معنای کلمه هجرت

خواص دارویی و گیاهی

معنای کلمه هجرت
معنای کلمه هجرت

Copy Right By 2016 – 1395

شما واژه‌ای در دفتر واژه ثبت نکرده‌اید.

ترتیب بر اساس:

برای رفع محدودیت کاربر ویژه شویدبا حذف کوکی‌، لیست لغات از بین خواهد رفت.

واژه: هجرت

نقش دستوری: اسم

معنای کلمه هجرت

آواشناسی: hejrat

الگوی تکیه: WS

شمارگان هجا: ۲

برابر ابجد: ۶۰۸

ریش کاو را بخوانید.ریشو را بخوانید.ریشور را بخوانید.

این ویژگی تنها برای کاربران ویژه فعال است.

متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی می‌کنیم و به زودی حل خواهیم کرد.


هجرت . [ هَِ رَ ] (ع اِمص ) مفارقت . جدایی . (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (منتهی الارب ). دوری . افتراق . فراق . هجر. هجران . || ترک وطن و دوری از خانمان و مفارقت یاران و دوستان . (ناظم الاطباء). جدائی از سرای و نشیمن . (السامی فی الاسامی ). بریدن از وطن . بریدن از خانمان . جدایی از وطن : حرمت هجرت و وسیلت غربت را مایه و ساقه ٔآن گردانیده . (کلیله و دمنه ). || رحلت . ارتحال . کوچ . مهاجرت : اگر در عاقبت کارها وهجرت سوی گور فکرتی شافی واجب داری حرص و شره این عالم فانی بر تو بسر آید. (کلیله و دمنه ). || (مص ) گذاشتن . || جدا شدن از خانمان . (غیاث ) (شمس اللغات ). || در اصطلاح مسلمین ، ترک وطن کفار و انتقال به دارالاسلام . (از تعریفات سید شریف جرجانی ). در مقابل تَعَرﱡب که قبل از فتح مکه به دست پیغمبر به معنی مهاجرت از منطقه ٔ اسلامی مدینه به منطقه ٔ کفار قریش در مکه و نواحی بود : آن را که کس به جای پیمبر جز او نخفت با دشمنان صعب به هنگام هجرتش .

ناصرخسرو.

ناصرخسرو.

علی شطرنجی .

شما واژه‌ای در دفتر واژه ثبت نکرده‌اید.

ترتیب بر اساس:

برای رفع محدودیت کاربر ویژه شویدبا حذف کوکی‌، لیست لغات از بین خواهد رفت.

واژه: هجرت

نقش دستوری: اسم

معنای کلمه هجرت

آواشناسی: hejrat

الگوی تکیه: WS

شمارگان هجا: ۲

برابر ابجد: ۶۰۸

خلایق را بخوانید.خلبان را بخوانید.خلت را بخوانید.

این ویژگی تنها برای کاربران ویژه فعال است.

متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی می‌کنیم و به زودی حل خواهیم کرد.


(هِ رَ) [ ع . هجرة ] (اِمص .) 1 – کوچ کردن ، ترک وطن . 2 – مبداء تاریخ مسلمانان که زمان هجرت پیامبر است از مکه به مدینه برابر با 622 م .

هنگامی که از هجرت، سخن به میان می‌آید، هجرت پیامبر صلی الله علیه و آله از مکه به مدینه تصور می‌شود؛ ولی نگاهی جامع به متون دینی، بیانگر آن است که هجرت گستره‌ای بس وسیع دارد و به زمان و مکان خاصی محدود نیست. در این نوشتار، سعی شده این موضوع از زوایای گوناگون مورد بحث قرار گیرد.

راغب گوید:

هجر و هجران آن است که انسان از دیگری جدا شود؛ خواه با بدن یا با زبان یا با قلب.1

پس «هجرت» در لغت به معنای بریدن از یک شیء است و اگر انتقال از نقطه‌ای به نقطه دیگر را «مهاجرت» می‌گویند، برای این است که شخص مهاجر با انتقال خود، پیوند خویش با مکان سابق را قطع می‌کند.

«هجرت»‌یکی از مفاهیم مهم و ارزشی در فرهنگ غنی اسلام به شمار می‌رود. مهم‌ترین مصداق هجرت، در صدر اسلام رخ داد که معیاری برای سنجش ارزش افراد شد و مهاجران گروه خاصی بودند که این عنوان را به خود اختصاص دادند. پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله با هجرت خود از مکه به مدینه از یک محیط محدود و خفقان‌آور به یک محیط آزاد قدم گذارد و از یک جامعه بسته و ایستا به یک جامعه باز و پویا منتقل شد. همین هجرت تاریخ‌ساز بود که زمینه را برای تشکیل حکومت اسلامی و رساندن پیام اسلام به گوش مردم جهان آماده ساخت.معنای کلمه هجرت

هجرت، تنها یک واقعه تاریخی نیست که به یک برهه از زمان (صدر اسلام) اختصاص داشته باشد. شهید مطهری رحمة الله علیه در این باره چنین می‌گوید:

آیا هجرت صرفاً یک حادثه تاریخی است و این همه که در قرآن2  از هجرت یاد شده است و مهاجرین در ردیف مجاهدین ذکر می‌شوند و مهاجرت پایه به پایه مجاهدت (الذین امنوا و هاجروا و جاهدوا)‌ [معرفی می‌شود] آیا همه این‌ها ناظر به یک واقعه خاص است؛ حادثه‌ای مربوط به گذشته؟ و دیگر امروز و به طور کلی بعد از آن دوره، هجرت معنا و مفهوم ندارد؟ و یا هجرت هم مانند خود ایمان و مانند جهاد است (الذین امنوا و هاجروا و جاهدوا) و همان طوری که ایمان و جهاد اختصاص به صدر اسلام ندارند، هجرت هم اختصاص به صدر اسلام ندارد؛ هجرتی که در صدر اسلام صورت گرفت، مانند جهادهای صدر اسلام است که مصداقی از یک حکم در اسلام است؟ این خودش سؤالی است.3

شهید مطهری در پاسخ به این سؤال به کلام امیر بیان حضرت علی علیه السلام چنین استناد می‌کند:

حضرت علی علیه السلام در نهج البلاغه می‌فرماید:

الْهِجْرَه قائِمَه علی حَدِّها الْاوَّلِ؛4

هجرت، به حکم و وضع اول خودش باقی است. یعنی هجرت اختصاص به یک زمان معین و مکان معین نداشته است که چون پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله  از مکه به مدینه هجرت فرمودند، پس در آن وقت، وظیفه هجرت به تبع پیغمبر، بر دیگران لازم و واجب شد و دیگر بعد از زمان پیغمبر، هجرت موضوع و معنا ندارد.

نکته دیگری که مرحوم شهید مطهری به آن اشاره می‌کند، هدف از هجرت است که برای حفظ و نجات ایمان بوده و به زمان و مکان خاص، محدود نمی‌باشد. آن عالم فرزانه در ادامه چنین می‌افزاید:

از طرفی هجرت یعنی دوری گزیدن، کوچ کردن از وطن، همه را پشت سر گذاشتن. برای چه؟ برای نجات ایمان. معلوم است که چنین چیزی نمی‌تواند از نظر منطق اسلام، محدود به یک زمان معین و به یک مکان معین باشد؛ ولی البته شرایطی دارد.5

علاوه بر آن روایتی از آن حضرت نقل شده است که استمرار هجرت را می‌رساند:

لاتنقطع الهجره حتی تنقطع التوبه، و لاتنقطع التوبه حتی تطلع الشمس من مغربها؛6

هجرت پایان نمی‌گردد تا زمانی که توبه پایان پذیرد و توبه پایان نمی‌پذیرد تا زمانی که خورشید از مغرب طلوع کند.

بنابراین گستره هجرت در همه زمان‌ها و همه مکان‌ها است؛ از این رو پرداختن به آن، ضرورت همیشگی است. علاوه بر نکاتی که ذکر شد، می‌توان هجرت را سپری برای در امان ماندن خود بیان کرد که به انسان اختصاص ندارد؛ بلکه در همه موجودات زنده وجود دارد. طبیعی است انسان در جایگاه اشرف مخلوقات، موظف است علاوه بر حفظ جان و نیز حفظ حیثیت معنوی خود و خانواده و … تلاش نماید و در هر نقطه‌ای که راهی برای پیشرفت این امور نبود، به محلی که آماده برای رشد مادی و معنوی او است، انتقال یابد.7

هجرت از یک نظر، به دو قسم ظاهری و باطنی (معنوی) تقسیم می‌شود.

منظور، هجرتی است که جسم انسان مهاجر از منطقه‌ای به منطقه‌ای دیگر منتقل می‌شود.

وابسته بودن به سرزمینی خاص و دلدادگی به آن، از عوامل رکود افراد و جوامع به شمار می‌رود؛ از این رو یکی از مهم‌ترین و درخشنده‌ترین برنامه‌های ادیان آسمانی – به ویژه اسلام- مهاجرت است. با نگاهی گذرا به زندگی رهبران الاهی می‌بینیم هنگامی که رسالت خویش را در یک نقطه به اتمام می‌رساندند یا محیط را برای گسترش دعوت خویش، آماده نمی‌دیدند، هجرت می‌کردند و هجرت آن‌ها سرچشمه برکات فراوانی در طول تاریخ ادیان شد.

یکی از پیامبرانی که برای ادای رسالت خویش اقدام به هجرت کرد، حضرت ابراهیم علیه السلام بود که هجرت او در آیات مختلف قرآن، مطرح شده است؛ از جمله:

قالَ إِنِّی مُهاجِرٌ إِلی‏ رَبِّی إِنَّهُ هُوَ الْعَزیزُ الْحَکیم؛9

و [ابراهیم] گفت: «من به سوی پروردگارم هجرت می‌کنم که او عزتمند و حکیم است.

قرآن این سخن را بعد از نجات حضرت ابراهیم از آتش آورده است؛ هنگامی که آن حضرت، با جمعیت مؤمنان و هوادارانش، سرزمین بابل را ترک می‌کنند.10

حضرت موسی علیه السلام نیز هجرت‌های متعددی انجام داده که در قرآن به تفصیل آمده است.11 در اسلام نیز نخستین هجرتی که واقع شد، هجرت گروه قابل ملاحظه‌ای از مسلمانان – اعم از زن و مرد- به سرزمین حبشه بود. اما مهم‌ترین هجرت، هجرت پربار و حرکت آفرین پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله  بود که نه تنها سرنوشت مسلمانان آن عصر را تغییر داد؛ بلکه منشأ تحول تاریخ بشری شد، تا آنجا که تاریخ اسلام بر محور هجرت پیامبر صلی الله علیه و آله دور می‌زند. هجرت، روح تازه‌ای در کالبد مسلمانان دمید و همه چیز را به نفع آن‌ها دگرگون ساخت و بشر را در مسیر جدیدی قرار داد که سرآغاز تشکیل حکومت اسلامی شد.

همان‌گونه که اشاره شد و از معنای لغوی هجرت نیز بر می‌آید، هجرت در معنای مکانی و خارجی، منحصر نیست. چه بسا هجرتی که از هجرت مکانی به مراتب مهم‌تر است. قبل از هجرت مکانی، باید هجرتی از درون آغاز شود؛ هجرت از اموری که با رسیدن به کمالات انسانی منافات دارد، تا در سایه آن، برای هجرت خارجی و مکانی آمادگی فراهم شود. با این نگاه به بیان انواع هجرت معنوی می‌پردازیم:

گناه همچون باتلاقی بد بو است که ورود و ماندن در آن، هلاکت انسان را در پی دارد. اگر کسی زشتی آن را احساس کند، حاضر نیست لحظه‌ای در آن بماند و تمام تلاش خود را در نجات از آن، صرف می‌کند. تنها راه بیرون آمدن از این باتلاق، عزم جزم جدی است که با هجرت واقعی امکان‌پذیر می‌باشد؛ هجرتی از ظلمت گناه به سوی نور و پاکی. در قرآن کریم می‌خوانیم: «وَ الرُّجْزَ فَاهْجُرْ؛12 و از پلیدی دور شو».

در آیه 195 سوره مبارک آل عمران آمده است:

… فَالَّذینَ هاجَرُوا وَ أُخْرِجُوا مِنْ دِیارِهِمْ وَ أُوذُوا فی‏ سَبیلی‏ وَ قاتَلُوا وَ قُتِلُوا لَأُکَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَیِّئاتِهِمْ وَ لَأُدْخِلَنَّهُمْ جَنَّاتٍ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ ثَواباً مِنْ عِنْدِ اللهِ وَ اللهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّواب؛

…آن‌ها که در راه خدا هجرت کردند و از خانه‌های خود بیرون رانده شدند و در راه من آزار دیدند و جنگ کردند و کشته شدند، به یقین گناهانشان را می‌بخشم و آن‌ها را در باغ‌های بهشتی که از زیر درختانش نهرها جاری است، وارد می‌کنم. این پاداشی است از طرف خداوند. و بهترین پاداش‌ها نزد پروردگار است.

علامه طباطبایی رحمة الله علیه هجرت در آیه شریف را عام دانسته و می‌نویسد:

ظاهراً مراد از «مهاجران» در جمله: «فالذین هاجروا» معنایی است عمومی که شامل مهاجرت و دوری از شرک و هم دوری از فامیل و هم دوری از گناه می‌شود؛ چون کلمه «هاجروا» را مطلق آورده و همچنین مقابل آن، مسأله «اخراج از دیار» را ذکر کرده که همان هجرت به معنای اخص است. چون پس از مسأله هجرت، فرموده است: «لَأکَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَیِّئاتِهِم…»، و کلمه «سیئات» در اصطلاح قرآن کریم به معنای گناهان صغیره است، معلوم می‌شود که مراد از مهاجران، کسانی هستند که از گناهان کبیره اجتناب یا توبه می‌کنند و خدا هم از گناهان صغیره آنان صرف نظر می‌کند.13

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به مادر اَنس فرمود:

اهجُری المَعاصیَ؛ فإنَّها أفضَلُ الهِجْرَه؛14

از گناهان، هجرت [دوری] کن که این، برترین هجرت است.

آن حضرت در کلامی دیگر، هجرت از گناهان را شریف‌ترین هجرت می‌دانند:

أشرَفُ الهِجرَه أن تَهجُرَ السَّیّئات؛15

شریف‌ترین هجرت، آن است که از گناهان، هجرت [دوری] کنی.

اصبغ بن نباته از امیرمؤمنان علیه السلام خطبه‌ای را نقل می‌کند که در بخشی از آن چنین آمده است:

…وَ یَقُولُ الرَّجُلُ هَاجَرْتُ وَ لَمْ یُهَاجِرْ إِنَّمَا الْمُهَاجِرُونَ الَّذِینَ یَهْجُرُونَ السَّیِّئَاتِ وَ لَمْ یَأْتُوا بِهَا؛16معنای کلمه هجرت

مردی می‌گوید: «من مهاجرت کرده‌ام»، در حالی که مهاجرت نکرده است. مهاجران کسانی هستند که گناهان را ترک کنند و انجام ندهند.

روح هجرت که همان فرار از ظلمت به نور و از گناه و نافرمانی خدا به اطاعت او است، در این هجرت وجود دارد؛ از این رو این هجرت لازم است، تا اگر به هجرت مکانی نیازی نداشت یا زمینه آن هجرت پیش نیامد، در پرتو این هجرت درونی، در صف مهاجران راه خدا در آید.

در طول تاریخ، افراد بسیار آلوده و گنهکاری بوده‌اند که در یک لحظه با تمام گناهان خود وداع کرده و به نور ایمان پیوسته‌اند و حتی بعضی از آن‌ها در صف زاهدان و عابدان قرار گرفته‌اند؛ از جمله:

در زمان امام کاظم علیه السلام مردی به نام بُشر در بغداد می‌زیست. وی از ثروتمندان بغداد بود. یک روز حضرت موسی بن جعفر علیهما السلام از جلوی در خانه این مرد می‌گذشت. اتفاقاً کنیزی از خانه بیرون آمده بود و در همان حال، صدای ساز و آواز از آن خانه بلند بود. معلوم بود که بساط لهو و لعب پهن است و آوازه خوانان مشغول آوازخوانی هستند. امام از آن کنیز پرسید: «صاحب این خانه، بنده است یا آزاد؟» کنیز با تعجب گفت: «آزاد است». امام فرمود: «آزاد است که این صداها از خانه‌اش بیرون می‌آید. اگر بنده بود، این‌گونه نبود». امام این جمله را فرمود و رفت. کنیز که برگشت، بشر از او پرسید: «چرا دیر آمدی؟» گفت: «مردی که نشانه‌های صالحان در سیمایش بود، از جلوی در خانه عبور می‌کرد. چشمش که به من افتاد، پرسید: «صاحب این خانه، آزاد است یا بنده؟» گفتم: «آزاد است». او هم گفت: «بله که آزاد است. اگر عبد و بنده بود، این طور نبود» همین جمله، انقلابی در او ایجاد کرد. بشر، مجال کفش پوشیدن نیافت و پای برهنه دوید. احساس کرد این مرد باید امام کاظم علیه السلام باشد. خود را خدمت امام رساند و به دست و پای ایشان افتاد و گفت: «آقا! از این ساعت می‌خواهم بنده باشم؛ بنده خدا باشم». همان لحظه به دست امام توبه کرد؛ یعنی در همان لحظه از گناهان هجرت کرد و کناره گیری نمود.. او را «حافی» می‌گفتند به واسطه آن‌که پس از آن ماجرا همیشه پای برهنه بود و سبب پابرهنگی‌اش ظاهراً آن بوده که پا برهنه خدمت حضرت امام موسی علیه السلام دوید و به سعادت بزرگ رسید. بعضی نقل کرده‌اند که سرّ پابرهنگی او را از خودش پرسیدند، در جواب گفت:

وَ اللهُ جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ بِساطاً؛17

و خداوند، زمین را برای شما فرش گسترده‌ای قرار داد.

ادب نباشد که بر بساط شاهان با کفش روند.18

انسان، هرجا از وجود دشمن احساس خطر کند، به حکم عقل باید از آنجا فرار کند. نفس، دشمن‌ترین دشمن آدمی است. پیامبر خدا6 می‌فرماید:

أَعْدَی عَدُوِّکَ نَفْسُکَ الَّتِی بَیْنَ جَنْبَیْکَ؛19

دشمن‌ترین دشمن تو، نفسی است که در وجود تو قرار دارد.

خواهش‌های نفسانی، انسان را به ورطه هلاکت می‌اندازد. امیرالمؤمنین7 می‌فرماید:

اهْجُرُوا الشَّهَوَاتِ فَإِنَّهَا تَقُودُکُمْ إِلَی رُکُوبِ الذُّنُوبِ وَ التَّهَجُّمِ عَلَی السَّیِّئَات؛20

از شهوات، هجرت و دوری کنید؛ زیرا شما را به سوی ارتکاب گناهان و هجوم به زشتی‌ها هدایت می‌کنند.

امام خمینی قدس سره در این باره می‌فرماید:

هجرت، یک معنای بزرگ است و از همه هجرت‌ها مهم‌تر، هجرت از خودبینی و راه افتادن از این انانیت نفس و هجرت از خود به خدا است. هجرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله  از مکه به مدینه برای این بود که به بشر راه هجرت از خود به خدا را نشان بدهد. تعلیمات انبیا برای همین هجرت است که ما از ظلمات، از تاریکی‌ها، از خودخواهی‌ها، از نفسانیت‌ها، هجرت کنیم به سوی خدا و پشت کنیم به خودمان و به آمال شیطانی خودمان و رو کنیم به خدای تبارک و تعالی.21

آن عالم عظیم الشأن در تفسیر و تبیین آیه شریف: «… وَ مَنْ یَخْرُجْ مِنْ بَیْتِهِ مُهاجِراً إِلَی اللهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ یُدْرِکْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَی الله…؛22 … و هر کس برای مهاجرت به سوی خدا و پیامبر او، از خانه خود بیرون رود، سپس مرگش فرار رسد، پاداش او بر خدا است…» می‌فرماید:

محتمل است که همین هجرت از خانه طبیعت باشد، از جهت نفس باشد. ممکن است بیت، همین بیت نفس انسان باشد؛ یعنی همین طبیعت که بیت نفس است و نفس در او محبوس است. ممکن است معنای آیه شریف این باشد که کسی که از این بیت نفس خارج شد، «مهاجرا الی الله و رسوله» رو آورد به خدا و رسول، و از آن چیزهایی که وادار می‌کند انسان را برای توجه به دنیا، توجه به آمال دنیایی، و باز می‌دارد انسان را از رسیدن به خدا‌، از رسیدن به حقیقت این تعلقاتی که انسان دارد به دنیا، که هر انسانی تعلق به دنیا دارد، و نفس متعلق به دنیاست، توجه به خود و آمال خودش دارد و اگر کسی از این بیت، از این بیت ظلمانی، از این بیتی که ما را باز می‌دارد از وصول به کمالات انسانی، خارج بشود و رو بیاورد به خدا، هجرت کند به سوی خدای تبارک و تعالی و رسول خدا، که آن هم هجرت به خداست، برسد تا آنجایی که «ادرکه الموت»؛ یعنی آن موت اختیاری که از برای اولیای خدا هست که از همه آمال خودشان دست برمی‌دارند و فانی می‌شوند در حق تعالی، یا این‌که در این مهاجرتی که می‌کند ادراک موت بشود همان موت معهود، این وقع اجره علی الله – این دیگر هیچ- بنابر آن احتمال اول، دیگر اجری جز این‌که خدا به او بدهد اجر دیگری را نمی‌خواهد. اصلاً برای او دیگر آمال و آرزویی نیست. فقط خدا را می‌خواهد.23

پایان این مقاله را با روایتی از امیرالمؤمنین7 زینت می‌دهیم که هجرت از خواهش‌های نفسانی را از نشانه‌های انسان عاقل بر شمرده است:

العاقِلُ مَن هَجَرَ شَهوَتَهُ و باعَ دُنیاهُ بِآخِرَتِهِ؛24

خردمند، کسی است که از شهوت خویش دوری کند و دنیایش را به آخرتش بفروشد.

توضیح مباحث «مهاجرت از عادت» و «هجرت عارفانه» و «آثار و اهداف هجرت» در شماره بعد خواهد آمد؛ ان‌شاءالله.

پی نوشت ها:

1. معجم مفردات الفاظ قرآن، راغب اصفهانی، اسماعیلیان، ماده هجر.

2. ماده «هجر» و مشتقاتش در قرآن کریم 27 بار آمده است.

3. گفتارهای معنوی، مرتضی مطهری، تهران، صدرا، پانزدهم، 1374ش، ص 239.

4. نهج البلاغه، خطبه 189.

5. گفتارهای معنوی، ص 240.

6. مرآه العقول، محمد باقر مجلسی، سید هاشم رسولی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، دوم، 1404ق، ج 10، ص 8.

7. تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1374ش، ج 4،‌ ص 91.

8. اقتباس از: تعالیم قرآن، ج 5، کد 4/114، جمعی از نویسندگان.

9. سوره عنکبوت: 26.

10. ر.ک: تفسیر نمونه، ج 10، ص 403 و ج 13، ص 451 – 453.

11. سوره قصص و سوره طه و …

12. سوره مدثر: 5.

13. المیزان فی تفسیر القرآن، ج 4، ص 88.

14. میزان الحکمه، محمد محمدی ری شهری، قم، دفتر تبلیغات، سوم، 1370 ش، ج 10، ص 303.

15. أفضل الهجره ان تهجر ما کره الله؛ برترین هجرت آن است که از آنچه خدا خوش ندارد هجرت [دوری] کنی. افضل الهجره ان تهجر السّوء؛ برترین هجرت، آن است که از بدی هجرت [دوری] کنی.

16. بحارالانوار، ج 68، ص 232.

17. سوره نوح: 19.

18. اقتباس از: منتهی الآمال، محدث قمی، قم، دلیل، اول، 1379 ش، ج 3، ص 1480؛ منهاج الکرامه، ص 32؛ قاموس الرجال، ج 2، ص 326؛ گفتارهای معنوی، ص 160.

19. بحارالانوار، ج 67، ص 64.

20. مستدرک الوسایل، میرزا حسین نوری، قم، آل البیت، 1408ق، ج 11، ص 343.

21. صحیفه نور، روح الله موسوی خمینی، ج 12، ص 59.

22. سوره نساء: 100.

23. صحیفه نور، ج 12، ص 59.

24. غررالحکم، ص 53.

این مجله مخصوص کودک و نوجوان می باشد.

پیام زن
ویژه مسائل زنان و خانواده

دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم
محمد جعفری گیلانی
سید ضیاء مرتضوی

3

7733305
7738743
7733305
payam-zan_man@aalulbayt.org

قم، صندوق پستی 371…

پرسمان
فرهنگی، اجتماعی، دانشجویی

مرکز فرهنگی نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری
سید محمدرضا فقیهی
محمد باقر پور امینی
1380
3

7747240
7735473
7743816
info@porseman.net
www.porseman.n…

مبلغان
فرهنگی – تبلیغی
حوزه

1385/6/1
3
mbl

کوچ کردن، ترک وطن، مبداء تاریخ مسلمانان که زمان هجرت پیامبر است از مکه به مدینه برابر با 622 م. [خوانش: (هِ رَ) [ع. هجره] (اِمص.)]

کدامیک از بازیگران ایرانی کشف حجاب کرده اند ؟ + عکس

آشنایی با نامزدهای بهترین سریال‌های ۲۰۲۰

پرویز تناولی دومین هنرمند گران قیمت ایران کیست؟ + عکس

عرفان ناصری بازیگر نقش داریوش در سریال ملکه گدایان کیست؟ + اینستاگراممعنای کلمه هجرت

همسر مهران احمدی بازیگر نقش بهبود سریال پایتخت ۶ کیست؟ + بیوگرافی و اینستاگرام

همسر سالار عقیلی کیست؟ + بیوگرافی و اینستاگرام

خلاصه داستان قسمت ۳۱ سریال ترکی دختران آفتاب

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی دختران آفتاب + عکس

خلاصه داستان قسمت ۳۷ سریال ترکی بوی توت فرنگی + عکس

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی بوی توت فرنگی + عکس

خلاصه داستان قسمت ۴۹ سریال ترکی قهرمان + عکس

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی قهرمان

این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست:فَروایِش farvãyesh (پهلوی: فْرَوایِیشن fravãyishn)پَرواس (سنسکریت: پْرَواسَ)کوژین (کردی: کوچین)

هجرت . [ هَِ رَ ] (ع اِمص ) مفارقت . جدایی . (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (منتهی الارب ). دوری . افتراق . فراق .

۱. دوری گزیدن از وطن؛ کوچ کردن از وطن خود و به‌جای دیگر رفتن؛ رفتن از شهری به ‌شهر دیگر و در آنجا وطن کردن.۲. مهاجرت پیامبر اسلام از

1 – کوچ کردن ، ترک وطن . 2 – مبداء تاریخ مسلمانان که زمان هجرت پیامبر است از مکه به مدینه برابر با 622 م

دوری از میهن – فرارفت – فراروی

معنای کلمه هجرت

جداشدن جدايي کردن .‎ -2 رحلت کردن هجرت کردن .‎ -3 (اسم) جدايي مفارقت . ‎ -4 رحلت مهاجرت . ‎ -5 ترک

1- ترك بلد، ترك وطن، سفر، كوچ، مفارقت، مهاجرت
 2- رحلت

(عربی) از کشور یا زادگاه خود به جای دیگر رفتن و در آنجا ساکن شدن ؛ مهاجرت پیغمبر اکرم (ص) از مکه به مدینه که مبنای گاه‌شماری و تاریخ مسلمانان


هجرت در فرهنگ اسلام به معنای ترک خانه و کاشانه و یاهر نوع انتقال با نیتی مقدس است. که هدف از آن رسیدن به کمال یا گریز از موقعیتی است که مزاحم کمال انسان در آن حضور دارد و از ارزشهای اسلامی است.

“هجرت” از مادّه “هجر” به معناي ترك و جدايي است، مهاجرت در اصل به معناي بريدن از ديگري و ترك وي است. چنانچه در سوره نساء آمده است :

«…وَاهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ…»؛(سوره نساء/34) در بستر از آنها دوري نمائيد.

و به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله خطاب می نماید:
معنای کلمه هجرت

«وَاصْبِرْ عَلَى مَا يَقُولُونَ وَاهْجُرْهُمْ هَجْرًا جَمِيلاً»؛(سوره مزمل/10) و در برابر آنچه (دشمنان) مي‌گويند: شكيبا باش و به طرزي شايسته از آنان دوري گزين!

لغت نامه دهخدا برای هجرت معانیی همچون: مفارقت و جدایی، ترک وطن و دوری از خانمان و مفارقت یاران و دوستان، جدائی از سرای و نشیمن را بیان نموده و به نقل از تعریفات سید شریف جرجانی آورده است که: هجرت در اصطلاح مسلمین، ترک وطن کفار و انتقال به دارالاسلام است.

قرآن می‌فرماید: «وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ…» ؛[۱]؛ شایسته نیست مؤمنان همگی (به سوی میدان جهاد) کوچ کنند؛ چرا از هر گروهی از آنان طایفه‌ای کوچ [و هجرت] نمی‌کند تا در دین [و معارف و احکام اسلام] آگاهی یابند و به هنگام بازگشت به سوی قوم خود، آنها را بیم دهند؟

در روایات به مسلمانان دستور داده‌اند که برای فراگیری علم اگر لازم باشد تا نقطه‌های دوردست همچون چین مسافرت و مهاجرت کنند. پیامبر اکرم صلی ‌الله ‌علیه‌ و‌ آله فرمودند: «اُطْلُبُوا الْعِلْمَ وَلَوْ بِالصّینِ»؛[۲] علم کسب کنید اگر چه در چین باشد.

در این هجرت خداپسندانه هزاران ملک طالب علم را مشایعت می‌کنند، چنان که پیامبر اسلام صلی ‌الله ‌علیه‌ و ‌آله فرمودند: «مَنْ خَرَجَ مِنْ بَیْتِهِ یَطْلُبُ عِلْما شَیّعَهُ سَبْعُونَ اَلْفَ مَلَکٍ یَسْتَغْفِرُونَ لَهُ»؛[۳] کسی که از خانه‌اش برای کسب علم خارج می‌شود، هفتاد هزار ملک او را بدرقه می‌کنند و برای او استغفار می‌نمایند.

پیامبر اکرم صلی ‌الله ‌علیه ‌و ‌آله فرمودند: «مَنْ فَرَّ بِدینِهِ مِنْ اَرْضٍ اِلیَ اَرْضٍ وَاِنْ کانَ شِبْرا مِنَ الاَْرْضِ اِسْتَوْجَبَ الْجَنَّةَ»؛[۴] کسی که برای حفظ دین و آئین خود از سرزمینی به سرزمین دیگر هجرت کند، استحقاق بهشت می‌یابد.

قرآن می‌فرماید: «وَالَّذِينَ هَاجَرُوا فِي اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مَا ظُلِمُوا لَنُبَوِّئَنَّهُمْ فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً»؛[۵]؛ آنها که مورد ستم واقع شدند و به دنبال آن در راه خدا مهاجرت اختیار کردند، جایگاه پاکیزه‌ای در دنیا به آنها خواهیم داد.

اصولاً روح هجرت مقدس همان فرار از «ظلمت» به «نور» و از کفر به ایمان، از گناه و نافرمانی به اطاعت خدا است ولذا در احادیث می‌خوانیم، مهاجرانی که جسمشان هجرت کرده اما در درون و روح خود هجرتی نداشته‌اند، در صف مهاجران نیستند و به عکس، آنها که نیازی به هجرت مکانی نداشته‌اند، اما دست به هجرت درونی زده‌اند، در زمره مهاجرانند.

امیرمؤمنان علی علیه‌السلام می‌فرمایند: «وَیَقُولُ الرَّجُلُ هاجَرْتُ وَلَمْ یُهاجِرْ اِنَّمَا الْمُهاجِرُونَ الَّذینَ یَهْجُرُونَ السَّیِّئاتِ وَلَمْ یَأْتُوا بِها»؛[۶] کسی می‌گوید مهاجرت کردم در حالی که مهاجرت واقعی نکرده است، مهاجران [واقعی] آنها هستند که از گناهان هجرت کنند و مرتکب آن نشوند.

در قرآن کریم از زبان حضرت ابراهیم علیه ‌السلام (و بنا بر قولی از زبان حضرت لوط علیه ‌السلام)[۷] می‌خوانیم: «وَقَالَ إِنِّي مُهَاجِرٌ إِلَىٰ رَبِّي إِنَّهُ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ»[۸]؛ و [ابراهیم] گفت: من به سوی پروردگارم هجرت می‌کنم که او عزیز و حکیم است.

ممکن است مراد از این هجرت یکی از انواع گذشته باشد؛ هجرت از دست ظالمان، هجرت برای حفظ دین… و یا مراد از آن همان ظاهر آیه باشد؛ یعنی هجرت به سوی خداوند برای رسیدن به مقام نبوت یا مقام بالاتر و…[۹] و شاهد این مطلب این آیه است که: «وَقَالَ إِنِّي ذَاهِبٌ إِلَىٰ رَبِّي سَيَهْدِينِ»؛[۱۰]؛ من به سوی خدای خودم می‌روم و او مرا هدایت خواهد کرد.

از انواع هجرت، اهداف هجرت هم بدست می‌آید. گاهی هجرت برای کسب دانش و علوم است (یَطْلُبُ عِلْما)، گاهی به هدف حفظ دین (مَنْ فَرَّ بِدینِه مِن اَرضٍ…) و گاهی برای فرار از ظلم و ظالم (هاجَرُوا… من بعد ما ظُلموا) و گاهی برای رسیدن به خداوند (مُهاجِرٌ اِلی رَبّی) و زمانی برای فرار از گناه است (یَهْجُرُونَ السَّیِّئاتِ) و همه اهداف گذشته یا به نیت خدا و (فی سَبیلِ اللّه‌) است یا برای غیرخدا. البته به استثنای دوم و پنجم که قطعاً جنبه خدایی دارد.

قرآن در بیش از 14 آیه [۱۱] به زبانهای مختلف دستور به هجرت داده است.

گاهی با زبان ملامت می‌گوید: «مگر سرزمین خدا گسترده نبود، چرا دست به هجرت نزدید؟».[۱۲]

گاهی پاداش عظیم آن را گوشزد می‌نماید و می‌فرماید: «الَّذِينَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللَّهِ وَأُولَٰئِكَ هُمُ الْفَائِزُونَ»؛[۱۳] آنان که ایمان آوردند و هجرت کردند و با اموال و جانهای خود در راه خدا جهاد کردند، درجه بزرگتری نزد خدا دارند و آنها رستگارند.

کسی که در راه خدا هجرت کند، نقاط امن فراوان گسترده‌ای در زمین می‌یابد. «وَمَنْ يُهَاجِرْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ يَجِدْ فِي الْأَرْضِ مُرَاغَمًا كَثِيرًا وَسَعَةً…»؛[۱۴] آنکه در راه خدا هجرت کند، موضعهای بسیار وسیعی در زمین می‌یابد.

هجرت اولی مهاجرت عده ای از پیروان محمد صلی ‌الله ‌علیه ‌و ‌آله پیغمبر اسلام از مکه به حبشه است که بر اثر آزار و شکنجه قریش ، و به دستور پیغمبر به سال پنجم از بعثت رسول اتفاق افتاد. شماره این مهاجرین به قول طبری ، هفتادودو تن و بنا به اخبار دیگر صدوبیست تن بود. برای اطلاع بیشتر رجوع به «هجرت صحابه پیغمبر به حبشه» ذیل «حبشه» شود.

هجرت مبدأ تاریخ مسلمانان و زیربنای حوادث سیاسی، تبلیغی و اجتماعی آنان است. هر قوم و ملتی برای خود مبدأ تاریخی دارند؛ مثلاً، مسیحیان مبدأ تاریخ خود را میلاد حضرت مسیح علیه‌السلام قرار داده‌اند و در اسلام با این که حوادث مهمّی مانند ولادت پیغمبر اسلام صلی ‌الله ‌علیه ‌و ‌آله بعثت، فتح مکه و رحلت پیغمبر صلی ‌الله ‌علیه ‌و‌ آله بوده، هیچ کدام انتخاب نشد و تنها زمان هجرت پیامبر اکرم صلی ‌الله ‌علیه ‌و ‌آله به عنوان مبدأ تاریخ انتخاب شد و مسلمانان تمام حوادث را با سال هجری تعیین می‌کردند، هر چند طبری و یعقوبی نظرشان این است که در زمان خلیفه دوم که اسلام توسعه یافته بود، به فکر تعیین مبدأ تاریخی که جنبه عمومی و همگانی داشته باشد، افتادند و پس از گفتگوی فراوان نظر علی علیه ‌السلام را دائر بر انتخاب هجرت به عنوان تاریخ پذیرفتند.[۱۵]

«إِنَّ الَّذِينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ ظَالِمِي أَنْفُسِهِمْ قَالُوا فِيمَ كُنْتُمْ قَالُوا كُنَّا مُسْتَضْعَفِينَ فِي الْأَرْضِ قَالُوا أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُوا فِيهَا فَأُولَٰئِكَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَسَاءَتْ مَصِيرًا»؛ (سوره نساء/97) كساني كه فرشتگان (قبض ارواح) روح آنها را گرفتند در حالي كه به خويشتن ستم كرده بودند به آنها گفتند: شما در چه حالي بوديد؟ (و چرا با اين كه مسلمان بوديد، در صفِ كفّار جاي داشتيد؟!) گفتند: ما در سرزمين خود، تحت فشار و مستضعف بوديم. آنها [فرشتگان] گفتند: مگر سرزمين خدا، پهناور نبود كه مهاجرت كنيد؟ آنها (عذري نداشتند و) جايگاهشان دوزخ است و سرانجام بدي است.

با توجه به سياق آيات مراد از “ظلم” در اين آيه، ظلم به خويشتن است و ظلم به خويشتن در اثر روي گرداني از دين خدا و ترك برپاداريِ شعائر الهي حاصل مي‌شود و آن نيز در اثر زندگي در سرزمين كفر و شرك پديد مي‌آيد، انسان با زندگي در چنين محيطي عملاً راهي براي آموزش و عمل به معارف دين پيدا نمي‌كند.

پس استصغاف آنان به طور مطلق نبوده بلكه استصغافي بوده كه خودشان خود را با سهل انگاري به آن دچار كردند و مي‌توانستند با مهاجرت از سرزمين شرك به سرزمين ايمان، خود را از آن برهانند.[۱۶]

معنای کلمه هجرت
معنای کلمه هجرت
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *