معنی کلمه الشتا در سوره فیل چیست

خواص دارویی و گیاهی

معنی کلمه الشتا در سوره فیل چیست
معنی کلمه الشتا در سوره فیل چیست

Copy Right By 2016 – 1395

إِيلَافِهِمْ رِحْلَةَ الشِّتَاءِ وَالصَّيْفِ



[106–2] (مشاهده آیه در سوره)

الفتی که در سفرهای زمستان و تابستان آنان ثابت و بر قرار بماند.معنی کلمه الشتا در سوره فیل چیست

[و نیز] به سفرهای [تجارتی] زمستانی و [سفرهای تجارتی] تابستانی پیوند و انس دهد [تا در آرامش و امنیت، امر معاششان را تأمین کنند.]

الفتشان هنگام كوچ زمستان و تابستان، [خدا پيلداران را نابود كرد.]


ائتلافشان در سفر زمستانى و تابستانى.

الفت آنها در سفرهای زمستانه و تابستانه (و بخاطر این الفت به آن بازگردند)!





شأن نزول آیات 1 و 2:

این سوره درباره قریش نازل شده زیرا معاش آن‌ها از طریق دو سفر و کاروان تجارتى در اوقات زمستان به طرف یمن و در اوقات تابستان به سوى شام تأمین می‌شد و از مکه انواع ادویه و فلفل حمل می‌کردند و در ازاء آن لباس‌هاى زیبا و حبوبات از شام مى آوردند. وقتى که خداوند پیامبر را مبعوث به رسالت کرد، از این مسافرت ها بى نیاز شدند زیرا گروه گروه مردم براى اداى مناسک حج به مکه روى مى آوردند.[۲]

ام هانى دختر ابوطالب گوید: رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: خداوند قریش را به هفت خصلت بر دیگران برترى داده است و درباره آنان سوره اى نازل فرمود که از دیگران در آن نامى نبرده است.[۳]

در بعضى از اخبار از پیامبر روایت شده که فرمود: خداوند قریش را به خصالى مخصوص گردانید که دیگران را در آن شرکت نداد، آنان ده سال خدا را پرستیدند که در آن موقع کسى جز آن‌ها خداپرست نبود و در روز حادثه فیل به آن‌ها نصرت داد و آن‌ها را یارى فرمود. در صورتى که در آن وقت مشرک بودند و سوره اى بر آن‌ها نازل نمود و کسى را جز قریش در آن داخل نکرد و مرا از میان آن‌ها به پیامبر برگزید.[۴]

لِإِيلافِ قُرَيْشٍ «1» إِيلافِهِمْ رِحْلَةَ الشِّتاءِ وَ الصَّيْفِ «2» فَلْيَعْبُدُوا رَبَّ هذَا الْبَيْتِ «3» الَّذِي أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَ آمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ «4»

براى الفت دادن قريش (به اين سرزمين، سپاه فيل را نابود كرديم تا مقدمه‌اى براى ظهور اسلام باشد). الفت آنان در سفرهاى زمستانى و تابستانى. پس (به شكرانه اين نعمت) بايد پرورگار اين خانه را پرستش كنند. همان كه آنان را از گرسنگى (و قحطى نجات داد و) سيرشان كرد و از ترس (دشمن) امانشان داد.

برخى مفسران، اين سوره را ادامه سوره قبل دانسته و به رواياتى استناد مى‌كنند كه جدا كردن آن دو را در نماز جايز نمى‌داند. نظير دو سوره ضحى و انشراح. اگر ابرهه پيروز مى‌شد معاش قريش از هم مى‌پاشيد و به خاطر حفظ معاش قريش، خداوند اصحاب فيل را نابود كرد.

«رِحْلَةَ» پيمودن راه بر روى راحلة و مركب است. قريش سالى دو بار سفر تجارى داشتند، يكى در زمستان به منطقه يمن و يكى در تابستان به منطقه شام.

در برابر رسم جاهليّت كه خونريزى و جنگ را ارزش مى‌دانست، تكرار كلمه ايلاف و الفت، بيانگر لطف و رحمت الهى به قريش است.

جلد 10 – صفحه 599

سفرهاى تجارى موجب رونق صادرات و واردات مى‌شود و بهبود زندگى و تبادل فرهنگ را به دنبال دارد.

پس از انهدام اصحاب فيل، مردم براى اهل حرم، حريم خاص قائل بودند.

1- شكست دشمنان عامل همبستگى شماست. «فَجَعَلَهُمْ كَعَصْفٍ مَأْكُولٍ»

2- وحدت و الفت ميان اقشار جامعه، از نعمتهاى الهى است. «لِإِيلافِ قُرَيْشٍ»

3- تا مسائل اقتصادى و امنيّتى جامعه حل نشود، نمى‌توان آنان را به عبادت دعوت كرد. فَلْيَعْبُدُوا … الَّذِي أَطْعَمَهُمْ‌ … وَ آمَنَهُمْ‌

4- يكى از فلسفه‌هاى عبادت، شكر مُنعم است. «فَلْيَعْبُدُوا رَبَّ هذَا الْبَيْتِ»

5- خداوند امور مكّه و كعبه را تدبير مى‌كند. «رَبَّ هذَا الْبَيْتِ»

6- تأمين معيشت و امنيّت جامعه، بايد در مسير بندگى و عبادت خدا باشد.

فَلْيَعْبُدُوا … الَّذِي أَطْعَمَهُمْ‌ … وَ آمَنَهُمْ‌

7- گرسنگى و نياز به غذا، ويژگى بشر است و تأمين اين نياز، نشانه لطف و رحمت خداوند است. «أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ»

8- برقرارى امنيّت و برطرف كردن عوامل ترس، كار خدايى است. «آمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ»

9- سفر براى كسب درآمد، مورد پذيرش اسلام است. «رِحْلَةَ الشِّتاءِ وَ الصَّيْفِ»
معنی کلمه الشتا در سوره فیل چیست

«والحمدللّه ربّ العالمين»

جلد 10 – صفحه 602

إِيلافِهِمْ رِحْلَةَ الشِّتاءِ وَ الصَّيْفِ «2»

إِيلافِهِمْ‌: الفت گرفتن ايشان، رِحْلَةَ الشِّتاءِ وَ الصَّيْفِ‌: به سفر زمستان و تابستان.


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

لِإِيلافِ قُرَيْشٍ «1» إِيلافِهِمْ رِحْلَةَ الشِّتاءِ وَ الصَّيْفِ «2» فَلْيَعْبُدُوا رَبَّ هذَا الْبَيْتِ «3» الَّذِي أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَ آمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ «4»

ترجمه‌

براى الفت گرفتن قبيله قريش‌

الفت گرفتن آنها بمسافرت زمستان و تابستان‌

پس بايد عبادت كنند پروردگار اين خانه را

آن خداوندى كه طعام داد و سير كرد آنها را از گرسنگى و ايمن نمود آنانرا از ترس.

تفسير

خداوند منّان در اين سوره مباركه يكى از موجبات و نتايج حاصله از هلاكت اصحاب فيل را كه شرح آن در سوره سابقه گذشت بيان فرموده باين تقريب كه نابود كردن خداوند آن قوم را براى باقى گذاردن الفت و عادت طائفه قريش بود آن الفت و عادتى كه آنها داشتند بمسافرت در زمستان بيمن و در تابستان بشام براى تجارت باين معنى كه نتيجه اين معامله خداوند با كسانيكه براى خراب نمودن كعبه آمده بودند اين شد كه حرمت مكّه و اهل آن باقى ماند و قريش توانستند در مكّه اقامت نمايند و بمسافرت خودشان براى تحصيل رزق ادامه دهند و مأمون باشند از شرّ اشرار و غارت گران عربستان كه گفته‌اند متعرّض قافله قريش نميشدند بپاس احترام حرم و اگر اين لطف را خداوند بآنها نميفرمود چون وسائل معاش در مكّه موجود نبود سفر تجارت هم نميتوانستند بنمايند براى ناامنى طرق و هتك حرمتشان بمضيقه شديد مبتلا مى‌شدند چنانچه قبلا بودند و حضرت هاشم بن عبد مناف آنها را بتجارت امر فرمود و مستغنى شدند آنچه ذكر شد بنابر آنست كه لا لايلاف متعلق باشد بمضمون سوره سابقه كه با اين سوره متّحد است ولى بعضى از مفسّرين آنرا متعلق به فليعبدوا دانسته و تأخير

جلد 5 صفحه 439

آنرا مضرّ ندانسته‌اند و گفته‌اند مراد آنست كه پس بايد عبادت كنند قريش پروردگار خانه كعبه را آن خداوندى كه از گرسنگى و فقر نجات داد آنانرا و خوفشان را از مسافرت بسبب امنيّت طرق و شوارع زائل فرمود براى انس و الفت گرفتن آنها بسفر تجارت در زمستان و تابستان و در هر حال ايلافهم بدل است از ايلاف قريش و مطلب مربوط بسابق است و غرض منع آنها است از بت پرستى يعنى با چنين نعمت و كرامتى از خداوند بآنها نبايد مشرك باشند و غير ربّ البيت را بپرستند و گفته شده قريش مأخوذ از قرش بمعناى كسب است و لقب نضر بن كنانه جدّ اعلاى اين قبيله بوده و قمى ره نقل نموده كه نازل شد در باره قريش كه معاش آنها از مسافرت در زمستان بيمن و در تابستان بشام ميگذشت و از مكّه پوست و مغز بادام و گردو و امثال اينها و فلفل حمل مينمودند و از شام پارچه و آرد سفيد و حبوبات ميخريدند و در راه با يكديگر مأنوس ميشدند و الفت ميگرفتند و در هر سفر براى خودشان رئيسى از رؤساء قريش تعيين ميكردند و معاش آنها از اين راه بود و چون خداوند پيغمبر خود را مبعوث فرمود بى‌نياز شدند از مسافرت چون مردم بجانب آن حضرت كوچ ميكردند و زيارت ميكردند خانه كعبه را پس خدا فرمود بايد عبادت كنند آنها پروردگار خانه كعبه را كه نجات دادشان از گرسنگى و ديگر محتاج بمسافرت نيستند و ايمن نمود آنانرا از خوف راه و در سوره سابقه اشاره شد كه آن با اين سوره يك سوره است چنانچه و الضحى با الم نشرح يك سوره است و بنابر اين بنظر ميرسد كه بايد بسم اللّه در بين نباشد و لذا جمعى از فقهاء قائل شده‌اند بعدم لزوم قرائت آن در نماز و بعضى گفته‌اند بايد خواند و وجود بسم اللّه در وسط منافى با وحدت نيست و در مجمع نقل نموده كه ابىّ بن كعب در مصحف خود جدا ننموده است آن دو را از يكديگر ببسم اللّه و آنكه اصحاب با او موافقت نموده‌اند در عمل و جدا ننمودند آن دو را بقرائت بسم اللّه در بين و چون مصحف او و قرائتش معتمد ائمه اطهار است بقدرى كه امام عليه السّلام فرموده ما بر طبق قرائت ابى قرائت مينمائيم امر بسم اللّه در وسط مشكل ميشود چون محتمل است بوضع كسانى باشد كه متوجه وحدت آن دو نبوده‌اند ولى چون ترتيب‌

جلد 5 صفحه 440

قرآنها از صدر اسلام چنين بوده و ائمه اطهار تجويز فرموده‌اند قرائت مشهوره بين مردم را و محتمل است بسم اللّه در وسط واقعا جزء باشد و ما مكلّفيم بقرائت يك سوره تمام و بايد از عهده آن يقينا بيرون آئيم بايد احتياطا خوانده شود و متأخرين از فقهاء بآن فتوى داده‌اند ولى نديدم كسى را كه متعرّض ذكر مناسبتى براى وقوع بسم اللّه در بين شده باشد و اللّه اعلم.

جلد 5 صفحه 441


إِيلافِهِم‌ رِحلَةَ الشِّتاءِ وَ الصَّيف‌ِ «2»

بعضي‌ گفتند: ‌اينکه‌ يك‌ موهبت‌ ديگر ‌است‌ ‌که‌ خداوند چون‌ قوم‌ ابرهه‌ ‌را‌ هلاك‌ كرد ‌که‌ اينها ‌در‌ شتاء بيمن‌ روند ‌براي‌ مسافرت‌ و ‌در‌ صيف‌ بشام‌ ‌با‌ كمال‌ امنيت‌ و كسي‌ متعرض‌ ‌آنها‌ نباشد ‌براي‌ تجارت‌ چنانچه‌ پيغمبر اكرم‌ ‌براي‌ خديجه‌ بشام‌ تشريف‌ برد و نفع‌ زيادي‌ ‌براي‌ خديجه‌ استفاده‌ فرمود.

اقول‌: عنوان‌ شتاء و صيف‌ عنوان‌ عموم‌ ‌است‌ مثل‌ اينكه‌ مي‌گويي‌ بهار و زمستان‌ ‌هر‌ كجا خواهيم‌ رفت‌ ‌يعني‌ ‌هر‌ وقت‌ ‌هر‌ كجا بروند كسي‌ ‌با‌ ‌آنها‌ دشمني‌ نميكند و ميگويند اينها اهل‌ حرم‌ الهي‌ هستند و محترم‌اند و كلمه ايلافهم‌ تفسير لايلاف‌ قريش‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌پس‌ ‌از‌ قضيه‌ عامل‌ الفيل‌ ‌که‌ قوم‌ ابرهه‌ بابابيل‌ و حجاره‌ سجيل‌ هلاك‌ شدند و ‌اينکه‌ قضيه‌ ‌در‌ دنيا صدا كرد همه‌ فهميدند ‌که‌ ‌اينکه‌ بيت‌ محترم‌ ‌است‌ و اهل‌

جلد 18 – صفحه 237

‌اينکه‌ بيت‌ محترم‌ و شريف‌ و بزرگ‌ هستند اينها خيالشان‌ امن‌ شد ‌هر‌ كجا ميخواستند بروند ‌با‌ كمال‌ امنيت‌ ميرفتند و ‌اينکه‌ نعمت‌ بزرگي‌ ‌بود‌ ‌که‌ خداوند بآنها عنايت‌ فرمود و بازاء ‌اينکه‌ نعمت‌ بايد قريش‌ شكرگزار ‌اينکه‌ نعمت‌ باشند و عبادت‌ پروردگار منعم‌ ‌خود‌ ‌را‌ كنند ‌که‌ ميفرمايد:

]

(آیه 2)- در این آیه می‌افزاید: «الفت آنها در سفرهای زمستانه و تابستانه» و به خاطر این الفت به آن بازگردند! (ایلافهم رحلة الشتاء و الصیف).

ممکن است منظور الفت بخشیدن قریش به این سرزمین مقدس باشد که آنها در طول سفر تابستانه و زمستانه خود عشق و علاقه به این کانون مقدس را از دل نبرند، و به خاطر امنیتش به سوی آن باز گردند، نکند تحت تأثیر مزایای زندگی سرزمین یمن و شام واقع شوند و «مکّه» را خالی کنند.

و یا این که منظور ایجاد الفت میان قریش و سایر مردم در طول این دو سفر بزرگ است، چرا که بعد از داستان ابرهه مردم با دیده دیگری به آنها می‌نگریستند، و برای کاروان قریش احترام و اهمیت و امنیت قائل بودند.

می‌دانیم زمین «مکّه» باغ و زراعتی نداشت، دامداری آن نیز محدود بود،

ج5، ص591

بیشترین درآمد آن از طریق همین کاروانهای تجاری تأمین می‌شد، در فصل زمستان به سوی جنوب یعنی سرزمین یمن که هوای آن نسبتا گرم بود روی می‌آوردند، و در فصل تابستان به سوی شمال و سرزمین شام که هوای ملایم و مطلوبی داشت، و اتفاقا هم سرزمین یمن و هم سرزمین شام از کانونهای مهم تجارت در آن روز بودند، و مکّه و مدینه حلقه اتصالی در میان آن دو محسوب می‌شد.

البته قریش با کارهای خلافی که انجام می‌دادند مستحق این همه لطف و محبت الهی نبودند، اما چون مقدر بود از میان آن قبیله، و از آن سرزمین مقدس، اسلام و پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله طلوع کند، خداوند این لطف را در حق آنها انجام داد.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:



آيه و ترجمه

بسم الله الرحمن الرحيم

لايلف قريش (1)
إ لفهم رحلة الشتاء و الصيف (2)
فليعبدوا رب هذا البيت (3)
الذى اءطعمهم من جوع و ءامنهم من خوف (4)معنی کلمه الشتا در سوره فیل چیست

ترجمه :
بنام خداوند بخشنده مهربان
1 – (مـجـازات اصحاب الفيل ) به خاطر اين بود كه قريش (به اين سرزمين مقدس ) الفت گيرند (و مقدمات ظهور پيامبر فراهم شود).
2 – الفت آنها در سفرهاى زمستانه و تابستانه است .
3 – پس (به شكرانه اين نعمت بزرگ ) بايد پروردگار اين خانه را عبادت كنند.
4 – همانكس كه آنها را از گرسنگى نجات داد و از نااءمنى رهائى بخشيد.تفسير:پروردگار اين خانه را بايد عبادت كرد
از آنـجـا كـه در سـوره گـذشـتـه (سـوره فـيـل ) شـرح نـابـودى اصـحـاب الفـيـل و و لشـكـريـان ابـرهه كه به قصد نابود كردن خانه كعبه و متلاشى ساختن اين كانون مقدس الهى آمده بودند آمد، در اولين آيه اين سوره كه در واقع تكمله اى است براى سـوره فـيـل مى فرمايد: ما لشكر فيل را نابود كرديم ، و آنها را همچون كاه درهم كوبيده شـده متلاشى ساختيم تا قريش به اين سرزمين مقدس ‍ الفت گيرند و مقدمات ظهور پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم ) فراهم گردد (لايلاف قريش ).(ايـلاف ) مـصـدر است و به معنى الفت بخشيدن ، و (الفت ) به معنى اجتماع تواءم بـا انـسـجـام و انـس و التـيـام اسـت ، و اينكه بعضى ايلاف را به مؤ الفت و عهد و پيمان تـفـسـيـر كـرده انـد، نـه تـنـاسـبـى بـا ايـن واژه دارد كـه مـصـدر بـاب افعال است ، و نه به محتواى آيات اين سوره .
بـه هـر حـال مـنظور ايجاد الفت ميان قريش و سرزمين مقدس مكه ، و خانه كعبه است ، زيرا آنـهـا و تـمـام اهـل مـكه به خاطر مركزيت و امنيت اين سرزمين در آنجا سكنى گزيده بودند، بـسـيـارى از مردم حجاز هر سال به آنجا مى آمدند، مراسم حج را بجا مى آوردند، و مبادلات اقتصادى و ادبى داشتند، و از
بركات مختلف اين سرزمين استفاده مى نمودند.
هـمـه ايـنـهـا در سـايـه امـنـيـت ويـژه آن بـود، اگـر بـا لشـكـركـشـى ابـرهـه و امثال او اين امنيت خدشهدار مى شد يا خانه كعبه ويران مى گشت ديگر كسى با اين سرزمين الفتى پيدا نمى كرد.
واژه (قـريـش ) بـه طـورى كـه بـسـيـارى از مـفـسـران و اربـاب لغـت گـفـتـه انـد در اصـل بـه مـعـنـى نـوعى از حيوانات بزرگ دريائى است كه هر حيوانى را به آسانى مى خـورد! ايـن عـبـارت از ابـن عـبـاس مـعـروف اسـت كـه وقـتـى از او سـؤ ال كردند: چرا قريش را قريش ‍ مى نامند؟ در پاسخ چنين گفت :
لدابـة تـكـون فـى البـحـر مـن اعـظـم دوابه يقال لها القريش ، لا تمر بشى ء من الغث و السـمـيـن الا اكـلتـه !: ايـن بـه خـاطـر آن اسـت كـه در اصـل نـام حـيـوانـى از بزرگترين حيوانات دريا است كه به هيچ حيوان لاغر و چاقى نمى گذرد مگر اينكه آن را مى بلعد!
سپس از اشعار عرب براى سخن خود شاهد مى آورد.
بـنـابـرايـن انـتـخـاب اين نام براى قبيله فوق به خاطر قدرت و قوت اين قبيله ، و سوء استفاده هايشان از اين قدرت بوده است .
ولى بعضى آن را از ماده قرش (بر وزن فرش ) به معنى اكتساب دانسته اند چرا كه اين قبيله غالبا به تجارت و كسب مشغول بودند.
بـعـضـى نـيـز ايـن مـاده را بـه مـعـنـى بازرسى و تفتيش مى دانند، و از آنجا كه قريش از حـال حـجاج خبر مى گرفتند، و گاه به كمك آنها مى شتافتند، اين واژه براى آنها انتخاب شده .(قـرش ) در لغـت بـه مـعـنـى اجـتـمـاع نيز آمده است ، و چون اين قبيله از اجتماع و انسجام خاصى برخوردار بودند اين نام براى آنها انتخاب شده .
ولى به هر حال نام قريش امروز هرگز مفهوم جالبى را تداعى نمى كند، و با اينكه آنها قـبيله پيغمبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) بودند، از سر سختترين دشمنان اسلام محسوب مى شدند، كه از هيچ كارشكنى و عداوت و دشمنى فروگذار نكردند، حتى آن روز كه قدرت آنها با پيروزى اسلام درهم شكست به توطئه هاى پنهانى ادامه دادند، و بعد از رحـلت پـيـغـمـبـر اكـرم (صـلى الله عليه و آله و سلم ) نيز حوادث دردناكى آفريدند كه تـاريـخ اسـلام هـرگـز آن را فـرامـوش نـخـواهـد كرد، ميدانيم بنى اميه و بنى عباس ‍ كه بارزترين نمونه هاى حكومت جبار و طاغوتى بودند از قريش برخاستند.
قـرائن نـيـز نشان مى دهد كه در جاهليت عرب نيز سعى و تلاش در استثمار و استعمار مردم داشـتـنـد، و بـه همين دليل هنگامى كه اسلام آزاديبخش طلوع كرد و منافع نامشروع آنها به خـطـر افـتـاد بـا تمام قدرت به مبارزه برخاستند، اما قدرت عظيم اسلام سرانجام آنها را درهم كوبيد.
در آيـه بـعـد مـى افـزايـد: هـدف ايـن بـود كـه خـداونـد قـريـش را در سـفـرهاى زمستانه و تابستانه الفت بخشد (ايلافهم رحلة الشتاء و الصيف ) و 2)
مـمـكـن اسـت مـنـظـور الفـت بـخـشـيـدن قـريـش بـه ايـن سـرزمـيـن مـقـدس بـاشد كه آنها در طـول سـفـر تـابـسـتـانـه و زمـسـتـانـه خـود عـشـق و عـلاقـه بـه ايـن كـانـون مـقـدس را از دل نـبـرند، و به خاطر امنيتش به سوى آن بازگردند، نكند تحت تاثير مزاياى زندگى سرزمين يمن و شام واقع شوند و مكه را خالى كنند.
و يـا ايـنـكـه مـنـظـور ايـجـاد الفـت مـيـان قـريـش و سـايـر مـردم در طول اين دو سفر بزرگ است ، چرا كه بعد از داستان ابرهه مردم با ديده ديگرى به آنها مـيـنـگـريـسـتـنـد، و بـراى كـاروان قـريـش احـتـرام و اهـمـيـت و امـنـيـت قائل بودند. قريش هم نياز به اين امنيت در طول راه داشت ، و هم نياز به آن در سرزمين مكه ، و خداوند در سايه شكست لشكر ابرهه هر دو امنيت را به آنها بخشيد.
مـى دانـيـم زمـيـن مـكـه بـاغ و زراعتى نداشت ، دامدارى آن نيز محدود بود، بيشترين درآمد از طـريـق هـمـيـن كـاروانـهـاى تـجـارى تـاءمـيـن مـى شـد، در فـصـل زمـسـتـان بـه سـوى جـنـوب يعنى سرزمين يمن كه هواى آن نسبة گرم بود روى مى آوردنـد، و در فـصـل تـابـسـتـان به سوى شمال و سرزمين شام كه هواى ملايم و مطلوبى داشـت ، و اتـفـاقـا هـم سـرزمـيـن يـمن و هم سرزمين شام از كانونهاى مهم تجارت در آن روز بودند، و مكه و مدينه حلقه اتصالى در ميان آن دو محسوب مى شد.
البـتـه قريش با كارهاى خلافى كه انجام ميدادند مستحق اين همه لطف و محبت الهى نبودند، امـا چـون مـقـدر بود از ميان قبيله ، و از آن سرزمين مقدس ، اسلام و پيغمبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) طلوع كند، خداوند اين لطف را در حق آنها انجام داد.
در آيه بعد چنين نتيجه مى گيرد كه قريش با اين همه نعمت الهى كه به بركت
كعبه پيدا كرده اند بايد پروردگار اين خانه را عبادت كنند نه بتها را (فليعبدوا رب هذا البيت ).
همان خداوندى كه آنها را از گرسنگى نجات داد و اطعام كرد، و از نااءمنى رهائى بخشيد و امنيت داد (الذى اطعمهم من جوع و آمنهم من خوف ).
از يكسو به آنها رونق تجارت عطا فرمود، و جلب منفعت نمود، و از سوى ديگر نااءمنى را از آنـهـا دور كـرد و دفـع ضـرر فرمود، و اينها همه با شكست لشگر (ابرهه ) فراهم گشت ، و در حقيقت استجابت دعاى ابراهيم بنيانگذار كعبه بود، ولى آنها قدر اين همه نعمت را نـدانـسـتـنـد، و ايـن خـانـه مـقـدس را بـه بـتـخـانـهـاى تبديل كردند، و عبادت بتان را بر پرستش خداى خانه مقدم داشتند، و سرانجام ثمره شوم اين همه ناسپاسى را ديدند.
خـداوندا! ما را توفيق عبادت و بندگى و سپاسگزارى نعمتها، و پاسدارى اين بيت عظيم ، مرحمت فرما.
پـروردگـارا! ايـن مـركـز بـزرگ اسـلامـى را روز بـه روز پـر شـكـوه تـر، و حـلقـه اتصال مسلمين جهان قرار ده .
بار الها! دست همه دشمنان خونخوار و آنها كه از اين مركز بزرگ سوء استفاده مى كنند از آن قطع كن !
آمين يا رب العالمين



آيات 1 تا 5 

 بسم اللّه الرحمن الرحيم

معنی کلمه الشتا در سوره فیل چیست

 لايلاف قريش (1)

 ايلافهم رحله الشتاء و الصيف (2)

 فليعبدوا رب هذا البيت (3)

 الذى اطعمهم من جوع (4)

 و ءامنهم من خوف (5)

ترجمه آيات

به نام خداوندى كه رحمت عامش شامل همه و رحمت خاصش از آن مومنين است. (خدا با اصحاب فيل چنين كرد) براى آنكه قريش با هم انس و الفت گيرند (1).

الفتى كه در سفرهاى زمستان و تابستان ثابت و بر قرار بماند (2).

پس (به شكرانه اين دوستى ) بايد يگانه خداى كعبه را بپرستند (3).

كه به آنها هنگام گرسنگى طعام داد (4).

و از ترس و خطراتشان ايمن ساخت (5).

بيان آيات

اين سوره بر قريش منت مى گذارد كه خداى تعالى با اين دفاعى كه از مكه كرد شما را در انظار، مورد احترام قرار داد تا بتوانيد با امنيت كامل بدون اينكه راهزنان متعرض شما شوند كوچ تابستانى و زمستانى خود را به منظور تجارت انجام دهيد، آنگاه دعوتشان مى كند به توحيد و عبادت رب بيت، و سوره در مكه نازل شده

بررسى قول به وحدت سوره (فيل) و (ايلاف) و سوره (ضحى) و (الانشراح)

و مضمون آن نوعى ارتباط با سوره فيل دارد، و لذا بعضى از اهل سنت گفته اند سوره (فيل ) و (ايلاف ) يك سوره اند، همچنان كه نظير اين سخن را در باره دو سوره (ضحى ) و (الم نشرح ) گفته اند، چون بينشان ارتباطى وجود دارد، و اين نظريه را به مشهور در بين شيعه نسبت داده اند، و ليكن حق مطلب آن است كه دليلى كه بر آن استناد كرده اند، وحدت را نمى رساند.

براى اينكه دليل اهل سنت روايتى است كه مى گويد: قرآنى را كه ابى بن كعب نوشته بوده بين اين دو سوره و آن دو سوره بسم اللّه نوشته نبوده. و روايتى است از عمرو بن ميمون ازدى كه گفته : من نماز مغرب را دنبال عمر بن خطاب خواندم، او در ركعت اول، سوره تين را خواند، و در دوم (الم تر) و (لايلاف قريش ) را،بدون اينكه بين آن دو با گفتن بسم اللّه فاصله بيندازد.

و بعضى از روايت اولى پاسخ داده اند به اينكه معارض است با روايتى كه گفته : در قرآن ابى بن كعب بين آن دو بسم اللّه بوده، و از دومى پاسخ داده اند به اينكه بر فرض كه روايت درست باشد احتمال دارد راوى حديث بسم اللّه بين آن دو را از عمر بن خطاب نشنيده باشد، و يا عمر آن را آهسته خوانده باشد. علاوه بر اين، روايت مذكور معارض است با روايتى از رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) كه فرمود: خداى تعالى قريش را بخاطر هفت خصلت بر ديگران برترى داد، از آن جمله فرمود: و درباره آنان سوره اى نازل شد كه در آن سوره سخن از احدى به جز قريش نرفته است، و آن سوره (لايلاف قريش ) است، (تا آخر حديث ). از همه اينها گذشته رواياتى كه دلالت بر جدايى اين دو سوره دارد، و اينكه بين آن دو بسم اللّه قرار دارد متواتر است.

و اما آنهايى كه از شيعه قائل به وحدت اين دو سوره شده اند استنادشان به روايتى است كه صاحب مجمع آن را از ابى العباس از يكى از دو امام بزرگوار امام باقر و امام صادق (عليه السلام) نقل كرده كه فرموده : سوره (الم تر كيف فعل ربك باصحاب الفيل ) و سوره (لايلاف قريش ) يك سوره اند.

و نيز روايتى است كه شيخ در تهذيب به سند خود از علاء از زيد شحام روايت كرده كه گفت : به امام صادق (عليه السلام) نماز صبح را اقتدا كرديم، در نمازش در يك ركعت سوره (والضحى ) و سوره (الم نشرح ) را خواند.

و روايت ديگرى است كه صاحب مجمع البيان از عياشى از مفضل بن عمر از امام صادق (عليه السلام) نقل كرده كه گفت : من از آن جناب شنيدم كه مى فرمود در يك ركعت نماز بين دو سوره جمع مكن، مگر سوره (والضحى ) و (الم نشرح ) و سوره (الم تركيف ) و سوره (لايلاف قريش ). و مثل اين روايت را محقق هم در كتاب معتبر از كتاب جامع نوشته احمد بن محمد بن ابى نصر از مفضل نقل كرده.

حال به وضع يك يك اين روايات مى رسيم : اما روايت ابى العباس، روايتى است ضعيف ؛ چون در آن رفع شده، يعنى راويان وسط حديث افتاده اند.

و اما روايت زيد شحام غير از سند تهذيب به دو سند ديگر روايت شده، يكى باز در تهذيب است كه شيخ به سند خود آن را از ابن مسكان از زيد شحام نقل كرده كه گفت : با امام صادق (عليه السلام) نماز خوانديم، در نمازش سوره (والضحى ) و (الم نشرح ) را خواند. و سند روايت دوم زيد شحام عبارت است از ابن ابى عمير از بعضى از راويان شيعه از زيد شحام كه گف ت : به امامت امام صادق نماز خوانديم، در ركعت اول سوره (والضحى )، و در دومى سوره (الم نشرح ) را خواند.

و اين روايت يعنى صحيحه ابن ابى عمير صريح است در اينكه امام دو سوره را در دو ركعت خواندند، و با وجود اين روايت ديگر ظهورى براى روايت علاء باقى نمى ماند، يعنى ديگر ظهور ندارد در اينكه هر دو سوره را در يك ركعت خوانده باشد، چون عبارت آن چنين است : (پس الضحى و الم نشرح را در ركعتى خواند) و اين مى سازد با اينكه ضحى را در ركعتى و الم نشرح را در ركعتى خوانده باشد. و اما روايت ابن مسكان كه هيچ ظهورى در جمع بين دو سوره در يك ركعت ندارد، نه ظهور دارد و نه صراحت ؛ (چون در آن آمده بود: پس سوره الضحى و الم نشرح را در نماز خواند)، و اما اينكه بعضى ها روايت ابن ابى عمير را حمل بر نماز نافله كرده اند، درست نيست، براى اينكه در آن عبارت (صلى بنا) آمده، كه معنايش اين است كه با ايشان نماز جماعت خوانديم، و نماز نافله را با جماعت نمى شود خواند.

و اما روايت مفضل بن صالح كه به آن استدلال كرده اند بر وحدت دو سوره، بر تعدد بيشتر دلالت دارد (براى اينكه در آن آمده در يك ركعت بين دو سوره (ضحى ) و (الم نشرح )، و نيز بين دو سوره (فيل ) و (ايلاف ) جمع مكن )، و اين صريح است در تعدد.

پس حق مطلب آن است كه روايات اگر در اين باره دلالتى داشته باشد دلالت دارد بر اينكه جائز است دو سوره (ضحى و الم نشرح ) و دو سوره (فيل و ايلاف ) را در يك ركعت نماز واجب خواند، ولى در غير واجبات نمى توان خواند، و مؤيد اين دلالت روايت راوندى است كه در كتاب الخرائج و الجرائح خود آن را از داوود رقى از امام صادق (عليه السلام) نقل كرده، و در آن آمده : هم اينكه فجر طلوع كرد برخاست اذان و اقامه گفت، و مرا در طرف راست خود بپا داشت، و در ركعت اول سوره حمد و سوره ضحى را، و در ركعت دوم حمد و قل هو اللّه احد را خواند، و سپس قنوت گرفت، و سلام داد آنگاه نشست.

معناى سوره ايلاف در فرض وحدت با سوره فيل و در صورت استقلال

لايلاف قريش ايلافهم رحله الشتاء و الصيف

ماده (الف ) – به كسره همره – كه مصدر ثلاثى مجرد و باب افعالش (ايلاف ) مى آيد، به معناى اجتماع با همبستگى و الفت است، و به قول راغب اصلا الفت را به همين جهت الفت مى گويند.

و در صحاح اللغه آمده : وقتى گفته مى شود: (فلان قد آلف هذا الموضع )، معنايش اين است كه فلانى با اين محل انس گرفته، و معناى اينكه گفته شود: (فلان آلف غيره هذا الموضع ) اين است كه فلانى آن شخص ديگر را با اين محل مانوس كرد، و گاه مى شود كه همين تعبير يعنى تعبير به باب افعال در مورد لازم نيز استعمال مى شود، مثلا گفته مى شود: (فلان الف هذا الموضع ) و يا (يالف هذا الموضع ايلافا)، يعنى فلانى با اين محل انس گرفته و يا انس مى گيرد.معنی کلمه الشتا در سوره فیل چیست

و كلمه (قريش ) نام عشيره و دودمان رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) است كه همگى از نسل نضر بن كنانه اند كه نامش ‍ قريش نيز بوده، و كلمه (رحلت ) – همانطور كه در مجمع البيان آمده – به معناى حالتى است كه يك انسان سوار بر راحله و در حال سير دارد و (راحله ) به معناى شترى است كه براى راه پيمايى نيرومند باشد.

و منظور از (رحلت قريش ) مسافرت آنان از مكه به بيرون براى تجارت است، و اين رحلت از مشخصات اهل اين شهر بوده، چون اين شهر در دره اى خشك و سوزان و بى آب و علف واقع شده، كه نه زرعى در آن هست و نه ضرعى پستان شيردارى ) ناگزير قريش زندگى را از راه تجارت مى گذارنيد، و در هر سال دو نوبت به تجارت مى رفت، يك نوبت در زمستان كه به طرف يمن مى رفت، و نوبتى ديگر در تابستان كه به سوى شام ره مى سپرد، و با اين دو نوبت سفر كردن زندگى خود را اداره مى نمود، و مردم يمن و شام پاس احترام قريش را مى داشتند، زيرا خانه كعبه بيت الحرام در بين ايشان واقع شده بود، و به همين جهت راهزنان و غارتگران كه ممر عيشى به جز دزدى و غارت نداشتند، متعرض ايشان نمى شدند، نه سر راه را برايشان مى گرفتند، و نه به شهرشان حمله ور مى شدند.

و در جمله (لايلاف قريش ) حرف لام در كلمه (لايلاف ) لام تعليل است، و فاعل در (ايلاف ) خداى سبحان، و مفعول ايلاف ( آن كسانى كه خدا مردم را با ايشان مانوس كرد) قريشند، پس كلمه (قريش ) مفعول اول فعل ايلاف است، و مفعول دومش ‍ حذف شده، چون جمله بعدى يعنى (ايلافهم رحله الشتاء و الصيف ) مى فهماند كه آن مفعول چيست، و جمله (ايلافهم …) بدل از جمله (ايلاف قريش ) است، و فاعل در (ايلافهم ) نيز خداى سبحان، و مفعول اولش ضمير جمعى است كه در ظاهر كلام آمده، و به قريش بر مى گردد، و مفعول دومش كلمه (رحله…) است، و تقدير چنين است، (لايلاف اللّه قريشا رحله الشتاء و الصيف – خداى سبحان با مرغان ابابيل آن دفاع را از خانه اش كرد، و به شما قريش اين عزت و احترام را ارزانى داشت تا شما قريش با رحلت زمستانى و تابستانى مانوس شويد، و امر معاشتان بگذرد).

 

فليعبدوا رب هذا البيت

حرف (فاء) در آغاز جمله (فليعبدوا) در اصطلاح ادبيات براى اين آمده كه مطلب بويى از شرطيت را داشته، يعنى جا داشته كسى توهم كند كه پرستش رب اين بيت لابد شرايطى دارد كه با بودن آن شرايط بايد رب اين بيت را پرستيد، و با نبودنش نپرستند.

براى رفع اين توهم مى فرمايد (اگر در گذشته چنين كرديم و چنان شد و شما چنان بوديد و چنين شديد، كارى به گذشته نداريم، گذشته هر چه بوده بايد امروز رب آن بيت را بپرستيد، كه شما را با ايام دو رحلت مانوس كرد، و در اين وظيفه هيچ شرطى در كار نيست ). و يا بويى از تفصيل را داشته، يعنى جا داشته توضيح دهد در چه حالى رب اين بيت را بپرستند، و در چه حالى نپرستند، و اين دو حال را از يكديگر جدا كند، چون جاى چنين توهمى بوده، فرموده : نه، تفصيلى در بين نيست، در هر حالى كه پيش بيايد بايد رب اين بيت را بپرستيد، پس حرف فاء در اين آيه نظير حرف (فاء) در آيه (و لربك فاصبر) است.

و حاصل معناى آيات سه گانه اين است كه قريش بايد رب اين بيت را بپرستد، بخاطر اينكه رب اين بيت ايشان را با دو رحله تابستانى و زمستانى مانوس كرد، تا هم گردونه تجارت و زندگيشان بگردد، و هم در وطن ايمن باشند.

آنچه تاكنون گفته شد بر اين فرض بود كه سوره مورد بحث جداى از سوره فيل، و سياقش مستقل از سياق آن باشد، و اما بر فرضى كه اين سوره جزو سوره فيل و متمم آن باشد، در اين فرض گفته اند حرف (لام ) در كلمه (لايلاف ) تعليلى و متعلق به مقدرى است كه مقام بر آن دلالت مى كند، و معنايش اين است كه : اگر ما اين رفتار را با اصحاب فيل كرديم، نعمتى بود از ما به قريش، اضافه بر نعمتهايى كه بر آنان انعام كرده بوديم، و دو رحلت زمستانى و تابستانى به آنان داده بوديم، پس گويا فرموده : نعمتى به سوى نعمت ديگر به ايشان داديم، و لذا بعضى گفته اند: لام مذكور در آخر به معناى (الى – به سوى ) منجر مى شود، و اين گفته (فراء) است.

و بعضى ديگر گفته اند: معنايش اين است كه : ما اين بلا را به سر اصحاب فيل آورديم تا قريش با شهر مكه مانوس شود و بتواند در آن شهر بماند، و يا اين كار را كرديم تا قريش را كه از ترس ابرهه از شهر گريخته بودند، دو باره به شهرشان علاقمند كنيم، لذا لشكر ابرهه را هلاك كرديم، و اين باعث شد كه قريش بيش از پيش به مكه و كعبه علاقمند شوند، و نيز محمد (صلى اللّه عليه و آله و سلم) در آنجا متولد شود و سپس به عنوان رسولى بشير و نذير مبعوث گردد، ليكن اشكال در اين چند معنا در استفاده آنها از سياق است، و اينكه اين معانى از كجاى سياق بر مى آيد.

 

الذى اطعمهم من جوع و امنهم من خوف

اين آيه اشاره است به منت واضحى كه در ايلاف دو رحلت وجود دارد، و نعمت ظاهرى كه نمى توانند آن را انكار كنند، و آن تامين معاش قريش و امنيت آنان است كه در سر زمينى زندگى مى كردند كه نه نانشان تامين بوده و نه جانشان، و نه سرزمين خرمى بود كه ديگران بدانجا آيند، و نه جان ديگران در آنجا تاءمين مى شد پس بايد ربى را بپرستند كه اين چنين به بهترين وجه امورشان را تدبير نمود، و او همان رب بيت است.

بحث روايتى

(روايتى درباره مفاد سوره ايلاف)

در تفسير قمى در ذيل آيه (لايلاف قريش ) آمده كه : اين سوره در باره قريش نازل شده، چون قريش معاششان از دو رحلت تابستانى و زمستانى به يمن و شام تاءمين مى شد، از مكه پوست و محصولات دريايى و كالاهايى كه در ساحل دريا پياده مى شده از قبيل فلفل و امثال آن را بار مى كردند و به شام مى بردند، و در شام جامه و آرد خالص و حبوبات غلط مشهور است، و صحيح آن حبوب است كه در روايت آمده )، خريدارى مى كردند، و همين مسافرت باعث مى شد وحدت و الفتى در بينشان بر قرار گردد، هر وقت به يكى از اين دو سفر دست مى زدند يكى از بزرگان قريش را رئيس خود مى كردند، و زندگيشان از اين راه تاءمين مى شد.

بعد از آنكه خداى تعالى رسول گراميش را مبعوث فرمود: مردم قريش بى نياز از سفر شدند، چون از اطراف حجاز مردم رو به آن جناب نهاده، هم آن حضرت را زيارت مى كردند، و هم خانه خدا را، و لذا در اين سوره فرمود: (فليعبدوا رب هذا البيت الذى اطعمهم من جوع ) پس رب اين خانه را بپرستند، كه ايشان را از گرسنگى نجات داد، و ديگر احتياج ندارند به شام بروند، (و امنهم من خوف ) يعنى راهزنان بپاس حرمت كعبه كارى به كار آنان ندارند.

مؤلف: اينكه فرمود: (بعد از آنكه خداى تعالى رسول گراميش را مبعوث فرمود) انطباقش با سياق آيات سوره روشن نيست، چون گفتيم سياق همه از داستان ابرهه و قبل از ولادت آن حضرت سخن دارد، و چه بسا اين قسمت جزو كلام امام نبوده، و مرحوم قمى آن را از بعضى روايات ابن عباس استفاده كرده باشد.


قریش صد و ششمین سوره از قرآن است که با موضوع تمجید از قبیله قریش، یادآوری برخی نعمت‌های الهی به آنها و دعوت از آنان به پرستش خدای یگانه، در شهر مکه نازل شده‌است. ایلاف و ایلاف قریش از دیگر نام‌های این سوره است. این سوره مشتمل بر پنج آیه است که برخی دو آیه آخر آن را یکی دانسته و در نتیجه تعداد چهار آیه برای آن گزارش کرده‌اند. با وجود آنکه تمام قراء این سوره را مکی می‌دانند، مفسرانی همچون ضحاک و ابن سائب، دو مفسر سنی مذهب، این سوره را مدنی دانسته‌اند. این سوره بیست و نهمین سوره‌ای است که بر پیامبر اسلام نازل شده‌است.

در این سوره از ایلاف (به معنای همبستگی) قریش یاد شده‌است که در سفرهای تجاری قریشان به سرزمین‌های یمن و شام همبستگی قوی‌تر می‌شد. مفسران در بیان اینکه چگونه قریش از گرسنگی و نا امنی محفوظ هستند، تفاسیر متفاوتی متصور شده‌اند؛ از جمله این موارد می‌توان به امنیت راه‌ها برای تجارت این قوم اشاره کردند که به سبب بزرگی جایگاه قوم قریش در نزد همگان حتی راهزن‌ها بوده‌است. همچنین امنیت شهر مکه در مراجعت اقوام مختلف به این سرزمین از دیگر دلایل این تعبیر یاد شده‌است. در نهایت، خداوند از قریش به جهت این دو نعمت، توقع عبادت خویش را دارد.

مفسران قرآن، در یکی بودن دو سوره قریش و فیل، دچار اختلاف شده‌اند و در این بین، گروهی این دو سوره را یک سوره واحد و گروه دیگر این دو را جدای از هم می‌دانند. پیرامون اختلاف در قرائت سوره نیز، در بین کتب تفسیر جز در دو واژه ایلاف و رحلة اختلافی گزارش نشده‌است.

معنی کلمه الشتا در سوره فیل چیست

نام این سوره در مصحف عثمان، «قریش» ذکر شده و دلیل این نام‌گذاری، وجود نام قریش در این سوره و عدم وجود آن در دیگر سوره‌ها می‌باشد. همچنین، در عهد قدیم از این سوره به نام «ایلاف قریش» یاد شده‌است.[۱]

در خصوص واژه «إیلَافِ» آورده‌اند که مصدر ثلاثی مجردش «إلف» و باب افعال از ریشه آلف بوده و معنای آن اجتماع، انس، همبستگی و الفت است.[۲][۳] بر اساس آنچه راغب اصفهانی،‌ لغت‌شناس اهل سنت گوید، این واژه در ابتدا الاف بوده که لام آن به یاء مبدل شده‌است.[۴] از دیگر معانی این کلمه، معنای، موالفة به معنای پیمان و عهد است که به اعتقاد مکارم شیرازی از مفسران شیعه، و بر اساس آنچه مورد نظر سوره بوده و همچنین عدم همخوانی این معنا با مصدر باب افعال، صحت این معنا، دور از نظر است.[۵]بانو امین، مفسر شیعه، معنای «به حقارت به جایی بردن کسی» را برای واژه ایلاف متذکر است.[۶]

واژه «قُرَیْشٍ» نیز با ریشه «ق‌ر‌ش»، نام قبیله و دودمان محمد است که همگی از نسل نضر بن کنانه که قریش نام داشت، و به نقلی فِهر بن مالک بن نصر می‌باشند.[۷][۸]محمدتقی شریعتی، مفسر شیعی درباره وجه تسمیه قریش به این نام، چهار احتمال را مطرح کرده‌است؛ اول به جهت کسب و کار قریش، دوم به جهت جمع شدن و همبستگی آنان، سوم به جهت وظیفه آنان (یعنی تفتیش حاجیان) در ایام حج و چهارم،‌ اقتباس از نام یکی از جانوران بزرگ دریا. به گفته شریعتی،‌ این چهار معنا همگی از معانی واژه قریش است.[۹]

این سوره مشتمل بر ۵ آیه بوده ولی اکثریت مفسرین اهل سنت آیاتش را ۴ عدد و دو آیه آخر را یکی دانسته‌اند.[۱۰][۱۱] تعداد حروف آیه ۹۰ و تعداد کلمات آن ۱۷ کلمه است.[۱۲][۱۳] متن آن به شرح ذیل است:[۱۴]

﴿‏بِسمِ الله الرَّحمنِ الرَّحیمِ، لایلَفِ قُرَیْشٍ﴾ ۱ ﴿إِلَفِهِمْ رِحْلَةَ الشتَاءِ وَ الصیْفِ﴾ ۲ ﴿فَلْیَعْبُدُوا رَب هَذَا الْبَیْتِ﴾ ۳ ﴿الَّذِی أَطعَمَهُم مِّن جُوعٍ﴾ ۴ ﴿وَ ءَامَنَهُم مِّنْ خَوْفِ﴾ ۵

بهاء‌الدین خرمشاهی، مترجم شیعه، در ترجمه این سوره آورده‌است[۱۵]:

﴿به نام خداوند بخشنده مهربان. براى همبستگى قريش‏﴾ ۱ ﴿همبستگيشان در كوچ زمستانى و تابستانى‏﴾ ۲ ﴿پس بايد صاحب اين خانه را بپرستند﴾ ۳ ﴿مان كه ايشان را پس از گرسنگى [آذوقه و] خوراک داد﴾ ۴ ﴿و پس از ترس [و نگرانى‏]، ايمن داشت‏﴾ ۵

امید مجد، مترجم و شاعر ایرانی، در ترجمه سوره قریش به نظم، چنین سروده‌است:[۱۶]

اکثر قراء، آیه اول را «لِإِیلافِ قُرَیْشٍ» (مصدر رباعی ألَفَ) قرائت کرده‌اند؛ ولی ابن عامر، از قراء سبعه سنی مذهب، آن را «لِإِلَافِ» بر وزن فعال (مصدر ثلاثی ألِفَ) قرائت نموده‌است. این اختلاف در «إِیلَافِهِمْ» وجود ندارد. در کلمه «رِحْلَةَ» نیز همه قراء به کسر راء (که مصدر باشد) قرائت کرده ولی ابوالسمال به ضم راء (اشاره به جهتی که رحلت به آن سمت صورت گرفته‌است) گزارش کرده‌است.[۱۷][۱۸]

بنابر قول اکثر مفسران، این سوره مکی است؛ ابن عطیه، مفسر اهل سنت، مکی بودن این سوره را اجماعی دانسته است ولی با این حال ضحاک و ابن سائب، دو مفسر اهل سنت، این سوره را مدنی می‌دانند. طبرسی، مفسر شیعی نیز به مکی بودن سوره در نزد قراء اشاره دارد و اختلاف در محل نزول آیات سوره را منحصر در آیه آخر سوره می‌داند.[۱۹][۲۰][۲۱]ابن عاشور، مفسر سنی مذهب، این سوره را بیست و نهمین سوره نازل شده می‌داند و نزولش را بعد از سوره تین و قبل از سوره قارعه بیان می‌کند.[۲۲] بر اساس ترتیب نزول مشخص‌شده توسط محمدهادی معرفت، از محققان شیعی، که بر مبنای روایت ابن‌عباس تدوین شده، سورهٔ قریش بیست و نهمین سورهٔ نازل‌شده بر پیامبر اسلام است که در مصحف عثمان صد و ششمین سوره قرآن قبل از سوره ماعون و پس از سوره فیل جای گرفته‌است.[۲۳]

مفسرینی که دو سوره فیل و قریش را یک سوره به حساب آورده‌اند، برای این دو سوره شأن نزول واحدی را ذکر کرده‌اند.[۲۴]علی بن ابراهیم قمی، مفسر شیعی نیز در تفسیر خویش آورده‌است که این سوره دربارهٔ قریش نازل شده‌است.[۲۵] این سوره در قرآن، به دنبال سوره فیل آمده و در آن بر قریش منت گذاشته شده‌است که خدا در ماجرای دفاع از مکه در مقابل سپاهیان ابرهه، با حمایت و دفاع از مکه، سبب شد تا قریش در نزد دیگران مورد احترام قرار گیرند و بتوانند با امنیت کامل کوچ تابستان و زمستان خود را برای تجارت انجام دهند. سپس دعوت به توحید و عبودیت پروردگار کعبه شده‌است.[۲۶][۲۷]طباطبائی، مفسر شیعی به نقل از گروهی از مفسرین در معنای سوره آورده‌است که خدا بلایی را بر سر اصحاب فیل آورد تا قریش در مکه بماند یا دوباره به شهر بازگردد و مکه به این سبب تعظیم شود و محمد -پیامبر اسلام- در این شهر تولد بیابد و به نبوت مبعوث گردد.[۲۸]

مضمون دو سوره فیل و قریش، با هم نوعی ارتباط داشته و به همین در اتحاد این دو سوره اختلافاتی گزارش شده‌است.[۲۹] بر اساس گزارشی که در منابع اهل سنت موجود است، در قرآنی که ابی بن کعب، از صحابه محمد، پیامبر اسلام، نوشته بود، بین این دو سوره، «بسم الله الرحمن الرحیم» وجود نداشت. همین‌طور در گزارشی دیگر از عمرو بن میمون، از راویان حدیث اهل سنت، منقول است که عمر بن خطاب در هنگام قرائت نماز، دو سوره فیل و قریش را پشت سر هم و بدون بسم الله خوانده‌است.[۳۰] این در حالی است که در منابع دیگری از اهل سنت، به وجود بسم الله بین این دو سوره در قرآن ابی بن کعب تصریح شده‌است. همچنین طباطبایی مفسر شیعی، با استناد به روایتی که محمد از نزول سوره‌ای خاص برای قریش خبر می‌دهد، جدا بودن این سوره از سوره قبل از خودش را نتیجه گرفته‌اند. در این بین، آن دسته از شیعیانی که به یکی بودن این دو سوره معتقد شده‌اند؛ استنادشان به سه روایتی است که به یکی بودن این دو سوره اشاره دارند. به گفته طباطبائی، این احادیث که از قول جعفر صادق، امام ششم شیعه، نقل شده‌اند، دچار ضعف در سند، عدم ظهور در وحدت دو سوره و بیان حکم شرعیِ جواز قرائتِ دو سوره فیل و قریش در نماز است. همچنین طباطبایی وجود بسم الله در بین این دو سوره را به تواتر ثابت می‌داند.[۳۱]ابن کثیر به نقل از طبری و همین‌طور ابن عاشور -که هر سه از مفسران اهل سنت می‌باشند- از اجماع مسلمانان در منفصل بودن این دو سوره یاد کرده‌اند.[۳۲][۳۳] ابوحیان، مفسر و نحوی اهل سنت بر فرض اینکه دو سوره فیل و فریش یکی باشند، «لإیلَافِ» را متعلق به یک «اعجبوا» مضمره دانسته و سوره را اینگونه معنا می‌کند: «تعجب است از انس و همدلی قریش، همدلی‌ای که در کوچِ زمستانه و تابستانه مشهود است و سبب شده‌است که عبادت پروردگار این خانه، ترک شود.»[۳۴] بنابر فتوای گروهی از فقهای شیعه، خواندن سوره قریش به تنهایی در نماز صحیح نیست و لازم است قبل از آن سوره فیل نیز قرائت شود. بانو امین، مفسر شیعه، در توجیه این فتوا آورده‌است که هر سوره‌ای که در نماز قرائت می‌شود، باید مستقل در مطلب باشد و بین دو سوره فیل و قریش، ارتباط معنایی وجود دارد و به تنهایی معنای مستقلی ندارند.[۳۵]

ابن جریر، مفسر سنی مذهب، لام ابتدای آیه را لام تعجب دانسته و معنای آیه را «تعجب کنید از همبستگی قریش و نعمت‌هایی که به آنها داده‌ام» می‌داند.[۳۶][۳۷]

کلمه «رِحْلَةَ»، حالتی است که فرد بر روی راحله (مرکبی که برای راهپیمایی طولانی استفاده می‌شود) نشسته باشد و منظور از رحلت قریش، سفرهای خارج از مکه آنان برای تجارت است. این سفرها غالباً دومرتبه در سال و به مقصدهای یمن و شام صورت می‌گرفته‌است.[۳۸][۳۹][۴۰] واژه «الشتَاءِ» اشاره به فصل زمستان و واژه «الصیْفِ» نیز اشاره به فصل تابستان دارد. البته به گفته ابن‌عربی، عارف اهل سنت، این دو واژه به دو نیمه سال اشاره دارد.[۴۱]

در آیه دوم از سفرهای قریش یاد شده‌است. طباطبائی، مفسر شیعه معتقد است که این منت، به جهت امنیتی است که کاروان‌های قریش از آن برخوردار بودند. بر این اساس، در سفرهای تجاری، کاروانیان به راهزن‌هایی برخورد می‌کردند که تنها درآمدشان از غارت کاروان‌های تجاری بود. در این بین کاروان‌های قریش به جهت مقصد یا مبداشان -یعنی شهر مکه- مورد احترام بوده و مورد تعرض راهزن‌ها قرار نمی‌گرفتند.[۴۲]ابن‌عباس در بیان سفرهای قریش، از سفر به یمن و بُصرَی یاد می‌کند. دیگران نیز از سفر به طائف در تابستان و سفر به مکه در زمستان برای تجارت گزارشاتی نموده‌اند. به گفته ابن کثیر مفسر اهل سنت، چهار سفر تجاری برای قریش یاد شده‌است. اصحاب ایلاف نیز چهار نفر بوده‌اند: فرزندان عبدمناف که به شام سفر می‌کردند، عبدالشمس که به حبشه تجارت می‌کرد، مطلب که به سوی یمن در سفر می‌بود و نوفل که به فارس عزیمت می‌کرد. به این افراد «مجیرین» (به معنای اداره کنندگان) گفته می‌شد.[۴۳]علی بن ابراهیم قمی، مفسر شیعه در توضیح ایلاف قریش، می‌نویسد که قریش، معاششان از دو سفر تجاری (رحلت) که در تابستان و زمستان صورت می‌گرفت تأمین می‌شد. آنها از مکه پوست، محصولات دریایی و آنچه در ساحل بارگیری می‌شده را به شام منتقل کرده و از آنجا حبوبات، لباس و آرد تأمین کرده و به مکه بازمی‌گشتند. این امر سبب شده بود تا الفت و همبستگی بین قریشیان حاصل شود. با بعثت محمد، مردم به شهر مکه روی آورده و این سرزمین محلی پر رونق برای قریشیان شد و دیگر نیاز به رحلت و سفرهای تجاری نبود. البته سید محمدحسین طباطبائی، مفسر شیعه، به این گفته نقد داشته و آن را با ظاهر آیه و ارتباط سوره با سوره فیل، در تعارض می‌داند.[۴۴]ابن کثیر، مفسر اهل سنت نیز زمان و مقصد این دو سفر مورد اشاره قرآن را، یمن در زمستان و شام در تابستان می‌داند.[۴۵]طبرسی، مفسر شیعی معتقد است که تکرار ایلاف در آیه دوم، به جهت بیان اهمیت رحلت قریش را برساند و از نعمت‌های زیاد موجود در آن خبر بدهد.[۴۶]

طباطبایی، مفسر شیعه و ابن کثیر، مفسر اهل سنت معتقدند که فاء در آغاز آیه، یا برای رساندن مفهوم شرطیت است؛ به این بیان که شاید کسی توهم کند، برای پرستش خدای این خانه، نیاز به شرایطی است که با نبود آن شرایط، پرستش لازم نیست؛ که آیه در مقام پاسخ می‌گوید به گذشته شما کاری نداریم، امروز وظیفه شما پرستش خدای خانه است. یا برای تفصیل آمده‌است که بگوید در چه شرایطی باید خدای این خانه پرستش شود و در چه شرایطی پرستش نشود و در نهایت بگوید که خیر، باید همیشه خدای این خانه پرستش شود.[۴۷][۴۸] ابن کثیر در توضیح این آیه و با استناد به روایتی از رسول اسلام، آورده‌است که خداوند به جهت نعمت‌هایی چون قرار دادن حرم امن و خانه‌ای مقدس برای قریشیان، از آنها توقع عبادت داشته و منظور از عبادت نیز، پرستش موحدانه است.[۴۹] این در حالی است که قریش، به عبادت بت‌ها روی آورده بودند و تنها در مراسم حج سالانه، ذکر و یادی از خدای یگانه می‌نمودند. منظور از بیت در آیه نیز، به جهت الف و لام تعریف، بیت مخصوصی است که همان کعبه باشد. اعراب در اینکه این خانه، خانه خداوند یگانه است، اتفاق داشته‌اند.[۵۰]

آیه چهارم و پنجم، از دو نعمت ظاهری اشاره دارد که به واسطه پرستش خدا در مکه به قریشیان داده شده‌است. طباطبائی، مفسر شیعه در تشریح این نعمت می‌نویسد که سرزمین مکه، در دره‌ای خشک واقع شده که نه تنها زراعت مناسبی نداشته، بلکه پرورش دام نیز در آنجا رونقی نداشته‌است. اهالی این سرزمین برای تأمین نیازهای خود مجبور به سفرهای تجاری بودند که معضل این سفرها نیز، ناامنی منطقه و راه‌ها بوده‌است؛ بنابراین خدا در این آیه، دعوت به پرستش خویش می‌کند تا این دو معضل، تبدیل به امنیت و رونق این شهر به جهت سفر زائران خانه خدا به این منطقه گردد.[۵۱] ابن عاشور، مفسر اهل سنت نیز مراد از امنیت را، امنیت راه برای تجارت، امنیت قبیله در مقابله با سایر طوایف عرب و امنیت شهر در مقابل سفرهای سایر ملل به آن منطقه دانسته‌است و در تشریح آن می‌نویسد که در ایام حج، حبشی‌ها از طریق دریایی به همراه کشتی و یمنی‌ها از طریق زمینی به همراه شتران، بارهای طعام فراوانی را به شهر مکه آورده و به‌فروش می‌رساندند.[۵۲] اما مکارم شیرازی، مفسر شیعه، در این باره معتقد است که این دو نعمت، با نابودی لشکریان ابرهه رخ داده‌است.[۵۳] ابوحیان، مفسر اهل سنت نیز از دعای ابراهیم نبی در حق اولادش یاد کرده و این دو نعمت را ثمره آن دو دعا می‌داند. این دو دعا در آیه ۳۷ و ۳۵ سوره ابراهیم بیان شده‌اند.[۵۴]رازی، مفسر سنی مذهب نیز از روایتی یاد می‌کند که بر اساس آن، پس از تکذیب نبوت محمد توسط مکیان، محمد به حق آنان نفرین کرد و آنان دچار قحطی شدند، پس از آن با درخواست مکیان و با دعای محمد برای رفع عذاب، قحطی از بین رفت. همچنین وی با اشاره به اینکه خدا اکرم الاکرمین است، چگونه به واسطه نعمتی که به قومی داده‌است، آنان را مورد منت قرار می‌دهد؛ پاسخ می‌دهد که منظور از این آیه، منت‌گذاری نبوده و به جهت اصلاح و ارشاد نازل شده‌است.[۵۵] ابن عاشور، مفسر سنی مذهب، بدلیت امنیت از خوف و گرسنگی از اطعام در آیه را اقتضاء وجود گرسنگی و خطر در شهر مکه تعبیر کرده‌است.[۵۶] طبرسی، مفسر شیعه، از نکره آمدن «جوع» و «خوف»، شدت گرسنگی و ترس را برداشت کرده‌است.[۵۷]

ابن کثیر، مفسر اهل سنت، از پیامبر اسلام نقل می‌کند که سوره قریش در فضیلت قبیله قریش نازل شده‌است.[۵۸] در حدیثی از پیامبر اسلام به نقل از ابی بن کعب آمده‌است که: «کسی که سوره قریش را بخواند به تعداد هر یک از کسانی که در گرد کعبه طواف کرده، یا در آنجا معتکف شده، ده حسنه به او می‌دهند.»[یادداشت ۱][۵۹] در تفسیر روایی البرهان،‌ از تفاسیر شیعه، از خواص این سوره برای دفع آسیب از خوراکی‌های مشکوک به مضر یاد شده‌است.[۶۰]طبرسی، مفسر شیعه از جعفر صادق نقل می‌کند که «دو سوره را در یک رکعت نماز نمی‌توان جمع کرد مگر سوره ضحی و الم نشرح، و الم تر کیف و لایلاف قریش را.»[۶۱]

بِسمِ جار و مجرور، الله مضاف الیه، فعل و فاعل پس از آن محذوف است. الرَّحمنِ نعت برای الله، الرَّحیمِ نعت برای الله، لایلَفِ متشکل از لام تعلیل و فاعل ایلاف، خدا و مفعول اولش قریش و مفعول دومش حذف شده‌است. (لام حرف جر، ایلاف مجرور) قُرَیْشٍ مفعول ایلاف (مضاف الیه)

اين توهم مي‌فرمايد” اگر در گذشته چنين كرديم و چنان شد و شما چنان بوديد و چنين شديد، كاري به گذشته نداريم، گذشته هر چه بوده بايد امروز رب آن بيت را بپرستيد، كه شما را با ايام دو رحلت مانوس كرد، و در اين وظيفه هيچ شرطي در كار نيست”. و يا بويي از تفصيل را داشته، يعني جا داشته توضيح دهد در چه حالي رب اين بيت را بپرستند، و در چه حالي نپرستند، و اين دو حال را از يكديگر جدا كند، چون جاي چنين توهمي بوده، فرموده: نه، تفصيلي در بين نيست، در هر حالي كه پيش بيايد بايد رب اين بيت را بپرستيد، پس حرف فاء در اين آيه نظير حرف” فاء” در آيه” وَ لِرَبِّكَ فَاصْبِرْ” «۱» است.

و حاصل معناي آيات سه‌گانه اين است كه قريش بايد رب اين بيت را بپرستد، بخاطر اينكه رب اين بيت ايشان را با دو رحله تابستاني و زمستاني مانوس كرد، تا هم گردونه تجارت و زندگيشان بگردد، و هم در وطن ايمن باشند.

آنچه تا كنون گفته شد بر اين فرض بود كه سوره مورد بحث جداي از سوره فيل، و سياقش مستقل از سياق آن باشد، و اما بر فرضي كه اين سوره جزو سوره فيل و متمم آن باشد، در اين فرض گفته‌اند حرف” لام” در كلمه” لايلاف” تعليلي و متعلق به مقدري است كه مقام بر آن دلالت مي‌كند، و معنايش اين است كه: اگر ما اين رفتار را با اصحاب فيل كرديم، نعمتي بود از ما به قريش، اضافه بر نعمتهايي كه بر آنان انعام كرده بوديم، و دو رحلت زمستاني و تابستاني به آنان داده بوديم، پس گويا فرموده: نعمتي به سوي نعمت ديگر به ايشان داديم، و لذا بعضي «۲» گفته‌اند: لام مذكور در آخر به معناي” الي- به سوي” منجر مي‌شود، و اين گفته” فراء” است.

و بعضي «۳» ديگر گفته‌اند: معنايش اين است كه: ما اين بلا را به سر اصحاب فيل آورديم تا قريش با شهر مكه مانوس شود و بتواند در آن شهر بماند، و يا اين كار را كرديم تا قريش را كه از ترس ابرهه از شهر گريخته بودند، دو باره به شهرشان علاقمند كنيم، لذا لشكر ابرهه را هلاك كرديم، و اين باعث شد كه قريش بيش از پيش به مكه و كعبه علاقمند شوند، و نيز محمد (ص) در آنجا متولد شود و سپس به عنوان رسولي بشير و نذير مبعوث گردد، ليكن اشكال در اين چند معنا در استفاده آنها از سياق است، و اينكه اين معاني از كجاي سياق بر مي‌آيد.

__________________________________________________

معنی کلمه الشتا در سوره فیل چیست

(۱)و به خاطر پروردگارت شكيبايي كن. سوره مدثر، آيه ۷.

(۲ و ۳)مجمع البيان، ج ۱۰، ص ۵۴۵.

ترجمه الميزان، ج‌۲۰،

و” راحله” به معناي شتري است كه براي راه پيمايي نيرومند باشد.

و منظور از” رحلت قريش” مسافرت آنان از مكه به بيرون براي تجارت است، و اين رحلت از مشخصات اهل اين شهر بوده، چون اين شهر در دره‌اي خشك و سوزان و بي آب و علف واقع شده، كه نه زرعي در آن هست و نه ضرعي (پستان شيرداري) ناگزير قريش زندگي را از راه تجارت مي‌گذارنيد، و در هر سال دو نوبت به تجارت مي‌رفت، يك نوبت در زمستان كه به طرف يمن مي‌رفت، و نوبتي ديگر در تابستان كه به سوي شام ره مي‌سپرد، و با اين دو نوبت سفر كردن زندگي خود را اداره مي‌نمود، و مردم يمن و شام پاس احترام قريش را مي‌داشتند، زيرا خانه كعبه بيت الحرام در بين ايشان واقع شده بود، و به همين جهت راهزنان و غارتگران كه ممر عيشي به جز دزدي و غارت نداشتند، متعرض ايشان نمي‌شدند، نه سر راه را برايشان مي‌گرفتند، و نه به شهرشان حمله‌ور مي‌شدند.

و در جمله” لايلاف قريش” حرف لام در كلمه” لايلاف” لام تعليل است، و فاعل در” ايلاف” خداي سبحان، و مفعول ايلاف (آن كساني كه خدا مردم را با ايشان مانوس كرد) قريشند، پس كلمه” قريش” مفعول اول فعل ايلاف است، و مفعول دومش حذف شده، چون جمله بعدي يعني” إِيلافِهِمْ رِحْلَةَ الشِّتاءِ وَ الصَّيْفِ” مي‌فهماند كه آن مفعول چيست، و جمله” ايلافهم…” بدل از جمله” ايلاف قريش” است، و فاعل در” ايلافهم” نيز خداي سبحان، و مفعول اولش ضمير جمعي است كه در ظاهر كلام آمده، و به قريش بر مي‌گردد، و مفعول دومش كلمه” رحلة…” است، و تقدير چنين است،” لايلاف اللَّه قريشا رحلة الشتاء و الصيف- خداي سبحان با مرغان ابابيل آن دفاع را از خانه‌اش كرد، و به شما قريش اين عزت و احترام را ارزاني داشت تا شما قريش با رحلت زمستاني و تابستاني مانوس شويد، و امر معاشتان بگذرد” «۱».

َلْيَعْبُدُوا رَبَّ هذَا الْبَيْتِ”

حرف” فاء” در آغاز جمله” فليعبدوا” در اصطلاح ادبيات براي اين آمده كه مطلب بويي از شرطيت را داشته، يعني جا داشته كسي توهم كند كه پرستش رب اين بيت لا بد شرايطي دارد كه با بودن آن شرايط بايد رب اين بيت را پرستيد، و با نبودنش نپرستند. براي رفع

__________________________________________________

(۱)و گر نه اگر اين كرامت از خانه كعبه به ظهور نمي‌رسيد، دزدان و غارتگران فرقي بين شما و ساير مردم نمي‌گذاشتند، و كاروانتان را مي‌دزديدند، و حتي در خود مكه نيز از هجوم و غارتشان ايمن نمي‌بوديد.” مترجم”.

ترجمه الميزان، ج‌۲۰،



آخرین پرسش ها و پاسخ ها را همه روزه در ایمیل خود مطالعه کنید

ما 11144 مهمان و بدون عضو آنلاین داریم

کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت محفوظ و استفاده از مطالب آن تنها با ذکر منبع مجاز است.

معنی کلمه الشتا در سوره فیل چیست
معنی کلمه الشتا در سوره فیل چیست
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *