خواص دارویی و گیاهی
Copy Right By 2016 – 1395
اب
شما واژهای در دفتر واژه ثبت نکردهاید.
ترتیب بر اساس:
برای رفع محدودیت کاربر ویژه شویدبا حذف کوکی، لیست لغات از بین خواهد رفت.
واژه: پدر
نقش دستوری: اسم
ترجمه پدر به عربی
آواشناسی: pedar
الگوی تکیه: WS
شمارگان هجا: ۲
دهن را بخوانید.دهناد را بخوانید.دهنج را بخوانید.
این ویژگی تنها برای کاربران ویژه فعال است.
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اب
fa
عضو درجه یک خانواده و مسئول اول
پس از آشنایی خادم ابراهیم با رِفقَه، بَتُوئیل پدر رِفقَه او را به خانهٔ خود دعوت کرد.
فبعدما التقى رفقة، دعته الى بيت ابيها بتوئيل.
پس از آشنایی خادم ابراهیم با رِفقَه، بَتُوئیل پدر رِفقَه او را به خانهٔ خود دعوت کرد.
فبعدما التقى رفقة، دعته الى بيت ابيها بتوئيل.
ترجمه پدر به عربی
گفتم پدر ِپيتر بود ، نه پدر ِمن.
قالت أنه كان والد بيتر ، ليس ولدي.
Tools
درباره
در تماس باشید
معنی و ترجمه کلمه پدر از فارسی به عربی دیکشنری معادل از سایت جوابگو دریافت کنید.
جواب : اب.
این مطالب توسط ربات جمع آوری شده است در صورت نارضایتی به ما اطلاع دهید تا محتوای مطلب شما را حذف کنیم.
0