خواص دارویی و گیاهی
Copy Right By 2016 – 1395
ترجمه و معنی انگلیسی کلمه و یا عبارت یا اصطلاح فارسی “به غیر از” عبارت است از apart , beside , other.
عبارت های فارسی دیگر که معادل یا مشابه عبارت فارسی “به غیر از” هستند و یا کلمات این عبارت را دارند نیز در ذیل به همراه معادل انگلیسی آنها، برای شما آورده شده است:
apart , beside , other
after
burlesque
معنی کلمه به غیر از به انگلیسی
caricature , echo , imitation , impression , mimicry , mockery , simulation , spoof
emulate
mime , mimic , spoof , travesty
copy , echo , emulate , follow , pattern , imitate
emulator
a priori
a priori
نکته 1– نکته مهمی که در ترجمه فارسی به انگلیسی “به غیر از” باید به آن نیز توجه نمائید این است که این ترجمه در چه متن و یا محیطی قرار است استفاده شود. مثلاً آیا عبارت فارسی “به غیر از” یک عبارت و اصطلاح فارسی عامیانه است و یا رسمی و یا تخصصی است. این موضوع در انتخاب معادل انگلیسی “به غیر از” نقش تعیین کننده ای دارد.
نکته 2– زمانی که قرار است متن فارسی را به انگلیسی ترجمه کنید، حتما لازم نیست همیشه عین ترجمه فارسی “به غیر از” به انگلیسی منعکس شود.
زیرا یک متن مخصوصاً متن تخصصی می تواند به صور مختلف ترجمه شود. مثلا
1- ترجمه تحت الفظی عبارت فارسی. مثلاً اینکه تک تک کلمات عبارت “به غیر از” را به انگلیسی تبدیل کنیم که به این کار ترجمه تحت الفظی عبارت “به غیر از” می گویند.
2- و ترجمه محتوایی عبارت “به غیر از” به انگلیسی که از نظر محتوی هیچ فرقی با متن اصلی ندارد و مفهوم را به دقت و به درستی ترجمه می کند و تازه در نوشته های تخصصی بیشتر کاربرد دارد.
نکته 3– در فارسی بدلیل عدم اعراب گذاری روی حروف در کلمات ممکن است در نوشته یکی باشند ولی در تلفظ و معنی یکسان نباشد. مثلاً “پر” در یک نوشته می تواند به معنی ” پَر پرنده ” باشد و یا ” پُر “. (حتی همین عبارت “به غیر از” نیز ممکن است جور دیگری تلفظ شود که معنای متفاوتی داشته باشد.)
پس در انتخاب معادل انگلیسی “به غیر از” دقت کنید که در متن مبدا و اصلی معنی واژه ها به چه صورت است تا در ترجمه انگلیسی آن دچار اشتباه نشوید.
نکته 4– ترجمه فارسی به انگلیسی در متون تخصصی ظرافت خاصی را می طلبد:
مثلاً “پیش پرداخت” را می توان به صورت “prepayment” و همچنین “advnace payment” ترجمه نمود. در نوشته های انگلیسی ترجمه دوم شایع و رساست.
جستجو در متون تخصصی خارجی موضوع را روشن می کند و مفهوم نگارش ما را در ذهن خواننده انگلیسی زبان بهتر منتقل می کند. در خصوص ترجمه انگلیسی کلمه یا اصطلاح “به غیر از” هم آیا این موضوع صدق می کند؟
پس بهترین راه در ترجمه کردن معنی از فارسی به انگلیسی خصوصاً در مباحث تخصصی، چک کردن معنای دقیق انگلیسی به انگلیسی کلمات خصوصاً در دیکشنری تخصصی آن موضوع می باشد.
بطور کلی زمانیکه می خواهید متن یا عبارتی را از فارسی به انگلیسی ترجمه و معنی کنید نکات ذیل را حتماً مدنظر خود قرار دهید.
– معنی متناسب با متن را پیدا کنید:
همانطور که می دانید اکثر کلمات انگلیسی، دارای معانی متعددی هستند. گاهی، این معانی با هم در تناقضند. مثلا کلمهٔ oath که هر دو معنی “قسم” و “فحش” را میدهد.
در برخی موارد نیز، معانی یک کلمه تاحدی به هم نزدیک است که انتخاب معنی درست و متناسب با متن، برای مترجم سخت و پیچیده میشود.
این مهارت با تمرین ترجمه، به آسانی حاصل میشود. به عبارت دیگر، انتخاب معنی درست و مقتضی متن، در ترجمههای بعدی آسانتر خواهد بود. آیا این موضوع در خصوص ترجمه انگلیسی apart , beside , other برای عبارت فارسی “به غیر از” صدق می کند؟
– انگلیسی مدرن صرف فعل ندارد و بیشتر به واسطه استفاده از فعل های کمکی و تغییر ساختار جمله عبارات و معانی پیچیده را می رساند.
گذشته از اختلافات کوچک در تلفظ، نکات کوچک گرامری و انتخاب واژه های تا حدی متفاوت زبان انگلیسی در مناطق مختلف جهان به یک شکل صحبت می شود و انگلیسی زبان های جهان به سادگی میتوانند از طریق این زبان با هم ارتباط برقرار کنند.
– انگلیسی جنسیت ندارد:
در زبان انگلیسی اسامی جنسیت ندارند. برخلاف نزدیکترین زبان ها به این زبان یعنی آلمانی و فرانسه که هر دو دارای جنسیت برای اسامی هستند در انگلیسی چنین قاعده ای نداریم. جنسیت اسامی تنها محدود به زبان های آلمانی و فرانسه نیست.
بخش بزرگی از زبان ها مانند تمام زبان های شرق اروپا (روسی و بیشتر زبان های اسلوایی)، زبان عربی و زبان های نزدیک به آن، زبان اسپانیایی و زبان های نزدیک به آن دارای جنسیت برای اسامی هستند.
پس در ترجمه فارسی به انگلیسی “به غیر از” از این منظر کار شما بسیار ساده می شود.
– در زبان انگلیسی افعال صرف نمی شوند:
در زبان انگلیسی افعال تقریبا صرف نمی شوند. این موضوع هم برخلاف بخش بزرگی از زبان ها از جمله آلمانی، فرانسه، روسی، عربی، اسپانیایی و حتی فارسی است.
صرف نشدن فعل ها، استفاده از آنها را در جمله بسیار ساده می کند؛ که این موضوع در ترجمه انگلیسی “به غیر از” سبب می شود کار شما ساده گردد.
– تلفظ انگلیسی:
تلفظ در زبان انگلیسی یکی از اولین نکاتی است که توجه شما را جلب می کند. بر خلاف فارسی در انگلیسی کلمات الزاما به آن صورتی که گفته می شوند نوشته نمی شوند و این سبب اشتباهاتی خصوصا برای زبان آموزان مبتدی می شود.
به این نوع از کلمات با تلفظ یکسان و املای متفاوت در زبان انگلیسی، Similar Words گفته می شود.
در واقع انگلیسی ساختار یکپارچه ای برای تلفظ واژه ها ندارد. به همین دلیل باید تلفظ واژه ها را به صورت جداگانه حفظ کنید. این موضوع در طول یادگیری لیست واژه های ضروری زبان انگلیسی بسیار با اهمیت است.
– زمان ها:
معنی کلمه به غیر از به انگلیسی
بیشتر زمان ها یا tenses در زبان انگلیسی تقریبا فاقد معادل و ترجمه فارسی هستند. یعنی مثلا زمان حال ساده را نمی تواند با با هیچ یک از زمان ها در فارسی معادل کرد.
این موضوع برای زمان هایی مثل زمان حال کامل به مراتب بیشتر به چشم می آید. یادگیری معنای دقیق این زمان ها از طریق تمرین ممکن خواهد بود.
– افعال عبارتی:
افعال عبارتی یا phrasal verbs که اصطلاحاً به آن ها افعال دوکلمه ای نیز گفته می شود، افعالی هستند که از ترکیب حرف اضافه با یک فعل ساخته می شوند و معنایی کاملا متفاوت نسبت به فعل اصلی دارند. این افعال در فارسی معادل ندارند و در ابتدا برای فارسی زبان ها گیج کننده به نظر می رسند. لیست مهمترین افعال عبارتی (دوکلمه ای) Phrasal Verbs زبان انگلیسی را می توانید در EnglishVocabulary.ir مشاهده نمائید.
– ریشه کلمات، پسوندها و پیشوندهای زبان انگلیسی
معمولاً دانستن ریشه کلمات انگلیسی، دانستن لیست پسوندهای انگلیسی و لیست پیشوندهای انگلیسی کمک بزرگی به یادگیری زبان انگلیسی می کند و به طور فزاینده ای سبب افزایش دامنه واژگان زبان انگلیسی در فرد می شود.
– انواع ضمایر:
در زبان انگلیسی برای حالت فاعلی، مفعولی و ملکی ضمایر شخصی متفاوتی داریم که معادل فارسی ندارند. البته یادگیری این ضمایر معمولا خیلی سخت نیست و با کمی تمرین می توانید به آنها مسلط شوید.
– برخی کلمات معادل فارسی ندارند:
معادل، ترجمه و معنی مناسب فارسی برای برخی از کلمات انگلیسی گاهاً وجود ندارد یا هنوز برای آن کلمه ای ساخته نشده است. سعی نکنید آنها را حتماً ترجمه کنید. به عنوان مثال چنانچه متنی مربوط به علم کامپیوتر را ترجمه میکنید، حتما می دانید که واژهٔ “windows” نیازی به معادل فارسی ندارد.
در واقع بیان معادل فارسی “پنجرهها” برای این کلمه در این متن، اشتباه است. این نکته را میتوانید با کسب آشنایی از واژگان هر حوزه علمی رعایت کنید.
– آیا می توان به این راحتی یک متن تخصصی فارسی (مثل مقاله فارسی، پایان نامه فارسی، کتاب تخصصی فارسی و …) را به متن انگلیسی تبدیل کرد؟
آیا با دانش زبانی دست و پا شکسته می توان دل به دریای متون تخصصی زد؟ بله، تبدیل متن انگلیسی به فارسی راحت تر است، اما اگر قرار است متن، ترجمه فارسی به انگلیسی شود، آنجاست که توان علمی، میزان آشنایی به زبان انگلیسی و دقت نظر مترجم اهمیت زیادی پیدا می کند.
– حروف تعریف:
در زبان فارسی ما برای حالت معرفه حرف تعریف نداریم. در حالی که در انگلیسی حرف تعریف the نشان دهنده معرفه بودن یک اسم است. این تفاوت باعث ناآگاهی بسیاری از فارسی زبانان از نحوه استفاده از حرف تعریف the در زبان انگلیسی می شود.
استفاده نابه جا این حرف تعریف در بین زبان آموزان و مترجمین مبتدی بسیار رایج است. با گذشت زمان به استفاده درست از حرف تعریف عادت می کنید.
– حروف اضافه:
ساختار استفاده از حروف اضافه در فارسی و انگلیسی تا حد زیادی متفاوت است. در واقع حروف اضافه بین این دو زبان قابل معادل سازی نیستند.
گاهی در یک جمله فارسی از حرف اضافه استفاده می کنیم در حالی که در معادل انگلیسی همین جمله هیچ حرف اضافه ای وجود ندارد (برعکس این موضوع هم زیاد اتفاق می افتد.).
– همواره سعی کنید در مکالمه و یا ترجمه فارسی به انگلیسی، از ساختار و کلماتی استفاده نمائید که خود افراد انگلیسی زبان (نیتیو) آن ساختار و کلمات را بکار می برند.
طبیعی است که برای این هدف لازم است شخص ترجمه کننده آنقدر متن انگلیسی خوانده باشد و نسبت به کالوکیشن ها و همایندهای زبان انگلیسی آشنا باشد تا بتواند به مانند انگلیسی زبان های نیتیو، مفهوم را منتقل کند.
مجدداً تاکید میکنیم که صرفاً با ابتکار و خلاقیت های شخصی، بدون تسلط به کالوکیشن های زبان انگلیسی به هیچ وجه این امر میسر نخواهد بود.
– امروزه با پیشرفت دانش و تکنولوژی، استفاده از ترجمه ماشینی فارسی به انگلیسی “به غیر از” نظیر ترجمه عبارت و متن با گوگل ترنسلیت Google Translate توسط عده ای، زیاد به چشم میخورد.
همچنین بروز و ظهور نرم افزارهای ترجمه انگلیسی “به غیر از” و اخیراً نیز اپلیکیشن های اندروید و اپلیکیشن های ios برای ترجمه فارسی به انگلیسی عبارت “به غیر از” بوجود آمده اند.
شاید بتوان برای استفاده روزمره در محاوره های انگلیسی و یا در زمان آموزش از این ابزارهای رایگان و آنلاین استفاده نمود و به آن ها بسنده کرد، ولی در ترجمه هایی که در محیط ها رسمی نظیر جلسات کاری، پرزنت و ارائه در سمینارها و نمایشگاه ها، بستن قراردادهای تجاری، ترجمه و سابمیت مقالات علمی و تخصصی در مجلات و نشریات خارجی، ترجمه کتاب های تخصصی و پایان نامه ها و … قرار است ارائه شود و یا ارزش مادی یا معنوی بالایی داشته باشد، حتماً باید سعی کنید از یک مترجم متخصص برای ترجمه فارسی به انگلیسی استفاده نمائید.
در این قسمت مهمترین سوالاتی که در خصوص ترجمه و معنی کلمه فارسی به غیر از به انگلیسی پرسیده می شود آورده شده است. امیدواریم با مطالعه این پاسخ ها به جواب مورد نظرتان دست پیدا کنید.
ترجمه و معنی انگلیسی کلمه و یا عبارت یا اصطلاح فارسی “به غیر از” عبارت است از apart , beside , other.
بمنظور انتخاب دقیق معنی و ترجمه “به غیر از” به انگلیسی حتماً ادامه مطلب را مطالعه کنید.
اگر نیاز دارید تا بدانید کلمه یا عبارت فارسی به غیر از به انگلیسی چی میشه حتماً مطالب این صفحه را مطالعه نمائید. زیرا به شما یاد می دهیم که چطور بین ترجمه های apart , beside , other بهترین ترجمه انگلیسی را برای به غیر از انتخاب کنید.
معنی “به غیر از” به انگلیسی عبارت است از: apart , beside , other. همانطور که می بینید چندین کلمه معادل انگلیسی “به غیر از” است. برای اینکه متوجه شوید کدام یک از این کلمات معنای بهتری برای مقصد ترجمه شما می باشد، این مطلب را مطالعه نمائید.
اگر نیاز دارید تا بدانید کلمه یا عبارت فارسی به غیر از به انگلیسی چی میشه حتماً مطالب این صفحه را مطالعه نمائید. زیرا به شما یاد می دهیم که چطور بین ترجمه های apart , beside , other بهترین ترجمه انگلیسی را برای به غیر از انتخاب کنید.
برای تلفظ عبارت “به غیر از” در زبان انگلیسی، کلیک کنید
معادل یک کلمه یا عبارت فارسی ممکن است چندین کلمه انگلیسی باشد. بعنوان مثال معادل انگلیسی “به غیر از” عبارت است از apart , beside , other. برای اینکه در ترجمه فارسی به انگلیسی “به غیر از” دچار اشتباه نشوید، حتماً این مطلب را بطور کامل مطالعه کنید.
برای یادگیری معنی انگلیسی لغت یا عبارت فارسی “به غیر از” می توانید از چند روش استفاده نمائید.
1- استفاده از ورد لیست ( یا همان لیست لغات)
2- استفاده از فلش کارت های انگلیسی
3- بازی های واژگان انگلیسی
4- یادگیری لغت apart , beside , other در جمله
5- یادگیری کالوکیشن های apart , beside , other
بمنظور آشنایی با هر کدام از این روش ها می توانید این مطلب را مشاهده نمائید.
در صورتیکه این مطلب برای شما مفید بود، به ما امتیاز بدهید.
آموزش درآمد دلاری از گوگل با حسام عالمیان
تبلیغات متنی (برای سفارش ایمیل بزنید [email protected])
دکتر آیدا ابراهیمی دندانپزشک
لمینت سرامیکی
کامپوزیت ونیر
پروتز دندان
ایمپلنت دندان
بلیچینگ دندان
دایرکتوری دندانپزشکان
دندانپزشک خوب در تهران
دندانپزشک در تبریز
دندانپزشکی در بندرعباس
دندانپزشک در آمل
دکتر دندانپزشک اهواز
دندانپزشک زیبایی در اصفهان
دندانپزشک ارزان در اسلامشهر
دکترای حرفه ای دندانپزشکی
کلینیک دندانپزشکی مهر مرزداران
دندانپزشکی در مرزداران تهران
© کپی رایت 2017 – 2022 , کلیه حقوق محفوظ است | طراحی شده توسط حسام عالمیان
ترجمه و معنی انگلیسی کلمه و یا عبارت یا اصطلاح فارسی “غیر از” عبارت است از except,
besides.
عبارت های فارسی دیگر که معادل یا مشابه عبارت فارسی “غیر از” هستند و یا کلمات این عبارت را دارند نیز در ذیل به همراه معادل انگلیسی آنها، برای شما آورده شده است:
except,
besides
besides,
by
alongside,
beside,
besides,
by,
ashore,
sidelong
معنی کلمه به غیر از به انگلیسی
plus,
as well as,
in addition,
also,
further,
besides
besides,
furthermore,
beside
besides,
furthermore,
also
besides
besides
by,
besides,
sidewards
except,
besides
besides,
except,
barring
نکته 1– نکته مهمی که در ترجمه فارسی به انگلیسی “غیر از” باید به آن نیز توجه نمائید این است که این ترجمه در چه متن و یا محیطی قرار است استفاده شود. مثلاً آیا عبارت فارسی “غیر از” یک عبارت و اصطلاح فارسی عامیانه است و یا رسمی و یا تخصصی است. این موضوع در انتخاب معادل انگلیسی “غیر از” نقش تعیین کننده ای دارد.
نکته 2– زمانی که قرار است متن فارسی را به انگلیسی ترجمه کنید، حتما لازم نیست همیشه عین ترجمه فارسی “غیر از” به انگلیسی منعکس شود.
زیرا یک متن مخصوصاً متن تخصصی می تواند به صور مختلف ترجمه شود. مثلا
1- ترجمه تحت الفظی عبارت فارسی. مثلاً اینکه تک تک کلمات عبارت “غیر از” را به انگلیسی تبدیل کنیم که به این کار ترجمه تحت الفظی عبارت “غیر از” می گویند.
2- و ترجمه محتوایی عبارت “غیر از” به انگلیسی که از نظر محتوی هیچ فرقی با متن اصلی ندارد و مفهوم را به دقت و به درستی ترجمه می کند و تازه در نوشته های تخصصی بیشتر کاربرد دارد.
نکته 3– در فارسی بدلیل عدم اعراب گذاری روی حروف در کلمات ممکن است در نوشته یکی باشند ولی در تلفظ و معنی یکسان نباشد. مثلاً “پر” در یک نوشته می تواند به معنی ” پَر پرنده ” باشد و یا ” پُر “. (حتی همین عبارت “غیر از” نیز ممکن است جور دیگری تلفظ شود که معنای متفاوتی داشته باشد.)
پس در انتخاب معادل انگلیسی “غیر از” دقت کنید که در متن مبدا و اصلی معنی واژه ها به چه صورت است تا در ترجمه انگلیسی آن دچار اشتباه نشوید.
نکته 4– ترجمه فارسی به انگلیسی در متون تخصصی ظرافت خاصی را می طلبد:
مثلاً “پیش پرداخت” را می توان به صورت “prepayment” و همچنین “advnace payment” ترجمه نمود. در نوشته های انگلیسی ترجمه دوم شایع و رساست.
جستجو در متون تخصصی خارجی موضوع را روشن می کند و مفهوم نگارش ما را در ذهن خواننده انگلیسی زبان بهتر منتقل می کند. در خصوص ترجمه انگلیسی کلمه یا اصطلاح “غیر از” هم آیا این موضوع صدق می کند؟
پس بهترین راه در ترجمه کردن معنی از فارسی به انگلیسی خصوصاً در مباحث تخصصی، چک کردن معنای دقیق انگلیسی به انگلیسی کلمات خصوصاً در دیکشنری تخصصی آن موضوع می باشد.
بطور کلی زمانیکه می خواهید متن یا عبارتی را از فارسی به انگلیسی ترجمه و معنی کنید نکات ذیل را حتماً مدنظر خود قرار دهید.
– معنی متناسب با متن را پیدا کنید:
همانطور که می دانید اکثر کلمات انگلیسی، دارای معانی متعددی هستند. گاهی، این معانی با هم در تناقضند. مثلا کلمهٔ oath که هر دو معنی “قسم” و “فحش” را میدهد.
در برخی موارد نیز، معانی یک کلمه تاحدی به هم نزدیک است که انتخاب معنی درست و متناسب با متن، برای مترجم سخت و پیچیده میشود.
این مهارت با تمرین ترجمه، به آسانی حاصل میشود. به عبارت دیگر، انتخاب معنی درست و مقتضی متن، در ترجمههای بعدی آسانتر خواهد بود. آیا این موضوع در خصوص ترجمه انگلیسی except,
besides برای عبارت فارسی “غیر از” صدق می کند؟
– انگلیسی مدرن صرف فعل ندارد و بیشتر به واسطه استفاده از فعل های کمکی و تغییر ساختار جمله عبارات و معانی پیچیده را می رساند.
گذشته از اختلافات کوچک در تلفظ، نکات کوچک گرامری و انتخاب واژه های تا حدی متفاوت زبان انگلیسی در مناطق مختلف جهان به یک شکل صحبت می شود و انگلیسی زبان های جهان به سادگی میتوانند از طریق این زبان با هم ارتباط برقرار کنند.
– انگلیسی جنسیت ندارد:
در زبان انگلیسی اسامی جنسیت ندارند. برخلاف نزدیکترین زبان ها به این زبان یعنی آلمانی و فرانسه که هر دو دارای جنسیت برای اسامی هستند در انگلیسی چنین قاعده ای نداریم. جنسیت اسامی تنها محدود به زبان های آلمانی و فرانسه نیست.
بخش بزرگی از زبان ها مانند تمام زبان های شرق اروپا (روسی و بیشتر زبان های اسلوایی)، زبان عربی و زبان های نزدیک به آن، زبان اسپانیایی و زبان های نزدیک به آن دارای جنسیت برای اسامی هستند.
پس در ترجمه فارسی به انگلیسی “غیر از” از این منظر کار شما بسیار ساده می شود.
– در زبان انگلیسی افعال صرف نمی شوند:
در زبان انگلیسی افعال تقریبا صرف نمی شوند. این موضوع هم برخلاف بخش بزرگی از زبان ها از جمله آلمانی، فرانسه، روسی، عربی، اسپانیایی و حتی فارسی است.
صرف نشدن فعل ها، استفاده از آنها را در جمله بسیار ساده می کند؛ که این موضوع در ترجمه انگلیسی “غیر از” سبب می شود کار شما ساده گردد.
– تلفظ انگلیسی:
تلفظ در زبان انگلیسی یکی از اولین نکاتی است که توجه شما را جلب می کند. بر خلاف فارسی در انگلیسی کلمات الزاما به آن صورتی که گفته می شوند نوشته نمی شوند و این سبب اشتباهاتی خصوصا برای زبان آموزان مبتدی می شود.
به این نوع از کلمات با تلفظ یکسان و املای متفاوت در زبان انگلیسی، Similar Words گفته می شود.
در واقع انگلیسی ساختار یکپارچه ای برای تلفظ واژه ها ندارد. به همین دلیل باید تلفظ واژه ها را به صورت جداگانه حفظ کنید. این موضوع در طول یادگیری لیست واژه های ضروری زبان انگلیسی بسیار با اهمیت است.
– زمان ها:
معنی کلمه به غیر از به انگلیسی
بیشتر زمان ها یا tenses در زبان انگلیسی تقریبا فاقد معادل و ترجمه فارسی هستند. یعنی مثلا زمان حال ساده را نمی تواند با با هیچ یک از زمان ها در فارسی معادل کرد.
این موضوع برای زمان هایی مثل زمان حال کامل به مراتب بیشتر به چشم می آید. یادگیری معنای دقیق این زمان ها از طریق تمرین ممکن خواهد بود.
– افعال عبارتی:
افعال عبارتی یا phrasal verbs که اصطلاحاً به آن ها افعال دوکلمه ای نیز گفته می شود، افعالی هستند که از ترکیب حرف اضافه با یک فعل ساخته می شوند و معنایی کاملا متفاوت نسبت به فعل اصلی دارند. این افعال در فارسی معادل ندارند و در ابتدا برای فارسی زبان ها گیج کننده به نظر می رسند. لیست مهمترین افعال عبارتی (دوکلمه ای) Phrasal Verbs زبان انگلیسی را می توانید در EnglishVocabulary.ir مشاهده نمائید.
– ریشه کلمات، پسوندها و پیشوندهای زبان انگلیسی
معمولاً دانستن ریشه کلمات انگلیسی، دانستن لیست پسوندهای انگلیسی و لیست پیشوندهای انگلیسی کمک بزرگی به یادگیری زبان انگلیسی می کند و به طور فزاینده ای سبب افزایش دامنه واژگان زبان انگلیسی در فرد می شود.
– انواع ضمایر:
در زبان انگلیسی برای حالت فاعلی، مفعولی و ملکی ضمایر شخصی متفاوتی داریم که معادل فارسی ندارند. البته یادگیری این ضمایر معمولا خیلی سخت نیست و با کمی تمرین می توانید به آنها مسلط شوید.
– برخی کلمات معادل فارسی ندارند:
معادل، ترجمه و معنی مناسب فارسی برای برخی از کلمات انگلیسی گاهاً وجود ندارد یا هنوز برای آن کلمه ای ساخته نشده است. سعی نکنید آنها را حتماً ترجمه کنید. به عنوان مثال چنانچه متنی مربوط به علم کامپیوتر را ترجمه میکنید، حتما می دانید که واژهٔ “windows” نیازی به معادل فارسی ندارد.
در واقع بیان معادل فارسی “پنجرهها” برای این کلمه در این متن، اشتباه است. این نکته را میتوانید با کسب آشنایی از واژگان هر حوزه علمی رعایت کنید.
– آیا می توان به این راحتی یک متن تخصصی فارسی (مثل مقاله فارسی، پایان نامه فارسی، کتاب تخصصی فارسی و …) را به متن انگلیسی تبدیل کرد؟
آیا با دانش زبانی دست و پا شکسته می توان دل به دریای متون تخصصی زد؟ بله، تبدیل متن انگلیسی به فارسی راحت تر است، اما اگر قرار است متن، ترجمه فارسی به انگلیسی شود، آنجاست که توان علمی، میزان آشنایی به زبان انگلیسی و دقت نظر مترجم اهمیت زیادی پیدا می کند.
– حروف تعریف:
در زبان فارسی ما برای حالت معرفه حرف تعریف نداریم. در حالی که در انگلیسی حرف تعریف the نشان دهنده معرفه بودن یک اسم است. این تفاوت باعث ناآگاهی بسیاری از فارسی زبانان از نحوه استفاده از حرف تعریف the در زبان انگلیسی می شود.
استفاده نابه جا این حرف تعریف در بین زبان آموزان و مترجمین مبتدی بسیار رایج است. با گذشت زمان به استفاده درست از حرف تعریف عادت می کنید.
– حروف اضافه:
ساختار استفاده از حروف اضافه در فارسی و انگلیسی تا حد زیادی متفاوت است. در واقع حروف اضافه بین این دو زبان قابل معادل سازی نیستند.
گاهی در یک جمله فارسی از حرف اضافه استفاده می کنیم در حالی که در معادل انگلیسی همین جمله هیچ حرف اضافه ای وجود ندارد (برعکس این موضوع هم زیاد اتفاق می افتد.).
– همواره سعی کنید در مکالمه و یا ترجمه فارسی به انگلیسی، از ساختار و کلماتی استفاده نمائید که خود افراد انگلیسی زبان (نیتیو) آن ساختار و کلمات را بکار می برند.
طبیعی است که برای این هدف لازم است شخص ترجمه کننده آنقدر متن انگلیسی خوانده باشد و نسبت به کالوکیشن ها و همایندهای زبان انگلیسی آشنا باشد تا بتواند به مانند انگلیسی زبان های نیتیو، مفهوم را منتقل کند.
مجدداً تاکید میکنیم که صرفاً با ابتکار و خلاقیت های شخصی، بدون تسلط به کالوکیشن های زبان انگلیسی به هیچ وجه این امر میسر نخواهد بود.
– امروزه با پیشرفت دانش و تکنولوژی، استفاده از ترجمه ماشینی فارسی به انگلیسی “غیر از” نظیر ترجمه عبارت و متن با گوگل ترنسلیت Google Translate توسط عده ای، زیاد به چشم میخورد.
همچنین بروز و ظهور نرم افزارهای ترجمه انگلیسی “غیر از” و اخیراً نیز اپلیکیشن های اندروید و اپلیکیشن های ios برای ترجمه فارسی به انگلیسی عبارت “غیر از” بوجود آمده اند.
شاید بتوان برای استفاده روزمره در محاوره های انگلیسی و یا در زمان آموزش از این ابزارهای رایگان و آنلاین استفاده نمود و به آن ها بسنده کرد، ولی در ترجمه هایی که در محیط ها رسمی نظیر جلسات کاری، پرزنت و ارائه در سمینارها و نمایشگاه ها، بستن قراردادهای تجاری، ترجمه و سابمیت مقالات علمی و تخصصی در مجلات و نشریات خارجی، ترجمه کتاب های تخصصی و پایان نامه ها و … قرار است ارائه شود و یا ارزش مادی یا معنوی بالایی داشته باشد، حتماً باید سعی کنید از یک مترجم متخصص برای ترجمه فارسی به انگلیسی استفاده نمائید.
در این قسمت مهمترین سوالاتی که در خصوص ترجمه و معنی کلمه فارسی غیر از به انگلیسی پرسیده می شود آورده شده است. امیدواریم با مطالعه این پاسخ ها به جواب مورد نظرتان دست پیدا کنید.
ترجمه و معنی انگلیسی کلمه و یا عبارت یا اصطلاح فارسی “غیر از” عبارت است از except,
besides.
بمنظور انتخاب دقیق معنی و ترجمه “غیر از” به انگلیسی حتماً ادامه مطلب را مطالعه کنید.
اگر نیاز دارید تا بدانید کلمه یا عبارت فارسی غیر از به انگلیسی چی میشه حتماً مطالب این صفحه را مطالعه نمائید. زیرا به شما یاد می دهیم که چطور بین ترجمه های except,
besides بهترین ترجمه انگلیسی را برای غیر از انتخاب کنید.
معنی “غیر از” به انگلیسی عبارت است از: except,
besides. همانطور که می بینید چندین کلمه معادل انگلیسی “غیر از” است. برای اینکه متوجه شوید کدام یک از این کلمات معنای بهتری برای مقصد ترجمه شما می باشد، این مطلب را مطالعه نمائید.
اگر نیاز دارید تا بدانید کلمه یا عبارت فارسی غیر از به انگلیسی چی میشه حتماً مطالب این صفحه را مطالعه نمائید. زیرا به شما یاد می دهیم که چطور بین ترجمه های except,
besides بهترین ترجمه انگلیسی را برای غیر از انتخاب کنید.
برای تلفظ عبارت “غیر از” در زبان انگلیسی، کلیک کنید
معادل یک کلمه یا عبارت فارسی ممکن است چندین کلمه انگلیسی باشد. بعنوان مثال معادل انگلیسی “غیر از” عبارت است از except,
besides. برای اینکه در ترجمه فارسی به انگلیسی “غیر از” دچار اشتباه نشوید، حتماً این مطلب را بطور کامل مطالعه کنید.
برای یادگیری معنی انگلیسی لغت یا عبارت فارسی “غیر از” می توانید از چند روش استفاده نمائید.
1- استفاده از ورد لیست ( یا همان لیست لغات)
2- استفاده از فلش کارت های انگلیسی
3- بازی های واژگان انگلیسی
4- یادگیری لغت except,
besides در جمله
5- یادگیری کالوکیشن های except,
besides
بمنظور آشنایی با هر کدام از این روش ها می توانید این مطلب را مشاهده نمائید.
در صورتیکه این مطلب برای شما مفید بود، به ما امتیاز بدهید.
آموزش درآمد دلاری از گوگل با حسام عالمیان
تبلیغات متنی (برای سفارش ایمیل بزنید [email protected])
دکتر آیدا ابراهیمی دندانپزشک
لمینت سرامیکی
کامپوزیت ونیر
پروتز دندان
ایمپلنت دندان
بلیچینگ دندان
دایرکتوری دندانپزشکان
دندانپزشک خوب در تهران
دندانپزشک در تبریز
دندانپزشکی در بندرعباس
دندانپزشک در آمل
دکتر دندانپزشک اهواز
دندانپزشک زیبایی در اصفهان
دندانپزشک ارزان در اسلامشهر
دکترای حرفه ای دندانپزشکی
کلینیک دندانپزشکی مهر مرزداران
دندانپزشکی در مرزداران تهران
© کپی رایت 2017 – 2022 , کلیه حقوق محفوظ است | طراحی شده توسط حسام عالمیان
این وبسایت برای ارائه تجربه بهتر و بارگذاری سریعتر از کوکی استفاده میکند. (بیشتر بخوانید)
معنی و ترجمه کلمه به غیر از از فارسی به انگلیسی دیکشنری معادل از سایت جوابگو دریافت کنید.
جواب : Apart, Beside, Other.
این مطالب توسط ربات جمع آوری شده است در صورت نارضایتی به ما اطلاع دهید تا محتوای مطلب شما را حذف کنیم.
Apart, Beside, Other
ترجمه و معنی انگلیسی کلمه و یا عبارت یا اصطلاح فارسی “به غیر از” عبارت است از apart , beside , other.
عبارت های فارسی دیگر که معادل یا مشابه عبارت فارسی “به غیر از” هستند و یا کلمات این عبارت را دارند نیز در ذیل به همراه معادل انگلیسی آنها، برای شما آورده شده است:
معنی کلمه به غیر از به انگلیسی
نکته 1– نکته مهمی که در ترجمه فارسی به انگلیسی “به غیر از” باید به آن نیز توجه نمائید این است که این ترجمه در چه متن و یا محیطی قرار است استفاده شود. مثلاً آیا عبارت فارسی “به غیر از” یک عبارت و اصطلاح فارسی عامیانه است و یا رسمی و یا تخصصی است. این موضوع در انتخاب معادل انگلیسی “به غیر از” نقش تعیین کننده ای دارد.
نکته 2– زمانی که قرار است متن فارسی را به انگلیسی ترجمه کنید، حتما لازم نیست همیشه عین ترجمه فارسی “به غیر از” به انگلیسی منعکس شود.
زیرا یک متن مخصوصاً متن تخصصی می تواند به صور مختلف ترجمه شود. مثلا
1- ترجمه تحت الفظی عبارت فارسی. مثلاً اینکه تک تک کلمات عبارت “به غیر از” را به انگلیسی تبدیل کنیم که به این کار ترجمه تحت الفظی عبارت “به غیر از” می گویند.
2- و ترجمه محتوایی عبارت “به غیر از” به انگلیسی که از نظر محتوی هیچ فرقی با متن اصلی ندارد و مفهوم را به دقت و به درستی ترجمه می کند و تازه در نوشته های تخصصی بیشتر کاربرد دارد.
نکته 3– در فارسی بدلیل عدم اعراب گذاری روی حروف در کلمات ممکن است در نوشته یکی باشند ولی در تلفظ و معنی یکسان نباشد. مثلاً “پر” در یک نوشته می تواند به معنی ” پَر پرنده ” باشد و یا ” پُر “. (حتی همین عبارت “به غیر از” نیز ممکن است جور دیگری تلفظ شود که معنای متفاوتی داشته باشد.)
پس در انتخاب معادل انگلیسی “به غیر از” دقت کنید که در متن مبدا و اصلی معنی واژه ها به چه صورت است تا در ترجمه انگلیسی آن دچار اشتباه نشوید.
نکته 4– ترجمه فارسی به انگلیسی در متون تخصصی ظرافت خاصی را می طلبد:
مثلاً “پیش پرداخت” را می توان به صورت “prepayment” و همچنین “advnace payment” ترجمه نمود. در نوشته های انگلیسی ترجمه دوم شایع و رساست.
جستجو در متون تخصصی خارجی موضوع را روشن می کند و مفهوم نگارش ما را در ذهن خواننده انگلیسی زبان بهتر منتقل می کند. در خصوص ترجمه انگلیسی کلمه یا اصطلاح “به غیر از” هم آیا این موضوع صدق می کند؟
پس بهترین راه در ترجمه کردن معنی از فارسی به انگلیسی خصوصاً در مباحث تخصصی، چک کردن معنای دقیق انگلیسی به انگلیسی کلمات خصوصاً در دیکشنری تخصصی آن موضوع می باشد.
بطور کلی زمانیکه می خواهید متن یا عبارتی را از فارسی به انگلیسی ترجمه و معنی کنید نکات ذیل را حتماً مدنظر خود قرار دهید.
همانطور که می دانید اکثر کلمات انگلیسی، دارای معانی متعددی هستند. گاهی، این معانی با هم در تناقضند. مثلا کلمهٔ oath که هر دو معنی “قسم” و “فحش” را میدهد.
در برخی موارد نیز، معانی یک کلمه تاحدی به هم نزدیک است که انتخاب معنی درست و متناسب با متن، برای مترجم سخت و پیچیده میشود.
این مهارت با تمرین ترجمه، به آسانی حاصل میشود. به عبارت دیگر، انتخاب معنی درست و مقتضی متن، در ترجمههای بعدی آسانتر خواهد بود. آیا این موضوع در خصوص ترجمه انگلیسی apart , beside , other برای عبارت فارسی “به غیر از” صدق می کند؟
– انگلیسی مدرن صرف فعل ندارد و بیشتر به واسطه استفاده از فعل های کمکی و تغییر ساختار جمله عبارات و معانی پیچیده را می رساند.
گذشته از اختلافات کوچک در تلفظ، نکات کوچک گرامری و انتخاب واژه های تا حدی متفاوت زبان انگلیسی در مناطق مختلف جهان به یک شکل صحبت می شود و انگلیسی زبان های جهان به سادگی میتوانند از طریق این زبان با هم ارتباط برقرار کنند.
در زبان انگلیسی اسامی جنسیت ندارند. برخلاف نزدیکترین زبان ها به این زبان یعنی آلمانی و فرانسه که هر دو دارای جنسیت برای اسامی هستند در انگلیسی چنین قاعده ای نداریم. جنسیت اسامی تنها محدود به زبان های آلمانی و فرانسه نیست.
بخش بزرگی از زبان ها مانند تمام زبان های شرق اروپا (روسی و بیشتر زبان های اسلوایی)، زبان عربی و زبان های نزدیک به آن، زبان اسپانیایی و زبان های نزدیک به آن دارای جنسیت برای اسامی هستند.
پس در ترجمه فارسی به انگلیسی “به غیر از” از این منظر کار شما بسیار ساده می شود.
در زبان انگلیسی افعال تقریبا صرف نمی شوند. این موضوع هم برخلاف بخش بزرگی از زبان ها از جمله آلمانی، فرانسه، روسی، عربی، اسپانیایی و حتی فارسی است.
صرف نشدن فعل ها، استفاده از آنها را در جمله بسیار ساده می کند؛ که این موضوع در ترجمه انگلیسی “به غیر از” سبب می شود کار شما ساده گردد.
تلفظ در زبان انگلیسی یکی از اولین نکاتی است که توجه شما را جلب می کند. بر خلاف فارسی در انگلیسی کلمات الزاما به آن صورتی که گفته می شوند نوشته نمی شوند و این سبب اشتباهاتی خصوصا برای زبان آموزان مبتدی می شود.
به این نوع از کلمات با تلفظ یکسان و املای متفاوت در زبان انگلیسی، Similar Words گفته می شود.
معنی کلمه به غیر از به انگلیسی
در واقع انگلیسی ساختار یکپارچه ای برای تلفظ واژه ها ندارد. به همین دلیل باید تلفظ واژه ها را به صورت جداگانه حفظ کنید. این موضوع در طول یادگیری لیست واژه های ضروری زبان انگلیسی بسیار با اهمیت است.
بیشتر زمان ها یا tenses در زبان انگلیسی تقریبا فاقد معادل و ترجمه فارسی هستند. یعنی مثلا زمان حال ساده را نمی تواند با با هیچ یک از زمان ها در فارسی معادل کرد.
این موضوع برای زمان هایی مثل زمان حال کامل به مراتب بیشتر به چشم می آید. یادگیری معنای دقیق این زمان ها از طریق تمرین ممکن خواهد بود.
افعال عبارتی یا phrasal verbs که اصطلاحاً به آن ها افعال دوکلمه ای نیز گفته می شود، افعالی هستند که از ترکیب حرف اضافه با یک فعل ساخته می شوند و معنایی کاملا متفاوت نسبت به فعل اصلی دارند. این افعال در فارسی معادل ندارند و در ابتدا برای فارسی زبان ها گیج کننده به نظر می رسند. لیست مهمترین افعال عبارتی (دوکلمه ای) Phrasal Verbs زبان انگلیسی را می توانید در EnglishVocabulary.ir مشاهده نمائید.
– ریشه کلمات، پسوندها و پیشوندهای زبان انگلیسی
معمولاً دانستن ریشه کلمات انگلیسی، دانستن لیست پسوندهای انگلیسی و لیست پیشوندهای انگلیسی کمک بزرگی به یادگیری زبان انگلیسی می کند و به طور فزاینده ای سبب افزایش دامنه واژگان زبان انگلیسی در فرد می شود.
در زبان انگلیسی برای حالت فاعلی، مفعولی و ملکی ضمایر شخصی متفاوتی داریم که معادل فارسی ندارند. البته یادگیری این ضمایر معمولا خیلی سخت نیست و با کمی تمرین می توانید به آنها مسلط شوید.
معادل، ترجمه و معنی مناسب فارسی برای برخی از کلمات انگلیسی گاهاً وجود ندارد یا هنوز برای آن کلمه ای ساخته نشده است. سعی نکنید آنها را حتماً ترجمه کنید. به عنوان مثال چنانچه متنی مربوط به علم کامپیوتر را ترجمه میکنید، حتما می دانید که واژهٔ “windows” نیازی به معادل فارسی ندارد.
در واقع بیان معادل فارسی “پنجرهها” برای این کلمه در این متن، اشتباه است. این نکته را میتوانید با کسب آشنایی از واژگان هر حوزه علمی رعایت کنید.
– آیا می توان به این راحتی یک متن تخصصی فارسی (مثل مقاله فارسی، پایان نامه فارسی، کتاب تخصصی فارسی و …) را به متن انگلیسی تبدیل کرد؟
آیا با دانش زبانی دست و پا شکسته می توان دل به دریای متون تخصصی زد؟ بله، تبدیل متن انگلیسی به فارسی راحت تر است، اما اگر قرار است متن، ترجمه فارسی به انگلیسی شود، آنجاست که توان علمی، میزان آشنایی به زبان انگلیسی و دقت نظر مترجم اهمیت زیادی پیدا می کند.
در زبان فارسی ما برای حالت معرفه حرف تعریف نداریم. در حالی که در انگلیسی حرف تعریف the نشان دهنده معرفه بودن یک اسم است. این تفاوت باعث ناآگاهی بسیاری از فارسی زبانان از نحوه استفاده از حرف تعریف the در زبان انگلیسی می شود.
استفاده نابه جا این حرف تعریف در بین زبان آموزان و مترجمین مبتدی بسیار رایج است. با گذشت زمان به استفاده درست از حرف تعریف عادت می کنید.
ساختار استفاده از حروف اضافه در فارسی و انگلیسی تا حد زیادی متفاوت است. در واقع حروف اضافه بین این دو زبان قابل معادل سازی نیستند.
گاهی در یک جمله فارسی از حرف اضافه استفاده می کنیم در حالی که در معادل انگلیسی همین جمله هیچ حرف اضافه ای وجود ندارد (برعکس این موضوع هم زیاد اتفاق می افتد.).
– همواره سعی کنید در مکالمه و یا ترجمه فارسی به انگلیسی، از ساختار و کلماتی استفاده نمائید که خود افراد انگلیسی زبان (نیتیو) آن ساختار و کلمات را بکار می برند.
طبیعی است که برای این هدف لازم است شخص ترجمه کننده آنقدر متن انگلیسی خوانده باشد و نسبت به کالوکیشن ها و همایندهای زبان انگلیسی آشنا باشد تا بتواند به مانند انگلیسی زبان های نیتیو، مفهوم را منتقل کند.
مجدداً تاکید میکنیم که صرفاً با ابتکار و خلاقیت های شخصی، بدون تسلط به کالوکیشن های زبان انگلیسی به هیچ وجه این امر میسر نخواهد بود.
– امروزه با پیشرفت دانش و تکنولوژی، استفاده از ترجمه ماشینی فارسی به انگلیسی “به غیر از” نظیر ترجمه عبارت و متن با گوگل ترنسلیت Google Translate توسط عده ای، زیاد به چشم میخورد.
همچنین بروز و ظهور نرم افزارهای ترجمه انگلیسی “به غیر از” و اخیراً نیز اپلیکیشن های اندروید و اپلیکیشن های ios برای ترجمه فارسی به انگلیسی عبارت “به غیر از” بوجود آمده اند.
شاید بتوان برای استفاده روزمره در محاوره های انگلیسی و یا در زمان آموزش از این ابزارهای رایگان و آنلاین استفاده نمود و به آن ها بسنده کرد، ولی در ترجمه هایی که در محیط ها رسمی نظیر جلسات کاری، پرزنت و ارائه در سمینارها و نمایشگاه ها، بستن قراردادهای تجاری، ترجمه و سابمیت مقالات علمی و تخصصی در مجلات و نشریات خارجی، ترجمه کتاب های تخصصی و پایان نامه ها و … قرار است ارائه شود و یا ارزش مادی یا معنوی بالایی داشته باشد، حتماً باید سعی کنید از یک مترجم متخصص برای ترجمه فارسی به انگلیسی استفاده نمائید.
در این قسمت مهمترین سوالاتی که در خصوص ترجمه و معنی کلمه فارسی به غیر از به انگلیسی پرسیده می شود آورده شده است. امیدواریم با مطالعه این پاسخ ها به جواب مورد نظرتان دست پیدا کنید.
ترجمه و معنی انگلیسی کلمه و یا عبارت یا اصطلاح فارسی “به غیر از” عبارت است از apart , beside , other.
بمنظور انتخاب دقیق معنی و ترجمه “به غیر از” به انگلیسی حتماً ادامه مطلب را مطالعه کنید.
اگر نیاز دارید تا بدانید کلمه یا عبارت فارسی به غیر از به انگلیسی چی میشه حتماً مطالب این صفحه را مطالعه نمائید. زیرا به شما یاد می دهیم که چطور بین ترجمه های apart , beside , other بهترین ترجمه انگلیسی را برای به غیر از انتخاب کنید.
معنی “به غیر از” به انگلیسی عبارت است از: apart , beside , other. همانطور که می بینید چندین کلمه معادل انگلیسی “به غیر از” است. برای اینکه متوجه شوید کدام یک از این کلمات معنای بهتری برای مقصد ترجمه شما می باشد، این مطلب را مطالعه نمائید.
اگر نیاز دارید تا بدانید کلمه یا عبارت فارسی به غیر از به انگلیسی چی میشه حتماً مطالب این صفحه را مطالعه نمائید. زیرا به شما یاد می دهیم که چطور بین ترجمه های apart , beside , other بهترین ترجمه انگلیسی را برای به غیر از انتخاب کنید.
برای تلفظ عبارت “به غیر از” در زبان انگلیسی، کلیک کنید
معادل یک کلمه یا عبارت فارسی ممکن است چندین کلمه انگلیسی باشد. بعنوان مثال معادل انگلیسی “به غیر از” عبارت است از apart , beside , other. برای اینکه در ترجمه فارسی به انگلیسی “به غیر از” دچار اشتباه نشوید، حتماً این مطلب را بطور کامل مطالعه کنید.
برای یادگیری معنی انگلیسی لغت یا عبارت فارسی “به غیر از” می توانید از چند روش استفاده نمائید.
1- استفاده از ورد لیست ( یا همان لیست لغات)
2- استفاده از فلش کارت های انگلیسی
3- بازی های واژگان انگلیسی
4- یادگیری لغت apart , beside , other در جمله
5- یادگیری کالوکیشن های apart , beside , other
بمنظور آشنایی با هر کدام از این روش ها می توانید این مطلب را مشاهده نمائید.
در صورتیکه این مطلب برای شما مفید بود، به ما امتیاز بدهید.
تبلیغات متنی (برای سفارش ایمیل بزنید [email protected])
دکتر آیدا ابراهیمی دندانپزشک
لمینت سرامیکی
کامپوزیت ونیر
پروتز دندان
ایمپلنت دندان
بلیچینگ دندان
دایرکتوری دندانپزشکان
دندانپزشک خوب در تهران
دندانپزشک در تبریز
دندانپزشکی در بندرعباس
دندانپزشک در آمل
دکتر دندانپزشک اهواز
دندانپزشک زیبایی در اصفهان
دندانپزشک ارزان در اسلامشهر
دکترای حرفه ای دندانپزشکی
کلینیک دندانپزشکی مهر مرزداران
دندانپزشکی در مرزداران تهران
© کپی رایت 2017 – 2022 , کلیه حقوق محفوظ است | طراحی شده توسط حسام عالمیان
ترجمه و معنی انگلیسی کلمه و یا عبارت یا اصطلاح فارسی “غیر از” عبارت است از except,
besides.
عبارت های فارسی دیگر که معادل یا مشابه عبارت فارسی “غیر از” هستند و یا کلمات این عبارت را دارند نیز در ذیل به همراه معادل انگلیسی آنها، برای شما آورده شده است:
نکته 1– نکته مهمی که در ترجمه فارسی به انگلیسی “غیر از” باید به آن نیز توجه نمائید این است که این ترجمه در چه متن و یا محیطی قرار است استفاده شود. مثلاً آیا عبارت فارسی “غیر از” یک عبارت و اصطلاح فارسی عامیانه است و یا رسمی و یا تخصصی است. این موضوع در انتخاب معادل انگلیسی “غیر از” نقش تعیین کننده ای دارد.
نکته 2– زمانی که قرار است متن فارسی را به انگلیسی ترجمه کنید، حتما لازم نیست همیشه عین ترجمه فارسی “غیر از” به انگلیسی منعکس شود.
زیرا یک متن مخصوصاً متن تخصصی می تواند به صور مختلف ترجمه شود. مثلا
1- ترجمه تحت الفظی عبارت فارسی. مثلاً اینکه تک تک کلمات عبارت “غیر از” را به انگلیسی تبدیل کنیم که به این کار ترجمه تحت الفظی عبارت “غیر از” می گویند.
2- و ترجمه محتوایی عبارت “غیر از” به انگلیسی که از نظر محتوی هیچ فرقی با متن اصلی ندارد و مفهوم را به دقت و به درستی ترجمه می کند و تازه در نوشته های تخصصی بیشتر کاربرد دارد.
نکته 3– در فارسی بدلیل عدم اعراب گذاری روی حروف در کلمات ممکن است در نوشته یکی باشند ولی در تلفظ و معنی یکسان نباشد. مثلاً “پر” در یک نوشته می تواند به معنی ” پَر پرنده ” باشد و یا ” پُر “. (حتی همین عبارت “غیر از” نیز ممکن است جور دیگری تلفظ شود که معنای متفاوتی داشته باشد.)
پس در انتخاب معادل انگلیسی “غیر از” دقت کنید که در متن مبدا و اصلی معنی واژه ها به چه صورت است تا در ترجمه انگلیسی آن دچار اشتباه نشوید.
نکته 4– ترجمه فارسی به انگلیسی در متون تخصصی ظرافت خاصی را می طلبد:
مثلاً “پیش پرداخت” را می توان به صورت “prepayment” و همچنین “advnace payment” ترجمه نمود. در نوشته های انگلیسی ترجمه دوم شایع و رساست.
جستجو در متون تخصصی خارجی موضوع را روشن می کند و مفهوم نگارش ما را در ذهن خواننده انگلیسی زبان بهتر منتقل می کند. در خصوص ترجمه انگلیسی کلمه یا اصطلاح “غیر از” هم آیا این موضوع صدق می کند؟
پس بهترین راه در ترجمه کردن معنی از فارسی به انگلیسی خصوصاً در مباحث تخصصی، چک کردن معنای دقیق انگلیسی به انگلیسی کلمات خصوصاً در دیکشنری تخصصی آن موضوع می باشد.
بطور کلی زمانیکه می خواهید متن یا عبارتی را از فارسی به انگلیسی ترجمه و معنی کنید نکات ذیل را حتماً مدنظر خود قرار دهید.
همانطور که می دانید اکثر کلمات انگلیسی، دارای معانی متعددی هستند. گاهی، این معانی با هم در تناقضند. مثلا کلمهٔ oath که هر دو معنی “قسم” و “فحش” را میدهد.
در برخی موارد نیز، معانی یک کلمه تاحدی به هم نزدیک است که انتخاب معنی درست و متناسب با متن، برای مترجم سخت و پیچیده میشود.
این مهارت با تمرین ترجمه، به آسانی حاصل میشود. به عبارت دیگر، انتخاب معنی درست و مقتضی متن، در ترجمههای بعدی آسانتر خواهد بود. آیا این موضوع در خصوص ترجمه انگلیسی except,
besides برای عبارت فارسی “غیر از” صدق می کند؟
– انگلیسی مدرن صرف فعل ندارد و بیشتر به واسطه استفاده از فعل های کمکی و تغییر ساختار جمله عبارات و معانی پیچیده را می رساند.
گذشته از اختلافات کوچک در تلفظ، نکات کوچک گرامری و انتخاب واژه های تا حدی متفاوت زبان انگلیسی در مناطق مختلف جهان به یک شکل صحبت می شود و انگلیسی زبان های جهان به سادگی میتوانند از طریق این زبان با هم ارتباط برقرار کنند.
در زبان انگلیسی اسامی جنسیت ندارند. برخلاف نزدیکترین زبان ها به این زبان یعنی آلمانی و فرانسه که هر دو دارای جنسیت برای اسامی هستند در انگلیسی چنین قاعده ای نداریم. جنسیت اسامی تنها محدود به زبان های آلمانی و فرانسه نیست.
بخش بزرگی از زبان ها مانند تمام زبان های شرق اروپا (روسی و بیشتر زبان های اسلوایی)، زبان عربی و زبان های نزدیک به آن، زبان اسپانیایی و زبان های نزدیک به آن دارای جنسیت برای اسامی هستند.
پس در ترجمه فارسی به انگلیسی “غیر از” از این منظر کار شما بسیار ساده می شود.
در زبان انگلیسی افعال تقریبا صرف نمی شوند. این موضوع هم برخلاف بخش بزرگی از زبان ها از جمله آلمانی، فرانسه، روسی، عربی، اسپانیایی و حتی فارسی است.
صرف نشدن فعل ها، استفاده از آنها را در جمله بسیار ساده می کند؛ که این موضوع در ترجمه انگلیسی “غیر از” سبب می شود کار شما ساده گردد.
تلفظ در زبان انگلیسی یکی از اولین نکاتی است که توجه شما را جلب می کند. بر خلاف فارسی در انگلیسی کلمات الزاما به آن صورتی که گفته می شوند نوشته نمی شوند و این سبب اشتباهاتی خصوصا برای زبان آموزان مبتدی می شود.
به این نوع از کلمات با تلفظ یکسان و املای متفاوت در زبان انگلیسی، Similar Words گفته می شود.
در واقع انگلیسی ساختار یکپارچه ای برای تلفظ واژه ها ندارد. به همین دلیل باید تلفظ واژه ها را به صورت جداگانه حفظ کنید. این موضوع در طول یادگیری لیست واژه های ضروری زبان انگلیسی بسیار با اهمیت است.
بیشتر زمان ها یا tenses در زبان انگلیسی تقریبا فاقد معادل و ترجمه فارسی هستند. یعنی مثلا زمان حال ساده را نمی تواند با با هیچ یک از زمان ها در فارسی معادل کرد.
این موضوع برای زمان هایی مثل زمان حال کامل به مراتب بیشتر به چشم می آید. یادگیری معنای دقیق این زمان ها از طریق تمرین ممکن خواهد بود.
افعال عبارتی یا phrasal verbs که اصطلاحاً به آن ها افعال دوکلمه ای نیز گفته می شود، افعالی هستند که از ترکیب حرف اضافه با یک فعل ساخته می شوند و معنایی کاملا متفاوت نسبت به فعل اصلی دارند. این افعال در فارسی معادل ندارند و در ابتدا برای فارسی زبان ها گیج کننده به نظر می رسند. لیست مهمترین افعال عبارتی (دوکلمه ای) Phrasal Verbs زبان انگلیسی را می توانید در EnglishVocabulary.ir مشاهده نمائید.
– ریشه کلمات، پسوندها و پیشوندهای زبان انگلیسی
معمولاً دانستن ریشه کلمات انگلیسی، دانستن لیست پسوندهای انگلیسی و لیست پیشوندهای انگلیسی کمک بزرگی به یادگیری زبان انگلیسی می کند و به طور فزاینده ای سبب افزایش دامنه واژگان زبان انگلیسی در فرد می شود.
در زبان انگلیسی برای حالت فاعلی، مفعولی و ملکی ضمایر شخصی متفاوتی داریم که معادل فارسی ندارند. البته یادگیری این ضمایر معمولا خیلی سخت نیست و با کمی تمرین می توانید به آنها مسلط شوید.
معادل، ترجمه و معنی مناسب فارسی برای برخی از کلمات انگلیسی گاهاً وجود ندارد یا هنوز برای آن کلمه ای ساخته نشده است. سعی نکنید آنها را حتماً ترجمه کنید. به عنوان مثال چنانچه متنی مربوط به علم کامپیوتر را ترجمه میکنید، حتما می دانید که واژهٔ “windows” نیازی به معادل فارسی ندارد.
در واقع بیان معادل فارسی “پنجرهها” برای این کلمه در این متن، اشتباه است. این نکته را میتوانید با کسب آشنایی از واژگان هر حوزه علمی رعایت کنید.
– آیا می توان به این راحتی یک متن تخصصی فارسی (مثل مقاله فارسی، پایان نامه فارسی، کتاب تخصصی فارسی و …) را به متن انگلیسی تبدیل کرد؟
آیا با دانش زبانی دست و پا شکسته می توان دل به دریای متون تخصصی زد؟ بله، تبدیل متن انگلیسی به فارسی راحت تر است، اما اگر قرار است متن، ترجمه فارسی به انگلیسی شود، آنجاست که توان علمی، میزان آشنایی به زبان انگلیسی و دقت نظر مترجم اهمیت زیادی پیدا می کند.
در زبان فارسی ما برای حالت معرفه حرف تعریف نداریم. در حالی که در انگلیسی حرف تعریف the نشان دهنده معرفه بودن یک اسم است. این تفاوت باعث ناآگاهی بسیاری از فارسی زبانان از نحوه استفاده از حرف تعریف the در زبان انگلیسی می شود.
استفاده نابه جا این حرف تعریف در بین زبان آموزان و مترجمین مبتدی بسیار رایج است. با گذشت زمان به استفاده درست از حرف تعریف عادت می کنید.
ساختار استفاده از حروف اضافه در فارسی و انگلیسی تا حد زیادی متفاوت است. در واقع حروف اضافه بین این دو زبان قابل معادل سازی نیستند.
گاهی در یک جمله فارسی از حرف اضافه استفاده می کنیم در حالی که در معادل انگلیسی همین جمله هیچ حرف اضافه ای وجود ندارد (برعکس این موضوع هم زیاد اتفاق می افتد.).
– همواره سعی کنید در مکالمه و یا ترجمه فارسی به انگلیسی، از ساختار و کلماتی استفاده نمائید که خود افراد انگلیسی زبان (نیتیو) آن ساختار و کلمات را بکار می برند.
طبیعی است که برای این هدف لازم است شخص ترجمه کننده آنقدر متن انگلیسی خوانده باشد و نسبت به کالوکیشن ها و همایندهای زبان انگلیسی آشنا باشد تا بتواند به مانند انگلیسی زبان های نیتیو، مفهوم را منتقل کند.
مجدداً تاکید میکنیم که صرفاً با ابتکار و خلاقیت های شخصی، بدون تسلط به کالوکیشن های زبان انگلیسی به هیچ وجه این امر میسر نخواهد بود.
– امروزه با پیشرفت دانش و تکنولوژی، استفاده از ترجمه ماشینی فارسی به انگلیسی “غیر از” نظیر ترجمه عبارت و متن با گوگل ترنسلیت Google Translate توسط عده ای، زیاد به چشم میخورد.
همچنین بروز و ظهور نرم افزارهای ترجمه انگلیسی “غیر از” و اخیراً نیز اپلیکیشن های اندروید و اپلیکیشن های ios برای ترجمه فارسی به انگلیسی عبارت “غیر از” بوجود آمده اند.
شاید بتوان برای استفاده روزمره در محاوره های انگلیسی و یا در زمان آموزش از این ابزارهای رایگان و آنلاین استفاده نمود و به آن ها بسنده کرد، ولی در ترجمه هایی که در محیط ها رسمی نظیر جلسات کاری، پرزنت و ارائه در سمینارها و نمایشگاه ها، بستن قراردادهای تجاری، ترجمه و سابمیت مقالات علمی و تخصصی در مجلات و نشریات خارجی، ترجمه کتاب های تخصصی و پایان نامه ها و … قرار است ارائه شود و یا ارزش مادی یا معنوی بالایی داشته باشد، حتماً باید سعی کنید از یک مترجم متخصص برای ترجمه فارسی به انگلیسی استفاده نمائید.
در این قسمت مهمترین سوالاتی که در خصوص ترجمه و معنی کلمه فارسی غیر از به انگلیسی پرسیده می شود آورده شده است. امیدواریم با مطالعه این پاسخ ها به جواب مورد نظرتان دست پیدا کنید.
ترجمه و معنی انگلیسی کلمه و یا عبارت یا اصطلاح فارسی “غیر از” عبارت است از except,
besides.
بمنظور انتخاب دقیق معنی و ترجمه “غیر از” به انگلیسی حتماً ادامه مطلب را مطالعه کنید.
اگر نیاز دارید تا بدانید کلمه یا عبارت فارسی غیر از به انگلیسی چی میشه حتماً مطالب این صفحه را مطالعه نمائید. زیرا به شما یاد می دهیم که چطور بین ترجمه های except,
besides بهترین ترجمه انگلیسی را برای غیر از انتخاب کنید.
معنی “غیر از” به انگلیسی عبارت است از: except,
besides. همانطور که می بینید چندین کلمه معادل انگلیسی “غیر از” است. برای اینکه متوجه شوید کدام یک از این کلمات معنای بهتری برای مقصد ترجمه شما می باشد، این مطلب را مطالعه نمائید.
اگر نیاز دارید تا بدانید کلمه یا عبارت فارسی غیر از به انگلیسی چی میشه حتماً مطالب این صفحه را مطالعه نمائید. زیرا به شما یاد می دهیم که چطور بین ترجمه های except,
besides بهترین ترجمه انگلیسی را برای غیر از انتخاب کنید.
برای تلفظ عبارت “غیر از” در زبان انگلیسی، کلیک کنید
معادل یک کلمه یا عبارت فارسی ممکن است چندین کلمه انگلیسی باشد. بعنوان مثال معادل انگلیسی “غیر از” عبارت است از except,
besides. برای اینکه در ترجمه فارسی به انگلیسی “غیر از” دچار اشتباه نشوید، حتماً این مطلب را بطور کامل مطالعه کنید.
برای یادگیری معنی انگلیسی لغت یا عبارت فارسی “غیر از” می توانید از چند روش استفاده نمائید.
1- استفاده از ورد لیست ( یا همان لیست لغات)
2- استفاده از فلش کارت های انگلیسی
3- بازی های واژگان انگلیسی
4- یادگیری لغت except,
besides در جمله
5- یادگیری کالوکیشن های except,
besides
بمنظور آشنایی با هر کدام از این روش ها می توانید این مطلب را مشاهده نمائید.
در صورتیکه این مطلب برای شما مفید بود، به ما امتیاز بدهید.
تبلیغات متنی (برای سفارش ایمیل بزنید [email protected])
دکتر آیدا ابراهیمی دندانپزشک
لمینت سرامیکی
کامپوزیت ونیر
پروتز دندان
ایمپلنت دندان
بلیچینگ دندان
دایرکتوری دندانپزشکان
دندانپزشک خوب در تهران
دندانپزشک در تبریز
دندانپزشکی در بندرعباس
دندانپزشک در آمل
دکتر دندانپزشک اهواز
دندانپزشک زیبایی در اصفهان
دندانپزشک ارزان در اسلامشهر
دکترای حرفه ای دندانپزشکی
کلینیک دندانپزشکی مهر مرزداران
دندانپزشکی در مرزداران تهران
© کپی رایت 2017 – 2022 , کلیه حقوق محفوظ است | طراحی شده توسط حسام عالمیان
این وبسایت برای ارائه تجربه بهتر و بارگذاری سریعتر از کوکی استفاده میکند. (بیشتر بخوانید)
معنی و ترجمه کلمه به غیر از از فارسی به انگلیسی دیکشنری معادل از سایت جوابگو دریافت کنید.
این مطالب توسط ربات جمع آوری شده است در صورت نارضایتی به ما اطلاع دهید تا محتوای مطلب شما را حذف کنیم.
به غیر از اون ضامن وام خونه ت شدیم… تا بتونی آپارتمانتو تحویل بگیری.
به غیر از دندان ان یاب بالا چهار دندان کرسی کاملاً صحیح و سالم داشتم.
روزاموند گفت، حتماً به غیر از این راههای چارهی دیگری هم هست.
دیکشنری آموزشی بیاموز، یک دیکشنری آنلاین و رایگان است که با هدف استفاده زبان
آموزان زبان های
انگلیسی، آلمانی و فرانسه طراحی شده. در طراحی این دیکشنری گذشته از استاندارد بودن محتوا، توجه
ویژه ای
به المان های آموزشی شده است.
دیکشنری
انگلیسی
دیکشنری
آلمانی
دیکشنری
فرانسه
دیکشنری
ترکی استانبولی
دیکشنری
اسپانیایی
دیکشنری
عربی
خانه
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
آموزش
زبان ترکی
آموزش
زبان انگلیسی
آموزش
زبان فرانسه
آموزش
زبان آلمانی
دیکشنری
انگلیسی
دیکشنری
آلمانی
دیکشنری
فرانسه
دیکشنری
ترکی استانبولی
دیکشنری
اسپانیایی
دیکشنری
عربی
خانه
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
آموزش
زبان ترکی
آموزش
زبان انگلیسی
آموزش
زبان فرانسه
آموزش
زبان آلمانی
دیکشنری تخصصی ترجمیک، به کمک مترجمان متخصص ترجمیک تکمیل و اصلاح میشود. به همین دلیل شما میتوانید به روز ترین کلمات مد نظر خود را از این طریق دریافت نمایید
و معنی آن را در مقالات و کتابهای خود به خوبی به کار برید. یک دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی برای استفاده شما آماده است!
دیکشنری یکی از اصلیترین نیازهای مترجمان و کسانی است که با زبان خارجی و متون خارجی سر و کار دارند. دیکشنری عمومی ترجمیک
با استفاده از منابع معتبر آنلاین و مکتوب تهیه شده و برای استفاده در اختیار عموم علاقه مندان قرار گرفته است. لطفا پیشنهادات و انتقادات خود را با
ما در میان بگذارید: تماس با ما.
موسسه فرهنگی هنری آوای هوشمند سخن (ترجمیک) با مجوز شماره 98/1/27515 از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی فعالیت مینماید.
ترجمیک، بزرگترین پلتفرم خدمات زبانی (ترجمه، ویرایش و تولید محتوا) در ایران و یک شرکت خلاق و پیشرو مستقر در مرکز رشد فناوریهای پیشرفته دانشگاه صنعتی شریف است. مترجمان، ویراستاران، نویسندگان و گویندگان ایرانی و خارجی ما در زمینه فعالیت خود بسیار ماهر و با تجربه هستند.
ما در ترجمیک، خدمات تخصصی مختلفی را از قبیل ترجمه تخصصی متون، ترجمه مقاله، ترجمه کتاب، ترجمه همزمان، ترجمه رسمی مدارک، ویراستاری نیتیو مقالات و متون و تولید محتوای متنی و صوتی ارائه میکنیم.
1
Law::
with the right (or liberty) to sub-delegate one’s power(s); with full power of substitution
فرهنگ تشریحی – کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه
معنی به غیر از به انگلیسی0خرید کرم گلدن کویین
خرید صابون صندل
صابون صندل
خرید ژل شاخکی آلوئه ورا
خرید گین اپ
خرید شامپو تریاک
خرید شامپو تریاک دکتر اسکین
خرید صابون تریاک
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *
دیدگاه *
وب سایت
ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم.
©
2022 (کامل متن)
با نیروی وردپرس
دیکشنری آموزشی بیاموز، یک دیکشنری آنلاین و رایگان است که با هدف استفاده زبان
آموزان زبان های
انگلیسی، آلمانی و فرانسه طراحی شده. در طراحی این دیکشنری گذشته از استاندارد بودن محتوا، توجه
ویژه ای
به المان های آموزشی شده است.
دیکشنری
انگلیسی
دیکشنری
آلمانی
دیکشنری
فرانسه
دیکشنری
ترکی استانبولی
معنی کلمه به غیر از به انگلیسی
دیکشنری
اسپانیایی
دیکشنری
عربی
خانه
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
آموزش
زبان ترکی
آموزش
زبان انگلیسی
آموزش
زبان فرانسه
آموزش
زبان آلمانی
دیکشنری
انگلیسی
دیکشنری
آلمانی
دیکشنری
فرانسه
دیکشنری
ترکی استانبولی
دیکشنری
اسپانیایی
دیکشنری
عربی
خانه
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
آموزش
زبان ترکی
آموزش
زبان انگلیسی
آموزش
زبان فرانسه
آموزش
زبان آلمانی
صفحهها برای ویرایشگران خارجشده از سامانه بیشتر بدانید
فارسی و انگلیسی به عنوان دو زبان هندواروپایی واژگان بسیاری از زبان نیاهندواروپایی به ارث بردهاند. بسیاری از این واژگانِ همانند شکل مشابه ای نیز دارند. ولی موضوع این مقاله تنها وامواژههایی است که از فارسی به انگلیسی وارد شدهاند. چه به گونه مستقیم و چه از راه یک یا چند زبان واسط.
بسیاری از واژههای با ریشهٔ فارسی از راه های گوناگونی به انگلیسی راه پیدا کردهاند. برخی از آنها مانند پردیس (paradise) در دوران پیوندهای فرهنگی میان ایرانیان و یونیان و رومیان باستان به زبانهای یونانی و لاتین راه یافته و راه خود را تا انگلیسی ادامه دادهاند. فارسی به عنوان زبان دوم جهان اسلام بسیاری از زبانهای دنیای مسلماننشین را تحت تأثیر خود قرار داده و واژههای آن وارد جهان اسلام شدهاند.
ایران تا سدهٔ نوزدهم تا اندازه زیادی برای جهانگردان انگلیسیزبان کشف نشده مانده بود. جادههای زمینی بازرگانی که ایران و اروپا را بهم پیوند می داد از سرزمینهایی نامهربان با بیگانگان میگذشت و این نکته ایران را از اروپا جدا نگاه میداشت. همچنین بازرگانی در بندرهای ایرانی کنداب پارس نیز در اختیار محلیها بود. در مقابل فعالیت بازرگانان متهور انگلیسی در بنادر شرق مدیترانه موجب شد تا برخی واژههای پیوسته با فرهنگ عثمانی راه خود را به زبان انگلیسی باز کنند. از همین رو بسیاری از واژههای این فهرست هرچند در اصل از فارسیاند ولی از راه زبان واسط ترکی عثمانی به انگلیسی راه یافتند.
بسیاری از واژههای فارسی-عربی هم به واسطهٔ زبان اردو در دوران استعمار بریتانیا در هند وارد انگلیسی شدند. زیرا فارسی زبان بینالمللی هندوستان (پاکستان امروزین و شمال غربی هند امروزین) پیش از حکومت انگلیسیها بود.
معنی کلمه به غیر از به انگلیسی
برخی واژههای فارسی نیز در دوران پیوندهای فرهنگی مورها و مسیحیان در شبهجزیره ایبری در سدههای میانه درون زبانهای اروپایی (و در برخی موارد زبان انگلیسی) شدند و به همین چرایی از زبان عربی به عنوان زبان واسط عبور کردهاند.
جهت اطمینان و مطالعه میتوانید به وند مراجعه کنید.
_in_/im و _a_/ab:
از آ/اَ/ان
ﺗﻮﺿﯿﺢ: اﯾﻦ ﭘﯿﺸﻮﻧﺪ ﺑﺮای ﻧﻔﯽ ﺑه کار رﻓﺘﻪ، ﻫﻤﺮاه ﺑﺎ اﺳﻢ و ﻓﻌﻞ اﺳﺘﻔﺎده ﻣﯽﺷﻮد.
رﯾﺸﻪ: در زﺑﺎن ﻓﺎرﺳﯽِ ﺑﺎﺳﺘﺎن، ﻓﺎرﺳﯽ ﻣﯿﺎﻧﻪ و اوﺳﺘﺎﯾﯽ ﺑه ﺼﻮرت a/an ﻣﯽﺑﺎﺷﺪ.
ﻧﻤﻮﻧﻪ: آﮐﻨﺪن، اَنیران (غیر ایرانی)، آوردن، اَمُرداد (نامردنی، جاودان)
_a_/ab:
از اَبی
ﺗﻮﺿﯿﺢ: اﯾﻦ ﭘﯿﺸﻮﻧﺪ دﯾﺴۀ ﮐﻬنتر «ﺑﯽ» ﺑﻮده ﮐﻪ ﮐﺎرﺑﺮدی ﻧﯿﺰ ﻣﺎﻧﻨﺪ آن دارد و ﺑﻪ ﻣﻌﻨﯽ «ﺑﺪونِ» ﻣﯽﺑﺎﺷﺪ.
رﯾﺸﻪ: در زﺑﺎن ﻓﺎرﺳﯽِ ﻣﯿﺎﻧﻪ، ﺑﻪﺻﻮرت abi، در زﺑﺎن ﻓﺎرﺳﯽ ﺑﺎﺳﺘﺎن ﺑﻪ ﺻﻮرت apaiy و در اوﺳﺘﺎﯾﯽ ﺑﻪ ﺻﻮرت
_apo:
از اَپا
ﺗﻮﺿﯿﺢ: اﯾﻦ ﭘﯿﺸﻮﻧﺪ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﯽ دور، دور از، ﺑﯿﺮون از و از ﻣﯽﺑﺎﺷﺪ.
رﯾﺸﻪ: در زﺑﺎن ﻓﺎرﺳﯽ ﺑﺎﺳﺘﺎن و اوﺳﺘﺎﯾﯽ ﺑﻪ ﺻﻮرت apâ است.
_api_/ apiy:
از اَپی
ﺗﻮﺿﯿﺢ :اﯾﻦ ﭘﯿﺸﻮﻧﺪ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﯽ رو،ی د،ر ﮐﻨﺎ،ر اﻓﺰون ﺑ،ﺮ
ﺑﻪ ﻃﺮف ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ.
رﯾﺸﻪ :در زﺑﺎن ﻓﺎرﺳﯽ ﺑﺎﺳﺘﺎن و اوﺳﺘﺎﯾﯽ ﺑﻪ ﺻﻮرت
_ortho:
از ارتا/اردا/ارد
ﺗﻮﺿﯿﺢ :اﯾﻦ ﭘﯿﺸﻮﻧﺪ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﯽ راﺳ،ﺖ درﺳﺖ و
ﻣﺴﺘﻘﯿﻢ ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ.
رﯾﺸﻪ :در زﺑﺎن ﻓﺎرﺳﯽ اوﺳﺘﺎﯾﯽ ﺑﻪ ﺻﻮرتǝrǝdua
ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ.
ﻧﻤﻮﻧﻪ :اردﯾﺒﻬﺸ،ﺖ اردﺳﺘﺎ،ن اردﺑﯿ،ﻞ اردﮐﺎن.
_ex:
شاید از اس/سُ/زُ
ﺗﻮﺿﯿﺢ :اﯾﻦ ﭘﯿﺸﻮﻧﺪ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﯽ» ﺑﯿﺮون«،» ﺑﯿﺮون از «و
»از «ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ.
رﯾﺸﻪ :در زﺑﺎن ﻓﺎرﺳﯽ ﻣﯿﺎﻧﻪ ﺑﻪ ﺻﻮرت -us-, uz و
ﻓﺎرﺳﯽ ﺑﺎﺳﺘﺎن ﺑﻪ ﺻﻮرت ud ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ و در ﻓﺎرﺳﯽ ﻧﻮ
ﺑﻪ ﺻﻮرت ﻫ،ﺰ ا،ز ز ﺑﻪ ﺟﺎی ﻣﺎﻧﺪه اﺳﺖ.
ﻧﻤﻮﻧﻪ :زدود،ن آزﻣﺎﯾ،ﺶ ﻫﺰﯾﻨﻪ.
_up_/above:
از اَف
ﺗﻮﺿﯿﺢ :اﯾﻦ ﭘﯿﺸﻮﻧﺪ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﯽ ﺑ،ﺮ ﺑﺎﻻ و روی ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ.
رﯾﺸﻪ :در زﺑﺎن ﻓﺎرﺳﯽ اوﺳﺘﺎﯾﯽ ﺑﻪ ﺻﻮرت aiwi و
ﻓﺎرﺳﯽ ﺑﺎﺳﺘﺎن ﺑﻪ ﺻﻮرت abiy ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ.
معنی کلمه به غیر از به انگلیسی
ﻧﻤﻮﻧﻪ :اﻓﺴﺮ( ﭼﯿﺰی ﮐﻪ ﺑﺮ ﺳﺮ ﻣﯽ ﻧﻬﻨد)، اﻓﺮاﺷﺘ،ﻦ
اﻓﺰودن.
_inter:
از اندر
ﺗﻮﺿﯿﺢ :دﯾﺴﻪ ای دﯾﮕﺮ از《در》ﺑﻮده و ﺑﻪ ﻣﻌﻨﯽ د،ر
ﺑﯿ،ﻦ درون اﺳﺖ وﻟﯽ اﻣﺮوز ﺑﻪ ﭼﻢ در ﻣﯿﺎن ﯾﺎ ﺑﯿﻦ ﺑﻪ
ﮐﺎر ﻣﯽ رود.
رﯾﺸﻪ :در زﺑﺎن ﻓﺎرﺳﯽ اوﺳﺘﺎﯾﯽ ﺑﻪ ﺻﻮرت antare و
ﻓﺎرﺳﯽ ﺑﺎﺳﺘﺎن ﺑﻪ ﺻﻮرت antar ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ.
_ambi:
شاید از اوبا
ﺗﻮﺿﯿﺢ :اﯾﻦ ﭘﯿﺸﻮﻧﺪ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﯽ ﻫﺮد،و ﺑﺎﻫﺮدو و…
ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ.
رﯾﺸﻪ :در زﺑﺎن ﻓﺎرﺳﯽ ﺑﺎﺳﺘﺎن و اوﺳﺘﺎﯾﯽ ﺑﻪ ﺻﻮرت
_hypo:
از اوپا
ﺗﻮﺿﯿﺢ :اﯾﻦ ﭘﯿﺸﻮﻧﺪ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﯽ زﯾﺮ و ﺑﺎ ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ.
رﯾﺸﻪ :در زﺑﺎن ﻓﺎرﺳﯽ ﺑﺎﺳﺘﺎن و اوﺳﺘﺎﯾﯽ ﺑﻪ ﺻﻮرت
_Poly:
از بُل
ﺗﻮﺿﯿﺢ :اﯾﻦ ﭘﯿﺸﻮﻧﺪ ﻣﻌﻨﯽ ﭘﺮ و ﺑﺴﯿﺎر داد،ه ﻇﺎﻫﺮا
دﯾﺴﻪ ای دﯾﮕﺮ از ﭘﺮ ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ.
رﯾﺸﻪ :در زﺑﺎن ﻓﺎرﺳﯽ ﻣﯿﺎﻧﻪ ﺑﻪ ﺻﻮرتpurr ، زﺑﺎن
ﻓﺎرﺳﯽ ﺑﺎﺳﺘﺎن ﺑﻪ ﺻﻮرت paru و اوﺳﺘﺎﯾﯽ ﺑﻪ ﺻﻮرت
_Pre:
از پار/پری/پیرار
اﯾﻦ ﭘﯿﺸﻮﻧﺪ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﯽ ﻗﺒﻞ و ﭘﯿﺶ در زمان را میدهد.
مانند پارسال،پیرارسال،پریروز
_Para:
از پارا/پرا
این پیشوند از زبان اوستایی گرفته شده.
مانند پاراهور،پراسو،پرآسه
Post:
از پَسا
اﯾﻦ ﭘﯿﺸﻮﻧﺪ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﯽ ﺑﻌﺪ( ﺑﻌﺪ از ﭼﯿﺰی)
اﺳﺖ.
_Peri:
از پیرا/پر
ﺗﻮﺿﯿﺢ :اﯾﻦ ﭘﯿﺸﻮﻧﺪ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﯽ ﭘﯿﺮاﻣﻮن(ﭘﯿﺮاﻣﻮن
ﭼﯿﺰی)اﺳﺖ.
رﯾﺸﻪ :در زﺑﺎن ﻓﺎرﺳﯽ ﻣﯿﺎﻧﻪ ﺑﻪ ﺻﻮرتpêrâ ، زﺑﺎن
ﻓﺎرﺳﯽ ﺑﺎﺳﺘﺎن ﺑﻪ ﺻﻮرت pariy و ﻓﺎرﺳﯽ ﻧﻮ ﺑﻪ
ﺻﻮرت -par-, pirâ ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ.
trans:
از تَرا
اﯾﻦ ﭘﯿﺸﻮﻧﺪ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﯽ ﺳﺮﺗﺎﺳﺮ و از ورا(ورای ﭼﯿﺰی)اﺳﺖ و از زﺑﺎن اوﺳﺘﺎﯾﯽ ﮔﺮﻓﺘﻪﺷﺪه اﺳﺖ.
homo:
از هم/هن/ان
ﯾﻦ ﭘﯿﺸﻮﻧﺪ ﻫﻢ معنی, syn
دﯾﺲ ﮐﻬﻨﺘﺮ ﻫﻢ ﻫﻦ/ان ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ .ﻣﺎﻧﻨﺪ (ﻫﻢ):ﻫﻤﺎﯾﺶ
ﻫﻤﺎور،د ﻫﻤﻨﺸﯿ،ﻦ ﻫﻤﺰﻣﺎ،ن ﻫﻤﺒﺴ،ﺖ ﻫﻤﺮاه .ﻣﺎﻧﻨﺪ
(ﻫﻦ) :ﻫﻨﺪاﺧﺘﻦ ﻫﻨﺪﺳﻪ ﻣﺎﻧﻨﺪ(ان) :اﻧﺪازه ،اﻧﺒﺎﺷﺘﻦ
اﻧﺪوﺧﺘن.
ic_وics_:
از ایک
اﯾﻦ ﭘﺴﻮﻧﺪ دﯾﺴﻪ ﮐﻬﻦ ﺗﺮ از ﭘﺴﻮﻧﺪ» ای«اﺳﺖ.
مانند تاریک،نزدیک.
==
A B C D E F G H I J K L M N O P Q R S T U V W X Y Z
==
Babouche
ریشهشناسی: از فارسی «پاپوش».
Babul
ریشهشناسی: فارسی گیاه «بابُل»، همریشه با سنسکریت babbula, babbla (درخت صمغ عربی). این درخت احتمالاً بومی سودان است اما از شمال آفریقا تا آسیا و هند گسترده شده.
Badian
ریشهشناسی: فرانسوی badiane، از فارسی گیاه «بادیان».
Baghdad
از فارسی میانه «بغداد»Bhagadad به معنای “هدیهٔ خداً.
Bakhtiar
ریشهشناسی: فارسی «بختیار» Bakhtyr، شاید از «بخت یار» به معنای «خوشبخت». عضوی از مردم بختیاری.
Baksheesh
از فارسی «بخشش» از فعل «بخشیدن». در انگلیسی به معنای انعام.
Balaghat
ریشهشناسی: شاید از هندی، از فارسی «بالاً (از فارسی میانه) + هندی gaht» گذشتن”. فلات برفراز کوهها.
Baluchi
ریشهشناسی: فارسی «بلوچ»، «بلوچی». از اقوام هندوایرانی که در ناحیهٔ بلوچستان زندگی میکنند.
Baluchistan
ریشهشناسی: ناحیهای در آسیای غربی، از فارسی «بلوچستان». قالیچهای با رنگهای تیره که توسط چادرنشینان بلوچی و سیستانی بافته میشود.
Ban (title)
فرماندار کرواسی، از صربو-کرواتی. «ارباب، فرماندار، حکمران»، از فارسی «بان».
Bank
ریشهشناسی:از بانک و هم معنی دیگر در فارسی بایگ.
Barbican
ممکن است از فارسی «خانه» یا «برج و بارو» باشد.
Barsom
ریشهشناسی: فارسی «بَرسم»، از فارسی میانه bursam، از اوستایی barsman. چوبی مقدس در آیین زرتشتی.
Bas
ریشهشناسی: هندی bas، از فارسی «بس» به معنای «کافی و اندازه».
Bazaar
از فارسی «بازار»، از فارسی میانه bahâ-zâr به معنای «جای قیمت».
Bazigar
ریشهشناسی: هندی bazigar، از فارسی «بازیگر». برای نامیدن چادرنشینان دوره گرد مسلمان در هند به کار میرود.
Bedeguar
ریشهشناسی: فرانسوی میانه bedegard، از فارسی «باداورد». نوعی گیاه.
Begar
ریشهشناسی: هندی begaar، از فارسی «بیکار».
Begari
بنگرید به بالا.
Beige
ریشهشناسی: فرانسوی، شاید از ایتالیایی پنبه bambagia، از لاتین میانه bambac-,bambax، از یونانی میانه bambak-,bambax، احتمالاً از واژهای ترکی که اکنون پنبه pamuk میخوانند و احتمالاً با منشأ فارسی «پنبه». پارچه ساخته شده با پنبه با رنگ قهوهای مایل به زرد خاکستری.
این واژه شاید هم از cam byses گرفته شده باشد (یونانی byssos لباس فاخر، bysses یا byses به نخ درجه یک میگفتند که لباس شاهزادگان پارسی بود) فارسی «کمبوجیه»، بابلی kam buzi، نام شاه ایران که به لباسش تعمیم داده شده.
Belleric
ریشهشناسی: فرانسوی، از عربی «بَلیلَج»، از فارسی گیاه «بَلیله». میوهای از خانوادهٔ بادام هندی.
Bellum
ریشهشناسی: از فارسی «بَلَم»، قایق هشتنفره.
Benami
ریشهشناسی: هندی benaam، از فارسی «به نام» + «ـ ی».
Bezoar
از «پادزهر». که بیشتر در پزشکی و رنگسازی شرقی کاربرد دارد.
Bheesty
ریشهشناسی: از فارسی «بهشتی». در هند: حملکنندهٔ مخصوص آب برای خانه یا هنگ.
Bhumidar
ریشهشناسی: هندی bhumidar، از «بوم» زمین (از سنسکریت و ایرانی Bumi و فارسی باستان Bum) + «دار» (پسوند فارسی). در هند: زمیندار بزرگ.
Bibi
ریشهشناسی: هندی bibi، از فارسی.
Bildar
ریشهشناسی: هندی beldar، از فارسی «بیل دار». در کاربرد حفار و حفرکننده.
Biryani
ریشهشناسی: هندی و اردو biryaan، از فارسی «بِریان». غذایی هندی مخلوطی از:گوشت یا ماهی، سبزیجات، برنج همراه با زعفران و زردچوبه.
Bobachee
ریشهشناسی: هندی babarchi، از فارسی «باورچی» آشپز مرد.
Bombast
ریشهشناسی:از فرانسوی میانه bombace، از لاتین میانه bombac-، از لاتین bombyc-، ابریشم و کرم ابریشم، از یونانی bombyk-، ابریشم و جامهٔ ابریشمین؛ احتمالاً از ریشهٔ فارسی «پنبه».
Borax
ریشهشناسی: از فارسی «بوره».sodium borate.
Bostanji
ترکی bostanci، به معنای باغبان. از bostan از فارسی «بوستان»: «بو» عطر + «ستان» جایگاه. شغلی درباری در باغهای سلطنتی عثمانی.
Bronze
ریشهشناسی: شاید از فارسی فلز «برنج».
Brinjal
ریشهشناسی: از فارسی «بادنجان»، احتمالاً از سنسکریت vaatingana.
Buckshee
ریشهشناسی: هندی bakhsis، از فارسی «بخشش».
Budmash
ریشهشناسی: فارسی «بدمعاش»، «بد» (از فارسی میانه vat) + معاش (عربی). در هند به شخص بدسیرت و هرزه گویند.
Bukshi
ریشهشناسی: فارسی «بخشی» (بخشنده). در هند: مأمور پرداخت.
Bulbul
ریشهشناسی: از ریشهٔ ایرانی و گرفتهشده از عربی. فارسی «بلبل».
Bund
ریشهشناسی: هندی band، از فارسی «بند». درهند: سدی برای جلوگیری از نفوذ آب.
Bunder Boat
ریشهشناسی: هندی bandar، از فارسی «بندر». قایق ساحلی در خاور دور.
Bundobust
ریشهشناسی: هندی band-o-bast، از فارسی «بند و بست». در هند: مرتب یا تسویه کردن جزئیات.
Burka
ریشهشناسی: روسی، احتمالاً از buryi «قهوهای تیره» (اسب). احتمالاً از ریشهٔ ترکی burقرمز روباهی؛ این واژه احتمالاً از فارسی گرفته شده «بور» (قهوهای مایل به سرخ).
Burkundaz
ریشهشناسی: هندی barqandz، از فارسی «برق انداز». «برق» (عربی) + «انداز». نیروهای مسلح یا پلیس هند در سدهٔ ۱۸ و ۱۹ میلادی.
Buzkashi
از فارسی «بز کشی».
Caftan
ریشهشناسی: روسی kaftan، از ترکی، از فارسی «خفتان». ردایی نظامی، تا قوزک پا و آستینهای بسیار بلند و پرشده از پنبه یا ابریشم و یراق کمربندی رایج در سدههای میانی اسلام.
Cake
از کاک(kaak) در پارسی باستان.
Calabash
احتمالاً از فارسی «خربزه».
Calean
ریشهشناسی: از فارسی «قلیان».
Calender
ریشهشناسی: فارسی «قلندر»، از عربی، از فارسی kalandar(کلندر؟) انسان ژولیده، یکی از فرقههای صوفیه که درویشانه زندگی میکردند.
Camaca
ریشهشناسی: انگلیسی میانه، از فرانسوی میانه camocas یا لاتین میانه camoca، از عربی «کمخا، از فارسی» کَمخا پارچهای منقش از ابریشم یا موی شتر.
Cambodia
فارسی باستان Kabujia. فارسی «کمبوجیه». نام کشور کامبوج بنگرید به Kamboh.
Candy
از عربی «قندی»، از فارسی «قند».
Carafe
از عربی «قرافه»، «پاشیدن»، از فارسی «قرابه».
Caravan
ریشهشناسی: ایتالیایی caravana, carovana، از فارسی «کاروان».
Caravansary
ریشهشناسی: فارسی “کاروانسراً.
Carcass
ریشهشناسی: فرانسوی میانهcarcasse، از فرانسوی باستان carcois، شاید از carquois, carquais به معنای ترکش، از تغییر tarquais، از لاتین میانه tarcasius، از عربی «ترکَش»، از فارسی «ترکش». از تیر (از فارسی باستان tigra «نوکتیز») + -کش (از «کشیدن»، از اوستایی karsh-).
Carcoon
ریشهشناسی: هندی kaarkun، از فارسی «کارکُن». در هند: دفتردار، منشی.
Cash
ریشهشناسی: از سنسکریت karsa، واحدی در وزن طلا و نقره، همریشه با فارسی باستان karsha-، واحد پولی ایران هخامنشی.
Cassock
ریشهشناسی: فرانسوی میانه casaque، از فارسی «کژاکند» (قزاگند). «کژ» (کج) ابریشم کم بها + «آگند» (از آکندن: پر کردن). لباسی که درون آن را با ابریشم و پنبه پر میکردند.
Caviar
از فرانسوی caviar، از ایتالیایی یا ترکی وارد انگلیسی شده، از فارسی «چاو-دار» به معنی «تکهای از قدرت». به دلیل اینکه ایرانیان باستان کاملاً از خواص مفید و نیروبخش آن آگاه بودهاند.[۱]
Ceterach
لاتین میانه ceterah، از «شیطرگ»، فارسی «شاه تره». گیاهی از خانوادهٔ سرخس.
Chador
هندی caddar، از فارسی «چادر». پوشش رایج میان بانوان مسلمان و هندو، به ویژه در ایران و هند.
Chakar
هندی chakor، از فارسی «چاکِر». در هند: خادم و نوکر خانه و دفتر.
Chakari
«چاکری». در هند: خادم خانگی و عمومی.
Chakdar
از پنجابی chakdar، از chak(«حق تصدی» از سنسکریت cakra) + «دار». در هند: مالک دارای زمینهای اجارهای و برزگران.
Chalaza
اسلاوی باستان zledica «باران منجمد»، فارسی «ژاله» (در معنای تگرگ).
Chappow
فارسی «چپاو» یا «چپاول».
Charka
هندی carkha، از فارسی «چرخه». چرخ (از فارسی میانه chark، اوستایی chaxra-، سنسکریت cakra). دستگاهی که در هند برای ریسیدن پنبه استفاده میکنند.
Charpoy
از فارسی «چارپای». رختخواب طنابی در هند.
Chawbuck
هندی cabuk، از فارسی «چابک». در هند: تازیانهٔ بزرگ.
chemical
از فارسی «کیمیا»
Cheque
از فارسی «چِک». ایرانیان برای نخستین بار چک را اختراع کردند. بانکها در امپراتوری ساسانی در سده نخست پ. م اوراق بهاداری را به کار میبردند به نام «چک». که پایهٔ چکهای امروزی است.
Check
از فرانسوی باستان eschequier «جلوگیری کردن» (در شطرنج)، از eschec، از لاتین میانه scaccus، از فارسی «شاه» (در شطرنج). در سدهٔ هفده این کلمه معنای عمومی «ممانعت کردن از دزدی» را گرفت و سرانجام در ۱۷۹۸ نام نخستین چکهای بانکی را به خود گرفت.
Checkmate
از فرانسوی میانه eschec mat، از فارسی «شاهمات» (شاه نمیتواند بگریزد)، شطرنج.
Chess
از روسی shach، از فارسی «شاه»، مختصر «شاهمات»، شطرنج.
Cheyney
ریشهشناسی: احتمالاً از فارسی «چینی». پارچهای پشمی در سدههای ۱۷ و ۱۸.
Chick
هندیciq، از فارسی chiq. پرده و محافظی برای ورودی ساختمان در هند و آسیای شرقی.
Chillum
ریشهشناسی:هندیcilam، از فارسی «چَلَم».
Chilamchi
ریشهشناسی:هندیcilamci، از فارسی «چَلَمچی». در هند:ظرف فلزی شستشو.
China
از فارسی «(ظرف) چینی»، از چینی.
Chinar
هندی chinar، از فارسی «چنار». گونهای درخت آسیایی.
Chobdar
هندی cobdar، از فارسی «چوبدار». «چوب» (از فارسی میانه chup) + «دار».
Cinnabar
احتمالاً از عربی «زنجَفر»، از فارسی «شنگرف».
Coomb
انگلیسی میانه combe، از انگلیسی باستان cumb، واحد اندازهگیری مایعات؛ وابسته با آلمانی میانهٔ جنوبی kump قدح، کاسه و آلمانی میانهٔ شمالی kumpf، فارسی «گنبد».
Come و comma
از ریشه «گام» است که در پهلوی و اوستایی نیز موجود است. واژه گام به باور نگارنده حتی میتواند ریشه Go در زبان انگلیسی باشد.
Culgee
ریشهشناسی: هندیkalg، از فارسی «کلگی» پر تزیینی. پری که هندیان بر دستار سرخود ی زدند.
Cummerbund
هندی kamarband، از فارسی «کمربند».
Cushy
هندی khush، از فارسی «خوش».
Daeva
Daeva, deva از اوستایی daevo؛ فارسی «دیو». روح شیطانی در آیین زرتشتی.
dafadar
از فارسی «دفعه دار». «دفعه» (عربی)+ «دار».
Daftar
هندی daftar، از فارسی «دفتر»، از عربی «دِفتر»، از یونانی diphtheria(چرم، پارچه نوشتنی).
Daftardar
ریشهشناسی: هندی daftardar، از فارسی «دفتردار».
Dakhma
ریشهشناسی: فارسی «دخمه»، از فارسی میانه dakhmak، از اوستایی daxma-(مکان جنازه).
Daroga
ریشهشناسی:هندی daroga، از فارسی «داروغه». در هند: رئیس افسران.
Darvesh
از فارسی «درویش».
Darzi
هندی darzi، از فارسی «درزی». خیاط یا صنف خیاطان هندو در هند.
Das
سنسکریت dassa دشمن، بنده، احتمالاً وابسته با فارسی «داه» غلام، اوستایی dahyn-, dainhu-, danghu- سرزمین، فارسی باستان dahyn- سرزمین، ایالت، سنسکریت dasyu بیگانه. خادم هندویی در هند.
Dastur
هندی dastur سنت، از فارسی «دستور». هزینهٔ عمومی.
Dastur
از فارسی «دستور». موبد موبدان در کیش زرتشتیان هند.
Dasturi
هندی dasturi، از فارسی «دستور». پاداش.
Defterdar
ترکی، از فارسی «دفتردار». در ترکیه: مأمور حسابهای مالی.
Dehwar
فارسی «دِه وَر». ارباب دارای بنده و غلام.
Del
فارسی «دل».
Dervish
از فارسی «درویش»، از فارسی میانه darweesh.
Dewan
ریشهشناسی: هندی diwan، از فارسی «دیوان». کتاب محاسبات.
Demitasse
از فرانسوی «نیم فنجان» demi+tasse. فرانسوی باستان وام گرفته از عربی «تسَه» از فارسی «تشت».
Div
از فارسی «دیو».
Divan
از فارسی «دیوان»، از فارسی باستانdipi («نوشته»)+ vahanam(«خانه»).
Doab
ریشهشناسی: فارسی «دوآب». سرزمینی در میان دو رودخانه.
Dogana
ریشهشناسی: از فارسی «دوگانه»، دیوان محاسبه. گمرگ ایتالیایی.
ریشه شناسی: از دامنه پارسی.
Douane
ریشهشناسی: از فارسی «دیوان». گمرک.
Dubber
ریشهشناسی: از فارسی «دبه». بطری چرمی در هند برای نگهداری روغن و مایعات.
Duftery
ریشهشناسی: از «دفتر» + «ـ ی». پسر پادو در ادارات و دفاتر.
Dumba
ریشهشناسی: فارسی «دُمب». گوسفند دُمپهن بخارایی و قرقیزی.
Durbar
ریشهشناسی: از فارسی «دربار». حضار در برابر شاه.
Durwan
ریشهشناسی: از فارسی «دربان». «در» (از فارسی میانهdar، از فارسی باستان duvar-)+ «بان».
Dustuck
ریشهشناسی: هندی dastak، از فارسی «دستک/دسته». (دستگیره)
Emblic
لاتین نوemblica، از عربی «اَملَج»، از فارسی «آمُله». درختی از خانوادهٔ Phyllanthus emblica.
Enamdar
هندی in’aamdaar، از فارسی «انعام دار».
Euphrates
از فارسی باستان Ufratu «شایسته برای عبور».
Farsakh
عربی «فرسخ»، از فارسی «فرسنگ». واح اندازهگیری در حدود ۱۰ کیلومتر.
Farsi
نامی برای زبان فارسی در عربی. در عربی «پ» وجود ندارد و این نام پس از حملهٔ اعراب به ایران به جای «پارسی» در ایران رایج شد.[نیازمند منبع]
Fallow
از واژه پَیرو در زبان فارسی آمده است.
Faujdar
هندی fawjdaar، از فارسی «فوج دار». «فوج» (عربی)+ «دار». افسر جزء در هند.
Faujdari
از فارسی «فوجداری». دادگاه جنایی در هند.
Ferghan
از فارسی «فرغانه». منطقهای در آسیای مرکزی. نوعی قالیچهٔ ایرانی که با پنبه بافته میشود. با زمینهٔ آبی یا قرمز تیره و با گل حنا رنگ آمیزی میشود و بسیار نفیس است.
Feringhee
از فارسی «فرنگی»، از فرانسوی. Frankish. شخص اروپایی. زیرا اولین برخورد مسلمانان با اروپاییان بهخصوص اروپاییان غربی در زمان «شارلمانی» پادشاه فرانکها رخ داد. عربی «فرنجی» و در عثمانی با تلفظ feringhee.
Fers
انگلیس میانه، از فرانسوی میانه fierce، از عربی «فَرزَن»، از فارسی «فرزین». وزیر شطرنج.
Fida’i
عربی «فِداء + ـ ی». فداییان و پیروان اسماعیلیه و حَشّاشین.
Firman
از فارسی «فرمان»، از فارسی باستان framânâ.
Far
از واژه فرای فارسی، به معنی دور، در سانسکریت و کُردی پَر ، هم ریشه با پرت (به معنای دور انداختن)
Gatch
از فارسی «گچ».
Ghee
از فارسی «گَردان». آمیختن.
Galingale
از فارسی «خَلَنجان». گونهای گیاه.
Gazelle
از فارسی غزال یا آهو
Gherkin
احتمالاً از فارسی میانه angArah «هندوانه». خیار ریز هندی که در خیارترشی استفاده میشود.
Ghorkhar
از فارسی «گوره خر». در هند :خرهای وحشی در شمال هند.
Giaour
از فارسی «گَئُر/گَبر». (آتشپرست).
Gigerium
از لاتین gigeria امحا پرنده، شاید از فارسی «جگر».
Gizzard
نزدیک یهgysard، تحول یافته یgysar، از انگلیسی میانه giser, gyser، از فرانسوی باستان شمالی guisier «جگر» (مخصوصا برای پرندگان)، از لاتین gigeria، شاید از فارسی که با «جگر» پیوند دارد.
Gul
ریشهشناسی: فارسی «گل». گل سرخ.
Gulhinnai
ریشهشناسی: «گل» +”حِنّاء (عربی). نوعی قالیچهٔ ایرانی.
Gulmohar
ریشهشناسی: هندی gulmohur، از فارسی «گُلمُهر». سکهٔ طلا.
Gunge
ریشهشناسی: هندی gãj، از ریشهٔ ایرانی. فارسی «گنج».
Gymkhana
ریشهشناسی: احتمالاً تغییریافتهٔ (متأثر در واژهٔ gymnasium) هندی gend-khana «جای شلوغ». از فارسی «خانه».
Halalcor
هندیhalalkhor، از فارسی «حلال خور».
Havildar
هندی hawaldar، «حواله» (عربی)+ «دار». افسر وظیفه و مأمور اجرایی در ارتش هند.
Hyleg
از فارسی «هیلاج». وضعیت ستارگان در نجوم برای تخمین زمان تولد.
Hindi
از فارسی «هندی». زبانی بومی در مناطق شمالی هند و رسمی در سراسر هند.
Hindu
از فارسی میانه «هندو»، از اوستایی hendava، از سنسکریت saindhava «هندی».
Hindustan
هندی Hindustan، از فارسی «هندوستان» (سرزمین هندوها).
Hindustan is Persian, in Hindu language, the country is called Bharat.
Hircarrah
فارسی «هرکاره». «هر» (از فارسی باستان haruva-)+ «کار» (از فارسی میانه، از فارسی باستان kar-)
Homa
hom از فارسی «هوم»، از اوستایی haoma. درختی مقدس برای زرتشتیان و در میانرودان درخت زندگی بود.
India
از فارسی «هند».
Iran
از فارسی میانه Iran = Aryan
Ispaghol
گیاه «اسبغول». در لغت به معنای «گوشِ اسب». asp(فارسی میانه:اسب)+ «غول»(:گوش).
Jolt
از فارسی دری و لهجهٔ مشهدی به معنای تکان خوردن میباشد. در لهجه مشهدی جل جل کردن رواج بسیار دارد.
Jackal
از فارسی «شَغال»، گونهای سگسان از خانوادهٔ سگسانان در آفریقا و آسیای جنوبی.
Jagir
از فارسی «جاگیر». عوارض مالیاتی شخصی در شمال هند و پاکستان برای ادارهٔ بخش.
Jama
از فارسی «جامه». لباس بلندی که هندیها و پاکستانیها میپوشند.
Jasmine
از فارسی «یاسمن». گونهای یاس بالا روندهٔ خوشبو.
Jemadar
هندی jama’dar/jam’dar. «جمع/جمعیت» (عربی)+ «دار». ستوان در ارتش هند.
Jezail
فارسی «جزایر/جزایل». نوعی تفنگ بزرگ پایه دار.
Jujube
یونانی zizyphon، از فارسی «زیزفون». گونهای گیاه.
Julep
از فارسی «گل آب». شربت طبی. امروزه در آمریکا به آن ویسکی یا ودکا با نعنا گفته میشود از فرهنگ معاصر هزاره
Jungle
از فارسی «جنگل»
Kabob
احتمالاً از فارسیِ «کباب»، یا از عربیشده یا اردوشدهٔ نام فارسی آن.
Kabuli
فارسی «کابُلی»، وابسته به کابل.
Kaftan
از فارسی «خفتان».
Kajawah
از فارسی «کجاوه». نشیمنی بر دو شتر برای حمل و نقل در هند.
Kala-Azar
از هندی kala(سیاه)+ «آزار». بیماری واگیردار عفونی سخت آسیایی ناشی از کمخونی.
Kamarband
In English it refers to the wide belt made of a wide band of silk or shiny cloth worn by men around the waiste as part of a Black Tie suit. It entered the English language in India from the colonial times. But it is a Persian word, Kamar = waiste and Band = band, binder meaning Belt.
Kamboh
ریشهشناسی: در فرهنگ وبستر: «اعضای طبقهٔ پایین در پنجاب که بهخصوص در کشاورزی گماشته شدهاند». این تعریف در فرهنگ وبستر از ریشهٔ عنوانی فارسی آمده که ظاهراً در حال به افراد شرور افغانی و کشمیری میگویند. این عنوان کاربردی بسیار عمومی دارد که در دورهٔ پادشاهی مغولان در هند مخصوصاً اکبر و جهانگیر رایج شد.
بنابر دانشنامهٔ بریتانیکا سیدها (منظور گدایان است) و کامبوها افراد پستی بودند که در زمان حکومت اسلامی در هند زندگی میکردند.
این واژه صورت کنونی واژهٔ Kambojas است. خاندان معروف جنگاور هندوایرانی؛ که در نوشتههای سنسکریت و پالی در زمان امپراتوری آشوکا ثبت شده؛ و با نام کامبیز/کمبوجیه در فارسی باستان وابستگی دارد.
بنابر متون ودایی مانند مهابهاراتا از کشاترا (جنگاور)های اصیل بودند. اینها مانند سکاها و پهلوها جنگاورانی اصیل و خارجی بودند (هندی نبودند) و چون با آیین هندو و برهمنی مخالفت داشتند و بیشتر بودایی بودند بهمرور در هند به زوال کشانده شدند. البته کامبوها یا کامبُجاها در بنگال، سریلانکا و کامبوج نیز حکومت میکردند.
Karez
ریشهشناسی:فارسی «کاریز». قنات.
Kemancha
ریشهشناسی: از فارسی «کمانچه». رایج در خاورمیانه، قفقاز و آسیای میانه.
Kerana
ریشهشناسی:از فارسی «کَرنای».
Kenaf
ریشهشناسی:فارسی «کنف». گیاهی از خانوادهٔ Hibiscus cannabinus.
Khaki
فارسی «خاکی».
Khakhsar
ریشهشناسی:هندیkhâksâr، از فارسی «خاکسار». گروهی مسلمان ناسیونالیست در هند.
Khan
عربی «خان»، از فارسی (نباید با واژهٔ آلتایی «خان» اشتباه گرفت). کاروانسرا در برخی کشورهای آسیایی.
Khankah
ریشهشناسی:هندی khânaqâh، از فارسی «خانقاه». «خانه» + «گاه».
Khidmatgar
«خدمﺔ» (عربی)+ «گر». در هند: نوکر.
Khoja
ریشهشناسی:از فارسی «خواجه». عنوانی احترام آمیز.
Khuskhus
ریشهشناسی:هندی khaskhas، از فارسی «خسخس». گیاه معطر هندی.
Kincob
ریشهشناسی:هندیkimkhab, kamkhwab، از فارسی «کم خاب». پارچی زربفت.
Kiosk
از فارسی «کوشک»، یا از فارسی میانه gōšak «گوشه».
Koftgari
هندیkoftgar، از فارسی «کوفتگر». زرکار/فلزکار هندی.
Koh-i-noor
از فارسی «کوه نور». الماسی معروف که در سال ۱۸۴۹ به دست انگلیس افتاد.
Kotwal
هندیkotwal، از فارسی «کوتوال». رئیس پلیس در هند.
Kotwalee
هندیkotwalee، از فارسی «کوتوالی». ادارهی پلیس در هند.
Kran
فارسی «قِران». سکهٔ نقره واحد پولی ایران از ۱۸۲۶ تا ۱۹۳۲، سکهٔ نقره.
Kurta
هندی و اردوkurta، از فارسی «کُرته». پیراهن بی یقهٔ نازک.
Kusti
فارسی «کُستی/کُشنی»، از فارسی میانه kust, kustak «کمر». ریسمانی مقدس که زرتشتیان به کمر میبندند.
Lac
هندیlakh، از فارسی «لاک». مانند لاک انگشت.
Lamasery
فرانسوی lamaserie، از lama+serie(از فارسی “سَراً)
Larin
ریشهشناسی:فارسی «لاری». نوعی پول نقره در بخشهایی از آسیا.
Lascar
اردو lashkarī، از فارسی «لشکری». توپخانه در هند و انگلیس.
Lasque
ریشهشناسی: احتمالاً از فارسی «لَشک/لاشک» (قطعه). قطعه الماس نامرغوب در هند.
Leucothoe
شاهزادهٔ افسانهای ایرانی که گمان میرود آپولو را به توتفرنگی شیرین مسخ کرد. گونهٔ این گیاه در آسیا و آمریکا.
Lemon
از انگلیسی میانه limon، از فرانسوی باستان limon، از ایتالیایی limone، از لاتین میانه līmōnium، از عربی «لَیمون»، از فارسی «لیمون/لیمو». این میوه در سده ۱۵ م. به انگلستان برده شد.
Lilac
از فارسی «لیلکی»، از «نیلک» (نیلی).
Lungī
هندیlungī، از فارسی «لُنگی». لنگی که در هند، پاکستان و برمه مردان استفاده میکنند.
Laari
ریشهشناسی: احتمالاً از دیوهی (زبان مالدیو)، از «لاری». پول مالدیو.
Leg
از فارسی لنگ با کسره
Magic
انگلیسی میانهmagik، از فرانسوی میانه magique، از لاتینmagicus، از یونانیmagikos، ازmagos, magus جادوگر (از ریشهٔ ایرانی، فارسی باستان magu- «مغ»).
Magus, magi
از magus، از فارسی باستان magu- «شخص مقتدر»، فارسی «مغ». روحانی زرتشتی. در عهد جدید از سه مغ نام برده شده که از شرق میآیند و بشارت میلاد عیسی را میدهند.
Malguzar
هندیmalguzar، از «مال» (عربی)+ «گذار». در هند:مالک.
Manichean
لاتینManichaeus مانوی، از یونانی Manichaios، فارسی «مانوی». پیرو آیین مانی در سده ۳ م.
Manticore
از فارسی باستان «آدمخوار». martiya-(آدم)+ khvar-(خوردن). موجودی افسانهای با سر انسان و شاخ، بدن شیر و دم اژدها یا عقرب.
Markhor
فارسی «مارخور» (خورندهٔ گاو). بزی کوهی در افغانستان و هند.
Mazdak
فارسی «مزدک». اصلاحگر زرتشتی در دوران ساسانی در سده ۵ م. از Mazda.
Mazdakite
فارسی «مزدکی». پیرو اصلاحات مزدک.
Mazdoor
هندیmazdur، از فارسی «مُزدور». کارگر هندی.
Mehmandar
فارسی «مهماندار».
Mehtar
فارسی «مهتر». «مه» (از فارسی میانهmeh, mas)+ «تر» (از فارسی میانه، از فارسی باستان-tara-)
Mesua
لاتین نو، از نام دانشمند ایرانی مسیحی و طبیعتشناس یوحنا ابن مساویه (Johannes Mesue) متوفی به سال ۲۳۶ هـ. ش نوعی درخت آسیایی.
Mezereon
انگلیسی میانه mezerion، از لاتین میانه mezereon، از عربی «مازریون»، از فارسی. گیاه مازریون.
Mirza
فارسی «میرزا».
Mithra
ایزد ایرانی «میترا».
Mithraeum
ایزد ایرانی «میترا».
Mithraism
آیین «مهرپرستی». ایزد ایرانی «میترا».
Mobed
فارسی «موبد». روحانی زرتشتی.
Mogul
فارسی «مغول».
Mohur
هندی muhur/muhr، از فارسی «مُهر». سکهٔ طلا در زمان حکومت مغولان بر هند، تبت و نپال.
Mummy
انگلیسی میانه mummi، از فرانسوی میانه momie، از لاتین میانه mumia، از عربی «مومیاء» (مومیایی)، از فارسی «موم».
Murra
ریشهشناسی: لاتین، احتمالاً از ریشهٔ ایرانی مانند یونانی morrhia/murra؛ وابسته با فارسی «مُر/مور» گلوله شیشهای کوچک. مادهٔ پرسلین برای ساختن ظروف چینی در روم.
Musk
از فارسی میانه musk، از سنسکریت muska «تخم» کوچکشدهٔ mus «موش». مُشک.
Musth
هندی mast، از فارسی «مست». همریشه با سنسکریت madati «او خوشی میکند». مادهای بدبو که فیل در زمان جفت گیری در حالت شهوانی از بالای گوشهای خود تراوش میکند.
Mussulman
از فارسی «مسلمان». «مسلم» (عربی)+ «- ان».
Nakhuda
ریشهشناسی:فارسی «ناخدا» ناو «+» خدا (از فارسی میانه khutāi).
Namaz
ریشهشناسی:فارسی «نماز». همریشه با سنسکریت namas «کرنش و احترام».
Naphtha
از لاتین، از یونانی، از منشأ ایرانی. اوستایی napta «نمناک»، فارسی «نفت». شاید همریشه با یونانی nephos «تاریک».
Nargil
ترکی nargile، فارسی «نارگیلِه» از «نارگیل».
Nauruz
فارسی «نوروز».
Nay
ریشهشناسی:فارسی «نای». آلتی موسیقی.
Neftgil
ریشهشناسی:آلمانی، از فارسی «نفتاگِل».
New
از نو ، نوین ، نوآیین
Noوnot
نه ، نا(گویش طبری و اوستایی)
Now
از نُون(فرهنگ پهلوی) ، نوُ(افغانی). همینطور در اکنون گا نون را می بینیم اکنون(اک+نون)
Numdah
ریشهشناسی: هندی namda، از فارسی «نَمَد»، از فارسی میانه namat، اوستایی namata. زیراندازی که در هند و ایران با پوست بز درست میشود.
Naan
ریشهشناسی:هندی و اردو nan، از فارسی «نان»، بلوچی nayan، سغدی nyny. نان هندی.
Nuristani
ریشهشناسی:فارسی «نورستانی». «نور» + «-ستان». ناحیهای در شمال افغانستان.
orange
از میلانی narans، از عربی «نارنج»، از فارسی «نارنگ»، از سنسکریت nāraṅga، از زبانهای دراویدی مانند تامیلی و مالایالام.
Padishah
از فارسی «پادشاه»، از فارسی میانه pādishah، از فارسی باستان pati+xshay-. شاه در ایران، سلطان در ترکیه و حاکم انگلیسی در هند.
Pahlavi
ریشهشناسی:فارسی میانه «پهلوی». زبان فارسی در زمان ساسانیان.
Pajama
از هندیpaajaama، از فارسی «پای جامه».
Paneer
هندی/اردوpanir، از فارسی «پنیر». پنیر نرم هندی.
Papoosh
از papouch، از فرانسوی، از فارسی «پاپوش». بنگرید به babouche.
Para
ریشهشناسی: ترکی، از فارسی «پاره». واحد پولی در ترکیه.
Paradise
از یونانی paradeisos(باغ چینه بسته)، از فارسی باستان paradaida «دورتادور دیواربندی شده».
Parasang
لاتین parasanga، از یونانی parasanges، از ریشهٔ ایرانی، فارسی «فرسنگ». واحدی به درازای ۶ کم.
Pargana
ریشهشناسی: هندی pargana، از فارسی (پرکاله؟). مجموعه شهرکهای اجرایی در هند.
Parsee
ریشهشناسی: از فارسی باستان parsi «پارسی». زرتشتیان هند که در سدهٔ ۷ م پس از هجوم اعراب به ایران، به هند مهاجرت کردند.
Parthia
از لاتین، از فارسی باستان parthava- «پارت». در ریشه با «پارس» هممعنی است.
Parthian
بنگرید به Parthia.
Parting Shot
از Parthian Shot، تاکتیک پارتیان برای پرتاب تیرهای آتشین به سوی دشمن حتی هنگام عقبنشینی.
Pasar
مالایی، از فارسی «بازار». بازار عمومی در اندونزی.
Pasha
ترکی paşa، احتمالاً از فارسی «پادشاه».
Pashm
ریشهشناسی: از فارسی «پشم»؛ پشمینه در کشمیر و پنجاب برای بافت قالیچه و شال که از محصولات صادراتی این مناطق است.
Pashmina
از فارسی «پشمینه». پارچهٔ پشمی محصول شمال هند.
Pashto
فارسی «پشتو»، از افغانی. بنا بر نظر Morgenstein این نام با پارت و پهلو همریشه است.
Peach
از واژهٔ لاتین Persicum «پارسی»، هلو در روم به نامهای malum Persicum(سیب پارسی)، prunum Persicum(آلوی پارسی) یا مختصراً persicum, persici نامیده میشد.
Percale
فارسی «پرگال/پرگاله». پارچهٔ چیت در صنایع پارچه بافی، ملافه و غیره کاربرد دارد.
Percaline
فرانسوی، از فارسی «پرگاله».
Peri
فارسی «پری»، از فارسی میانهٔ parik.
Persepolis
از فارسی باستان pârsa+ یونانی polis «شهر».
Persia
از فارسی باستان pârsa.
Persis
از فارسی باستان pârsa.
Peshwa
هندی و مرآتی pesva، از فارسی “پیشواً. نخست وزیر شاهزادهٔ Maratha.
Physic
ریشه: از پارسی باستان گیتیک(گیتی+ایک) بمعنی طبیعی و راهیافته به یونایی و رومی.
Pilaf
ترکیpilâv، از فارسی «پلو». غذایی در خاور میانه که از برنج، روغن و گوشت درست میشود.
Pir
ریشهشناسی: فارسی «پیر». آموزگار در آیینهای عرفانی.
Pistachio
از لاتینpistâcium، از یونانی (pistàkion) πιστάκιον، از فارسی «پسته».
Post
از پُست هخامنشی. اولین سیستم پستی جهان در زمان هخامنشیان و به فرمان کوروش بزرگ ساخته شد.
Posteen
فارسی «پوستین». پوشش پوستین.
Popinjay
از فرانسوی باستان papegai، از اسپانیایی papagayo، از عربی «بَبَغاء»، از فارسی “ببغاً) طوطی).
Prophet Flower
برگردان واژهٔ فارسی «گلِ پیغمبر». گلی در هند شرقی با گلبرگهای زرد و پنج خال که پس از ساعتی پژمرده میشود.
Punjab
از هندی Panjab، از فارسی «پنج آب» (پنجاب).
Purwannah
هندی parvana، از فارسی «پروانه». اجازهٔ ثبت و نوشتن.
Pyke
هندیpâyik, pâyak، از فارسی «پیک» فرستاده.
roc
از فارسی «رُخ» (پرندهای افسانهای).
rook
از انگلیسی میانهrok، از فرانسوی میانهroc، از عربی «رخّ»، از فارسی «رخ».
rose
از لاتینrosa، احتمالاً از یونانی باستان rhodon، از فارسی باستانvarda-. فارسی «وَرد».
roxanne
نامی زنانه، از فرانسوی، از لاتینRoxane، از یونانیRhoxane، از ریشه ایرانی، اوستایی raoxšna- «روشن، درخشان».
sun=ریشهشناسی فارسی به معنی خورشید
Sabzi
ریشهشناسی:هندیsabz، از فارسی «سبزی» (سبزیجات خوردنی).
Saffian
ریشهشناسی: روسی saf’yan، از ترکی sahtiyan، از فارسی «سختیان» پوست بز دباغی شده.
Samosa
ریشهشناسی:هندیsamosa، از فارسی «سمبوسه».
Sandal
عربی «صندل»، از فارسی «صندل»، درخت صندل/چندل.
Saoshyat
ریشهشناسی: «سوشیانت» نجات دهنده (از اوستایی). بنا بر آیین زرتشتی، یکی از سه ناجی که در ۳۰۰۰ سال پایان دنیا هر کدام در هر هزار سال ظهور میکنند و جهان را از بدی پاک میکنند.
Sapindales
از فارسی «اسپند».
Sarangousty
ریشهشناسی: فارسی «سر انگشتی». گچ ضدآب و ضد رطوبت.
Sard
از فارسی «زرد».
Sarod
ریشهشناسی: هندی sarod، از فارسی.
Sarwan
ریشهشناسی: فارسی «ساربان».
Satrap
از لاتین satrapes، از یونانی satrapes، از فارسی باستان xshathrapavan- «شهربان».
scarlet
از فارسی «سقرلات/سقرلاطون». پارچه و جامهای به رنگ سرخ کبود.
Scimtar
ریشهشناسی: فرانسوی میانه cimeterre، از ایتالیایی باستان scimitarra، شاید از فارسی «شمشیر».
Sebesten
ریشهشناسی: انگلیسی میانه، از عربی «سبستن»، از فارسی «سپستان» گیاه سپستان.
Seer
ریشهشناسی: هندیser، شاید از فارسی «سیر». واحدی در وزن.
Seerpaw
ریشهشناسی: فارسی “سر، پاً. سر به پا.
Seersucker
از هندیsirsakar «پارچه راه راه»، از فارسی «شیر و شکر».
Sepoy
ریشهشناسی:از پرتغالیsipai, sipaio، از هندیsipah، از فارسی «سپاه». فردی هندی که برای نیروی ارتش انگلیس استخدام میشد.
Serai
ریشهشناسی: از فارسی «سَرای».
Seraglio
از فارسی «سَرای».
Serang
ریشهشناسی: از فارسی «سرهنگ». ناخدای لنج در هند.
Serdab
فارسی «سرد آب». اتاقی خنک و تابستانی در خانههای خاورمیانه.
Serendipity
از افسانهٔ پریان فارسی The Three Princes of Serendip «سه شاهزادهٔ سراندیپی». از فارسی «سراندیپ» (سریلانکا).
Sesban
ریشهشناسی: فرانسوی، از فارسی sisabaan. گیاه سِس.
Setwall
ریشهشناسی:از فارسی «زادوَر».
Shabundar/Shabandar
ریشهشناسی: از فارسی «شاه بندر».
Shah
ریشهشناسی: فارسی «شاه»، از فارسی باستان χšāyaþiya «شاه». اسم فعل به معنای «حکومت کردن».
Shahi
ریشهشناسی: فارسی «شاهی». واحدی در ایران به اندازهٔ ۲۰/۱ قران نقره.
Shahidi
ریشهشناسی: «شهید» (عربی)+ «-ی» (پسوند فارسی).
Shahin
ریشهشناسی: فارسی «شاهین». شاهین هندی.
Shahzada
ریشهشناسی: هندی shah-zada، از فارسی «شاهزاده».
Shamiana
ریشهشناسی: هندی shamiyana، از فارسی shamyanah. پارچهٔ سایبان.
Shawl
ریشهشناسی: از فارسی «شال».
Sherristar
ریشهشناسی:از هندیsarrishtadr، از فارسی «سررشته دار». ثبتکننده.
Sherry
بنابر نظریهٔ ت.ب. ایروینگ: از اسپانیایی Jerez، از فارسی «شیراز» در زمان امپراتور رستمیان در اسپانیا.
Sherryvallies
ریشهشناسی: از لهستانی szarawary، از روسی sharavary، از یونانی sarabara شلوار آزاد، احتمالاً از ریشهٔ ایرانی؛ فارسی «شلوار». شلواری برای اسب سواری.
Shikar
ریشهشناسی: هندی sikar، از فارسی «شکار»، فارسی میانه shkaar.
Shikargah
ریشهشناسی: هندی sikaargaah، از فارسی «شکارگاه».
Shikari
ریشهشناسی:از فارسی «شکاری». حیوان شکاری.
Shikasta
ریشهشناسی: فارسی «شکسته».
Shikra
ریشهشناسی: از فارسی «شکاره» پرندهٔ شکاری. شاهین شکاری کوچک هندی.
Simurgh
ریشهشناسی: از فارسی «سیمرغ»، از پهلوی sinmurgh (شاهین+ پرنده)، اوستایی saeno merego «شاهین»، سکایی syenah «شاهین»، ارمنی cin «غلیواج».
Sipahis
بنگرید به Sepoy.
Sircar
ریشهشناسی: هندی sarkaar، از فارسی «سرکار». استاندار در دورهٔ امپراتوری مغول در هند.
Sitar
ریشهشناسی: هندی sitar، از فارسی «ستار». «سه» (فارسی باستان thri-)+ «تار». عود هندوایرانی که در ایران، افغانستان و شبه قاره به کار میرود.
Softa
ریشهشناسی: ترکی، از فارسی «سوخته»، برافروخته (با عشق یا دانش).
Sogdian
ریشهشناسی: لاتین sogdianus، از فارسی باستان Sughudha، فارسی «سغد».
Soorki
ریشهشناسی: هندیsurkh، از فارسی «سرخ»، از فارسی میانه sukhr، اوستایی suXra- «درخشان»، سنسکریت sukra.
Sowar
ریشهشناسی:فارسی «سوار»، از فارسی میانه asbar, aspwar، از فارسی باستان asabra-.
Spahi
ریشهشناسی: فرانسوی میانه spahi، از ترکی sipahi، از فارسی «سپاه»، از پهلوی spāh، از فارسی باستان taxma spāda، از اوستایی spādha. سپاهی الجزایری در ارتش فرانسه و سپاهی ینی چری در ارتش ترکیه.
Spinach
ریشهشناسی: فرانسوی میانه espinache, espionage، از اسپانیایی باستان espinaca، از عربی «اسفناج/اسبناخ»، از فارسی «اَسپَناخ».[۲][۳]
Squinch
ریشهشناسی: از فارسی «سکنج» (=سه + کنج) معادل سکنج یا گوشه یا گوشواره یا فیلگوش در معماری.
-Stan
به معنای «جایگاه»، در نامهای افغانستان، پاکستان و… از فارسی «-ستان»، از هندو ایرانی stanam «جایگاه»، «جای نشیمن».
Star
از اَستَر پارسی به معنی ستاره و هم آوای اَختَر(صورت فلکی)
Subahdar
ریشهشناسی: «صوب» (عربی: ناحیه)+ «دار». کاپیتان و والی در ارتش بریتانیایی هند.
Sugar
ریشهشناسی: واژهای از سنسکریت از شاخهٔ هندوایرانی از زبان هندوآریایی؛ اما فارسی نقش پراکنده کردن آن را بازی کرد. انگلیسی میانه sugre, sucre، از آنگلو-فرانس sucre، از لاتین میانه saccharum، از ایتالیایی باستانzucchero، از عربی «سُکر»، از پهلوی shakar، سرانجام از سنسکریت sarkara.
Suclat
ریشهشناسی: هندی suqlaa، از فارسی «سقلات/سقلاطون». بنگرید به Scarlet.
Surma
ریشهشناسی:فارسی «سرمه». در هند و ایران استفاده میشود.
Surnay
ریشهشناسی: فارسی «سورنای». قره نی آسیای مرکزی و خاورمیانه.
syagush
فارسی «سیاه گوش».
Samosa
ریشهشناسی: هندی samos و اردو samosa, sambas از فارسی «سمبوسه».
Sneeze
به معنای عطسه از شنوسه در زبان پهلوی ساسانی
Stable
از واژه استوبار(استوار) در زبان پهلوی ساسانی
Tabasheer
ریشهشناسی: هندی tabshr، از فارسی «تباشیر». خیزران هندی که در پزشکی کاربرد دارد.
Tabor
ریشهشناسی: انگلیسی میانه tabur، از فرانسوی باستان، از «تنبور». بنگرید به tambour.
Taffeta
ریشهشناسی: از فارسی «تافته».
Tahsildar
ریشهشناسی: هندی tahsildar، از فارسی «تحصیلدار». «تحصیل» (عربی)+ «دار». مأمور درآمدی در هند.
Taj
ریشهشناسی:عربی «تاج»، از فارسی «تاج». کلاه در کشورهای مسلمان. مخصوصاً کلاه مخروطی درویشان.
Taj Mahal
از فارسی «تاج محل». «تاج» + «محل» (عربی).
Tajikistan
تاجیک+ -ستان (جایگاه). به معنای «سرزمین تاجیکان».
takht
به معنای تخت پادشاهی که ریشه پارسی دارد
Talc
از فارسی «تلک» (طلق).
Tambour
ریشهشناسی: فرانسوی، از فرانسوی میانه، از عربی «تنبور»، از فارسی «تبیره».
Tambourine
بنگرید به Tambour.
Tanbur
بنگرید به Tambour.
Tangi
ریشهشناسی:فارسی «تنگی». گلوگاه تنگ.
Tandoori
فارسی «تنوری».
Tapestry
احتمالاً از ریشهای ایرانی (فارسی «تافتن/تابیدن»).
Tar
ریشهشناسی: فارسی «تار». عود شرقی.
Tarazet
از فارسی «شاهینِ ترازو».
Tarragon
گیاه ترخون (گیاهشناسی)،
Tass
ریشهشناسی: فرانسوی میانه tasse، از عربی «طاس»، از فارسی «تشت».
Team
«تیم» لغت فارسی اصیل (موجود در لغتنامهٔ اوستایی)
Tebbad
ریشهشناسی: شاید از فارسی «تب» + «باد» (از فارسی میانه vat، اوستایی vata-، سنسکریت vata)
Temacha
ریشهشناسی: فارسی «تَماخَره» شوخی و مسخره. نمایش خندهدار دورهگردان ایرانی.
Thanadar
ریشهشناسی: هندی thandar، از than+ «دار». رئیس پلیس خانها.
Tiara
از لاتین tiara، از فارسی «تارَه»(tara).
Timar
ریشهشناسی: ترکی timar، از فارسی «تیمار». نظامی ترک تیماردار.
Time
از تُوم(فرهنگ کوچک)، تُومُن ، تِمَن(گویش تبری).بسنجید با tepPus در لاتینی و temps در فرنگی. کلمه توم واژه اوستایی است.
Tiger
یونانی tigris، از ریشهٔ ایرانی. فارسی «تیز».
Tigris
از فارسی میانه Tigr «تیر»، از فارسی باستان Tigra «تیز نوک».
Toque
از فارسی باستان taqبه معنای «چادر، شال».
Trabant
ریشهشناسی: آلمانی trabant, drabant، از چکی drabant، از فارسی «دربان».
Tranky
ریشهشناسی: فارسی tranki. عرشهٔ کشتی که در خلیج فارس استفاده میشود.
Trehala
ریشهشناسی: احتمالاً از فرانسوی tréhala، از ترکی tgala، از فارسی «تیغال».
Tulip
ریشهشناسی: از فرانسوی tulipe، از فارسی «دُلبند/دولبند». (دولابند؟)
Turan
از فارسی «توران».
Turanian
ریشهشناسی: فارسی «توران» (ترکستان، سرزمینی در شمال سیحون)+ ian- (پسوند نسبت در انگلیسی). اقوام سکایی که آریاییهای کوچنشین بودند و بعداً سرزمینشان ترکنشین شد.
Turanite
ریشهشناسی: از فارسی «توران» + -it’/-ite (روسی). نام مادهای شیمیایی از ترکیبات مس و وانادیوم.
Turanose
ریشهشناسی: آلمانی turanos، از فارسی «توران» +-os/-ose (آلمانی)؛ نام مادهای شیمیایی.
Turban
از فارسی «دُلبند/دولبند». (دولابند؟).
Turkmenistan
ترکمن + -ستان (جایگاه). به معنای «سرزمین ترکمنان».
Uzbekistan
ازبک + -ستان (جایگاه). به معنای «سرزمین ازبکان».
Vispered
اوستایی vispa ratavo «همهٔ اربابان». فارسی «ویسپرد»، بخشی از اوستا.
vizier
ریشهشناسی: برخی گویند از عربی «وزیر»(:کسی که حمل میکند) از «وَزَرَ» (:حمل کردن)، اما به احتمال زیاد از عربی «وزیر»، که از فارسی میانه vichir، از اوستایی vicira (:میانجی، قاضی).
Vice
به معنای گناه
این واژه از شکل دیرین واژه گناه در زبان پهلوی (ویناس) گرفته شده است.
Xerxes
یونانی از فارسی باستان Khshayarshan- «پهلوانی در میان شاهان».khshaya- (شاه) + arshan (پهلوان).
Yarak
ریشهشناسی: از فارسی «یارِگی» (:نیرو داشتن). اصطلاحی در شکار با پرندگان شکاری.
Yasht
فارسی نو «یشت» از اوستایی yashtay «ستودن». بخشی از اوستا که به ستایش ایزدان میپردازد.
Yuft
ریشهشناسی: روسی yuft’, yukht’، شاید از فارسی «جفت».
Zamindar
ریشهشناسی:هندی zamindar، از فارسی «زمیندار». حاکم مالیات جمع کن در زمان حکومت اسلامی هند.
Zamindari
ریشهشناسی: از فارسی «زمینداری».
Zanza
ریشهشناسی: از فارسی «سنج». آلت موسیقایی.
Zarathushtra or Zarathustra
فارسی پیامبر «زرتشت»
Zedoary
ریشهشناسی: انگلیسی میانه zeduarie، از لاتین میانه zeduria، از عربی «زادور»، از فارسی «زادُور». داروی تهییجکننده در هند شرقی.
Zenana
ریشهشناسی: از فارسی «زنانه». قسمتی از خانه که زن خانواده در آن گوشهنشینی میکند. در هندوایرانی.
Zena
جنس زن از فارسی «زن».
Zerda
ریشهشناسی: عربی «زِرداو»، از ریشهٔ ایرانی. گیاه رازیانه.
Zircon
از فارسی «زرگون» (به رنگ طلا).
Zirconate
Zircon + ate (پسوندی انگلیسی از لاتین –atus)
Zirconia
Zircon + ia (پسوندی از لاتین نو)
Zirconium
Zircon + -ium(پسوندی از لاتین نو)
Zoroaster
از اوستایی zarathushtra، فارسی «زرتشت».
Zoroastrianism
آیین و دین «زرتشتی»
Zumbooruk
از فارسی «زنبوره».
دیکشنری تخصصی ترجمیک، به کمک مترجمان متخصص ترجمیک تکمیل و اصلاح میشود. به همین دلیل شما میتوانید به روز ترین کلمات مد نظر خود را از این طریق دریافت نمایید
و معنی آن را در مقالات و کتابهای خود به خوبی به کار برید. یک دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی برای استفاده شما آماده است!
دیکشنری یکی از اصلیترین نیازهای مترجمان و کسانی است که با زبان خارجی و متون خارجی سر و کار دارند. دیکشنری عمومی ترجمیک
با استفاده از منابع معتبر آنلاین و مکتوب تهیه شده و برای استفاده در اختیار عموم علاقه مندان قرار گرفته است. لطفا پیشنهادات و انتقادات خود را با
ما در میان بگذارید: تماس با ما.
موسسه فرهنگی هنری آوای هوشمند سخن (ترجمیک) با مجوز شماره 98/1/27515 از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی فعالیت مینماید.
ترجمیک، بزرگترین پلتفرم خدمات زبانی (ترجمه، ویرایش و تولید محتوا) در ایران و یک شرکت خلاق و پیشرو مستقر در مرکز رشد فناوریهای پیشرفته دانشگاه صنعتی شریف است. مترجمان، ویراستاران، نویسندگان و گویندگان ایرانی و خارجی ما در زمینه فعالیت خود بسیار ماهر و با تجربه هستند.
ما در ترجمیک، خدمات تخصصی مختلفی را از قبیل ترجمه تخصصی متون، ترجمه مقاله، ترجمه کتاب، ترجمه همزمان، ترجمه رسمی مدارک، ویراستاری نیتیو مقالات و متون و تولید محتوای متنی و صوتی ارائه میکنیم.
0