ثوم به عربی

خواص دارویی و گیاهی

ثوم به عربی
ثوم به عربی

Copy Right By 2016 – 1395

دیکشنری آموزشی بیاموز، یک دیکشنری آنلاین و رایگان است که با هدف استفاده زبان
آموزان زبان های
انگلیسی، آلمانی و فرانسه طراحی شده. در طراحی این دیکشنری گذشته از استاندارد بودن محتوا، توجه
ویژه ای
به المان های آموزشی شده است.

دیکشنری
انگلیسی

دیکشنری
آلمانی

دیکشنری
فرانسه

دیکشنری
ترکی استانبولی
ثوم به عربی

دیکشنری
اسپانیایی

دیکشنری
عربی

خانه

وبسایت آموزشی

درباره ما

تماس با ما

آموزش
زبان ترکی

آموزش
زبان انگلیسی

آموزش
زبان فرانسه

آموزش
زبان آلمانی

دیکشنری
انگلیسی

دیکشنری
آلمانی

دیکشنری
فرانسه

دیکشنری
ترکی استانبولی

دیکشنری
اسپانیایی

دیکشنری
عربی

خانه

وبسایت آموزشی

درباره ما

تماس با ما

آموزش
زبان ترکی

آموزش
زبان انگلیسی

آموزش
زبان فرانسه

آموزش
زبان آلمانی

يمكنني أن أتناول دلو من الثوم لكي أطير معكِ.

حاضرم برای پرواز با تو حتی یه سطل سیر ، بخورم!

ar

مصطلح تصنيفى(نبات)

لأنيّ لن أتناول الثوم إلا لو تناولته أنتَ أيضاً.

چون اگه تو سير نخوري ، منم نميخورم.

ثوم به عربی

يمكنني أن أتناول دلو من الثوم لكي أطير معكِ.

حاضرم برای پرواز با تو حتی یه سطل سیر ، بخورم!


Tools


درباره


در تماس باشید

شما واژه‌ای در دفتر واژه ثبت نکرده‌اید.

ترتیب بر اساس:

برای رفع محدودیت کاربر ویژه شویدبا حذف کوکی‌، لیست لغات از بین خواهد رفت.

واژه: ثوم

جندقوقیثوم الحیهثوم بریصعترفجل

ثوم به عربی

اینک را بخوانید.اینند را بخوانید.ایوار را بخوانید.

این ویژگی تنها برای کاربران ویژه فعال است.

متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی می‌کنیم و به زودی حل خواهیم کرد.

سیر.


نتیجه‌ای یافت نگردید.

[ ع . ] (اِ.) سیر (خوردنی ).

ثوم . (ع اِ) سیر. تریاق روستائی . و از آن بری و بستانی هر دو باشد. در تحفه ٔ حکیم مؤمن آمده است : ثوم بفارسی سیرگویند و بری او اسقوردیون است و بستانی دو قسم می باشد. یکی بسیار دندانه و یکی منحصر به یک دندانه و بقدر پیاز کوچکی و جبلی او را بفارسی موس…

(اسم) [عربی] (زیست‌شناسی) [قدیمی] sum سیر.

سرما ، باد و سرمای شدید (از واژگان زبان اچمی(لاری) در مناطق جنوب فارس)

ثوم بری . [ م ِ ب َرْ ری ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) موسیر. سیر صحرائی . ثوم الکلب . ثوم الحیة. مَطر قال . (ابن البیطار). اسقوردیون . شقردیون . (ابن البیطار). رجوع به ثوم الحبة شود.

ثوم ذهبی . [ م ِ ذَ هََ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به مولی شود.

ثوم الحیه . [ مَل ْ ح َی ْ ی َ ] (ع اِ مرکب ) اسقوردیون یا سیر صحرائی . سیر بری . موسیر. ثوم الکلب . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). در اختیارات بدیعی آمده است ثوم الحیه را ثوم بری گویند و آن اسقوریدون [ اسقوردیون ] است و گفته شد بعضی از منفعت وی و دیگر منافع …

ثوم الکلب . [ مُل ْ ک َ ] (ع اِ مرکب ) موسیر صحرائی . ثوم الحیة. اسقوردیون . (اختیارات بدیعی ).

تعقيب کردن , اذيت کردن() پيازچه , پياز کوهي , موسير اسپانيا

روزه، روزهداری

صوم . [ ص َ ] (ع مص ) بازایستادن از خوردن . (منتهی الارب ). روزه داشتن . (تاج المصادر بیهقی ) (دهار) (ترجمان علامه ٔ جرجانی ).- صوم رمضان ؛ روزه ٔ ماه رمضان . در نفائس الفنون آرد: بدان که سبب صوم رمضان رؤیت هلال رمضان است یا گذشتن سی روز از شعبان و…

صوم . [ ص ُوْ وَ ] (ع ص ، اِ) ج ِ صائم . رجوع بصائم شود.

(س وُُ) (ص .) در مرتبة سه . نفر سوم ، هفته سوم .

شما واژه‌ای در دفتر واژه ثبت نکرده‌اید.

ترتیب بر اساس:

برای رفع محدودیت کاربر ویژه شویدبا حذف کوکی‌، لیست لغات از بین خواهد رفت.

واژه: ثوم

ستخوان را بخوانید.ستخیز را بخوانید.ستدن را بخوانید.ثوم به عربی

این ویژگی تنها برای کاربران ویژه فعال است.

متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی می‌کنیم و به زودی حل خواهیم کرد.


[ ع . ] (اِ.) سیر (خوردنی ).

معنی کلمه ثوم معمر عربی به زبان فارسی ترجمه دیکشنری از سایت جوابگو دریافت کنید.

جواب : تعقیب کردن , اذیت کردن () پیازچه , پیاز کوهی , موسیر اسپانیا.

این مطالب توسط ربات جمع آوری شده است در صورت نارضایتی به ما اطلاع دهید تا محتوای مطلب شما را حذف کنیم.

ثوم به عربی
ثوم به عربی
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *