خواص دارویی و گیاهی
Copy Right By 2016 – 1395
شما واژهای در دفتر واژه ثبت نکردهاید.
ترتیب بر اساس:
برای رفع محدودیت کاربر ویژه شویدبا حذف کوکی، لیست لغات از بین خواهد رفت.
واژه: خوان
نقش دستوری: اسم
معنی واژه خوان و خان
آواشناسی: xAn
الگوی تکیه: S
شمارگان هجا: ۱
برابر ابجد: ۶۵۷
معنی آفرین را بخوانید.معنی دار را بخوانید.معنی گزار را بخوانید.
این ویژگی تنها برای کاربران ویژه فعال است.
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خوان . [ خوا / خا ] (اِ) طبق بزرگی را گویند که از چوب ساخته باشند چه طبق کوچک را خوانچه گویند. (برهان قاطع). سفره ٔ فراخ و گشاده . (ناظم الاطباء). سماط. ابوجامع : همی از آرزوی … خواجه را گه خوان بجز رونج نباشد خورش بخوانش بر.
معروفی .
ابوشکور بلخی .
ابوالعباس .
دقیقی .
منجیک .
فردوسی .
فردوسی .
فرخی .
فرخی .
منوچهری .
سنایی .
انوری .
انوری .
خاقانی .
خاقانی .
خاقانی .
نظامی .
کمال اسماعیل (از آنندراج ).
مولوی .
مولوی .
اوحدی (از آنندراج ).
ناصرخسرو.
خاقانی .
ظهوری (آنندراج ).
سعدی (گلستان ).
معنی واژه خوان و خان
ظهوری .
ابن یمین .
فردوسی .
نظامی .
خاقانی .
سیف اسفرنگی .
خاقانی .
خاقانی .
خاقانی .
ظهوری (از آنندراج ).
خاقانی .
ظهوری (از آنندراج ).
خاقانی (از آنندراج ).
خاقانی .
خاقانی .
نظامی .
خاقانی .
خاقانی .
خاقانی .
خاقانی .
خاقانی .
سعدی .
سعدی .
خاقانی .
خاقانی .
خاقانی .
خاقانی .
خاقانی .
فردوسی .
فردوسی (از آنندراج ).
خاقانی .
سعدی (بوستان ).
خاقانی .
فردوسی .
نظامی .
ابوشکور بلخی (از لغت فرس ).
ناصرخسرو.
نظامی .
فردوسی .
فرخی .
خاقانی .
سعدی (بوستان ).
خاقانی (دیوان چ عبدالرسولی ص 334).
1 – خار و خلاشه . 2 – گیاه خودرو، علف هرزه . 1 – خار و خلاشه . 2 – گیاه خودرو، علف هرزه . 1 – خار و خلاشه . 2 – گیاه خودرو، علف هرزه .
خوان . [ خوا / خا ] (اِ)
۱. سفره یا طبقی برای گذاشتن غذا روی آن.۲. [قدیمی، مجاز] غذا.۳. [قدیمی، مجاز] ضیافت؛ مهمانی.〈 خوان یغما: [قدیمی] سفرهای که برای همگان میگستردند و همه بر
طبق، مائده ، سفره خيانت کننده
بسیار خیانت کار
معنی واژه خوان و خان
1- اديم، بساط، سفره، سماط
2- مهماني، پذيرايي
3- رباط، كاروانسرا
4- مائده، طعام، غذا، خوراك
5- طبق، طبق مائده
6- خار، علف هرزه، گياه
چالش و نبرد
1 – هفت دشواری و کار سخت برای رستم به هنگام نجات کیکاوس وقتی که در مازندران دربند بود. 2 – هفت دشواری و کار سخت برای
قایل به تثلیت ، مسیحی .
سفره و دستار – خوان ، پیش انداز، دستارخوان .
1 – سفره . 2 – طبق بزرگ چوبین . 3 – خوردنی .
1 – ریشة «خواندن ». 2 – (ص فا.) در ترکیب به معنی «خواننده » آید: تعزیه – خوان ، روضه خوان و مانند آن .
نک پری افسا.
میرجلالالدین کزازی درباره اینکه نگارش «هفت خوان» درست است یا «هفت خان» توضیحی ارائه کرد.
میرجلالالدین کزازی درباره اینکه نگارش «هفت خوان» درست است یا «هفت خان» توضیحی ارائه کرد.
این شاهنامهپژوه و استاد زبان و ادبیات فارسی در گفتوگو با خبرنگار ادبیات ایسنا، در پاسخ به این سوال که در این ترکیب، آیا واژه «خان» درست است یا «خوان»، اظهار کرد: پاسخ من به این پرسش این است که هر دو این واژهها میتواند درست بود. از دو دید؛ یکی آن است که خان با واژه خانه همریشه است، زیرا جایی است که پهلوان چندی در آن به سر میبرد و کار بزرگ پهلوانی خود را به انجام میرساند؛ پس باید با الف نوشته شود. اما اگر خان را با واو هم بنویسیم بیراه نیست، زیرا در متنهای کهن خان با واو نوشته شده است.
معنی واژه خوان و خان
کزازی افزود: نه تنها نویسندگان و سرایندگان آن را با واو نوشتهاند، بلکه بر پایه این ریخت به آفرینشهای زبانشناختی در واژه هم دست زدهاند. من نمونهای از خاقانی میآورم. خاقانی در چامه ترسایی گفته «به یک لفظ آن سه خوان را از چه شک، به صحرای یقین آرم همانا». در اینجا ایهامی در واژه سه خوان است. یک معنا معنای نزدیک یعنی سه کار بزرگ و دشوار است که باید از آن گذشت، اما معنای دیگر که از آن میتوان گرفت این است که سخن خاقانی درباره ترسایان است و سه خوان را میتوان سه خواننده هم دانست؛ به معنی ترسایی که خدا را سهگانه میخواند. یعنی ترسایی پیرو سه خدا را از چاه شک بیرون میآورم. اگر ما در این بیت مصرع خوان را با الف بنویسیم این معنای نغز و هنری از میان خواهد رفت.
او در پاسخ به اینکه نظر خود شما درباره این واژه چیست و کدام درست است، گفت: میانگارم چون در پیشینه ادب پارسی این واژه را با واو نوشتهاند آن را با واو هم میتوان نوشت. هرچند این نگارش میتواند بیپایه باشد زیرا در فرهنگها نوشتهاند که چون پهلوان در هر جا خوانی میگسترده است یعنی سفرهای میگسترده است، که چندان پایهای ندارد.
انتهای پیام
با سلام
نکته پاياني دکتر کزازي استاد و دوست بنده نشان مي دهد صحيح آن بدون واو است و گواه آن جملات پاياني است
“ميانگارم چون در پيشينه ادب پارسي اين واژه را با واو نوشتهاند آن را با واو هم ميتوان نوشت. هرچند اين نگارش ميتواند بيپايه باشد زيرا در فرهنگها نوشتهاند که چون پهلوان در هر جا خواني ميگسترده است يعني سفرهاي ميگسترده است، که چندان پايهاي ندارد.”
فردوسی .
فردوسی .
عنصری .
نظامی .
خاقانی .
معنی واژه خوان و خان
فردوسی .
خاقانی .
خاقانی .
خاقانی .
خاقانی .
خاقانی .
خاقانی .
نظامی .
نظامی .
نظامی .
نظر به واژۀ خوَن اوستایی و پهلوی به معنی درخشان هفتخوان به معنی هفت کار درخشان و با شکوه بوده است.
معنی واژه خوان و خان
برای رفع محدودیت کاربر ویژه شویدبا حذف کوکی، لیست لغات از بین خواهد رفت.
ستبری را بخوانید.ستخر را بخوانید.ستخوان را بخوانید.
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خوان . [ خوا / خا ] (اِ) طبق بزرگی را گویند که از چوب ساخته باشند چه طبق کوچک را خوانچه گویند. (برهان قاطع). سفره ٔ فراخ و گشاده . (ناظم الاطباء). سماط. ابوجامع : همی از آرزوی … خواجه را گه خوان بجز رونج نباشد خورش بخوانش بر.
معنی واژه خوان و خان
1 – خار و خلاشه . 2 – گیاه خودرو، علف هرزه . 1 – خار و خلاشه . 2 – گیاه خودرو، علف هرزه . 1 – خار و خلاشه . 2 – گیاه خودرو، علف هرزه .
۱. سفره یا طبقی برای گذاشتن غذا روی آن.۲. [قدیمی، مجاز] غذا.۳. [قدیمی، مجاز] ضیافت؛ مهمانی.〈 خوان یغما: [قدیمی] سفرهای که برای همگان میگستردند و همه بر
1- اديم، بساط، سفره، سماط
2- مهماني، پذيرايي
3- رباط، كاروانسرا
4- مائده، طعام، غذا، خوراك
5- طبق، طبق مائده
6- خار، علف هرزه، گياه
1 – هفت دشواری و کار سخت برای رستم به هنگام نجات کیکاوس وقتی که در مازندران دربند بود. 2 – هفت دشواری و کار سخت برای
1 – ریشة «خواندن ». 2 – (ص فا.) در ترکیب به معنی «خواننده » آید: تعزیه – خوان ، روضه خوان و مانند آن .
میرجلالالدین کزازی درباره اینکه نگارش «هفت خوان» درست است یا «هفت خان» توضیحی ارائه کرد.
میرجلالالدین کزازی درباره اینکه نگارش «هفت خوان» درست است یا «هفت خان» توضیحی ارائه کرد.
این شاهنامهپژوه و استاد زبان و ادبیات فارسی در گفتوگو با خبرنگار ادبیات ایسنا، در پاسخ به این سوال که در این ترکیب، آیا واژه «خان» درست است یا «خوان»، اظهار کرد: پاسخ من به این پرسش این است که هر دو این واژهها میتواند درست بود. از دو دید؛ یکی آن است که خان با واژه خانه همریشه است، زیرا جایی است که پهلوان چندی در آن به سر میبرد و کار بزرگ پهلوانی خود را به انجام میرساند؛ پس باید با الف نوشته شود. اما اگر خان را با واو هم بنویسیم بیراه نیست، زیرا در متنهای کهن خان با واو نوشته شده است.
کزازی افزود: نه تنها نویسندگان و سرایندگان آن را با واو نوشتهاند، بلکه بر پایه این ریخت به آفرینشهای زبانشناختی در واژه هم دست زدهاند. من نمونهای از خاقانی میآورم. خاقانی در چامه ترسایی گفته «به یک لفظ آن سه خوان را از چه شک، به صحرای یقین آرم همانا». در اینجا ایهامی در واژه سه خوان است. یک معنا معنای نزدیک یعنی سه کار بزرگ و دشوار است که باید از آن گذشت، اما معنای دیگر که از آن میتوان گرفت این است که سخن خاقانی درباره ترسایان است و سه خوان را میتوان سه خواننده هم دانست؛ به معنی ترسایی که خدا را سهگانه میخواند. یعنی ترسایی پیرو سه خدا را از چاه شک بیرون میآورم. اگر ما در این بیت مصرع خوان را با الف بنویسیم این معنای نغز و هنری از میان خواهد رفت.
او در پاسخ به اینکه نظر خود شما درباره این واژه چیست و کدام درست است، گفت: میانگارم چون در پیشینه ادب پارسی این واژه را با واو نوشتهاند آن را با واو هم میتوان نوشت. هرچند این نگارش میتواند بیپایه باشد زیرا در فرهنگها نوشتهاند که چون پهلوان در هر جا خوانی میگسترده است یعنی سفرهای میگسترده است، که چندان پایهای ندارد.
با سلام
نکته پاياني دکتر کزازي استاد و دوست بنده نشان مي دهد صحيح آن بدون واو است و گواه آن جملات پاياني است
“ميانگارم چون در پيشينه ادب پارسي اين واژه را با واو نوشتهاند آن را با واو هم ميتوان نوشت. هرچند اين نگارش ميتواند بيپايه باشد زيرا در فرهنگها نوشتهاند که چون پهلوان در هر جا خواني ميگسترده است يعني سفرهاي ميگسترده است، که چندان پايهاي ندارد.”
نظر به واژۀ خوَن اوستایی و پهلوی به معنی درخشان هفتخوان به معنی هفت کار درخشان و با شکوه بوده است.
خار و خلاشه، گیاه خودرو، علف هرزه. [خوانش: (~.) (اِ.)]
ریشه «خواندن »، (ص فا.) در ترکیب به معنی «خواننده » آید: تعزیه – خوان، روضه خوان و مانند آن. [خوانش: (~.)]
سفره، طبق بزرگ چوبین، خوردنی. [خوانش: (خا) [په.] (اِ.)]
خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی عشق از نو
خلاصه داستان قسمت ۱۴۷ سریال ترکی روزگاری در چکوروا
خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی روزگاری در چکوروا + عکس
خلاصه داستان قسمت ۲۸۷ سریال ترکی سیب ممنوعه + عکس
خلاصه داستان فصل چهارم قسمت اول تا آخر سریال ترکی سیب ممنوعه
خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی کادین (زن)
خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی دختران آفتاب + عکس
خلاصه داستان قسمت ۵۶ سریال ترکی اسم من ملک + عکس
خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی اسم من ملک
معنی کلمه خوان و خان0
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *
دیدگاه
وب سایت
ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم.
©
2021 (کامل متن)
با نیروی وردپرس
خار و خلاشه، گیاه خودرو، علف هرزه. [خوانش: (~.) (اِ.)]
ریشه «خواندن »، (ص فا.) در ترکیب به معنی «خواننده » آید: تعزیه – خوان، روضه خوان و مانند آن. [خوانش: (~.)]
سفره، طبق بزرگ چوبین، خوردنی. [خوانش: (خا) [په.] (اِ.)]
آیا حقیقت دارد که خوردن تعداد بالای موز کشنده است؟
آشنایی با اولین فرزندان حضرت آدم و حوا + داستان و روایاتمعنی واژه خوان و خان
پازیریک قدیمی ترین فرش دنیا کجا نگه داری می شود؟ + عکس
آشنایی با نمونه سوالات اطلاعات عمومی که در آزمون های استخدامی است
ویدئویی از کثیف ترین و عجیب ترین هتل در دنیا
خلاصه داستان قسمت ۳۶ سریال ترکی عشق حرف حالیش نمیشه
خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی عشق حرف حالیش نمیشه
خلاصه داستان قسمت ۶۰ سریال ترکی اسم من ملک + عکس
خلاصه داستان قسمت ۶۱ سریال ترکی بوی توت فرنگی + عکس
خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی اسم من ملک
خلاصه داستان قسمت ۷۴ سریال ترکی قهرمان + عکس
خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی بوی توت فرنگی + عکس
خلاصه داستان قسمت ۵۶ سریال ترکی دختران آفتاب
خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی قهرمان
خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی دختران آفتاب + عکس0