خواص دارویی و گیاهی
ترجمه و معنی انگلیسی کلمه و یا عبارت یا اصطلاح فارسی “جمع کل” عبارت است از gross , sum total , totality.
عبارت های فارسی دیگر که معادل یا مشابه عبارت فارسی “جمع کل” هستند و یا کلمات این عبارت را دارند نیز در ذیل به همراه معادل انگلیسی آنها، برای شما آورده شده است:
English
gross , sum total , totality
subtotal
معنی کلمه در کل به انگلیسی
all , total, chief , entirety , general , male , substance , supreme , whole
crowd, number, company, union, conjunction, addition, sum, total, plural, receipts, revenue, plural
grand
sum
governor general
caracul
totality
governor general
– نکته مهمی که در ترجمه فارسی به انگلیسی “جمع کل” باید به آن نیز توجه نمائید این است که این ترجمه در چه متن و یا محیطی قرار است استفاده شود. مثلاً آیا عبارت فارسی “جمع کل” یک عبارت و اصطلاح فارسی عامیانه است و یا رسمی و یا تخصصی است. این موضوع در انتخاب معادل انگلیسی “جمع کل” نقش تعیین کننده ای دارد.
– زمانی که قرار است متن فارسی را به انگلیسی ترجمه کنید، حتما لازم نیست همیشه عین ترجمه فارسی “جمع کل” به انگلیسی منعکس شود.
زیرا یک متن مخصوصاً متن تخصصی می تواند به صور مختلف ترجمه شود. مثلا
1- ترجمه تحت الفظی عبارت فارسی. مثلاً اینکه تک تک کلمات عبارت “جمع کل” را به انگلیسی تبدیل کنیم که به این کار ترجمه تحت الفظی عبارت “جمع کل” می گویند.
2- و ترجمه محتوایی عبارت “جمع کل” به انگلیسی که از نظر محتوی هیچ فرقی با متن اصلی ندارد و مفهوم را به دقت و به درستی ترجمه می کند و تازه در نوشته های تخصصی بیشتر کاربرد دارد.
– در فارسی بدلیل عدم اعراب گذاری روی حروف در کلمات ممکن است در نوشته یکی باشند ولی در تلفظ و معنی یکسان نباشد. مثلاً “پر” در یک نوشته می تواند به معنی ” پَر پرنده ” باشد و یا ” پُر “. (حتی همین عبارت “جمع کل” نیز ممکن است جور دیگری تلفظ شود که معنای متفاوتی داشته باشد.) پس در انتخاب معادل انگلیسی “جمع کل” دقت کنید که در متن مبدا و اصلی معنی واژه ها به چه صورت است تا در ترجمه انگلیسی آن دچار اشتباه نشوید.
– ترجمه فارسی به انگلیسی در متون تخصصی ظرافت خاصی را می طلبد: مثلاً “پیش پرداخت” را می توان به صورت “prepayment” و همچنین “advnace payment” ترجمه نمود. در نوشته های انگلیسی ترجمه دوم شایع و رساست.
جستجو در متون تخصصی خارجی موضوع را روشن می کند و مفهوم نگارش ما را در ذهن خواننده انگلیسی زبان بهتر منتقل می کند. در خصوص ترجمه انگلیسی کلمه یا اصطلاح “جمع کل” هم آیا این موضوع صدق می کند؟
پس بهترین راه در ترجمه کردن معنی از فارسی به انگلیسی خصوصاً در مباحث تخصصی، چک کردن معنای دقیق انگلیسی به انگلیسی کلمات خصوصاً در دیکشنری تخصصی آن موضوع می باشد.
بطور کلی زمانیکه می خواهید متن یا عبارتی را از فارسی به انگلیسی ترجمه و معنی کنید نکات ذیل را حتماً مدنظر خود قرار دهید.
– معنی متناسب با متن را پیدا کنید:
همانطور که می دانید اکثر کلمات انگلیسی، دارای معانی متعددی هستند. گاهی، این معانی با هم در تناقضند. مثلا کلمهٔ oath که هر دو معنی “قسم” و “فحش” را میدهد. در برخی موارد نیز، معانی یک کلمه تاحدی به هم نزدیک است که انتخاب معنی درست و متناسب با متن، برای مترجم سخت و پیچیده میشود.
این مهارت با تمرین ترجمه، به آسانی حاصل میشود. به عبارت دیگر، انتخاب معنی درست و مقتضی متن، در ترجمههای بعدی آسانتر خواهد بود. آیا این موضوع در خصوص ترجمه انگلیسی gross , sum total , totality برای عبارت فارسی “جمع کل” صدق می کند؟
– انگلیسی مدرن صرف فعل ندارد و بیشتر به واسطه استفاده از فعل های کمکی و تغییر ساختار جمله عبارات و معانی پیچیده را می رساند.
گذشته از اختلافات کوچک در تلفظ، نکات کوچک گرامری و انتخاب واژه های تا حدی متفاوت زبان انگلیسی در مناطق مختلف جهان به یک شکل صحبت می شود و انگلیسی زبان های جهان به سادگی میتوانند از طریق این زبان با هم ارتباط برقرار کنند.
– انگلیسی جنسیت ندارد:
در زبان انگلیسی اسامی جنسیت ندارند. برخلاف نزدیکترین زبان ها به این زبان یعنی آلمانی و فرانسه که هر دو دارای جنسیت برای اسامی هستند در انگلیسی چنین قاعده ای نداریم. جنسیت اسامی تنها محدود به زبان های آلمانی و فرانسه نیست.
بخش بزرگی از زبان ها مانند تمام زبان های شرق اروپا (روسی و بیشتر زبان های اسلوایی)، زبان عربی و زبان های نزدیک به آن، زبان اسپانیایی و زبان های نزدیک به آن دارای جنسیت برای اسامی هستند.
پس در ترجمه فارسی به انگلیسی “جمع کل” از این منظر کار شما بسیار ساده می شود.
معنی کلمه در کل به انگلیسی
– در زبان انگلیسی افعال صرف نمی شوند:
در زبان انگلیسی افعال تقریبا صرف نمی شوند. این موضوع هم برخلاف بخش بزرگی از زبان ها از جمله آلمانی، فرانسه، روسی، عربی، اسپانیایی و حتی فارسی است.
صرف نشدن فعل ها، استفاده از آنها را در جمله بسیار ساده می کند؛ که این موضوع در ترجمه انگلیسی “جمع کل” سبب می شود کار شما ساده گردد.
– تلفظ انگلیسی:
تلفظ در زبان انگلیسی یکی از اولین نکاتی است که توجه شما را جلب می کند. بر خلاف فارسی در انگلیسی کلمات الزاما به آن صورتی که گفته می شوند نوشته نمی شوند و این سبب اشتباهاتی خصوصا برای زبان آموزان مبتدی می شود.
به این نوع از کلمات با تلفظ یکسان و املای متفاوت در زبان انگلیسی، Similar Words گفته می شود.
در واقع انگلیسی ساختار یکپارچه ای برای تلفظ واژه ها ندارد. به همین دلیل باید تلفظ واژه ها را به صورت جداگانه حفظ کنید. این موضوع در طول یادگیری لیست واژه های ضروری زبان انگلیسی بسیار با اهمیت است.
– زمان ها:
بیشتر زمان ها یا tenses در زبان انگلیسی تقریبا فاقد معادل و ترجمه فارسی هستند. یعنی مثلا زمان حال ساده را نمی تواند با با هیچ یک از زمان ها در فارسی معادل کرد.
این موضوع برای زمان هایی مثل زمان حال کامل به مراتب بیشتر به چشم می آید. یادگیری معنای دقیق این زمان ها از طریق تمرین ممکن خواهد بود.
– افعال عبارتی:
افعال عبارتی یا phrasal verbs که اصطلاحاً به آن ها افعال دوکلمه ای نیز گفته می شود، افعالی هستند که از ترکیب حرف اضافه با یک فعل ساخته می شوند و معنایی کاملا متفاوت نسبت به فعل اصلی دارند. این افعال در فارسی معادل ندارند و در ابتدا برای فارسی زبان ها گیج کننده به نظر می رسند. لیست مهمترین افعال عبارتی (دوکلمه ای) Phrasal Verbs زبان انگلیسی را می توانید در EnglishVocabulary.ir مشاهده نمائید.
– ریشه کلمات، پسوندها و پیشوندهای زبان انگلیسی
معمولاً دانستن ریشه کلمات انگلیسی، دانستن لیست پسوندهای انگلیسی و لیست پیشوندهای انگلیسی کمک بزرگی به یادگیری زبان انگلیسی می کند و به طور فزاینده ای سبب افزایش دامنه واژگان زبان انگلیسی در فرد می شود.
– انواع ضمایر:
در زبان انگلیسی برای حالت فاعلی، مفعولی و ملکی ضمایر شخصی متفاوتی داریم که معادل فارسی ندارند. البته یادگیری این ضمایر معمولا خیلی سخت نیست و با کمی تمرین می توانید به آنها مسلط شوید.
– برخی کلمات معادل فارسی ندارند:
معادل، ترجمه و معنی مناسب فارسی برای برخی از کلمات انگلیسی گاهاً وجود ندارد یا هنوز برای آن کلمه ای ساخته نشده است. سعی نکنید آنها را حتماً ترجمه کنید. به عنوان مثال چنانچه متنی مربوط به علم کامپیوتر را ترجمه میکنید، حتما می دانید که واژهٔ “windows” نیازی به معادل فارسی ندارد.
در واقع بیان معادل فارسی “پنجرهها” برای این کلمه در این متن، اشتباه است. این نکته را میتوانید با کسب آشنایی از واژگان هر حوزه علمی رعایت کنید.
– آیا می توان به این راحتی یک متن تخصصی فارسی (مثل مقاله فارسی، پایان نامه فارسی، کتاب تخصصی فارسی و …) را به متن انگلیسی تبدیل کرد؟
آیا با دانش زبانی دست و پا شکسته می توان دل به دریای متون تخصصی زد؟ بله، تبدیل متن انگلیسی به فارسی راحت تر است، اما اگر قرار است متن، ترجمه فارسی به انگلیسی شود، آنجاست که توان علمی، میزان آشنایی به زبان انگلیسی و دقت نظر مترجم اهمیت زیادی پیدا می کند.
– حروف تعریف:
در زبان فارسی ما برای حالت معرفه حرف تعریف نداریم. در حالی که در انگلیسی حرف تعریف the نشان دهنده معرفه بودن یک اسم است. این تفاوت باعث ناآگاهی بسیاری از فارسی زبانان از نحوه استفاده از حرف تعریف the در زبان انگلیسی می شود.
استفاده نابه جا این حرف تعریف در بین زبان آموزان و مترجمین مبتدی بسیار رایج است. با گذشت زمان به استفاده درست از حرف تعریف عادت می کنید.
– حروف اضافه:
ساختار استفاده از حروف اضافه در فارسی و انگلیسی تا حد زیادی متفاوت است. در واقع حروف اضافه بین این دو زبان قابل معادل سازی نیستند.
گاهی در یک جمله فارسی از حرف اضافه استفاده می کنیم در حالی که در معادل انگلیسی همین جمله هیچ حرف اضافه ای وجود ندارد (برعکس این موضوع هم زیاد اتفاق می افتد.).
– همواره سعی کنید در مکالمه و یا ترجمه فارسی به انگلیسی، از ساختار و کلماتی استفاده نمائید که خود افراد انگلیسی زبان (نیتیو) آن ساختار و کلمات را بکار می برند.
طبیعی است که برای این هدف لازم است شخص ترجمه کننده آنقدر متن انگلیسی خوانده باشد و نسبت به کالوکیشن ها و همایندهای زبان انگلیسی آشنا باشد تا بتواند به مانند انگلیسی زبان های نیتیو، مفهوم را منتقل کند.
مجدداً تاکید میکنیم که صرفاً با ابتکار و خلاقیت های شخصی، بدون تسلط به کالوکیشن های زبان انگلیسی به هیچ وجه این امر میسر نخواهد بود.
– امروزه با پیشرفت دانش و تکنولوژی، استفاده از ترجمه ماشینی فارسی به انگلیسی “جمع کل” نظیر ترجمه عبارت و متن با گوگل ترنسلیت Google Translate توسط عده ای، زیاد به چشم میخورد.
همچنین بروز و ظهور نرم افزارهای ترجمه انگلیسی “جمع کل” و اخیراً نیز اپلیکیشن های اندروید و اپلیکیشن های ios برای ترجمه فارسی به انگلیسی عبارت “جمع کل” بوجود آمده اند.
شاید بتوان برای استفاده روزمره در محاوره های انگلیسی و یا در زمان آموزش از این ابزارها استفاده نمود و به آن ها بسنده کرد، ولی در ترجمه هایی که قرار است در محیط ها رسمی نظیر جلسات کاری، پرزنت و ارائه در سمینارها و نمایشگاه ها، بستن قراردادهای تجاری، ترجمه و سابمیت مقالات علمی و تخصصی در مجلات و نشریات خارجی، ترجمه کتاب های تخصصی و پایان نامه ها و … ارائه شود، به هیچ عنوان استفاده صرف از این ابزارهای نوین برای ترجمه انگلیسی “جمع کل” پیشنهاد نمی شود.
{“duration”: “400ms”,”fill”: “both”,”iterations”: “1”,”direction”: “alternate”,”animations”: [{“selector”: “#scrollToTopButton”,”keyframes”: [{“opacity”: “1”,”visibility”: “visible”
}]
}]
}{“duration”: “400ms”,”fill”: “both”,”iterations”: “1”,”direction”: “alternate”,”animations”: [{“selector”: “#scrollToTopButton”,”keyframes”: [{“opacity”: “0”,”visibility”: “hidden”
}]
}]
} کلیه حقوق این وب سایت متعلق به EnglishVocabulary.ir میباشد.
ترجمه و معنی انگلیسی کلمه و یا عبارت یا اصطلاح فارسی “کل” عبارت است از all , total, chief , entirety , general , male , substance , supreme , whole.
عبارت های فارسی دیگر که معادل یا مشابه عبارت فارسی “کل” هستند و یا کلمات این عبارت را دارند نیز در ذیل به همراه معادل انگلیسی آنها، برای شما آورده شده است:
English
all , total, chief , entirety , general , male , substance , supreme , whole
grand
معنی کلمه در کل به انگلیسی
sum
governor general
caracul
totality
gross , sum total , totality
governor general
controller
secretary-general
– نکته مهمی که در ترجمه فارسی به انگلیسی “کل” باید به آن نیز توجه نمائید این است که این ترجمه در چه متن و یا محیطی قرار است استفاده شود. مثلاً آیا عبارت فارسی “کل” یک عبارت و اصطلاح فارسی عامیانه است و یا رسمی و یا تخصصی است. این موضوع در انتخاب معادل انگلیسی “کل” نقش تعیین کننده ای دارد.
– زمانی که قرار است متن فارسی را به انگلیسی ترجمه کنید، حتما لازم نیست همیشه عین ترجمه فارسی “کل” به انگلیسی منعکس شود.
زیرا یک متن مخصوصاً متن تخصصی می تواند به صور مختلف ترجمه شود. مثلا
1- ترجمه تحت الفظی عبارت فارسی. مثلاً اینکه تک تک کلمات عبارت “کل” را به انگلیسی تبدیل کنیم که به این کار ترجمه تحت الفظی عبارت “کل” می گویند.
2- و ترجمه محتوایی عبارت “کل” به انگلیسی که از نظر محتوی هیچ فرقی با متن اصلی ندارد و مفهوم را به دقت و به درستی ترجمه می کند و تازه در نوشته های تخصصی بیشتر کاربرد دارد.
– در فارسی بدلیل عدم اعراب گذاری روی حروف در کلمات ممکن است در نوشته یکی باشند ولی در تلفظ و معنی یکسان نباشد. مثلاً “پر” در یک نوشته می تواند به معنی ” پَر پرنده ” باشد و یا ” پُر “. (حتی همین عبارت “کل” نیز ممکن است جور دیگری تلفظ شود که معنای متفاوتی داشته باشد.) پس در انتخاب معادل انگلیسی “کل” دقت کنید که در متن مبدا و اصلی معنی واژه ها به چه صورت است تا در ترجمه انگلیسی آن دچار اشتباه نشوید.
– ترجمه فارسی به انگلیسی در متون تخصصی ظرافت خاصی را می طلبد: مثلاً “پیش پرداخت” را می توان به صورت “prepayment” و همچنین “advnace payment” ترجمه نمود. در نوشته های انگلیسی ترجمه دوم شایع و رساست.
جستجو در متون تخصصی خارجی موضوع را روشن می کند و مفهوم نگارش ما را در ذهن خواننده انگلیسی زبان بهتر منتقل می کند. در خصوص ترجمه انگلیسی کلمه یا اصطلاح “کل” هم آیا این موضوع صدق می کند؟
پس بهترین راه در ترجمه کردن معنی از فارسی به انگلیسی خصوصاً در مباحث تخصصی، چک کردن معنای دقیق انگلیسی به انگلیسی کلمات خصوصاً در دیکشنری تخصصی آن موضوع می باشد.
بطور کلی زمانیکه می خواهید متن یا عبارتی را از فارسی به انگلیسی ترجمه و معنی کنید نکات ذیل را حتماً مدنظر خود قرار دهید.
– معنی متناسب با متن را پیدا کنید:
همانطور که می دانید اکثر کلمات انگلیسی، دارای معانی متعددی هستند. گاهی، این معانی با هم در تناقضند. مثلا کلمهٔ oath که هر دو معنی “قسم” و “فحش” را میدهد. در برخی موارد نیز، معانی یک کلمه تاحدی به هم نزدیک است که انتخاب معنی درست و متناسب با متن، برای مترجم سخت و پیچیده میشود.
این مهارت با تمرین ترجمه، به آسانی حاصل میشود. به عبارت دیگر، انتخاب معنی درست و مقتضی متن، در ترجمههای بعدی آسانتر خواهد بود. آیا این موضوع در خصوص ترجمه انگلیسی all , total, chief , entirety , general , male , substance , supreme , whole برای عبارت فارسی “کل” صدق می کند؟
– انگلیسی مدرن صرف فعل ندارد و بیشتر به واسطه استفاده از فعل های کمکی و تغییر ساختار جمله عبارات و معانی پیچیده را می رساند.
گذشته از اختلافات کوچک در تلفظ، نکات کوچک گرامری و انتخاب واژه های تا حدی متفاوت زبان انگلیسی در مناطق مختلف جهان به یک شکل صحبت می شود و انگلیسی زبان های جهان به سادگی میتوانند از طریق این زبان با هم ارتباط برقرار کنند.
– انگلیسی جنسیت ندارد:
در زبان انگلیسی اسامی جنسیت ندارند. برخلاف نزدیکترین زبان ها به این زبان یعنی آلمانی و فرانسه که هر دو دارای جنسیت برای اسامی هستند در انگلیسی چنین قاعده ای نداریم. جنسیت اسامی تنها محدود به زبان های آلمانی و فرانسه نیست.
بخش بزرگی از زبان ها مانند تمام زبان های شرق اروپا (روسی و بیشتر زبان های اسلوایی)، زبان عربی و زبان های نزدیک به آن، زبان اسپانیایی و زبان های نزدیک به آن دارای جنسیت برای اسامی هستند.
پس در ترجمه فارسی به انگلیسی “کل” از این منظر کار شما بسیار ساده می شود.
معنی کلمه در کل به انگلیسی
– در زبان انگلیسی افعال صرف نمی شوند:
در زبان انگلیسی افعال تقریبا صرف نمی شوند. این موضوع هم برخلاف بخش بزرگی از زبان ها از جمله آلمانی، فرانسه، روسی، عربی، اسپانیایی و حتی فارسی است.
صرف نشدن فعل ها، استفاده از آنها را در جمله بسیار ساده می کند؛ که این موضوع در ترجمه انگلیسی “کل” سبب می شود کار شما ساده گردد.
– تلفظ انگلیسی:
تلفظ در زبان انگلیسی یکی از اولین نکاتی است که توجه شما را جلب می کند. بر خلاف فارسی در انگلیسی کلمات الزاما به آن صورتی که گفته می شوند نوشته نمی شوند و این سبب اشتباهاتی خصوصا برای زبان آموزان مبتدی می شود.
به این نوع از کلمات با تلفظ یکسان و املای متفاوت در زبان انگلیسی، Similar Words گفته می شود.
در واقع انگلیسی ساختار یکپارچه ای برای تلفظ واژه ها ندارد. به همین دلیل باید تلفظ واژه ها را به صورت جداگانه حفظ کنید. این موضوع در طول یادگیری لیست واژه های ضروری زبان انگلیسی بسیار با اهمیت است.
– زمان ها:
بیشتر زمان ها یا tenses در زبان انگلیسی تقریبا فاقد معادل و ترجمه فارسی هستند. یعنی مثلا زمان حال ساده را نمی تواند با با هیچ یک از زمان ها در فارسی معادل کرد.
این موضوع برای زمان هایی مثل زمان حال کامل به مراتب بیشتر به چشم می آید. یادگیری معنای دقیق این زمان ها از طریق تمرین ممکن خواهد بود.
– افعال عبارتی:
افعال عبارتی یا phrasal verbs که اصطلاحاً به آن ها افعال دوکلمه ای نیز گفته می شود، افعالی هستند که از ترکیب حرف اضافه با یک فعل ساخته می شوند و معنایی کاملا متفاوت نسبت به فعل اصلی دارند. این افعال در فارسی معادل ندارند و در ابتدا برای فارسی زبان ها گیج کننده به نظر می رسند. لیست مهمترین افعال عبارتی (دوکلمه ای) Phrasal Verbs زبان انگلیسی را می توانید در EnglishVocabulary.ir مشاهده نمائید.
– ریشه کلمات، پسوندها و پیشوندهای زبان انگلیسی
معمولاً دانستن ریشه کلمات انگلیسی، دانستن لیست پسوندهای انگلیسی و لیست پیشوندهای انگلیسی کمک بزرگی به یادگیری زبان انگلیسی می کند و به طور فزاینده ای سبب افزایش دامنه واژگان زبان انگلیسی در فرد می شود.
– انواع ضمایر:
در زبان انگلیسی برای حالت فاعلی، مفعولی و ملکی ضمایر شخصی متفاوتی داریم که معادل فارسی ندارند. البته یادگیری این ضمایر معمولا خیلی سخت نیست و با کمی تمرین می توانید به آنها مسلط شوید.
– برخی کلمات معادل فارسی ندارند:
معادل، ترجمه و معنی مناسب فارسی برای برخی از کلمات انگلیسی گاهاً وجود ندارد یا هنوز برای آن کلمه ای ساخته نشده است. سعی نکنید آنها را حتماً ترجمه کنید. به عنوان مثال چنانچه متنی مربوط به علم کامپیوتر را ترجمه میکنید، حتما می دانید که واژهٔ “windows” نیازی به معادل فارسی ندارد.
در واقع بیان معادل فارسی “پنجرهها” برای این کلمه در این متن، اشتباه است. این نکته را میتوانید با کسب آشنایی از واژگان هر حوزه علمی رعایت کنید.
– آیا می توان به این راحتی یک متن تخصصی فارسی (مثل مقاله فارسی، پایان نامه فارسی، کتاب تخصصی فارسی و …) را به متن انگلیسی تبدیل کرد؟
آیا با دانش زبانی دست و پا شکسته می توان دل به دریای متون تخصصی زد؟ بله، تبدیل متن انگلیسی به فارسی راحت تر است، اما اگر قرار است متن، ترجمه فارسی به انگلیسی شود، آنجاست که توان علمی، میزان آشنایی به زبان انگلیسی و دقت نظر مترجم اهمیت زیادی پیدا می کند.
– حروف تعریف:
در زبان فارسی ما برای حالت معرفه حرف تعریف نداریم. در حالی که در انگلیسی حرف تعریف the نشان دهنده معرفه بودن یک اسم است. این تفاوت باعث ناآگاهی بسیاری از فارسی زبانان از نحوه استفاده از حرف تعریف the در زبان انگلیسی می شود.
استفاده نابه جا این حرف تعریف در بین زبان آموزان و مترجمین مبتدی بسیار رایج است. با گذشت زمان به استفاده درست از حرف تعریف عادت می کنید.
– حروف اضافه:
ساختار استفاده از حروف اضافه در فارسی و انگلیسی تا حد زیادی متفاوت است. در واقع حروف اضافه بین این دو زبان قابل معادل سازی نیستند.
گاهی در یک جمله فارسی از حرف اضافه استفاده می کنیم در حالی که در معادل انگلیسی همین جمله هیچ حرف اضافه ای وجود ندارد (برعکس این موضوع هم زیاد اتفاق می افتد.).
– همواره سعی کنید در مکالمه و یا ترجمه فارسی به انگلیسی، از ساختار و کلماتی استفاده نمائید که خود افراد انگلیسی زبان (نیتیو) آن ساختار و کلمات را بکار می برند.
طبیعی است که برای این هدف لازم است شخص ترجمه کننده آنقدر متن انگلیسی خوانده باشد و نسبت به کالوکیشن ها و همایندهای زبان انگلیسی آشنا باشد تا بتواند به مانند انگلیسی زبان های نیتیو، مفهوم را منتقل کند.
مجدداً تاکید میکنیم که صرفاً با ابتکار و خلاقیت های شخصی، بدون تسلط به کالوکیشن های زبان انگلیسی به هیچ وجه این امر میسر نخواهد بود.
– امروزه با پیشرفت دانش و تکنولوژی، استفاده از ترجمه ماشینی فارسی به انگلیسی “کل” نظیر ترجمه عبارت و متن با گوگل ترنسلیت Google Translate توسط عده ای، زیاد به چشم میخورد.
همچنین بروز و ظهور نرم افزارهای ترجمه انگلیسی “کل” و اخیراً نیز اپلیکیشن های اندروید و اپلیکیشن های ios برای ترجمه فارسی به انگلیسی عبارت “کل” بوجود آمده اند.
شاید بتوان برای استفاده روزمره در محاوره های انگلیسی و یا در زمان آموزش از این ابزارها استفاده نمود و به آن ها بسنده کرد، ولی در ترجمه هایی که قرار است در محیط ها رسمی نظیر جلسات کاری، پرزنت و ارائه در سمینارها و نمایشگاه ها، بستن قراردادهای تجاری، ترجمه و سابمیت مقالات علمی و تخصصی در مجلات و نشریات خارجی، ترجمه کتاب های تخصصی و پایان نامه ها و … ارائه شود، به هیچ عنوان استفاده صرف از این ابزارهای نوین برای ترجمه انگلیسی “کل” پیشنهاد نمی شود.
{“duration”: “400ms”,”fill”: “both”,”iterations”: “1”,”direction”: “alternate”,”animations”: [{“selector”: “#scrollToTopButton”,”keyframes”: [{“opacity”: “1”,”visibility”: “visible”
}]
}]
}{“duration”: “400ms”,”fill”: “both”,”iterations”: “1”,”direction”: “alternate”,”animations”: [{“selector”: “#scrollToTopButton”,”keyframes”: [{“opacity”: “0”,”visibility”: “hidden”
}]
}]
} کلیه حقوق این وب سایت متعلق به EnglishVocabulary.ir میباشد.
حال، آیا کسی از شما تا کنون دنبال این کلمه گشته است؟
منظورم در لغتنامه است؟ (خنده) بله، همانطور که فکر میکردم.
این کلمه چطور؟
اینجا، به شما نشان میدهم:
فرهنگنویسی: عمل گردآوری کردن لغتنامهها.
توجه کنید — خیلی اختصاصی کار میکنیم. واژه «گردآوری.»
لغتنامه از یک سنگ گرانیتی و یا یک پاره سنگ
تراشیده نشده است. بلکه از بسیاری تکههای کوچک ساخته شده است.
تکههای گسسته —
اینگونه هجی میشود تکههای گ-س-س-ت-ه.
و آن تکهها واژه نام دارند.
حال یکی از افتخارات فرهنگنویس بودن —
علاوه بر راه پیدا کردن به TED — این است که میتوانید کلمههای جالبی بگویید،
مثل فرهنگنویسانه.
این واژه الگوی جالبی دارد —
که هجای دوگانه نامیده می شود. و با گفتن هجای دوگانه،
به آخرین درجه گیکی بودن رسیدهام.
اما «فرهنگ نویسانه» با «دن دن دی دی دانه» الگوی یکسانی دارد.
درست است؟ گفتن این کلمه سرگرم کننده است،
و من آن را زیاد تکرار میکنم.
حال یکی از معایب فرهنگنویس بودن
این است که افراد غالبا تصویر گرم و دوستانهای از لغتنامه در ذهنشان ندارند.
درست است؟ هیچکس لغتنامه خود را در آغوش نمیگیرد.
اما چیزی که اغلب افراد درباره فرهنگ لغت فکر میکنند، بیشتر اینگونه فکر میکنند.
فقط برای اینکه بدانید، من سوت فرهنگنویسی ندارم.
اما افراد تصور میکنند که کار من راه دادن کلمات خوب است
تا جای خود را در لغتنامه باز کنند،
و به کلمات بد اجازه ورود ندهم.
اما مسئله این است که من نمیخواهم پلیس راهنمایی باشم.
یکی به این دلیل که من اونیفرم ندارم.
و دیگر اینکه — تشخیص اینکه چه واژگانی خوب هستند
و چه واژگانی بد هستند اصلا کار آسانی نیست.
و زیاد هم جالب نیست. و وقتی که کارتان جالب و آسان نباشد،
دنبال بهانه میگردید که به نحوی آن را انجام ندهید.
پس اگر می خواستم شغلی را انتخاب کنم
که استعاره برای شغل من باشد، ترجیح میدادم که ماهیگیر باشم.
می خواهم تور بزرگم را درون اقیانوس آبی و عمیق زبان انگلیسی بیاندازم
و ببینم که چه موجودات خارقالعادهای را از کف آن بالا میآورم.
پس چرا از من میخواهند که عبور و مرور را کنترل کنم، وقتی که ترجیح میدهم ماهیگیری کنم؟
خوب، ملکه را سرزنش میکنم.
چرا ملکه را سرزنش میکنم؟
ملکه را سرزنش میکنم، اولا به این خاطر که خنده دار است.
و ثانیا ملکه را سرزنش میکنم چون
لغتنامه ها هیچ تغییر نکردهاند.
تصور ما از اینکه یک لغتنامه چیست از دوران سلطنت اوعوض نشده است.
تنها چیزی که ملکه ویکتوریا در لغتنامههای مدرن از آن خوشش نخواهد آمد
گنجاندن واژگان رکیک است، که این اتفاق
از سال ۱۹۶۵ در لغتنامههای آمریکایی افتاد.
خوب، این فرد را ببینید. عصر ویکتوریا.
جیمز موری، اولین ویراستار لغتنامه انگلیسی آکسفورد.
من کلاه او را ندارم. ای کاش آن کلاه را داشتم.
خب او مسئول بسیاری از چیزهایی است که
ما در لغت نامههای امروزی، نوین به حساب میآوریم.
وقتی شخصی شبیه این — با آن کلاه —
چهره مدرنیته است، مشکلساز است.
و امروز جیمز موری میتوانست دارای شغلی در هر لغتنامهای باشد.
و هیچ منحنی یادگیریی نیز وجود ندارد.
و البته برخی از ما میگویم: رایانهها!
رایانهها! رایانهها چی؟
مسئلهای که در مورد رایانهها وجود دارد اینست که — من عاشق رایانه هستم.
منظورم این است که دیوانه آن هستم. عاشق رایانهام.
حتی حاضرم برای اینکه جستجوی کتاب گوگل را از من نگیرید اعتصاب غذا کنم.
اما رایانهها کار خاصی به جز
سرعت بخشیدن به فرآیند گردآوری لغتنامهها نمیکنند.
نتیجه نهایی را تغییر نمیدهند.
چون یک لغتنامه،
طرحی ویکتوریایی با نفوذ ترکیبی مدرن است.
خیلی تخیلی است، ما اینجا یک دوچرخه الکتریکی داریم.
میبینید، طرحی داریم ویکتوریایی با یک موتور روی آن. همین!
طرح تغییر نکرده است.
معنی کلمه در کل به انگلیسی
و بله، پس لغتنامههای آنلاین چی؟ صحیح؟
لغتنامههای آنلاین بایستی متفاوت باشند.
این لغتنامه انگلیسی آکسفورد آنلاین است، یکی از بهترین لغتنامههای آنلاین.
در ضمن، این کلمه مورد علاقه من است:
Erinaceous: متعلق به خانواده خارپشت؛ ماهیت خارپشتی داشتن.
بسیار کلمه پرکاربردی است. حال به آن نگاه کنید.
لغتنامههای آنلاین در حال حاضر همان کاغذ هستند که روی صفحه نمایش آمدهاند.
خیلی ساده است. ببینید در یک مدخل چند پیوند وجود دارد: دو!
درست؟ آن کلیدهای کوچک —
همه آنها را به جز نمودار تاریخ باز کردهام.
پس اینجا زیاد اتفاق خاصی نیافتاده است.
جاهای زیادی برای کلیک کردن وجود ندارد.
در حقیقت لغتنامههای آنلاین دارای تمام
معایب نسخههای چاپی هستند به جز قابلیت جستجوی آنها.
و وقتی که قابلیت جستجوی آن را ارتقا دهیم،
در حقیقت به مزیتی برتر از نسخه چاپی دست یافتهایم، و آن دستیابی غیر مترقبه است.
دستیابی غیر مترقبه وقتی اتفاق میافتد که چیزی را پیدا میکنید که به دنبال آن نیستید
چون یافتن چیزی که به دنبال آن هستید بسیار دشوار است.
پس — (خنده) — حال، وقتی که به این مسئله فکر میکنید،
با مشکل Ham Butt (ته گوشت) مواجه میشویم.
آیا کسی میداند مشکل Ham Butt چیست؟
خانمها برای شام یک خانواده بزرگ گوشت درست میکنند.
آنگاه قسمت پایین گوشت را جدا میکنند و به دور میاندازند،
و به این تیکه گوشت جدا شده نگاهی میاندازند و میگویند:
«این یک تکه گوشت بسیار عالی است. چرا آن را دور می اندازم؟»
با خود فکر میکند: «خوب مادرم همیشه همین کار را میکرد.»
سپس به مادرش زنگ میزند و میگوید:
«مامان، چرا وقتی گوشت میپزی تهش را جدا میکنی؟»
مادرش میگوید: «نمیدانم، مادرم همیشه این کار را میکرد!»
در نتیجه به مادربزرگ زنگ میزنند و او پاسخ میدهد:
«ماهیتابهام خیلی کوچک بود!» (خنده)
پس مسئله این نیست که ما کلمات خوب یا کلمات بد داریم —
بلکه ماهیتابهای داریم که بسیار کوچک است!
میدانید که ته گوشت نیز لذیذ است! هیچ دلیلی وجود ندارد که آن را دور بیاندازید.
کلمات بد — میبینید، وقتی مردم در فکر جایی هستند
و آن مکان را روی نقشه نمییابند،
میگویند: «این نقشه مزخرف است!»
وقتی که کلوپ یا کافهای پیدا میکنند که در کتاب راهنما نیست،
می گویند: «اوه، اینجا باید خیلی جالب باشه! توی کتاب راهنما نیست.»
وقتی با کلمهای برخورد میکنند که در لغتنامه وجود ندارد با خود میگویند،
«حتما این کلمه بدی است.» چرا؟ بیشتر ممکن است آن لغتنامه بد باشد.
چرا به جای ماهیتابه، از گوشت ایراد میگیرید که بزرگ است؟
خوب میتوانید گوشتی کوچکتر انتخاب کنید.
زبان انگلیسی به همان بزرگی است که هست.
پس اگر مشکل ته گوشت دارید،
و دارید به مشکل ته گوشت فکر میکنید،
نتیجهای که به آن راه خواهی یافت بسیار نرمشناپذیر و غیر شهودی خواهد بود:
کاغذ دشمن واژگان است.
چطور ممکن است؟ منظورم این است که من عاشق کتابم. من واقعا عاشق کتابم.
بعضی از بهترین دوستان من کتاب هستند.
اما کتاب بهترین شکل یک لغتنامه نیست.
ممکن است با خود بگویند: «اوه، پسر.
اونا میخواند لغتنامههای قشنگ چاپی منو ازم بگیرند؟»
خیر. هنوز لغتنامههای چاپی وجود دارند.
وقتی اتومبیلدار شدیم — وقتی که اتومبیل تبدیل به غالبترین شکل حمل و نقل شد،
اسبها را یک جا جمع نکردیم که آنها را بکشیم.
میدانید، هنوز قرار هست که لغتنامههای چاپی وجود داشته باشند،
اما دیگر لغتنامه غالب نخواهند بود.
از این به بعد لغتنامه کتابی-شکل تنها شکلی نیست که
لغتنامهها دارند. همچنین قرار نیست
شکل الگو برای لغتنامههای آینده باشد.
پس اینگونه به مسئله نگاه کنید: اگر محدودیت مصنوعی داشته باشید،
محدودیتهای مصنوعی منجر میشوند به
تمایزات دلبخواهی و جهانبینی نامتوازن.
چه اتفاقی میافتاد اگر زیستشناسان تنها به مطالعه حیواناتی میپرداختند
که باعث میشد مردم بگویند، «اوووو.» صحیح؟
اگر به حیوانات از دیدگاه زیباشناسانه نگاه میکردیم چه اتفاقی میافتاد،
آنگاه فقط آنهایی که بامزه بودند مورد مطالعه قرار میگرفتند؟
در نتیجه درباره جانواران محبوب اطلاعات زیادی میداشتیم،
و راجع به دیگر حیوانات خیلی کم.
و به نظر من این یک مشکل است.
به نظر من باید همه واژگان را بررسی کنیم،
چون وقتی به کلمات میاندیشید، میتوانید اصطلاحات زیبایی بسازید
از اجزای بسیار بیارزش.
فرهنگنویسی بیشتر درباره علم مواد است.
مورد مطالعه ما مقاومت موادی است که
شما در ساختن ساختار اصطلاح خود استفاده میکنید:
کلام و نوشتار شما. و اغلب افراد به من میگویند،
«بسیار خوب، چگونه بفهمم که این واژه واقعی است؟»
آنها فکر میکنند، «اگر واژگان را ابزاری فرض کنیم
که در بیان افکارمان مورد استفاده قرار میگیرند،
چگونه میتوان گفت پیچگوشتی از چکش بهتر است؟
چگونه میتوان گفت که چکش آهنگری از چکش صنعتی بهتر است؟
هر کدام از آنها مناسب کار خود هستند.»
همه از من میپرسند: «از کجا بدانیم که کلمهای واقعیست؟»
ببینید، هر کس که کتابهای کودکان را خوانده باشد
میداند که عشق همه چیز را واقعی میکند.
اگر واژهای را دوست دارید، بکارش ببرید. و واژه واقعی میشود.
وجود واژه در لغتنامه تنها تمایزی مصنوعی است.
باعث نمیشود کلمه را واقعیتر از هر روش دیگر جلوه دهد.
اگر کلمه ای را دوست دارید، واقعی میشود.
پس اگر نگران هدایت عبور و مرور نباشیم،
اگر از کاغذ جلوتر رفتهایم، اگر نگرانی کمتری داریم
راجع به کنترل کردن و بیشتر درباره توضیحات،
آنگاه میتوانیم زبان انگلیسی را مثل
این متحرک زیبا فرض کنیم.
و هرگاه یکی از قسمتهای کوچک این متحرک تغییر کند،
لمس شود — هر گاه کلمهای را لمس کنید،
آن را در بافت جدیدی بکار بردهاید، معنای جدیدی به آن دادهاید،
آن را فعل میکنید — باعث حرکت متحرک میشوید.
آن را نشکستهاید؛ بلکه فقط در موقعیتی تازه است،
و این موقعیت تازه میتواند به همان اندازه زیبا باشد.
پس اگر دیگر پلیس راهنمایی نیستید —
مشکل پلیس راهنمایی بودن این است
تنها چند پلیس میتوانند در یک چهارراه باشند،
وگرنه اتومبیلها گیج میشوند.
ولی اگر هدف شما هدایت عبور و مرور نباشد،
مثلا شمردن اتومبیلها باشد، آنگاه هر چه چشم بیشتری باشد بهتر است.
میتوانید درخواست کمک کنید!
اگر درخواست کمک کنید، کار بیشتری انجام میشود. و واقعا ما نیازمند کمک هستیم.
کتابخانه مجلس: ۱۷ میلیون کتاب.
که نصف آنها به انگلیسی هستند.
اگر از ۱۰ کتاب تنها یکی
حاوی کلمهای خارج از لغتنامه باشد،
معادل با بیش از دو لغتنامه جامع خواهد بود.
و من کلمهای لغتنامهای نشده —
مثلا کلمه «لغتنامهای نشده» —
را تقریبا در هر کتابی که میخوانم میبینم. روزنامهها چطور؟
بایگانی روزنامهها به سال ۱۷۵۹ برمیگردد.
۵۸.۱ میلیون صفحه روزنامه. اگر از ۱۰۰ تا تنها یکی
از آن صفحات کلمهای لغتنامهای نشده داشته باشد،
یک فرهنگ آکسفورد کامل میشود.
یعنی پانصدهزار کلمه دیگر. پس آن بسیار زیاد است.
و من هنوز مجلات را به حساب نیاوردهام، وبلاگها را نیز حساب نکردهام —
و من در یک هفته نشریه بوینگبوینگ کلمات بیشتری میبینم
تا نیوزویک یا تایم.
اتفاقات زیادی درحال رخ دادن است.
و حتی تعدد معانی را هم در نظر نگرفتهام،
چون عادت حریصانه بعضی از واژگان است که
بیشتر از یک معنی را به خود میگیرند.
حال اگر کلمه «Set» را در نظر بگیرید — میتواند به معنی محل دستفروشی باشد،
میتواند چینچینهای یقه لباسهای دوره الیزابت باشد —
و معانی بسیار دیگری در لغتنامه انگلیسی آکسفورد هست.
لغتنامه آکسفورد ۳۳ شماره مجزا برای واژه «set» دارد.
این کلمه بسیار کوچک، ۳۳ معنی مختلف.
برچسب یکی از آنها اینگونه است: «معانی اختصاصی متفرقه.»
میدانید یاد چه چیزی میافتم؟
یاد عصر جمعه میافتم که کسی میخواهد به سمت یک کافه برود.
یک پلیس واژهها بیرون ایستاده،
و میگوید: «معانی اختصاصی متفرقه.»
پس ما همه این واژگان را داریم، و واقعا به کمک نیاز داریم!
و مسئله این است که میتوانیم تقاضای کمک کنیم —
کمک خواستن آنقدرها هم دشوار نیست.
یعنی که، فرهنگنویسی موشک هواکردن که نیست.
میبینید، من فقط یک سری کلمات و اعداد به شما دادم،
و این فراتر از توضیح بصری است.
اگر لغتنامه را نقشه زبان انگلیسی بدانیم،
چیزهایی که بلدیم این نقاط روشن هستند
و جاهایی که در تاریکی قرار داریم نقاط تیره هستند.
اگر این نقشه تمام کلمات انگلیسی آمریکایی بود، ما چیزی بلد نبودیم.
و حتی قالب زبان را نیز نمیدانیم که به چه شکل است.
اگر این لغتنامه بود — اگر این نقشه انگلیسی آمریکایی بود —
ببینید، ما تصوری قلنبه از فلوریدا داریم،
ولی کالیفرنیایی وجود ندارد!
جای کالیفرنیا در انگلیسی آمریکایی خالی است.
ما به قدر کافی نمیدانیم، و حتی نمیدانیم که جای کالیفرنیا خالی است.
حتی آن جای خالی را هم روی نقشه نمیبینیم.
پس دوباره، فرهنگنویسی موشک هواکردن نیست.
ولی حتی اگر به همان سختی هم بود، دانش موشکی امروزه در حال انجام است
توسط آماتورهای علاقمند. میدانید؟
پیدا کردن چند کلمه هم نمیتواند زیاد سخت باشد!
پس، تعداد کافی از دانشمندان در رشته های دیگر
واقعا از مردم میخواهند تا کمک کنند، و آنها دارند خوب کار میکنند.
به عنوان مثال: eBird را در نظر بگیرید، جاییکه علاقمندان به پرندگان میتوانند
اطلاعات خود را از مشاهده پرندهها آنجا بارگذاری کنند.
و آنگاه پرندهشناسان میتوانند با مراجعه به آن
به ردیابی جمعیتها، مهاجرتها و غیره کمک کنند.
این مایک اوتس است. مایک اوتس در پادشاهی متحده زندگی میکند.
او مدیر یک شرکت آبکاری الکتریکی است.
او بیش از ۱۴۰ ستاره دنبالهدار پیدا کرده است.
او ستارههای زیادی پیدا کرده، یکی از آنها را به اسم او نامگذاری کردهاند.
کمی بعد از مریخ است — یک پیادهروی.
فکر نمیکنم که به این زودی عکسش را در آنجا بگیرد.
اما او ۱۴۰ ستاره دنبالهدار را بدون تلسکوپ پیدا کرده است.
او اطلاعات را از ماهواره NASA SOHO دانلود کرده بود،
و بدین طریق آنها را پیدا کرد.
اگر میتوانیم بدون تلسکوپ ستاره پیدا کنیم،
نبایستی که بتوانیم واژهها را هم پیدا کنیم؟
اکنون همه شما میدانید که از اینها چه منظوری دارم.
چون من اینترنت میروم، که جایی است که همه میروند.
و اینترنت برای جمعآوری لغات عالی است،
چون اینترنت پر از گردآوردندگان است.
و این یکی از فناوریهای کمترشناخته شده اینترنت است،
البته اینترنت در حقیقت تشکیل شده است از واژگان و شور و شوق.
و واژگان و شور و شوق در حقیقت میتوانند
دستورکار فرهنگنویسی باشند. این عالی نیست؟
بنابراین در حال حاضر سایتهای خیلی خوب زیادی برای جمعآوری کلمات وجود دارند،
اما مشکل بعضی از آنها این است که زیاد علمی نیستند.
آنها کلمه را نشان میدهند، ولی زمینه آن را نشان نمیدهند:
از کجا آمده است؟ چه کسی آن را گفته است؟
در کدام روزنامه بوده است؟ چه کتابی؟
چون یک کلمه همانند یک اثر باستانشناسی است.
اگر زادگاه یا خاستگاه اثر را ندانید،
دیگر علم نیست — فقط یک شی زیبا برای دیدن است.
پس واژهٔ بدون ریشه مانند گلی بریده است.
همانطور که میدانید — برای مدتی دیدنی است، ولی زود پژمرده میشود.
بسیار سریع میمیرد.
پس همه این مدت میگفتم،
«لغتنامه، لغتنامه، لغتنامه، لغتنامه.»
نه «یک لغتنامه» یا «لغتنامهها.» و به این دلیل است که —
خوب، مردم لغتنامه را به منزلهٔ کل زبان میگیرند.
آن را به صورت جزئی از کل به کار میبرند.
و یکی از مشکلات دانستن واژهٔ «همدریافتی»
این است که شما دنبال بهانهای برای گفتن این واژه میگردید.
تمام سخنرانی من بهانهای بود تا به این نقطه برسم
که بتوانم جزئی را به عنوان یک کل به شما ارائه کنم.
پس واقعا متاسفم. ولی وقتی بخشی از چیزی را بکار میبرید —
مثل لغتنامه که بخشی از زبان است،
یا یک پرچم که نشانه کشور آمریکاست، نماد یک کشور —
شما آن را جزئی از کل در نظر گرفتهاید.
اما مسئله این است که ما میتوانیم لغتنامه را کل زبان فرض کنیم.
اگر ظرف بزرگتری داشته باشیم میتوانیم تمام لغات را درون آن بگذاریم.
میتوانیم تمام معانی را بگنجانیم.
آیا این نیست که همه معانی بیشتری در زندگی خود میخواهند؟
و ما میتوانیم لغتنامه را نه تنها به نماد یک زبان —
بلکه به کل زبان تبدیل کنیم.
میدونین، من بسیار امیدوارم که پسرم —
که این ماه ۷ ساله میشود — دوست دارم که چیزی را به یاد داشته باشد
که این زمانی شکل عمده لغتنامهها بوده است.
لغتنامهها زمانی این شکلی بودند.
من میخواهم که او اینطور لغتنامه را مثل نوار ۸-ترانهای در نظر بگیرد.
غالبی بود که بدلیل کارآمد نبودن از بین رفت.
واقعا چیزی نبود که مردم نیاز داشتند.
و مسئله این است که، اگر ما بتوانیم تمام لغات را بگنجانیم،
دیگر آن تمایز مصنوعی خوب و بد را ندارد،
و میتوانیم زبان را همچون دانشمندان تعریف کنیم.
میتوانیم نقدهای زیباشناختی را به عهده نویسندگان و سخنرانان بگذاریم.
اگر بتوانیم این کار انجام دهیم، پس من هم میتوانم تمام وقتم را ماهیگیری کنم
و دیگر مجبور نیستم پلیس ترافیک باشم.
از توجه شما بسیار سپاسگزارم.
TED.com translations are made possible by volunteer
translators. Learn more about the
Open Translation Project.
© TED Conferences, LLC. All rights reserved.
حال، آیا کسی از شما تا کنون دنبال این کلمه گشته است؟
منظورم در لغتنامه است؟ (خنده) بله، همانطور که فکر میکردم.
این کلمه چطور؟
اینجا، به شما نشان میدهم:
فرهنگنویسی: عمل گردآوری کردن لغتنامهها.
توجه کنید — خیلی اختصاصی کار میکنیم. واژه «گردآوری.»
لغتنامه از یک سنگ گرانیتی و یا یک پاره سنگ
تراشیده نشده است. بلکه از بسیاری تکههای کوچک ساخته شده است.
تکههای گسسته —
اینگونه هجی میشود تکههای گ-س-س-ت-ه.
و آن تکهها واژه نام دارند.
حال یکی از افتخارات فرهنگنویس بودن —
علاوه بر راه پیدا کردن به TED — این است که میتوانید کلمههای جالبی بگویید،
مثل فرهنگنویسانه.
این واژه الگوی جالبی دارد —
که هجای دوگانه نامیده می شود. و با گفتن هجای دوگانه،
به آخرین درجه گیکی بودن رسیدهام.
اما «فرهنگ نویسانه» با «دن دن دی دی دانه» الگوی یکسانی دارد.
درست است؟ گفتن این کلمه سرگرم کننده است،
و من آن را زیاد تکرار میکنم.
حال یکی از معایب فرهنگنویس بودن
این است که افراد غالبا تصویر گرم و دوستانهای از لغتنامه در ذهنشان ندارند.
درست است؟ هیچکس لغتنامه خود را در آغوش نمیگیرد.
اما چیزی که اغلب افراد درباره فرهنگ لغت فکر میکنند، بیشتر اینگونه فکر میکنند.
فقط برای اینکه بدانید، من سوت فرهنگنویسی ندارم.
اما افراد تصور میکنند که کار من راه دادن کلمات خوب است
تا جای خود را در لغتنامه باز کنند،
و به کلمات بد اجازه ورود ندهم.
اما مسئله این است که من نمیخواهم پلیس راهنمایی باشم.
یکی به این دلیل که من اونیفرم ندارم.
و دیگر اینکه — تشخیص اینکه چه واژگانی خوب هستند
و چه واژگانی بد هستند اصلا کار آسانی نیست.
و زیاد هم جالب نیست. و وقتی که کارتان جالب و آسان نباشد،
دنبال بهانه میگردید که به نحوی آن را انجام ندهید.
پس اگر می خواستم شغلی را انتخاب کنم
که استعاره برای شغل من باشد، ترجیح میدادم که ماهیگیر باشم.
می خواهم تور بزرگم را درون اقیانوس آبی و عمیق زبان انگلیسی بیاندازم
و ببینم که چه موجودات خارقالعادهای را از کف آن بالا میآورم.
پس چرا از من میخواهند که عبور و مرور را کنترل کنم، وقتی که ترجیح میدهم ماهیگیری کنم؟
خوب، ملکه را سرزنش میکنم.
چرا ملکه را سرزنش میکنم؟
ملکه را سرزنش میکنم، اولا به این خاطر که خنده دار است.
و ثانیا ملکه را سرزنش میکنم چون
لغتنامه ها هیچ تغییر نکردهاند.
تصور ما از اینکه یک لغتنامه چیست از دوران سلطنت اوعوض نشده است.
تنها چیزی که ملکه ویکتوریا در لغتنامههای مدرن از آن خوشش نخواهد آمد
گنجاندن واژگان رکیک است، که این اتفاق
از سال ۱۹۶۵ در لغتنامههای آمریکایی افتاد.
خوب، این فرد را ببینید. عصر ویکتوریا.
جیمز موری، اولین ویراستار لغتنامه انگلیسی آکسفورد.
من کلاه او را ندارم. ای کاش آن کلاه را داشتم.
خب او مسئول بسیاری از چیزهایی است که
ما در لغت نامههای امروزی، نوین به حساب میآوریم.
وقتی شخصی شبیه این — با آن کلاه —
چهره مدرنیته است، مشکلساز است.
و امروز جیمز موری میتوانست دارای شغلی در هر لغتنامهای باشد.
و هیچ منحنی یادگیریی نیز وجود ندارد.
و البته برخی از ما میگویم: رایانهها!
رایانهها! رایانهها چی؟
مسئلهای که در مورد رایانهها وجود دارد اینست که — من عاشق رایانه هستم.
منظورم این است که دیوانه آن هستم. عاشق رایانهام.
حتی حاضرم برای اینکه جستجوی کتاب گوگل را از من نگیرید اعتصاب غذا کنم.
اما رایانهها کار خاصی به جز
سرعت بخشیدن به فرآیند گردآوری لغتنامهها نمیکنند.
نتیجه نهایی را تغییر نمیدهند.
چون یک لغتنامه،
طرحی ویکتوریایی با نفوذ ترکیبی مدرن است.
خیلی تخیلی است، ما اینجا یک دوچرخه الکتریکی داریم.
میبینید، طرحی داریم ویکتوریایی با یک موتور روی آن. همین!
طرح تغییر نکرده است.
معنی کلمه در کل به انگلیسی
و بله، پس لغتنامههای آنلاین چی؟ صحیح؟
لغتنامههای آنلاین بایستی متفاوت باشند.
این لغتنامه انگلیسی آکسفورد آنلاین است، یکی از بهترین لغتنامههای آنلاین.
در ضمن، این کلمه مورد علاقه من است:
Erinaceous: متعلق به خانواده خارپشت؛ ماهیت خارپشتی داشتن.
بسیار کلمه پرکاربردی است. حال به آن نگاه کنید.
لغتنامههای آنلاین در حال حاضر همان کاغذ هستند که روی صفحه نمایش آمدهاند.
خیلی ساده است. ببینید در یک مدخل چند پیوند وجود دارد: دو!
درست؟ آن کلیدهای کوچک —
همه آنها را به جز نمودار تاریخ باز کردهام.
پس اینجا زیاد اتفاق خاصی نیافتاده است.
جاهای زیادی برای کلیک کردن وجود ندارد.
در حقیقت لغتنامههای آنلاین دارای تمام
معایب نسخههای چاپی هستند به جز قابلیت جستجوی آنها.
و وقتی که قابلیت جستجوی آن را ارتقا دهیم،
در حقیقت به مزیتی برتر از نسخه چاپی دست یافتهایم، و آن دستیابی غیر مترقبه است.
دستیابی غیر مترقبه وقتی اتفاق میافتد که چیزی را پیدا میکنید که به دنبال آن نیستید
چون یافتن چیزی که به دنبال آن هستید بسیار دشوار است.
پس — (خنده) — حال، وقتی که به این مسئله فکر میکنید،
با مشکل Ham Butt (ته گوشت) مواجه میشویم.
آیا کسی میداند مشکل Ham Butt چیست؟
خانمها برای شام یک خانواده بزرگ گوشت درست میکنند.
آنگاه قسمت پایین گوشت را جدا میکنند و به دور میاندازند،
و به این تیکه گوشت جدا شده نگاهی میاندازند و میگویند:
«این یک تکه گوشت بسیار عالی است. چرا آن را دور می اندازم؟»
با خود فکر میکند: «خوب مادرم همیشه همین کار را میکرد.»
سپس به مادرش زنگ میزند و میگوید:
«مامان، چرا وقتی گوشت میپزی تهش را جدا میکنی؟»
مادرش میگوید: «نمیدانم، مادرم همیشه این کار را میکرد!»
در نتیجه به مادربزرگ زنگ میزنند و او پاسخ میدهد:
«ماهیتابهام خیلی کوچک بود!» (خنده)
پس مسئله این نیست که ما کلمات خوب یا کلمات بد داریم —
بلکه ماهیتابهای داریم که بسیار کوچک است!
میدانید که ته گوشت نیز لذیذ است! هیچ دلیلی وجود ندارد که آن را دور بیاندازید.
کلمات بد — میبینید، وقتی مردم در فکر جایی هستند
و آن مکان را روی نقشه نمییابند،
میگویند: «این نقشه مزخرف است!»
وقتی که کلوپ یا کافهای پیدا میکنند که در کتاب راهنما نیست،
می گویند: «اوه، اینجا باید خیلی جالب باشه! توی کتاب راهنما نیست.»
وقتی با کلمهای برخورد میکنند که در لغتنامه وجود ندارد با خود میگویند،
«حتما این کلمه بدی است.» چرا؟ بیشتر ممکن است آن لغتنامه بد باشد.
چرا به جای ماهیتابه، از گوشت ایراد میگیرید که بزرگ است؟
خوب میتوانید گوشتی کوچکتر انتخاب کنید.
زبان انگلیسی به همان بزرگی است که هست.
پس اگر مشکل ته گوشت دارید،
و دارید به مشکل ته گوشت فکر میکنید،
نتیجهای که به آن راه خواهی یافت بسیار نرمشناپذیر و غیر شهودی خواهد بود:
کاغذ دشمن واژگان است.
چطور ممکن است؟ منظورم این است که من عاشق کتابم. من واقعا عاشق کتابم.
بعضی از بهترین دوستان من کتاب هستند.
اما کتاب بهترین شکل یک لغتنامه نیست.
ممکن است با خود بگویند: «اوه، پسر.
اونا میخواند لغتنامههای قشنگ چاپی منو ازم بگیرند؟»
خیر. هنوز لغتنامههای چاپی وجود دارند.
وقتی اتومبیلدار شدیم — وقتی که اتومبیل تبدیل به غالبترین شکل حمل و نقل شد،
اسبها را یک جا جمع نکردیم که آنها را بکشیم.
میدانید، هنوز قرار هست که لغتنامههای چاپی وجود داشته باشند،
اما دیگر لغتنامه غالب نخواهند بود.
از این به بعد لغتنامه کتابی-شکل تنها شکلی نیست که
لغتنامهها دارند. همچنین قرار نیست
شکل الگو برای لغتنامههای آینده باشد.
پس اینگونه به مسئله نگاه کنید: اگر محدودیت مصنوعی داشته باشید،
محدودیتهای مصنوعی منجر میشوند به
تمایزات دلبخواهی و جهانبینی نامتوازن.
چه اتفاقی میافتاد اگر زیستشناسان تنها به مطالعه حیواناتی میپرداختند
که باعث میشد مردم بگویند، «اوووو.» صحیح؟
اگر به حیوانات از دیدگاه زیباشناسانه نگاه میکردیم چه اتفاقی میافتاد،
آنگاه فقط آنهایی که بامزه بودند مورد مطالعه قرار میگرفتند؟
در نتیجه درباره جانواران محبوب اطلاعات زیادی میداشتیم،
و راجع به دیگر حیوانات خیلی کم.
و به نظر من این یک مشکل است.
به نظر من باید همه واژگان را بررسی کنیم،
چون وقتی به کلمات میاندیشید، میتوانید اصطلاحات زیبایی بسازید
از اجزای بسیار بیارزش.
فرهنگنویسی بیشتر درباره علم مواد است.
مورد مطالعه ما مقاومت موادی است که
شما در ساختن ساختار اصطلاح خود استفاده میکنید:
کلام و نوشتار شما. و اغلب افراد به من میگویند،
«بسیار خوب، چگونه بفهمم که این واژه واقعی است؟»
آنها فکر میکنند، «اگر واژگان را ابزاری فرض کنیم
که در بیان افکارمان مورد استفاده قرار میگیرند،
چگونه میتوان گفت پیچگوشتی از چکش بهتر است؟
چگونه میتوان گفت که چکش آهنگری از چکش صنعتی بهتر است؟
هر کدام از آنها مناسب کار خود هستند.»
همه از من میپرسند: «از کجا بدانیم که کلمهای واقعیست؟»
ببینید، هر کس که کتابهای کودکان را خوانده باشد
میداند که عشق همه چیز را واقعی میکند.
اگر واژهای را دوست دارید، بکارش ببرید. و واژه واقعی میشود.
وجود واژه در لغتنامه تنها تمایزی مصنوعی است.
باعث نمیشود کلمه را واقعیتر از هر روش دیگر جلوه دهد.
اگر کلمه ای را دوست دارید، واقعی میشود.
پس اگر نگران هدایت عبور و مرور نباشیم،
اگر از کاغذ جلوتر رفتهایم، اگر نگرانی کمتری داریم
راجع به کنترل کردن و بیشتر درباره توضیحات،
آنگاه میتوانیم زبان انگلیسی را مثل
این متحرک زیبا فرض کنیم.
و هرگاه یکی از قسمتهای کوچک این متحرک تغییر کند،
لمس شود — هر گاه کلمهای را لمس کنید،
آن را در بافت جدیدی بکار بردهاید، معنای جدیدی به آن دادهاید،
آن را فعل میکنید — باعث حرکت متحرک میشوید.
آن را نشکستهاید؛ بلکه فقط در موقعیتی تازه است،
و این موقعیت تازه میتواند به همان اندازه زیبا باشد.
پس اگر دیگر پلیس راهنمایی نیستید —
مشکل پلیس راهنمایی بودن این است
تنها چند پلیس میتوانند در یک چهارراه باشند،
وگرنه اتومبیلها گیج میشوند.
ولی اگر هدف شما هدایت عبور و مرور نباشد،
مثلا شمردن اتومبیلها باشد، آنگاه هر چه چشم بیشتری باشد بهتر است.
میتوانید درخواست کمک کنید!
اگر درخواست کمک کنید، کار بیشتری انجام میشود. و واقعا ما نیازمند کمک هستیم.
کتابخانه مجلس: ۱۷ میلیون کتاب.
که نصف آنها به انگلیسی هستند.
اگر از ۱۰ کتاب تنها یکی
حاوی کلمهای خارج از لغتنامه باشد،
معادل با بیش از دو لغتنامه جامع خواهد بود.
و من کلمهای لغتنامهای نشده —
مثلا کلمه «لغتنامهای نشده» —
را تقریبا در هر کتابی که میخوانم میبینم. روزنامهها چطور؟
بایگانی روزنامهها به سال ۱۷۵۹ برمیگردد.
۵۸.۱ میلیون صفحه روزنامه. اگر از ۱۰۰ تا تنها یکی
از آن صفحات کلمهای لغتنامهای نشده داشته باشد،
یک فرهنگ آکسفورد کامل میشود.
یعنی پانصدهزار کلمه دیگر. پس آن بسیار زیاد است.
و من هنوز مجلات را به حساب نیاوردهام، وبلاگها را نیز حساب نکردهام —
و من در یک هفته نشریه بوینگبوینگ کلمات بیشتری میبینم
تا نیوزویک یا تایم.
اتفاقات زیادی درحال رخ دادن است.
و حتی تعدد معانی را هم در نظر نگرفتهام،
چون عادت حریصانه بعضی از واژگان است که
بیشتر از یک معنی را به خود میگیرند.
حال اگر کلمه «Set» را در نظر بگیرید — میتواند به معنی محل دستفروشی باشد،
میتواند چینچینهای یقه لباسهای دوره الیزابت باشد —
و معانی بسیار دیگری در لغتنامه انگلیسی آکسفورد هست.
لغتنامه آکسفورد ۳۳ شماره مجزا برای واژه «set» دارد.
این کلمه بسیار کوچک، ۳۳ معنی مختلف.
برچسب یکی از آنها اینگونه است: «معانی اختصاصی متفرقه.»
میدانید یاد چه چیزی میافتم؟
یاد عصر جمعه میافتم که کسی میخواهد به سمت یک کافه برود.
یک پلیس واژهها بیرون ایستاده،
و میگوید: «معانی اختصاصی متفرقه.»
پس ما همه این واژگان را داریم، و واقعا به کمک نیاز داریم!
و مسئله این است که میتوانیم تقاضای کمک کنیم —
کمک خواستن آنقدرها هم دشوار نیست.
یعنی که، فرهنگنویسی موشک هواکردن که نیست.
میبینید، من فقط یک سری کلمات و اعداد به شما دادم،
و این فراتر از توضیح بصری است.
اگر لغتنامه را نقشه زبان انگلیسی بدانیم،
چیزهایی که بلدیم این نقاط روشن هستند
و جاهایی که در تاریکی قرار داریم نقاط تیره هستند.
اگر این نقشه تمام کلمات انگلیسی آمریکایی بود، ما چیزی بلد نبودیم.
و حتی قالب زبان را نیز نمیدانیم که به چه شکل است.
اگر این لغتنامه بود — اگر این نقشه انگلیسی آمریکایی بود —
ببینید، ما تصوری قلنبه از فلوریدا داریم،
ولی کالیفرنیایی وجود ندارد!
جای کالیفرنیا در انگلیسی آمریکایی خالی است.
ما به قدر کافی نمیدانیم، و حتی نمیدانیم که جای کالیفرنیا خالی است.
حتی آن جای خالی را هم روی نقشه نمیبینیم.
پس دوباره، فرهنگنویسی موشک هواکردن نیست.
ولی حتی اگر به همان سختی هم بود، دانش موشکی امروزه در حال انجام است
توسط آماتورهای علاقمند. میدانید؟
پیدا کردن چند کلمه هم نمیتواند زیاد سخت باشد!
پس، تعداد کافی از دانشمندان در رشته های دیگر
واقعا از مردم میخواهند تا کمک کنند، و آنها دارند خوب کار میکنند.
به عنوان مثال: eBird را در نظر بگیرید، جاییکه علاقمندان به پرندگان میتوانند
اطلاعات خود را از مشاهده پرندهها آنجا بارگذاری کنند.
و آنگاه پرندهشناسان میتوانند با مراجعه به آن
به ردیابی جمعیتها، مهاجرتها و غیره کمک کنند.
این مایک اوتس است. مایک اوتس در پادشاهی متحده زندگی میکند.
او مدیر یک شرکت آبکاری الکتریکی است.
او بیش از ۱۴۰ ستاره دنبالهدار پیدا کرده است.
او ستارههای زیادی پیدا کرده، یکی از آنها را به اسم او نامگذاری کردهاند.
کمی بعد از مریخ است — یک پیادهروی.
فکر نمیکنم که به این زودی عکسش را در آنجا بگیرد.
اما او ۱۴۰ ستاره دنبالهدار را بدون تلسکوپ پیدا کرده است.
او اطلاعات را از ماهواره NASA SOHO دانلود کرده بود،
و بدین طریق آنها را پیدا کرد.
اگر میتوانیم بدون تلسکوپ ستاره پیدا کنیم،
نبایستی که بتوانیم واژهها را هم پیدا کنیم؟
اکنون همه شما میدانید که از اینها چه منظوری دارم.
چون من اینترنت میروم، که جایی است که همه میروند.
و اینترنت برای جمعآوری لغات عالی است،
چون اینترنت پر از گردآوردندگان است.
و این یکی از فناوریهای کمترشناخته شده اینترنت است،
البته اینترنت در حقیقت تشکیل شده است از واژگان و شور و شوق.
و واژگان و شور و شوق در حقیقت میتوانند
دستورکار فرهنگنویسی باشند. این عالی نیست؟
بنابراین در حال حاضر سایتهای خیلی خوب زیادی برای جمعآوری کلمات وجود دارند،
اما مشکل بعضی از آنها این است که زیاد علمی نیستند.
آنها کلمه را نشان میدهند، ولی زمینه آن را نشان نمیدهند:
از کجا آمده است؟ چه کسی آن را گفته است؟
در کدام روزنامه بوده است؟ چه کتابی؟
چون یک کلمه همانند یک اثر باستانشناسی است.
اگر زادگاه یا خاستگاه اثر را ندانید،
دیگر علم نیست — فقط یک شی زیبا برای دیدن است.
پس واژهٔ بدون ریشه مانند گلی بریده است.
همانطور که میدانید — برای مدتی دیدنی است، ولی زود پژمرده میشود.
بسیار سریع میمیرد.
پس همه این مدت میگفتم،
«لغتنامه، لغتنامه، لغتنامه، لغتنامه.»
نه «یک لغتنامه» یا «لغتنامهها.» و به این دلیل است که —
خوب، مردم لغتنامه را به منزلهٔ کل زبان میگیرند.
آن را به صورت جزئی از کل به کار میبرند.
و یکی از مشکلات دانستن واژهٔ «همدریافتی»
این است که شما دنبال بهانهای برای گفتن این واژه میگردید.
تمام سخنرانی من بهانهای بود تا به این نقطه برسم
که بتوانم جزئی را به عنوان یک کل به شما ارائه کنم.
پس واقعا متاسفم. ولی وقتی بخشی از چیزی را بکار میبرید —
مثل لغتنامه که بخشی از زبان است،
یا یک پرچم که نشانه کشور آمریکاست، نماد یک کشور —
شما آن را جزئی از کل در نظر گرفتهاید.
اما مسئله این است که ما میتوانیم لغتنامه را کل زبان فرض کنیم.
اگر ظرف بزرگتری داشته باشیم میتوانیم تمام لغات را درون آن بگذاریم.
میتوانیم تمام معانی را بگنجانیم.
آیا این نیست که همه معانی بیشتری در زندگی خود میخواهند؟
و ما میتوانیم لغتنامه را نه تنها به نماد یک زبان —
بلکه به کل زبان تبدیل کنیم.
میدونین، من بسیار امیدوارم که پسرم —
که این ماه ۷ ساله میشود — دوست دارم که چیزی را به یاد داشته باشد
که این زمانی شکل عمده لغتنامهها بوده است.
لغتنامهها زمانی این شکلی بودند.
من میخواهم که او اینطور لغتنامه را مثل نوار ۸-ترانهای در نظر بگیرد.
غالبی بود که بدلیل کارآمد نبودن از بین رفت.
واقعا چیزی نبود که مردم نیاز داشتند.
و مسئله این است که، اگر ما بتوانیم تمام لغات را بگنجانیم،
دیگر آن تمایز مصنوعی خوب و بد را ندارد،
و میتوانیم زبان را همچون دانشمندان تعریف کنیم.
میتوانیم نقدهای زیباشناختی را به عهده نویسندگان و سخنرانان بگذاریم.
اگر بتوانیم این کار انجام دهیم، پس من هم میتوانم تمام وقتم را ماهیگیری کنم
و دیگر مجبور نیستم پلیس ترافیک باشم.
از توجه شما بسیار سپاسگزارم.
TED.com translations are made possible by volunteer
translators. Learn more about the
Open Translation Project.
© TED Conferences, LLC. All rights reserved.
من می دانم شما به چه فکر می کنید.
فکر می کنید من راهم را گم کرده ام
و الان کسی روی سن می آید و
من را محترمانه به سر جایم هدابت خواهد کرد.
(تشویق حضار)
همیشه در دوبی همین برخورد را می بینم.
“اینجا تعطیلات اومدی، عزیزم؟”
(خنده)
“اومدی بچهها رو ببینی؟
چقدر می خوای بمونی؟”
خب، راستش دلم می خواهد یک مدت بیشتری بمانم.
من بیشتر سی سال است که در خلیج فارس زندگی و تدریس می کنم.
من بیشتر سی سال است که در خلیج فارس زندگی و تدریس می کنم.
(تشویق حضار)
و در این مدت، تغییرات زیادی مشاهده کرده ام.
اکنون آمار کاملا تکان دهنده است.
اکنون آمار کاملا تکان دهنده است.
و من امروز می خواهم در بارهی از بین رفتن زبانها
و من امروز می خواهم در بارهی از بین رفتن زبانها
و جهانی شدنِ زبان انگلیسی صحبت کنم.
می خواهم دربارهی یکی از دوستانم تعریف کنم
که در ابوظبی به بزرگسالان انگلیسی آموزش می داد.
و یک روز خوب
او تصمیم گرفت آنها را به فضای سبز ببرد
و به آنها کمی لغات از طبیعت یاد بدهد.
ولی عاقبت او بود که داشت لغات عربی
برای گیاهان بومی را یاد می گرفت.
همینطور کاربرد آنها:
کاربردهای دارویی، آرایشی،
خوراکی و نوشیدنی.
آن دانشجوها این اطلاعات را از کجا به دست آورده اند؟
مسلماً از پدربزرگها و مادربزرگهایشان
و حتی از جدهایشان.
لازم نیست به شما یادآوری کنم که چقدر مهم است
توانایی ارتباط میان نسلها.
توانایی ارتباط میان نسلها.
ولی متاسفانه، امروزه،
زبانها با یک سرعت بی سابقهای در حال نابودیاند.
زبانها با یک سرعت بی سابقهای در حال نابودیاند.
هر 14 روز یک زبان می میرد.
در همین حال، امروزه
انگلیسی زبان بین المللی بلامنازع است.
آیا ارتباطی میان این دو وجود دارد؟
خب، من نمی دانم.
آنچه که می دانم این است که تغییرات بسیار زیادی دیده ام.
من اول که به خلیج فارس آمدم، به کویت رفتم.
در روزگاری که کار در آنجا آنچنان ساده نبود.
در واقع، نه اینقدر قدیم.
این خیلی قدیمی تر است.
ولی به هر حال،
من توسط کنسول بریتانیا استخدام شدم
به همراه حدوداً 25 معلم دیگر
و ما اولین غیرمسلمانهایی بودیم که
در مدارس دولتی کویت تدریس می کردیم.
ما برای آموزش انگلیسی آورده شده بودیم
چون دولت می خواست کشور را مدرنیزه کند
و توانایی مردمش را با آموزش افزایش دهد.
و البته انگلستان از ثروت زیبای نفت
مقداری سود برد.
خب.
این آن تغییر بزرگی است که من دیده ام:
اینکه چگونه آموزش انگلیسی آرام آرام
از یک عمل با مزایای دوطرفه
به یک تجارت عظیم بین المللی
به صورتی که امروز هست، تبدیل شده است.
دیگر فقط یک زبان خارجی در برنامهی تحصیلی مدرسه نیست.
و دیگر در انحصار سرزمین اصلی، انگلستان نیست.
و دیگر در انحصار سرزمین اصلی، انگلستان نیست.
بلکه تبدیل به موجی شده است
برای همه ی کشورهای انگلیسی زبان دنیا.
و چرا که نه؟
به هر حال، بهترین آموزشها
طبق آخرین رده بندی های جهانی
در دانشگاه های انگلستان و آمریکا ارائه می شوند.
در دانشگاه های انگلستان و آمریکا ارائه می شوند.
پس طبیعتاً همه می خواهند به زبان انگلیسی آموزش ببینند.
ولی اگر زبان مادری شما انگلیسی نیست،
شما باید یک آزمون را بگذرانید.
با این حساب آیا درست است
که یک دانشجو فقط بر اساس
توانایی زبانیش رد شود؟
فرض کنید یک دانشمند کامپیوتر داریم
که نابغه است.
آیا او به همان زبانی نیاز دارد که یک وکیل نیاز دارد؟
خب من اینطور فکر نمی کنم.
ما معلمهای انگلیسی همواره آنها را رد می کنیم.
ما یک علامت “ایست” می گذاریم،
و آنها را در مسیرشان متوقف می کنیم.
آنها دیگر نمی توانند رویای خود را دنبال کنند،
تا زمانی که انگلیسی را فرا بگیرند.
بگذارید مساله را اینجوری مطرح کنم،
اگر من یک آلمانی زبان تک زبانه را ببینم
که درمان سرطان را دارد
آیا جلوی ورود او به دانشگاه بریتانیایی خود را می گیرم؟
فکر نمی کنم.
ولی مسلماً این کاری است که ما الان می کنیم.
ما مدرسان انگلیسی دربان هستیم.
و شما باید اول ما را راضی کنید
که انگلیسیتان به اندازهی کافی خوب است.
این می تواند خطرناک باشد
که این همه قدرت را
به یک قشر محدود جامعه داده شود.
شاید این مانع بیش از حد ابعاد جهانی داشته باشد.
معنی کلمه در کل به انگلیسی
خب.
می شنوم که می گویید: “اما، تحقیق چی؟ اون که همه اش به انگلیسی است.”
می شنوم که می گویید: “اما، تحقیق چی؟ اون که همه اش به انگلیسی است.”
می شنوم که می گویید: “اما، تحقیق چی؟ اون که همه اش به انگلیسی است.”
خب، کتابها به انگلیسی هستند،
مجلات به انگلیسی چاپ می شوند،
ولی این یک پیشگویی از پیش درست است.
که بر نیاز به انگلیسی تاکید می کند.
و بر همین منوال پیش خواهد رفت.
من از شما می پرسم، چه بر سر ترجمه آمده؟
اگر به دوران طلایی اسلامی نگاه کنید،
آن زمان ترجمه های بیشماری انجام شد.
کتابها از لاتین و یونانی
به عربی و فارسی ترجمه شدند،
و پس از آن به زبانهای
اروپایی ژرمن
و رومن ترجمه شدند.
و اینگونه بر دوران تاریک اروپا نور تابید.
اشتباه برداشت نکنید؛
ای معلمهای انگلیسی
من مخالف آموزش انگلیسی نیستم.
من این را که ما یک زبان بین المللی داریم دوست دارم.
امروزه بیش از گذشته به آن نیاز داریم.
ولی من مخالف استفاده از آن به عنوان یک مانع هستم.
ولی من مخالف استفاده از آن به عنوان یک مانع هستم.
آیا واقعا ما می خواهیم فقط 600 زبان برایمان بماند
و انگلیسی یا چینی زبانهای اصلی باشند؟
ما چیزی بیشتر از این لازم داریم. این خط را کجا باید بکشیم؟
سیستم فعلی هوش را با دانستن زبان انگلیسی همسنگ می داند.
سیستم فعلی هوش را با دانستن زبان انگلیسی همسنگ می داند.
سیستم فعلی هوش را با دانستن زبان انگلیسی همسنگ می داند.
که کاملاً مستبدانه است.
(تشویق حضار)
و می خواهم به شما یادآوری کنم که
آن غولهایی که روشنفکران امروزی روی شانهی آنها ایستاده اند
آن غولهایی که روشنفکران امروزی روی شانهی آنها ایستاده اند
مجبور نبودند انگلیسی بلد باشند،
مجبور نبودند آزمون انگلیسی بگذرانند.
برای مثال، اینشتین.
راستی، او، در مدرسه کودن حساب می شد
چون او در واقع، خوانش پریش بود.
ولی از خوش بختی جهان،
او مجبور نبود آزمون انگلیسی بگذراند.
چون این کار از سال 1964 با تافل شروع شد،
چون این کار از سال 1964 با تافل شروع شد،
آزمون آمریکایی برای زبان انگلیسی.
امروزه به حد انفجار رسیده است.
آزمونهای انگلیسی بسیار زیادی وجود دارد.
و میلیونها دانشجو هر سال در این آزمونها شرکت می کنند.
و میلیونها دانشجو هر سال در این آزمونها شرکت می کنند.
حالا ممکن است که ما فکر کنیم که
هزینهی آزمونها بد نیست، مناسب است.
ولی این شهریهها مانع میلیونها داوطلب فقیر میشود.
ولی این شهریهها مانع میلیونها داوطلب فقیر میشود.
پس ما بلافاصله آنها را رد می کنیم.
(تشویق حضار)
این مرا یاد یک تیتر می اندازد که به تازگی دیده ام:
“آموزش: جدا ساز بزرگ.”
الان آن را درک می کنم،
الان می فهمم چرا مردم روی زبان انگلیسی تمرکز می کنند.
آنها می خواهند بهترین فرصتها را برای فرزندانشان فراهم کنند.
و برای انجام آن، به آموزش غربی نیاز دارند.
چون مسلماً، بهترین مشاغل
به فارغ التحصیلهای دانشگاههای غربی داده می شود،
که قبلاً به آن اشاره کردم.
این یک چرخه است.
خب.
بگذارید یک داستان درباره ی دو دانشمند برایتان تعریف کنم،
دو دانشمند انگلیسی.
آنها داشتند آزمایشی انجام می دادند
در بارهی ژنتیک
و “پاهای جلو” و “پاهای عقب” حیوانات.
ولی آنها به نتایجی که می خواستند نمی رسیدند.
آنها واقعاً مانده بودند که چه کار کنند،
تا اینکه یک دانشمند آلمانی آمد
که متوجه شد آنها برای “پای جلو” و “پای عقب”
از دو کلمهی جدا استفاده می کنند،
درحالی که ژنتیک فرقی بین پاها نمی گذارد
همینطور زبان آلمانی.
بینگو،
مشکل حل شد.
اگر فکری به ذهنت نمی رسد،
گیر می کنی.
ولی اگر زبان دیگری می تواند به آن فکر کند،
آنوقت، با همکاری،
می توانیم بسیار بیشتر یاد بگیریم و به دست بیاوریم.
دختر من،
از کویت به انگلستان آمد.
او علوم و ریاضی را به عربی خوانده بود.
در یک مدرسهی متوسط عربی.
اون باید آنها را در مدرسه ی گرامر خود به انگلیسی ترجمه می کرد.
و او در آن موضوع ها درکلاس خود بهترین بود.
و او در آن موضوع ها درکلاس خود بهترین بود.
که به ما نشان می دهد
که وقتی دانشجویی از خارج پیش ما می آید،
شاید ما به آنها برای آنچه می دانند، اعتبار کافی نمی دهیم.
شاید ما به آنها برای آنچه می دانند، اعتبار کافی نمی دهیم.
و آنها آن را به زبان مادری خود بلد هستند.
وقتی یک زبان می میرد،
ما نمی دانیم چه چیزی را به همراه آن زبان از دست داده ایم.
نمی دانم این زا تازگی از CNN دیده اید یا نه
آنها به این چوپان جوان کنیایی
جایزهی “قهرمانان” را دادند
او نمی توانست شبها در روستای خود درس بخواند
مثل همهی بچه های روستا،
چون چراغ نفتی،
دود دارد و به چشمهای او آسیب رسانده بود.
به هر حال، آنجا هیچوقت نفت کافی نبود،
چون با یک دلار در روز مگر چه می شود خرید؟
پس او یک چراغ خورشیدی
کم هزینه اختراع کرد.
و الان بچه های روستایش
همان نمره هایی را می آورند
که بچه هایی که در خانه برق دارند می آورند.
(تشویق حضار)
وقتی او جایزه اش را گرفت،
او این کلمات زیبا را گفت:
“کودکان می توانند آفریقا را از آنچه امروز هست،
یک قاره ی تاریک،
به سوی یک قارهی روشن هدایت کنند.
یک ایده ی ساده،
که می تواند چنین عواقب گستردهای داشته باشد.
مردمی که نور ندارند،
چه به صورت فیزیکی، و چه استعاری،
نمی توانند آزمونهای ما را بگذرانند،
و ما هرگز نخواهیم دانست آنها چه می دانند.
نگذارید که ما خودمان و آنها را
در تاریکی نگه داریم.
بیایید گوناگونی را ارج نهیم.
مواظب زبانتان باشید.
از آن برای گسترش ایده های بزرگ استفاده کنید.
(تشویق حضار)
از شما بسیار متشکرم.
(تشویق حضار)
TED.com translations are made possible by volunteer
translators. Learn more about the
Open Translation Project.
© TED Conferences, LLC. All rights reserved.
من می دانم شما به چه فکر می کنید.
فکر می کنید من راهم را گم کرده ام
و الان کسی روی سن می آید و
من را محترمانه به سر جایم هدابت خواهد کرد.
(تشویق حضار)
همیشه در دوبی همین برخورد را می بینم.
“اینجا تعطیلات اومدی، عزیزم؟”
(خنده)
“اومدی بچهها رو ببینی؟
چقدر می خوای بمونی؟”
خب، راستش دلم می خواهد یک مدت بیشتری بمانم.
من بیشتر سی سال است که در خلیج فارس زندگی و تدریس می کنم.
من بیشتر سی سال است که در خلیج فارس زندگی و تدریس می کنم.
(تشویق حضار)
و در این مدت، تغییرات زیادی مشاهده کرده ام.
اکنون آمار کاملا تکان دهنده است.
اکنون آمار کاملا تکان دهنده است.
و من امروز می خواهم در بارهی از بین رفتن زبانها
و من امروز می خواهم در بارهی از بین رفتن زبانها
و جهانی شدنِ زبان انگلیسی صحبت کنم.
می خواهم دربارهی یکی از دوستانم تعریف کنم
که در ابوظبی به بزرگسالان انگلیسی آموزش می داد.
و یک روز خوب
او تصمیم گرفت آنها را به فضای سبز ببرد
و به آنها کمی لغات از طبیعت یاد بدهد.
ولی عاقبت او بود که داشت لغات عربی
برای گیاهان بومی را یاد می گرفت.
همینطور کاربرد آنها:
کاربردهای دارویی، آرایشی،
خوراکی و نوشیدنی.
آن دانشجوها این اطلاعات را از کجا به دست آورده اند؟
مسلماً از پدربزرگها و مادربزرگهایشان
و حتی از جدهایشان.
لازم نیست به شما یادآوری کنم که چقدر مهم است
توانایی ارتباط میان نسلها.
توانایی ارتباط میان نسلها.
ولی متاسفانه، امروزه،
زبانها با یک سرعت بی سابقهای در حال نابودیاند.
زبانها با یک سرعت بی سابقهای در حال نابودیاند.
هر 14 روز یک زبان می میرد.
در همین حال، امروزه
انگلیسی زبان بین المللی بلامنازع است.
آیا ارتباطی میان این دو وجود دارد؟
خب، من نمی دانم.
آنچه که می دانم این است که تغییرات بسیار زیادی دیده ام.
من اول که به خلیج فارس آمدم، به کویت رفتم.
در روزگاری که کار در آنجا آنچنان ساده نبود.
در واقع، نه اینقدر قدیم.
این خیلی قدیمی تر است.
ولی به هر حال،
من توسط کنسول بریتانیا استخدام شدم
به همراه حدوداً 25 معلم دیگر
و ما اولین غیرمسلمانهایی بودیم که
در مدارس دولتی کویت تدریس می کردیم.
ما برای آموزش انگلیسی آورده شده بودیم
چون دولت می خواست کشور را مدرنیزه کند
و توانایی مردمش را با آموزش افزایش دهد.
و البته انگلستان از ثروت زیبای نفت
مقداری سود برد.
خب.
این آن تغییر بزرگی است که من دیده ام:
اینکه چگونه آموزش انگلیسی آرام آرام
از یک عمل با مزایای دوطرفه
به یک تجارت عظیم بین المللی
به صورتی که امروز هست، تبدیل شده است.
دیگر فقط یک زبان خارجی در برنامهی تحصیلی مدرسه نیست.
و دیگر در انحصار سرزمین اصلی، انگلستان نیست.
و دیگر در انحصار سرزمین اصلی، انگلستان نیست.
بلکه تبدیل به موجی شده است
برای همه ی کشورهای انگلیسی زبان دنیا.
و چرا که نه؟
به هر حال، بهترین آموزشها
طبق آخرین رده بندی های جهانی
در دانشگاه های انگلستان و آمریکا ارائه می شوند.
در دانشگاه های انگلستان و آمریکا ارائه می شوند.
پس طبیعتاً همه می خواهند به زبان انگلیسی آموزش ببینند.
ولی اگر زبان مادری شما انگلیسی نیست،
شما باید یک آزمون را بگذرانید.
با این حساب آیا درست است
که یک دانشجو فقط بر اساس
توانایی زبانیش رد شود؟
فرض کنید یک دانشمند کامپیوتر داریم
که نابغه است.
آیا او به همان زبانی نیاز دارد که یک وکیل نیاز دارد؟
خب من اینطور فکر نمی کنم.
ما معلمهای انگلیسی همواره آنها را رد می کنیم.
ما یک علامت “ایست” می گذاریم،
و آنها را در مسیرشان متوقف می کنیم.
آنها دیگر نمی توانند رویای خود را دنبال کنند،
تا زمانی که انگلیسی را فرا بگیرند.
بگذارید مساله را اینجوری مطرح کنم،
اگر من یک آلمانی زبان تک زبانه را ببینم
که درمان سرطان را دارد
آیا جلوی ورود او به دانشگاه بریتانیایی خود را می گیرم؟
فکر نمی کنم.
ولی مسلماً این کاری است که ما الان می کنیم.
ما مدرسان انگلیسی دربان هستیم.
و شما باید اول ما را راضی کنید
که انگلیسیتان به اندازهی کافی خوب است.
این می تواند خطرناک باشد
که این همه قدرت را
به یک قشر محدود جامعه داده شود.
شاید این مانع بیش از حد ابعاد جهانی داشته باشد.
معنی کلمه در کل به انگلیسی
خب.
می شنوم که می گویید: “اما، تحقیق چی؟ اون که همه اش به انگلیسی است.”
می شنوم که می گویید: “اما، تحقیق چی؟ اون که همه اش به انگلیسی است.”
می شنوم که می گویید: “اما، تحقیق چی؟ اون که همه اش به انگلیسی است.”
خب، کتابها به انگلیسی هستند،
مجلات به انگلیسی چاپ می شوند،
ولی این یک پیشگویی از پیش درست است.
که بر نیاز به انگلیسی تاکید می کند.
و بر همین منوال پیش خواهد رفت.
من از شما می پرسم، چه بر سر ترجمه آمده؟
اگر به دوران طلایی اسلامی نگاه کنید،
آن زمان ترجمه های بیشماری انجام شد.
کتابها از لاتین و یونانی
به عربی و فارسی ترجمه شدند،
و پس از آن به زبانهای
اروپایی ژرمن
و رومن ترجمه شدند.
و اینگونه بر دوران تاریک اروپا نور تابید.
اشتباه برداشت نکنید؛
ای معلمهای انگلیسی
من مخالف آموزش انگلیسی نیستم.
من این را که ما یک زبان بین المللی داریم دوست دارم.
امروزه بیش از گذشته به آن نیاز داریم.
ولی من مخالف استفاده از آن به عنوان یک مانع هستم.
ولی من مخالف استفاده از آن به عنوان یک مانع هستم.
آیا واقعا ما می خواهیم فقط 600 زبان برایمان بماند
و انگلیسی یا چینی زبانهای اصلی باشند؟
ما چیزی بیشتر از این لازم داریم. این خط را کجا باید بکشیم؟
سیستم فعلی هوش را با دانستن زبان انگلیسی همسنگ می داند.
سیستم فعلی هوش را با دانستن زبان انگلیسی همسنگ می داند.
سیستم فعلی هوش را با دانستن زبان انگلیسی همسنگ می داند.
که کاملاً مستبدانه است.
(تشویق حضار)
و می خواهم به شما یادآوری کنم که
آن غولهایی که روشنفکران امروزی روی شانهی آنها ایستاده اند
آن غولهایی که روشنفکران امروزی روی شانهی آنها ایستاده اند
مجبور نبودند انگلیسی بلد باشند،
مجبور نبودند آزمون انگلیسی بگذرانند.
برای مثال، اینشتین.
راستی، او، در مدرسه کودن حساب می شد
چون او در واقع، خوانش پریش بود.
ولی از خوش بختی جهان،
او مجبور نبود آزمون انگلیسی بگذراند.
چون این کار از سال 1964 با تافل شروع شد،
چون این کار از سال 1964 با تافل شروع شد،
آزمون آمریکایی برای زبان انگلیسی.
امروزه به حد انفجار رسیده است.
آزمونهای انگلیسی بسیار زیادی وجود دارد.
و میلیونها دانشجو هر سال در این آزمونها شرکت می کنند.
و میلیونها دانشجو هر سال در این آزمونها شرکت می کنند.
حالا ممکن است که ما فکر کنیم که
هزینهی آزمونها بد نیست، مناسب است.
ولی این شهریهها مانع میلیونها داوطلب فقیر میشود.
ولی این شهریهها مانع میلیونها داوطلب فقیر میشود.
پس ما بلافاصله آنها را رد می کنیم.
(تشویق حضار)
این مرا یاد یک تیتر می اندازد که به تازگی دیده ام:
“آموزش: جدا ساز بزرگ.”
الان آن را درک می کنم،
الان می فهمم چرا مردم روی زبان انگلیسی تمرکز می کنند.
آنها می خواهند بهترین فرصتها را برای فرزندانشان فراهم کنند.
و برای انجام آن، به آموزش غربی نیاز دارند.
چون مسلماً، بهترین مشاغل
به فارغ التحصیلهای دانشگاههای غربی داده می شود،
که قبلاً به آن اشاره کردم.
این یک چرخه است.
خب.
بگذارید یک داستان درباره ی دو دانشمند برایتان تعریف کنم،
دو دانشمند انگلیسی.
آنها داشتند آزمایشی انجام می دادند
در بارهی ژنتیک
و “پاهای جلو” و “پاهای عقب” حیوانات.
ولی آنها به نتایجی که می خواستند نمی رسیدند.
آنها واقعاً مانده بودند که چه کار کنند،
تا اینکه یک دانشمند آلمانی آمد
که متوجه شد آنها برای “پای جلو” و “پای عقب”
از دو کلمهی جدا استفاده می کنند،
درحالی که ژنتیک فرقی بین پاها نمی گذارد
همینطور زبان آلمانی.
بینگو،
مشکل حل شد.
اگر فکری به ذهنت نمی رسد،
گیر می کنی.
ولی اگر زبان دیگری می تواند به آن فکر کند،
آنوقت، با همکاری،
می توانیم بسیار بیشتر یاد بگیریم و به دست بیاوریم.
دختر من،
از کویت به انگلستان آمد.
او علوم و ریاضی را به عربی خوانده بود.
در یک مدرسهی متوسط عربی.
اون باید آنها را در مدرسه ی گرامر خود به انگلیسی ترجمه می کرد.
و او در آن موضوع ها درکلاس خود بهترین بود.
و او در آن موضوع ها درکلاس خود بهترین بود.
که به ما نشان می دهد
که وقتی دانشجویی از خارج پیش ما می آید،
شاید ما به آنها برای آنچه می دانند، اعتبار کافی نمی دهیم.
شاید ما به آنها برای آنچه می دانند، اعتبار کافی نمی دهیم.
و آنها آن را به زبان مادری خود بلد هستند.
وقتی یک زبان می میرد،
ما نمی دانیم چه چیزی را به همراه آن زبان از دست داده ایم.
نمی دانم این زا تازگی از CNN دیده اید یا نه
آنها به این چوپان جوان کنیایی
جایزهی “قهرمانان” را دادند
او نمی توانست شبها در روستای خود درس بخواند
مثل همهی بچه های روستا،
چون چراغ نفتی،
دود دارد و به چشمهای او آسیب رسانده بود.
به هر حال، آنجا هیچوقت نفت کافی نبود،
چون با یک دلار در روز مگر چه می شود خرید؟
پس او یک چراغ خورشیدی
کم هزینه اختراع کرد.
و الان بچه های روستایش
همان نمره هایی را می آورند
که بچه هایی که در خانه برق دارند می آورند.
(تشویق حضار)
وقتی او جایزه اش را گرفت،
او این کلمات زیبا را گفت:
“کودکان می توانند آفریقا را از آنچه امروز هست،
یک قاره ی تاریک،
به سوی یک قارهی روشن هدایت کنند.
یک ایده ی ساده،
که می تواند چنین عواقب گستردهای داشته باشد.
مردمی که نور ندارند،
چه به صورت فیزیکی، و چه استعاری،
نمی توانند آزمونهای ما را بگذرانند،
و ما هرگز نخواهیم دانست آنها چه می دانند.
نگذارید که ما خودمان و آنها را
در تاریکی نگه داریم.
بیایید گوناگونی را ارج نهیم.
مواظب زبانتان باشید.
از آن برای گسترش ایده های بزرگ استفاده کنید.
(تشویق حضار)
از شما بسیار متشکرم.
(تشویق حضار)
TED.com translations are made possible by volunteer
translators. Learn more about the
Open Translation Project.
© TED Conferences, LLC. All rights reserved.
من یک لغت نامه نویسم.
فرهنگ لغت می نویسم.
در مقام یک لغت شناس اصل کارم،
تلاش برای ارایه تمام لغات ممکن
در فرهنگ لغت است.
کار من این نیست که تصمیم بگیرم
چه جیزی کلمه است؛ این کار شماست.
همه کسانی که انگلیسی صحبت می کنند؛
با هم تصمیم می گیرند
که چه چیزی کلمه است و چه چیزی نیست.
در اصل هر زبان گروهی از افراد است
که برای فهم یکدیگر به توافق رسیده اند.
وقتی میخوان تصمیم بگیرند
که یک کلمه خوب یا بد است،
در اصل دلیل قاطعی ندارند.
برای همین یه وقتها فقط میگن:
“چون دستور زبان اینه!”
(خنده ی حضار)
واقعیتش دستور زبان زیاد برام مهم نیست
— به کسی نگید.
اما در حقیقت دو نوع دستور زبان داریم.
نوعی دستور زبان که درونِ ذهنِ ماست،
که اگه زبانی، زبان بومی شما باشه
یا به زبانی خوب صحبت کنید،
این همان قوانین ناخودآگاه ی هستند که
در حین صحبت رعایت می کنید.
این همان چیزی است که شخص
از همان کودکی یاد میگیره.
یک مثال:
این یک واگ است.
این یه واگه.
حالا یک واگ دیگه.
دوتا واگ داریم.
آنها دو واگ…..
حضار: “هستند”.
سخنران: دقیقا.
می دونید چه جوری باید کلمه رو جمع ببندید.
این قانون در ذهن شما است.
اصلا نیازی نیست کسی بهتون یاد بده.
همینجوری متوجه میشید.
این تحقیقی است که سال ۱۹۵۸
یکی از اساتید دانشگاه بوستون
به نام جیم برکو گلیسن ابداع کرد.
در این مورد بحث زیاد شده است.
این قوانین که به طور طبیعی
در ذهن شما هستند
شبیه به قوانین رانندگی نیست،
بلکه بیشتر شبیه قوانین طبیعته.
برای پیروی از قوانین طبیعت ،
نیازی نیست کسی به شما یاد آوری کنه.
مثلا وقتی صبح دارید از خونه میرید بیرون
مادرتون نمیگه
“عزیزم…هوا سرده. لباس گرم بپوش
راستی یادت باشه
قانون جاذبه زمین رو رعایت کنی”
هیچ کس اینو نمیگه.
یه سری قوانین دیگه هست
که بشتر تحت رفتار هستند تا طبیعت.
برای همین می تونید
به کلمه ای مثل کلاه فکر کنید
چون کاربرد کلاه رو می دونید
نیازی نیست که کسی بهتون بگه
“کلاه رو پات نکن”
چیزی که گاهی بهتون میگن اینه
“میشه اینجا هم کلاه داشت؟”
چه کسانی کلاه میذارن؟
چه نوع کلاه هایی رو سر میکنی؟
اینها نمونه دوم از کاربرد دستور زبان هستن
که زبانشناسان در برابر کلمه دستور زبان
معمولا میگن” کاربرد کلمه”.
یه وقتها بعضی ها با این قوانین دستور زبان
مردم رو از ساخت لغات جدید می ترسونن.
به نظر من این خیلی احمقانه است.
مثلا مدام می شنوید که دیگران میگن
“خلاق باش. آهنگ جدید بساز، هنر جدید،
یه چیز جدید خلق کن، علم، فناوری”
ولی وقتی پای کلمه میاد وسط میگن
“بسه دیگه. زیاد خلاقیت خرج نکن.
نابغه! یه استراحتی به مغزت بده.”
(خنده حضار)
اصلا نمی فهمم یعنی چی.
کلمات شگفت انگیز هستن.
باید کلی کلمه داشته باشیم.
ازتون میخوام هر چقدر میتوند
کلمه جدید بسازید.
میخوام بهتون شش روش ساخت کلمه جدید
در انگلیسی رو یاد بدم.
معنی کلمه در کل به انگلیسی
روش اول ،راحت ترین راهه.
خیلی راحت از زبانهای دیگه بدزدید.
(خنده حضار)
زبانشناسان به این میگن “قرض گرفتن”
ولی هیج وقت کلمه رو پس نمیدیم
پس ،رک بگم
این دزدیه.
معمولا کلمه هایی رو می دزدیم که دوست داریم
مثلا یه غذای خوشمزه.
“کامکوات” از چین. یا “کارامل”از فرانسه.
یا مثل نینجا برای دزدی در در موارد جالب.
خود کلمه “نینجا” ژاپنی است.
کلمه جالبی است
چون معمولا از نینجاها نمیشه دزدی کرد
(خنده حضار)
راه دوم برای ساختن کلمه در انگلیسی
به هم چسبوندن دو کلمه با همدیگه است.
بهش میگن” ترکیب”.
کلمات در انگلیسی شبیه لگو هستن:
یه کم فشار بهشون بیارید،
می تونید بهم بچسبونیدشون.
(خنده حضار)
این کار رو مدام انجام میدیم:
کلماتی مثل “heartbroken”، “bookworm”
“sandcastle” همه ترکیبی هستن.
پس کلمات ترکیبی بسازید.. مثل Duckface
منتها شکلش نشید.
(خنده حضار).
روش سوم شبیه همون ترکیبه.
وقتی برای چسبوندن کلمه ها
زیاد زور بزنید،
یه مقدارش میریزه.
به اینا میگن کلمات “تلفیقی”
مثل “brunch” که از تلفیق
“breakfast” با “lunch” درست شده
یا “Motel” از تلفیق
“motor” با ” hotel”
اینجا کیا می دونستن که motel
یه کلمه تلفیق شده است؟
این کلمه ها اونقدر قدمتشون زیاده
که اکثرا افراد نمی دونن اصلش چی بوده.
کلمه “Edutainment” تلفیق
” Education” با ” Entertaiment” است.
و البته “Electrocute” تلفیق
“electric” با “execute”
(خنده حضار)
روش چهارم ساخت کلمه
تغییر نقش کلمه است.
به این روش میگن” تغییر ساختار”
یه کلمه با یه بخش دستوری خاص را بردارید
تبدیلش کنید به یه بخش دستوری دیگه.
کیا اینجا می دونن “friend” فقط فعل نیست؟
“Friend”اولش اسم بوده
بعدا ما فعلش کردیم.
تقریبا همه کلمات رو در انگلیسی
میشه فعل کرد.
حتی می تونید یه صفت رو به اسم تبدیل کنید.
کلمه”Commercial” اولش صفت بود
ولی الان یک اسمه.
میشه “سبزی کاری ” هم کرد!…
روش پنجم ، سر و ته کلمه رو زدنه..
یه کلمه رو بردارید
و کمی سر و تهش رو بزنید.
مثلا قبل از اینکه “Edit” داشته باشیم
کلمه “Editor” رو داشتیم.
“Edit” از “Editor” گرفته شده.
یه وقتها خیلی مسخره میشه، مثلا
Bulldozers bulldoze یا butlers butle
و burglers burgle.
( خنده حضار)
روش ششم، برای ساخت کلمه
گرفتن کلمات اول جمله
و چسبوندن آنها به هم دیگه است.
مثلا National Aeronautics
and Space Administration میشه NASA.
با هر چیزی میشه اینکار رو کرد.
مثلا OMG!
اصلا مهم نیست
اگه کلملت مسخره به نظر بیان
اینها می تونن کلمه های خوبی بشن.
کلمه “Absquatulate”
یکی از اون کلملت محشره.
یا کلمه “Mugwump”
مهم نیست کلمه ها خیلی عادی به نظر بیان.
می تونه احمقانه باشه.
چرا باید اینکار رو بکنید؟
باید کلمه های جدید بسازید چرا که
هر کلمه فرصتی است برای ابراز عقاید
و انتقال مفاهیم.
کلمه های جدید توجه افراد رو جلب میکنن.
باعث میشه افراد روی حرف شما تمرکز کنن.
و فرصتی رو فراهم میکنه
تا منظورتون رو بهتر انتقال بدبد.
خیلی ها در این مورد میگن
“این در آینده اتفاق می افته،
شما فقط می تونید به ما در تحقیق و ابداع
کمک کنید.”
ولی از همین الان میشه اینکارو کرد.
زبان سن و سال و زمان نمی شناسه.
پس، یالا، از همین امروز شروع کنید.
کلمه هاتون رو برام بفرستید،
تا من در فرهنگ لغت انلایم wordnik بذارم.
ممنونم.
( تشویق حضار)
TED.com translations are made possible by volunteer
translators. Learn more about the
Open Translation Project.
© TED Conferences, LLC. All rights reserved.
من یک لغت نامه نویسم.
فرهنگ لغت می نویسم.
در مقام یک لغت شناس اصل کارم،
تلاش برای ارایه تمام لغات ممکن
در فرهنگ لغت است.
کار من این نیست که تصمیم بگیرم
چه جیزی کلمه است؛ این کار شماست.
همه کسانی که انگلیسی صحبت می کنند؛
با هم تصمیم می گیرند
که چه چیزی کلمه است و چه چیزی نیست.
در اصل هر زبان گروهی از افراد است
که برای فهم یکدیگر به توافق رسیده اند.
وقتی میخوان تصمیم بگیرند
که یک کلمه خوب یا بد است،
در اصل دلیل قاطعی ندارند.
برای همین یه وقتها فقط میگن:
“چون دستور زبان اینه!”
(خنده ی حضار)
واقعیتش دستور زبان زیاد برام مهم نیست
— به کسی نگید.
اما در حقیقت دو نوع دستور زبان داریم.
نوعی دستور زبان که درونِ ذهنِ ماست،
که اگه زبانی، زبان بومی شما باشه
یا به زبانی خوب صحبت کنید،
این همان قوانین ناخودآگاه ی هستند که
در حین صحبت رعایت می کنید.
این همان چیزی است که شخص
از همان کودکی یاد میگیره.
یک مثال:
این یک واگ است.
این یه واگه.
حالا یک واگ دیگه.
دوتا واگ داریم.
آنها دو واگ…..
حضار: “هستند”.
سخنران: دقیقا.
می دونید چه جوری باید کلمه رو جمع ببندید.
این قانون در ذهن شما است.
اصلا نیازی نیست کسی بهتون یاد بده.
همینجوری متوجه میشید.
این تحقیقی است که سال ۱۹۵۸
یکی از اساتید دانشگاه بوستون
به نام جیم برکو گلیسن ابداع کرد.
در این مورد بحث زیاد شده است.
این قوانین که به طور طبیعی
در ذهن شما هستند
شبیه به قوانین رانندگی نیست،
بلکه بیشتر شبیه قوانین طبیعته.
برای پیروی از قوانین طبیعت ،
نیازی نیست کسی به شما یاد آوری کنه.
مثلا وقتی صبح دارید از خونه میرید بیرون
مادرتون نمیگه
“عزیزم…هوا سرده. لباس گرم بپوش
راستی یادت باشه
قانون جاذبه زمین رو رعایت کنی”
هیچ کس اینو نمیگه.
یه سری قوانین دیگه هست
که بشتر تحت رفتار هستند تا طبیعت.
برای همین می تونید
به کلمه ای مثل کلاه فکر کنید
چون کاربرد کلاه رو می دونید
نیازی نیست که کسی بهتون بگه
“کلاه رو پات نکن”
چیزی که گاهی بهتون میگن اینه
“میشه اینجا هم کلاه داشت؟”
چه کسانی کلاه میذارن؟
چه نوع کلاه هایی رو سر میکنی؟
اینها نمونه دوم از کاربرد دستور زبان هستن
که زبانشناسان در برابر کلمه دستور زبان
معمولا میگن” کاربرد کلمه”.
یه وقتها بعضی ها با این قوانین دستور زبان
مردم رو از ساخت لغات جدید می ترسونن.
به نظر من این خیلی احمقانه است.
مثلا مدام می شنوید که دیگران میگن
“خلاق باش. آهنگ جدید بساز، هنر جدید،
یه چیز جدید خلق کن، علم، فناوری”
ولی وقتی پای کلمه میاد وسط میگن
“بسه دیگه. زیاد خلاقیت خرج نکن.
نابغه! یه استراحتی به مغزت بده.”
(خنده حضار)
اصلا نمی فهمم یعنی چی.
کلمات شگفت انگیز هستن.
باید کلی کلمه داشته باشیم.
ازتون میخوام هر چقدر میتوند
کلمه جدید بسازید.
میخوام بهتون شش روش ساخت کلمه جدید
در انگلیسی رو یاد بدم.
معنی کلمه در کل به انگلیسی
روش اول ،راحت ترین راهه.
خیلی راحت از زبانهای دیگه بدزدید.
(خنده حضار)
زبانشناسان به این میگن “قرض گرفتن”
ولی هیج وقت کلمه رو پس نمیدیم
پس ،رک بگم
این دزدیه.
معمولا کلمه هایی رو می دزدیم که دوست داریم
مثلا یه غذای خوشمزه.
“کامکوات” از چین. یا “کارامل”از فرانسه.
یا مثل نینجا برای دزدی در در موارد جالب.
خود کلمه “نینجا” ژاپنی است.
کلمه جالبی است
چون معمولا از نینجاها نمیشه دزدی کرد
(خنده حضار)
راه دوم برای ساختن کلمه در انگلیسی
به هم چسبوندن دو کلمه با همدیگه است.
بهش میگن” ترکیب”.
کلمات در انگلیسی شبیه لگو هستن:
یه کم فشار بهشون بیارید،
می تونید بهم بچسبونیدشون.
(خنده حضار)
این کار رو مدام انجام میدیم:
کلماتی مثل “heartbroken”، “bookworm”
“sandcastle” همه ترکیبی هستن.
پس کلمات ترکیبی بسازید.. مثل Duckface
منتها شکلش نشید.
(خنده حضار).
روش سوم شبیه همون ترکیبه.
وقتی برای چسبوندن کلمه ها
زیاد زور بزنید،
یه مقدارش میریزه.
به اینا میگن کلمات “تلفیقی”
مثل “brunch” که از تلفیق
“breakfast” با “lunch” درست شده
یا “Motel” از تلفیق
“motor” با ” hotel”
اینجا کیا می دونستن که motel
یه کلمه تلفیق شده است؟
این کلمه ها اونقدر قدمتشون زیاده
که اکثرا افراد نمی دونن اصلش چی بوده.
کلمه “Edutainment” تلفیق
” Education” با ” Entertaiment” است.
و البته “Electrocute” تلفیق
“electric” با “execute”
(خنده حضار)
روش چهارم ساخت کلمه
تغییر نقش کلمه است.
به این روش میگن” تغییر ساختار”
یه کلمه با یه بخش دستوری خاص را بردارید
تبدیلش کنید به یه بخش دستوری دیگه.
کیا اینجا می دونن “friend” فقط فعل نیست؟
“Friend”اولش اسم بوده
بعدا ما فعلش کردیم.
تقریبا همه کلمات رو در انگلیسی
میشه فعل کرد.
حتی می تونید یه صفت رو به اسم تبدیل کنید.
کلمه”Commercial” اولش صفت بود
ولی الان یک اسمه.
میشه “سبزی کاری ” هم کرد!…
روش پنجم ، سر و ته کلمه رو زدنه..
یه کلمه رو بردارید
و کمی سر و تهش رو بزنید.
مثلا قبل از اینکه “Edit” داشته باشیم
کلمه “Editor” رو داشتیم.
“Edit” از “Editor” گرفته شده.
یه وقتها خیلی مسخره میشه، مثلا
Bulldozers bulldoze یا butlers butle
و burglers burgle.
( خنده حضار)
روش ششم، برای ساخت کلمه
گرفتن کلمات اول جمله
و چسبوندن آنها به هم دیگه است.
مثلا National Aeronautics
and Space Administration میشه NASA.
با هر چیزی میشه اینکار رو کرد.
مثلا OMG!
اصلا مهم نیست
اگه کلملت مسخره به نظر بیان
اینها می تونن کلمه های خوبی بشن.
کلمه “Absquatulate”
یکی از اون کلملت محشره.
یا کلمه “Mugwump”
مهم نیست کلمه ها خیلی عادی به نظر بیان.
می تونه احمقانه باشه.
چرا باید اینکار رو بکنید؟
باید کلمه های جدید بسازید چرا که
هر کلمه فرصتی است برای ابراز عقاید
و انتقال مفاهیم.
کلمه های جدید توجه افراد رو جلب میکنن.
باعث میشه افراد روی حرف شما تمرکز کنن.
و فرصتی رو فراهم میکنه
تا منظورتون رو بهتر انتقال بدبد.
خیلی ها در این مورد میگن
“این در آینده اتفاق می افته،
شما فقط می تونید به ما در تحقیق و ابداع
کمک کنید.”
ولی از همین الان میشه اینکارو کرد.
زبان سن و سال و زمان نمی شناسه.
پس، یالا، از همین امروز شروع کنید.
کلمه هاتون رو برام بفرستید،
تا من در فرهنگ لغت انلایم wordnik بذارم.
ممنونم.
( تشویق حضار)
TED.com translations are made possible by volunteer
translators. Learn more about the
Open Translation Project.
© TED Conferences, LLC. All rights reserved.
شما واژهای در دفتر واژه ثبت نکردهاید.
ترتیب بر اساس:
برای رفع محدودیت کاربر ویژه شویدبا حذف کوکی، لیست لغات از بین خواهد رفت.
واژه: کلبه
نقش دستوری: اسم
معنی کلمه در کل به انگلیسی
آواشناسی: kolbe
الگوی تکیه: WS
شمارگان هجا: ۲
برابر ابجد: ۵۷
فقع را بخوانید.فقه را بخوانید.فقها را بخوانید.
این ویژگی تنها برای کاربران ویژه فعال است.
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
cabana, cabin, cottage, hovel, hut, lodge, shack, shanty
همانطور که میدانیم، هم در ترجمه فارسی به انگلیسی و هم در ترجمه انگلیسی به فارسی، مترجم میبایست برای کلیه کلمات، عبارات، و اصطلاحات معادل هایی شایسته در زبان مقصد پیدا کند که علاوه بر انتقال صحیح مطلب مخاطب پسند نیز باشد. به نظر میرسد این کار همانطور که در بالا گفته شد برای مترجم انگلیسی به فارسی آسانتر باشد، زیرا وی در اثر سالها زندگی در سرزمین مادری به صورت خودآگاه و ناخودآگاه با زبان و ادب فارسی آشنایی دارد و راحت تر می تواند منظور نویسنده را به زبان مقصد برگرداند.
اما ترجمه فارسی به انگلیسی دشواری های مخصوص به خود را دارد. مترجم فارسی به انگلیسی می بایست تلاش کند جملاتش تا حد امکان با ساختارهای زبان انگلیسی همخوانی داشته باشد، واژگانی که گزینش می کند معنای دقیق واژگان فارسی را منتقل کند، ترکیب هایی بسازد که زیبا و معمول باشند، برای تعبیرهای عامیانه (slangs) و ضربالمثلها (proverbs) برگردانهای صحیح بیابد، و در نهایت گزینش کلمات را با توجه به معانی ضمنی آن ها انجام دهد. تمام این ها، مخصوصا برای شخصی که در کشورهای انگلیسی زبان زندگی نکرده است چالش های بزرگی را در پی دارد. بنابراین می توان گفت ترجمه فارسی به انگلیسی کاری بسیار دشوار و نیازمند سالها تجربه و ممارست در انجام ترجمه است.
به عقیده بسیاری از اساتید فن، مترجم فارسی به انگلیسی، برای عبور از این موانع، در حین ترجمه باید خود را از قید و بند ساختار زبان فارسی برهاند و تلاش کند مفاهیم را با ساختار انگلیسی منتقل کند؛ به عبارتی دیگر، میبایست از دید یک انگلیسی زبان به متن نگاه کند.
برای انجام سفارش کافیست به صفحه ثبت سفارش ترجمه فارسی به انگلیسی مراجعه کنید. ترجمه فارسی به انگلیسی در شبکه مترجمین ایران با دو کیفیت نقرهای و طلایی انجام پذیر است.
سفارش ترجمه فارسی به انگلیسی
ضریب تاثیر یا Impact Factor نشان می دهد که مقالات یک ژورنال چه میزان توسط خواننده ها مطالعه می شود و چقدر در سایر مقالات به آنها ارجاع داده می شود. البته این نشان دهنده این مسئله نیست که چند بار به یک مقالۀ مشخص (مثلاً، مقاله شما) ارجاع داده شده است و معیاری است کلی از تمام مقالات آن ژورنال. زیرا همانطور که گفته شد، به مقالات تحلیلی ممکن است بارها ارجاع داده شود در حالی که برخی مقالات هیچگاه ذکر نمی شوند. در شبکه مترجمین ایران ترجمه فارسی به انگلیسی به سبک مقالات با ضریب تاثیر بالا انجام می شود.
معنی کلمه در کل به انگلیسی
مجموعه از معتبرترین نشریات در زمینه های تخصصی گوناگون
مجموعه از مهمترین کنفرانس ها و ژورنال های زمینه برق، کامپیوتر سخت افزار، نرم افزار
برگزار کننده کنفرانس در زمینه محاسبات
از جمله مشهورترین ژورنال های پزشکی جهان
در ترجمه فارسی به انگلیسی، تسلط اندک یا متوسط به زبان انگلیسی (زبان معیار مقالات بین المللی)، حتی با وجود آشنایی کامل با دایره کلمات تخصصی رشته، برای نوشتن مقاله ای بدون ایراد زبانی کافی نیست. توجه نکردن به این مسئله مهم می تواند باعث رد شدن مقاله تان شود، حتی اگر مطلبی کاملاً تازه ارائه کرده باشید. مقالات باید توسط کسانی ترجمه شوند که علاوه بر مسلط بودن به زبان انگلیسی به ادبیات مقاله نویسی نیز مسلط باشند.
در این جدول برخی از مقالات ترجمه شده از فارسی به انگلیسی به همراه نام کنفرانس یا ژورنال مشاهده می شود.
یکی از مهم ترین خدمات ارائه شده در شبکه مترجمین ایران ترجمه متون مختلف در زمینه های متنوع تخصصی از انگلیسی به فارسی است. اهمیت زبان انگلیسی امروزه بر کسی پوشیده نیست، چرا که انگلیسی دومین زبان پر تکلم و مهمترین زبان ثانوی جهان است. آمارها نشان می دهند که بیش از 330 میلیون نفر در دنیا به انگلیسی به عنوان زبان مادری صحبت می کنند و تعداد افرادی که زبان انگلیسی را به عنوان زبان دوم خود انتخاب کرده اند، به بیش از یک میلیارد نفر رسیده است. به علاوه، از اوایل قرن بیستم به بعد، انگلیسی در بین تمام کشورهای جهان به عنوان زبان بین المللی پذیرفته شده است و کلیه ارتباطات بین دو شخص حقیقی یا حقوقی از ملیت های گوناگون، از طریق زبان مشترک انگلیسی انجام می پذیرد. نیمی از مجموعه معارف جهان به زبان انگلیسی ارائه شده و بخش اعظم مطالب موجود در اینترنت به زبان انگلیسی نوشته شده اند. انگلیسی همچنین به عنوان زبان تجارت و آموزش بین المللی و زبان دیپلماسی شناخته شده است.
با توجه به اهمیت فوق العاده ترجمه انگلیسی به فارسی، ما راه حل انحصاری برای پوشش نیاز های ترجمه ای شما به شکل آنلاین ارائه می دهیم. کلیه مدارک و متون رسمی با ترجمه به انگلیسی می تواند در دنیای خارج از ایران ارزشمند و قابل پذیرش باشد. مقالات علمی پژوهشی یک محقق یا دانشجو برای ارائه و حضور در همایش ها و نشست های بینالمللی لازم است به زبان انگلیسی ترجمه شود. بیشتر متون علمی و دانشگاهی جهان، اعم از کتاب، مقاله یا مطالب سایت های گوناگون به زبان انگلیسی ارائه شده اند و با ترجمه آن متن ها به فارسی میتوان از مطالب عرضه شده در آن ها به نحو موثر تری استفاده کرد. هر فرد که قصد ایجاد یک کسب و کار بین المللی و تجارت با کشورهای دیگر را دارد، لازم است محصولات و خدمات را خود به انگلیسی معرفی کند.
سایت ترجمه تخصصی شبکه مترجمین ایران آمادگی دارد، هر گونه مدارک، متون و سایت ها را از انگلیسی به فارسی ترجمه نماید. ما با مسلطترین مترجمین انگلیسی به صورت آنلاین و مستمر در ارتباط هستیم و سفارشات شما را در سریع ترین زمان ترجمه کرده و تحویل می دهیم. توجه کنید که برای ایجاد یک ارتباط موثر، کیفیت ترجمه نقش اساسی دارد. مثلا یک ترجمه دقیق انگلیسی به فارسی می تواند مفاهیم مندرج در یک مقاله یا کتاب را به خواننده فارسی زبان انتقال دهد و گرنه برای درک عمق مطلب، باز هم لازم است به منبع اصلی مراجعه شود. شبکه مترجمین ایران با رعایت بالاترین نسبت کیفیت به قیمت، ترجمه ای روان و دقیق را از یک متن انگلیسی ارائه می نماید. سفارشات مشتریان ما می تواند یکی از موارد ذیل باشد:
علاوه بر موارد ذکر شده در بالا، شبکه مترجمین ایران میتواند سفارشات ترجمه انگلیسی خاص شما به سرعت و با کیفیت عالی و قیمت متناسب با بودجه مورد نظر انجام دهد.
برچسب ها: ترجمه فارسی به انگلیسی متن ترجمه فارسی به انگلیسی در قالب ژورنال ترجمه فارسی به انگلیسی تخصصی و حرفهای ترجمه فارسی به انگلیسی جهت ارائه به خارج از کشور ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه انگلیسی به فارسی متن ترجمه فارسي به انگليسي
عضو اتحادیه صنعت زبان اروپا
دارنده استاندارد ISO 17100
نماینده رسمی SDL Trados
عضو اتحادیه GALA
سایت ترجمه تخصصی شبکه مترجمین ایران فعالیت خود را از سال 1385 با رویکرد ترجمه انگلیسی، فارسی و سایر زبانها آغاز کردهاست. سفارش ترجمه در این سایت ترجمه به صورت کاملا آنلاین انجام میشود. ترجمه تخصصی مهارتی است که یک مترجم با سالها تجربه کار ترجمه به صورت حرفهای به دست میآورد. ما در این مجموعه با بهترین مترجمان خبره و متخصص همکاری میکنیم و به همین دلیل امکان ترجمه با سرعتهای فوری و نیمه فوری و ایجاد کیفیتهای ترجمه طلایی و نقرهای و برنز برای اولین بار در این سایت فراهم شده است. تحویل زودهنگام ترجمه، استفاده از جدیدترین ابزارهای ترجمه تخصصی، کنترل کیفی تمامی ترجمهها، سطحبندی مترجمان و ارائه سطوح کیفی و قیمتی ترجمه مطابق با نیاز کاربران ترجمه از خصوصیات سایت ترجمه تخصصی شبکه مترجمین ایران است. همچنین برای بسیاری از پروژهها واژگان تخصصی برای ترجمه استخراج میشود و حافظه ترجمه به رایگان برای مشتریان تشکیل میشود. در این مجموعه برای ترجمه طلایی بازخوانی ترجمهها به رایگان انجام میشود.
1398 © transnet.ir تمامی حقوق نزد موسسه فرهنگی و هنری (ترجمه) شبکه مترجمین ایرانیان محفوظ است.
0