معنی کلمه fingerprint

خواص دارویی و گیاهی

معنی کلمه fingerprint
معنی کلمه fingerprint

Copy Right By 2016 – 1395

دیکشنری آموزشی بیاموز، یک دیکشنری آنلاین و رایگان است که با هدف استفاده زبان
آموزان زبان های
انگلیسی، آلمانی و فرانسه طراحی شده. در طراحی این دیکشنری گذشته از استاندارد بودن محتوا، توجه
ویژه ای
به المان های آموزشی شده است.

دیکشنری
انگلیسی

دیکشنری
آلمانی

دیکشنری
فرانسه

دیکشنری
ترکی استانبولی

معنی کلمه fingerprint

دیکشنری
اسپانیایی

دیکشنری
عربی

خانه

وبسایت آموزشی

درباره ما

تماس با ما

آموزش
زبان ترکی

آموزش
زبان انگلیسی

آموزش
زبان فرانسه

آموزش
زبان آلمانی

دیکشنری
انگلیسی

دیکشنری
آلمانی

دیکشنری
فرانسه

دیکشنری
ترکی استانبولی

دیکشنری
اسپانیایی

دیکشنری
عربی

خانه

وبسایت آموزشی

درباره ما

تماس با ما

آموزش
زبان ترکی

آموزش
زبان انگلیسی

آموزش
زبان فرانسه

آموزش
زبان آلمانی

این وبسایت جهت ارائه تجربه بهتر و بارگذاری سریعتر از کوکی استفاده می‌کند. (بیشتر بخوانید)

شما واژه‌ای در دفتر واژه ثبت نکرده‌اید.

ترتیب بر اساس:

برای رفع محدودیت کاربر ویژه شویدبا حذف کوکی‌، لیست لغات از بین خواهد رفت.

واژه: fingerprint

ارضاع را بخوانید.ارضین را بخوانید.ارعا را بخوانید.

معنی کلمه fingerprint

این ویژگی تنها برای کاربران ویژه فعال است.

متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی می‌کنیم و به زودی حل خواهیم کرد.


اثر انگشت، انگشت نگاری، انگشت نگاری کردن


اثر انگشت، انگشت نگاری، انگشت نگاری کردن اثر انگشت، انگشت نگاری، انگشت نگاری کردن اثر انگشت، انگشت نگاری، انگشت نگاری کردن

اثر انگشت، انگشت نگاری، انگشت نگاری کردن

اثر انگشت، انگشت نگاری، انگشت نگاری کردن

اثر انگشت، انگشت نگاری، انگشت نگاری کردن

معنی کلمه fingerprint

1
عمومی::
جای‌ انگشت‌، اثرانگشت‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

1
عمومی::
اثر انگشت، انگشت‌ نگاری‌ كردن‌، انگشت‌ نگاری‌، اثرانگشت، اثر انگشت‌

شبکه مترجمین ایران

1
general::
  noun QUANT. set The police were able to obtain a set of fingerprints from the suspect. VERB + FINGERPRINT leave She was careful not to leave any fingerprints. | check (sth) for, dust sth for, examine sth for, look for The car is being examined for fingerprints. | find | obtain, take The investigator questioned him and took his fingerprints. | match The suspect’s fingerprints have been matched with those found at the scene of the crime.

معنی کلمه fingerprint

Oxford Collocations Dictionary

دیکشنری تخصصی ترجمیک، به کمک مترجمان متخصص ترجمیک تکمیل و اصلاح می‌شود. به همین دلیل شما می‌توانید به روز ترین کلمات مد نظر خود را از این طریق دریافت نمایید
و معنی آن را در مقالات و کتاب‌های خود به خوبی به کار برید. یک دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی برای استفاده شما آماده است!

دیکشنری یکی از اصلی‌ترین نیازهای مترجمان و کسانی است که با زبان خارجی و متون خارجی سر و کار دارند. دیکشنری عمومی ترجمیک
با استفاده از منابع معتبر آنلاین و مکتوب تهیه شده و برای استفاده در اختیار عموم علاقه مندان قرار گرفته است. لطفا پیشنهادات و انتقادات خود را با
ما در میان بگذارید: تماس با ما.

موسسه فرهنگی هنری آوای هوشمند سخن (ترجمیک) با مجوز شماره 98/1/27515 از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی فعالیت می‌نماید.

ترجمیک، جامع‌ترین پلتفرم ارائه خدمات ترجمه و سایر خدمات زبانی در ایران است.
ترجمیک مستقر در مرکز رشد فناوری‌های پیشرفته دانشگاه شریف می‌باشد.
مترجمان ایرانی و خارجی ما در زمینه فعالیت خود بسیار ماهر و با تجربه هستند. ما در ترجمیک، خدمات ترجمه تخصصی متون، ترجمه مقاله، ترجمه کتاب، ترجمه همزمان و ترجمه رسمی مدارک ارائه می‌کنیم.

معنی کلمه fingerprint
معنی کلمه fingerprint
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *