهنگهای گوناگون برایتان نقل میکریدم ممکن بود این گمان برایتان ایجاد شود که ما در نقل مطلب تحریف و تصرف به عمل اورده ایم. از اینرو ما برای اثبات ادعای خود درباره مفهوم واژه «نکاح» به نقل تصویر تعریف و تفسیری که هشت فرهنگ بسیار مشهور و معتبر عربی به عربی،انگلیسی به عربی، عربی به انگلیسی و فارسی به فارسی کرده اند، میپردازیم :

نکاح به چه معنی است؟

فرهنگ لغت عربی به عربی ؛ « التوقیف علی مهمات التعاریف » تالیف شیخ الامام، عبدالروف بن مناری، در صفحه 330 واژه «نکاح» را چنین تعریف و تفسیر کرده است :

النکاح : ایلاج ذکر فی فرج لیصیر یذلک کالشی الواحد

فرهنگ لغت عربی به عربی « التعریفات » تالیف علامه علی بن محمد بن الجرجانی، در صفحه 255 واژه «نکاح متعه» را چنین تعریف کرده است :

نکاح المتعه : وهو ان یقول الرجل لامراته خذی هذه العشره امتع یک مده معلومه فقبلته

فرهنگ لغت انگلیسی به عربی « AnEnglish Arabic Lexicon » تالیف « George Badger » در صفحه 183 درباره مفهوم واژه « Copulation » در زبان عربی چنین نوشته است :

تناکح – جامع : Sexually copulate, V.L To unite

فرهنگ عربی به انگلیسی « قاموس اللجه المصریه » تالیف سقراط سیبرو در صفحه 614، واژه نکاح را چنین معنی کرده است :

منکوح : To copulate, mankah(jikah), Mankoh copulate

(ینکح)، نکح، نکاح : Copulation, niah

و اما در فرهنگ مشهور و معتبر دهخدا در جلد «ن» صفحه 270 واژه نکاح را ضمن معانی «بغل خوابی» و در صفحه 721 همان جلد «نکاح متعه» را از فرهنگ منتهی الارب براداشت کرده و انرا اشکارا « گاییدن » معنی کرده و فرهنگهای لغت «تاج المصادر» و «زوزنی» واژه نکاح را «جماع کردن» تعریف کرده اند.

ما براستی از ترجمه کردن این تعریفات به زبان فارسی شرم داریم و به همان دلیل نیز از ترجمه فرهنگهای عربی بالا به زبان فارسی خودداری میکنیم و تنها به چند نکته اشاره مینماییم : یکی اینکه واژه « Copulation » در زبان انگلیس، نکاح، جماع کردن در زبان عربی و گاییدن در زبان فارسی، همه دارای یک مفهوم میباشند. دیگر اینکه کلمات بکار رفته در فرهنگ «التوقیف علی مهمات التعاریف» دارای ترجمه زیر میباسد :

ایلاج = وارد کردن ؛ ذکر = الت تناسلی مرد ؛ فی = در ؛ فرج = الت تناسلی زن ؛ لیصر = برای اینکه بشود ، کالشی الواحد = یک جسم واحد

وارد کردن الت تناسلی مرد در الت تناسلی زن برای اینکه یک جسم واحد بشود.

ترجمه فارسی تعریف «نکاح متعه» در فرهنگ «التعریفات» نیز بدین شرح است :

«نکاح متعه یعنی اینکه مرد به زنی بگوید، این پول را بگیر و برای مدت معینی خود را در اختیار من بگذار.»

همچنین معنی جمله زشت « النکاح سنتی » یعنی « گاییدن سنت من است. »

اکنون ما از هم میهنان گرانقدر پرسش میکنیم، ایا درست است که ارباب دانش، خرد، ادب، فرهنگ و سایر افراد اگاه ساکت بمانند و اجازه دهند، این واژه ها و عبارت رکیک که به فرهنگ و ادب ما ایرانیان تازش کرده و اینچنین انها را دگردیس نموده، کماکان در فرهنگ ما باقی بماند؟ ایا این وطیفه هر ایرانی روشنگر و میهن خواهی نیست که از هم میهنانش درخواست کند، نگذارند افراد شیخ صفت، عمامه نهاد و مفتخور در جشن و شادی پیوند زناشویی انها چنین مفاهیم زشت و رکیکی را به زبانی که ما معنی و مفهومش را نمیفهمیم برایمان بخوانند و برابر ان مبلغ قابل توجهی پول ستایی کنند؟
آیا این شایسته یک بانوی ایرانی است که در هنگام پیمان زناشویی اعتراف کند که به نکاح با ان همه مفاهیم زشتی که دارد و در بالا شرح دادیم تن در میدهد تا در برابر ان «صداق المعلوم» یعنی مبلغ معینی پول کسب کند و نه اینکه یک زندگی زناشویی و خانوادگی خجسته و سعادت فرجامی را با همسرش اغاز نماید؟
نکته دیگر اینکه اخوندهای داخل کشور و خرده اخوندهای خارج از کشور برای پول ستایی و گرم نگهداشتن تنور مفتخوریهای خود میگویند، عقد ازدواج باید اسلامی و بوسیله اخوند انجام گیرد. بدیهی است که عمل زناشویی که پیوند دیدن زن و مرد بوده و زن و مرد در هنگام پیمان زناشویی باید نسبت به یکدیگر تعهد کنند که یک زندگی مشترک و سعادت فرجام را اغاز و تا پایان عمر ادامه دهند و نه اینکه بر پایه مفهوم عباراتی که اخوندها و خرده اخوندها به زبان تازی میخوانند، با یکدیگر به بغل خوابی و جماع بپردازند. بنابراین هر خرد و منطقی پذیرش میکند که ازدواج یک پدیده اجتماعی است نه دینی. هرگاه قرار بود، عمل ازدواج یک پدیده دینی بشمار اید، انوقت پیروان هر دینی، ثمره های ازدواج خود را شرعی و مشروع و ثمره های ازدواج سایر ادیان را غیر شرعی و نامشروع بشمار می اوردند و این امر سبب ایجاد شکاف و اختلاف پایه ای و دائمی بین پیروان مذاهب گوناگون و مشروعیت وجود انها میشد. تردید نیست که اگر هدف عبارت «عقد اسلامی» لزوم ذکر واژه های زشت و رکیک باشد که در هنگام خطبه پیمان زناشویی بوسیله ملاها خوانده میشود، بدیهی است که حتی هر مسلمان مومنی راضی خواهد شد دست کم در هنگام زناشویی، خطبه ازدواج او از ذکر واژه های رکیک، نازیبا و غیر ادبی یاد شده، خالی و پاک باشد.

منبع نشریه « پیام ما آزدگان» شماره بیست و چهارم

دیدگاه‌ها بسته شده‌اند.


برای پیشرفت زندیق، آنرا به ما گزارش کنید.

من درست نمیدانم که فرآیند قبول واژه و معادل سازی برای‌آن بوسیله کار بران این صفحه چگونه است و بسیار تعجب میکنم که واژه “سپوختن” به معنی “فروکردن به زور” برای‌نکاح پیشنهاد شده است تازه با تعریف و تفسیر نادرست. جستجوی ساده ای در خود فرهنگ دهخدا معنی این واژه را به خوبی روشن میکند. خواهش میکنم کمی بیشتر در این موارد و قبول معادل های جدید دقت کنید. زبان فارسی بیشتر از هزار سال دوام آورده است. درست نیست که با تعصب کور و بی‌ توجهی و گاه نادانی تیشه بر ریشه آن برداریم.

ببخشید من متوجه نمیشوم، به دنبال چی هستید. تا آخر عمر اگر بخواهی جواب دیگری بدست بیاوری، وقت خود را بی فایده گذراندید. جواب یکی است .

بطور یقین معنی نکاح در عربی به معنی سپوختن(فرو بردن به زور) نمیدهد ممکن است در حالتهایی در عمل و درصدی مصداق داشته باشد اما معنی عمومی نخواهد داشت چون در موارد زیادی خواسته دو طرف مبنی بر دخول الت مردانگی در زنانگی ما بین زن و مرد با رضایت و خواسته درونی طرفین انجام می گیرد و زور مطرح نیست ، با بررسی لغات نامه های عربی نکاح یعنی فرو کردن الت مردانگی در الت زنانگی زنان به منظور ادغام در هم و یکی شدن میباشد و بهترین معنی ان و کاربردی عمومی و به روز در فرهنگ پارسی همان گائیدن زن توسط مرد و یا به عکسش (گالئیدن همدیگر)معنی دارد و کلمه فرو کردن به زور در معنی واژه انگلیسی اینسرت یا این زرت(با فشار فروکردن نرینگی در ماده گی یا همون لغتی که سپوختن معادل پارسیش گفته شده از نقطه نظر فنی و علمی در صورتیکه الت مردانه کلفت تر از سوراخ الت زنانه باشد که در 95 درصد موارد چنین است رجوع شود به قطر سوراخ زنانگی و قطر الت مردانگی و فراوانی انها نوعی جنبه فشار و دخول به زور را نیز در بر دارد از نظر عملیات فیزیکی و انطباقات فیزیکی و تلرانسهای مطرح در این خصوص اما لغت گائیدن بهترین و قابل درک ترین واژه میباشد که همه حالات کار بردی و گفته شده را پوشش میدهد و درک ان برای عموم ممکن میباشد و در عمل هم همان می باشد و چرا میخواهیم تزئینش بکنیم و کار را و درک را با مشگل مواجهه کنیم یا لغتی بگذاریم که نیاز به درک ان برای عموم و یا بدون رجوع به فرهنگ های مختلف ممکن گردد حال اگر عرف جامعه این لغت پارسی شده جا افتاده را نمی پذیرد و یا دوست ندارد!؟ دلیل بر این نیست با لغتی جایگزین شود که اون هم خودش پیچیده تر بکند!؟ و دلیل بکار رفتن واژه نکاح در عربی هم به وضوح منظور از نکاح را که فرو کردن الت مردانگی در الت زنانگی را قید و الزام کرده است(در خطبه عقد و…) خ0واسته است پذیرش متقابل زن و مرد را در تعامل و قرار داد روشن بیان کند هرچند ازدواج دو جنس مختلف فقط برای گائیدن نیست و شامل موارد و وظایف متقابل دیگری را هم دارد اما چون 100 اید 90 هم درونش جای دارد : من رضایت میدهم که توسط … گائیده شوم در برابر …. مهریه / پول یا … برای مدت معلوم و قبول طرف مقابل به نیت معامله / عقود شرط دخول / گائیده شدن می باشد

ولی باز معنای کامل گاییدن را توضیح ندادید که مثلا گاییدن چیست و برای چه انجام میشود لطفا جواب دهید

و اما چرا گائیده شدن زن مطرح است و نه مرد!؟ علتش هم علمی می باشد چون اگر اراده و مکانیزم الت نرینگی / مردانگی از نظر شق شدن ان مهیا نباشد از طرف مرد فعل گائیده شده زن در معنی فرو کردن نرینگی به ماده گی ممکن نمی گردد و اینکه در غرب زنان هم این واژه گائیدن مردان را بکار می برند ( گائیدن مرد توسط زن) از نظر فنی و علمی ئدرست نمی باشد چون اگر الت مرد در حد ضرورت شق نپگردد فعل دخول انجام نمی گیرد پس فاعل مرد است و مفعول زن بهتر است برای زنان گائیده شدن و برای مردان گائیدن بکار رود که در ایران چنین برداشت صحیح جا افتاده است بکار بردن واژه هایی مانند زناشوئی(فعل هم خوابگی زن با مرد) هم معنی درستی و کاملی ندارد چون ممکن است با هم بخوابند اما دخول و گائیدن یا گائیده شدن انجام نگیرد و یا فقط عشق بازی و لمس و … صورت گیرد که با دخول متفاوت است – سپاس از نظراتی که مکمل / اصلاح ؟توضیحات من خواهد شد
معنی واژه نکاح در عربی

در مثنوی معنوی دفتر پنجم ، داستان آن کنیزک که با خر خاتون شهوت میراند. پا بر آورد و خر اندر وی سپوخت آتشی از کیر خر در وی فروخت …..

نکته ای که به این دوست عزیز باید یادآوری کرد اینست که دخول آلت مردانگی در فرج زنان آنهم به زور تنها به زور فیزیکی یا همان اعمال خشونت معنا نمی دهد. همانگونه که شرط گایش آمادگی و نعوذ مردان است شرط دیگرش نیز آمادگی جسمی و روحی زنان نیز میباشد که متاسفانه و طبق معمول نادیده گرفته شده و از انجاییکه در حدیثهای بیشمار و روایت های گوناگون زن باید تحت هر شرایطی پاسخگوی نیازمرد باشد همان عمل معنای سپوختن بهترین معنی است. یعنی زنهای مسلمان در قبال مهریه ای که برایشان مقرر میشود خود جهت کامجویی در اختیار مردان قرار می دهند. از این بابت است که بکارت اهمیت فراوانی در اینگونه ازدواج ها دارد

نمیدونم واقعا چرا به معنی این واژه اجبار رو هم اضافه کردید،اگر واقعا این واژه توی معنیش اجبار و زوری نهفته بود،بنظر شما چرا در احادیث مربوط به خود ارضایی هم در قالب “ناکح نفسه” از این واژه استفاده شده،از آنجاییکه کاملا واضحه هیچ کس با اجبار خود ارضایی نمیکنه، پس اصلا مفهوم اجباری و زوری نداره واژه

پس هدف اصلی ازدواج تو ایران گاییدن هست!متاسفم همین

مطالب فوق را علمی دیدم ونظر شما را متاصبانه به هر حال یکی از شعون مهم زندگی هستش وزشتی که از ان متصور میشد بابت ان است خارج از چهارچوب نکاح کسی اقدام کند وچون موضوع مربوبط به شرمگاه ها میشود رعایت تقوا مهمه اما جزه زندگی ودین ماست وبایستی در ان بحث کرد وچه خوب که از همان لفظ نکاح بیشترین استفاده بشد ومعادل فارسی ان جهت معلومات مورد نظر باشد

هدف اصلی ازدواج تو ایران گاییدن نیست دوست عزیز . . ایرانی ها فرهنگی بسیار غنی تر از این دارن . . هدف ازدواج بین عرب ها گاییدن هست که متاسفانه به دلیل تسلط بیش از حد اون ها روی ایرانیان موقع پیوند دو زوج از این واژه استفاده میشه.


Wrt

شرم اور است برای شروع یک زندگی مشترک.اگرتوجه شود به پیمان زناشویی در ادیان .که زن و مرد هر دو سوگند یاد مکنند که در غمها وشادیها شریک یکدیگر باشندو غمخوار یکدیگر این بیشرمانه ترین کلام برای زندگی مشترک است .واین گرفته شده از فرهنگ عرب است که زن را به عنوان یک کالا نگاه میکند .و فقط زن را وسیله ای برای ارضای غریزه جنسی میخواهدو یا نهایتا کاشتن هر نوع بذر درون ان حرفی از عشق ومحبت و یکدلی وهمراهی نیست . ایا خداوند کلامی زیبا تر از این نداشت

وحشتناکه مگر زندگی فقط در همین مساله خلاصه میشه خداروشکر که تا الان نادانسته زیر بار همچو قراداد شرم آوری نرفتم. اصلا انسانی نیست.‌.


سلام

دوستان عزیز توجه کنید که واژه نکاح را اشتباه معنی کرده اید و این معنای فرعی است که بحث جماع باشد. بلکه معنی اصلی عقد و پیوند و گره می باشد و در زبان های سامی هم بدان اشاره شده است.

چه معنی نکاح خوب یا بد باشد اینکه به خاطر گرفتن مهریه زن نفس خود را در اختیار مرد قرار می دهد یعنی نهایت پستی و کوچکی زن، زیرا در ازدواج باید محبت و وفاداری بدون شرط مادیات و پول باشد و فقط دوست داشتن به خاطر گفتار و رفتار و وفاداری طرفین می تواند مرتبه عالی ازدواج باشد. حالا قضاوت کنید که خطبه عقد اسلامی چه قدر پست است.

معنی نکاح

۱۳۹۳/۰۷/۳۰


۱۵۴۱۱ بازدید

نقل مطالب در مطبوعات و نشریات با ذکر منبع بلامانع است.
اداره تبلیغ نوین نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها

معنی واژه نکاح در عربی
معنی واژه نکاح در عربی
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *