معنی کلمه برهد

خواص دارویی و گیاهی

معنی کلمه برهد
معنی کلمه برهد

شما واژه‌ای در دفتر واژه ثبت نکرده‌اید.

ترتیب بر اساس:

برای رفع محدودیت کاربر ویژه شویدبا حذف کوکی‌، لیست لغات از بین خواهد رفت.

واژه: رهاندن

برابر ابجد: ۳۱۰

معنی کلمه برهد

متشوش را بخوانید.متشوق را بخوانید.متشیخ را بخوانید.

این ویژگی تنها برای کاربران ویژه فعال است.

متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی می‌کنیم و به زودی حل خواهیم کرد.


رهاندن . [ رَ دَ ] (مص ) رهانیدن . آزاد کردن . نجات دادن .خلاص نمودن . آزادی دادن . (ناظم الاطباء). آزاد کردن از بند. (آنندراج ). جدا کردن . نجات دادن : وین فره [ پیر ] زبهر تو مرا خوار گرفت برهاناد ازو ایزد جبار مرا.

رودکی .

فردوسی .

فردوسی .

فردوسی .

فردوسی .

ناصرخسرو.

ناصرخسرو.

ناصرخسرو.

خاقانی .

خاقانی .

خاقانی .

نظامی .

نظامی .

سعدی .

سعدی .

سعدی .

خاقانی .

خاقانی .

خاقانی .

خاقانی .

شما واژه‌ای در دفتر واژه ثبت نکرده‌اید.

ترتیب بر اساس:

برای رفع محدودیت کاربر ویژه شویدبا حذف کوکی‌، لیست لغات از بین خواهد رفت.

واژه: برهی

برابر ابجد: ۲۱۷

معنی کلمه برهد

لواشه را بخوانید.لواط را بخوانید.لواطف را بخوانید.

این ویژگی تنها برای کاربران ویژه فعال است.

این واژه توسط کاربران به سایت اضافه شده است. این امکان وجود دارد که معنی آن دقیق نباشد. شما می توانید معنی این واژه را ویرایش و یا حذف نمایید. ویرایش

متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی می‌کنیم و به زودی حل خواهیم کرد.


رها شدن ، آزادی

هله نومید نباشی که تو را یار براند

گرت امروز براند نه که فردات بخواند

در اگر بر تو ببندد مرو و صبر کن آن جا

ز پس صبر تو را او به سر صدر نشاند

و اگر بر تو ببندد همه ره‌ها و گذرها

معنی کلمه برهد

ره پنهان بنماید که کس آن راه نداند

نه که قصاب به خنجر چو سر میش ببرد

نهلد کشته خود را کشد آن گاه کشاند

چو دم میش نماند ز دم خود کندش پر

تو ببینی دم یزدان به کجا هات رساند

به مثل گفتم این را و اگر نه کرم او

نکشد هیچ کسی را و ز کشتن برهاند

همگی ملک سلیمان به یکی مور ببخشد

بدهد هر دو جهان را و دلی را نرماند

دل من گرد جهان گشت و نیابید مثالش

به کی ماند به کی ماند به کی ماند به کی ماند

هله خاموش که بی‌گفت از این می همگان را

بچشاند بچشاند بچشاند بچشاند

🖰 با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

🖐 شماره‌گذاری ابیات
| وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلاتن (رمل مثمن مخبون) | 🔍 شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | منبع اولیه: ویکی‌درج | ارسال به فیس‌بوک

هادی فیض آبادی فراهانی » تک آهنگ های هادی فیض آبادی » هله


مجتبی عسگری » نارنگ » تصنیف ره پنهان

🎜 معرفی آهنگهای دیگری که در متن آنها از این شعر استفاده شده است …

📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور

تا به حال ۳۴ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید …

far rokh نوشته:

دربیت ماقبل آخر، مصراع دوم ، عبارت “به که ماند” به نظر درستتر است “از به کی ماند”

👆☹

far rokh نوشته:

در آغاز بیت ششم عبارت “گفتم” وزن شعر را در هم می ریزد.ظاهرا عبارت درست “گفتمت” می باشد که با توجه به عبارات “نباشی” ،”گرت” و تکرار کلمه “تو” در شعر منطقی می نماید. البته در بعضی نسخ”گفته ام” هم آمده است

👆☹

رضا نوشته:

با سلام. بیت آخر را این گونه از استادی شنیدم که:
هله خاموش که شمس الحق تبریز از این می همگان را
بچشاند بچشاند بچشاند بچشاند

👆☹

محمد رضا نوشته:

( هله خامش که شمس الحق تبریز ازین می همگان را … ) :
با اینکه کل شعر به هم میریزه، تازه، با بیتای قبلیشم ربطی پیدا نمیکنه…

👆☹

محمد نوشته:

گرت امروز براند نه که فردات نخواند
بنظر درست می اید

👆☹

معنی کلمه برهد

سما نوشته:

به که ماند
به که ماند … این درسته <3

👆☹

رضا تنها نوشته:

یکی از غزل هایی که مولوی شناس بزرگ خانم پرفسور ماری شمیل خیلی به ان دلبسته بود . گویند همیشه انرا با خود زمزمه می کرد .

👆☹

Amir Sepasi نوشته:

انتهاى بیت اول علامت سوال داره

👆☹

مهدی جمشیدی نوشته:

هله نومید نباشی که تو را یار براند
گرت امروز براند نه که فردات بخواند

در اگر بر تو ببندد مرو و صبر کن آن جا
که پس از صبر تو را او به سر صدر نشاند

و اگر بر تو ببندد همه ره‌ها و گذرها
ره پنهان بگشاید که کس آن راه نداند

نه که قصاب به خنجر چو سر میش ببرد
نهلد کشته خود را کشد آن گاه کشاند

چو دم میش نماند ز دم خود کندش پر
تو ببینن کین دم یزدان به کجاهات رساند

به مثل گفتم این را و اگر نه کرم او
نکشد هیچ کسی را و ز کشتن برهاند

همگی ملک سلیمان به یکی مور ببخشد
بدهد هر دو جهان را و دلی را نرماند

دل من گرد جهان گشت و نیابید مثالش
به که ماند به که ماند به که ماند به که ماند

هله خاموش که بی‌گفت از این می همگان را
بچشاند بچشاند بچشاند بچشاند

👆☹

عباس نوشته:

سلام
به نظر من هم مصرع دوم بیت اول باید به صورت :«گرت امروز براند،نه که فردات نخواند» باشه
به این معنی که:«اگه تورو از درگاهش میراند،بدین معنی نیست که فردا تو به درگاهش نخواند»

👆☹

محمد محبوب نوشته:

هله نومید نباشی که تو را یار براند
گرت امروز براند، نه که فردات بخواند؟
بخش دوم مصرع دوم باید بصورت سوالى خوانده شود .

👆☹

صالح نوشته:

هله خاموش که شمس الحق تبریز ازاین می
همگان را بچشاند بچشاند بچشاند

👆☹

کعبه نوشته:

یکی از لطیفترین عزلهای مولاناست. دکتر سروش نیز در یکی از سخنرانی هایش به این غزل اشاره می کند
در مصرع دوم اینگونه هم شنیده ام که به نظر بهتر ااست:
نو ببین کین دم سبحان به کجاهات رساند
ارتباط دم با سبحان بسی بیشتر از یزدان می باشد

👆☹

هاتف نوشته:

با اینکه کل دیوان شمس را مطالعه کرده ام به جرات میگویم امیدبخش ترین غزل مولوی همین است

👆☹

امیر نوشته:

غزل های مولانا فقط با صدای دکتر عبدالکریم سروش لذت بخش است

👆☹

مدیح نوشته:

باسلام ودرود”من آن دسته ازعزیزان که مصرع دوم بیت اول را(نخواند)اعلام نظرکردندتأییدمی کنم.وهمه ی دوستانی که مخالف این نظرندویابعضی هم نظربه این دارندکه بایدباعلامت سوال خواننده بشودقاطع میگویم اشتباه است وخواهشمندم به معنی سخن درشعرتوجه نماییدلاکن به نتیجه صحیح خواهندرسید/مدیح/باسپاس

👆☹

فرهود نوشته:

سلام.

مصراع دوم بیت اول: بخواند => نخواند
مصراع دوم بیت ماقبل آخر => کی => که

👆☹

سید میثم تمار نوشته:

سلام به همه عزیزان
از دوستان میخواهم تا معنی این ابیات را برای بنده تذکر دهند. ممنون تان خواهم بود.
نه که قصاب به خنجر چو سر میش ببرد
نهلد کشته خود را کشد آن گاه کشاند
چو دم میش نماند ز دم خود کندش پر
تو ببینی دم یزدان به کجا هات رساند
به خصوص کلمه “نهلد” را ندانستم به چه مفهومی به کار رفته است.

👆☹

7 نوشته:

نه که قصاب به خنجر چو سر میش ببرد
نهلد کشته خود را کُشد آنگاه کشاند
چو دم میش نماند ز دم خود کندش پر
تو ببینی دم یزدان به کجا هات رساند
هلیدن و هشتن همان گذاشتن و نهادن است
نهلیدن:نگذاشتن
حتی قصاب که با خنجر سر میش را میبرد نمیگذارد کشته خود را(به حال خود) نخست میکُشد و سپس میکشد(وزن میکند)
وقتی دم(نفس) میش نماند با نفس خود آن را باد میکند.
باد کردن پوست میش برای راحت کنده شدن پوست آن است.
میگوید زنده و مرده آن برایش مهم است که هم پیش از مردن و هم پس از آن آن را وزن میکند
پیام شعر این است که هر کاری حکمتی دارد و به قول سعدی:
خدا گر به حکمت ببندد دری
به رحمت گشاید در دیگری

👆☹

7 نوشته:

به مثل گفتم این را و اگر نه کرم او
نکشد هیچ کسی را و ز کشتن برهاند
این یک مثل بود و گر نه لطف او چنان است که کسی را نمیکشد بلکه نجات میدهد.
منظور مولانا این است که چگونه قصابی که فقط میکشد برای زنده و مرده یک میش دفتر و دستک داشته باشد و خدایی که همه چیزش حساب و کتاب دارد و به فکر نجات بنده اش هم میباشد نه

👆☹

7 نوشته:

میشود اینگونه هم برداشت کرد که قصاب از یک سو دم و جان میش را میگیرد وز سوی دیگر با دم ساختگی در کالبد بی جان میش آن را پف کرده و پرواری نشان میدهد تا به دیگران قالب کند و هدف او فریفتن است ولی در کار خدا فریب نیست و دمیدن او گونه ای دیگر است

👆☹

حسین نوشته:

سلام،
میخواستم بپرسم اگه میشه معنی بیت آخر رو برام بذارید، ممنون

👆☹

آزاده نوشته:

بیت آخر: خاموش باش که او بدون احتیاج به هیچ سخنی، از این مِی به همه میچشاند(می منظور آگاهیها و سیر و سلوکهای عرفانی)

👆☹

آزاده نوشته:

بنظر من بیت اول همون بخواند درسته فقط باید طرز خواندنش رو خاص کرد و به بیت دوم متصل کرد.
به این معنی خودمونی بیت اول و دوم رو بگم که: اگه امروز تورو برونه، نیست که(نه که) فردا تورو قراره بخونه، پس حتی اگه در رو باز نکرد صبر کن و منتظر بمون.
مثل این مصرع:
نه که قصاب به خنجر چو سر میش ببرد

👆☹

mehdi shiraz نوشته:

نا امید نباش و تسلیم باش،صبر کن و به حکمش صبور باش که به مقصد میرساندت.

👆☹

mehdi shiraz نوشته:

هله نومید نباشی که تو را یار راند
گرت امروز راند نه که فردات خواند
در اگر بر تو بندد مرو و صبر کن آن جا
ز پس صبر تو را او به سر صدر شاند
. . .

👆☹

آسمانی نوشته:

هله نومید نباشی که تو را یار براند

گرت امروز براند نه که فردات بخواند / نخواند(با توجه به معنی)

👆☹

mehdi shiraz نوشته:

قطعا اصل این بوده که:
هله نومید نباشی که ترایارنخواند،گرت امروز براند نه که فردات نخواند، در اگر برتو ببندد مرو وصبر کن آنجا که ….لطفا ده بار با دقت بخوانید و تفکر کنید.

👆☹

mehdi shiraz نوشته:

نهایت اینکه میفرمایند که از خدا زود ناامید نشوید و امروز راند شما را،فردا منتظر دعوتش نباش و صبور باش که تا در رحمتش را نبسته و باز است که همیشه باز است، روزی که خود خیرت را بداند ترا به سر صدر نشاند و صبر را که تا خون کامل نرود،نمیکشاند!

👆☹

وفا. ع نوشته:

با سلام و احترام به همه حاشیه نویسان گرامی و عاشقان شعر و ادب. به عرض میرساند که قصاب بعد از سر بریدن گوسفند در نقطه ای از قسمت داخلی پوست پای جلو و به بیان مشهور و عرفی، «دست» حیوان، سوراخی ایجاد و سپس در پوست کشته می دمد تا با متورم کردن آن، جداکردن پوست امکان پذیر باشد. بعد از دمیدن و باد کردن باید چنین کشته ای را تا ارتفاع مناسبی بالا بکشد و آنگاه شروع به کندن پوست کند. مولانا این دو نکته را در مثل خود مد نظر داشته است. دمیدن و بالا کشیدن.

👆☹

HS نوشته:

https://youtu.be/FEYeAxmeuGU

👆☹

حسن ناظم نوشته:

به که ماند به که ماند به که ماند به که ماند

👆☹

م. پ نوشته:

نَهِلد کُشته ی خود را، کُشد، آنگاه کِشانَد= کُشته ی خود را وا نمی گذارد، می کُشد، سپس به همراه خود می کِشاند و می بَرَد.

👆☹

پژمان نوشته:

نه که… به معنی “آیا اینطور نیست که…” می‌باشد همانطور که در بیت چهارم نیز آمده است. با این استدلال، مصرع دوم به صورت سوالی خوانده می‌شود و “بخواند”درست‌تر می‌نماید.
در مورد “کی” به جای “که”: در جای جای مثنوی، مولوی از حرف ربط “کی” به جای “که” استفاده کرده به خصوص در عناوین داستانهای مثنوی. “قصه بازرگان کی طوطی محبوس او…” ، ” داستان پیرچنگی کی در عهد عمر…” پس در آن زمان نوشتن “کی” به‌جای “که” مرسوم بوده و نوشتار متن صحیح است.

👆☹


 

 

URL: http://journal.nkums.ac.ir/article-1-1414-fa.html

(ویس و رامین ).

ناصرخسرو.

سنائی .

انوری .

خاقانی .

معنی کلمه برهد

خاقانی .

خاقانی .

خاقانی .

خاقانی .

نظامی .

نظامی .

مولوی .

سعدی .

سعدی .

(امثال و حکم ).

بد است چون معنی یک کلمه رابلد نیست

(قَ) [ع. قباء] (اِ.) نوعی لباس بلند مردانه.

علت محرومیت سیاوش یزدانی از کنکور دکتری ۹۹ چه بود؟

روز عرفه چه روزی است ؟ | اعمال روز عرفه

دانلود دعای عرفه با صدای استاد شیخ حسین انصاریان + متن و ترجمه

زمان دقیق پخش زنده دعای عرفه ۹۹ از شبکه های صدا و سیما + نام مداح

معنی کلمه برهد

گفتگوی مهران مدیری با جواد کاظمیان در دورهمی ۸ مرداد ۹۹

تاریخ دقیق روز عید قربان در تقویم سال ۹۹ چه روزی است؟

قیمت طلا | | قیمت دلار امروز پنجشنبه ۹ مرداد ۹۹ + قیمت طلای جهانی

آمار کشته شدگان و مبتلایان به ویروس کرونا در ایران پنجشنبه ۹ مرداد ۱۳۹۹

روز عرفه در تقویم سال ۹۹ چه روزی است؟

جایگاه و علت نامگذاری روز عرفه چیست و چه آدابی دارد ؟

زمان دقیق واریز و برداشت یارانه نقدی و معیشتی مرداد ماه ۱۳۹۹

عکس نوشته مخصوص پروفایل روز عرفه | دانلود کارت پستال روز عرفه

زبان محاوره واژه ها را از کارکرد اصلی خود – و به نفع انتقال سطحی مفاهیم- انداخته و این تنها مربوط به زبان فارسی نیست. درواقع انتظاری که از یک زبان به روزشده می توان داشت، سهل الوصول بودن در عین پایبندی به معنا و کارکرد واژه هاست. در صورتی که زبان محاوره فارسی، نه تنها به کارکرد اغلب دریافت ها توجهی ندارد که حتی ممکن است واژه را از کارکرد پیشین بیندازد. این رویکرد در پاره ای از موارد مشکل ساز است و دیگر به سختی می تواند فرهنگ عامه را از سوءتفاهمی که «زبان» عاملش است، برهاند. سختی کار آنجاست که این سوءتفاهم ها منجر به دریافت و درک دیگری از یک مفهوم شود که سروکارش با ارزیابی یک اثر است؛ برای مثال به کلمات «مبتذل»، «سخیف» و «مستهجن» دقت کنید: آیا هر سه کلمه در ذهن شما یک معنا – یا حداقل مجموعه ای از معناهای یکسان- می دهد؟ آیا هر سه این کلمات چیزی شبیه به «بدزبانی» (دشنام) می نمایند؟ اگر چنین است که باید گفت «بدزبانی» امروز، موجب بدزبانی این واژه ها شده، در صورتی که این سه واژه معنا و کارکردهای متفاوتی دارند؛ اما در فرهنگ زبانی امروز، این سه کلمه بار معنایی یکسانی را به خود گرفته است و یکی از این واژه ها که امروز -و در گفته های بسیاری به وفور «اما به غلط» دیده می شود- واژه «ابتذال» است.

در فرهنگ فارسی امروز، واژه «ابتذال»، بی ارزشی و پستی معنا شده، اما معنای دیگر – و دقیق تری- دارد که مربوط به فرهنگ زبانی دیروز بوده و غیر از معنای تحت اللفظی، بر علت «ابتذال» دلالت دارد و شاید بتوان با چنین معنایی به چگونگی تبدیل اثر به یک اثر مبتذل پی برد. در فرهنگ «دهخدا» ابتذال چنین معنا شده است: «بادروزه داشتن جامه. دائم بکار داشتن جامه و جز آن». «بادروزه» به معنای چیزی است که هر روز موجب احتیاج است و به «عادت»ها اشاره دارد و مثالی که «دهخدا» آورده درباره جامه ای است که هر روز پوشیده می شود و مستقیما به بیتی از «کسایی مروزی» (341 ه‍. ق) اشاره می کند: «یکی جامه وین بادروزه ز قوت/ دگر این همه بیشی و برسری است». این دو معنا در یک نقطه مشترک هستند و آن هم «تکرار» است، زیرا ذات «عادت» و «احتیاج»، هر دو در ساحت روزمرگی و «تکرار» معنا می شوند. انگار تکرارکردن هر چیزی می تواند آغاز ابتذال باشد، اما این «تکرار» خود نیازمند بحث و دارای قواعد و قوانینی است و به نظر می آید که اگر این قواعد رعایت نشوند، راه ابتذال باز می شود و نه چیزی غیر از این. «دهخدا» کلمه «ضدصیانت» را نیز برای «ابتذال» به کار برده است که می توان آن را «ضدخویشتنداری» معنا کرد. «ضدخویشتنداری» گذاری است به ویرانی نفس. گویی فرد یا اثر «ضدخویشتندار»، دارای هویت و به تبع آن دارای اندیشه نیست و پوچ و توخالی است. بااین حساب طبق معنای واژه «ابتذال»، مسیر رسیدن به «ابتذال»، «تکرار» است و مقصدش درون مایه ای است بی ارزش. به بیان دقیق تر، شرط لازم برای اینکه اثری را مبتذل برشماریم، بازگشت به کلیشه ها، اما شرط کافی اش محتوایی است متصل با فقدان «صیانت». درواقع تکراری که بر نابودی «حراست نفس» تکیه کرده باشد، مبتذل است وگرنه در این قرن و با پشت سرگذاشتن انواع رفتارهای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی و کسب تجربیات از کنش ها و واکنش های 200 هزارساله بشر، مگر می توان به تکرار آن رفتارها نپرداخت – حداقل رفتارهای متعالی؟ بااین حساب اگر در سال 2016 میلادی، نسخه های جدید فیلم های «هفت دلاور» و «بن هور» روی پرده می رود، اگر در کشور خودمان اشعار سعدی توسط گروه های جدید موسیقی بازخوانی می شود، اگر بخشی از الگوهای پدیدارشناسی مدرن از نوشته های ارسطو تغذیه می کند و بسیاری از این تکرارها، نه تنها ایرادی ندارد، بلکه جای تحسین هم دارد، زیرا فارغ از کیفیت کارها، این تکرارها رویکرد مخاطب نسبت به هنر و سلیقه اش را تغییر می دهد. درکل آنچه می پندارم این است که ذات «تکرار» مبتذل نیست، مگر آنکه «تکرار»، راهی را به سوی سفاهت و فرومایگی بگشاید و برای رسیدن به «ابتذال»، دو موتور «کلیشه» و «سفاهت» توامان باید دست به کار شوند. امروزه در بسیاری از مقالات منتقدان – به خصوص در حوزه فرهنگ و هنر- به وفور به کلمه «مبتذل» و «ابتذال» برمی خوریم، اما آیا چقدر چنین کلمه ای می تواند برای یک اثر درست به کار رفته باشد. گاهی منتقدان ابتذال را به معنای «سخیف» و «زشت» و «پست» به کار می برند که کاملا اشتباه است. «مبتذل» اگر به منظور «کلیشه پوچ» به کار رفته باشد صحیح است و اگر اثری فقط یکی از این خصیصه ها را داشته باشد به هیچ وجه مبتذل نیست؛ زیرا نه کلیشه مبتذل است و نه اثری پوچ و دور از اندیشه راه به ابتذال باز می کند. ابتذال می تواند از درآمیختگی این دو مفهوم به وجود آید؛ یعنی در عین اینکه از طریق کلیشه ها، به «تکرار» پهلو می زند، عاری از اندیشه نیز هست. با این تعاریف به هیچ عنوان یک «فیلمفارسی» پیش از انقلاب اثر مبتذلی قلمداد نمی شود، زیرا در مدیوم خود اثری را نمی توان یافت که فیلمفارسی ها رویکرد آن را تکرار کنند؛ یعنی «فیلمفارسی» «کلیشه» نیست و صرفا دارای درون مایه ای است پوچ؛ یعنی فقط سخیف است، نه مبتذل. در صورتی که فیلمفارسی های کنونی – از «کما» تا «هزارپا» – که دقیقا مطابق با همان الگوهای پیشین، حرف های پوچ دیروز را با بازیگران و کیفیت نمایشی متفاوتی می زنند، مبتذل هستند؛ زیرا هم سخیف و هم کلیشه ای می نمایند، بنابراین، هر اثری که سخیف است، الزاما «مبتذل» نیست و حالا سوالی که مطرح می شود این است که دلیل تبیین کارکرد و معنای اصلی واژه «ابتذال» چیست؟ و چه تفاوتی دارد دانستن معنای دقیق آن؟ پاسخ این است که با درک درستی از مفهوم این واژه می توان به این مهم پی برد که «مبتذل» فارغ از واژه «مستهجن» که بار منفی اش بر کل اثر سیطره یافته، می تواند یک رویکرد قلمداد شود. چطور؟

در واقعیت؛ که ریشه اش را در فرهنگ گذشته می توان یافت، «ابتذال» بیش از آنکه برای اثر صفتی ناخوشایند تلقی شود، برای مخاطب حامل پیامی خطرناک است. در واقع کاربرد صفت مبتذل اساسا برای مخاطب است و منتقد با چنین برچسبی بر اثر، زنگ خطری را برای مخاطب به صدا درمی آورد؛ زیرا ناخودآگاه مخاطب اگر با آثار مبتذل ارتباط برقرار کند، سال های سال باید از آن حوزه دل بکند تا دوباره مخاطب پس از اشباع از ابتذال، با مفهوم هنر آشنا شود. خطر ابتذال در دو تعریف بنا شده است. اولا محتوای پوچ یک اثر مبتذل، نه موجب تقویت فرهنگی شده و نه سبب تفکر می شود و مخاطب را اگر دچار انحطاط فکری نکند، دست کم سبب ایستایی و انجماد ذهنی می شود. ثانیا ابتذال به خاطر ذات کلیشه ای اش، با تکرارها سر و کار دارد و از تنوع به دور است و این راهی است به سوی عدم تکثرگرایی.[1] برچسب «ابتذال» دشنام گویی منتقد به اثر -یا صاحب آن- نیست؛ بلکه رویکردی را مشخص می کند که اثر از آن بهره گرفته است. آثار مبتذل، الگویی را پیش می برند که هرچند خطرناک است و دارای بار منفی؛ اما شناساندنش به مخاطب از جانب منتقد، کوششی است برای دسته بندی انواع رویکردها؛ بنابراین اگر در مواجهه با اثری که کلیشه ای نیست و الگوی استفاده شده اش- در همان مدیوم- تکراری نیست یا اینکه اثری است کلیشه؛ اما حامل درونمایه ای سخیف و پوچ نیست و منتقد بر مبتذل بودن اثر تاکید دارد، شک نکنید که منتقد در حال اشتباه است. بگذارید فارغ از سینما، مثال جمع وجوری از موسیقی پاپ امروز ایران بزنیم و ببینیم ذهن مخاطب چقدر با مفهوم ابتذال درآمیخته است؟ اگر به طور اجمالی از وضعیت موسیقی پاپ گذر کنیم، چه نصیب مان خواهد شد؛ جز افسوس؟ موسیقی پاپ ایرانی، قبل تر و به کمک یک سری کاردان در عرصه های ترانه و آهنگ و صدا شکل گرفت و با پیشرفت هایی که داشت، راه خود را به غرب گشود که تقریبا همه از آن آگاه هستیم؛ اما هرچه پیش رفت، آن موسیقی تامل برانگیز جای خود را به آثار نازلی داده است که متاسفانه مخاطبان زیادی هم دارد. ازدیاد مخاطب این نوع آثار به معنای منحط شمردن سلیقه مخاطب نیست؛ بلکه مخاطب عام به ناچار از محصولی که ارائه می شود، استفاده می کند. حال آنکه اگر این محصول، دستمایه ابتذال شده باشد، وظیفه منتقد است که مخاطب را آگاه کند. اتفاقی که تا به امروز در کشور ما رخ نداده است که منتقدان موسیقی، فکری به حال آگاه کردن مخاطب بکنند و اکثرا در برج های عاج شان، بدوبیراه می گویند تا نگارش نقدی استوار. موسیقی پاپ امروز از هر دو خصیصه ابتذال بهره مند است. اول آنکه مضامین بسیار نازل در قالب ترانه به این موسیقی راه یافته که عمدتا از برون ریزی ذهنی نویسنده اش برآمده تا ذوق و استعداد شاعرانه. روزگاری اشعار فوق العاده ای راه به صدای خواننده باز می کرد که در عین سادگی، قابل بحث و تفسیر بود و راز ماندگاری شان هم در این مهم نهفته است؛ اما امروز، ترانه همه پسند -و به عقیده بسیاری شاهکار- چنین است: «عزیزم کجایی؟ دقیقا کجایی؟»! دومین خصیصه ابتذال تکرار است و با کمی تامل این وجه را در موسیقی پاپ امروز به وضوح می بینیم. گویی موسیقی پاپ به یک گونه نمایشی ایرانی پهلو می زند و در حال تغذیه از آن نوع شیوه بیان است: مفهوم ترانه های امروز تناسبی با آن فرم برقرار نخواهد کرد. از «احسان خواجه امیری» و «محسن چاوشی» تا مرحوم «مرتضی پاشایی» -که سردمداران این نوع موسیقی پاپ هستند- تا امروزی ها و مقلدان آنها همگی جریانی را در موسیقی راه انداخته اند که چیزی خارج از آنچه گفته شد نیست؛ زیرا طبق تعریف «کلیشه» است و «سخیف» و برای ذهن مخاطب عوارض بدی را به همراه دارد. فارغ از بحث عدم تکثرگرایی، این آثار تهی از هنر، به ذهن ساختار می دهد و تفکر مخاطب را در مسیر زوال پرورش می دهد. بدیهی است که این نوع مخاطب دیگر در مخیله اش هم لحظه ای از اپرای «دونیزتی» یا «چایکوفسکی» یا حتی -در کشور خودمان- صدای «شجریان» جایی ندارد.

سینمای موسوم به بدنه امروز هم تفاوتی با موسیقی پاپ کشورمان نمی کند. مدعیان سینمای بدنه امروزه چه کرده اند؟ از «خواب زده ها» تا «مستانه»، از «کما» تا «این سیب هم برای تو»، از «نان، عشق و موتور 1000» تا «هزارپا»، و تمام آثار «فرح بخش» و تمام آنچه «معیریان»ها و «ده نمکی»ها و باقی ساخته اند، همگی بازگشتی به فیلمفارسی ها است و با این وضعیت چه انتظاری از جوانانی داریم که در خیال خود فیلم روشنفکرانه ساخته اند و در ظاهر، فیلمفارسی آلترناتیو نام می گیرد. نگاهی به یکی از بهترین فیلم های جشنواره فجر سال های اخیر بیندازیم. «ابد و یک روز» فجر را درو می کند؛ اما درونمایه اش چیست؟ معتادنگاری و نگاه ضد افغان. الگوی روایی فیلم از کدام کلیشه ها تغذیه می کند؟ از ناتورالیسم افراطی مقلدان نئورئالیسم مخصوصا فیلم «زیر پوست شهر». این یعنی ابتذال، هنر و فرهنگ این کشور را تسخیر کرده و در حال پوساندن لایه لایه های آن است. دو هنری که به علت استقبال جمعی، توانایی پرورش روح و ذهن نسل های آینده را دارد: موسیقی و سینما. و اساسا هنر در این میان کجاست؟ هنر، ناپیداست و چه زمانی قرار است به این دیار بازگردد و دست ابتذال را از این میراث چند هزار ساله قطع کند؟ قطعا تحلیل ریشه های ابتذال و تفسیر این وضعیت خطرناک، فراتر از یک مقاله است؛ اما همین بس که اگر هنر به معنای واقعی، «بازاندیشانه» تلقی شود -که یعنی در عین برانگیختگی احساسات (سرگرم کردن) پس از پایان مخاطب را در فکر -و در خود- فرو ببرد و موجب تفکر شود- سال هاست که در این سرزمین جز آثاری انگشت شمار جایی نداشته که «ابتذال» راه را برای بیان «هنری» بسته است.

معنی کلمه برهد

1- ناگفته نماند که عموما ابتذال متوجه هنر پاپ (پاپ-آرت) است؛ هرچند نمونه هایی از آثار به ابتذال رسیده در جریان های روشنفکری هم وجود دارد که توضیح و تفسیرش در اینجا نمی گنجد. برای آشنایی با نوع خاصی از ابتذال در سینمای به اصطلاح روشنفکرانه، نقد این جانب بر فیلم «خانه» (ائو) را در شماره دوم فصلنامه «فرم و نقد» مطالعه کنید.

معنی کلمه برهد
معنی کلمه برهد
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *