هم قافیه مختوم به مت

خوشت، کنست، کنسرت، کنشت، کپک، برده، بغض، تند، توبه، تونه، توی، تویه، جفت، خشک، خود، خورده، خوشه، دور، دوره، رخ، روزه، زلف، سرخ، سفره، سوز، سوی، شده، شعله، شوق، شونه، شکر، صبح، عمر، عمره، عمق، غصه، غنچه، قرص، قفل، قول، مرده، مرغ، مشت، موج، موقع، مونده، موی، نقطه، پر، پره، پشت، پل، کل، کنج، کنه، کهنه، گره، گفته، گل، خرابه، خودش، خوشگل، درده، رفته، عمرم، مشکل، مهم، نوازشبیشتر…

پاکدست، سبکدست، یکدست، ازجمله، بازگفته، تاخورده، شاهدخت، لاجرعه، ناخلف، واخورده، بیدخورده، ریزموج، سیلور، سیندخت، فیلور، میکل، نیکل، پیرحسن، تومتوکه، موخوره، پورحسن، برخورده، زرگنده، مستملک، نتونه، نخفته، ندزد، نکشته، نکشه، هرموقع، همتی، ورپشت، مهدخت، مهرخ، پلور، بتی، بدزد، بگنده، تملک، خورموج، دوجمله، مخملک، پرعمق، پرپشت، گلپرِ، باعرضه، جاتکمه، جادکمه، جادگمه، رادکه، زانوچه، نامشخص، ناممکن، ایشله، حورالعین، روزمره، هواشه، پورمحسن، برگشاده، حدممکن، سرگشاده، مصوبه، ملامحسن، مگسل، نسفته، نگسل، نگشاده، همرتبه، ببرش، پربهره، پرجنبشبیشتر…

است، بنت، بیت، جست، خشت، خفت، خلط، خیط، زشت، زفت، سفت، سقط، شست، شفت، قسط، هشت، پیست، چفت، کشت، گرفت، عطر، فطر، متر، کتف، بکر، ذکر، سکس، شکل، فک، فکر، نکش، هکر، پلک، پیک، چک، کرپ، یک، به، ده، سه، شه، له، مه، هه، چه، که، یه، گرد، قدر، اسم، ام، ان، بم، بن، بین، ته، جسم، جنس، حس، حیف، خشم، دق، دل، دله، دی، دیر، دین، ذهن، ری، زل، زین، سحر، سر، سفر، سیر، سیل، شبه، شعر، شن، عشق، غیر، قسم، مث، مثل، من، منه، مهر، می، نه، نی، هفته، هق، هل، هله، هم، هی، ور، وز، ول، وی، پر، پل، پی، چشم، چشمه، کز، کی، گلبیشتر…

غیرمولد، فراتی، نمیخوره، نمیپره، نمیکشه، فروخفته، فروخورده، فروشده، بالابرده، ابوحسن، آذردخت، مادرمرده، ماهدخت، مایملک، مایکل، نامبرده، کارکشته، ایراندخت، تیپاخورده، زیبارخ، میرزاحسن، سیمیندخت، میرحسن، عطاملک، غذاخورده، همادخت، دبیرکل، پرویندخت، اکنه، سوفلور، پدرکشته، مهرخورده، مهردخت، چلومرغ، بوالحسن، اتوخورده، تیلور، شترمرغ، ابوعبید، امیرمحسن، عالیرتبه، ابومسلم، غلامحسن، ابروگشاده، اجوزه، ادکه، گداگشنه، غیرمسلم، غیرمشخص، غیرممکن، چلوخورشبیشتر…

امیرالملک، پروپاقرص، محمدحسن، آلبالوخشکه، آقابزرگ، بابابزرگ، بندرپهلوی، افشرده، پدربزرگ، غیرمفهوم، کبوتربچه، غیرموثق، بازنیاورده، مادربزرگه، عاشقیمه، برنیاورده، درنیاورده، برتولد، فرونخورده، متزوج، متلون، متمول، متنوعبیشتر…

بازنخوانده، نخراشانده، ناتمومه، بازنگردانده، سراسیمه، آلاینده، بالارونده، اندیشورانه، تهمینه، شفادهنده، پدیدآورنده، گردآورنده، خاورمیانه، عاشورآبادی، نصیرآبادی، جعفرآبادی، نیارامیده، تراشاندیم، پیمودیم، چسباندیم، دربدهیم، نهایتا، پرستشکده، غریبونه، چشمانومه، خاطرخواهتم، عاشقترینتم، مهارکننده، تسخیرکننده، اتخاذکننده، ارادتمندانه، شنوندگان، متعاملانه، متعبدانه، آبرومندانه، خاطرخواتم، عندالمطالبه، پانتومیم، بیاموزیم، لولیدیمبیشتر…

فرونشاننده، نابودشده، بازخوانده، سزادهنده، تعمیددهنده، تغییردهنده، پرشنونده، اخطاردهنده، هشداردهنده، عبوردهنده، روستامنشانه، آزاداندیشانه، اندوهمندانه، پیروزمندانه، ارزشمندانه، دگراندیشانه، فروننشانم، تیتانیوم، پلوتونیوم، دربماندیم، برننهادیم، ناپایدارمانده، قرارگرفتن، براندازنده، برقرارشده، بازنمانده، منفجرنشده، منتشرنشده، فشارآورنده، آزادمنشانه، آسودمندانه، توانمندانه، نیازمندانه، ثروتمندانه، التیماتوم، پلاسمودیوم، اولتیماتوم، افتخارآمیز، پناهاندیم، انگیزاندیمبیشتر…

پیشنهاددهنده، بهبوددهنده، تهدیدشونده، فروننشانده، فروننشاندم، فراستمندانه، آلومینیوم، نااندیشیده، فروننشانیم، بازننمایانده، تقاضادهنده، پدیدارنموده، دستوردهنده، اعتباردهنده، برانگیزاننده، تذکردهنده، دردسردهنده، نویددهنده، استمراردهنده، انتشاردهنده، امیددهنده، متولدشده، سخاوتمندانه، شرافتمندانه، نیرومندانه، غیرتمندانه، قدرتمندانهبیشتر…

فروننشاندیم

آیا چیزی را پیدا نمی کنید ویا چیزی آنطور که باید کار کند، کار نمی کند؟ به ما خبر دهید!

آیا این فرهنگ لغت قافیه را دوست دارید؟ ما را لایک کنید و به اشتراک بگذارید:

0