معنی کلمه لمزه در سوره همزه چیست

خواص دارویی و گیاهی

معنی کلمه لمزه در سوره همزه چیست
معنی کلمه لمزه در سوره همزه چیست

Copy Right By 2016 – 1395

نرم افزار استخاره با توجه به نظرات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (مد ظله العالی )

سیمای حکومت جهانی حضرت مهدی(عج) چگونه در قرآن بیان شده است؟

آیا نقد ابن خلدون بر احادیث مهدویت وارد است؟

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ



[104–1] (مشاهده آیه در سوره)


وای بر هر عیبجوی هرزه زبان.

معنی کلمه لمزه در سوره همزه چیست


وای بر هر عیب جوی بدگوی!


واى بر هر بدگوى عيبجويى،


واى بر هر غيبت‌كننده عيبجويى؛


وای بر هر عیبجوی مسخره‌کننده‌ای!





شأن نزول آیات 1، 2، 3، 4، 5، 6، 7، 8 و 9:

«شیخ طوسى» گویند: ابن عباس گوید: این سوره درباره یکى از مشرکین نازل شده که از مردم عیب‌جوئى می‌کرد. عده اى گویند: درباره ولید بن مغیرة نازل گردیده، سدى گوید: درباره اخنس بن شریق نزول یافته که از پیامبر عیب جوئى می‌نمود و نیز گویند: درباره جمیل بن عامر الجهنى آمده و مجاهد و ورقاء و ابن عباس گویند: درباره فرد به خصوصى نازل نشده بلکه سوره مزبور عمومیت داشته و عام مى باشد.[۲]

سوره همزه‌

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

به نام خداوند بخشنده مهربان‌

وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ «1» الَّذِي جَمَعَ مالًا وَ عَدَّدَهُ «2» يَحْسَبُ أَنَّ مالَهُ أَخْلَدَهُ «3» كَلَّا لَيُنْبَذَنَّ فِي الْحُطَمَةِ «4» وَ ما أَدْراكَ مَا الْحُطَمَةُ «5» نارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ «6» الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ «7» إِنَّها عَلَيْهِمْ مُؤْصَدَةٌ «8» فِي عَمَدٍ مُمَدَّدَةٍ «9»

«1» واى بر هر عيب جوى طعنه زن. «2» آنكه مالى جمع كرد و شماره‌اش كرد. «3» او خيال مى‌كند كه اموالش او را جاودان ساخته است. «4» چنين نيست (كه مى‌پندارد) قطعاً او در (آتش) شكننده‌اى افكنده شود. «5» و تو چه دانى كه (آتش) خورد كننده چيست؟ «6» آتش افروخته الهى، «7» كه بر دلها راه يابد. «8» آن آتش بر آنان فرو بسته شده (و راه گريزى از آن نيست.) «9» در ستونهايى بلند و كشيده.

«هُمَزَةٍ» از «همز» به معناى عيب جويى از طريق چشم و ابرو و اشاره است. «لمز» به معناى عيب جويى با زبان است. حرف (ة) در پايان اين دو كلمه براى مبالغه است، نظير «ضحكة» به معناى كسى كه زياد مى‌خندد.

«حطمة» به معناى خورد كردن و شكستن كامل است. «مُؤْصَدَةٌ» به حفره‌اى گفته مى‌شود كه در كوه ايجاد كنند و درب آن را محكم ببندند.

منظور از «عَمَدٍ مُمَدَّدَةٍ» (ستون‌هاى بلند و كشيده)، يا ميخ‌هاى بلندى است كه اهل عذاب‌

جلد 10 – صفحه 591

را با آن ميخكوب و زندانى مى‌كنند و يا شعله‌هاى عظيم آتش كه همچون ستون‌هاى بلند، كشيده است.

در لسان قرآن اگر بعد از توجه به خدا به سراغ مال رفتيد ارزش است، قُضِيَتِ الصَّلاةُ فَانْتَشِرُوا فِي الْأَرْضِ وَ ابْتَغُوا … «1» ولى اگر به جاى ياد خدا به سراغ مال رفتيد مورد انتقاد است. وَ إِذا رَأَوْا تِجارَةً أَوْ لَهْواً انْفَضُّوا … «2»

عيب جويى و طعنه به هر نحو و شكل ممنوع و حرام است. غيابى يا حضورى، با زبان يا اشاره، شوخى يا جدى، كوچك يا بزرگ مربوط به كار و صنعت يا آفرينش طبيعت.

برخى افراد از شمارش اموال خود، به رخ كشيدن آن و سرگرم شدن به آن لذت مى‌بردند و گمان مى‌كنند اين ثروت هميشگى است و آنها را براى هميشه در دنيا نگه مى‌دارد و ديگر بيمارى و مرگ به سراغ آنها نمى‌آيد. قرآن اين ديدگاه را مذمّت كرده و مى‌فرمايد: اين نگاه به دنيا، انسان را دوزخى مى‌كند. وگرنه داشتن مال دنيا و بهره بردن از آن مذمّتى ندارد.

چون آخر اين سوره كيفر اهل‌نيش و زخم‌زبان را دوزخ سرپوشيده و در بسته دانسته و اين نوع عذاب براى كافران است، پس به نظر مى‌رسد كه سوره مربوط به كسانى است كه پيامبران الهى را مسخره مى‌كنند.

1- يكى از آفات و خطرات ثروت اندوزى، تحقير ديگران است. هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ … جَمَعَ مالًا وَ عَدَّدَهُ‌

2- مسائل اخلاقى جزء دين است و انسان مؤمن، بايد زبان و نگاه خود را كنترل كند. «وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ»

3- مراقب باشيم فريب دنيا را نخوريم و به مال دنيا مغرور نشويم. «يَحْسَبُ أَنَّ مالَهُ أَخْلَدَهُ»

4- آنان كه به جاى انفاق مال، در فكر جمع و احتكار اموال هستند، منتظر عذاب‌

«1». جمعه، 10.

«2». جمعه، 11.

معنی کلمه لمزه در سوره همزه چیست

جلد 10 – صفحه 592

خورد كننده قيامت باشند. جَمَعَ مالًا وَ عَدَّدَهُ‌ … لَيُنْبَذَنَّ فِي الْحُطَمَةِ

5- نيش‌زبان و طعنه زدن، از گناهان كبيره است، زيرا درباره آن وعده عذاب آمده است. وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ … لَيُنْبَذَنَّ فِي الْحُطَمَةِ

6- آتشى كه خدا بيفروزد، نه فقط بر جسم، بلكه بر جان و دل مجرمان نفوذ مى‌كند. «نارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ»

7- فكر بشر از درك حقايق دوزخ و بهشت عاجز است. «وَ ما أَدْراكَ مَا الْحُطَمَةُ»

8- ستون‌هاى بلند آتش، راه فرار را بر دوزخيان مى‌بندد. «مُؤْصَدَةٌ فِي عَمَدٍ مُمَدَّدَةٍ»

«والحمدللّه ربّ العالمين»

جلد 10 – صفحه 594


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ «1»

شأن نزول- اخنس ثقفى غيبت حضرت را نزد وليد گفتى و از آن خوش حال بودى و هرگاه حضرت بر ايشان بگذشتى، به دست و چشم و روى طعنه زدندى و هر يك بدون ديگرى با اهل كفر و عناد به اين عمل قبيح ارتكاب نمودى. سوره مباركه نازل شد.

وَيْلٌ‌: واى يا چاه ويل، لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ: براى هر عيب كننده در خفيه و طعنه زننده در مواجهه.

بيان- همز، طعن است به مواجهه؛ و لمز، غيبت است در غير مواجهه. يا همز، طعن و ضربست به دست. لمز، طعن به زبان و چشم. آيه شريفه شامل است كسانى را كه جامع اين صفت باشند.

على بن ابراهيم قمى- در خبر معراج از حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت نموده، فرمود: ثمّ مضيت فاذا انا باقوام لهم مشافر كمشافر الابل تقرض اللّحم من جنوبهم و تلقى فى افواههم فقلت من هولاء يا جبرئيل فقال هولاء الهمّازون اللّمّازون. پس مرور نمودم به دسته‌اى براى آنها لب‌هائى بود، مانند لبهاى شتر و مى‌چيدند گوشت از پهلوهاى آنان و مى‌انداختند در دهان آنان. از جبرئيل پرسيدم كيستند اين جماعت؟ گفت اينها غيبت كنندگان و طعنه زنندگان‌اند «1».


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ «1» الَّذِي جَمَعَ مالاً وَ عَدَّدَهُ «2» يَحْسَبُ أَنَّ مالَهُ أَخْلَدَهُ «3» كَلاَّ لَيُنْبَذَنَّ فِي الْحُطَمَةِ «4»

وَ ما أَدْراكَ مَا الْحُطَمَةُ «5» نارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ «6» الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ «7» إِنَّها عَلَيْهِمْ مُؤْصَدَةٌ «8» فِي عَمَدٍ مُمَدَّدَةٍ «9»

ترجمه‌

واى بحال هر عيب جوى بد زبان سخن چين مردم آزار

آنكه جمع آورى نموده مالى را و مكرّر شمرده آن را

گمان ميكند كه مال او جاويد ميدارد او را

نه چنين است هر آينه انداخته خواهد شد در حطمه‌

و چه ميدانى تو كه چيست حطمه‌

آتش خدا است كه افروخته شده‌

آن آتشى كه مستولى شود بر دلها

همانا آن بر آنها از اطراف احاطه نموده‌

و مسدود شده به استوانه‌هاى كشيده شده.

تفسير

خداوند متعال در اين سوره شريفه تهديد فرموده كسانى را كه مغرور بثروت خود شدند و عادت ببدگوئى و عيبجوئى و هتك حرمت مردم بزبان و اشاره بچشم و ساير اعضاء نمودند چون اصل همز بمعناى كسر و اصل لمز بمعناى طعن است و شايع شده در متعرّض شدن عرض و شرف مردم بزبان و جوارح در غياب و حضور و اين عمل را بعضى بوليد بن مغيره نسبت داده‌اند كه در مكّه با پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مينمود و اين سوره نازل شد و قمّى ره نقل فرموده كه همزه آنست كه برنجاند و ببدى ياد كند مردم را و اهانت نمايد از فقراء و لمزه كسى است كه بر ميگرداند گردن و سر خود را و غضب ميكند وقتى ببيند فقير وسائلى را و ظاهرا اين دو لفظ قريب المعنى و بجاى يكديگر استعمال ميشوند و مراد همان عيّاب و غيّاب و هتّاك و نمّام و مردم آزار در پرده و آشكار بزبان و جوارح و اعضاء است و شايد آنچه قمّى ره نقل فرموده اكثريّت داشته باشد خداوند ميفرمايد واى بحال چنين كسى كه‌

جلد 5 صفحه 433

جمع نموده مالى را از هر محلى كه بدست او آمده و مكرّر شمرده آنرا يا مهيّا و آماده نموده است براى نزول حوادث دهر بر خودش يا آن مال و قمّى ره نقل فرموده كه آماده نموده و كنار گذارده آنرا اين مرد احمق نفهم گمان ميكند كه مال او موجب خلود و بقائش در دنيا خواهد بود و گر نه چرا بايد چنين كارى كند نه چنين است كه او تصور نموده خواهد مرد و انداخته خواهد شد البته در حطمه كه نام جهنّم است و قمّى ره فرموده آتشى است كه خرد ميكند هر چيزى را و خداوند براى اهميّت آن به پيغمبر خود ميفرمايد و چه ميدانى تو كه چيست حطمه و خودش بيان ميفرمايد كه آن آتشى است كه خدا افروخته آنرا يعنى باقى است ببقاء خدا و كسى نميتواند آنرا خاموش نمايد و توصيف ميفرمايد آنرا كه مستولى ميشود بر دلها و بعضى گفته‌اند مراد آنست كه مشرف ميشود آتش از ظاهر بباطن و ميرسد بدلها اثرش و بنظر حقير چون مالى را بزحمت جمع آورى نموده و گذارده و رفته و از خيرش محروم شده دلش ميسوزد و جهنمش از آنجا شروع ميشود و شعله آن بساير اعضاء ميرسد و قمّى ره نقل فرموده كه مشتعل ميشود بر دلها و آن آتش بر آنها احاطه نموده و راه آن مسدود گردد و چون درهاى جهنم بسته شد براى استحكامش عمودهائى از آهن يا آتش بر روى درها كشيده ميشود كه ديگر كسى از آن بيرون نيايد و نيز نقل نموده كه چون عمودها كشيده شد بر آنها و اللّه ديگر خلود است يعنى اميد نجات براى كسى باقى نميماند و بعضى گفته‌اند سرادق و خيمه آتشين كه بر كفّار احاطه دارد چون خداوند فرموده انّا أعتدنا للظّالمين نارا احاط بهم سرادقها داراى عمودهائى است و چون عمودها از زير آنها كشيده شود خيمه بر سر آنها فرود آيد و راهها مسدود گردد و ديگر مفرّو راه نجاتى براى آنها پيدا نخواهد شد و در مجمع از امام باقر عليه السّلام روايتى نقل نموده كه خلاصه آن آنست كه خداوند اهل توحيد را بشفاعت شفعاء دسته دسته از جهنّم بيرون ميآورد و در آخر ارحم الرّاحمين تمامى را ميبخشد و بيرون ميآيند پس ستونها كشيده ميشود و آتش بر اهلش احاطه ميكند و درها مسدود ميگردد و قسم بخدا ديگر خلود است و بنظر ميآيد اين روايت كه مؤيّد بنقل قمّى و عيّاشى رحمهما اللّه هم ميباشد

جلد 5 صفحه 434

ناظر بقول اين بعض باشد كه ذكر شد و آن قول حسن است كه در مجمع و غيره نقل شده و از اينجا معلوم ميشود كه روى سخن در اين سوره با مشركين مكه است كه علاوه بر شرك داراى اخلاق ذميمه مذكوره در اوّل سوره هم بوده‌اند نه فقط صاحبان آن اخلاق چون صرف آن موجب خلود در آتش نيست در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه قرائت نمايد ويل لكل همزة لمزه را در يكى از نمازهاى واجب خود خداوند فقر را از او دور و روزى را بسوى او ميكشاند و مردن بد را از او دفع ميفرمايد و الحمد للّه رب العالمين.

جلد 5 صفحه 435


بِسم‌ِ اللّه‌ِ الرَّحمن‌ِ الرَّحِيم‌ِ

وَيل‌ٌ لِكُل‌ِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ «1»

فضلها‌-‌ ‌از‌ ‌إبن‌ بابويه‌ مسندا ‌از‌ ابي‌ بصير ‌از‌ حضرت‌ صادق‌ (ع‌) فرمود:

(‌من‌ قرأ ويل‌ لكل‌ همزه‌ لمزة ‌في‌ فرائضه‌ نفت‌ عنه‌ الفقر‌-‌ و ‌في‌ نسخة: ‌بعد‌ اللّه‌ عنه‌ الفقر‌-‌ و جلب‌ ‌عليه‌ الرزق‌ و تدفع‌ عنه‌ ميتة السوء)

و ‌از‌ خواص‌ القرآن‌ ‌از‌ حضرت‌ ‌رسول‌ (ص‌) فرمود:

(‌من‌ قرأ ‌هذه‌ السورة ‌کان‌ ‌له‌ ‌من‌ الاجر بعدد ‌من‌ استهزء بمحمد و أصحابه‌)

و ‌غير‌ اينها ‌از‌ اخبار.

وَيل‌ٌ لِكُل‌ِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ گذشت‌ و مكرر بيان‌ ‌شده‌ ‌که‌ ‌از‌ ‌براي‌ ويل‌ دو معني‌ ‌است‌ اسمي‌ و وصفي‌ اما اسمي‌: چاهي‌ ‌است‌ ‌در‌ قعر جهنم‌ نامش‌ چاه‌ ويل‌ ‌است‌ ‌که‌ آتش‌ جهنم‌ ‌از‌ ‌آن‌ چاه‌ بيرون‌ ميآيد، و ‌از‌ حضرت‌ ‌رسول‌ ‌است‌ فرمود: ‌در‌ قعر ‌اينکه‌ چاه‌ صندوقي‌ ‌است‌ ‌که‌ چهارده‌ نفر ‌در‌ ‌آن‌ صندوق‌ حبس‌ و معذب‌ هستند هفت‌ نفر ‌از‌ سابقين‌ مثل‌ قابيل‌ و نمرود و شداد و عاقر ناقه ثمود و فرعون‌ و هامان‌ و قارون‌، و هفت‌ نفر ‌از‌ لاحقين‌ مثل‌ شيوخ‌ ثلاثه‌ و معاوية و يزيد و هارون‌ و مأمون‌، ولي‌ حضرت‌ نام‌ هفت‌ نفر لاحقين‌ ‌را‌ نبرد و اما وصفي‌ بمعني‌ واي‌ بحال‌ ‌است‌ و ‌اينکه‌ صادق‌ نميآيد مگر ‌بر‌ كسي‌ ‌که‌ ‌از‌ حال‌ احتضار ‌تا‌ خلود ‌در‌ نار آني‌ راحتي‌ نداشته‌ ‌باشد‌. اما همزه‌ و لمزه‌ بمعني‌ عيب‌گويي‌ و توهين‌ و اهانت‌ و بدگويي‌ و بدرفتاري‌ ‌با‌ مؤمنين‌ ‌است‌، بعضي‌ گفتند: ‌هر‌ دو بيك‌ معني‌ هستند، بعضي‌ گفتند: همزه‌ عيب‌گويي‌ ‌در‌ حضور طرف‌ ‌است‌ و لمزة ‌در‌ غياب‌ ‌او‌ ‌است‌، بعضي‌ گفتند: همزه‌ بلسان‌ ‌است‌ و لمزه‌ باشاره‌ سر و چشم‌ ‌است‌، بعضي‌ گفتند: همزه‌ فحش‌ ‌است‌ و لمزه‌ غيبت‌ ‌است‌، بعضي‌ گفتند: همزه‌ ضرب‌ و اذيت‌ ‌است‌ و لمزه‌ شتم‌ و غيبت‌ ‌است‌.

اقول‌: مطلقا توهين‌ و اهانت‌ بمؤمن‌ چه‌ ‌در‌ حضور ‌او‌ ‌باشد‌ و چه‌ غياب‌ چه‌ بلسان‌

جلد 18 – صفحه 224

‌باشد‌ و چه‌ باشاره‌ چه‌ قولي‌ ‌باشد‌ و چه‌ فعلي‌ ‌که‌ تقليد ‌او‌ ‌را‌ درآورند ‌ يا ‌ ‌او‌ ‌را‌ مضحكه‌ كنند و باو بخندند، و ‌هر‌ چه‌ موجب‌ اذيت‌ و خفت‌ و خواري‌ ‌او‌ ‌باشد‌ مطلقا حرام‌ ‌است‌ و ظلم‌ باو ‌است‌، و علاوه‌ ‌از‌ حرمت‌ و عقوبت‌ ‌آن‌ جنبه حق‌ الناسي‌ ‌هم‌ دارد ‌که‌ ‌تا‌ طرف‌ ‌را‌ ترضيه‌ خاطرش‌ نكند و ‌او‌ گذشت‌ و عفو نكند خداوند گذشت‌ نميكند و عفو نميفرمايد.

بلكه‌ بسا موجب‌ كفر و ارتداد ميشود ‌اگر‌ نسبت‌ بمقربان‌ درگاه‌ الهي‌ ‌باشد‌ چنانچه‌ متوكل‌ عباسي‌ دستور داد ‌که‌ تقليد فاطمه‌ زهراء ‌را‌ درآورند ‌که‌ پسرش‌ طاقت‌ نياورد و نوشت‌ بحضرت‌ هادي‌ بگمنامي‌ ‌که‌ ‌اگر‌ پسري‌ ديد پدرش‌ چنين‌ ميكند تكليف‌ ‌او‌ چيست‌!‌-‌ حضرت‌ فرمودند: واجب‌ القتل‌ ‌است‌ شبانه‌ ‌با‌ يك‌ دسته‌ ‌از‌ غلامان‌ رفتند و ‌او‌ ‌را‌ قطعه‌ قطعه‌ كردند و بدرك‌ واصل‌ شد ‌اينکه‌ ملعون‌ ‌در‌ بني‌ عباس‌ مانند يزيد ‌بود‌ ‌در‌ بني‌ اميه‌ چه‌ اندازه‌ جلوگيري‌ كرد ‌از‌ زيارت‌ ابي‌ ‌عبد‌ اللّه‌ (ع‌) ‌حتي‌ تصميم‌ گرفت‌ ‌بر‌ خرابي‌ مرقد مطهر آب‌ بست‌ و خيش‌ كشيد ولي‌ نه‌ آب‌ پيش‌ رفت‌ و نه‌ گاوها، و چه‌ اندازه‌ اهانت‌ بحضرت‌ هادي‌ كرده‌ ‌که‌ پياده‌ ‌آن‌ حضرت‌ ‌را‌ ‌در‌ ركاب‌ ‌خود‌ ‌تا‌ قصر ‌خود‌ برد، باري‌ توهين‌ مؤمن‌ گناه‌ بسيار بزرگي‌ ‌است‌ و مشتمل‌ ‌بر‌ معاصي‌ زيادي‌ ‌است‌ ‌از‌ غيبت‌ و تهمت‌ و اهانت‌ و هتك‌ حرمت‌ و ظلم‌ و اذيت‌ و ايذاء و ‌هر‌ چه‌ طرف‌ قريش‌ بيشتر ‌باشد‌ هتك‌ حرمتش‌ عقوبت‌ بيشتر دارد لذا ميفرمايد: وَيل‌ٌ لِكُل‌ِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ،

]

(آیه 1)- وای بر عیبجویان و غیبت کنندگان! این سوره با تهدیدی کوبنده آغاز می‌شود، می‌فرماید: «وای بر هر عیبجوی مسخره کننده‌ای!» (ویل لکل همزة لمزة).

آنها که با نیش زبان و حرکات، دست و چشم و ابرو در پشت سر و پیش رو، دیگران را استهزا کرده، یا عیبجوئی و غیبت می‌کنند، یا آنها را هدف تیرهای طعن و تهمت قرار می‌دهند.

از مجموع کلمات ارباب لغت استفاده می‌شود که دو واژه «همزه» و «لمزه» به یک معنی است، و مفهوم وسیعی دارد که هرگونه عیبجوئی و غیبت و طعن و استهزا به وسیله زبان و علائم و اشارات و سخن چینی و بدگوئی را شامل می‌شود.

اصولا آبرو و حیثیت اشخاص از نظر اسلام بسیار محترم است، و هر کاری که موجب تحقیر مردم گردد گناه بزرگی است.

در حدیثی از پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله آمده است: «ذلیل‌ترین مردم کسی است که به مردم توهین کند»! در حدیث دیگری پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله فرمود: «من در شب معراج گروهی از دوزخیان را دیدم که گوشت از پهلویشان جدا می‌کردند و به آنها می‌خوراندند! از جبرئیل پرسیدم اینها کیانند؟

گفت: اینها عیبجویان و استهزاکنندگان از امت تواند»!

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ



[104–1] (مشاهده آیه در سوره)


وای بر هر عیبجوی هرزه زبان.

معنی کلمه لمزه در سوره همزه چیست


وای بر هر عیب جوی بدگوی!


واى بر هر بدگوى عيبجويى،


واى بر هر غيبت‌كننده عيبجويى؛


وای بر هر عیبجوی مسخره‌کننده‌ای!





شأن نزول آیات 1، 2، 3، 4، 5، 6، 7، 8 و 9:

«شیخ طوسى» گویند: ابن عباس گوید: این سوره درباره یکى از مشرکین نازل شده که از مردم عیب‌جوئى می‌کرد. عده اى گویند: درباره ولید بن مغیرة نازل گردیده، سدى گوید: درباره اخنس بن شریق نزول یافته که از پیامبر عیب جوئى می‌نمود و نیز گویند: درباره جمیل بن عامر الجهنى آمده و مجاهد و ورقاء و ابن عباس گویند: درباره فرد به خصوصى نازل نشده بلکه سوره مزبور عمومیت داشته و عام مى باشد.[۲]

سوره همزه‌

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

به نام خداوند بخشنده مهربان‌

وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ «1» الَّذِي جَمَعَ مالًا وَ عَدَّدَهُ «2» يَحْسَبُ أَنَّ مالَهُ أَخْلَدَهُ «3» كَلَّا لَيُنْبَذَنَّ فِي الْحُطَمَةِ «4» وَ ما أَدْراكَ مَا الْحُطَمَةُ «5» نارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ «6» الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ «7» إِنَّها عَلَيْهِمْ مُؤْصَدَةٌ «8» فِي عَمَدٍ مُمَدَّدَةٍ «9»

«1» واى بر هر عيب جوى طعنه زن. «2» آنكه مالى جمع كرد و شماره‌اش كرد. «3» او خيال مى‌كند كه اموالش او را جاودان ساخته است. «4» چنين نيست (كه مى‌پندارد) قطعاً او در (آتش) شكننده‌اى افكنده شود. «5» و تو چه دانى كه (آتش) خورد كننده چيست؟ «6» آتش افروخته الهى، «7» كه بر دلها راه يابد. «8» آن آتش بر آنان فرو بسته شده (و راه گريزى از آن نيست.) «9» در ستونهايى بلند و كشيده.

«هُمَزَةٍ» از «همز» به معناى عيب جويى از طريق چشم و ابرو و اشاره است. «لمز» به معناى عيب جويى با زبان است. حرف (ة) در پايان اين دو كلمه براى مبالغه است، نظير «ضحكة» به معناى كسى كه زياد مى‌خندد.

«حطمة» به معناى خورد كردن و شكستن كامل است. «مُؤْصَدَةٌ» به حفره‌اى گفته مى‌شود كه در كوه ايجاد كنند و درب آن را محكم ببندند.

منظور از «عَمَدٍ مُمَدَّدَةٍ» (ستون‌هاى بلند و كشيده)، يا ميخ‌هاى بلندى است كه اهل عذاب‌

جلد 10 – صفحه 591

را با آن ميخكوب و زندانى مى‌كنند و يا شعله‌هاى عظيم آتش كه همچون ستون‌هاى بلند، كشيده است.

در لسان قرآن اگر بعد از توجه به خدا به سراغ مال رفتيد ارزش است، قُضِيَتِ الصَّلاةُ فَانْتَشِرُوا فِي الْأَرْضِ وَ ابْتَغُوا … «1» ولى اگر به جاى ياد خدا به سراغ مال رفتيد مورد انتقاد است. وَ إِذا رَأَوْا تِجارَةً أَوْ لَهْواً انْفَضُّوا … «2»

عيب جويى و طعنه به هر نحو و شكل ممنوع و حرام است. غيابى يا حضورى، با زبان يا اشاره، شوخى يا جدى، كوچك يا بزرگ مربوط به كار و صنعت يا آفرينش طبيعت.

برخى افراد از شمارش اموال خود، به رخ كشيدن آن و سرگرم شدن به آن لذت مى‌بردند و گمان مى‌كنند اين ثروت هميشگى است و آنها را براى هميشه در دنيا نگه مى‌دارد و ديگر بيمارى و مرگ به سراغ آنها نمى‌آيد. قرآن اين ديدگاه را مذمّت كرده و مى‌فرمايد: اين نگاه به دنيا، انسان را دوزخى مى‌كند. وگرنه داشتن مال دنيا و بهره بردن از آن مذمّتى ندارد.

چون آخر اين سوره كيفر اهل‌نيش و زخم‌زبان را دوزخ سرپوشيده و در بسته دانسته و اين نوع عذاب براى كافران است، پس به نظر مى‌رسد كه سوره مربوط به كسانى است كه پيامبران الهى را مسخره مى‌كنند.

1- يكى از آفات و خطرات ثروت اندوزى، تحقير ديگران است. هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ … جَمَعَ مالًا وَ عَدَّدَهُ‌

2- مسائل اخلاقى جزء دين است و انسان مؤمن، بايد زبان و نگاه خود را كنترل كند. «وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ»

3- مراقب باشيم فريب دنيا را نخوريم و به مال دنيا مغرور نشويم. «يَحْسَبُ أَنَّ مالَهُ أَخْلَدَهُ»

4- آنان كه به جاى انفاق مال، در فكر جمع و احتكار اموال هستند، منتظر عذاب‌

«1». جمعه، 10.

«2». جمعه، 11.

معنی کلمه لمزه در سوره همزه چیست

جلد 10 – صفحه 592

خورد كننده قيامت باشند. جَمَعَ مالًا وَ عَدَّدَهُ‌ … لَيُنْبَذَنَّ فِي الْحُطَمَةِ

5- نيش‌زبان و طعنه زدن، از گناهان كبيره است، زيرا درباره آن وعده عذاب آمده است. وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ … لَيُنْبَذَنَّ فِي الْحُطَمَةِ

6- آتشى كه خدا بيفروزد، نه فقط بر جسم، بلكه بر جان و دل مجرمان نفوذ مى‌كند. «نارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ»

7- فكر بشر از درك حقايق دوزخ و بهشت عاجز است. «وَ ما أَدْراكَ مَا الْحُطَمَةُ»

8- ستون‌هاى بلند آتش، راه فرار را بر دوزخيان مى‌بندد. «مُؤْصَدَةٌ فِي عَمَدٍ مُمَدَّدَةٍ»

«والحمدللّه ربّ العالمين»

جلد 10 – صفحه 594


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ «1»

شأن نزول- اخنس ثقفى غيبت حضرت را نزد وليد گفتى و از آن خوش حال بودى و هرگاه حضرت بر ايشان بگذشتى، به دست و چشم و روى طعنه زدندى و هر يك بدون ديگرى با اهل كفر و عناد به اين عمل قبيح ارتكاب نمودى. سوره مباركه نازل شد.

وَيْلٌ‌: واى يا چاه ويل، لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ: براى هر عيب كننده در خفيه و طعنه زننده در مواجهه.

بيان- همز، طعن است به مواجهه؛ و لمز، غيبت است در غير مواجهه. يا همز، طعن و ضربست به دست. لمز، طعن به زبان و چشم. آيه شريفه شامل است كسانى را كه جامع اين صفت باشند.

على بن ابراهيم قمى- در خبر معراج از حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت نموده، فرمود: ثمّ مضيت فاذا انا باقوام لهم مشافر كمشافر الابل تقرض اللّحم من جنوبهم و تلقى فى افواههم فقلت من هولاء يا جبرئيل فقال هولاء الهمّازون اللّمّازون. پس مرور نمودم به دسته‌اى براى آنها لب‌هائى بود، مانند لبهاى شتر و مى‌چيدند گوشت از پهلوهاى آنان و مى‌انداختند در دهان آنان. از جبرئيل پرسيدم كيستند اين جماعت؟ گفت اينها غيبت كنندگان و طعنه زنندگان‌اند «1».


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ «1» الَّذِي جَمَعَ مالاً وَ عَدَّدَهُ «2» يَحْسَبُ أَنَّ مالَهُ أَخْلَدَهُ «3» كَلاَّ لَيُنْبَذَنَّ فِي الْحُطَمَةِ «4»

وَ ما أَدْراكَ مَا الْحُطَمَةُ «5» نارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ «6» الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ «7» إِنَّها عَلَيْهِمْ مُؤْصَدَةٌ «8» فِي عَمَدٍ مُمَدَّدَةٍ «9»

ترجمه‌

واى بحال هر عيب جوى بد زبان سخن چين مردم آزار

آنكه جمع آورى نموده مالى را و مكرّر شمرده آن را

گمان ميكند كه مال او جاويد ميدارد او را

نه چنين است هر آينه انداخته خواهد شد در حطمه‌

و چه ميدانى تو كه چيست حطمه‌

آتش خدا است كه افروخته شده‌

آن آتشى كه مستولى شود بر دلها

همانا آن بر آنها از اطراف احاطه نموده‌

و مسدود شده به استوانه‌هاى كشيده شده.

تفسير

خداوند متعال در اين سوره شريفه تهديد فرموده كسانى را كه مغرور بثروت خود شدند و عادت ببدگوئى و عيبجوئى و هتك حرمت مردم بزبان و اشاره بچشم و ساير اعضاء نمودند چون اصل همز بمعناى كسر و اصل لمز بمعناى طعن است و شايع شده در متعرّض شدن عرض و شرف مردم بزبان و جوارح در غياب و حضور و اين عمل را بعضى بوليد بن مغيره نسبت داده‌اند كه در مكّه با پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مينمود و اين سوره نازل شد و قمّى ره نقل فرموده كه همزه آنست كه برنجاند و ببدى ياد كند مردم را و اهانت نمايد از فقراء و لمزه كسى است كه بر ميگرداند گردن و سر خود را و غضب ميكند وقتى ببيند فقير وسائلى را و ظاهرا اين دو لفظ قريب المعنى و بجاى يكديگر استعمال ميشوند و مراد همان عيّاب و غيّاب و هتّاك و نمّام و مردم آزار در پرده و آشكار بزبان و جوارح و اعضاء است و شايد آنچه قمّى ره نقل فرموده اكثريّت داشته باشد خداوند ميفرمايد واى بحال چنين كسى كه‌

جلد 5 صفحه 433

جمع نموده مالى را از هر محلى كه بدست او آمده و مكرّر شمرده آنرا يا مهيّا و آماده نموده است براى نزول حوادث دهر بر خودش يا آن مال و قمّى ره نقل فرموده كه آماده نموده و كنار گذارده آنرا اين مرد احمق نفهم گمان ميكند كه مال او موجب خلود و بقائش در دنيا خواهد بود و گر نه چرا بايد چنين كارى كند نه چنين است كه او تصور نموده خواهد مرد و انداخته خواهد شد البته در حطمه كه نام جهنّم است و قمّى ره فرموده آتشى است كه خرد ميكند هر چيزى را و خداوند براى اهميّت آن به پيغمبر خود ميفرمايد و چه ميدانى تو كه چيست حطمه و خودش بيان ميفرمايد كه آن آتشى است كه خدا افروخته آنرا يعنى باقى است ببقاء خدا و كسى نميتواند آنرا خاموش نمايد و توصيف ميفرمايد آنرا كه مستولى ميشود بر دلها و بعضى گفته‌اند مراد آنست كه مشرف ميشود آتش از ظاهر بباطن و ميرسد بدلها اثرش و بنظر حقير چون مالى را بزحمت جمع آورى نموده و گذارده و رفته و از خيرش محروم شده دلش ميسوزد و جهنمش از آنجا شروع ميشود و شعله آن بساير اعضاء ميرسد و قمّى ره نقل فرموده كه مشتعل ميشود بر دلها و آن آتش بر آنها احاطه نموده و راه آن مسدود گردد و چون درهاى جهنم بسته شد براى استحكامش عمودهائى از آهن يا آتش بر روى درها كشيده ميشود كه ديگر كسى از آن بيرون نيايد و نيز نقل نموده كه چون عمودها كشيده شد بر آنها و اللّه ديگر خلود است يعنى اميد نجات براى كسى باقى نميماند و بعضى گفته‌اند سرادق و خيمه آتشين كه بر كفّار احاطه دارد چون خداوند فرموده انّا أعتدنا للظّالمين نارا احاط بهم سرادقها داراى عمودهائى است و چون عمودها از زير آنها كشيده شود خيمه بر سر آنها فرود آيد و راهها مسدود گردد و ديگر مفرّو راه نجاتى براى آنها پيدا نخواهد شد و در مجمع از امام باقر عليه السّلام روايتى نقل نموده كه خلاصه آن آنست كه خداوند اهل توحيد را بشفاعت شفعاء دسته دسته از جهنّم بيرون ميآورد و در آخر ارحم الرّاحمين تمامى را ميبخشد و بيرون ميآيند پس ستونها كشيده ميشود و آتش بر اهلش احاطه ميكند و درها مسدود ميگردد و قسم بخدا ديگر خلود است و بنظر ميآيد اين روايت كه مؤيّد بنقل قمّى و عيّاشى رحمهما اللّه هم ميباشد

جلد 5 صفحه 434

ناظر بقول اين بعض باشد كه ذكر شد و آن قول حسن است كه در مجمع و غيره نقل شده و از اينجا معلوم ميشود كه روى سخن در اين سوره با مشركين مكه است كه علاوه بر شرك داراى اخلاق ذميمه مذكوره در اوّل سوره هم بوده‌اند نه فقط صاحبان آن اخلاق چون صرف آن موجب خلود در آتش نيست در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه قرائت نمايد ويل لكل همزة لمزه را در يكى از نمازهاى واجب خود خداوند فقر را از او دور و روزى را بسوى او ميكشاند و مردن بد را از او دفع ميفرمايد و الحمد للّه رب العالمين.

جلد 5 صفحه 435


بِسم‌ِ اللّه‌ِ الرَّحمن‌ِ الرَّحِيم‌ِ

وَيل‌ٌ لِكُل‌ِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ «1»

فضلها‌-‌ ‌از‌ ‌إبن‌ بابويه‌ مسندا ‌از‌ ابي‌ بصير ‌از‌ حضرت‌ صادق‌ (ع‌) فرمود:

(‌من‌ قرأ ويل‌ لكل‌ همزه‌ لمزة ‌في‌ فرائضه‌ نفت‌ عنه‌ الفقر‌-‌ و ‌في‌ نسخة: ‌بعد‌ اللّه‌ عنه‌ الفقر‌-‌ و جلب‌ ‌عليه‌ الرزق‌ و تدفع‌ عنه‌ ميتة السوء)

و ‌از‌ خواص‌ القرآن‌ ‌از‌ حضرت‌ ‌رسول‌ (ص‌) فرمود:

(‌من‌ قرأ ‌هذه‌ السورة ‌کان‌ ‌له‌ ‌من‌ الاجر بعدد ‌من‌ استهزء بمحمد و أصحابه‌)

و ‌غير‌ اينها ‌از‌ اخبار.

وَيل‌ٌ لِكُل‌ِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ گذشت‌ و مكرر بيان‌ ‌شده‌ ‌که‌ ‌از‌ ‌براي‌ ويل‌ دو معني‌ ‌است‌ اسمي‌ و وصفي‌ اما اسمي‌: چاهي‌ ‌است‌ ‌در‌ قعر جهنم‌ نامش‌ چاه‌ ويل‌ ‌است‌ ‌که‌ آتش‌ جهنم‌ ‌از‌ ‌آن‌ چاه‌ بيرون‌ ميآيد، و ‌از‌ حضرت‌ ‌رسول‌ ‌است‌ فرمود: ‌در‌ قعر ‌اينکه‌ چاه‌ صندوقي‌ ‌است‌ ‌که‌ چهارده‌ نفر ‌در‌ ‌آن‌ صندوق‌ حبس‌ و معذب‌ هستند هفت‌ نفر ‌از‌ سابقين‌ مثل‌ قابيل‌ و نمرود و شداد و عاقر ناقه ثمود و فرعون‌ و هامان‌ و قارون‌، و هفت‌ نفر ‌از‌ لاحقين‌ مثل‌ شيوخ‌ ثلاثه‌ و معاوية و يزيد و هارون‌ و مأمون‌، ولي‌ حضرت‌ نام‌ هفت‌ نفر لاحقين‌ ‌را‌ نبرد و اما وصفي‌ بمعني‌ واي‌ بحال‌ ‌است‌ و ‌اينکه‌ صادق‌ نميآيد مگر ‌بر‌ كسي‌ ‌که‌ ‌از‌ حال‌ احتضار ‌تا‌ خلود ‌در‌ نار آني‌ راحتي‌ نداشته‌ ‌باشد‌. اما همزه‌ و لمزه‌ بمعني‌ عيب‌گويي‌ و توهين‌ و اهانت‌ و بدگويي‌ و بدرفتاري‌ ‌با‌ مؤمنين‌ ‌است‌، بعضي‌ گفتند: ‌هر‌ دو بيك‌ معني‌ هستند، بعضي‌ گفتند: همزه‌ عيب‌گويي‌ ‌در‌ حضور طرف‌ ‌است‌ و لمزة ‌در‌ غياب‌ ‌او‌ ‌است‌، بعضي‌ گفتند: همزه‌ بلسان‌ ‌است‌ و لمزه‌ باشاره‌ سر و چشم‌ ‌است‌، بعضي‌ گفتند: همزه‌ فحش‌ ‌است‌ و لمزه‌ غيبت‌ ‌است‌، بعضي‌ گفتند: همزه‌ ضرب‌ و اذيت‌ ‌است‌ و لمزه‌ شتم‌ و غيبت‌ ‌است‌.

اقول‌: مطلقا توهين‌ و اهانت‌ بمؤمن‌ چه‌ ‌در‌ حضور ‌او‌ ‌باشد‌ و چه‌ غياب‌ چه‌ بلسان‌

جلد 18 – صفحه 224

‌باشد‌ و چه‌ باشاره‌ چه‌ قولي‌ ‌باشد‌ و چه‌ فعلي‌ ‌که‌ تقليد ‌او‌ ‌را‌ درآورند ‌ يا ‌ ‌او‌ ‌را‌ مضحكه‌ كنند و باو بخندند، و ‌هر‌ چه‌ موجب‌ اذيت‌ و خفت‌ و خواري‌ ‌او‌ ‌باشد‌ مطلقا حرام‌ ‌است‌ و ظلم‌ باو ‌است‌، و علاوه‌ ‌از‌ حرمت‌ و عقوبت‌ ‌آن‌ جنبه حق‌ الناسي‌ ‌هم‌ دارد ‌که‌ ‌تا‌ طرف‌ ‌را‌ ترضيه‌ خاطرش‌ نكند و ‌او‌ گذشت‌ و عفو نكند خداوند گذشت‌ نميكند و عفو نميفرمايد.

بلكه‌ بسا موجب‌ كفر و ارتداد ميشود ‌اگر‌ نسبت‌ بمقربان‌ درگاه‌ الهي‌ ‌باشد‌ چنانچه‌ متوكل‌ عباسي‌ دستور داد ‌که‌ تقليد فاطمه‌ زهراء ‌را‌ درآورند ‌که‌ پسرش‌ طاقت‌ نياورد و نوشت‌ بحضرت‌ هادي‌ بگمنامي‌ ‌که‌ ‌اگر‌ پسري‌ ديد پدرش‌ چنين‌ ميكند تكليف‌ ‌او‌ چيست‌!‌-‌ حضرت‌ فرمودند: واجب‌ القتل‌ ‌است‌ شبانه‌ ‌با‌ يك‌ دسته‌ ‌از‌ غلامان‌ رفتند و ‌او‌ ‌را‌ قطعه‌ قطعه‌ كردند و بدرك‌ واصل‌ شد ‌اينکه‌ ملعون‌ ‌در‌ بني‌ عباس‌ مانند يزيد ‌بود‌ ‌در‌ بني‌ اميه‌ چه‌ اندازه‌ جلوگيري‌ كرد ‌از‌ زيارت‌ ابي‌ ‌عبد‌ اللّه‌ (ع‌) ‌حتي‌ تصميم‌ گرفت‌ ‌بر‌ خرابي‌ مرقد مطهر آب‌ بست‌ و خيش‌ كشيد ولي‌ نه‌ آب‌ پيش‌ رفت‌ و نه‌ گاوها، و چه‌ اندازه‌ اهانت‌ بحضرت‌ هادي‌ كرده‌ ‌که‌ پياده‌ ‌آن‌ حضرت‌ ‌را‌ ‌در‌ ركاب‌ ‌خود‌ ‌تا‌ قصر ‌خود‌ برد، باري‌ توهين‌ مؤمن‌ گناه‌ بسيار بزرگي‌ ‌است‌ و مشتمل‌ ‌بر‌ معاصي‌ زيادي‌ ‌است‌ ‌از‌ غيبت‌ و تهمت‌ و اهانت‌ و هتك‌ حرمت‌ و ظلم‌ و اذيت‌ و ايذاء و ‌هر‌ چه‌ طرف‌ قريش‌ بيشتر ‌باشد‌ هتك‌ حرمتش‌ عقوبت‌ بيشتر دارد لذا ميفرمايد: وَيل‌ٌ لِكُل‌ِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ،

]

(آیه 1)- وای بر عیبجویان و غیبت کنندگان! این سوره با تهدیدی کوبنده آغاز می‌شود، می‌فرماید: «وای بر هر عیبجوی مسخره کننده‌ای!» (ویل لکل همزة لمزة).

آنها که با نیش زبان و حرکات، دست و چشم و ابرو در پشت سر و پیش رو، دیگران را استهزا کرده، یا عیبجوئی و غیبت می‌کنند، یا آنها را هدف تیرهای طعن و تهمت قرار می‌دهند.

از مجموع کلمات ارباب لغت استفاده می‌شود که دو واژه «همزه» و «لمزه» به یک معنی است، و مفهوم وسیعی دارد که هرگونه عیبجوئی و غیبت و طعن و استهزا به وسیله زبان و علائم و اشارات و سخن چینی و بدگوئی را شامل می‌شود.

اصولا آبرو و حیثیت اشخاص از نظر اسلام بسیار محترم است، و هر کاری که موجب تحقیر مردم گردد گناه بزرگی است.

در حدیثی از پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله آمده است: «ذلیل‌ترین مردم کسی است که به مردم توهین کند»! در حدیث دیگری پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله فرمود: «من در شب معراج گروهی از دوزخیان را دیدم که گوشت از پهلویشان جدا می‌کردند و به آنها می‌خوراندند! از جبرئیل پرسیدم اینها کیانند؟

گفت: اینها عیبجویان و استهزاکنندگان از امت تواند»!

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ



[104–1] (مشاهده آیه در سوره)


وای بر هر عیبجوی هرزه زبان.

معنی کلمه لمزه در سوره همزه چیست


وای بر هر عیب جوی بدگوی!


واى بر هر بدگوى عيبجويى،


واى بر هر غيبت‌كننده عيبجويى؛


وای بر هر عیبجوی مسخره‌کننده‌ای!





شأن نزول آیات 1، 2، 3، 4، 5، 6، 7، 8 و 9:

«شیخ طوسى» گویند: ابن عباس گوید: این سوره درباره یکى از مشرکین نازل شده که از مردم عیب‌جوئى می‌کرد. عده اى گویند: درباره ولید بن مغیرة نازل گردیده، سدى گوید: درباره اخنس بن شریق نزول یافته که از پیامبر عیب جوئى می‌نمود و نیز گویند: درباره جمیل بن عامر الجهنى آمده و مجاهد و ورقاء و ابن عباس گویند: درباره فرد به خصوصى نازل نشده بلکه سوره مزبور عمومیت داشته و عام مى باشد.[۲]

سوره همزه‌

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

به نام خداوند بخشنده مهربان‌

وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ «1» الَّذِي جَمَعَ مالًا وَ عَدَّدَهُ «2» يَحْسَبُ أَنَّ مالَهُ أَخْلَدَهُ «3» كَلَّا لَيُنْبَذَنَّ فِي الْحُطَمَةِ «4» وَ ما أَدْراكَ مَا الْحُطَمَةُ «5» نارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ «6» الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ «7» إِنَّها عَلَيْهِمْ مُؤْصَدَةٌ «8» فِي عَمَدٍ مُمَدَّدَةٍ «9»

«1» واى بر هر عيب جوى طعنه زن. «2» آنكه مالى جمع كرد و شماره‌اش كرد. «3» او خيال مى‌كند كه اموالش او را جاودان ساخته است. «4» چنين نيست (كه مى‌پندارد) قطعاً او در (آتش) شكننده‌اى افكنده شود. «5» و تو چه دانى كه (آتش) خورد كننده چيست؟ «6» آتش افروخته الهى، «7» كه بر دلها راه يابد. «8» آن آتش بر آنان فرو بسته شده (و راه گريزى از آن نيست.) «9» در ستونهايى بلند و كشيده.

«هُمَزَةٍ» از «همز» به معناى عيب جويى از طريق چشم و ابرو و اشاره است. «لمز» به معناى عيب جويى با زبان است. حرف (ة) در پايان اين دو كلمه براى مبالغه است، نظير «ضحكة» به معناى كسى كه زياد مى‌خندد.

«حطمة» به معناى خورد كردن و شكستن كامل است. «مُؤْصَدَةٌ» به حفره‌اى گفته مى‌شود كه در كوه ايجاد كنند و درب آن را محكم ببندند.

منظور از «عَمَدٍ مُمَدَّدَةٍ» (ستون‌هاى بلند و كشيده)، يا ميخ‌هاى بلندى است كه اهل عذاب‌

جلد 10 – صفحه 591

را با آن ميخكوب و زندانى مى‌كنند و يا شعله‌هاى عظيم آتش كه همچون ستون‌هاى بلند، كشيده است.

در لسان قرآن اگر بعد از توجه به خدا به سراغ مال رفتيد ارزش است، قُضِيَتِ الصَّلاةُ فَانْتَشِرُوا فِي الْأَرْضِ وَ ابْتَغُوا … «1» ولى اگر به جاى ياد خدا به سراغ مال رفتيد مورد انتقاد است. وَ إِذا رَأَوْا تِجارَةً أَوْ لَهْواً انْفَضُّوا … «2»

عيب جويى و طعنه به هر نحو و شكل ممنوع و حرام است. غيابى يا حضورى، با زبان يا اشاره، شوخى يا جدى، كوچك يا بزرگ مربوط به كار و صنعت يا آفرينش طبيعت.

برخى افراد از شمارش اموال خود، به رخ كشيدن آن و سرگرم شدن به آن لذت مى‌بردند و گمان مى‌كنند اين ثروت هميشگى است و آنها را براى هميشه در دنيا نگه مى‌دارد و ديگر بيمارى و مرگ به سراغ آنها نمى‌آيد. قرآن اين ديدگاه را مذمّت كرده و مى‌فرمايد: اين نگاه به دنيا، انسان را دوزخى مى‌كند. وگرنه داشتن مال دنيا و بهره بردن از آن مذمّتى ندارد.

چون آخر اين سوره كيفر اهل‌نيش و زخم‌زبان را دوزخ سرپوشيده و در بسته دانسته و اين نوع عذاب براى كافران است، پس به نظر مى‌رسد كه سوره مربوط به كسانى است كه پيامبران الهى را مسخره مى‌كنند.

1- يكى از آفات و خطرات ثروت اندوزى، تحقير ديگران است. هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ … جَمَعَ مالًا وَ عَدَّدَهُ‌

2- مسائل اخلاقى جزء دين است و انسان مؤمن، بايد زبان و نگاه خود را كنترل كند. «وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ»

3- مراقب باشيم فريب دنيا را نخوريم و به مال دنيا مغرور نشويم. «يَحْسَبُ أَنَّ مالَهُ أَخْلَدَهُ»

4- آنان كه به جاى انفاق مال، در فكر جمع و احتكار اموال هستند، منتظر عذاب‌

«1». جمعه، 10.

«2». جمعه، 11.

معنی کلمه لمزه در سوره همزه چیست

جلد 10 – صفحه 592

خورد كننده قيامت باشند. جَمَعَ مالًا وَ عَدَّدَهُ‌ … لَيُنْبَذَنَّ فِي الْحُطَمَةِ

5- نيش‌زبان و طعنه زدن، از گناهان كبيره است، زيرا درباره آن وعده عذاب آمده است. وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ … لَيُنْبَذَنَّ فِي الْحُطَمَةِ

6- آتشى كه خدا بيفروزد، نه فقط بر جسم، بلكه بر جان و دل مجرمان نفوذ مى‌كند. «نارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ»

7- فكر بشر از درك حقايق دوزخ و بهشت عاجز است. «وَ ما أَدْراكَ مَا الْحُطَمَةُ»

8- ستون‌هاى بلند آتش، راه فرار را بر دوزخيان مى‌بندد. «مُؤْصَدَةٌ فِي عَمَدٍ مُمَدَّدَةٍ»

«والحمدللّه ربّ العالمين»

جلد 10 – صفحه 594


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ «1»

شأن نزول- اخنس ثقفى غيبت حضرت را نزد وليد گفتى و از آن خوش حال بودى و هرگاه حضرت بر ايشان بگذشتى، به دست و چشم و روى طعنه زدندى و هر يك بدون ديگرى با اهل كفر و عناد به اين عمل قبيح ارتكاب نمودى. سوره مباركه نازل شد.

وَيْلٌ‌: واى يا چاه ويل، لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ: براى هر عيب كننده در خفيه و طعنه زننده در مواجهه.

بيان- همز، طعن است به مواجهه؛ و لمز، غيبت است در غير مواجهه. يا همز، طعن و ضربست به دست. لمز، طعن به زبان و چشم. آيه شريفه شامل است كسانى را كه جامع اين صفت باشند.

على بن ابراهيم قمى- در خبر معراج از حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت نموده، فرمود: ثمّ مضيت فاذا انا باقوام لهم مشافر كمشافر الابل تقرض اللّحم من جنوبهم و تلقى فى افواههم فقلت من هولاء يا جبرئيل فقال هولاء الهمّازون اللّمّازون. پس مرور نمودم به دسته‌اى براى آنها لب‌هائى بود، مانند لبهاى شتر و مى‌چيدند گوشت از پهلوهاى آنان و مى‌انداختند در دهان آنان. از جبرئيل پرسيدم كيستند اين جماعت؟ گفت اينها غيبت كنندگان و طعنه زنندگان‌اند «1».


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ «1» الَّذِي جَمَعَ مالاً وَ عَدَّدَهُ «2» يَحْسَبُ أَنَّ مالَهُ أَخْلَدَهُ «3» كَلاَّ لَيُنْبَذَنَّ فِي الْحُطَمَةِ «4»

وَ ما أَدْراكَ مَا الْحُطَمَةُ «5» نارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ «6» الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ «7» إِنَّها عَلَيْهِمْ مُؤْصَدَةٌ «8» فِي عَمَدٍ مُمَدَّدَةٍ «9»

ترجمه‌

واى بحال هر عيب جوى بد زبان سخن چين مردم آزار

آنكه جمع آورى نموده مالى را و مكرّر شمرده آن را

گمان ميكند كه مال او جاويد ميدارد او را

نه چنين است هر آينه انداخته خواهد شد در حطمه‌

و چه ميدانى تو كه چيست حطمه‌

آتش خدا است كه افروخته شده‌

آن آتشى كه مستولى شود بر دلها

همانا آن بر آنها از اطراف احاطه نموده‌

و مسدود شده به استوانه‌هاى كشيده شده.

تفسير

خداوند متعال در اين سوره شريفه تهديد فرموده كسانى را كه مغرور بثروت خود شدند و عادت ببدگوئى و عيبجوئى و هتك حرمت مردم بزبان و اشاره بچشم و ساير اعضاء نمودند چون اصل همز بمعناى كسر و اصل لمز بمعناى طعن است و شايع شده در متعرّض شدن عرض و شرف مردم بزبان و جوارح در غياب و حضور و اين عمل را بعضى بوليد بن مغيره نسبت داده‌اند كه در مكّه با پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مينمود و اين سوره نازل شد و قمّى ره نقل فرموده كه همزه آنست كه برنجاند و ببدى ياد كند مردم را و اهانت نمايد از فقراء و لمزه كسى است كه بر ميگرداند گردن و سر خود را و غضب ميكند وقتى ببيند فقير وسائلى را و ظاهرا اين دو لفظ قريب المعنى و بجاى يكديگر استعمال ميشوند و مراد همان عيّاب و غيّاب و هتّاك و نمّام و مردم آزار در پرده و آشكار بزبان و جوارح و اعضاء است و شايد آنچه قمّى ره نقل فرموده اكثريّت داشته باشد خداوند ميفرمايد واى بحال چنين كسى كه‌

جلد 5 صفحه 433

جمع نموده مالى را از هر محلى كه بدست او آمده و مكرّر شمرده آنرا يا مهيّا و آماده نموده است براى نزول حوادث دهر بر خودش يا آن مال و قمّى ره نقل فرموده كه آماده نموده و كنار گذارده آنرا اين مرد احمق نفهم گمان ميكند كه مال او موجب خلود و بقائش در دنيا خواهد بود و گر نه چرا بايد چنين كارى كند نه چنين است كه او تصور نموده خواهد مرد و انداخته خواهد شد البته در حطمه كه نام جهنّم است و قمّى ره فرموده آتشى است كه خرد ميكند هر چيزى را و خداوند براى اهميّت آن به پيغمبر خود ميفرمايد و چه ميدانى تو كه چيست حطمه و خودش بيان ميفرمايد كه آن آتشى است كه خدا افروخته آنرا يعنى باقى است ببقاء خدا و كسى نميتواند آنرا خاموش نمايد و توصيف ميفرمايد آنرا كه مستولى ميشود بر دلها و بعضى گفته‌اند مراد آنست كه مشرف ميشود آتش از ظاهر بباطن و ميرسد بدلها اثرش و بنظر حقير چون مالى را بزحمت جمع آورى نموده و گذارده و رفته و از خيرش محروم شده دلش ميسوزد و جهنمش از آنجا شروع ميشود و شعله آن بساير اعضاء ميرسد و قمّى ره نقل فرموده كه مشتعل ميشود بر دلها و آن آتش بر آنها احاطه نموده و راه آن مسدود گردد و چون درهاى جهنم بسته شد براى استحكامش عمودهائى از آهن يا آتش بر روى درها كشيده ميشود كه ديگر كسى از آن بيرون نيايد و نيز نقل نموده كه چون عمودها كشيده شد بر آنها و اللّه ديگر خلود است يعنى اميد نجات براى كسى باقى نميماند و بعضى گفته‌اند سرادق و خيمه آتشين كه بر كفّار احاطه دارد چون خداوند فرموده انّا أعتدنا للظّالمين نارا احاط بهم سرادقها داراى عمودهائى است و چون عمودها از زير آنها كشيده شود خيمه بر سر آنها فرود آيد و راهها مسدود گردد و ديگر مفرّو راه نجاتى براى آنها پيدا نخواهد شد و در مجمع از امام باقر عليه السّلام روايتى نقل نموده كه خلاصه آن آنست كه خداوند اهل توحيد را بشفاعت شفعاء دسته دسته از جهنّم بيرون ميآورد و در آخر ارحم الرّاحمين تمامى را ميبخشد و بيرون ميآيند پس ستونها كشيده ميشود و آتش بر اهلش احاطه ميكند و درها مسدود ميگردد و قسم بخدا ديگر خلود است و بنظر ميآيد اين روايت كه مؤيّد بنقل قمّى و عيّاشى رحمهما اللّه هم ميباشد

جلد 5 صفحه 434

ناظر بقول اين بعض باشد كه ذكر شد و آن قول حسن است كه در مجمع و غيره نقل شده و از اينجا معلوم ميشود كه روى سخن در اين سوره با مشركين مكه است كه علاوه بر شرك داراى اخلاق ذميمه مذكوره در اوّل سوره هم بوده‌اند نه فقط صاحبان آن اخلاق چون صرف آن موجب خلود در آتش نيست در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه قرائت نمايد ويل لكل همزة لمزه را در يكى از نمازهاى واجب خود خداوند فقر را از او دور و روزى را بسوى او ميكشاند و مردن بد را از او دفع ميفرمايد و الحمد للّه رب العالمين.

جلد 5 صفحه 435


بِسم‌ِ اللّه‌ِ الرَّحمن‌ِ الرَّحِيم‌ِ

وَيل‌ٌ لِكُل‌ِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ «1»

فضلها‌-‌ ‌از‌ ‌إبن‌ بابويه‌ مسندا ‌از‌ ابي‌ بصير ‌از‌ حضرت‌ صادق‌ (ع‌) فرمود:

(‌من‌ قرأ ويل‌ لكل‌ همزه‌ لمزة ‌في‌ فرائضه‌ نفت‌ عنه‌ الفقر‌-‌ و ‌في‌ نسخة: ‌بعد‌ اللّه‌ عنه‌ الفقر‌-‌ و جلب‌ ‌عليه‌ الرزق‌ و تدفع‌ عنه‌ ميتة السوء)

و ‌از‌ خواص‌ القرآن‌ ‌از‌ حضرت‌ ‌رسول‌ (ص‌) فرمود:

(‌من‌ قرأ ‌هذه‌ السورة ‌کان‌ ‌له‌ ‌من‌ الاجر بعدد ‌من‌ استهزء بمحمد و أصحابه‌)

و ‌غير‌ اينها ‌از‌ اخبار.

وَيل‌ٌ لِكُل‌ِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ گذشت‌ و مكرر بيان‌ ‌شده‌ ‌که‌ ‌از‌ ‌براي‌ ويل‌ دو معني‌ ‌است‌ اسمي‌ و وصفي‌ اما اسمي‌: چاهي‌ ‌است‌ ‌در‌ قعر جهنم‌ نامش‌ چاه‌ ويل‌ ‌است‌ ‌که‌ آتش‌ جهنم‌ ‌از‌ ‌آن‌ چاه‌ بيرون‌ ميآيد، و ‌از‌ حضرت‌ ‌رسول‌ ‌است‌ فرمود: ‌در‌ قعر ‌اينکه‌ چاه‌ صندوقي‌ ‌است‌ ‌که‌ چهارده‌ نفر ‌در‌ ‌آن‌ صندوق‌ حبس‌ و معذب‌ هستند هفت‌ نفر ‌از‌ سابقين‌ مثل‌ قابيل‌ و نمرود و شداد و عاقر ناقه ثمود و فرعون‌ و هامان‌ و قارون‌، و هفت‌ نفر ‌از‌ لاحقين‌ مثل‌ شيوخ‌ ثلاثه‌ و معاوية و يزيد و هارون‌ و مأمون‌، ولي‌ حضرت‌ نام‌ هفت‌ نفر لاحقين‌ ‌را‌ نبرد و اما وصفي‌ بمعني‌ واي‌ بحال‌ ‌است‌ و ‌اينکه‌ صادق‌ نميآيد مگر ‌بر‌ كسي‌ ‌که‌ ‌از‌ حال‌ احتضار ‌تا‌ خلود ‌در‌ نار آني‌ راحتي‌ نداشته‌ ‌باشد‌. اما همزه‌ و لمزه‌ بمعني‌ عيب‌گويي‌ و توهين‌ و اهانت‌ و بدگويي‌ و بدرفتاري‌ ‌با‌ مؤمنين‌ ‌است‌، بعضي‌ گفتند: ‌هر‌ دو بيك‌ معني‌ هستند، بعضي‌ گفتند: همزه‌ عيب‌گويي‌ ‌در‌ حضور طرف‌ ‌است‌ و لمزة ‌در‌ غياب‌ ‌او‌ ‌است‌، بعضي‌ گفتند: همزه‌ بلسان‌ ‌است‌ و لمزه‌ باشاره‌ سر و چشم‌ ‌است‌، بعضي‌ گفتند: همزه‌ فحش‌ ‌است‌ و لمزه‌ غيبت‌ ‌است‌، بعضي‌ گفتند: همزه‌ ضرب‌ و اذيت‌ ‌است‌ و لمزه‌ شتم‌ و غيبت‌ ‌است‌.

اقول‌: مطلقا توهين‌ و اهانت‌ بمؤمن‌ چه‌ ‌در‌ حضور ‌او‌ ‌باشد‌ و چه‌ غياب‌ چه‌ بلسان‌

جلد 18 – صفحه 224

‌باشد‌ و چه‌ باشاره‌ چه‌ قولي‌ ‌باشد‌ و چه‌ فعلي‌ ‌که‌ تقليد ‌او‌ ‌را‌ درآورند ‌ يا ‌ ‌او‌ ‌را‌ مضحكه‌ كنند و باو بخندند، و ‌هر‌ چه‌ موجب‌ اذيت‌ و خفت‌ و خواري‌ ‌او‌ ‌باشد‌ مطلقا حرام‌ ‌است‌ و ظلم‌ باو ‌است‌، و علاوه‌ ‌از‌ حرمت‌ و عقوبت‌ ‌آن‌ جنبه حق‌ الناسي‌ ‌هم‌ دارد ‌که‌ ‌تا‌ طرف‌ ‌را‌ ترضيه‌ خاطرش‌ نكند و ‌او‌ گذشت‌ و عفو نكند خداوند گذشت‌ نميكند و عفو نميفرمايد.

بلكه‌ بسا موجب‌ كفر و ارتداد ميشود ‌اگر‌ نسبت‌ بمقربان‌ درگاه‌ الهي‌ ‌باشد‌ چنانچه‌ متوكل‌ عباسي‌ دستور داد ‌که‌ تقليد فاطمه‌ زهراء ‌را‌ درآورند ‌که‌ پسرش‌ طاقت‌ نياورد و نوشت‌ بحضرت‌ هادي‌ بگمنامي‌ ‌که‌ ‌اگر‌ پسري‌ ديد پدرش‌ چنين‌ ميكند تكليف‌ ‌او‌ چيست‌!‌-‌ حضرت‌ فرمودند: واجب‌ القتل‌ ‌است‌ شبانه‌ ‌با‌ يك‌ دسته‌ ‌از‌ غلامان‌ رفتند و ‌او‌ ‌را‌ قطعه‌ قطعه‌ كردند و بدرك‌ واصل‌ شد ‌اينکه‌ ملعون‌ ‌در‌ بني‌ عباس‌ مانند يزيد ‌بود‌ ‌در‌ بني‌ اميه‌ چه‌ اندازه‌ جلوگيري‌ كرد ‌از‌ زيارت‌ ابي‌ ‌عبد‌ اللّه‌ (ع‌) ‌حتي‌ تصميم‌ گرفت‌ ‌بر‌ خرابي‌ مرقد مطهر آب‌ بست‌ و خيش‌ كشيد ولي‌ نه‌ آب‌ پيش‌ رفت‌ و نه‌ گاوها، و چه‌ اندازه‌ اهانت‌ بحضرت‌ هادي‌ كرده‌ ‌که‌ پياده‌ ‌آن‌ حضرت‌ ‌را‌ ‌در‌ ركاب‌ ‌خود‌ ‌تا‌ قصر ‌خود‌ برد، باري‌ توهين‌ مؤمن‌ گناه‌ بسيار بزرگي‌ ‌است‌ و مشتمل‌ ‌بر‌ معاصي‌ زيادي‌ ‌است‌ ‌از‌ غيبت‌ و تهمت‌ و اهانت‌ و هتك‌ حرمت‌ و ظلم‌ و اذيت‌ و ايذاء و ‌هر‌ چه‌ طرف‌ قريش‌ بيشتر ‌باشد‌ هتك‌ حرمتش‌ عقوبت‌ بيشتر دارد لذا ميفرمايد: وَيل‌ٌ لِكُل‌ِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ،

]

(آیه 1)- وای بر عیبجویان و غیبت کنندگان! این سوره با تهدیدی کوبنده آغاز می‌شود، می‌فرماید: «وای بر هر عیبجوی مسخره کننده‌ای!» (ویل لکل همزة لمزة).

آنها که با نیش زبان و حرکات، دست و چشم و ابرو در پشت سر و پیش رو، دیگران را استهزا کرده، یا عیبجوئی و غیبت می‌کنند، یا آنها را هدف تیرهای طعن و تهمت قرار می‌دهند.

از مجموع کلمات ارباب لغت استفاده می‌شود که دو واژه «همزه» و «لمزه» به یک معنی است، و مفهوم وسیعی دارد که هرگونه عیبجوئی و غیبت و طعن و استهزا به وسیله زبان و علائم و اشارات و سخن چینی و بدگوئی را شامل می‌شود.

اصولا آبرو و حیثیت اشخاص از نظر اسلام بسیار محترم است، و هر کاری که موجب تحقیر مردم گردد گناه بزرگی است.

در حدیثی از پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله آمده است: «ذلیل‌ترین مردم کسی است که به مردم توهین کند»! در حدیث دیگری پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله فرمود: «من در شب معراج گروهی از دوزخیان را دیدم که گوشت از پهلویشان جدا می‌کردند و به آنها می‌خوراندند! از جبرئیل پرسیدم اینها کیانند؟

گفت: اینها عیبجویان و استهزاکنندگان از امت تواند»!

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

 

دانلود پی دی اف

دانلود پاورپوینت

برای مشاهده ترجمه ها و تفسیرهای هر آیه روی آن کلیک کنید.
معنی کلمه لمزه در سوره همزه چیست

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ

وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ ﴿١﴾

به نام خدا که رحمتش بی‌اندازه است و مهربانی‌اش همیشگی


وای بر هر عیب جوی بدگوی! (۱)

الَّذِي جَمَعَ مَالًا وَعَدَّدَهُ ﴿٢﴾

همان که ثروتی فراهم آورده و [پی در پی] آن را شمرد [و ذخیره کرد.] (۲)

يَحْسَبُ أَنَّ مَالَهُ أَخْلَدَهُ ﴿٣﴾

گمان می کند که ثروتش او را جاودانه خواهد کرد. (۳)

كَلَّا ۖ لَيُنْبَذَنَّ فِي الْحُطَمَةِ ﴿٤﴾

این چنین نیست، بی تردید او را در آن شکننده، اندازند؛ (۴)

وَمَا أَدْرَاكَ مَا الْحُطَمَةُ ﴿٥﴾


و تو چه می دانی آن شکننده چیست؟ (۵)

نَارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ ﴿٦﴾


آتش برافروخته خداست (۶)

الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ ﴿٧﴾


[آتشی] که بر دل ها برآید و چیره شود. (۷)

إِنَّهَا عَلَيْهِمْ مُؤْصَدَةٌ ﴿٨﴾

آن آتش بر آنان سربسته است [که هیچ راه گریزی از آن ندارند؛] (۸)

معنی کلمه لمزه در سوره همزه چیست

فِي عَمَدٍ مُمَدَّدَةٍ ﴿٩﴾


[آتشی] در ستون هایی بلند و کشیده. (۹)

۱۰۳.العصر

۱۰۵.الفيل

۱.الفاتحة ۲.البقرة ۳.آل عمران ۴.النساء ۵.المائدة ۶.الأنعام ۷.الأعراف ۸.الأنفال ۹.التوبة ۱۰.يونس ۱۱.هود ۱۲.يوسف ۱۳.الرعد ۱۴.ابراهيم ۱۵.الحجر ۱۶.النحل ۱۷.الإسراء ۱۸.الكهف ۱۹.مريم ۲۰.طه ۲۱.الأنبياء ۲۲.الحج ۲۳.المؤمنون ۲۴.النور ۲۵.الفرقان ۲۶.الشعراء ۲۷.النمل ۲۸.القصص ۲۹.العنكبوت ۳۰.الروم ۳۱.لقمان ۳۲.السجدة ۳۳.الأحزاب ۳۴.سبإ ۳۵.الفاطر ۳۶.يس ۳۷.الصافات ۳۸.ص ۳۹.الزمر ۴۰.غافر ۴۱.فصلت ۴۲.الشورى ۴۳.الزخرف ۴۴.الدخان ۴۵.الجاثية ۴۶.الأحقاف ۴۷.محمد ۴۸.الفتح ۴۹.الحجرات ۵۰.ق ۵۱.الذاريات ۵۲.الطور ۵۳.النجم ۵۴.القمر ۵۵.الرحمن ۵۶.الواقعة ۵۷.الحديد ۵۸.المجادلة ۵۹.الحشر ۶۰.الممتحنة ۶۱.الصف ۶۲.الجمعة ۶۳.المنافقون ۶۴.التغابن ۶۵.الطلاق ۶۶.التحريم ۶۷.الملك ۶۸.القلم ۶۹.الحاقة ۷۰.المعارج ۷۱.نوح ۷۲.الجن ۷۳.المزمل ۷۴.المدثر ۷۵.القيامة ۷۶.الانسان ۷۷.المرسلات ۷۸.النبإ ۷۹.النازعات ۸۰.عبس ۸۱.التكوير ۸۲.الإنفطار ۸۳.المطففين ۸۴.الإنشقاق ۸۵.البروج ۸۶.الطارق ۸۷.الأعلى ۸۸.الغاشية ۸۹.الفجر ۹۰.البلد ۹۱.الشمس ۹۲.الليل ۹۳.الضحى ۹۴.الشرح ۹۵.التين ۹۶.العلق ۹۷.القدر ۹۸.البينة ۹۹.الزلزلة ۱۰۰.العاديات ۱۰۱.القارعة ۱۰۲.التكاثر ۱۰۳.العصر ۱۰۴.الهمزة ۱۰۵.الفيل ۱۰۶.قريش ۱۰۷.الماعون ۱۰۸.الكوثر ۱۰۹.الكافرون ۱۱۰.النصر ۱۱۱.المسد ۱۱۲.الإخلاص ۱۱۳.الفلق ۱۱۴.الناس



آيه و ترجمه

بسم الله الرحمن الرحيم

ويل لكل همزة لمزة (1)
الذى جمع مالا و عدده (2)
يحسب اءن ماله اءخلده (3)
كلا لينبذن فى الحطمة (4)
و ما اءدرئك ما الحطمة (5)
نار الله الموقدة (6)
التى تطلع على الا فدة (7)
إ نها عليهم مؤ صدة (8)
فى عمد ممد (9)معنی کلمه لمزه در سوره همزه چیست

ترجمه :
بنام خداوند بخشنده مهربان
1 – واى بر هر عيب جوى مسخره كننده اى !
2 – همان كس كه مال را جمع آورى و شماره كرده (بى آنكه حساب مشروع و نامشروع كند).
3 – گمان مى كند كه اموالش سبب جاودانگى او است !
4 – چنين نيست كه او مى پندارد، به زودى در حطمه (آتشى خردكننده ) پرتاب مى شود.
5 – و تو چه مى دانى حطمه چيست ؟
6 – آتش برافروخته الهى است .
7 – آتشى كه از دلها سرمى زند!
8 – اين آتش بر آنها به صورت دربسته است .
9 – در ستونهاى كشيده و طولانى !شاءن نزول :جـمـعـى از مـفـسـران چـنـيـن گـفـتـه انـد كـه آيـات ايـن سـوره دربـاره (وليد بن مغيره ) نـازل شده است كه در پشت سر پيغمبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) غيبت مى كرد، و در پيش رو طعن و استهزاء مى نمود.
بعضى ديگر آن را درباره افراد ديگرى از سران شرك و دشمنان كينه توز و سرشناس اسـلام مـانـنـد (اخـنـس بـن شـريـق ) و (امـيـة بـن خـلف ) و (عـاص بـن وائل ) دانسته اند.
ولى چـنـانـچـه ايـن شـاءن نـزولها را بپذيريم باز عموميت مفهوم آيات شكسته نمى شود، بلكه شامل تمام كسانى است كه داراى اين صفاتند.تفسير:واى بر عيبجويان و غيبت كنندگان !
ايـن سوره با تهديدى كوبنده آغاز مى شود مى فرمايد: واى بر هر عيب جوى مسخره كننده اى ! (ويل لكل همزة لمزة )
آنـهـا كـه بـا نيش زبان و حركات ، دست و چشم و ابرو در پشت سر و پيش رو، ديگران را اسـتـهـزاء كرده ، يا عيب جوئى و غيبت مى كنند، يا آنها را هدف تيرهاى طعن و تهم قرار مى دهند.(هـمـزة ) و (لمـزة ) هـر دو صـيـغـه مـبـالغـه اسـت اولى از مـاده (هـمـز) در اصـل بـه معنى شكستن است و از آنجا كه افراد عيب جو و غيبت كننده شخصيت ديگران را درهم مى شكنند به آنها همزة اطلاق شده .
و (لمـزة ) از مـاده (لمـز) (بـر وزن رمـز) در اصل به معنى غيبت كردن و عيب جوئى نمودن است .
در اينكه آيا اين دو واژه به يك معنى است ، و اشاره به غيبت كنندگان و عيب جويان مى كند؟ يا در ميان اين دو فرقى است ؟ مفسران احتمالات زيادى داده اند، بعضى آنها را به يك معنى گرفته اند، و بنابراين ذكر اين دو با هم براى تاءكيد است .
ولى بعضى گفته اند (همزه ) به معنى غيبت كننده و (لمزه ) به معنى عيب جو است .
بعضى ديگر (همزه ) را به معنى كسانى كه با اشارت دست و سر عيب جوئى
مى كنند و لمزه را به معنى كسانى كه با زبان اين كار را انجام مى دهند دانسته اند.
بعضى اولى را اشاره به عيب جوئى روبرو، و دومى را به عيب جوئى پشت سر مى دانند.
بعضى اولى را به معنى عيب جوئى آشكار، و دومى را عيب جوئى پنهان و با اشاره چشم و ابرو شمرده اند.
و گاه گفته شده هر دو به معنى كسى است كه مردم را با القاب زشت و زننده ياد مى كند.
و بالاخره در سخنى از ابن عباس آمده است كه در تفسير اين دو چنين مى گفت : هم المشاؤ ون بـالنـمـيـمة ، المفرقون بين الاحبة ، الناعتون للناس بالعيب : آنها كسانى هستند كه سخن چينى مى كنند، و ميان دوستان جدائى مى افكنند، و مردم را با عيوب توصيف مى كنند.
گويا ابن عباس اين سخن را از حديثى كه از پيغمبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) نـقـل شـده اسـت اسـتـفـاده كـرده ، آنـجـا كـه فـرمـود: الا انـبـئكـم بشراركم ؟ قالوا: بلى يا رسـول الله (صـلى الله عـليـه و آله و سـلم ) قـال : المشاؤ ون بالنميمة ، المفرقون بين الاحبة ، الباغون للبرآء المعايب : آيا شما را از شريرترين افراد خبر دهم ؟ گفتند: آرى اى رسـول خـدا! فـرمـود: آنـهـا كـه بـسـيـار سخن چينى مى كنند، در ميان دوستان جدائى مى افكنند، و براى افراد پاك و بى گناه در جستجوى عيوبند.
ولى از مجموع كلمات ارباب لغت استفاده مى شود كه اين دو واژه به يك معنى است ، و مفهوم وسـيـعـى دارد كـه هر گونه عيب جوئى و غيبت و طعن و استهزاء به وسيله زبان و علائم و اشارات و سخن چينى و بدگوئى را شامل مى شود.
بـه هر حال تعبير به (ويل ) تهديد شديدى است نسبت به اين گروه ، و اصولا آيات قـرآن مـوضـع گـيـرى سـخـتـى در بـرابـر ايـنگونه افراد نموده ، و تعبيراتى دارد كه دربـاره هـيـچ گـنـاهـى مـانـنـد آن ديـده نـمـى شـود، مـثـلا بـعـد از آنـكـه مـنـافـقـان كـوردل را بـه خـاطـر سخريه مؤ منان به عذاب اليم تهديد مى كند، مى فرمايد: استغفر لهـم او لا تـسـتـغـفـر لهـم ان تـسـتـغـفر لهم سبعين مرة فلن يغفر الله لهم : چه براى آنها اسـتـغـفـار كـنـى و چـه نـكـنى ، حتى اگر هفتاد بار براى آنها استغفار كنى خداوند آنها را هرگز نمى بخشد (توبه 80).
شـبـيـه هـمـيـن مـعـنى در باره منافقانى كه پيغمبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) را استهزا مى كردند در سوره منافقون آيه 5 آمده است .
اصولا آبرو و حيثيت اشخاص از نظر اسلام بسيار محترم است ، و هر كارى كه موجب تحقير مردم گردد گناه بزرگى است ، در حديثى از پيغمبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) آمده است : اذل الناس من اهان الناس : ذليل ترين مردم كسى است كه به مردم توهين كند!.
شـرح بـيـشـتـرى در ايـن زمـيـنـه ذيـل آيه 11 و 12 سوره حجرات (جلد 22 صفحه 177 تا 195) آورده ايم .
سپس به سرچشمه اين عمل زشت (عيب جوئى و استهزاء) كه غالبا از كبر و غرور ناشى از ثـروت مـايـه مـى گـيـرد) پـرداخـتـه ، مـى افـزايـد: هـمـان كـسـى كـه مـال را جمع آورى و شماره كرده بى آنكه حساب مشروع و نامشروع آنرا كند (الذى جمع مالا و عدده ).
آنقدر به مال و ثروت علاقه دارد كه پيوسته آنها را مى شمرد، و از برق درهم و دينار، و پولهاى ديگر، لذت مى برد و شادى مى كند.
هر درهم و دينارى براى او بتى است ، نه تنها شخصيت خويش كه تمام شخصيتها را در آن خلاصه مى بيند، و طبيعى است كه چنين انسان گمراه و ابلهى مؤ منان فقير را پيوسته به باد سخريه بگيرد.(عـدده ) در اصـل از مـاده (عـد) بـه مـعـنـى شـمـارش اسـت ، بـعـضـى نـيـز احـتـمـال داده انـد كـه از (عـده ) (بـر وزن غـده ) بـه مـعـنـى آمـاده كـردن ايـن اموال و ذخيره نمودن براى مشكلات و روز مبادا است .
بعضى نيز آن را به امساك و نگهدارى تفسير نموده اند.
ولى معنى اول از همه ظاهرتر است .
بـه هـر حـال آيـه نـاظـر بـه ثـروت انـدوزانـى اسـت كـه مـال را نه به عنوان يك وسيله بلكه به عنوان يك هدف مى نگرند، و در جمع آورى آن هيچ قـيـد و شـرطـى قـائل نـيـسـتـنـد، از حـلال و حـرام و تـجـاوز بـر حـقـوق ديگران ، از طريق شرافتمندانه و يا طرق پست و رذيلانه آن را جمع آورى مى كنند، و آنرا تنها نشانه عظمت و شخصيت مى دانند.
آنـهـا مـال را بـراى رفـع نـيـازهـاى زنـدگـى نـمـى خـواهـنـد، و بـه هـمـيـن دليـل هـر قـدر بـر امـوالشـان افـزوده شـود حـرصـشـان بـيـشـتـر مـى گـردد، و گـرنـه مـال در حـدود معقول و از طرق مشروع نه تنها مذموم نيست ، بلكه در قرآن مجيد گاهى از آن بـه عـنـوان (فـضـل الله ) تـعـبـيـر شـده ، آنـجـا كـه مـى فـرمـايـد: و ابـتـغـوا مـن فـضـل الله (جـمعه – 10) و در جاى ديگر از آن تعبير به خير مى كند: كتب عليكم اذا حضر احـدكـم الموت ان ترك خيرا الوصية : بر شما مقرر شده كه وقتى مرگ يكى از شما فرا رسد اگر خيرى از خود به يادگار گذارده وصيت كند.
چـنـيـن مـالى مـسلما نه مايه طغيان است ، نه وسيله تفاخر، نه بهانه استهزاى ديگران ، اما مـالى كـه مـعـبـود اسـت و هدف نهائى است ، و صاحبان آن را همچون (قارون ) دعوت به طغيان مى كند ننگ است و ذلت ، و مصيبت است و نكبت ،
و مايه دورى از خدا و خلود در آتش دوزخ است .
و غالبا جمع آورى كميت زيادى از اين مال جز با آلودگيهاى فراوان ممكن نمى شود.
لذا در حـديـثـى از امـام عـلى بـن موسى الرضا (عليهماالسلام ) مى خوانيم : كه فرمود: لا يجتمع المال الا بخمس خصال : بخل شديد، و امل طـويـل ، و حـرص غـالب ، و قـطـيـعـة رحـم ، و ايـثـار الدنـيـا عـلى الاخـرة : مـال جـز بـا پـنـج خـصـلت در يـك جـا جـمـع نـمـى شـود: بخل شديد، آرزوهاى دور و دراز، حرص غالب ، قطع رحم ، و مقدم داشتن دنيا بر آخرت .
زيـرا كـسـانـى كـه سـخـاوتـمـنـدنـد و گـرفـتـار آرزوهـاى دور و دراز نـيـسـتـنـد مـراقـب حـلال و حـرامـنـد، بـه ارحـام خـود كـمـك مـى كـنـنـد، و غـالبـا اموال نزد آنها جمع نمى شود، هر چند درآمدشان زياد باشد.
در آيـه بـعـد مـى افـزايـد: ايـن انـسـان زرانـدوز و مال پرست گمان مى كند اموالش سبب جاودانگى او است (يحسب ان ماله اخلده ).
جـالب ايـنـكـه (اخـلد) در ايـنـجـا بـه صـورت فعل ماضى آمده ، يعنى او گمان مى كند امـوالش او را بـه صورت يك موجود جاودانه در آورده است ، نه مرگ مى تواند به سراغ او آيـد، نـه بـيـمـاريـهـا و حـوادث جـهـان مـشـكـلى بـراى او ايـجـاد مـى كـنـد، چـرا كـه مـشـكـل گـشـا در نـظـرش تـنـهـا مـال و ثـروت اسـت و ايـن مشكل گشا
را در دست دارد.
چـه پندار غلط و خيال خامى ؟ اموالى كه آنقدر در اختيار قارون بود كه كليد گنجهايش را چـندين مرد زورمند به زحمت برمى داشت ، ولى به هنگام حمله عذاب الهى نتوانستند مرگ او را سـاعـتى به تاءخير اندازند، و خداوند او و گنجهايش را در يك لحظه با يك زمين لرزه مختصر در زمين فرو برد: فخسفنا به و بداره الارض (قصص – 81).
اموالى كه نمونه كاملش در دست فراعنه مصر بود، ولى به مصداق كم تركوا من جنات و عـيـون و زروع و مـقام كريم و نعمة كانوا فيها فاكهين : چه بسيار باغها و چشمه ها از خود به جاى گذاشتند و زراعتها و قصرهاى جالب و گرانقيمت و نعمتهاى فراوان ديگر كه در آن مـتـنـعـم بـودنـد (دخـان – 25 تـا 27) ولى هـمـه ايـنها به آسانى در عرض ساعتى به ديگران رسيد: كذلك و اورثناها قوما آخرين (دخان – 28).
و لذا در قـيـامـت كـه پـرده هـا كـنـار مـى رود آنـهـا بـه اشـتباه بزرگشان پى مى برند و فـريـادشـان بـلنـد مـى شـود: مـا اغـنـى عـنـى مـاليـه هـلك عـنـى سـلطـانـيـه : مـال و ثـروتـم هـرگـز مرا بى نياز نكرد، قدرت من نيز از دست رفت (حاقه – 28 و 29). اصـولا انـسـان از فنا و نيستى متنفر است ، و طرفدار خلود و جاودانگى است ، و همين علاقه درونى به ما در مباحث معاد كمك مى كند كه بدانيم انسان براى جاودانگى آفريده شده است ، و الا غريزه عشق به جاودانگى در او نبود.
ولى ايـن انسان مغرور و خودخواه و دنياپرست گاه جاودانگى خود را در امورى مى بيند كه درسـت مـايـه فنا و نيستى او است ، فى المثل مال و مقام را كه غالبا دشمنان بقاى او هستند وسيله جاودانگى مى شمرد.
از ايـن بـيـان روشـن شـد كـه پـنـدار جـاودانـگـى بـه وسـيـله مال دليلى براى جمع مال ، و جمع مال نيز عاملى براى استهزاء و سخريه ديگران در نظر اين كوردلان
محسوب مى شود.
قرآن در پاسخ اين گروه مى فرمايد: چنان نيست كه او مى پندارد (كلا).
بـلكـه بـه زودى بـا كـمـال ذلت و حقارت در آتشى خرد كننده پرتاب مى شود! (لينبذن فى الحطمة ).
بـعـد (حـطـمـة ) را چـنـيـن تـفسير مى كند: و تو چه مى دانى حطمه چيست ؟! (و ما ادراك ما الحطمة ).
آتش برافروخته الهى است (نار الله الموقدة ).
آتـشى كه از دلها سرمى زند و نخستين جرقه هايش در قلوب ظاهر مى شود! (التى تطلع على الافئدة ).(ليـنـبـذن ) از مـاده (نـبـذ) (بـر وزن سـبـز) بـه گـفـتـه راغـب در ((مـفـردات ) در اصل به معنى دور انداختن چيزى به خاطر حقارت و بى ارزشى آن است .
يـعـنـى خـداونـد، اين مغروران خودخواه خود برتربين را در آن روز به صورت موجوداتى ذليل و بى ارزش در آتش دوزخ پرتاب مى كند، تا نتيجه كبر و غرور خود را ببينند.(حطمه ) صيغه مبالغه از ماده حطم به معنى درهم شكستن چيزى است ، و اين نشان مى دهد كـه آتش سوزان دوزخ به شدت اعضاى آنها را درهم مى شكند، ولى از بعضى از روايات استفاده مى شود كه (حطمه ) نام تمام جهنم
نيست بلكه نام بخش فوق العاده سوزانى از آن است .
فـهـم ايـن مـعـنـى كـه آتـش بـه جـاى سـوزانـدن ، اعـضـا را درهم بشكند شايد در گذشته مـشـكـل بـود، ولى امـروز كـه مساءله شدت تاءثير امواج انفجار بر همه ما واضح شده كه چـگـونـه ممكن است امواج ناشى از يك انفجار مهيب نه تنها انسانها بلكه ميله هاى محكم آهن و ستونهاى عظيم ساختمانها را درهم بشكند مطلب عجيبى نيست .
تـعـبـيـر بـه (نـارالله ) (آتش الهى ) دليل بر عظمت آن است و تعبير به (موقدة ) دليل بر فروزان بودن هميشگى آن است .
عـجـيـب ايـنكه اين آتش بر خلاف تمام آتشهاى دنيا كه نخست پوست را مى سوزاند و سپس به داخل نفوذ مى كند، اول بر دلها شراره مى زند، و درون را مى سوزاند، نخست قلب را، و بعد مغز و استخوان را، و سپس به خارج سرايت مى كند.
اين چه آتشى است كه اولين جرقه هايش بر دل آدمى ظاهر مى شود؟ اين چه آتشى است كه درون را قـبـل از بـرون مـى سـوزاند؟ همه چيز قيامت عجيب است و با اين جهان تفاوت بسيار دارد، حتى درگيرى آتش سوزانش !. چرا چنين نباشد؟ در حالى كه قلبهاى آنها كانون كفر و كـبـر و غـرور بـود و مـركـز حـب دنـيـا و ثـروت و مال .
چـرا آتـش قـهـر و غـضـب الهـى قـبـل از هـر چيز بر قلوب آنها مسلط نشود در حالى كه آنها دل مـؤ مـنـان را در ايـن دنـيـا بـا سخريه ها و عيب جوئى و غيبت و تحقير سوزاندند، عدالت الهى ايجاب مى كند كه آنها كيفرى همانند اعمالشان را ببينند.
در آخرين آيات اين سوره مى فرمايد: اين آتش سوزان بر آنها به صورت دربسته است ! (انها عليهم مؤ صدة ).(مـؤ صـده ) از مـاده (ايـصـاد) بـه مـعـنـى بـسـتن در و محكم كردن آن است ، و لذا به اطاقكهائى كه در درون كوه ها. براى جمع اموال بوجود مى آورند (وصيد) مى گفتند.
در حقيقت همانگونه كه آنها اموال خود را در گاوصندوقها و مخازن در بسته نگاه مى داشتند خـداونـد هـم آنها را در عذاب در بسته دوزخ كه راه خلاص و نجاتى از آن نيست زندانى مى كند!.
و سرانجام مى گويد:

(آنـهـا در ستونهاى كشيده و طولانى قرار خواهند داشت ) (فى عمد ممددة ) (عمد) جمع (عمود) به معنى ستون يا هر شى ء طولانى مانند قطعات چوب و آهن است ، و (ممددة ) به معنى كشيده و طويل است .
جـمـعى از مفسران اين تعبير را اشاره به ميخهاى عظيم آهنين دانسته اند كه درهاى جهنم محكم بـا آنـهـا بسته مى شود، به گونهاى كه راه خروج مطلقا از آن وجود ندارد، و بنابر اين تـاءكـيـدى اسـت بر آيه قبل كه مى گويد درهاى جهنم را بر آنها مى بندند و از هر طرف محصورند.
بـعـضـى نيز آن را اشاره به نوعى از وسائل عذاب و مجازات دانسته اند، شبيه چيزى كه در مـيـان مـا به (كند و زنجير) معروف است ، و آن قطعه چوب يا آهن سنگينى است كه دو فـرورفـتـگـى در آن بـه انـدازه مـچ پـاهـا وجـود دارد، پـا را در آن مـى نـهـادنـد، و بـا ميل هاى روى آن را گرفته و قفل مى كردند، به طورى كه شخص قدرت بر حركت نداشت ، و اين جزاى شكنجه هاى آنها نسبت به مردم بى گناه در اين دنيا است .
بـعـضـى نـيـز تفسير سومى به كمك اكتشافات اخير براى آن ذكر كرده اند، و آن اين كه شـعله هاى سوزان جهنم به صورت ستونهاى كشيده و طولانى بر آنها مسلط مى شود آنها مـى گـويـنـد در اكـتشافات اخير ثابت شده كه اشعه مخصوص ايكس (رونتگن ) بر خلاف اشـعـه هـاى ديـگر كه به صورت مخروطى پخش مى شود به صورت استوانه اى درست هـمـچون ستون منتشر مى گردد، و عجيب اينكه اين اشعه در تمام وجود انسان نفوذ مى كند، و حـتـى بـر قـلب مـسـلط مـى شـود، و بـه همين دليل براى عكسبردارى از اعضاى داخلى از آن اسـتـفـاده مـى كنند، معلوم مى شود اشعه اى از آتش سوزان جهنم برمى خيزد كه بى شباهت به اشعه فوق نيست .
ولى از مـيـان ايـن تـفـاسـيـر مـنـاسـب تـر هـمـان تـفـسـيـر اول است (البته بنا بر بعضى از اين تفاسير جمله فى (عمد ممددة ) بيان حالت دوزخ و در بعضى ديگر بيان حال دوزخيان استنكته ها :1 – كبر و غرور، سرچشمه گناهان بزرگ است .خـود بـرتـربـيـنى بلاى عظيمى است كه خمير مايه بسيارى از معاصى محسوب مى شود، غفلت از خدا، كفران نعمتها، غرق شدن در عياشى و هوسبازى ، تحقير ديگران ، و استهزاى مـؤ مـنـان ، همه از آثار شوم اين صفت رذيله است ، افراد كم ظرفيت همين كه به نوائى مى رسـنـد، چـنـان گـرفـتـار كـبـر و غـرور مـى شـونـد كـه مـطـلقـا ارزشـى بـراى ديـگـران قائل نيستند، و همان سبب جدائى آنها از جامعه ، و جدائى جامعه از آنها مى شود.
در عالمى از پندار فرو مى روند، خود را تافته اى جدا بافته مى پندارند و
حـتـى از مقربان خدا مى شمارند، و همين سبب مى شود كه عرض و آبرو و حتى جان ديگران در نـظـر آنـهـا، بـى ارزش و بـى مـقـدار بـاشـد، بـه هـمـز و لمـز مـشـغـول مـى شـونـد، و بـا عـيـب جوئى و مذمت ديگران ، به گمان خود بر عظمت خويش مى افزايند! جالب اينكه در بعضى از روايات اينگونه افراد به عقرب تشبيه شده اند، كه كـارشـان نـيـش زدن اسـت ، (و اگـر نـيـش عـقـرب نـه از ره كـين است ، نيش ‍ آنها از راه كينه توزيهاست ).
در حديثى آمده است كه پيغمبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود: من در شب معراج گـروهـى از دوزخـيـان را ديـدم كـه گـوشـت از پـهـلويـشـان جـدا مـى كـردند و به آنها مى خـورانـدنـد!، از جـبرئيل پرسيدم اينها كيانند؟! گفت : هؤ لاء الهمازون من امتك ، اللمازون !: ايـنـهـا عـيـب جـويان و استهزاء كنندگان از امت تواند همانگونه كه در بالا اشاره كرديم ، بحث مشروحى در اين زمينه ذيل آيات سوره حجرات داشته ايم .2 – حرص بر جمع مالدربـاره مـال و ثـروت ، نـظرات متفاوتى در جهت افراط و تفريط وجود دارد، بعضى چنان اهـميتى براى آن قائلند كه حلال تمام مشكلاتش مى دانند، تا آنجا كه طرفداران اين عقيده در اشـعـار خـود داد سـخـن در ايـن زمـيـنـه داده انـد، از جمله شاعر عرب : مى گويد: فصاحة سحبان و خط ابن مقلة و حكمة لقمان و زهد بن ادهم اذا اجتمعت فى المرء و المرء مفلس فليس له قدر به مقدار درهم !
: فصاحت سحبان (فصيح معروف عرب ) و خط ابن مقله (خطاط معروف ) و حكمت لقمان و زهد ابـراهـيـم بـن ادهـم اگـر در انـسـانـى جـمـع شـود و مـفـلس و بـى پول باشد قدر و مقامى حتى به مقدار يك درهم نخواهد داشت ! و لذا جاى تعجب نيست كه اين گـروه دائمـا بـه جـمـع امـوال پـردازنـد و آنـى راحت ننشينند و هيچ قيد و شرطى براى آن قائل نباشند و حلال و حرام در نظرشان يكسان باشد.
در نـقـطـه مـقـابـل ايـن گـروه جـمـعـيـتـى هـسـتـنـد كـه بـراى مـال و ثـروت ، كـمـتـرين ارزشى قائل نيستند، فقر را مى ستايند و براى آن ارج قائلند، حتى مال را مزاحم تقوى و قرب خدا مى دانند!
ولى در بـرابر اين دو عقيده كه در طرف افراط و تفريط قرار دارد آنچه از قرآن مجيد و روايات اسلامى استفاده مى شود، اين است كه مال خوب است اما به چند شرط: نخست اينكه : وسيله باشد و نه هدف .
ديگر اينكه انسان را اسير خود نسازد، بلكه انسان امير بر آن باشد.
سوم اينكه از طرق مشروع به دست آيد و در راه رضاى خدا مصرف گردد.
عـلاقـه به چنين مالى نه تنها دنياپرستى نيست بلكه دليلى بر علاقه به آخرت است ، و لذا در حـديـثى از امام صادق (عليه السلام ) مى خوانيم : هنگامى كه حضرت ذهب و فضه (طـلا و نـقـره ) را لعـن و نـفـريـن فـرمـود: يـكـى از يـاران تـعـجـب كـرد و در ايـن سـؤ ال نـمـود امـام (عـليـه السـلام ) فـرمـود: ليس حيث تذهب اليه انما الذهب الذى ذهب بالدين و الفـضـة التـى افـاضـت الكفر: منظور از ذهب چيزى است كه دين را از بين برد و منظور از فضه چيزى است كه سرچشمه كفر و بى ايمانى مى شود.
در حديث ديگرى از امام امير مؤ منان (عليه السلام ) مى خوانيم : السكر اربع سكرات سكر الشـراب ، و سـكـر المال ، و سكر النوم ، و سكر الملك : مستى چهار – گونه است ، مستى شراب ، مستى مال ، مستى خواب و مستى قدرت !.
در حـديـث ديـگـرى از امـام صـادق (عليه السلام ) آمده است كه مردى خدمتش آمد و عرض كرد پـدر و مـادرم بـه فدايت باد، مرا موعظه اى كن ، فرمود: ان كان الحسنات حقا فالجمع لما ذا؟ و ان كـان الخـلف مـن الله عـز و جـل حـقـا فالبخل لما ذا؟!: اگر حسنات حق است و به آن ايـمـان داريـم ، جـمع مال براى چيست ؟ (چرا در راه خدا انفاق نكنيم ) و اگر پاداش و جبران الهى حق است ، بخل براى چيست ؟.
بـسيارى هستند تا پايان عمر به جمع آورى مال مشغولند، و سرانجام براى ديگران وامى گـذارنـد، حـسـابـش را آنـهـا بـايـد بدهند و بهره اش نصيب ديگران است لذا در حديثى مى خـوانـيـم از امـيـر مـؤ مـنـان عـلى (عـليـه السـلام ) سـؤ ال كردند، من اعظم الناس حسرة ؟: چه كسى حسرتش از همه بيشتر است ؟!
فـرمـود: مـن راءى مـاله فـى مـيـزان غـيـره ، و ادخـله الله بـه النـار و ادخـل وارثـه بـه الجـنـة !: كـسـى كـه امـوال خـود را در تـرازوى سـنـجـش اعمال ديگران ببيند، خداوند او را به خاطر اموالش وارد دوزخ كند، و وارث او را به خاطر آن وارد بهشت سازد!.
و در حـديـث ديـگـرى از امـام صـادق (عـليـه السـلام ) در تـفسير آيه (كذلك يريهم الله اعـمـالهـم حـسـرات عليهم : (اينگونه خداوند اعمال آنها را مايه حسرتشان قرار مى دهد) فرمود: هو الرجل يدع المال لا ينفقه فى طاعة الله بخلا ثم يموت
فـيـدعـه لمن يعمل به فى طاعة الله او فى معصيته : (اين درباره كسى است كه مالى را وامـى گـذارد و بـه خـاطـر بـخـل ، در راه طـاعـت الهى انفاق نمى كند، سپس مى ميرد و آن را براى كسى مى نهد كه در طاعت الهى يا در معصيتش مصرف مى كند).
سـپـس امـام (عـليـه السـلام ) افـزود اگـر در طـريـق اطـاعـت خـدا صـرف كند آن را در ميزان عـمـل ديـگـرى مـى بـيـنـد و حـسـرت مـى خـورد، چـرا كـه مال مال او بوده ، و اگر در معصيت الهى صرف كند سبب تقويت او شده تا گناه كند (و باز عقوبت و حسرتش متوجه او است ).
آرى موضع گيرى انسانها در برابر اموال مختلف است گاه از آن بت خطرناكى مى سازند و گاه وسيله سعادت بزرگى .
ايـن سـخـن را بـا حـديـث پـر مـعـنـائى از ابـن عـبـاس پـايـان مـى دهـيـم ، او مـى گويد: ان اول درهـم و ديـنـار ضـربا فى الارض نظر اليهما ابليس ‍ فلما عاينهما اخذهما فوضعهما عـلى عـيـنـيـه ، ثـم ضـمـهـما الى صدره ، ثم صرخ صرخة ، ثم ضمهما الى صدره ، ثم قـال : انـتـما قرة عينى ! و ثمرة فؤ ادى ما ابالى من بنى آدم اذا احبوكما ان لا يعبدوا وثنا! حسبى من بنى آدم ان يحبوكما:
هـنـگـامى كه نخستين سكه درهم و دينار در جهان زده شد ابليس نگاهى به آنها افكند وقتى آنـها را تماشا كرد آن دو را گرفت و بر چشمانش گذاشت ، سپس برداشت و به سينه اش چـسـباند! بعد فرياد عاشقانه اى كشيد! دگر بار به سينه اش چسباند، سپس گفت : شما (خـطـاب بـه درهـم و ديـنـار) نـور چـشـمـان مـنـيـد و مـيـوه دل مـن ! اگـر انسانها شما را دوست دارند براى من مهم نيست كه بت پرستى نكنند. همين كه شما را دوست دارند براى من كافى است (چرا كه شما برترين بت هستيد).
خداوندا! ما را از مستى مال و مقام و دنيا و شهوات حفظ كن .
پروردگارا ! ما را از سلطه شيطان و بندگى درهم و دينار رهائى بخش .
بـارالهـا! آتـش دوزخ سـخـت شـكـنـنـده اسـت و رهـائى از آن جـز به لطف تو ممكن نيست ما را مشمول لطفت فرما.
آمين يا رب العالمين



آيات 1 تا 9

 بسم اللّه الرحمن الرحيم

معنی کلمه لمزه در سوره همزه چیست

 ويل لكل همزه لمزه (1)

 الذى جمع مالا وعدده (2)

 يحسب ان ماله اخلده (3)

 كلا لينبذن فى الحطمه (4)

 و ما ادرئك ما الحطمه (5)

 نار اللّه الموقده (6)

 التى تطلع على الافئده (7)

 انها عليهم موصده (8)

 فى عمد ممدده (9)

ترجمه آيات

به نام اللّه كه رحمان و رحيم است. واى به حال هر طعنه زن عيب جوى (1).

كسى كه مالى را جمع مى كند و از شمردن مكرر آن لذت مى برد (2).

گمان مى كند كه مال او وى را براى ابد از مرگ نگه مى دارد (3).

نه، چنين نيست به طور حتم در حطمه اش مى افكنند (4).

و تو چه مى دانى كه حطمه چيست ؟ (5).

آتش فروزان و خرد كننده خداست (6).

آتشى كه نه تنها ظاهر جسم را مى سوزاند بلكه بر باطن و جان انسان نيز نزديك مى شود (7).

آتشى كه دربش به روى آنان بسته مى شود (8).

در ستون هاى بلند و كشيده شده (9).

بيان آيات

اين سوره تهديد شديدى است به كسانى كه عاشق جمع مالند، و مى خواهند با مال بيشتر خود بر سر و گردن مردم سوار شوند، و بر آنان كبريايى بفروشند، و به همين جهت از مردم عيب هايى مى گيرند كه عيب نيست و اين سوره در مكه نازل شده است.

تهديد شديد به گردآورندگان مال و ذكر اوصاف آنان كه (همزه) اند و (لمزه) و مال خود را مايه جاودانى مى پندارند و…

ويل لكل همزه لمزه

در مجمع البيان گفته : كلمه (همزه ) به معناى كسى است كه بدون جهت بسيار به ديگران طعنه مى زند و عيب جويى و خرده گيريهايى مى كند كه در واقع عيب نيست. و اصل ماده (همز) به معناى شكستن است، و كلمه (لمز) نيز به معناى عيب است پس (همزه ) و (لمزه ) هر دو به يك معنا است.

ولى بعضى گفته اند: بين آن دو فرقى هست، و آن اين است (همزه ) به آن كسى گويند كه دنبال سر مردم عيب مى گويد و خرده مى گيرد، و اما (لمزه ) كسى را گويند كه پيش روى طرف خرده مى گيرد – نقل از ليث.

و بعضى گفته اند: همزه كسى را گويند كه همنشين خود را با سخنان زشت آزار دهد، و لمزه آن كسى است كه با چشم و سر عليه همنشين خود اشاره كند، و به اصطلاح فارسى تقليد او را در آورد. آنگاه مى گويد صيغه (فعله ) براى مبالغه در صفتى بنا شده كه باعث مى شود فعل مناسب با آن صفت از صاحب آن صفت زياد سر بزند، و خلاصه فعل مذكور عادتش شده باشد، مثلا به مردى كه زياد زن مى گيرد، مى گويند، فلانى مردى (نكحه ) است، و به كسى كه زياد مى خندد، مى گويد فلانى (ضحكه ) است (همزه و لمزه ) هم از همين باب است.

پس معناى آيه اين است كه : واى بر هر كسى كه بسيار مردم را عيبگويى و غيبت مى كند. البته اين دو كلمه به معانى ديگرى نيز تفسير شده، و در نتيجه آيه را هم به معانى مختلفى معنا كرده اند.

 

معنی کلمه لمزه در سوره همزه چیست

الذى جمع مالا و عدده يحسب ان ماله اخلده

اين آيه، (همزه ) و (لمزه ) را بيان مى كند، و اگر كلمه (مالا) را نكره آورد به منظور تحقير و ناچيز معرفى كردن مال دنيا بوده، چون مال هر قدر هم كه زياد و زيادتر باشد دردى از صاحبش را دوا نمى كند، تنها سودى كه به حالش دارد همان مقدارى است كه به مصرف حوائج طبيعى خودش مى رساند، مختصرى غذا كه سيرش كند، و شر بتى آب كه سيرابش سازد، و دو قطعه جامه كه به تن كند.

و كلمه (عدده ) از ماده (عدبه ) معناى شمردن است، مى فرمايد شخصى كه همزه و لمزه است از بس عاشق مال و حريص بر جمع آن است، مال را روى هم جمع مى كند و پى در پى آن را مى شمارد، و از بسيار بودن آن لذت مى برد.

ولى بعضى گفته اند: معنايش اين است كه مال را عده و ذخيره مى كند براى روزى كه مورد هجوم ناملايمات روزگار واقع شود، كه بنابر اين، كلمه (عدده ) ديگر به معناى شمردن نيست.

رد پندار غلط انسانى كه خيال مى كند مال دنيا به او جاودانگى مى بخشد

(يحسب ان ماله اخلده ) – يعنى او خيال مى كند مالى كه براى روز مبادا جمع كرده زندگى جاودانه به او مى دهد، و از مردنش ‍ جلوگيرى مى نمايد، بنابر اين منظور از جمله (اخلده ) كه صيغه ماضى است، معناى مضارع – آينده – است، به قرينه جمله (يحسب ) كه آن نيز مضارع است.

پس انسان نامبرده به خاطر اخلاد در ارض و چسبيدنش به زمين و زندگى مادى زمينى، و فرو رفتنش در آرزوهاى دور و دراز، از مال دنيا به آن مقدارى كه حوائج ضرورى زندگى كوتاه دنيا و ايام گذراى آن را كفايت كند قانع نمى شود، بلكه هر قدر مالش زيادتر شود حرصش تا بى نهايت زيادتر مى گردد، پس از ظاهر حالش پيداست كه مى پندارد مال، او را در دنيا جاودان مى سازد، و چون جاودانگى و بقاى خود را دوست مى دارد، تمام همش را صرف جمع مال و شمردن آن مى كند، و وقتى جمع شد و خود را بى نياز احساس كرد، شروع به ياغى گرى نموده، بر ديگران تفوق و استعلا مى ورزد، همچنان كه در جاى ديگر فرمود: (ان الانسان ليطغى ان راه استغنى )، و اين استكبار و تعدى اثرى كه براى آدمى دارد همز و لمز است.

از اينجا روشن مى گردد كه جمله (يحسب ان ماله اخلده ) به منزله تعليل است براى جمله (الذى جمع مالا و عدده )، و مى فهماند اگر مال پشيز دنيا را جمع مى كند و مى شمارد، انگيزه و علتش پندار غلطى است كه دارد، و اين خطاى عمليش مستند به خطاى فكرى او است، كه پنداشته مال او را جاودان مى سازد،

و نيز جمله (الذى جمع…) به منزله تعليل است براى جمله (ويل لكل همزه لمزه )، و مى فهماند علت اينكه ويل را نثار هر همزه و لمزه كرديم اين است كه او مال پشيز دنيا را جمع مى كند و مى شمارد.

 

كلا ليبذن فى الحطمه

اين جمله ردع و تخطئه پندار غلط او است، كه مى پندارد مال، جاودانه اش مى كند، و لام در كلمه (لينبذن ) لام سوگند است، و واژه (نبذ) به معناى پرت كردن و دور انداختن چيزى است. و كلمه (حطمه ) (بر وزن همره و نيز بر وزن لمره و نكحه و ضحكه ) صيغه مبالغه است، و مبالغه در حطم شكستن ) را مى رساند، البته به معناى خوردن هم استعمال شده، و اين كلمه يكى از نامهاى جهنم است چون جمله (نار اللّه الموقده ) آن را به آتش جهنم تفسير كرده.

و معناى آيه اين است كه : نه، او اشتباه كرده، مال دنيايش جاودانش نمى سازد، سوگند مى خورم كه به زودى مى ميرد و در حطمه اش ‍ پرت مى كنند.

 

و ما ادريك ما الحطمه

و تو نمى دانى حطمه چه حطمه اى است ؟! اين جمله تعظيم و هول انگيزى حطمه را مى رساند.

معناى اينكه در وصف آتش جهنم فرمود: (التى تطلع على الافئده) و معناى (فى عمد ممده)

نار اللّه الموقده التى تطلع على الافئده

(ايقاد نار) به معناى شعله ور ساختن آتش است. و كلمه (اطلاع و طلوع بر هر چيز) به معناى اشراف بر آن چيز، و ظاهر شدن آن است، و كلمه (افئده ) جمع كلمه (فواد) است كه به معناى قلب است و مراد از قلب در اصطلاح قرآن كريم (عضو صنوبرى شكل كه تلمبه خون براى رساندن آن به سراسر بدن است نيست بلكه ) چيزى است به نام نفس انسانيت، كه شعور و فكر بشر از آن ناشى مى شود.

و گويا مراد از (اطلاع آتش بر قلوب ) اين است كه آتش دوزخ باطن آدمى را مى سوزاند، همانطور كه ظاهرش را مى سوزاند، به خلاف آتش دنيا كه تنها ظاهر را مى سوزاند. قرآن درباره سوزاندن آتش جهنم فرموده : (و قودها الناس و الحجاره ).

 

انها عليهم موصده

يعنى آتش بر آنان منطبق است، به اين معنا كه از آنان احدى بيرون آتش نمى ماند و از داخل آن نجات نمى يابد.

 

فى عمد ممدده

كلمه (عمد) – با فتحه عين و فتحه ميم – جمع عمود (ستون ) است، و كلمه (ممدده ) اسم مفعول از مصدر تمديد است، و تمديد مبالغه در مد (كشيدن ) است.

بعضى از مفسرين گفته اند: منظور از (عمد ممدده ) گل ميخ ‌هايى است كه اهل عذاب را ميخكوب مى كند.

بعضى ديگر گفته اند: عمد ممدده تنه هاى درختان است كه چون مقطار، زندانى را با آن مى بندند، و مقطار چوب و يا تنه درختى بسيار سنگين است، كه در آن سوراخهايى باز مى كردند تا پاهاى دزدان و ساير مجرمين زندانى را در آن سوراخها كنند، بعضى ديگر معانى ديگرى براى آن كرده اند.

بحث روايتى

(رواياتى درباره شأن نزول سوره همزه، معناى (همزه) و (لمزه) و… مراد از (عمد ممده)

در روح المعانى در ذيل آيه (ويل لكل همزه لمزه ) گفته است اين سوره بنا به روايتى كه ابن ابى حاتم از طريق ابن اسحاق از عثمان بن عمر نقل كرده، در شأن ابى بن خلف و بنا به روايتى كه سدى نقل كرده در شأن ابى بن عمر و ثقفى ، معروف به اخنس بن شريق نازل شده، چون مردى هرزه دهن بود، بسيار غيبت مردم را مى كرد، و به آنان تهمت مى زد

و بنا بر آنچه ابن اسحاق نقل كرده اميه بن خلف جمحى نسبت به رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) همز و لمز مى كرد، و بنا بر آنچه ابن جرير و غير او از مجاهد نقل كرده اند، در باره جميل بن عامر و بنابر آنچه ديگران گفته اند در شأن وليد بن مغيره و بدگوئيش ‍ نسبت به رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) و سعى در تنقيص آن جناب نازل شده، و بنابر قولى ديگر در شأن عاص بن وائل نازل شده است.

مؤلف: روح المعانى سپس گفته : ممكن است در باره همه نامبردگان نازل شده باشد. ولى به نظر ما بعيد نيست كه راويان احاديث نامبرده، هر يك به سليقه خود سوره را بر يكى از نامبردگان تطبيق كرده اند، و از اينگونه تطبيق ها در رواياتشان نزول بسيار است.

و در تفسير قمى در معناى كلمه (لمزه ) آمده كه اين كلمه به كسى اطلاق مى شود كه با سر و گردن خود ژست مى گيرد، و چون فقيرى و يا سائلى را ببيند ناراحت مى شود. و در معناى جمله (الذى جمع مالا و عدده ) آمده : يعنى مى شمارد و سر جايش ‍ مى گذارد.

و در همان تفسير در ذيل آيه (التى تطلع على الافئده ) آمده كه بر دلها شعله مى زند، و ابوذر غفارى (رضى اللّه عنه ) فرموده : به متكبرين دو چيز را بشارت دهيد، يكى اينكه به سينه هايشان داغ بگذارند و ديگر اينكه پشتشان را بر زمين بكشند. و در ذيل آيه (انها عليهم موصده ) آمده كه آتش دوزخ همه اهل دوزخ را فرا مى گيرد (فى عمد ممدده )، يعنى وقتى كنده و زنجيرها بر آنان استوار مى گردد به خدا سوگند كه پوستشان را مى خورد.

و در مجمع البيان است كه عياشى به سند خود از محمد بن نعمان احول از حمران بن اعين از امام باقر (عليه السلام) روايت كرده كه فرمود: كفار و مشركين در قيامت اهل توحيد را كه به خاطر گناهان در آتش شده اند سرزنش مى كنند، كه امروز نمى بينيم كه توحيد شما دردى از شما دوا كرده باشد، چون مى بينيم خدا فرقى ميان ما و شما نگذاشت، در اين هنگام خداى تعالى براى اهل توحيد غيرت به خرج مى دهد و به ملائكه دستور مى دهد اهل توحيد را شفاعت كنيد، آنان هر كس را كه خدا خواسته باشد شفاعت مى كنند، سپس به انبيا دستور مى دهد شفاعت كنيد، آنان هم هر كسى را كه خدا خواسته باشد شفاعت مى كنند، سپس به مومنين دستور مى دهد شفاعت كنيد، مومنين نيز هر كس را كه خدا خواسته باشد شفاعت مى كنند، آنگاه خداى تعالى مى فرمايد: من از همه اينان مهربانترم، به رحمت من از آتش خارج شويد، و همه چون مور و ملخ بيرون مى آيند.

آنگاه امام باقر (عليه السلام) فرمود: سپس عمد كشيده مى شود و راه نجات را برويشان مى بندد و به خدا سوگند كه خلود از اينجا شروع مى شود.

سورهٔ هُمَزَه (به عربی: الهمزة) صد و چهارمین سورهٔ قرآن است و ۹ آیه و ۳۳ کلمه دارد. کلمه همزه در زبان فارسی به معنی «طعنه‌زن» است. این سوره مکی دانسته شده‌است. سورهٔ همزه در جزء سی‌ام قرآن قرار دارد و بر اساس ترتیب نزول که توسط محمدهادی معرفت مشخص شده، سی و دومین سورهٔ نازل‌شده بر پیامبر اسلام است که پیش از مرسلات و پس از قیامت در مکه و پیش از هجرت محمد نازل شده‌است. این سوره از مفصلات است که در برخی از روایات از سوره‌های مفصلات با عنوان ریاض القرآن یاد می‌شود؛ سوره‌های مفصلات به سوره‌های کوتاه گفته می‌شود که در انتهای قرآن قرار دارند.

یکی از نظرات دربارهٔ شأن نزول این سوره، پشت سر پیامبر اسلام تهمت و طعنه می‌زدند و از نظرات دیگر این است که پیامبر اسلام را مسخره می‌کردند. از دیگر نظرات دربارهٔ شأن نزول این سوره، با توجه به اینکه این سوره در مکه نازل شده‌است، برای تذکر به کسانی است که از مردم عیب‌جویی می‌کنند و آنها را مسخره می‌کنند، تهمت می‌زنند و ثروت جمع می‌کنند. همچنین در روح‌المعانی نوشتهٔ شهاب‌الدین آلوسی، مفسر اهل سنت، آمده که شأن نزول این سوره، مردی به نام ابی بن خلف بسیار غیبت می‌کرد و به مردم تهمت می‌زد.

روایات متفاوتی در فضیلت قرائت این سورهٔ آمده‌است. از جمله این روایات، در حدیث ابی بن کعب نوشته شده‌است، هرکس سورهٔ همزه را قرائت کند، به وی پاداش داده می‌شود. همچنین روایت شده‌است: «هر کس در نمازهایش سورهٔ همزه را قرائت کند، به اندازه دنیا به وی پاداش داده می‌شود.» از دیگر فضیلت‌های این سوره، هر کس این سورهٔ را بیست و یک بار قرائت کند و اگر این سورهٔ را بنویسد و همراه خود داشته باشد، از تهمت و بدگویی به دور است.

سورهٔ هُمَزه را به این دلیل همزه نامیده‌اند که این کلمه در آیهٔ اول سوره آمده‌است. نام دیگر آن، لُّمَزَه است که این کلمه هم در آیهٔ اول وجود دارد.[۱][۲] نام‌های دیگر این سوره، «ویل لکل همزه» و «الحطمه» است.[۳] «همزه» و «لمزه» به معنی کسی است که عیب‌جویی و غیبت می‌کند.[۴]

محسن قرائتی در کتاب تفسیر نور در مورد نام سورهٔ همزه نوشته‌است که «هُمَزَةٍ» به معنی عیب‌جویی با چشم، ابرو و اشاره است.[۵]معنی کلمه لمزه در سوره همزه چیست

سورهٔ همزه که قبل از سورهٔ مرسلات و بعد از قیامت در مکه نازل شده‌است.[۶][۷] بر اساس ترتیب نزول مشخص‌شده توسط محمدهادی معرفت، سورهٔ همزه سی و دومین سورهٔ نازل‌شده بر پیامبر اسلام است.[۸]

بعضی از مفسران معتقدند این سوره دربارهٔ وَلید بن مُغِیرَه نازل شده‌است که محمد را مسخره می‌کرد و به وی تهمت می‌زد. ناصر مکارم شیرازی، مفسر شیعه، در تفسیر نمونه نوشته‌است افرادی چون ابیّ بن خلف، اخنس بن شریق، جمیل بن عامر، ولید بن مغیره و عاص بن وائل به محمد تهمت می‌زدند و بدگویی می‌کردند و در اینجا بود که خداوند سوره همزه را بر محمد نازل کرد.[۹] ابراهیم اقبال در کتاب فرهنگ‌نامه علوم قرآن نوشته‌است این سوره در تذکر به کسانی که از مردم عیب‌جویی می‌کنند، آنها را مسخره می‌کنند، تهمت می‌زنند و ثروت جمع می‌کنند نازل شده‌است.[۱۰]

ولید بن مغیره یکی از پنج نفری بود که محمد را مسخره می‌کرد و خدا به محمد وعده داده بود که از وی محافظت می‌کند.[۱۱] اُبیّ‌ بن خَلَف یکی دیگر از پنج نفر بود. کینه‌ورزی وی از زمان آغاز بعثت محمد شروع شد. ابی همیشه محمد را آزار می‌داد و هر وقت که محمد را در مکه می‌دید، به او می‌گفت: تو را خواهم کشت. ابی بن خلف در غزوه احد توسط محمد کشته شد.[۱۲] اخنَس بن شَريق به اخنس شهرت داشت و کنیه وی را ابوثعلبه گفته‌اند.[۱۳] وی از قبیله بنی علاج و هم‌پیمان با طایفه بنی زهره بود.[۱۴] اخنس وقتی که برای غزوه بدر به مدینه رفته بود، از این نبرد کناره گرفت و به مکه بازگشت و به همین دلیل به اخنس شهرت یافت.[۱۵]

به نقل از سدی، آیه‌های ابتدایی سورهٔ همزه دربارهٔ اخنس بن شریق نازل شده‌است.[۱۶] به گفته محمدبن كعب، اخنس از اسود بن عبد يغوث پرسيد: آيا خداوند سرّ ما را می‌شنود؟ اسود پاسخ داد: آن چه را در درون خود پنهان داريم، نمی‌شنود؛ اما نجوا و سخن آهسته را می‌شنود که بعد از آن، اين آيه نازل شد:«ام يَحسَبونَ انّا لانَسمَعُ سِرَّهُم و نَجوهُم».[الف][۱۷] «عاص بن وائل» از قبیله قریش بود و یکی از افرادی بود که محمد را مسخره می‌کرد.[۱۸] براساس نقلی، سورهٔ همزه درباره جمیل بن عامر نازل شده‌است.[۱۹]

«أمیة بن خلف» یکی دیگر از کسانی بود که محمد را مسخره می‌کرد و از طایفه بنی جُمَح بود.[۲۰] بعد از بعثت محمد، وی مسخره کردن، عیب‌جویی و اذیت کردن او را آغاز کرد.[۲۱][۲۲] وی در محاصرهٔ خانهٔ محمد و تعقیب او تا دهانهٔ غار ثور حضور داشت.[۲۳][۲۴]تاریخ‌نگاران و مفسران، وی را از «مستهزئين» دانسته‌اند.[۲۵][۲۶] امیه پس از هجرت محمد بر همین شیوه ماند و در غزوه بدر به همراه پسرش به گردآوری غنیمت پرداخته بود. امیه به عبدالرحمن بن عوف گفت: اگر من و فرزندم را به اسارت بگيرى و مانع كشته‌شدن ما شوى، براى آزادى خود شتران پر شير فديه خواهيم داد كه از جمع‌آورى زره براى تو سودمندتر است.[۲۷] عبدالرحمن آن دو را به محمد رساند. در مورد کشته‌شدن امیه اختلاف است؛ در کتاب المغازی نوشته شده‌است که حُباب بن مُنذر و خُبَيبَ بن يساف به تحریک بلال حبشی وی را کشته‌اند و تلاش عبدالرحمن بن عوف برای کشته‌نشدن امیه و پسرش بی‌نتیجه بوده است.[۲۸] در کتاب الاشتقاق نوشته شده‌است که امیه و فرزندش به دست بلال حبشی و مردی انصاری کشته شده‌اند.[۲۹]

سورهٔ همزه صد و چهارمین سورهٔ قرآن است و ۹ آیه، ۳۳ کلمه و ۱۳۰ حرف دارد.[۳۰][۳۱][۳۲] این سوره از مفصلات است که در برخی از روایات از سوره‌های مفصلات با عنوان ریاض القرآن یاد می‌شود. سوره‌های مفصلات به سوره‌های کوتاه گفته می‌شود که در انتهای قرآن قرار دارند.[۳۳][۳۴] روایتی از محمد نقل شده‌است که خدا هفت سورهٔ طِوال را به جای تورات، سوره‌های مئین را به جای انجیل و سوره‌های مثانی را به جای زبور به من داد و من را با دادن سوره‌های مفصل فزونی بخشید.[۳۵] طوال، به معنی بلند و طولانی است[۳۶] و به هفت سورهٔ بلند قرآن گفته می‌شود و این هفت سوره همگی به جز دو سورهٔ انعام و اعراف، مدنی‌اند. هفت سورهٔ طولانی قرآن، بقره، آل‌عمران، نساء، مائده، انعام، اعراف و توبه است.[۳۷][۳۸] سوره‌های مثانی، سوره‌هایی هستند که تعداد آیه‌های آنها کمتر از ۱۰۰ است و سوره‌های مئین، سوره‌هایی هستند که تعداد آیه‌های آنها از ۱۰۰ بیشتر نمی‌شود و از لحاظ طولانی بودن از سوره‌های طوال کمتر هستند.[۳۹] سورهٔ همزه یکی از سوره‌های مکی است و این سوره در اشاره به کسانی است که تمام تلاش خود را متوجه جمع مال کرده‌اند و به ثروت‌ خود مغرورند، از دیگران عیب‌جویی و مسخره‌شان می‌کنند. در پایان سوره، از سرنوشت آنها در جهنم سخن می‌گوید.[۴۰][۴۱]

در کتاب تفسیر قرآن مهر نوشته شده‌است که این سوره به سرزنش عیب‌جویان ثروت‌اندوز اشاره دارد.[۴۲][۴۳]

طبق کتاب‌های تفسر شیعه شامل، تفسیر المیزان، تفسیر نمونه و تفسیر نور، آیهٔ اول[ب] کسانی را که عیب‌جو هستند، مردم را مسخره می‌کنند و غیبت می‌کنند سرزنش کرده‌است. [۴۴][۴۵][۴۶] در تفسیر نور برای این آیه پیام‌ها و نتیجه‌هایی آمده که یکی از خطرهای ثروت‌اندوزی، تحقیر کردن دیگران است و مسلمان باید مراقب زبان و چشم خود باشد.[۴۷] کلمهٔ ویل به معنی هلاکت و بعضی به معنی انواع عذاب تفسیر کرده‌اند. این کلمه در قرآن چهل بار ذکر شده‌است.[۴۸] آیهٔ دوم[پ] به کسانی اشاره کرده و آنها را سرزنش کرده‌است که تنها در حال جمع کردن ثروت هستند.[۴۹][۵۰] در تفسیر آیه‌های سوم،[ت] چهارم[ث] و پنجم[ج] آمده‌است که انسان‌ها فکر می‌کنند اموال‌شان از بین نمی‌رود و از آنها محافظت می‌کند. اما انسان‌ها اشتباه می‌کنند و انسان‌ها جهنم را به خوبی درک نمی‌کنند. کلمهٔ «حطمة» به معنی خُرد كردن و شكستن كامل است و کلمهٔ «مُؤْصَدَةٌ» به حفره‌اى گفته مى‌شود كه در كوه ايجاد كنند و درب آن را محكم ببندند.[۵۱][۵۲][۵۳][۵۴] در تفسیر آیه ۸۱ سوره قصص،[چ] نشان می‌دهد که ثروت نمی‌تواند به انسان کمک کند.[۵۵] در آیه‌های ششم[ح] و هفتم[خ] آمده‌است که خدا کسانی را که همیشه تهمت می‌زنند، غیبت می‌کنند و مردم را مسخره می‌کنند، دچار عذاب می‌کند.[۵۶][۵۷][۵۸] در تفسیر آیه‌های پایانی،[د][ذ] خداوند چنین کسانی را عذاب می‌دهد و برای آنها راه نجاتی نیست.[۵۹][۶۰][۶۱] کلمهٔ «الله» در اصل کلمه‌ای عربی است[۶۲] و پیش از نزول قرآن این اسم در میان مردم عرب بوده است. کلمهٔ الله در اصل الإله و از ماده «ألَه يأْلَهُ الوهةً» به معنی عَبَد است.[۶۳][۶۴]

اگر این سوره را بر انسانی که چشم‌درد دارد، تلاوت نمایند، به اذن خداوند درد وی از بین می‌رود.[۶۵]

هرکس این سوره را تلاوت کند، به عدد هر یک از کسانی که محمد و یارانش را استهزا کردند، ده حسنه به او داده می‌شود.

[۶۶]

هرکس آن را در نماز فریضه‌ای بخواند، فقر از او دور می‌شود، روزی به او رو می‌آورد و مرگ‌های زشت و بد از او قطع می‌گردد.

[۶۷]

همزه (سوره) در پروژه‌های خواهر

سوره هُمَزَه یا لُمَزه صد و چهارمین سوره و از سوره‌های مکی قرآن است که در جزء سی‌ام قرآن جای دارد. «همزه» و «لمزه»» به معنای عیب‌جو و بدگو هستند. خداوند در این سوره مال‌اندوزانی را که با عیب‌جویی از مردم می‌خواهند بر آنان برتری بجویند، تهدید به آتش خُردکننده می‌کند.

برخی از مفسران معتقدند این سوره درباره وَلید بن مُغِیرَه نازل شده که پشت سر پیامبر(ص) تهمت می‌زد و بدگویی می‌کرد. گروهی دیگر آن را در مورد جمعی دانسته‌اند که می‌خواستند پیامبر(ص) را بدنام کنند.

در فضیلت تلاوت سوره همزه نقل شده است هر کس آن را در نماز‌های واجب قرائت کند، فقر او از بین می‌رود و روزی به سویش می‌آید و مرگ‌های بد از او دور می‌شود یا در روایتی آمده به اندازه دنیا ثواب به او داده می‌شود.

سوره هُمَزه را به این مناسبت همزه می‌نامند که در اولین آیه آن این کلمه به‌ کار رفته است. نام دیگر این سوره، لُمَزة است. این کلمه نیز در همین آیه به کار رفته است.[۱] همزه و لمزه به معنای کسی است که عیب‌جویی و غیبت می‌کند. درباره معنای دقیق این دو واژه اختلاف است. مثلا برخی گفته‌اند همزه عیب‌جویی در روبرو و لمزه عیب‌جویی در پشت سر است یا برعکس.[۲]

سوره همزه جزو سوره‌های مکی و در ترتیب نزول سی و دومین سوره‌ای است که بر پیامبر(ص) نازل شده است. این سوره در چینش کنونی مُصحَف، صد و چهارمین سوره است[۳] و در جزء سی‌ام قرآن جای دارد.
معنی کلمه لمزه در سوره همزه چیست

سوره هُمَزه ۹ آیه، ۳۳ کلمه و ۱۳۴ حرف دارد. این سوره جزو سوره‌های مفصلات (دارای آیات کوتاه) و از سوره‌های کوتاه قرآن است.[۴]

این سوره تهدید شدیدی برای کسانی است که عاشق جمع‌کردن مال‌اند و می‌خواهند با اموال بیشتر، بر سر و گردن مردم سوار شوند و بر آنان فخر بفروشند؛ به همین جهت از مردم عیب‌هایی می‌گیرند که عیب نیست.[۵] آنان گمان می‌کنند این مال، آنان را جاودانه می‌سازد؛ در حالی که چنین نیست و جایگاه آنان جهنم است.[۶]

برخی از مفسران معتقدند این سوره درباره وَلید بن مُغِیرَه نازل شده که پشت سر پیامبر تهمت می‌زد و بدگویی می‌کرد و در پیش روی آن حضرت به طعنه و مسخره کردن می‌پرداخت. گروهی دیگر آن را درباره افراد دیگری مثل اُبیّ بن خَلَف، اَخنَس بن شَریق، جمیل بن عامر، و عاص بن وائل دانسته‌اند که سعی داشتند پیامبر را ترور شخصیت کنند. در اینجا بود که خداوند سوره همزه را نازل کرد.[۸]

از امام صادق(ع) نقل شده است هر کس سوره همزه را در نماز‌های واجب قرائت کند، فقر او از بین می‌رود و روزی به سوی می‌آید و مرگ‌های بد از او دور می‌شود[۹] یا به اندازه دنیا ثواب به او داده می‌شود.[۱۰] از پیامبر اکرم(ص) نیز نقل شده به تعداد کسانی که پیامبر و یارانش را مسخره کردند، ده حسنه به او داده می‌شود. [۱۱]

در برخی روایات برای تلاوت این سوره خواصی ذکر شده: ۱. دفع چشم زخم.[۱۲] ۲. دفع چشم درد.[۱۳]

سوره همزه

١.فاتحه
٢.بقره
٣.آل‌عمران
٤.نساء
٥.مائده
٦.انعام
٧.اعراف
٨.انفال
٩.توبه
١٠.یونس
١١.هود
١٢.یوسف
١٣.رعد
١٤.ابراهیم
١٥.حجر
١٦.نحل
١٧.اسراء
١٨.کهف
١٩.مریم
٢٠.طه
٢١.انبیاء
٢٢.حج
٢٣.مؤمنون
٢٤.نور
٢٥.فرقان
٢٦.شعراء
٢٧.نمل
٢٨.قصص
٢٩.عنکبوت
٣٠.روم
٣١.لقمان
٣٢.سجده
٣٣.احزاب
٣٤.سبأ
٣٥.فاطر
٣٦.یس
٣٧.صافات
٣٨.ص
٣٩.زمر
٤٠.غافر
٤١.فصلت
٤٢.شوری
٤٣.زخرف
٤٤.دخان
٤٥.جاثیه
٤٦.احقاف
٤٧.محمد
٤٨.فتح
٤٩.حجرات
٥٠.ق
٥١.ذاریات
٥٢.طور
٥٣.نجم
٥٤.قمر
٥٥.الرحمن
٥٦.واقعه
٥٧.حدید
٥٨.مجادله
٥٩.حشر
٦٠.ممتحنه
٦١.صف
٦٢.جمعه
٦٣.منافقون
٦٤.تغابن
٦٥.طلاق
٦٦.تحریم
٦٧.ملک
٦٨.قلم
٦٩.حاقه
٧٠.معارج
٧١.نوح
٧٢.جن
٧٣.مزمل
٧٤.مدثر
٧٥.قیامه
٧٦.انسان
٧٧.مرسلات
٧٨.نبأ
٧٩.نازعات
٨٠.عبس
٨١.تکویر
٨٢.انفطار
٨٣.مطففین
٨٤.انشقاق
٨٥.بروج
٨٦.طارق
٨٧.اعلی
٨٨.غاشیه
٨٩.فجر
٩٠.بلد
٩١.شمس
٩٢.لیل
٩٣.ضحی
٩٤.شرح
٩٥.تین
٩٦.علق
٩٧.قدر
٩٨.بینه
٩٩.زلزله
١٠٠.عادیات
١٠١.قارعه
١٠٢.تکاثر
١٠٣.عصر
١٠٤.همزه
١٠٥.فیل
١٠٦.قریش
١٠٧.ماعون
١٠٨.کوثر
١٠٩.کافرون
١١٠.نصر
١١١.مسد
١١٢.اخلاص
١١٣.فلق
١١٤.ناس

از جمله کتاب‌هایی که به صورت مستقل به تفسیر سوره همزه پرداخته‌اند:

۱. محسن کتابچی، تصویری از جنون ثروت و خیال‌پردازی انسان: تفسیر سوره همزه، ویراستار محمدرضا فتحی، اصفهان، چهار باغ نوین، ۱۳۹۰ش.[۱۴]

۲. ابوالفضل بهرام‌پور، حیات طیبه: اخلاق و رفتار اجتماعی از منظر قرآن کریم (سوره‌های حجرات و همزه)، تهران، مدرسه، ۱۳۹۴ش.[۱۵]

‘);

newWin.document.close();

setTimeout(function () { newWin.close(); }, 10);

}

.bgBox:nth-child(even) {
background: #fcf6d6;
}

.bgBox:nth-child(odd) {
background: #f1f1f1;
}

.h44 {
line-height: 30px;
}
a{
color: #000;
}
.audiocollection audio, .allcollection audio {
width: 95%;
box-shadow: 1px 1px #888888;
}

.detailcontent p {
font-size: 14px;
line-height: 30px;
font-family: IRANSans !important;
font-weight: bold;
}

.newslistitem a {
font-family: IRANSans !important;
font-weight: bold;
}

.videocollection video, .allcollection video {
width: 100%;
padding-bottom: 10px;
padding-top: 10px;
}

.carousel-inner > .item > a > img, .carousel-inner > .item > img {
width: 290px !important;
height: 150px !important;
}

.carousel-inner > .item > a > p, .carousel-inner > .item > p {
text-align: center;
padding-top: 5px;
}

.audioplayeritem p {
text-align: center;
font-weight: bold;
}

p.videodesc {
text-align: center;
font-weight: bold;
}

@media only screen and (min-width: 768px) {
.newslistitem.row img {
height: 80px;
width: 100%;
}
}

@media only screen and (max-width: 767px) {
.newslistitem.row img {
height: auto;
width: 100%;
}
.container-fluid13{
margin: 70px auto 0px auto !important;
}
}

@media only screen and (max-width: 600px) {
.bv5, .bv2 {
margin: 106px auto 0px auto !important;
}
}

jQuery(document).ready(function ($) {

var jssor_1_SlideshowTransitions = [
{ $Duration: 1200, $Zoom: 1, $Easing: { $Zoom: $Jease$.$InCubic, $Opacity: $Jease$.$OutQuad }, $Opacity: 2 },
{ $Duration: 1000, $Zoom: 11, $SlideOut: true, $Easing: { $Zoom: $Jease$.$InExpo, $Opacity: $Jease$.$Linear }, $Opacity: 2 },
{ $Duration: 1200, $Zoom: 1, $Rotate: 1, $During: { $Zoom: [0.2, 0.8], $Rotate: [0.2, 0.8] }, $Easing: { $Zoom: $Jease$.$Swing, $Opacity: $Jease$.$Linear, $Rotate: $Jease$.$Swing }, $Opacity: 2, $Round: { $Rotate: 0.5 } },
{ $Duration: 1000, $Zoom: 11, $Rotate: 1, $SlideOut: true, $Easing: { $Zoom: $Jease$.$InQuint, $Opacity: $Jease$.$Linear, $Rotate: $Jease$.$InQuint }, $Opacity: 2, $Round: { $Rotate: 0.8 } },
{ $Duration: 1200, x: 0.5, $Cols: 2, $Zoom: 1, $Assembly: 2049, $ChessMode: { $Column: 15 }, $Easing: { $Left: $Jease$.$InCubic, $Zoom: $Jease$.$InCubic, $Opacity: $Jease$.$Linear }, $Opacity: 2 },
{ $Duration: 1200, x: 4, $Cols: 2, $Zoom: 11, $SlideOut: true, $Assembly: 2049, $ChessMode: { $Column: 15 }, $Easing: { $Left: $Jease$.$InExpo, $Zoom: $Jease$.$InExpo, $Opacity: $Jease$.$Linear }, $Opacity: 2 },
{ $Duration: 1200, x: 0.6, $Zoom: 1, $Rotate: 1, $During: { $Left: [0.2, 0.8], $Zoom: [0.2, 0.8], $Rotate: [0.2, 0.8] }, $Opacity: 2, $Round: { $Rotate: 0.5 } },
{ $Duration: 1000, x: -4, $Zoom: 11, $Rotate: 1, $SlideOut: true, $Easing: { $Left: $Jease$.$InQuint, $Zoom: $Jease$.$InQuart, $Opacity: $Jease$.$Linear, $Rotate: $Jease$.$InQuint }, $Opacity: 2, $Round: { $Rotate: 0.8 } },
{ $Duration: 1200, x: -0.6, $Zoom: 1, $Rotate: 1, $During: { $Left: [0.2, 0.8], $Zoom: [0.2, 0.8], $Rotate: [0.2, 0.8] }, $Opacity: 2, $Round: { $Rotate: 0.5 } },
{ $Duration: 1000, x: 4, $Zoom: 11, $Rotate: 1, $SlideOut: true, $Easing: { $Left: $Jease$.$InQuint, $Zoom: $Jease$.$InQuart, $Opacity: $Jease$.$Linear, $Rotate: $Jease$.$InQuint }, $Opacity: 2, $Round: { $Rotate: 0.8 } },
{ $Duration: 1200, x: 0.5, y: 0.3, $Cols: 2, $Zoom: 1, $Rotate: 1, $Assembly: 2049, $ChessMode: { $Column: 15 }, $Easing: { $Left: $Jease$.$InCubic, $Top: $Jease$.$InCubic, $Zoom: $Jease$.$InCubic, $Opacity: $Jease$.$OutQuad, $Rotate: $Jease$.$InCubic }, $Opacity: 2, $Round: { $Rotate: 0.7 } },
{ $Duration: 1000, x: 0.5, y: 0.3, $Cols: 2, $Zoom: 1, $Rotate: 1, $SlideOut: true, $Assembly: 2049, $ChessMode: { $Column: 15 }, $Easing: { $Left: $Jease$.$InExpo, $Top: $Jease$.$InExpo, $Zoom: $Jease$.$InExpo, $Opacity: $Jease$.$Linear, $Rotate: $Jease$.$InExpo }, $Opacity: 2, $Round: { $Rotate: 0.7 } },
{ $Duration: 1200, x: -4, y: 2, $Rows: 2, $Zoom: 11, $Rotate: 1, $Assembly: 2049, $ChessMode: { $Row: 28 }, $Easing: { $Left: $Jease$.$InCubic, $Top: $Jease$.$InCubic, $Zoom: $Jease$.$InCubic, $Opacity: $Jease$.$OutQuad, $Rotate: $Jease$.$InCubic }, $Opacity: 2, $Round: { $Rotate: 0.7 } },
{ $Duration: 1200, x: 1, y: 2, $Cols: 2, $Zoom: 11, $Rotate: 1, $Assembly: 2049, $ChessMode: { $Column: 19 }, $Easing: { $Left: $Jease$.$InCubic, $Top: $Jease$.$InCubic, $Zoom: $Jease$.$InCubic, $Opacity: $Jease$.$OutQuad, $Rotate: $Jease$.$InCubic }, $Opacity: 2, $Round: { $Rotate: 0.8 } }
];

var jssor_1_options = {
$AutoPlay: 1,
$FillMode: 5,
$SlideshowOptions: {
$Class: $JssorSlideshowRunner$,
$Transitions: jssor_1_SlideshowTransitions,
$TransitionsOrder: 1
},
$ArrowNavigatorOptions: {
$Class: $JssorArrowNavigator$
},
$ThumbnailNavigatorOptions: {
$Class: $JssorThumbnailNavigator$,
$SpacingX: 10,
$SpacingY: 15,
$Orientation: 2,
$Align: 156
}
};

var jssor_1_slider = new $JssorSlider$(“jssor_1”, jssor_1_options);

/*#region responsive code begin*/

var MAX_WIDTH = 1150;

function ScaleSlider() {
var containerElement = jssor_1_slider.$Elmt.parentNode;
var containerWidth = containerElement.clientWidth;

if (containerWidth) {

var expectedWidth = Math.min(MAX_WIDTH || containerWidth, containerWidth);

jssor_1_slider.$ScaleWidth(expectedWidth);
}
else {
window.setTimeout(ScaleSlider, 30);
}
}

ScaleSlider();

$(window).bind(“load”, ScaleSlider);
$(window).bind(“resize”, ScaleSlider);
$(window).bind(“orientationchange”, ScaleSlider);
/*#endregion responsive code end*/
});

$(document).ready(function () {
$(“.dropdown-toggle55”).on(“click”, function () {
$(this).toggleClass(“open2”);
});
//$(document).on(‘click’, function () {
// if (!$(event.target).closest(‘.navbar-toggle’).length) {
// if ($(‘.navbar-toggle’).hasClass(‘active’)) {
// $(‘.collapse’).collapse(‘hide’);
// $(“.navbar-toggle”).toggleClass(“active”);
// }
// }
//});

});

$(document).ready(function ($) {
$(‘#example1’).sliderPro({
width: 1300,
height: 460,
arrows: true,
buttons: false,
waitForLayers: true,
thumbnailWidth: 200,
thumbnailHeight: 100,
thumbnailPointer: true,
autoplay: false,
autoScaleLayers: false,
breakpoints: {
500: {
thumbnailWidth: 120,
thumbnailHeight: 50
}
}
});
});

function validate() {
if (document.getElementById(“MobileNo”).value.length != 11) {
alert(“text lenghth must be three”);
document.getElementById(“MobileNo”).select();
document.getElementById(“MobileNo”).focus();
return false;
}
else {
return true;
}
}

.nav2 li .dropdown-menu {
margin-top: 4px !important;
}

.dropdown-menu {
padding: 2px 6px !important;
}

.elead h4, .elead h4 p, .ebody p {
line-height: 25px;
}

.navbar-inverse .navbar-nav > .open2 > a, .navbar-inverse .navbar-nav > .open2 > a:focus, .navbar-inverse .navbar-nav > .open2 > a:hover {
color: #fff;
background-color: #080808;
}

.logofooter img:hover, .sharestyle img:hover {
transform: scale(1.5);
}

.logofooter img, .sharestyle img {
width: 24px;
transition: transform .2s;
}

.sp-has-pointer {
display: none !important;
}

.navbar-collapse.in {
overflow: hidden !important;
}

@media (max-width: 768px) {
.container2 iframe {
height: 225px !important;
}

.title-logo2 {
width: 255px;
z-index: 9;
margin: 10px;
}
}

@media (min-width: 768px) {
.container2 iframe {
height: 490px !important;
}
}

@media (min-width: 1200px) {
.dropdown-menu55 {
right: 158PX !IMPORTANT;
top: -2px;
border-radius: 0px;
}

li.dropdown:hover > .dropdown-menu {
display: block;
}

.container2 {
width: 1240px;
}
}

@media only screen and (max-width:300px) {
.dropdown-menu55 {
right: 0PX !IMPORTANT;
top: 0px;
border-radius: 0px;
}
}

@media only screen and (min-width:300px) {

.timi {
color: #45c2be;
margin: 5px auto;
font-size: 2.5em;
}

.timi2 {
margin: 5px auto;
}

.TitCond a {
float: right;
}

.multimediaoverlay a {
font-size: 15px;
color: white;
background: #46c1be;
padding: 9px;
}

.imgfirstone {
margin: 0px auto;
height: auto;
width: 100%;
}

figure {
margin: 0px -6px !important;
}

.pitemsli figure {
margin: 10px 15px !important;
}

.hArch10 {
margin: 3px auto;
}

.hArch20 {
margin: 0px auto;
}

.items04 {
margin: 0px auto 3px auto;
}

.DateTimeCo {
margin: 12px auto;
}

.jssor_15 {
left: 0px !important;
}

/*.container-fluid13 {
margin: 80px auto 0px auto !important;
}*/

.container-fluid15 {
margin: 189px auto 0px auto !important;
}

.bx1 {
background: #000;
margin: 105px auto 5px auto;
border-bottom: 1px solid #333;
}

.bv1 {
color: #000;
background: #fff;
margin: 250px auto 0px auto;
border-bottom: 1px solid #333;
}

.bv2 {
background: #000;
color: #fff;
margin: 110px auto 5px auto;
border-bottom: 1px solid #333;
}

.bv3 {
color: #fff;
background: #000;
margin: 245px auto 5px auto;
border-bottom: 1px solid #333;
}

.bv4 {
color: #fff;
background: #000;
margin: 140px auto 5px auto;
border-bottom: 1px solid #333;
}

.bv5 {
color: #000;
background: #fff;
margin: 140px auto 0px auto;
border-bottom: 1px solid #333;
}

.bv6 {
color: #fff;
background: #fff;
margin: 140px auto 0px auto;
}

.footercopyrigt {
font-size: 12px;
}

.sharestyle img {
margin-top: 0px !important;
}

.logofooter {
margin: 10px auto !important;
}

/*img.title-logo2 {
width: 200px;
margin: 5px auto !important;
}*/

.logofooter a img {
width: 35px;
}

.eslim {
/*display: none;*/
}
}

@media only screen and (min-width: 600px) {

.timi2 {
margin: 40px auto;
}

.timi {
color: #45c2be;
margin: 40px auto;
font-size: 2.5em;
}

.container-fluid15 {
margin: 169px auto 0px auto !important;
}

.multimediaoverlay a {
font-size: 15px;
color: white;
background: #46c1be;
padding: 9px;
}

.imgfirstone {
margin: 0px auto;
height: auto;
width: 100%;
}

figure {
margin: 0px -6px !important;
}

.pitemsli figure {
margin: 10px -6px !important;
}

.hArch20 {
margin: 0px auto;
}

.hArch10 {
margin: 3px auto;
}

.items04 {
margin: 0px auto 3px auto;
}

.DateTimeCo {
margin: 12px auto;
}

.jssor_15 {
left: 0px !important;
}

/*.container-fluid13 {
margin: 190px auto 0px auto !important;
}*/

.bx1 {
background: #000;
/*margin: 186px auto 5px auto;*/
border-bottom: 1px solid #333;
}

.bv1 {
color: #000;
background: #fff;
margin: 250px auto 0px auto;
border-bottom: 1px solid #333;
}

.bv2 {
background: #000;
color: #fff;
margin: 110px auto 5px auto;
border-bottom: 1px solid #333;
}

.bv3 {
color: #fff;
background: #000;
margin: 245px auto 5px auto;
border-bottom: 1px solid #333;
}

.bv4 {
color: #fff;
background: #000;
margin: 140px auto 5px auto;
border-bottom: 1px solid #333;
}

.bv5 {
color: #000;
background: #fff;
margin: 140px auto 0px auto;
border-bottom: 1px solid #333;
}

.bv6 {
color: #fff;
background: #fff;
margin: 140px auto 0px auto;
}

.footercopyrigt {
font-size: 12px;
}

.sharestyle img {
margin-top: 0px !important;
}

.logofooter {
margin: 10px auto !important;
}

/*img.title-logo2 {
width: 210px;
margin: 5px auto !important;
}*/

.logofooter a img {
width: 35px;
}
}

.link-cat41 {
direction: rtl;
}

@media only screen and (min-width: 768px) {
.title-logo2 {
width: 255px;
z-index: 9;
margin: 20px;
}

.timi2 {
margin: 40px auto;
}

.timi {
color: #45c2be;
margin: 40px auto;
font-size: 2.5em;
}

.container-fluid15 {
margin: 169px auto 0px auto !important;
}

.multimediaoverlay a {
font-size: 20px;
color: #000;
background: #fff;
padding: 9px;
}

.imgfirstone {
margin: 0px auto;
height: 385px;
width: 100%;
}

.titmedia {
width: 95%;
}

figure.effect-hera h2, figure.effect-hera p {
top: 64% !important;
width: 92%;
}

figure {
margin: 0px -6px !important;
}

.pitemsli figure {
margin: 10px -6px !important;
}

.hArch20 {
margin: 0px auto;
}

.hArch10 {
margin: 3px auto;
}

.items04 {
margin: 0px auto 3px auto;
}

.DateTimeCo {
margin: 27px auto;
}

.jssor_15 {
left: 0px !important;
}

/*.container-fluid13 {
margin: 140px auto 0px auto !important;
}*/

.bx1 {
background: #000;
/*margin: 186px auto 5px auto;*/
border-bottom: 1px solid #333;
}

.bv1 {
color: #000;
background: #fff;
margin: 250px auto 0px auto;
border-bottom: 1px solid #333;
}

.bv2 {
background: #000;
color: #fff;
margin: 110px auto 5px auto;
border-bottom: 1px solid #333;
}

.bv3 {
color: #fff;
background: #000;
margin: 245px auto 5px auto;
border-bottom: 1px solid #333;
}

.bv4 {
color: #fff;
background: #000;
margin: 140px auto 5px auto;
border-bottom: 1px solid #333;
}

.bv5 {
color: #000;
background: #fff;
margin: 140px auto 0px auto;
border-bottom: 1px solid #333;
}

.bv6 {
color: #fff;
background: #fff;
margin: 140px auto 0px auto;
}

.footercopyrigt {
font-size: 12px;
}

.sharestyle img {
margin-top: 0px !important;
}

.logofooter {
margin: 10px auto !important;
}

/*img.title-logo2 {
width: 250px;
margin: 5px auto !important;
}*/

.logofooter a img {
width: 35px;
}
}

@media only screen and (min-width: 992px) {
.timi2 {
margin: 40px auto;
}

.timi {
color: #45c2be;
margin: 40px auto;
font-size: 2.5em;
}

.container-fluid15 {
margin: 169px auto 0px auto !important;
}

.multimediaoverlay a {
font-size: 30px;
color: #000;
background: #fff;
padding: 9px;
}

.imgfirstone {
margin: 0px auto;
height: 385px;
width: 100%;
}

figure.effect-hera h2, figure.effect-hera p {
top: 63% !important;
width: 92%;
}

figure {
margin: 0px -6px !important;
}

.pitemsli figure {
margin: 10px -6px !important;
}

.hArch20 {
margin: 14px auto;
}

.hArch10 {
margin: 20px auto;
}

.items04 {
margin: 12px auto 3px auto;
}

.DateTimeCo {
margin: 27px auto;
}

.jssor_15 {
left: -10px !important;
}

/*.container-fluid13 {
margin: 154px auto 0px auto !important;
}*/

.bx1 {
background: #000;
/*margin: 186px auto 5px auto;*/
border-bottom: 1px solid #333;
}

.bv1 {
color: #000;
background: #fff;
margin: 250px auto 0px auto;
border-bottom: 1px solid #333;
}

.bv2 {
background: #000;
color: #fff;
margin: 110px auto 5px auto;
border-bottom: 1px solid #333;
}

.bv3 {
color: #fff;
background: #000;
margin: 245px auto 5px auto;
border-bottom: 1px solid #333;
}

.bv4 {
color: #fff;
background: #000;
margin: 140px auto 5px auto;
border-bottom: 1px solid #333;
}

.bv5 {
color: #000;
background: #fff;
margin: 140px auto 0px auto;
border-bottom: 1px solid #333;
}

.bv6 {
color: #fff;
background: #fff;
margin: 140px auto 0px auto;
}

.footercopyrigt {
font-size: 12px;
}

.sharestyle img {
margin-top: 0px !important;
}

.logofooter {
margin: 10px auto !important;
}

/*img.title-logo2 {
width: 250px;
margin: 5px 20px !important;
}*/

.logofooter a img {
width: 35px;
}
}

@media only screen and (min-width: 1200px) {
.timi2 {
margin: 40px auto;
}

.timi {
color: #45c2be;
margin: 40px auto;
font-size: 2.5em;
}

.container-fluid15 {
margin: 169px auto 0px auto !important;
}

.multimediaoverlay a {
font-size: 20px;
color: #fff;
padding: 9px;
background: transparent;
}

.imgfirstone {
margin: 0px auto;
height: 385px;
width: 100%;
}

.titmedia {
width: 90%;
}

figure.effect-hera h2, figure.effect-hera p {
top: 63% !important;
width: 94%;
}

figure {
margin: 0px -6px !important;
}

.pitemsli figure {
margin: 10px -6px !important;
}

.hArch20 {
margin: 14px auto;
}

.hArch10 {
margin: 20px auto;
}

.items04 {
margin: 12px auto 3px auto;
}

.DateTimeCo {
margin: 27px auto;
}

.jssor_15 {
left: -10px !important;
}

/*.container-fluid13 {
margin: 130px auto 0px auto !important;
}*/

.bx1 {
background: #000;
margin: 120px auto 5px auto;
border-bottom: 1px solid #333;
}

.bv1 {
color: #000;
background: #fff;
margin: 250px auto 0px auto;
border-bottom: 1px solid #333;
}

.bv2 {
background: #000;
color: #fff;
margin: 110px auto 5px auto;
border-bottom: 1px solid #333;
}

.bv3 {
color: #fff;
background: #000;
margin: 245px auto 5px auto;
border-bottom: 1px solid #333;
}

.bv4 {
color: #fff;
background: #000;
margin: 140px auto 5px auto;
border-bottom: 1px solid #333;
}

.bv5 {
color: #000;
background: #fff;
margin: 140px auto 0px auto;
border-bottom: 1px solid #333;
}

.bv6 {
color: #fff;
background: #fff;
margin: 140px auto 0px auto;
}

.footercopyrigt {
font-size: 12px;
}

.sharestyle img {
margin-top: 0px !important;
}

.logofooter {
margin: 10px auto !important;
}

/*img.title-logo2 {
width: 250px;
margin: 5px 20px !important;
}*/

.logofooter a img {
width: 35px;
}
}

.dropdown-menu {
float: right;
float: right;
left: initial !important;
}

.bx3 {
text-align: left;
min-height: 110px;
max-height: 110px;
padding: 0px 15px;
}

.logofooter img {
width: 38px;
height: 38px;
}

.categorylistbox ul, .taglistbox ul {
list-style-type: none;
}

.categorylistbox ul li, .taglistbox ul li {
float: right;
padding: 6px 8px;
background: #bbbbbb;
color: #000;
margin: 1px;
}

.categorylistbox a, .taglistbox a {
color: #fff;
}

.categorylistbox, .taglistbox {
border-bottom: 2px dotted #dedede;
padding: 5px;
}

.sp-has-pointer {
position: absolute !important;
bottom: 0% !important;
width: 100% !important;
background: #000000c2 !important;
}

.titmedia span {
word-wrap: break-word;
word-break: break-all;
display: block;
overflow: hidden;
white-space: nowrap;
text-overflow: ellipsis;
direction: rtl;
}

.sp-bottom-thumbnails.sp-has-pointer .sp-selected-thumbnail:before {
left: 0px !important;
}

@media (max-width:760px) {
.sharestyle img {
margin: -6px 2px 0px 2px !important;
}
}

.navbar-toggle {
float: left !important;
margin-top: 15px;
}

.bv111 {
top: 0px;
background-color: #fff;
}

سوره 104 قرآن کریم: الهمزة 

تعداد آیه: 9

جزء : 30

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

معنی کلمه لمزه در سوره همزه چیست

به نام خداوند رحمتگر مهربان

وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ ﴿۱﴾

واى بر هر بدگوى عيبجويى (۱)

الَّذِي جَمَعَ مَالًا وَعَدَّدَهُ ﴿۲﴾

كه مالى گرد آورد و برشمردش (۲)

يَحْسَبُ أَنَّ مَالَهُ أَخْلَدَهُ ﴿۳﴾

پندارد كه مالش او را جاويد كرده (۳)

كَلَّا لَيُنْبَذَنَّ فِي الْحُطَمَةِ ﴿۴﴾

ولى نه قطعا در آتش خردكننده فرو افكنده خواهد شد (۴)

وَمَا أَدْرَاكَ مَا الْحُطَمَةُ ﴿۵﴾

و تو چه دانى كه آن آتش خردكننده چيست (۵)

نَارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ ﴿۶﴾

آتش افروخته خدا[يى] است (۶)

الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ ﴿۷﴾

[آتشى] كه به دلها مى ‏رسد (۷)

إِنَّهَا عَلَيْهِمْ مُؤْصَدَةٌ ﴿۸﴾

و [آتشى كه] در ستونهايى دراز آنان را در ميان فرامى‏ گيرد (۸)

فِي عَمَدٍ مُمَدَّدَةٍ ﴿۹﴾

در ستونهاي كشيده و طولاني! (۹)

” + data[i].date + “

متن و ترجمه سوره همزة + عکس

متن و ترجمه سوره واقعه + عکس و صوت

متن و ترجمه سوره حشر + عکس

متن و ترجمه سوره ملک + عکس

متن و ترجمه سوره مزمل + عکس

متن و ترجمه سوره الرحمن + عکس و صوت

متن و ترجمه سوره جن+ عکس

متن و ترجمه سوره قدر + عکس

متن و ترجمه سوره فلق + عکس

متن و ترجمه سوره کوثر + عکس

متن و ترجمه سوره فتح + عکس و صوت

گزارش تصویری دیدار جواد شیخ اکبری ، مدیر شبکه با مجریان شبکه قرآن و معارف سیما

گزارش تصویری دیدار جواد شیخ اکبری مدیر شبکه با تهیه کنندگان شبکه قرآن و معارف سیما

عکس : بازدید مدیر شبکه قرآن و معارف سیما از پشت صحنه فصل دوم مجموعه عروسکی”یکی بود،یکی نبود”معنی کلمه لمزه در سوره همزه چیست

عکس:بازدید مدیر شبکه قرآن و معارف سیما از پشت صحنه طرح ملی قرآنی 1454

عکس:جلسه هم افزایی مدیر شبکه قرآن و معارف سیما با نهادها و مراکز قرآنی حوزه و دانشگاه

نظرتان درباره عملکرد سایت شبکه قرآن و معارف سیما چیست؟

با تشکر از نظردهی شما

نظر شما با موفقیت ثبت شد


معنی کلمه لمزه در سوره همزه چیست
معنی کلمه لمزه در سوره همزه چیست
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *